تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

19 مهر ماه 1395 ـ  10 ماه اکتبر 2016

دو راهی ایران: در آغوش دنیای آزاد یا در چنبر عمامه و زیر عبای ملایان!

رضا تقی زاده

       دیدار زیگمار گابریل، معاون صدراعظم آلمان از تهران فرصت تازه‌ای فراهم ساخت برای متحجّر‌ترین لایه‌های رهبری نظام مذهبی حاکم بر ایران که بار دیگر نظر کور و نگاه کهنه خود را پیرامون شکل و راه ایران در جامعه جهانی، تازه سازند؛ تلاش مسموم و مخربی که بدون شک عملکرد دولت «لبخند بلاهت بر لب» روحانی را، با وجود لعاب غربی و رفتارهای ساختگی لابی‌گران فرنگی‌نمای آن، مستقیماً تحت تأثیر قرار می‌دهد.

       موضوع جدال درون حکومتی برای شکل دادن به جایگاه ایران در خانواده جهانی، مدت‌هاست که از دایرهء رقابت‌های گروهی بین شاخه‌های قدرت فراتر رفته و شکل خاص نظری به خود گرفته است، اگر چه هنوز مقاومت ‌های پراکنده‌ای در مقابل فشار‌های فزاینده اصولگرایان برای به عقب راندن ایران،  اینجا و آنجا دیده می‌شود.

       از زمان آغاز به کار دولت حسن روحانی که در مقایسه با جایگاه فکری «اصوگرایان»، «عملگرا» معرفی می‌شود، سایر شاخه‌های حکومت با فشار بی امان در تلاش بوده‌اند  که از پیوستن ایران به دنیای آزاد به هر قیمت پرهیز شود.

       رهبر جمهوری اسلامی که حتی آموزش زبان انگلیسی را مورد انتقاد قرار داده و هر روز نسبت به «خطر نفوذ نرم غرب» هشدار می‌دهد، رهبر اصلی تلاش‌های حکومت برای عربی- اسلامی ساختن  فرهنگ جامعه ایرانی است.

       بیم و هراس اصلی او و دیگر اصولگرایان حکومت، توسعه تدریجی مناسبات و افزایش مبادلات ایران با دنیای آزاد، و به نسبت، افزایش تاثیرپذیری جامعه در برابر قدرت نرم غرب است.

       عامل اصلی دیگری که در راه متعارف ساختن مناسبات خارجی ایران قرار دارد، دارای بعد اقتصادی و مرتبط با اختاپوس فساد اداری، رانت‌خواری و همچنین فعالیت دولت‌های اقماری، از جمله نهادها، بنیادها، موسسات مالی و شرکت‌های غیر دولتی است که مبادلات مجموعه آنها حجمی بزرگتر از عملکرد دولت را یافته و به منظور حفظ حدود خود به شدت با قانونمند نمودن مناسبات و مبادلات خارجی ایران مخالفت می‌ورزند.

       در نتیجه فعالیت‌های سیاه این مجموعه است که نام ایران بر صدر سیاهه فاسدترین نظام‌های اداری دنیا قرار دارد و یا از نظر پولشویی آلوده‌ترین کشور جهان شناخته می‌شود.

       متعارف ساختن مناسبات خارجی و شکل گرفتن جایگاه ایران در جامعه جهانی، با وجود آغوش گشاده و تلاش‌های غرب برای پذیرایی از ایران، عمیقا متاثر از انزواطلبی، پرهیز از همسویی با ارزش‌های دنیای آزاد، گرایش به «شرق» و تداوم رفتارهای ضد غربی حکومت ایران است.

 

ایران، آلمان، اسرائیل و دولت روحانی

       بعد از اجرایی شدن برجام، دیدار زیگمار گابریل از ایران برای دومین بار صورت می‌گرفت و این‌بار هیات آلمانی همراه او هدف‌های تجاری- اقتصادی روشن‌تری در قبال ایران داشت.

       آلمان به عنوان شریک سنتی تجارت خارجی ایران، مایل است با استفاده از فرصت رفع تحریم‌ها، ظرفیت‌های گذشته برای خرید نفت و فروش محصولات صنعتی به ایران را گام به گام تجدید سازد.

رسیدن به این هدف از یک سو نیازمند زمان و همکاری ایران است و از سوی دیگر مشروط به رعایت ضوابطی که  مطرح ساختن پاره‌ای از آنها صرفا تشریفاتی است.

       در حال حاضر حجم مبادلات تجاری ایران و آلمان به حدود دو میلیارد یورو کاهش یافته در حالی که که بانک‌های آلمانی به عنوان تخلف ناشی از انجام معامله با ایران، سال گذشته يک و نيم میلیارد یورو جریمه به خزانه‌داری آمریکا پرداخته‌اند.

       آلمان، به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا با آغوش باز آماده توسعه مناسبات با ایران است و این آمادگی نه به خاطر عشق به ملایان است، که بجز مزاحمت برای جامعه جهانی هرگز ارمغان دیگری نداشته‌اند، بلکه به خاطر جایگاه  منطقه‌ای و جهانی ایران است.

       در راه تحقق این هدف که قدمت آن در تاریخ معاصر به زمان دولت سوسیالیست «جمهوری وایمار» و شروع کار رضاشاه برمی‌گردد، آلمان دارای محدودیت‌هایی است. توصیه کاهش دشمنی با اسرائیل، و نه لزوما درخواست قطعی شناسایی رسمی آن، رعایت حقوق بشر و ابراز نارضایتی از مداخلات نظامی تهران در سوریه، در ردیف موضوعاتی است که به عنوان یک شریک تجاری، آلمان مطرح ساختن آن را با مسئولان جمهوری اسلامی حق خود می‌دانند، و مسئولان جمهوری اسلامی آن را مداخله در امور داخلی معرفی می‌کنند.

       آلمان حتی در زمان دولت خاتمی نیز در کنار تلاش برای توسعه مناسبات اقتصادی با ایران، سیاست «گفتگوهای انتقادی با تهران» را دنبال می‌کرد. بعد از تجدید چهار دولت، ضریب تحمل و انعطاف‌پذیری حکومت اسلامی به جای افزایش، کاهش یافته است.

       شگفت‌انگیز نیست که یک سال و اندی بعد از رفع تحریم‌ها و آزاد شدن میلیاردها دلار دارایی‌های بلوکه شده، اقتصاد ایران همچنان بر شیب تند رکود قرار دارد. نتیجه‌گیری ساده این است که حکومت اصلاح نشده، و دولت ظاهری در ایران دارای قدرت واقعی نیست و در نتیجه، کار نمی‌کند.

 

دولت! کدام دولت؟

       در ایران دولتی بر سرکار است که «جلد دولت» را به تن کشیده و نمایش دولت می‌دهد، در حالی که افسار قدرت در دست‌های دیگری است.

       حسین شریعتمداری، قلم‌زن علی خامنه‌ای در روزنامه مصادره‌ای کیهان تهران به مناسبت دیدار گابریل، وزیر انرژی و اقتصاد بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا، ضمن متهم ساختن روحانی و ظریف به «انفعال و قبول تحقیر و اعتراف به این واقعیت که دولت آنها در ایران فاقد قدرت است»، می‌نویسد: «بسیار احمقانه است اگر مقامات اروپایی و آمریکایی به وادادگی وزارت خارجه دل خوش کرده و روی دیوار انفعال برخی از دولتمردان یادگاری بنویسند.»

       تعجب برانگیز نیست که ساعتی بعد از اعلام لغو ناگهانی دیدار برنامه‌ریزی شده زیگمار گابریل با علی لاریجانی (پس از دریافت دستور از بالا!) جواد ظریف نیز از انجام ملاقات با معاون صدر اعظم آلمان پرهیز داده می‌شود!

       با این حال نحوه برخورد سلبی جمهوری اسلامی با نمایندگان رسمی بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا، در مقایسه با زدن دست رد به سینه آمریکا که بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا است، تا حدود زیادی دوستانه به نظر می‌رسد!

       جنایت بزرگ آمریکا در نگاه حکومت، ظاهرا اتهام دست داشتن در برکناری دولت مصدق است که ملایان هرگز عشق بیشتری از دیگر روسای دولت‌های شاه به او نداشته و از کاشانی تا خمینی و حالا خامنه‌ای، همواره از او تبرّی جسته‌اند، و جنایت دیگر آمریکا، البته دوستی واشنگتن با اسرائیل!

       آمریکا نه تنها هرگز چشم طمع به خاک ایران نداشته که بر عکس پشتیبان تمامیت ارضی ایران بوده و در اجرای این سیاست بود که با پشتیبانی قاطع دولت ترومن، و ایستادگی او در برابر استالین، شاه، قوام و ارتش ایران به برچیدن بساط جمهوری‌های پوشالی پیشه‌وری در آذربایجان و قاضی در کردستان توفیق یافته و یکپارچگی ارضی ایران را بازگرداندند.

       در مقابل، روسیه با سابقه سیاه 400 سال دشمنی، هرگز سیاست تجزیه و تضعیف ایران را در هر وضعیتی کنار نگذاشته و تا امروز نیز به آن ادامه می‌دهد ( سیاست انکار حقوق تاریخی ایران در آب‌های خزر و پشتیبانی فعال پوتین از مدعیان ایران در آب‌های شمال).

       در عین حال روسیه دارای نزدیکترین مناسبات سیاسی، نظامی و امنیتی با اسرائیل است و وزیر خارجه و دفاع پیشین اسرائیل نیز روس‌تبار بود (از نگاه جمهوری اسلامی آنچه برای آمریکا جرم و جنایت تلقی می‌شود، برازنده رفقای روس و مصداق وجاهت ناب آنهاست).

       جمهوی اسلامی بی شرمانه وبا وقاهت واقعیت‌های تاریخی و عینی را انکار می‌کند و ضمن جهانخوار معرفی کردن آمریکا، به رفقای روس ایرانخوار که تا کنون 40 شهر و استان سرزمین ما را از مرکز آسیا تا قفقاز به یغما برده‌اند، به بهانه حمایت از برادر اسد، پایگاه هوایی و دریایی و دست باز برای استفاده نظامی بدون نظارت از آسمان و خاک ایران می‌دهد.

 

انتخاب راه

       سحر نوروززاده عضو  ایرانی‌تبار تیم برنامه‌ریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا در امور ایران  طی گفتگو با کیهان لندن اعتراف می‌کند که تلاش‌های آمریکا برای گشودن مجاری ارتباطی با ایران تا کنون به نتیجه مطلوب نرسیده، این در حالی است که هر روز یک یا شماری از مسئولان سیاسی، نظامی، امنیتی جمهوری اسلامی به بهانه دید و بازدید، خود را در آغوش برادران روسی می‌اندازند.

       مسئله ایران امروز، تنها محدود به منع داشتن رابطه عادی با بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا و زدن دست رد به سینه بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا به بهانه «حفظ ارزش‌ها» نیست. موضوع به مراتب فراتر از آن و مستقیم در ارتباط با الگویی است که متحجران حکومت مذهبی برای پوشیدن به قامت ایران آماده کرده‌اند و هر روز با زور عضوی را در آن قرار می‌دهند و «دولت لبخند بلاهت بر لب» با عقب‌نشینی تازه‌ای از کنار آن می‌گذرد.

       در برون مرزها، مناسبات ایران با دنیای آزاد و پیشرفته هر روز محدود‌تر از پیش می‌شود و به جای آن، رابطه با رفقای شرقی (کرملین)، و البته برادران «فعال در خط مقدم مقاومت » (جنوب لبنان-سوریه و یمن) تشویق می‌شود، و به عنوان چاشنی، بذل و بخشش از کیسه مردم به رژیم‌های فقرزده جنوب آمریکا در نقاب مناسبات تجاری نیز صورت می‌گیرد.

       در داخل، و با هدف عربی- اسلامی کردن گام به گام جامعه (حتی در شکل ظاهری)، یک روز منع برگزاری کنسرت در خراسان و قم بهانه است و روز دیگر اصرار بر تعطیل مسابقه تیم ملی فوتبال، به این دلیل که ظاهرا بر پایه تقویم همیشه متغیر قمری مقارن با یک روز عزاداری ( تاسوعا) است!

       شوری آش عرب‌زدگی افراطی در حکومت به حدی رسیده که  علی مطهری، نایب رئیس مجلس اسلامی و فرزند کسی که با سخیف‌ترین زبان ممکن به سنن ملی ایران تاخته،  در نامه‌ای خطاب به آخوند محمد یزدی، رویکرد وی درباره مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی را «غیرقابل هضم» و «یادآور اقدامات کلیسای دورن قرون وسطی» می‌خواند.

       یزدی در این مورد به وزیر ورزش گفته بود: «آقای وزیر! وزارت شما در سایه احترام به تاسوعا و عاشورا محقق شد، شما وزیر این نظام هستید؛ این نظام در سایه محرم و صفر محقق شده و این نعمت‌ها در سایه اسلام و انقلاب و عاشورا است.»

       مسئله حاد امروز مردم ایران، انتخاب یکی از دو راه پیش رو است:

       یا تحلیل رفتن تدریجی و قبول فقر و خواری با قبول فشارهای حکومت برای دادن رنگ و لعاب عربی- اسلامی به جامعه، با این دلخوشی کاذب که ایران پیشتر هجوم تازیان و مغول‌ها و ترک‌ها را  تجربه کرده و بر جا مانده…

       و یا ایستادگی در برابر حکومت ملایان و نظامیان و برهم زدن معادله‌ای که نتیجه آن دریدن قید و بندها، رسیدن به آزادی، و بار دیگر داشتن زندگی متعارف در جامعه جهانی است، همراه با  امید پایدار و لبخند ماندگار.

برگرفته از سايت کيهان لندن

 

بازگشت به خانه