تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

5 آبان ماه 1395 ـ  26 ماه اکتبر 2016

گسترش جنگ های قومی و مذهبی

محمد حسين يحيائی

mhyahyai@yahoo.se

       سال ها پیش، برنارد لوئیس، از تیم پر قدرت و پر نفوذ دانشگاه هاروارد در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده آمریکا، که گاهی در مقام مشاور و گاهی هم در قدرت اجرایی قرار می گیرند، گفته بود که دشمنی با ایالات متحده در کشور های اسلامی بویژه عربی در حال افزایش است، برای پیشگیری از آن و شکستن سنت جان سخت و دیرپا در این مناطق باید به حملهء نظامی متوسل شد و تخم نفاق و کینه را در درون آنان بگونه ای کاشت و رشد داد که سال های طولانی، جنگ منطقه ای و فرقه ای ادامه داشته باشد و ساختار کهنه و فرسوده آنها درهم بشکند.

       این رهنمود لوئیس و دیگر مشاورین جنگ طلب، مورد استقبال مقامات سیاسی و نظامی آمریکا قرار گرفت و زمینه های اجرایی آن با شرکت نیرو های محلی بویژه نیروهای ارتجاعی با پسوند اسلامی فراهم آمد. آمریکا که همکاری با نیرو های ارتجاعی در منطقه را از سال ها پیش آغاز کرده و در اين زمينه تجربهء فراوانی بدست آورده بود، جنگ و مداخله را آغاز کرد و از همکاری کشور های عضو ناتو هم بهره مند شد. در این راستا با شخم زدن و ویران کردن سرزمین های این مناطق که همراه با کاشتن تخم کینه، دشمنی و نفاق بین گروه های قومی و فرقه ای بود، نام گذاری های جدیدی مانند اسلامگرایان میانه رو، تند رو، رادیکال و بنیادگرا و .. ابداع کرد و برخی از آنان را هم مدافع دمکراسی خواند که باید الگو برای کشور های دیگر اسلامی باشد! به هر رو مداخلهء نظامی ایالات متحده و شرکاء در منطقه زمینه ساز تشکیل خلافت ابوبکر بغدادی، بنام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) شد که در منطقهء وسیعی از خاک عراق و سوریه بنام اسلام حکم راند و جنایت و وحشت آفرید.

       تشکیل این دولت اسلامی که با بازی های بسیار پیچیده سیاسی، نظامی و اقتصادی خارج از ارادهء مردم این منطقه و در دور دست ها طراحی شده بود، شکاف بین ادیان و مذاهب، بویژه دو مذهب عمده اسلامی، شیعه و سنی را در منطقه و جهان گسترش داد. در نتیجه دولت اسلامی داعش با همکاری برخی از دولت ها و نیرو های منطقه ای و جهانی شکل گرفت و در مدت کوتاهی به میلیارد ها دلار ثروت دست یافت، با استفاده از این امکانات وسیع مالی و تبلیغات گسترده، هزاران جوان را از مناطق مختلف جهان به خود جذب کرد، با پخش هزاران فیلم از جنایات خود که گاهی با چشم پوشی و همکاری پنهانی نیرو های امپریالیستی در جهان به نمایش گذاشته می شد، شرارت و خشونت را به اوج خود رساند تا نفرت، کینه و دشمنی را در منطقه ماندگار سازد.

       همزمان با آن، کشور های منطقه در مقابل هم صف آرایی کردند، تنها منبع اقتصادی این کشور ها، اغلب درآمد های نفتی است که در سال های گذشته و حال، بخش مهمی از آن را در هزینه های تسلیحاتی و جنگ نیابتی در مناطق مختلف بکار برده شده است. در اغلب این کشور ها رشد اقتصادی به شدت و سرعت کاهش یافته و هم اکنون پیرامون صفر دور می زند، با کاهش درآمد های نفتی کسری بودجه از میلیارد ها گذشته (100 میلیارد دلار در عربستان سعودی) بیکاری و بحران های اجتماعی و روانی در این جوامع به شدت افزایش یافته است. بنابرین اضطراب جمعی در بین توده های مردمی (دپراسیون اجتماعی) حاکم شده، و در نتیجه ناهنجاری های رفتاری در بین توده های مردمی دیده می شود که می تواند مورد بهره برداری ارتجاع و تاریک اندیشان منطقه و شرکای خارجی آنها قرار گیرد.

       در ادامهء این روند، صف آرایی ها شکل می گیرد، بگونه ای که در یک سو کشور های سنی مذهب و در دیگر سو شیعی مذهب، هر روز یک قدم به جنگ و نفرت از یکدیگر نزدیک تر می شوند، و به نظر می رسد این روند، تا تجزیهء برخی از آنها و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه پیش خواهد رفت.

بازیگران جهانی، و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلیس، با بازی های پیچیده و چندگانه در منطقه، پای بازیگران منطقه ای را هم به نزاع رو در رو کشیده و دامنهء آن را گسترش می دهند.

       عربستان سعودی که سال ها با استفاده از منابع مالی گسترده از گروه های ارتجاعی منطقه حمایت می کرد مجبور به مداخله مستقیم در جنگ شده، نخست در حمایت از شیخ بحرین به آنجا نیرو فرستاد و سپس با تشکیل ائتلافی به بمباران حوثی را در یمن پرداخت که با کشتار و ویرانی همچنان ادامه دارد. در این میان با حمایت از گروه ها ارتجاعی در سوریه هم خواهان براندازی رژیم اسد در سوریه شد که بتواند این نیروهای ارتجاعی و وابسته بخود را جایگزین رژیم استبدادی وی سازد، در نتیجه با رژیم اسلامی ایران هم، که از رژیم اسد و هلال شیعه در منطقه حمایت مالی، نظامی و مشاوره ای می کند، به شدت مخالفت کرده، تا جائی که نگرانی از برخورد نظامی آن دو با دو دیدگاه متفاوت (سنی و شیعه) هر روز افزایش می یابد.

       هم اکنون همهء بازیگران جهانی و منطقه ای در راستای منافع کوتاه مدت و دراز مدت خود عمل می کنند و با تشویق و حمایت از فرقه گرایی و جنگ مذهبی به بازی کثیف خود ادامه می دهند، بازندگان نيز توده های محروم و ستمدیده منطقه اند که از یک سو گرفتار استبداد و ارتجاع و از دیگر سو بازیچهء مدعیان دروغین دمکراسی قرار گرفته اند که به جای دمکراسی، بمب و جنایت و خشونت و وحشت به ارمغان آوردند. در این میان مداخله و ورود ترکیه، بعنوان بازیگر مهم منطقه ای در بحران سوریه و عراق، و جبهه گیری های جدید بر ابعاد بحران افزوده و خطر فراگیری جنگ را در منطقه افزایش داده است.

       ترکیه در درون با بحران های بزرگ اقتصادی و اجتماعی روبرو است، هنوز چند ماهی از کودتای نافرجام نگذشته است، جنگ خانگی در منطقهء کردنشین ادامه دارد، بمب گذاری و ناامنی در شهر های بزرگ مردم را وحشت زده و کلافه کرده است، برخی از شهر های مرزی، مورد اثابت راکت و موشک قرار می گیرد که از عراق و سوریه پرتاپ می شوند، حاکمان ترکیه و در رأس آنان، رجب طیب اردوغان از هر فرصتی استفاده می کند که از یک سو جبههء وسیعی در منطقه با راه اندازی پایگاه های نظامی (در قطر و سومالی) تشکیل داده، قدرت و توانایی های نظامی خود را به رخ دیگر بازیگران منطقه مانند ایران بکشد و از دیگر سو افکار عمومی را از بحران های درونی به بیرون معطوف دارد. در این راستا تعدادی از نفرات نظامی خود را با تجهیزات کامل با نام «سپر فرات» به بهانهء مبارزه و جنگ با نیرو های داعش و پ.ی.د (کرد های شمال سوریه که ترکیه آنان را ادامه پ.ک.ک می داند) به سوریه و عراق فرستاده، و این نیرو ها در داخل خاک سوریه از ارتش آزادی بخش سوریه و برخی دیگر از گروه های جهادی حمایت می کنند. از دیگر سو ترکیه تعداد دیگری از نظامیان ویژه خود را برای آموزش پیشمرگه های کرد سنی مذهب به عراق فرستاده و در 13 کیلومتری موصل متمرکز کرده است، تا هنگام ضرورت از آنها استفاده کند و سپر دجله را تشکیل دهد.

       اکنون با آغاز حمله به موصل که بیش از دو سال در کنترل داعش بود و نیرو های عراقی با فرار از آن، آن را بدون مقاومت در اختیار داعش گذارده بودند، تنش بین بازیگران منطقه ای بالا گرفته است. ترکیه با توجه به منابع نفتی و استراتژیکی موصل، توجه خاصی به آن دارد در این راستا از مدت پیش با مطرح کردن پایان دوران موافقت نامه لوزان که در سال 1923 به امضاء رسیده و در سال 1925 موصل را به عراق با قیومیت انگلیس داده بود، خواستار تجدید نظر در موافقت نامه و مداخلهء نظامی در بیرون راندن داعشی ها از منطقه شده است. دولت عراق نه تنها با خواست ترکیه در کاربرد نیرو های نظامی مخالفت کرده، بلکه آن کشور را متجاوز خوانده است که با واکنش شدید آنکارا روبرو شده.

       اردوغان رئیس جمهور ترکیه گفت: «ارتش ترکیه نیازی به اجازه نخست وزیر عراق ندارد که وارد موصل شود، بهتر است عبادی حد و اندازه خود را بداند».

       بازی های پیچیده ای در منطقه جریان دارد، توافق لوزان دیگر مشروعیت ندارد، در منطقهء نینوا بین 300 تا 400 هزار ترکمن زندگی می کنند، از آن گذشته در تلعفر که در 22 کیلومتری موصل قرار دارد، بیش از 75 درصد مردم سنی مذهب اند، ورود نیرو های شیعه (حشد الشعبی) به موصل و منطقه، جنگ فرقه ای و مذهبی را گسترش خواهد داد. از آن گذشته مقامات ترکیه یادآوری می کنند که ارتش ترکیه متجاوز نیست، زیرا حیدر العبادی در سفر خود به آنکارا در 25 دسامبر 2014 از احمد داود اوغلی نخست وزیر وقت ترکیه خواهان مشارکت ارتش ترکیه در آموزش و حمایت تسلیحاتی از عراق، در مبارزه با داعش شده و این یک درخواست رسمی بوده است.

       ترکیه نگرانی خود را از نفوذ ایران در منطقه بار ها بر زبان رانده است و یادآور می شود که دولت بغداد در کنترل تهران و حشد اشعبی (نیرو های بسیجی شیعه عراق) از سوی نیرو های ایرانی به فرماندهی قاسم سلیمانی آموزش دیده اند. در این میان دیدار ولایتی مشاور رهبر و دبیر کل مجمع بیداری اسلامی در سومین روز حملهء نیرو های عراقی به موصل و دیدار با مقامات عراقی بحث و حدیث های فراوانی دارد.

       به گزارش خبرگزاری تسنیم، ولایتی در دیدار با فئواد معصوم رئیس جمهور عراق گفت: ما مشکلات عراق را مشکلات خود می دانیم و پیروزی آن را هم پیروزی خودمان، از اینکه همه ارکان دولت عراق اخطار جدی به ترکیه داده اند که حق ندارد دخالتی در عراق بکند و باید نیرو های خود را از عراق خارج کند خوشحال کننده است. فئواد معصوم هم یادآور شد که ضروری است، ایران، عراق و سوریه برای مقابله با خطر داعش متحد شده مبارزه کنند.

       این سخنان نشانگر جبهه بندی جدیدی در منطقه است که می تواند زمینهء یک مبارزهء طولانی و فرسایشی فرقه ای و مذهبی را پی ریزی و فراهم آورد. آنچه مسلم است، دیر یا زود نیرو های داعش موصل را تخلیه خواهند کرد، تنها راه خروج آنان به سوی سوریه از طریق یک کریدور که از قبل آماده شده، فراهم است. به نظر می رسد که با ورود آنان به سوریه نه تنها جبههء ارتجاع و گروه های جهادی تقویت پیدا خواهند کرد، بلکه نیرو های ذخیره ای را تشکیل خواهند داد که هنگام لزوم و ضرورت، قابل انتقال به مناطق مختلف جهان خواهند بود. آنان ابزاری در دست امپریالیسم و ارتجاع منطقه اند که در راستای اهداف آنان عمل می کنند تا رژیم های استبدادی و ارتجاعی منطقه به حیات خود ادامه دهند..

       گسترش تنش و جنگ فرقه ای و مذهبی در منطقه، از یک سو پایه های ارتجاع و استبداد را تقویت خواهد کرد و از دیگر سو، زمینهء بازی های پیچیده، ماندگار و خطرناک امپریالیستی را برای سرکوب نیرو های مترقی فراهم خواهد آورد و این مجموعه، همه توان و منابع مالی و انسانی منطقه را خواهد بلعید.ر

       راه برون رفت، تلاش در راه صلح و همبستگی توده های مردمی و گذر از بنیاد گرایی اسلامی و رژیم های دینی و مذهبی است که جز ترویج ارتجاع، خشونت و جنایت کارآیی دیگری ندارند.

 

بازگشت به خانه