تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
روسیه حتماً امپریالیست است
سلامه کیله، نویسندهء فلسطینی ـ سوری
برگردان: حماد شیبانی
از روسیه می گویم. آنچه در سوریه میگذرد دقیقاً ویژگی هایی را می نماید که امپریالیسم از آن برخوردار است و پیشرفته ترین سلاح ها و مرگبار ترین و نابود کننده ترین آنها را بکار گرفته است. شهرهای را بمباران می کند، بیمارستان ها و مدارس را هدف می گیرد و ویران می کند، بازارها را درهم می کوبد و شهروندان را به قتل می رساند. روسیه حامی و پاسدار حکومتی است درگیر انقلاب، انقلابی که در آن مردم خواستار "سقوط نظام" هستند. نظامی که مردم خود را زندانی می کند، دست به کشتار و بمباران ملت خود می زند، نظامی که آموزش و پرورش را مضمحل کرده و اقتصاد کشور را زیر سلطه ی قبیله ای و مافیایی درآورده است. و همه ی اینها حتی پیش از آن که ایران و نیروهای وابسته به آن در سوریه مداخله کنند و قبل از آن که (روسیه) این کشور را مورد تجاوز قرار دهد، جریان داشت.
هدف روسیه در بکارگیری پیشرفته ترین سلاح هایش در کشتار مردم، ترساندن جهان است. او با این نمایش نظامی وحشیانه و به رخ کشیدن قدرت ویرانگر تسلیحاتی خود، تنها در پی حفظ رژیمی که مردم از آن رویگردان هستند، نیست. روسیه دارد برای صنعت اسلحه سازی خود بازاریابی می کند. در این معادله، افزایش صدور اسلحه هدف اصلی، کسب سود به نفع شرکت های تولید کننده اسلحه است که، خود، زیر سیطرهء دولت قرار دارند. روسیه، در این نمایشات به جذب مشتری برای این تسلیحات مجهز به تکنولوژی پیشرفته فکر میکند.
سال گذشته میزان فروش تسلیحاتی روسیه آنقدر افزایش یافت که بعد از آمریکا، به جایگاه دوم در میان فروشندگان تسلیحات ارتقاء یافت و مبلغ این فروش به 15 میلیارد دلار در برابر 36 میلیارد دلار آمریکا رسید. روسیه درست بمثابه ی یک نیروی امپریالیستی در پی گسترش بازار تولیدات خویش است. بویژه در رابطه با تولیدات نظامی که مهمترین بخش تولیدات صنعتی آنرا تشکیل میدهد. این یگانه بخش قابل رقابت در بازارهای بین المللی است که به دولت این کشور امکان میدهد تا به منابع مالی لازم جهت جبران ضعفهای خود در بخش های دیگر صنعت و در مقابله با بحران اقتصادیش بپردازد. دولت پوتین به دلیل ناتوانی در کمک به نوسازی صنعتی ناچار شد به افزایش صادرات نفت و گاز و نیز افزایش صدور اسلحه و سرمایه متوسل شود. امری که روسیه را به دام گسترش سیستم مافیائی در اقتصاد این کشور انداخت. سیستمی که اقتصاد سوسیالیستی را نابود کرد.
پوتین یکبار ادعا کرده بود که مأموریت نیروهایش در سوریه به "آموزش نظامی" ارتش این کشور محدود میشود. این معنایش آموزش نظامی ارتش سوریه با استفاده از "گوشت بدن زنده"ی مردم سوریه است، یعنی وحشیانه ترین شکلی که امپریالیسم در برخورد به انسانها انجام میدهد. برای او مهم نیست چه تعداد را به قتل میرساند. تنها چیزی که مهم است نشان دادن توانائی نظامی ارتش خویش است. آیا وحشیانه تر ازاین پدیده وجود دارد؟ چه بسا هیتلر چنین کاری کرده باشد. همان کاری که به گفتهی نوام چامسکی در کتابش بنام "سود بالاتر از بشر"، دربارهی دول امپریالیستی به هنگام اشغال کشورهای عقب مانده، به آن اشاره میکند. روسیه، مستقیماً ارتش سوریه را در مقابله با مردم خودی آموزش میدهد و در واقع سلاحهای جدید و نوظهور خود را آزمایش میکند. او بر همهی عملیات کشتار و ویرانگرعلیه مردم سوریه نظارت دارد. روسیه در حال انجام مانور نظامی در خدمت جهانگشائی خویش است.
گفته می شود که اقدامات خونینی که قوای نظامی روسیه، در سوریه، مرتکب میشود از آنچه امپریالیسم آمریکا در عراق انجام داد نیز پیشی گرفته است. روسیه ادعا میکند هدفش "آموزش" است ولی درست آنست که هدف این اقدامات نشان دادن "برتری" سلاحهای ساخت این کشور در بازار تولیدات نظامی، در سطح بین المللی، است. روسیه بجای فرستادن هواپیماهای جنگی و موشکهای نظامی خود به نمایشگاههای بین المللی که عرصهی این رقابتهاست، این کار را در سوریه و با "مهمات واقعی" و نه مشقی، انجام میدهد. دقیقاً به همین دلیل است که حکومتهائی که در فکر سرکوب هرچه گسترده تر مردم خود هستند برای خرید سلاحهائی که بی حساب و کتاب میکشد به بازار روسیه هجوم می آورند. سلاحهائی که درمانگاهها، مراکز خرید و مدارس و مراکز آموزشی را درهم میکوبد. گرایش حکومتها به خرید جنگ افزارهای کشتار جمعی در حال افزایش است. روسیه هم این ویژگی را در تولیداتش به نمایش میگذارد. در نتیجه ممکن است در فروش تسلیحات از آمریکا هم پیشی بگیرد. بویژه وقتی دیگر ثابت شده که نمیتواند غیر از اسلحه کالای قابل صدور دیگری تولید کند. این کشور نهایت وحشیگری قابل انتظار از سرمایه داری بحرانزده و در آستانه ی ورشکستگی را به نمایش میگذارد
روسیه برای نشان دادن اقتدارخود و برای ترساندن دنیا و تن دادن آن به قدرت بلامنازع خود (چه بسا همسنگ آمریکا) تلاش می کند. روسیه تلاش می کند تا خود را به مثابه ی نیروی تصمیم گیرنده و تحمیل کنندهء ارادهء خود به جهان معرفی کند. به همین دلیل چیزی نمی گوید که از عهدهء عملی کردن آن برنیاید. تصمیم گرفته است که ماندن حکومت اسد را ضروری معرفی کند و بر آن است که تصمیمات خود در این مورد را غیرقابل برگشت نشان دهد. او میخواهد مثل یک امپریالیست واقعی، با تمام نیرو این را به کرسی بنشاند تا همه قبول کنند که آنچه را او اراده کرده باید عملی شود و آنچه را او می گوید دیگران ملزم به قبولش هستند، و همه باید بپذیرند که او یک ابرقدرت است (و چه بسا به این توهم نیز دچار است که تنها ابرقدرت موجود است). آیا سماجت روسیه در حفظ حکومت بشار اسد به این خاطر است که از سقوط حکومتی که تمامی وسایل بقای خود را به کار گرفته است ابائی دارد؟ نه. او میخواهد تمام جهان بداند که او فعال مایشاء است. و اینهمه را در راستای توهم برای تبدیل شدن به یک نیروی امپریالیستی مسلط بویژه در شرایط ضعف آمریکا و عقب نشینیهای آن مرتکب میشود. به همین دلیل است که میبینیم تصمیم دارد منازعه ی جاری را با توسل به زور به سرانجام مطلوب خود برساند. هرچند فرجام چنین تصمیمی به ویرانی هرچه بیشتر شهرهای سوریه و کشته شدن صدها هزار زن و کودک و پیر و جوان سوری منتهی شود.
این همان منطقی است که به روشنی در حلب خود را نشان میدهد. جائی که وحشیگری نظامی دولت اوج تازه ای گرفت و سلاحهای ویران کننده تری بکار گرفته شد. این همان خصلت امپریالیستی است که با اتکاء به سیاست سوزاندن و ویران کردن در پی رعب افکندن در دل مردم است و برای تحقق منافع مافیائی خود، آمریکائیها را در وحشیگری پشت سر خواهد گذاشت.
بنابراین، اقداماتی که روسيه در سوریه مرتکب میشود، برآمده از توهم عظمت طلبانه ای است که مافیای مسلط بر طبقهء حاکم روسیه به آن دچارشده است. در حالی که عملاً در چارچوب نظم جهانی امپریالیستی ضعیف است و چه بسا در نتیجه ی این واقعیت که حتی مانند چین نیز نمی تواند در اقتصاد جهانی رقابت کند، اینگونه به سخت سری و توسل به زور گرایش پیدا کرده است. روسیه فراتر از شرایط عینی خود می خواهد به جایگاه جدیدی در بازار و تحمیل منافع خود برخلق ها دست یابد.
روسیه یک قدرت مافیائی تمام عیار است و (به دلیل همین ویژگی- م) امپریالیستی است ناکام.
______________________________________
* سلامه کیله مبارزی فلسطینی از جناح چپ الفتح و همفکر دائی مبارزش ناجی علوش نویسنده ویکی از بنیانگذاران مارکسیست اتحاد نویسندگان فلسطینی بود. سالها در فلسطین اشغالی زندگی کرد. او بعد از جنگ ژوئن 67 به سوریه منتقل شد ، همواره به عنوان یک معترض علیه سیاستهای بعثی ها زیر فشار قرار داشت. تنها در دوران حافظ اسد 8 سال زندانی بود. بعد اززندان در کنار جرج حبش به کار تحقیقات اجتماعی مشغول شد از نخستین کسانی بود که با شزوع مبارزات مسالمت آمیز در سوریه علیه بشار اسد به زندان افتاد. شکنجه های فراوان دید. در پی یک اعتصاب غذای مستمر که همزمان بود با حرکتهای همبستگی بین المللی برای آزادی او، حکومت سوریه درحالیکه در آستانه مرگ قرار گرفته بود او را برای همیشه از سوریه اخراج کرد. او صاحب نزدیک به 40 کتاب و صدها نوشته و مقاله در زمینه های مختلف سیاسی اجتماعی پیرامون جنبش سیاسی و ملی – اجتماعی در جهان عرب بویژه فلسطین است. اکنون در قاهره بسر میبرد. و دغدغه ی ویرانی و کشتار در سوریه وسایر کشورهای دیکتاتور زده خاورمیانه همچنان او را در سنگر مقدم مبارزه فکری قرار داده است. (مترجم)
منبع: نشریهء العربی الجدید، دهم اکتبر 2016