تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

17 شهريور ماه 1395 ـ  7 ماه  سپتامبر 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

اقتصاد حکومت اسلامی در ردیف اقتصادهای برتر جهان!

هم زمان با برگزاری اجلاس سران بیست کشور ثروتمند جهان که بیش از 85 درصد تولید و تجارت دنیا را در دست دارند در شهر ژوانگجوی چین، «اجلاس سراسری حراست های ادارات کش ور» در تهران برگزار گردید!

کشورهای گروه بیست شامل کشورهای دارای اقتصاد برتر نظیر آمریکا، چین، روسیه، انگلستان، آلمان، فرانسه، کانادا، استرالیا، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، و یکی دو کشور دیگر آسیایی چون عربستان سعودی و ترکیه است.

اما ما هرچه گشتیم نام حکومت اسلامی را در میان بیست اقتصاد برتر جهان، که رهبرانشان در اجلاس اخیر چین حضور داشتند پیدا نکردیم و داشتیم ناراحت می شدیم که چرا در عکس یادگاری سران گروه بیست «کربلایی حسن» حضور ندارد و حکومت اسلامی را به این اجلاس دعوت نکرده اند که کربلایی اسحاق جهان گیری، طی سخنان حیرت انگیزی اطهار داشت: "اقتصاد حکومت اسلامی جزو بیست کشور جهان است!"

با توجه به اینکه نام بیست کشور دارای اقتصاد برتر (عضو گروه بیست) اعلام شده و نام حکومت اسلامی در میان آنها دیده نمی شود، و از طرفی کربلایی اسحاق معاون اول رئیس جمهور مومن و متقی و نماز خوان و خداترس و اهل نماز و روزه هست و دروغ نمی گوید (جز موارد ضروری!) به نظر می رسد کربلایی اسحاق از پائین لیست شروع به شمردن کرده است، و نام حکومت اسلامی از عقب (از ته لیست) بیست تا مانده به آخر!، وجود دارد و اقتصاد آن بیستمین اقتصاد در میان بیست کشور اوگاندا، بورکینافاسو، بولیوی، ساحل عاج، ساحل قاچ، وانو وانو، گینه بیسائو، حبشه، یمن و مشابه آنها می باشد!

 

بین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!

در حاشیهء کلانشهر بی در و پیکر تهران، زاغه نشینی به پدیده ای رایج و معمولی تبدیل شده است و دیگر وجود حلبی آباد ها و زاغه ها و آلونک نشینی تعجبی را بر نمی انگیزد و روز به روز بر تعداد آلونک نشین ها افزوده می شود!

حاجی ربیعی، وزیر کار و امور اجتماعی (معاون سابق وزارت اطلاعات - کارگر اسبق جنرال موتورز) چند روز قبل اظهار داشت در دوران هشت ساله ترکتازی محمود احمدی نژاد قریب هشتصد میلیارد دلار (سالی 100 میلیارد دلار) ارز وارد خزانه دولت شده، ولی در عوض بر تعداد حاشیه نشینان و فقرا و محرومین اضافه شده است! توجه کنيد که این مطلب را یک عدد از وزرای دولت حکومت اسلامی گفته است و نه یک رادیو و یا تلویزیون فارسی زبان مخالف رژیم ایران! یعنی به مصداق ضرب المثل معروف: "آش آنقدر شور شده که خان هم فهمیده است!"

در رژیم گذشته به دلیل «توسعهء ناموزون» و بی توجهی به روستاها و پدیده های طبیعی مانند خشکسالی های پی در پی در مناطقی مثل بلوچستان، روستائیان برای کارگری به شهرها مهاجرت می کردند و چون درآمد مکفی برای تهیه سرپناه در شهرها را نداشتند، با استفاده از مصالحی مانند سنگ و گل و حلبی قوطی های روغن نباتی و ضایعات ساختمانی دور ریخته شده در بیابان های فاقد امکانات زندگی آلونکی سرپا می کردند و با زن و بچه به زندگی رقت بار ادامه می دادند! این زاغه ها در بدترین جاهای شهری از جمله نزدیك معادن سنگ، كنار گودهای آجر پزی، در جوار گورستان ها، در كنار مسیرهای فشار قوی برق و در حاشیه محله های فقیرنشین به وجود می آمدند. البته نبايد بی انصافی کرد چرا که قبل از انقلاب اسلامی اقداماتی در جهت از بین بردن زاغه های اطراف تهران انجام شد كه از جمله آنها در سال 1349 تهیه نقشه های اجرایی و ایجاد آپارتمان های سه اتاقه گودهای جنوب شهر بود. در سال 1350 برخی از مناطق آلونك نشین تخریب شدند و ساكنان آنها به كوی نهم آبان انتقال یافتند. زاغه های تهران به دلایل مختلف دیگر قابل استفاده نبودند و از بین بردن آنها ضرورتی گریزناپذیر بود؛ دلایلی همچون: بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و پایین بودن كف گودها از سطح اراضی اطراف كه موجب ریزش آّب به درون منازل و تخریب آنها می شد. جاری شدن پساب و فاضلاب به دلیل عدم امكان حفر چاه نیز خود مشكلی دیگر بود.

باری، پس از سقوط رژیم شاه و تاسیس حکومت عدل علی (ع) قرار شد بساط این حلبی آباد ها جمع شود و برای فقرا و آلونک نشین ها خانه و آپارتمان در شان و کرامت زندگی انسانی ساخته شود. اما بعلت دخالت امپرياليسم و صهيونيسم جهانی نه تنها از تعداد این آلونک ها کم نشد، بلکه روز به روز بر تعداد حاشیه نشینان پایتخت (ام القرای جهان اسلام) افزوده شد، تا جایی که وزیر کار و امور اجتماعی دولت هم متوجه آن شده است!

کسانی كه در زاغه زندگی می كنند از پایین ترین سطح زندگی برخوردارند و حتی قادر نیستند در محله های فقیرنشین جایی برای سكونت بیابند. زاغه ها به دلیل خود رو بودن و برخوردار نبودن از هیچ گونه هنجار اجتماعی، آسیب های اجتماعی فراوانی را به وجود می آورند. زاغه ها به دور از هرگونه مناسبات زیست محیطی و در بدترین وضعیت آلودگی قرار دارند. افرادی كه در آنجا زندگی می كنند تنها می توانند با استفاده از وسایل غیر قابل استفاده برای خود سرپناهی ترتیب دهند و در آن گذران كنند. این شكل از زندگی تبعات دیگری را نیز به همراه می آورد؛ از آن جمله آلونك نشینی حلبی آبادها و حاشیه نشینی است كه همه اینها شرایطی مشابه زاغه نشینی دارند و فقر و فلاكت در آنها موج می زند. زاغه نشینی بدترین نوع بدمسكنی محسوب می شود.

اما بقول معرف بايد «هنرش» را هم از قلم نيانداخت: اگر در گذشته روستائیان دچار خشکسالی به حاشیه شهرها پناه می آوردند، هم اکنون بسیاری از شهرنشینان زحمتکش نظیر کارگرانی که با حقوق 812 هزار تومانی قادر به پرداخت اجاره خانه نیستند، بادیه نشین شده و به زاغه های اطراف شهر پناه آورده اند! در عوض زاغه نشینان و بیابان نشین های سابق با رانت خواری و دست گشودن به بیت المال و دکل دزدی و ربودن نفتکش ها و دریافت حقوق های میلیاردی ساکن آجودانیه و فرمانیه و خیابان فرشته و همسایه کاخ سعدآباد شده اند!

کربلایی ربیعی که وزیر کار و اموراجتماعی حکومت اسلامی است و از گسترش فقر و حاشیه نشینی در کشور اظهار گلایه می کند و خودش، تا حتی بعد از انقلاب، کارگر کارخانه بوده است و حالیه وزیر کار است خوب است بگوید با تعیین 812 هزارتومان حقوق برای کارگران (در مملکتی که خط فقر سه میلیون تومان است) چقدر در گسترش فقر و حاشیه نشینی سهم دارد؟

خلاف ادب است اکنون که صحبت از موفقیت های خارق العاده حکومت اسلامی در توسعه فقر و حاشیه نشینی شد (به روایت وزیر بیکاری حکومت اسلامی) حیف است به چند مورد دیگر از موفقیت های رژیم عدالت گستر اشاره نکنیم!

علی اکبر سیاری معاون وزیر بهداشت اعلام کرد که 30 درصد مردم کشور گرسنه اند و نان خوردن ندارند! طبق آمار بانک مرکزی مصرف لبنیات و گوشت در میان خانواده های ایرانی به ترتیب 35 و 22 درصد کاهش یافته است! اکنون ديگر طبقهء متوسط در حکومت اسلامی وجود ندارد و بغیر حکومتگران که با رانت خواری و دست بردن در بیت المال و غارت و چپاول به ثروت های نجومی رسیده اند بقیه مردم به گدایی افتاده و طبقه متوسط سابق هم حاشیه نشین و زاعه نشین شده اند!

در کنار رشد زاغه نشینی (و به گدایی افتادن مردم!) زمین های مرغوب مناطق خوش آب و هوای شمال تهران تبدیل به کاخ های مجلل و ساختمان های سوپر لوکس سی - چهل میلیون دلاری شده است که فقط مدیران دولتی که حقوق های میلیاردی می گیرند و یا کسانی که دکل نفتی می دزدند قادر به خریداری و سکونت در آن هستند!

 

تغییر نام شهرداری به شهر خواری!

انتشار اخباری در مورد سوء استفاده مالی دو هزار و دویست میلیارذ تومانی در شهرداری قالیباف (تهران سابق!) از طریق واگذاری املاک و ابنیه و ساختمان ها و زمین ها و مستغلات شهرداری تهران به نورچشمی ها و سفارش شده ها و وابستگان قدرت و حامیان قالیباف مشهدی شهردار تهران، از جمله چند عدد از نمایندگان مجلس، ماجرای حقوق های میلیاردی و سوء استفاده های مالی تاریخی نظیر گم شدن دکل های نفتی و هشت فروند سوپر نفتکش و چند هزار میلیارد دارایی بانک فرهنگیان و داستان شیرین بابک زنجانی را تحت الشعاع قرار داده است!

در ماجرای بخور بخور جدید، زمین های بالای شهر تهران که متری سی - چهل میلیون تومان قیمت دارد را متری یکی - دو میلیون تومان از دم قسط به یک مشت ازگل دزد واگذار کرده اند!

در زمان شهردار سابق تهران (سر و ته یه کرباسچی!) شهرداری چی ها به رهبری شهردار مومن نماز خوان اصلاح طلب (!) شبانه خزانه شهرداری را خالی کردند و حتی زمین باغ وحش تهران را هم بین خودشآن تقسیم کردند! بعد از ماجرای کرباسچی، حادثه هولناک دیگر!، گم شدن میلیاردها پول شهرداری در زمان کربلایی محمود احمدی نژاد (تحفه آرادان - معجزه هزاره سیوم قبل از میلاد!) بود. و با آمدن مشهدی قالیباف که قبلا پاسبان (رئیس پلیس تهران) بود؛ انتظار می رفت با حضور پآسبان در سمت شهرداری تهران، دیگر به دارایی مردم تهران دستبرد زده نشود! اما همانطور که گفته اند: " از قضا سرکنگبین صفرا فزود! " اخبار رسیده از بخور بخور جدید آنچنان هولناک است که باید کرباسچی را دوباره به شهرداری برگرداند!

شهردار تهران با پول انواع عوارض و مالیات هایی که از محکومین به زندگی در تهران می گیرد، علاوه بر روزنامه همشهری و نشریات وابسته به گروه همشهری، ده ها روزنامه و نشریه دیگر و سایت های خبری و روزنامه نویس ها (قلم به مزدها) را هم به اجاره خود درآورده تا از قالیباف مشهدی بطور روزمره تعریف و تمجید کنند و تهران را زیبا ترین و مدرن ترین شهر جهان و مایه رشک جهانیان نشان دهند و فلان قالیباف را بمالند!

در ماجرای بخور بخور اخیر کشف شده که تعدادی از اعضای شورای شهر هم نمک گیر مشهدی قالیباف بوده اند و زمین و امکانات گرفته اند! همچنین به خبرنگاران صدا و سیما (تله وزوزون حکومت اسلامی) هم از این نمد کلاهی رسیده است!

دوهزار و دویست میلیارد تومان (که ظاهرا نوک قله کوه است که نمایان شده!) اگر توسط مذیران مومن و متقی و پاک دست و نماز خوان خاصه خوری نشده بود و پول مردم بدبخت توسط شهرداری صرف خود مردم می شد الان در گوشه و کنار شهر شاهد زاغه های دون شان انسان و زندگی مردم کم درامد و فقیر به سبک آوارگان سودان جنوبی نبودیم!

آخرین خبر رسیده حاکی است با توجه به بخور بخور سنگینی که در شهرداری تهران توسط مدیران خارپشته! صورت گرفته، بنا به تصمیم شورای شهر، قرار شده است نام شهرداری را به "شهرخواری!" تغییر دهند!

 

باشگاه بدن سازی بهارستان!

       خبرهای تازه ای که از مجلس شلم شوربای اسلامی می رسد نوید دهندهء آیندهء بهتر برای ورزش حکومت اسلامی در رشته های مشت زنی (بوکس) - هنرهای رزمی - کشتی فرنگی و آزاد - پرتاب جفتک (!) و نظایر آن است!

به قرار مسموع، و آنطوری که روزنامه های زبان بسته حکومت اسلامی نوشته اند یک عدد از نمایندگان مجلس موسوم به نادر خان قاضی پور، که در آذربایجان غربی زنده گیری شده و به مجلس شلم شوربای اسلامی منتقل گردیده و به عنوان نماینده مردم بسته شده است (!) بعد از آنکه مورد سئوال یکی از خبرنگاران مطیع و زبان بسته (از روزنامه دولتی ایران) قرار می گیرد، چون سئوال خبرنگار را باب میل خودش نمی بیند، خبرنگار بخت برگشته را شعبان بی مخ وار (!) زیر مشت و لگد قرار داده و چند بار هم پشت گردن وی را گاز گرفته است!

به گفته شاهدان حاضر در صحنه درگیری، نادر قاضی زاده نماینده خودخوانده مردم ارومیه (رضائیه سابق) با این عملیات رزمی (مشت زنی و جفتک پرانی) نشان داد که مجلس در راس امور (از جمله امور ورزش های رزمی!) قرار دارد و باید فدراسیون بوکس حکومت اسلامی و فدراسیون ورزش های رزمی به مجلس الحاق گردیده و حقوق و مزایای مربیان ورزشی از آنها گرفته شده و به نمایندگان بدن ساز و مشت زن و لگد پران مجلس قانون زدایی و لگد پرانی داده شود!

همچنین نماینده با اخلاق و مومن و متقی و نماز خوان و خداترس و لگد پران (!) در این درگیری ضمن گاز گرفتن پشت گردن خبرنگار زبان بسته روزنامه دول ا تی ایران چند بار هم تا ارتفاع دو سه متری به هوا پریده و به سبک جکی چان پشتک و وارو زده است!

به همین دلیل نمایندگان مجلس به دنبال تدوین قانونی هستند تا فدراسیون ژیمناستیک نیز به مجلس واگذار گردد!

نمایندگان مجلس در توجیه طرح خود گفته اند هیچ ارگان و سازمان و نهادی مثل نمایندگان مجلس صلاحیت عضویت و مربیگری در ژیمناستیک را ندارند (!) چون طی سال های پس از انقلاب بارها پشتک و وارو زده و در جهت باد تغییر وضعیت عقیدتی داده اند!

همچنین فدراسیون مشت زنی باید به نمایندگان مجلس شلم شوربا واگذار شود چون در مشت زنی ید طولایی دارند و در تمام سال های پس از پیروزی انقلاب دشمن شادکن سرگرم مشت زنی بوده و بطور بیست و چهارساعته حقوق و مزایا و امکانات دولتی و بیت المال را مشت مشت به جیب خود و گدا زاده هایشان زده اند، و به همین خاطر تبحر خاصی در مشت زنی پیدا کرده اند! (که یک نمونه آن در بادمجان کاشتن نماینده خداجو و با ایمان و خلیق مجلس در تادیب خبرنگار زبان بسته روزنامه ایران زده شد! )

علاوه بر فدراسیون های مشت زنی - ژیمناستیک - هنرهای رزمی قرار است مدیریت و مربیگری دوی استقامت هم به نمایندگان مجلس سپرده شود، چون این مثلا نمایندگان، پس از زنده گیری و آورده شدن به مجلس به عنوان نماینده امت (آدم های سابق - ملت) دیگر موکلین خود را نمی شناسند و انکار می کنند و مردم گرفتار و فلاکت زده و بدبخت بدتر از بیچاره (!) برای رساندن خبر مشکلات و نیاز های ده و شهر خودبه گوش نمایندگان (مشت زن های فعلی!) باید بیس و چهار ساعته دنیال چند دقیقه ملاقات با نماینده خود بدوند و در برابر بیچارگی و فداکت روز افزون مقاومت کنند، که سر چمع می شود: " دوی استقامت"!

شایان ذکر است حمله همه جانبه نماینده خلیق و متمدن و با فرهنگ مجلس به یک خبرنگار بخت برگشته (میرزا بنویس) یاد و خاطره قهرمان ملی (!) شعبان بی مخ را در اذهان مورخین برجسته نظیر کربلایی خسرو معتضد (ویل دورانت حکومت اسلامی!) زنده کرده است و اهل خرافات معتقدند روح شعبان بی مخ در کالبد جمعی از نمایندگان مجلس رخنه کرده است و چیزی نخواهد گذشت که شاهد تیغ کشی و چاقو کشی و قمه زنی عصاره های فضائل ملت خواهیم بود، و به همین خاطر باید تا دیر نشده تدابیری اندیشیده شود و نمایندگان مجلس را با دست و پای بسته به مجلس بیاورند (زبانشان که از همان بدو ورود به مجلس بسته است!) و قبل از ورود هم جیب و درز شلوار و لای پا و منافذ مخفی آنها را خوب بگردند تا احیانا قمه و چاقو و تیزکی و یا پنجه بوکس در لباس و منافذ بدن خود جاسازی نکرده باشند!

 

خارج کردن نفتکش از کشور به روش انباری!

بر اساس اسناد و اطلاعاتی که اخیرا منتشر شده است در دوران ریاست حکومت کربلایی محمود احمدی‌نژاد (تحفه آرادان)، در کنار دکل‌های مفقود شده، سرنوشت سه فروند کشتی نفتکش ایرانی نیز تا این لحظه نامعلوم است!

به قرار مسموع در دولت پاک دست محمود احمدی‌نژاد هشت فروند نفتکش غول پیکر ایران بدون امضای قرارداد حقوقی در اختیار یک تبعه یونانی قرار گرفت که نامبرده با سوء استفاده از موقعیت، هر هشت فروند کشتی نفتکش را به همراه محموله‌های نفتی موجود در آن در اختیار گرفت و از حوزه جغرافیایی کشور خارج کرد و نفتکش ها را با بار موجود در آن فروخت!

بر اساس این گزارش، از پایان دولت احمدی‌نژاد و روی کار آمدن دولت جدید، پس از برکناری مسئولین مرتبط با این تخلف و فعالیت های مداوم دولت یازدهم، تاکنون خبری از این کشتی‌ها در دست نیست و نفتکش‌ها کماکان مفقود هستند!

در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد تا کنون سه فروند نفتکش توسط تبعه یونانی به فروش رسیده و در نتیجه بالغ بر یکصد میلیون دلار از اموال ملی از بین رفته است!

در ایران روش خاصی برای قاچاق وجود دارد که به آن روش "انباری" می گویند و قاچاقچیان با گذاشتن مواد در داخل یک ظرف استوانه ای یا درون کیسه پلاستیک، آن را داخل قسمت تحتانی بدن خود کرده و از مراکز کنترل عبور می دهند و پس از عبور از منطقه تحت کنترل آنرا دفع می کنند! حال، با گم شدن چند دکل نفتی در روز روشن و در برابر چشم ماموران زبده و کنترل های سفت و سخت مرزی، حالیه معلوم شده است که دولتمردان قبلی برای خارج کردن دکل های نفتی از روش قدیمی "انباری" استفاده کرده اند!

در واقع، وقتی مرزبانان دریایی و بالاترین مقامات دریایی حکومت اسلامی می گویند هیچ شناوری نمی تواند بدون اطلاع ما از تنگه هرمز عبور کند و ما همه شناورها را رصد می کنیم، پر واضح است که دست پاک های دولت کربلایی محمود آرادانی (احمدی نژاد خان) که از دوران طفولیت با روش های انباری آشنا بوده اند این هشت کشتی نفتکش را هم به روش انباری از کشور خارج کرده اند!

پیشنهاد ما به مسئولان قضایی این است که برای شناسایی دکل دزدها و ربایندگان نفتکش های عظیم، به طرز راه رفتن مسئولین از خود گذشته و ایثارگر و رنج کشیده (درد کشیده!) نگاه کنند و ببینند کدامیک گشاد گشاد راه می روند!

بازگشت به خانه