تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
راه حلی برای پیروزی اپوزسیون بر رژیم:
اتحاد مجاهدين و کنگرهء مليت های ايران فدرال!
کریم بنی سعید عبدیان - سايت العربيه
یکی از ویژگی های رژیم جمهوری اسلامی ایران این است که میراث ساواک را که خود دست پروده موساد و سیا بود، به ارث برده و تجارب آن سازمان را برای خنثی کردن تلاش های مخالفان نظام در این 37 سال به کار گرفته است.. باید گفت رژیم تا حدی موفق بوده است. اما بنظر می رسد سازمان مجاهدین خلق اخیرا با برگزاری کنفرانس بزرگ سالانه خود تحت عنوان ایران آزاد و دعوت از طیف های مختلف مخالفان برای حضور از جمله ملیت های غیر فارس این ترفند رژیم را به چالش کشیده است.
من همواره معتقد بوده ام که مجاهدین می توانستند نقش بسیار بارزتری در تحکیم وحدت دیگر گروهها و سازماندهی مجموعه اپوزسیون، بازی کنند. ولی متاسفانه به دلیل درون نگری (به عمد یا سهواْ) نسبت به دیگران و به خصوص نسبت به جنبش های ملیت های غیر فارس، این مهم انجام نگرفته است.
من با سازمان مجاهدین خلق ناآشنا نیستم، زیرا با برخی از موسسان و رهبران آن در زمان شاه در زندان های ایران هم بند بوده ام – نزدیک به دو سال از 5 سال محکومیتم را در اوین بودم - آنجائیکه آیت الله طالقانی رهبر معنوی مجاهدین نیز در بند بود.
شاید هم توقع ها از سازمان مجاهدین برای ایجاد وحدت بین مخالفان به عنوان بزرگترین سازمان اپوزیسیون ایرانی بی جهت، غیر معقول وغیر منصفانه باشد اگر شرایط تحمیل شده علیه آن را نادیده بگیریم. کشورهای غربی به ویژه در زمان ریاست جمهوری کلینتون برای خشنود کردن رژیم آخوندها در اکتبر 1997 این سازمان را در لیست سازمان های تروریستی قرار دادند.
چند سال بعد یعنی در سپتامبر 2012 پس از آنکه غرب به این نتیجه رسید که رژیم آخوندها شریک مطمئنی برایشان نیست ابتدا آمریکا و سپس دیگر کشورهای غربی مجاهدین را از لیست گروه های تروریستی خارج کردند.
این مصادف بود با تهدید و تلاش به کشتار بیش از 3000 تن از اعضای مجاهدین در کمپ اشرف و پس از آن کمپ لیبرتی که رژیم آخوندی از طریق دست نشاندگان خود در عراق به آن دست زد و عملا کلیه بدنه این سازمان را در موضع کاملا دفاعی قرار داد - که به گفته بعضی رهبران آن -تمرکز برای مواجه با این مشکل 90% انرژی سازمان را مجاهدین را هدر داد.
در اوائل دهه 80 میلادی بعضی از سازمان های ملیت های غیر فارس و از جمله حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری مرحوم دکتر قاسملو، اکنون این حزب عضو کنگره ملیت های ایران فدرال است، در شورای مقاومت ملی که سازمان مجاهدین بزرگترین سازمان آن است، عضویت داشت، اما چهار سال بعد از آن هم جدا شدند و پس از آن هم هیچکدام از سازمان ها به آن نپیوستند .
در اوائل سال 2000 میلادی برخی از نمایندگان سازمان ها، احزاب وجنبش های منطقه ای عرب، کرد ، بلوچ و لر به دلیل شرایط حاکم وعدم پشتیبانی واهمال شدید از سوی سازمان های به اصطلاح سراسری مخالف رژیم، تصمیم گرفتند صف مستقل تشکیلاتی و نظری خود را برای مبارزه با رژیم و تحقیق حقوق خود در ایجاد کنند. قرار بر این بود که به این طریق و به صورت بلوکه بهتر می توان وارد پروسه همکاری و یا احیانا اتحاد با سازمان های به اصطلاح سراسری از جمله با مجاهدین و دیگر سازمان های فارس معارض رژیم شد.
رهبران این ملیت ها در 19 فوریه 2005 بعد از سال ها بحث و مذاکره درونی و بررسی و تدقیق خطوط مبارزاتی خود، کنگره ملیت های ایران فدرال را در لندن تاسیس کردند. در مانفیست کنگره آمده است:
ایران کشوری است چند ملیتی با قومیت ھای مختلف که ھمه آنان حق دارند به طور مساوی در امر اداره کشور شریک باشند٬ حقی که تاکنون از آنها سلب شده است. "کنگره" بر این باور است که مشروعیت سیاسی هر حاکمیتی، همواره از اعمال اراده مردم سر چشمه می گیرد...و اراده ملیت های مختلف و رعایت حقوق برابر آنان تحت هیچ شرایطی نباید مورد اغماض و استثناء قرار گیرد. بر قراری نظام جمهوری فدرال پایبند به اصول دموکراسی و عدالت اجتماعی، تنها مکانیسم سیاسی قابل دوام به منظور اعمال اراده سیاسی همه ملیت ها در چارچوب ایرانی آزاد و دمکرات خواهد بود .. و کنگره اکیدا بر روش های صلح آمیز مبارزاتی برای برکناری جمهوری اسلامی و رسیدن به اهداف تلاش می کند.
اکنون این ائتلاف بزرگترین و پردستاوردترین جنبش معترض جمهوری اسلامی است که بیش از 13 حزب و سازمان از ملیت های کرد، عرب، ترک، بلوچ، ترکمن و لر را در بر می گیرد.
یکی از شاخص های کیفی اجلاس اخیر مجاهدین در پاریس، این بود که ضرورت سرنگونی و برکناری نظام و حکومت ملایان را به صورت بسیار بارزی در دستور روز کلیه نیروهای جدی مبارزه با رژیم قرار داد. از قضا این امر مهم و تاریخی مسبوق به سابقه بوده است - در سال های دهه 70 میلادی در بزرگترین جنبش معارض شاه در خارج، یعنی در کنفدراسیون محصلین و دانشجویان و سازمان های سیاسی حول و حوش آن، لزوم و یا عدم لزوم سقوط قهرآمیز شاه بمانند امروز مورد بحث بود. بعضی از سازمان ها در جنبش چپ به دلیل نزدیکی شاه به شوروی آن زمان آن را قابل اصلاح می دانستند و بعضا حتی آن را ضد امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا قلمداد می کردند.
ولی بعد از یک بحث داغ چند ساله نهایتا همگی بر شعار سرنگونی شاه به توافق رسیدند و این راه را تا سقوط رژیم ادامه دادند. بنابراین این مقایسه و بنا بر مضون و محتوای سخنرانان از جمله خانم رجوی و شعارهای مطرح شده در اجلاس “ایران آزاد” به نظر می آمد که پیشنهاد یک پلاتفرم مشترک و حداقل در مرحله کنونی برای مبارزه و تحقیق شعار براندازی رژیم ضروری و شاید در حال شکل گیری است، که این می تواند نقطه تحولی برای توحید کلیه جدی صفوف مبارزان آزادی خواه ایرانی از تمامی طیف های آن باشد، تا پایه یک ائتلاف بزرگ تر و شامل تر را که در برگیرنده اپوزیسیون وسیع ایرانی است، پی ریزی شود.
هرچند که کنگره ملیت های ایران فدرال و دیگر سازمان ها و جنبش های ملل تحت ستم به طور رسمی در اجلاس مجاهدین شرکت نکردند، اما این نیروها خود به عنوان یکی از دو محور این ائتلاف بزرگ، احتمالا بتوانند با سازمان مجاهدین به عنوان بزرگترین و متشکل ترین سازمان اپوزیسون از طریق ایجاد هماهنگی با دیگر نیروهای اپوزسیون فارس - این دو محور را به هم پیوند دهند.
موفقیت بزرگ مجاهدین در برقراری این اجلاس سه روزه با حضور ده ها هزار شرکت کننده از نقاط مختلف جهان و پشتیبانی لجستیکی و مالی و تشکیلاتی در پاریس و به قول یکی از رهبران شان، بدون جاری شدن خون از دماغ کسی، مجاهدین را در موقعیتی برای ایجاد رهبری تشکیلاتی اپوزیسیون فارس ایران مهیا می کند. جنبش ملل تحت ستم که عمدتاً در کنگره ملیت های ایران فدرال گرد هم آمده اند و دارای رهبری و تشکیلات منسجم است، می تواند از طریق همیاری و همکاری تشکلیلاتی - زمینهء تشکیل و تکوین این جبهه وسیع معارض ایرانی را هموار سازد.
البته اختلافات سیاسی اساسی بین این دو جبهه معارض و اپوزیسیون ولایت فقیه کماکان موجود است. مهم ترین اختلاف اساسی این است که در افق جنبش ملیت های تحت ستم، نوع نظام حکومتی بعد از سقوط رژیم، یک سیستم غیر متمرکز فدرالی مناسب با شرایط خاص تکثر و تعدد ملی، زبانی، فرهنگی و اتنیکی، بر مبنای قانون اساسی فدرال - مناسب با کشوری چند ملیتی است، در حالی که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت، با قبول چند ملیتی بودن و کثرت گرائی ایران، افق آینده ایران را یک سیستم حکومتی غیر متمرکز با اعطای خودمختاری و خود گردانی به مناطق غیر فارس می داند (که البته این هنوز هم در منشور ده ماده ای خانم مریم رجوی نیامده است ولی در اصل سازمان آن را پذیرفته است). این برنامه بطور مشخص فقط برای کردستان در صفحه ۳۲ قسمت ۵ - حقوق ملیت ها - در برنامه شورای ملی مقاومت و اساسنامه شورا و ظایف مبرم دولت موقت برای خود مختاری کردستان ایران به آن اشاره شده است - که البته تعمیم منطقه خود مختار کردستان به تمام ایران را بطور واضح و شفافی اخیرا آقای محمد محدثین، رئیس کمیته بین المللی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت در مصاحبه های خود در کانال های العربیه و اخباریه مطرح کرده است.
اساس و پایه نظری این اختلافات این است که برخلاف سیستم حکومت فدرال، حکومت های خود مختار فاقد قانون اساسی و پارلمان منتخب و دادگاه های مستقل و نظام قضائی مستقل هستند. بالعکس در نظام فدرالی شرایط و حدود و ثغور اختیارات و مسئولیت های هر کدام از واحدهای های حکومت، دولت مرکزی و نیز حکومت های خود مختار محلی، با توافق هر دو جانب، معلوم و مشخص شده است. جنبش ملیت های تحت ستم دوگانه همچنین خواهان پذیرش اصل حق تعین سرنوشت ملی بنا بر منشور سازمان ملل متحد هستند. بر اساس این حق حکومت مرکزی باید به حقوق ملیت های دیگر و خود گردانی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آنها در چارچوب ایران تضمین و به آن احترام بگذارد - و این خود عامل بازدارنده تمامیت خواهی و رشد دیکتاتوری و ضمانت دمکراسی خواهد بود.
با وجود این اختلافات اساسی، اما ویژگی های مشترک مبارزاتی به مراتب بیش از اختلافات است. در صورت قبول "اصل میز مذاکره" برای تقارب و عدم اتخاذ مواضع حداکثری، تمامیت خواه، غیر اصولی و غیر دمکراتیک از هر طرف - این شکاف به سهولت قابل ترمیم بوده و یا حداقل می توان آنرا به مجلس موسسان موکول کرد.
در مقابل، راه برای ایجاد اتحاد و همکاری و کسب پشتیبانی منطقه ای، بین المللی و افکار عمومی جهان برای اپوزیسیون متحد ایرانی هموار خواهد شد. این جبهه اپوزیسیون متحد ایرانی بالطبع به دلیل دخالت ها و جنایت هایی که رژیم در عراق، سوریه، لبنان، بحرین و یمن مرتکب شده و می شود، به سرعت و بلافاصله از پشتیبانی مستقیم و همه جانبه ملت های این کشورها برخوردار خواهد شد. در حقیقت این یک فرصت مناسب برای حل اختلافات و کنار گذاشتن لجاجت های دیرینه و تاریخی برخی احزاب اپوزیسیون ایرانی است. در غیر این صورت این گروه ها ، عملا، خواسته یا ناخواسته به بقا و طول عمر رژیم جمهوری اسلامی کمک خواهند کرد.