تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

17 آبان ماه 1395 ـ  7 ماه نوامبر 2016

اين سكولاريسم سكولاريسم كه ميگن يعنى چى؟

(مطلبی برای نشريهء جنبش سکولار دموکراسی)

از ديروز كه تصميم گرفتم در سايت «جنبش سكولار دمكراسى ايران» بنويسم، سوالى كه برايم مطرح شد اين بود كه اين كلمه ى سكولار يعنى چى؟

البته من چون زياد اهل جنبش- مُنبش نيستم و ترجيح مى دهم به طور كلى جنبش نكنم و از بيخ و بن نجنبم چون خاطره ى جنبش ٥٧ هنوز از ذهنم پاك نشده و هر شب كابوس مى بينم، لذا مى توانم بگويم كه من براى اين جنبش نمى نويسم بلكه براى جناب استاد نورى علا مى نويسم كه به ايشان بسيار علاقه دارم و تلاش و فعاليت شان براى پيشبرد امر سكولاريسم را قدر مى شناسم.

خب. حالا كه قدر مى شناسم بايد لااقل بدانم اين سكولاريسم چيست كه قدرشناسى من خاصيت داشته باشد يا نه؟! اين را هم بگويم كه اگر به سكولاريسم علاقمند شده ام نه به خاطر حُبّ سكولاريسم بلكه به خاطر بغض نسبت به كسانى ست كه هى تو سرِ اين سكولاريسم بيچاره مى كوبند. من اصولاً از اول بچگى ام هميشه طرف مظلوم را گرفته ام و همراه با مظلوم حسابى كتك خورده ام! چرا خورده ام؟ چون متاسفانه گردن ام كلفت نبوده و در زمان جوانى هيكلى باريك و بلند داشتم كه يه فوت به من مى شد، پخش زمين مى شدم. البته الان مقدارى وزنم زياد شده و بعضى ها بيخودى از من مى ترسند ولى باز همانى هستم كه بودم، يعنى كسى جرات كند و جيگرش را داشته باشد كه به من نزديك شود و مرا بزند، بدون ترديد ولو مى شوم و اگر هم من زورم به طرف برسد، و خداى نكرده او را بزنم، چند شبانه روز غمبرك مى زنم و اشك مى افشانم كه چرا ضعيف تر از خودم را زده ام! آخه آدم جاهل! اگه ضعيف باشد كه گريه مى كنى و قوى باشد كه از او مى خورى! پس كِى ايشاللا پيروز بدون گريه و بدون بادمجان زير چشم مى شوى؟!

اصلاً بگذريم. باز اشكم در ميادا! اصلاً يافتن معنى سكولار اونم تو همين مطلب اول كه حكم گيت ورودى فرودگاه امام را دارد چه ربطى به اين حرف ها دارد؟ هيچ ربطى ندارد؛ و من همين جا بگويم كه استاد مسلم در حرفِ بى ربط زدن هستم. شايد جناب دكتر از جلسه ى بعد، رودربايستى را كنار بگذارند و بگويند تو با اين شيوه و روش بهتر است از سكولاريسم چيزى نگويى و بر مشكلات ما نيفزايى!

همين انديشه ها و خيالات باعث شد كه بروم از صاحبان سواد و مطالعه گران كتاب بپرسم، ميشه تو دو كلمه به ما بفرماين كه اين كلمه سكولار يعنى چى؟! من در خاطرم هست قديم ها يك آبجو با شيشه ى قهوه اى رنگ داشتيم به نام آبجو اسكول! انگليسى ها هم به مدرسه مى گويند اسكول! در فارسى اين روزها هم وقتى جوان ها مى خواهند به هم فحش بدهند مى گويند، اسكل يا شاسكول! يه ترازو هم هست كه به آن مى گويند باسكول! باسكول ها هم انواع مختلف دارد مثل باسكول گاو كِش، گوساله كِش، خر كِش، دام كِش و غيره... آيا سكولار و اين ها همه از يك خانواده اند يا چى؟

از قديم گفته اند «ندانستن عيب نيست؛ نپرسيدن عيب است!» ولي ببخشيدا! اين اندرز به نظرم كمى مشكل دارد چون وقتى ما از كسى سوال مى كنيم، طرف مثل بز اخفش سر تكان مى دهد و لب و لوچه جمع مى كند و ضمن نگاه عاقل اندر سفيه به ما از پاسخ دادن امتناع مى نمايد (امتناع رو برو!)

 

بارى، بالاخره «يه مسلمون پيدا شد» كه براى ما كلمه ى «سكولار» را معنى كند و من الان مى دانم دكتر هدف اش چيست و مى خواهد چه بلايى بر سر كشور ما بياورد! خدا اون روز را نياورد! آقا به حرف ايشان گوش ندهيدها! خيلى خطرناك هستند ايشان. دوست ما به ما گفت اين سكولار، دو قسمت داره: اوليش «سكو» ست دوميش «لار» است! سكو تو لهجه ى قمى يعنى «خدا» و لار تو لهجه ى مشهدى يعنى «نيست» كه جمع اش ميشه «خدا نيست!»

واى واى واى! ديديد آقاى دكتر چه جورى مرا گول زد! حالا فردا تو در و همسايه چه جورى سر بلند كنيم! قديم هم كه جوون بوديم، به ما مى گفتن كمونيست كه اين كلمه رو هم مى گفتن «كمو»ش توی روسى يعنى خدا و «نيست» هم تو فارسى يعنى نيست كه جمع اش ميشه «خدا نيست!» انگار ما تو زندگى مون هر غلطى مى كنيم، آخرش به نفى خداوند عالميان منتهى ميشه!

 

سخن: آقاى دكتر! ميشه خودتون بفرماييد اين سكولاريسم يعنى چى؟ يا ما بذاريم بريم سر سجاده ى نمازمون؟!

آقاى دكتر: «سخن»جان! دستپاچه نشو جانم! به حرف دشمنان سكولاريسم گوش مَدِه! سكولاريسم به خداى تو كار نداره. سكولاريسم معنى اش همين جمله است كه به شما ميگم: دخالت نكردن دين و هر چيزى كه مثل دينه، توى امر سياسى و حكومت!

سخن: عجب! ببين ميگن كار رو از فرد كاردان ياد بگير و سوال رو از فرد مسوول بپرس واسه همين چيزاست! يه لحظه فكر كردم ميخوان منو اينجا بى خدا كنن، نزديك بود سكته كنم! آقاى دكتر نزنى زير حرفتا؟

آقاى دكتر- نه جانم! مطمئن باش نمى زنم!

 

خدايا شكرت! فقط تو رو از من نخوان بگيرن، بقيه اش هم واسه تو، و هم واسه ما بهتره! هم تو توی سياست قاطى نميشى خسته نميشى، هم ما از شرّ «آخوندان» كه دين و سياست، يا بهتره بگم دين و دنياى ما رو قاطى هم كردن راحت ميشيم ايشاللا!

بازگشت به خانه