تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
خالد حاج محمدی: صفی هوشیار و متحد، علیه قومی و مذهبی کردن جامعه
گفتگو با خالد حاج محمدی، عضو كميته مركزي حزب کمونيست کارگري- حکمتيست
گفتگوگر: نشريهء حکمتيست
پرسش: تا کنون چندین بیانیه، هشدار و نوشته از حزب حکمتسیت و اعضا رهبری آن و از جمله شخص شما در مورد تخاصمات عربستان سعودی و ایران و مخاطرات آن برای جامعه نوشته شده است. اخیرا در پلنوم 38 حزب نیز یکی از دستورات جلسه کمیته مرکزی همین مسئله بود و یک هفته بعد از پلنوم نیز در تاریخ 18 سپتامبر بیانیه ای از جانب حزب زیر عنوان "جامعه ما محل تصفیه حساب ارتجاع عربستان و ایران نیست" منتشر شده است. بیانيه به این تخاصمات و عوارض آن و، ویژه تر، به کردستان و احتمال تبدیل آن به میدان کشمکش عربستان و ایران و همزمان جایگاه حزب دمکرات کردستان ایران در این تخاصمات پرداخته است. به عنوان اولین سوال چه ضرورتی به دادن این بیانیه اخیر و این همه تاکید بر مخاطرات و تاثیرات کشمکش عربستان و ایران و اهمیت کردستان در این جدال هست، آیا این بزرگتر کردن مسئله و ایجاد هراس نیست؟
پاسخ: اگر این تخاصمات را مستقل از کل اوضاع جهانی و خصوصا تحولات خاورمیانه و یک نسل کشی وحشیانه با دخالت همه دول امپریالیستی و دولتهای مرتجع منطقه از جمله ایران، عربستان، ترکیه و قطر و... مورد ارزیابی قرار داد، آنوقت میتوان گفت ما مسئله را بزرگ کرده ایم. اما تخاصمات عربستان و ایران به عنوان دو دولت اصلی در گیر در مسائل خاورمیانه که هر کدام در یکی از قطبهای اصلی درگیر در منطقه قرار دارند، تاثیرات مخرب کشیده شدن این تخاصمات به ایران مطلقا مسئله ای کوچک نیست.
تبدیل خاورمیانه به میدان جنگ های وسیع و سازمان دادن و عروج انواع جریانات آدمکش و جنایتکار با امکانات وسیع مالی و نظامی که در اختیار آنها گذاشته اند، راه انداختن جنگهای خونین به نام مذهب و ملیت و تقسیم مردم منطقه به مسلمان و غیر مسلمان، به عرب و کرد و ترک و فارس و...، بر اساس یک نقشه از پیشی مهندسی شده شکل گرفت. در دنیای ما یک عده ای در روز روشن نشستند و نقشه ریختند که کشورهای معینی را در خاورمیانه بر اساس ملیت و مذهب و بر اساس منافع خود به میدان جنگ و خونریزی تبدیل کنند و به کشورهای کوچکتر بر اساس هویتهای کاذب و ساخته پرداخته خود بر زمینه باورهای مذهبی و قومی عقب مانده و با سرمایه گذاری بر نفرت از دولتهای مستبد منطقه شکل دهند. جنگ در خاورمیانه بر متن معضلات دولتهای بزرگ امپریالیستی در خود غرب و بر متن بی جوابی و تناقضات خود این دولتها شکل گرفت. اینجا طبیعتا جای پرداختن به همه این مسائل نیست. اما در مقابل چشمان همه ما با دخالت دولتهای غربی و با دخالت ناتو و در راس همه دولت آمریکا و متعاقبا با دخالت متحدین آنها در منطقه و در توازنی معین با دخالت مستقیم روسیه خاورمیانه را به میدان تصفیه حسابهای خونین خود تبدیل کردند. امروز در سوریه به جای یک دیکتاتور چندین دیکتاتور هر کدام در گوشه ای حاکم هستند، عراق عملا و رسما سه کشور شده است و به اسم شیعه، سنی و کرد مردم محروم را تقسیم و به دشمن هم تبدیل کرده اند. حالا باید دید جنگ در موصل هم به نام مبارزه با داعش، علاوه بر آمار کشتار مردم محروم و ویرانی کامل این شهر، به چه معضلات دیگری در عراق و کل منطقه شکل میدهد. هنوز هم نه در سوریه و نه در عراق، نه در یمن و حتی نه در لیبی معلوم نیست آینده چه خواهد بود. هیچ دولتی استراتژی روشن و جوابی معین و قابل تصور ندارد. بحث ما بر سر مخاطرات جنگ نیابتی ایران و عربستان از جمله برای مردم ایران و مشخصا مردم کردستان بر متن چنین اوضاعی معنی دارد و از کل وضع خاورمیانه قابل تفکیک نیست.
پرسش: اما جامعهء ایران نه عراق است و نه سوریه و در عین حال عربستان موقعیتی مثل دول غربی را ندارد و مجاهد نیروی جدی با پایگاه توده ای نیست چیزی که قبلا هم شما به آن اشاره کرده اید و همزمان فضای جامعه کردستان چنین نیست که امثال عربستان بتوانند کاری از پیش ببرند و فضای قومی و مذهبی را به کمک امثال حزب دمکرات دامن زنند. با این وصف اولا چرا حزب دمکرات وارد این قمار شده است و ثانیا فکر میکنید حزب دمکرات بتواند این سیاست را در کرستان ادامه دهد و کردستان به مرکز این تخاصمات تبدیل شود؟
پاسخ: ایران کشوری انقلاب دیده است و کلا فضای جامعه قومی و مذهبی نیست و به این اعتبار ایران عراق و حتی سوریه قبل از اتفاقات اخیر و یا لیبی نیست. اینکه قومی مذهبی نیست مورد بحث من نیست، مسئله این است یک عده ای تصمیم گرفته اند قومی مذهبی اش کنند. فضای هیچ کشوری خود بخود قومی و مذهبی نیست و قومی و مذهبی نمیشود، عده ای برای تامین منافع خود نقشه میریزند و پول خرج میکنند، آدم میخرند و قومی و مذهبی میکنند. توجه کنید که سوریه هم جامعه ای قومی- مذهبی نبود. یوگسلاوی سابق دیگر کاملا با این کشورها تفاوت داشت و همه دیدیم چگونه به همت همین دولتهای غربی به میدان تصفیه حسابهای وسیع آنها تبدیل شد و برای این چگونه به عقب مانده ترین افکار شکل دادند و انواع دسته و باند مسلح را به نام صرب و کروات و بوسنی به جان هم انداختند. در این جامعه کسی نمیداست کی صرب است و کی کروات و کی مسلمان است و کی مسیحی. مردم داشتند با هم در یک جامعه متمدن زندگی میکردند و طی پروسه ای از آنان دشمنان خونین علیه هم ساختند. کل مسئله این است که با امکانات مادی و نظامی وسیع و با اتکا به دستگاه طویل و قدرتمند میدیایی و در غیبت نیروهای انقلابی، آزادیخواه و کمونیست با نفوذ و قدرتمند، با اتکا به استیصال و ناامیدی حاکم بر مردم محروم، مردم را به صرب، مسلمان و مسیحی، به شیعه و سنی، کرد، ترک، عرب، فارس، لر و بلوچ و... تقسیم میکنند و در مقابل هم قرار میدهند. در چنین اوضاعی انواع باند مسلح و آدمکش، انواع فرقه های مذهبی، قومی و عقب مانده را زنده میکنند، آموزش میدهند و به نام سازمان و حزب مدافع این "ملت" و آن "قوم" و مذهب و ملیت مطرحشان میکنند و به جان مردم میاندازند. توجه داشته باشید بعد از قیام ٥٧ در نقده ملاحنسی که امام جمعه ارومیه و از مهرهای اصلی حکومت اسلامی بود با تحریکات قومی و مذهبی مردم را در مقابل هم قرار داد و سرانجام حزب دمکرات کردستان ایران وارد این ماجرا شد و جنگی میان مردم محروم راه انداختند و به نام کرد و ترک و شیعه و سنی آنها را به جان هم انداختند. امروز سال ٥٧ و ٥٨ نیست و اما از افریقا تا خاورمیانه را از بالا و با دخالتهای امپریالیستی، با دخالتهای دهها دولت جنایتکار و با استفاده از دستگاه میدیایی قدرتمند و با هزینه کردن پول و امکانات وسیع به میدان انواع جریانات قومی و مذهبی و جنگ و جنایت آنها تبدیل کرده اند و مهر مذهب و قومیت را بر پیشانی دهها و صدها میلیون انسان زده و آنها را در مقابل هم قرار داده اند.
در اینکه عربستان به هزار و یک دلیل در میان مردم ایران به عنوان حاکمیتی منفور و عقب مانده شناخته میشود، حرفی نیست. اما عربستان قرار نیست به ایران لشکر کشی کند و قرار نیست جنگی مستقیم پیش ببرد. عربستان در چنین موقعیتی نیست. اما توجه دارید که تا همینجای ماجرا به چه میزان ناسیونالیسم ایرانی و نفرت از مردم عرب زبان رسما توسط خود حکومت اسلامی و کل احزاب و جریانات ناسیونالیستی باد زده شده است؟ توجه می کنید که هر حرکت عربستان علیه ایران ولو به شکل نیابتی از جانب مجاهدين یا حزب دمکرات چگونه ناسیونالیسم ایرانی را پشت حکومت اسلامی و در دفاع از آن بسیج می کند؟ و توجه دارید که پیوستن حزب دمکرات به پروژهء عربستان، حال به هر دلیلی و در هر سطحی، چگونه فضای قومی و نفاق میان مردم کرد زبان و فارس زبان و... را دامن میزند؟ اینها مسائلی است که مستقلِ از تصمیم حزب دمکرات و اراده من و شما به جامعه تحمیل می شود و نمی توان از کنار آن رد شد.
عربستان از بازندگان جنگ خاورمیانه است و با ایران تقابل های جدی در منطقه دارد و حاضر است هر تلاشی را برای ناامن کردن جامعه ایران انجام دهد. در چنین اوضاعی نقش نیروهای باند سیاسی، فرقه های قومی و مذهبی برای تحریکات و برای ناامن کردن فضا، برای کار انفجاری، ترور، نا امن کردن محل کار و زندگی مردم میتواند کارساز باشد. توجه کنید که مجاهد از این نیروها است، سلفی ها از این نیروها هستند. انواع دستجات کوچک و پراکنده از نوع القاعده که در جنوب و شرق ایران که امروز نیروی قابل توجهی نیستند، نیروهایی هستند که در فضای مناسب و مسموم می توانند عروج کنند. اینها می توانند ظرفیت بالایی از جنایت و آدم کشی از خود نشان دهند؛ اين ها نیروهای سناریوی سیاهی هستند و برای ناامن کردن هر محلی اگر فضا آماده باشد و مورد استفاده قرار گیرند می توانند عروج کنند. مگر کسی داعش را می شناخت؟ مگر کسی می دانست النصر و هزار جانور دیگر اصلاً موجودند؟ آنها را در روز روش به نام مبارزین دفاع از مردم سوریه ساختند، به همین نام به جهان معرفی کردند و بزرگترین دستگاه های تبلیغاتیی خود غرب در مقابل جهان قرارشان داد.
توجه داشته باشید که حزب دمکرات خواهان شراکت در حاکمیت است و سال های سال با همه جنگ و جدالی که با حکومت اسلامی داشت امیدوار بود روزی با آن به توافق برسد و در کردستان به جای نیروهای آنها زیر پرچم حکومت اسلامی در حاکمیت شرکت کند. حزب دمکرات در تمام تاریخ خود حتی یک لحظه از تلاش برای توافق با حکومت اسلامی کوتاهی نکرده است. این افق سال ها است کور شده است. بخاطر دارید اینها زمانی که قاسملو را با هیئت همراهش قربانی مذاکره کردند و بعد از مدتی همین راه را ادامه و رهبر بعدی خود، شرافکندی، را هم در راه مذاکره از دست دادند و تا این اواخر هم دست بردار نبوده و هنوز نیستند. دوره ای امید به دعوای آمریکا با ایران داشتند و برای جلب توجه دولت های غربی هر دری را زده اند. این افق ها بعد از «برجام» کور شده است. حزب دمکرات کردستان ایران از سر استیصال و از سر بی افقی وارد بازی ای شده است که هم برای خود این حزب و هم برای جامعه خطرناک است. امروز تخاصمات عربستان و ایران و دعوای آنها برای حزب دمکرات از نظر خودشان دریچه ای است که می تواند افق و آینده ای را برای این حزب به عنوان یکی از احزاب اصلی «ناسیونالیسم کرد» به قیمت تباهی حداقل کردستان و از طریق پوشانیدن لباس سنی گری و قومی گری به تن مردم متنفر از حکومت اسلامی و به مبارزات عدالتخواهانه آنان، باز کند. تحرکات اخیر این حزب در اوج استیصال و ناامیدی از توافق و مذاکره با حکومت اسلامی از طرفی، و از طرف دیگر پایان امید به جنگ و دعوای آمریکا و ایران و در متن جدال عربستان و ایران و امید به آن صورت می گیرد. حزب دمکرات وارد این میدان شده است و این بدلایل مختلف برای جامعهء ایران و مردم کردستان خطرناک است. حزب دمکرات یک حزب سیاسی اصلی اپوزیسیون حکومت اسلامی و یکی از احزاب اصلی ناسیونالیسم کرد است. آنچه حساسیت کردستان را بیشتر می کند پیوستن حزب دمکرات به افق مورد بحث و سرمایه گذاری این حزب و عربستان و قطر بر نفرت بزرگ مردم کردستان از حکومت اسلامی و امید به اینکه بر این نفرت لباس قومی و سنی گری و سلفی گری بپوشانند و نفاق و دشمنی کور میان مردم کرد زبان با بقیه را دامن بزنند.
توجه داشته باشید که قطب بندی های کنونی خاورمیانه که رنگ خود را به کل احزاب سیاسی بورژوایی، ناسیونالیستی و قومی و مذهبی و هر گروه و جریان فاشیستی زده است، پایدار نیست. دلیل این وضع قبل از هر مسئله ای بی جوابی دولت های امپریالیستی و شرکای آنها در منطقه به اوضاعی است که خود ساخته اند. ناروشنی این دولت ها و حرکت روز به روز و پراگماتیستی و اتحادها و دوری و نزدیکی های غیر پایدار خصوصیت این اوضاع است. به این اعتبار اگر امروز حکومت اسلامی چراغ سبزی به حزب دمکرات شاخهء هجری بدهد با سر از قطب عربستان دوری و دنبال نخود سیاه حکومت اسلامی خواهد رفت. تا کنون هزار با این کار را کرده است. اما امروز ناامید از هر دری به دعوای عربستان و ایران امید بسته است.
پیوستن حزب دمکرات به این افق، دری را بر روی انواع دستجات بی نام و نشان و فرقه های قومی و مذهبی و دسته جات مسلح، خصوصاَ در کردستان، از جمله سلفی ها و... باز خواهد کرد. همین الان صدای گروه ها و فرقه هایی را که تا کنون توسط به قول خودشان آمریکا و متحدین آنها آموزش دیده اند و قطعاً به کرایه گرفته شده اند بلند شده است که، مثلاً، و به ادعای خودشان، بعد از عراق و جنگ با داعش نوبت ایران است. فراموش کرده اند که رهبر آنها، جناب بارزانی، متحد داعش بود و امروز هم در کنار داعش های عربستان و ترکیه ایستاده است. یادشان رفته است که جناب بارزانی با خالی کردن شنگال و تحویل آن به داعش، در توافق با این نیروی سیاه و عربستان و ترکیه، یکی از عاملین اصلی کل مصیبتی است که بر مردم شنگال تحمیل شد. فردا و در توازنی ديگر، و بسته به رابطهء پ.ک.ک و حکومت اسلامی، پژاک می تواند همین مسیر را دنبال کند و در کنار حزب دمکرات به تحریکات قومی و مذهبی در کردستان دست بزند. امروز حتی فرقه های ناسیونالیستی هم به شکاف عربستان و ایران و به امکانات و پول و اسلحه عربستان چشم دوخته اند و خونی در رگ همگی آنها زنده شده است. پیوستن حزب دمکرات به این افق و سکوت بقیهء احزاب سیاسی در کل ایران و در کردستان علاوه بر اینکه رفتن حزب دمکرات به این جبهه را تسهیل می کند، میدان را برای انواع جانورانی که منتظر مشتری برای فروش خود هستند آماده می کند.
بعلاوه در این فضا حکومت اسلامی ساکت نخواهد بود. میلیتاریزه کردن فضای جامعه و پس زدن هر نوع صدای اعتراض و حق طلبی، عقب راندن اعتراض حق طلبانه زنان، طبقهء کارگر و جوانان و مردم آزادیخواه و سرکوب آنها به بهانهء مبارزه با عربستان و متحدین آنها اولین کاری است که خواهد کرد و مدتها است شاهد اقدامات حکومت اسلامی در این راستا هستیم. کسانی که بر این حقایق چشم می بندند و می گویند اتفاقی نیفتاده، یا ریگی در کفش دارند یا از نوک بینی خود آن طرف تر را هم نمی بینند.
پرسش: رهبری حزب دمکرات تا کنون منکر هر نوع رابطه و همکاری با عربستان و یا پول و امکانات گرفتن از آنها شده است. این حزب حتی بخشاً گفته است قصد مبارزهء مسلحانه و شروع جنگی ندارد و واحدهای آنها به فعالیت سازماندهی و ... مشغولند. توضیح شما به این ادعاهای حزب دمکرات چه است؟
پاسخ: رهبری این حزب هر روز بستگی به فضا و بستگی به مکان چیزی می گوید. می دانم این ادعا را دارند که رابطه ای با عربستان ندارند، اما بر اساس صحبت های شخص مصطفی هجری، هم رابطه ندارند و هم خواهان رابطه اند، هم امکانات نگرفته و هم درخواست امکانات را دارند. اما، مستقل از تناقض گویی هر لحظه ای آقای هجری و حزبش، اجازه بدهید ابتدا نکته ای را روشن کنم و آن اینکه بحث من گرفتن و نگرفتن پول و امکانات نیست. نفس گرفتن پول نه در گذشته مورد بحث ما بود و نه اکنون مورد بحث من است. مسئله این است که گرفتن این امکانات چه رابطه و توافقات و همکاری هایی را میان آنها ایجاد می کند و چه سیاست ها و پراتیکی را در دستور آنها قرار می دهد. مسئله این است در ازای این پول و امکانات حزب دمکرات یا هر حزبی چه قول و قرار و تعهدی به فلان دولت معین می دهد و چه سیاستی را دنبال می کند. بحث ما افقی است که حزب دمکرات در دورهء اخیر دارد و سیاست هایی است که با اتکا به جدال قطب عربستان با ایران اتخاذ کرده است. بحث این است. رهبری حزب دمکرات در دورهء اخیر، به امید تخاصمات این دو قطب، دوره ای جدید از مبارزهء نظامی را که خودشان اسمش را گذاشته اند "راسان" شروع کرده اند. اینکه آنها با عربستان و قطر و بارزانی پشت پرده چه توافقی کرده اند و چه کمک هائی گرفته اند را خود حزب دمکرات می داند.
بعلاوه صحبت من مبازرهء نظامی علی العموم نیست. در گذشته هم جریاناتی در تناسب قوای نامساعد دست به اسلحه برده و مبارزهء مثلاً چریکی کرده اند. نقد ما به حزب دمکرات اشتباه تاکتیکی اتخاذ مبارزهء مسلحانه در توازنی نامناسب نیست. من قبلاً هم گفته ام که رهبری حزب دمکرات پخته تر از آن است که توازن قوا را نفهمد و دست به مبارزه ای بزند که نهایت آن از دست دادن نیرو و شکست تاکتیک آنها را باعث شود. مسئله این است که در بلبشویی که در خاورمیانه هست و در قطب بندی هایی که شکل گرفته است حزب دمکرات فکر می کند با اتکا به شکاف عربستان و ایران و متحدین آنها می تواند به کمک امثال عربستان در کردستان کاری کند.
اینکه حزب دمکرات قصد مبارزهء مسلحانه را ندارند واقعی نیست. رهبری حزب دمکرات به روشنی دوره ای جدید را تعریف کرده است و آن را "راسان" نام گذاشته است و به قول خودشان سکوت و انتظار دو دههء گذشته پایان یافته است. اما حزب دمکرات اولاً سنگی برداشته است که بزرگتر از توانش است. حزب دمکرات با هزار و یک فاکتور حتی به کمک عربستان و انواع محافل قومی و فاشیستی متحد در کنگرهء ملیت ها و... که هیچکدام نیرویی نیستند، نمی توانند نه کردستان را به سوریه و نه مطلقاً در اوضاع کنونی آشوبی جدی در ایران راه بیندازند. اما از این واقعيت به این نتیجه رسیدن که پس قرار نیست اتفاقی بیفتد اشتباه مهلکی است که قبلاً توضیح داده ام. آنها، همچنانکه گفتم، می توانند ناامنی ایجاد کنند که بیش از همه خود حکومت اسلامی از آن علیه کل اپوزیسیون و علیه کل مردم ایران و خصوصا مردم کردستان استفاده خواهد کرد.
بعلاوه، حزب دمکرات در تناقض گویی هر روز چیزی می گوید. نمی توان در عراق در کنار اتحادیه میهنی و بارزانی نشست و پول وامکانات از آنها گرفت و مرزهای کردستان ایران را ناامن کرد. همه دیدیم با چرخشی در سیاست ترکیه انواع هیئت ها از اقلیم کردستان راهی ایران شدند و تعهد دادند که اجازه نخواهند داد مرزهای ایران از خاک کردستان عراق و توسط امثال حزب دمکرات ناامن شود. بعلاوه نمی توان در شرایط کنونی با ارسال واحدهایی به ایران مبارزه ای نظامی جدی در کردستان راه انداخت و تا کنون هم این تاکتیک با لطماتی که حزب دمکرات خورد ناکارآمدی خود را نشان داد. نه جامعهء کردستان امروز آماده و خواهان ورود به این سطح از مبارزه است و نه شرایط امکان آن را می دهد و نه حزب دمکرات علیرغم کمک عربستان می تواند این پروژه را پیش ببرد.
افاضات آقای هجری و دفتر سیاسی این حزب، مبنی بر اینکه می خواهند رابطهء شهر و کوه را تعمیم بدهند و مبارزات مردم را تقویت کنند، پوچ است. همین آقایان و همین حزب زمانی که یک حزب بودند، زمانی که بعد از قیام 57 و در ادامهء حملهء حکومت اسلامی تازه به قدرت رسیده به دستاوردهای آن قیام، زمانی که در تهران و تبریز و اصفهان دسته دسته به روی زنان اسید می پاشیدند، زمانی که دسته دسته انقلابیون را دردادگاه های صحرایی اعدام می کردند و زمانی که دستور حمله به کردستان را می دادند، حزب دمکرات نامه فدایت شوم برای خمینی جلاد می فرستاد و تلاش می کرد توان حزب خود در سرکوب انقلاب در کردستان و سرکوب انقلابیون در این منطقه را به آنها گوشزد کند. آن زمان کردستان توسط حکومت اسلامی تسخیر نشده بود. حزب دمکرات برای تقویت پادگان های حکومت اسلامی نیروهای آنها را اسکورت می کرد و برای مبارزات و اعتراض ده ها هزار نفرهء مردم کردستان علیه حکومت اسلامی تره هم خود نمی کرد. اتحاد امروزی و همکاری امروزی این حزب با عربستان در خدمت همان استراتژی است. رهبری حزب دمکرات رو به مایی که آن زمان در مقابل اش می ایستادیم و مانع تقویت پادگان های و ارسال اسلحه و نیروی وسیع نظامی حکومت اسلامی از خارج کردستان برای حملهء بعدی به شهرهای کردستان می شدیم، رو به مردمی که اجازهء ساخت و پاخت به این حزب ندادیم و در مقابل آن و حکومت اسلامی ایستادیم، یادآوری کردن تقویت مبارزه مردم و اهمیت آن برای رهبری حزب دمکرات مسخره است.
امروز هم رهبری این حزب هر روز چیزی تحویل مردم می دهد. ما قبلاً هم گفته ایم که این تاکتیک مستقل از هر امری قابل ادامه نیست و حزب دمکرات اگر بخواهد زیر افق تخاصمات عربستان با ایران کماکان به این سیاست ها ادامه دهد، ناچار است که راه دیگری در پیش بگیرد و آن هم تأمین نیرو در خود ایران برای حرکات ایذایی و... است. اینکه تأمین این نیرو با پول عربستان و با تسلیحات آنها و در یک کلام با خریدن و اجیر کردن نیرو تأمین می شود یا هوادارن خود را می تواند برای این کار قانع کند، سوالی روی میز رهبری حزب دمکرات است. واقعیت این است حتی چنین کاری در این اوضاع و با توازن کنون کار ساده ای نیست اما بهر حال تنها راه است و این کار بهر حال برای جریانی که امکانات مالی زیادی در اختیارش گذاشته باشند مقدور است. و البته همهء اینها را رهبری حزب دمکرات هم می داند با این اوصاف تلاش می کند چهرهء یک نیروی قابل اتکا و قدرتمند نزد طرف مقابل خود حتی به قیمت لطمات زیاد انسانی از نیروهایش و به قیمت پخش شایعات از جمله در مورد مثلاً اعتصاب عمومی به فراخوان این حزب، چیزی که هیچوقت اتفاق نیفتاد بدهد. حزب دمکرات برای مقبولیت خود نزد دولت های متخاصم با ایران به چنین چهره ای از خود محتاج است.
در مورد ادعاهای حزب دمکرات مبنی بر عدم ارتباط با عربستان و... اینها دیگر برای هر ناظر خارجی هم جوک است. رهبری حزب دمکرات سرش را زیر برف کرده و انگار کسی آنها را نمی بیند. حزبی که بیست سال است تحرکی نظامی نداشته چه شد به ناگاه و آن هم در این اوضاع کشف کرد که باید دوره ای جدید از مبارزهء مسلحانه را شروع کند؟ چه شد که رهبران این حزب و شخص مصطفی هجری خود را با دولت اسرائیل هم جهت و صاحب یک دشمن مشترک می داند و چه شد که روزی از اسرائیل و روزی از دولتی دیگر رسماً کمک به اپوزیسیون و تقویت آن را در این اوضاع طلب می کند؟ چه شد که "جنبش کرد"، که تاریخاً و از زبان بسیاری از رهبران ناسیونالیسم کرد خود را با مردم فلسطین همسرنوشت می دانست، امروز و به ناگاه متحد اسرائیل و عربستان و ترکیه شمرده می شود؟ بعلاوه مستقل از مراسم حج و مصاحبه با یکی از کادرهای این حزب در این مراسم، و تعریف و تمجید او از عربستان و بحث های متعاقب آن، مراسم کنسولگی عربستان در اربیل و جشن استقلال این کشور علاوه بر مسعود بارزانی پذیرای هیئت بلند پایهء دفتر سیاسی حزب دمکرات شد. و هنوز مدت زیادی از پیام گرم رهبری این حزب به اردوغان و موفقیت او در انتخابات، درست در شرایطی که ایشان به کشتار وسیع مردم کردستان ترکیه و سوریه مشغول بود، نگذشته است. این ها و ده ها مورد از این قبیل را مردم شاهدند و تلاش رهبران این حزب برای لاپوشانی و خاک پاشیدن به چشم مردم به جایی نمی رسد. بهر حال مستقل از اینکه رهبران این حزب هر کدام در تناقض گوی های خود چیزی می گویند اما بالاخره مردم کردستان دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس.
پرسش: بیانیهء حزب حکمتیست این تاکتیک حزب دمکرات و کار امثال مجاهد را، علاوه بر نادرستی، ابزاری در دست حکومت اسلامی برای میلیتاریزه کردن فضای جامعه و سد کردن مبارزات آزادیخواهانه می داند. ممکن است در این مورد توضیح بیشتری بدهید؟
پاسخ: من اشاره کردم که دامنهء فعالیت و اقدامات حزب دمکرات با مجاهد و با پیوستن گروه های سلفی در کردستان و حتی باقیمانده های القاعده در خوزستان و...، کار آنها از ایجاد نامنی، انفجارات و ترور و کارهایی از این قبیل فراتر نخواهد رفت. کاری که مجاهد در سالیان گذشته هم، هر گاه از او طلب کرده اند و باجی به او داده اند، از آن کوتاهی نکرده است. این گونه اقدامات تأثیر جدی در جامعه و اینکه در ایران آشوبی راه بیندازند و حتی در کردستان بتوانند جنگ شیعه و سنی و کرد و ترک و ... راه بیندازند قابل تصور نیست و حداقل در این اوضاع از آنها ساخته نیست.
بعلاوه، این جاده یک طفه نیست و حکومت اسلامی هم دست روی دست نمی گذارد. این اعمال دست حکومت اسلامی را برای سرکوب مبارزات مردم باز خواهد گذاشت. این اعمال بهانه ای در دست حکومت اسلامی خواهد بود برای میلیتاریزه کردن کردستان به بهانهء مبارزه با تروریسم. حکومت اسلامی به بهانهء چنین اعمالی محل کار و زندگی مردم را ناامن می کند و فردا هر مخالفتی را به بهانهء همکاری با امثال حزب دمکرات و تحریک عربستان سرکوب می کند.
حکومت اسلامی در تاریخ خود هزاران انسان را از مخالفین خود، از آزادیخواهان با پرونده سازی های کذایی و به نام همکاری با دول خارجی، به جرم همکاری با اسرائیل و امریکا و ... اعدام کرده است. در شرایطی که فضای عمومی برای مبارزهء مسلحانه آماده نیست و توزان قوا چنین امکانی را نمی دهد و این کار مبارزهء توده ای را تقویت نمی کند، تنها با اتکا به دعوای دو قطب جنایتکار و با اتکا به شکاف دولت های تا مغز استخوان ضد انسان دست به کار مسلحانه زدن، بهترین بهانه را در دست حکومت اسلامی قرار می دهد تا به سرکوب هر تحرک انسانی برای بهبود زندگی خود، بپردازد. ناامن کردن محل کار و زندگی مردم توسط حکومت اسلامی و به خانه فرستادن آنها و سرکوب اعتراضات شان به نام مبارزه با عربستان و حزب دمکرات و... جدی ترین مخاطره در مقابل ما است
اشاره کردم که کل ناسیونالیسم ایرانی و احزاب و جریانات آن علیه عربستان در پشت حکومت اسلامی خواهند ایستاد. فضای ضد مردم عرب زبان و نفاق قومی و مذهبی بالا خواهد گرفت. به این اعتبار سیاست حزب دمکرات، مستقل از اینکه تابع یک سناریوی سیاه و مخرب است، اسلحه ای را در دست حکومت اسلامی برای سرکوب مردم زحمتکش در کل ایران قرار می دهد.
پرسش: در بیانیه بر خطر قومی و مذهبی کردن مبارزات مردم ایران تاکید شده است. نقش حکومت اسلامی را در قومی و مذهبی کردن فضای سیاسی جامعه و دامن زدن به جدال های قومی و مذهبی را چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ: در حال حاضر تردید دارم حکومت اسلامی تلاش کند فضای جامعه را قومی و مذهبی کند. حکومت اسلامی در شرایط کنونی تلاش می کند جامعهء ایران را از هر گونه جنگ و دعوای ملی و مذهبی دور نگهدارد. ناامنی در جامعهء ایران و اغتشاش و جنگ و دعوای قومی و مذهبی فضای ایران و حاکمیت را از جامعه ای امن برای سرمایه و سرمایه گذاری به جامعه ای نا امن و غیر قابل اعتماد تبدیل میکند. چنین پدیده ای به نفع سرمایه و طبقهء حاکمه و دولت ایران، به عنوان نمایندهء آن، نیست. حکومت اسلامی تلاش می کند چهرهء یک حاکمیت مقتدر که کل اوضاع را در کنترل دارد و اجازه به هیچ شلوغی و فضای ناامنی نمی دهد از خود به کل جامعه و به جهانیان بدهد. این قبل از هر چیز نیاز بورژوازی ایران است.
اما و در صورت ناامن شدن و شروع جنگ، قومی یا مذهبی، قطعاً حکومت اسلامی تلاش می کند بیشترین استفاده از این فضا را به نفع خود ببرد. فردا و با فرض اینکه مثلاً در نقده و یا ارومیه با تحریکات امثال حزب دمکرات و یا گروهای قومی و فرقه های مذهبی از ترک تا مثلاً سلفی ها، اقدامی بشود، تحریکات قومی صورت بگیرد، مسجد سنی ها را آتش بزنند یا بر عکس، قطعاً حکومت اسلامی در قامت مدافع امنیت همه را سرکوب می کند و اختلاف و تحریکات قومی و دشمنی کور میان مثلاً ترک زبانان و کرد زبانان تلاش می کند بیشترین استفاده را در خدمت تحکیم موقعیت خود ببرد. یا در شرایطی باز برای حفظ حاکمیت و تقویت موقعیت خود به مذهب شیعه و تحریکات مذهبی علیه مثلاً سنی ها و مخالفان خود دست می زند، کاری که در عراق و سوریه و لبنان به کرات کرده است. اما تا زمانی که در مسند قدرت است کسب ثروت و سود جامعه و کارکرد سرمایه به امنیت آن محتاج است و هر نوع تحریک قومی و مذهبی می تواند امنیت سرمایه را به خطر اندازد و حکومت اسلامی از آن دوری می کند.
تأکید بیانیهء حزب بر خطر رنگ قومی و مذهبی زدن به اعتراضات مردم و تحریکات قومی و مذهبی در دل تخاصمات عربستان و ایران معنی می دهد؛ کاری که ایران در دفاع از حوثی ها در یمن علیه عربستان می کند و عربستان هم تلاش می کند با اتکا به نفاق مثلاً قومی از طریق امثال حزب دمکرات و یا تحریکات مذهبی و به نام دفاع از سنی ها در مقابل حکومت اسلامی مثلاً به نام حاکمیت شیعه و با اتکا به گروهای سلفی و مرتجعین سنی و حتی از کانال امثال حزب دمکرات ممکن است در دستور داشته باشد که دنبال کند. اینکه حزب دمکرات در این پروژه تا کجای ماجرا پیش خواهد رفت را باید دید. بهر حال پروژه عربستان برای نا امن کردن ایران و مشخصاً اتکای آنها روی کردستان با اتکا به تحریکات قومی به نام کرد در مقابل غیر کرد و یا سنی در مقابل شیعه است. چیزی که حزب ما نسبت به مخاطرات آن هشدار داده است. اما و همچنانکه قبلاً اشاره کردم حکومت اسلامی تا کنون هم در باد زدن ناسیونالیسم ایرانی و قدوسیت ایران در مقابل عربستان کوتاهی نکرده است و به این اعتبار فضای ناسیونالیستی را تقویت کرده است.
***
پرسش: بیانیهء حزب احزاب و جریانات سیاسی و همه نهادها و مردم را فراخوان داده است که علیه هر نوع همکاری با عربستان، علیه تحریکات قومی و مذهبی سد ببندند و همزمان علیه هر نوع تحرک حکومت اسلامی و فضای میلیتاریزم بایستند؛ توقع شما از نیروهای سیاسی چیست؟
پاسخ: من به خطیر بودن اوضاع و به سموم وسیع و همه جانبه ای که در خاورمیانه ریخته اند و جنگ های خانمان سوزی که راه انداخته اند، به دشمنی هایی که میان مردم دامن زده اند و تعصبات کوری که زنده کرده و برای زنده کردن ویروس های کشنده و اپیدمی قومی و مذهبی و ساختن هویت های کاذب و راه انداختن جنگ های صلیبی و ملی پول خرج کرده اند اشاره کردم.
آنها میدیای بورژوایی، از بی.بی.سی و سی.ان.ان گرفته تا هزاران رسانهء جهانی و محلی نان به نرخ روز خور و کرایه ای تا ده ها هزار نویسنده و شاعر و خبرنگار و...، را به خدمت گرفته اند و اینها نقش جدی در افکار سازی و در ساختن و پرداختن هویت های کاذب و مهندسی افکار عمومی دارند. به این اعتبار حساسیت به هر نوع همکاری با عربستان و یا ایران و با هر نوع تحریکات ملی و مذهبی، با هر نوع تقسیم بندی مردم به نام مذهب و ملیت و با هر نوع دشمن تراشی در میان آنها امری جدی است.
ما فکر می کنم اولین توقع از هر حزب سیاسی مسئول، هر جریان متمدنی، مستقل از میزان دوری و نزدیکی به ما، برسمیت شناختن این مخاطرات و تقابل روشن با آن است. ایران و عربستان دو قطب ارتجاع در خاورمیانه هستند. آنها همراه ترکیه، قطر و حتی امثال حزب بارزانی نقشی بسیار مخرب در منطقه داشته و دارند. این دولت ها در کنار فرقه های جنایتکار از النصر و القاعده تا داعش و... و در رأس همهء آنها دولت های بزرگ امپریالیستی از آمریکا و اروپا تا روسیه، مسئول فلاکتی هستند که به مردم خاورمیانه تحمیل شده است. ما حساسیت به این دخالتگری و نقش دول ارتجاعی و محکوم کردن هر نوع همکاری و همپیمانی با این دولت ها را وظیفهء احزاب سیاسی می دانیم.
امروز که دامنهء تخاصمات عربستان و ایران افزایش یافته است و هر کدام برای یارگیری و جنگ نیابتی دنبال متحدی می گردند و پول و امکانات و اسلحه و.. در اختیار آنها قرار می دهد، ایران خود را در رأس "شیعیان"، و عربستان خود را مدافع "سنی ها"، در خاورمیانه معرفی می کند. هر نوع همکاری و هر نوع پروژهء سیاسی و نظامی مشترک با این دولت ها خطرناک تر از هر دوره ای است و باید در مقابل آن سد بست. دفاع از بشریت در ایران و منطقه، دفاع از هویت انسانی انسان ها و دفاع از کرامت و شخصیت آنها و مقابله با هر نوع هویت تراشی قومی و مذهبی و... اولین شرط تمدن است و ما این توقع را در مقابل کل احزاب سیاسی قرار داده ایم و انتخاب با خود آنها است.
ما هر نوع سکوت، مماشات و بی موضعی در قبال تلاش های عربستان و ایران و همکاری امثال مجاهد و پیوستن حزب دمکرات به پروژهء عربستان و... را، نه تنها سیاستی غیر مسئولانه و غیر متمدنانه می دانیم، بلکه این بی تفاوتی را کمک به رنگ قومی و مذهبی زدن به اعتراض مردم علیه حکومت اسلامی و کمک به دامنه دادن به نفاق های کور ملی و مذهبی می دانیم. ما احزاب سیاسی، از راست تا چپ، را در مقابل این اوضاع مسئول می دانیم و همه را به تعهدی در مقابل جامعه و در دفاع از مدنیت و علیه تخاصمات قومی و مذهبی و علیه حکومت اسلامی فرا می خوانیم. ما از همهء احزاب سیاسی و هر نیروی مسئولی توقع داریم در مقابل این پروژه ها و در مقابل تلاش حکومت اسلامی برای سرکوب اعتراضات بر حق مردم آزادیخواه به بهانه دخالت خارجی و برای ناامن کردن محل کار و زندگی مردم و میلیتاریزه کردن کردستان سد ببندند.
پرسش: حزب حکمتیست چه اقدامات دیگری را برای جلب توجه نیروهای سیاسی، تشکل ها و فعالین سیاسی چه در ایران و چه خارج کشوردر دستور دارد؟
پاسخ: تا جایی که به احزاب سیاسی برگردد ما تلاش می کنیم با نشان دادن مخاطرات سیاست حزب دمکرات و هر گروه و جریان و فرقه مذهبی یا قومی به جامعه و نیرو های سیاسی، با نشان دادن حساسیت اوضاع و کمک به شکل دادن سدی در مقابل این تحرکات، بخش هرچه وسیع تری از جریانات سیاسی و سازمان ها و فعالین و ... به دخالتی فعال تر علیه این تحرکات بپیوندند. طبیعتاً، همزمان از نقد و فشار سیاسی بر نیروهایی که با فرمول هایی مانند "بزرگ کردن مسئله" و ... سکوت خود را توجیه می کنند، کوتاهی نخواهیم کرد. تلاش می کنیم بهانه ای که این سیاست بدست حکومت اسلامی می دهد تا جامعه را ناامن و میلیتاریزه کند و فضای اعتراضی و مخالفت با خود و بی عدالتی حاکم را پس بزند در مقابل جامعه قرار دهیم. تلاش می کنیم به کمک مردم مبارز احزاب سیاسی ایران و مشخصاً کردستان را به تعهداتی که در بیانیه هم آمده است پایبند کنیم. نهایتاً تصمیم با خود این نیروها است که چه تصمیمی می گیرند. تلاش ما نشان دادن ضرورت بستن سدی در مقابل این اوضاع است تا در مقابل سیاست عربستان و سیاست متحدین آنها، از مجاهد تا هر گروه قومی و مذهبی، تا حزب دمکرات، و تا تلاش حکومت اسلامی برای میلیتاریزه کردن جامعه، سد ببندیم و حتی حزب دمکرات را در صورت قانع کردن این احزاب به اتخاذ سیاستی درست و فعال، وادار کنیم از بازی خطرناکی که شروع کرده است پشیمان شود. اما ما نمی توانیم به جای آنها سیاست اتخاذ کنیم و طبیعتاً آنها در مقابل جامعه و در مقابل اتفاقاتی که در جریان است مسئول اند. ما خود را در مقابل کل جامعه و کل اپوزیسیون متمدن حکومت اسلامی از راست تا چپ مسئول می دانیم و در این راه تلاش می کنیم.
بعلاوه، تلاش ما برای هم جهت کردن کل فعالین کارگری، زنان مبارز و جوانان و صف آزادیخواهی برای سد بستن در مقابل موش دوانیِ عربستان و حزب دمکرات و مجاهد و تلاش حکومت اسلامی برای امنیتی کردن فضای مبارزاتی جامعه، و برای پادگانی کردن محل کار و زندگی آنها، یک عرصهء جدی کار ما است. باید "کردستان پادگان نیست" و "کردستان محل حل و فصل جدال عربستان و ایران نیست"، "نه قومی، نه مذهبی" به خواست و مطالبه هر تشکل و جمع و انسان متمدنی در شهرهای کردستان و هر جای دیگری که چنین پدیده ای مطرح است یا مطرح میشود تبدیل کنیم.
ما تردید نداریم فضای عمومی جامعه و هزاران انسان سوسیالیست، هزاران فعال کارگری، هزاران کمونیست و ده ها هزار زن و جوان آزادیخواه در آن جامعه و مردم متمدن با ما هم جهت هستند. تلاش ما یک کاسه کردن قدرت این صف در مقابل هر نوع ارتجاع محلی و منطقه ای، در مقابل حکومت اسلامی و در دفاع از آسایش و امنیت مردم جامعه است.
بعد جدی ديگر کار ما و همهء کسانی که مثل ما فکر می کنند و متوجه مخاطرات این ماجرا هستند، همه کسانی که مخالف تراشیدن هویت های کاذب قومی و مذهبی برای انسان ها، مخالف اشاعهء نفاق و دشمنی کور میان مردم هستند، تقویت همسرنوشتی در میان کارگران، تقویت انسان دوستی و برجسته کردن هویت انسانی در میان مردم زحمتکش در جامعه، شهر، محله، محل کار و دانشگاه و مدرسه است. تلاش گروه های قومی و مذهبی را، از سلفی ها گرفته تا حزب دمکرات، تا جریانات وابسته به حکومت اسلامی باید افشا و حاشیه ای کرد. باید کاری کرد که دست نیروهای قومی و مذهبی و همهء کسانی که در تلاش تحریکات قومی و مذهبی هستند از زندگی و محل کار مردم، از محله و شهر و روستا کوتاه و حاشیه ای و طرد شوند.
در کردستان، علاوه بر حزب دمکرات و هر گروه ناسیونالیستی دیگر، سلفی های کردستان یک پای سناریوی سیاهی خواهند بود که عربستان در تلاش ایجاد آن است. نباید اجازه داد که از مسجد محل گرفته تا محله، به میدان تهدید و نفرت پراکنی مذهبی توسط آخوندهای مرتجع سنی و سلفی ها تبدیل شوند. جوانان محل در هر شهر و محله ای می توانند فضا را بر گروه های قومی و مذهبی تنگ کنند و آنها را طرد و افشا کنند. اشاعهء فرهنگ پیشرو و همسرنوشتی و یکی بودن در مقابل حکومت اسلامی و هر دولت مرتجعی کاری جدی است و برای آن باید کار کرد.
بعلاوه، و از اینها مهمتر، سد بستن در مقابل تعرض حکومت اسلامی به مبارزات مردم، مقابله با دستگیری و پرونده سازی و راه انداختن جوخه های اعدام به نام مبارزه با عربستان و مبارزه با تروریسم و ... است.
اینها و ده ها کار دیگر نه تنها در دستور ما است که وظیفهء هر انسان آزادیخواه و متمدنی در جامعه ایران و در کردستان است. بعلاوه، چنین سد بستنی تنها کاری تبلیغی نیست و بلکه کاری سازمان گرانه است. فعالین حزب در ایران و خصوصا در کردستان، کمونیست ها در این جامعه پای اصلی متحد کردن کارگر و زن و جوان از جمله در محلات و در تقابل با هر نیرو و دارو دسته مذهبی و قومی هستند که بخواهند مردم محله را به شیعه و سنی، به کرد و عرب و فارس و ترک و... تقسیم کنند و آنها را در مقابل هم قرار دهند.
ما فکر میکنم در این مسیر نیروی عظیمی در جامعه ایران و در کردستان در کنار و همراه ما است. ما روی انسانیت و انسان دوستی و همسرنوشتی این صف میلیونی حساب می کنیم و آنان را فراخوان می دهیم. ما این صف را، هم در مقابل حکومت اسلامی و هم در مقابل دولت های مرتجع از عربستان و قطر تا متحدین آنها، نمایندگی می کنیم.
دوم اکتبر 2016
http://hekmatist.com/2016/komonist%20211%20Khaled.html