تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
رابطهء اخوان المسلمین و روحانیون شیعه
دکتر ثروت الخرباوی از رهبران سابق اخوان المسلمین مصر
ترجمه از: کاظم موافق
هنگامی که در تاریخچهء اخوان المسلمین کاوش میکنیم، متوجه میشویم که فارغ از روابط گرمی که حسن البنا موسس این فرقه با علمای شیعه، بخصوص آیت الله کاشانی داشت، بطور وافری مجذوب شخصیت جمال الدین اسد آبادی معروف به جمال الدین افغانی بود و با بررسی افکار و عملکرد او به این نتیجه میرسیم که او به مقدار زیادی تحت تاثیر افکار و اندیشههای علمای شیعه، بخصوص شیعیان دوازده امامی بود. علامه دکتر اسحاق موسی الحسینی، که تا زمان وفاتش در سال 10 عضو انجمن زبان عربی در قاهره بود و همچنین عضو انجمن علمی عرق و مرکز تحقیقات اسلامی بود، در کتاب خود با عنوان " اخوان المسلمین بزرگترین جنبش اسلامی نوین" مینویسد: «دوستی میان شیعیان و اخوان المسلمین دوجانبه است و شیعیان اخوان المسلمین را شاخهای از خود و زبان آنها در میان اهل صنعت می دانند». وی میگوید: «برخی از دانشجویان شیعه که در مصر درس میخواندند، به گروه اخوان المسلمین پیوستند و همچنین افراد شیعه "اثنی اشعری" زیادی در عراق عضو شاخه اخوان المسلمین در عراق بودند».
در ملاقات با نواب صفوی در سوریه، دکتر مصطفی السباعی نماینده رهبر المسلمین در سوریه گلایه کرد که برخی از جوانان دانشجوی شیعه در اینجا به حرکتهای سکولار میپیوندند. نواب به منبر رفت و از آنجا خطاب به رو به انبوه جوانان شیعه و سنی گفت: "هر که میخواهد یک شیعه جعفری حقیقی باشد، به اخوان المسلمین بپیوندد".
زمان که محمدباقر صدر گروه شیعه "حزب الدعوه" که اینک یکی از بزرگترین تشکیلات شیعه در عراق است را تاسیس کرد، بلافاصله با "حزب الاسلامی" که شاخه سیاسی اخوان المسلمین در عراق بود، وارد یک ائتلاف سیاسی شد که بسیاری در آنروز آنرا به "وحدت" کامل میدیدند که تا به امروز ادامه دارد.
از سوی دیگر تفرقه مسلمانان هند در مقابل یکپارچگی هندوها، ابوالحسن الندوی و ابو الأعلا المودودی را با الهام گرفتن از افکار حسن البنا به اندیشه ایجاد ائتلافی میان همه مسلمانان انداخت که شامل سنی، شیعه امامیه و اسماعیلیه میشد. طرفه اینکه ابوالحسن الندوی و ابو علأ المودودی که خود از اندیشههای حسن البنا الهام میگرفتند، تأثیر قابل ملاحظهای روی افکار و اندیشههای سید قطب، رهبر فکری "بعدی" اخوان المسلمین داشتند.
سید قطب که از او به عنوان "معمار دوم اندیشه اخوانی" نام میبرند، بقدری تحت تاثیر افکار این دو قرار گرفته بود که مقدمهای بر نسخه عربی کتاب " آنچه جهان با عقب ماندن اسلام از دست داد" الندوی نوشت. میراث الندوی نشان میدهد که او "اهل بیت" پیامبر را تا حد تقدیس میستود و از این نظر اورا در ردیف یک شیعه امامیه مؤمن قرار میداد. ایده "حکومت اسلامی" که در اندیشه و کلام المودودی وجود داشت، سید قطب را بشدت تحت تاثیر قرار داد، بطوری که ظهور اندیشه "حاکمیت" در اندیشه و کلام او را متاثر از کتاب حکومت اسلامی مودودی است.
درست در همین زمان است که روح الله خمینی کتاب "حکومت اسلامی" خود را با الهام از تفکرات سید قطب منتشر میکند که این کتاب در دهه هفتاد میلادی در میان اخوان المسلمین در مصر حضور چشمگیری داشت. در سال 1979 این کتاب در میان دانشجویان بصورت گستردهای منتشر میشود و استاد "مصطفی مشهور" در آن زمان آنرا در اردوگاههای آموزشی اخوان تدریس میکرد.
در یکی از این اردوگاه ها در شهر "راس البر" که توسط شاخه دانشجویی اخوان المسلمین برگزار می شد، در روز اول کتاب حکومت اسلامی خمینی میان دانشجویان شرکت کننده توزیع شد و از ما خواسته شد که آنرا با دقت بخوانیم. همان شب و در میان شگفتی همگان، استاد مصطفی مشهور عضو دفتر ارشاد با یک فیات سفید بهمراه حاج محمد حسنین که از فرماندهان شاخه مخفی تشکیلات و ملقب به "مرد خاموش" بود برای تدریس کتاب خمینی به اردوگاه آمد.
همان شب و هنگام تدریس کتاب حکومت اسلامی، آن را با کتاب "معالم الطریق" سید قطب مقایسه کرد و بر حکومت اسلامی که چکیده تفکرات المودودی بود تاکید کرد. به گفته مصطفی مشهور، خمینی از تفکرات حسن البنا تاثیر فراوان گرفته و در آن شب نقاط تلاقی تفکرات و گفتمان خمینی و حسن البنا را برایمان تشریح کرد. همچنین فرازهایی از رسالهء "دعوتنا" از حسن البنا را با رسالهء جهاد با نفس خمینی مقایسه کرد که هر دو تقریباً با یک کلام و ادبیات تحریر شده بود. در پایان جلسه از نزدیکی فکری خمینی و سید قطب سخن به میان آمد که به گفته مصطفی مشهور: کتاب "حکومت اسلامی" خمینی و کتاب "فی معالم الطریق" سید قطب، هر دو از یک مکتب نشأت گرفته اند.
میزان همبستگی تفکر شیعه و اخوان المسلمین زمانی آشکار می شود که می بینیم که پس از "انقلاب شیعی" در ایران هزاران جلد از کتاب " فی ظلال القرآن" یا "در سایهء قرآن" بسوی ایران روانه شد؛ هرچند این اولین بار نبود که کتابها و جزوه های اخوان المسلمین در ایران انتشار می یافت. پیش از آن در سال 1966 کتاب "فی معالم الطریق" سید قطب پس از اولین چاپ در بیروت روانهء بازارهای ایران شد که با استقبال گرم شیعیان مواجه شد، بطوری که پیش از آن کتاب هیچ نویسنده سنی در این حجم مورد استقبال شیعیان قرار نگرفته بود.
پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که خمینی در تالیف کتاب "حکومت اسلامی" ، نظریه ولایت فقیه را با الهام گرفتن از نظریه "الحاکمیه" سید قطب تئوریزه کرده است. در سال 1966 علی خامنهای رهبر کنونی جمهوری اسلامی و شاگرد خمینی، که ایضا شاگرد خوب نواب صفوی که از سینه چاکان اخوان المسلمین بود، کتاب "المستقبل لهذا الدین" سید قطب را به زبان فارسی ترجمه کرد. خامنهای علاقه و ارادت شدید خود نسبت به سید قطب را با "اندیشمند مجاهد" خواندن او در مقدمه این کتاب بیان میکند.
رابطه گرم میان اخوان المسلمین و روحانیت شیعه بصورت ایدئولوژیک و اعلام پشتیبانی ادامه یافت و طبق گفته یوسف ندا، در سال 1978 و پیش از انقلاب اخوان المسلمین هیأتی را برای دیدار با خمینی به پاریس فرستادند. پس از به قدرت رسیدن خمینی، یکی از اولین هواپیماهایی که در فرودگاه تهران به زمین نشست، هواپیمای حامل هیئت بلند پایهای از اخوان المسلمین بود که بدستور عمر التلمسانی "امام وقت" گروه راهی تهران شده بود. در راس این هیئت یوسف ندا قرار داشت و اشخاصی نظیر جابر رزق از مصر، قالب همت از سوریه و برخی از نمایندگان اخوان المسلمین از سراسر جهان اورا همراهی میکردند.
از دلایل اصلی ارسال این هیئت، فشار انور سادات بر گروههای دانشجویی اخوان المسلمین در دنشگاههای مصر بود و میزبانی سادات از شاه مخلوع ایران دلیل دیگری بر دشمنی اخوان المسلمین با سادات بود و بهمین دلیل شخصیتی چون یوسف ندا را که مسئول روابط بین المللی اخوان المسلمین بود را برای ریاست این هیئت و ملاقات با خمینی برگزیدند.
شرط بیعت با خمینی
یوسف ندا ماموریت بسیار حساسی را به عهده داشت که موفقیت در آن میتوانست تاریخ جدیدی برای منطقه ترسیم کند. یوسف ندا از جانب رهبر معنوی اخوان المسلمین به خمینی پیشنهاد کرد که همه شاخههای اخوان المسلمین در سراسر جهان حاضر به بیعت با او به عنوان "رهبر مسلمین جهان" هستند، مشروط بر اینکه خمینی رسما اعلام کند که اختلاف میان شیعه و سنی برسر جانشینی پیامبر اسلام یک اختلاف سیاسی و غیر اعتقادی است. خمینی جوابی فوری به این درخواست نداد، اما انتشار قانون اساسی جدید ایران که در آن مذهب شیعه جعفری تنها مذهب کشور و ولی فقیه را به عنوان جانشین امام غایب در راس همه امور معرفی کرده بود، باعث شگفتی اخوان المسلمین شد، زیرا آنها پاسخ خمینی را دریافت کرده بودند. خمینی با این اصل قانون اساسی به آنها گفت که اختلاف موجود نه یک اختلاف سیاسی که یک اختلاف ایدئولوژیک است، اگر مرا میخواهید، باید مرا با همین مذهب به عنوان رهبر مسلمین جهان بپذیرید.
علیرغم این واکنش، اخوان المسلمین همچنان به حمایت از خمینی و انقلابش ادامه داد و با چشم پوشیدن از احکام زندان و اعدامی که برای همکیشان سنی آنها در ایران صادر میشد، مجله "الدعوه" که ارگان رسمی اخوان المسلمین بود، به یکی از تریبونهای هوادار خمینی و انقلاب تبدیل شده بود و بر ظلمی که بر سنی مذهبان ایران میرفت سرپوش نهاده و آنرا به دیار فراموشی فرستادند. یوسف ندا در برنامه "شاهد فی العصر" مورخ 1/10/2005 تلویزیون الجزیره درباره این دوران میگوید: " مسئله مربوط به دستگیریها و اعدام بسیار دردآور، اما قابل درک است، زیرا هر انقلابی اشتباهاتی بهمراه دارد"
اخوان المسلمین همواره از خمینی و انقلابش حمایت میکردند و بطوری که یوسف ندا در برنامه شاهد علی العصر تلویزیون الجزیره گفت که آنها حتی برای آزادی گروگانهای امریکایی نیز داوطلب شدند. سفیر آمریکا در مصر با "رهبر معنوی" اخوان دیدار و شماره تلفن کاخ سفید را در اختیار عمر التلمسانی میگذارد. یوسف ندا میگوید: با کاخ سفید تماس گرفتم و "رهبر معنوی" درکنارم بود، به آنها گفتم که من نماینده اخوان المسلمین هستم و میخواهم با رئیس جمهور آمریکا صحبت کنم، شماره مرا گرفتند و قول دادند که با من تماس گرفته خواهد شد، اما تماسی گرفته نشد.
هدف اخوان المسلمین از این اقدام این بود که با هر دو طرف ماجرا مرتبط باشد، اما علیرغم بی نتیجه ماندن تلاششان، همچنان به پشتیبانی از خمینی و انقلاب ادامه دادند. عمر التلمسنی در تاریخ 16/2/1984 در مصاحبه با مجله اسلامی " کرسنت" که در کانادا منتشر میشود، گفت: " هیچ یک از اخوان المسلمین در سراسر جهان از شیعیان بد نمیگوید".
در زمان مرگ خمینی در سال 1989 حامد ابوالنصر رهبر معنوی وقت اخوان المسلمین، ضمن مرثیهای در سوگ خمینی، از او با عنوان "فقید الاسلام" و رهبر انقلاب بر علیه حاکمان زورگو یاد کرد.
درگذشت خمینی برای روحانیون شیعه و اخوان المسلمین ضربه بزرگی بود،زیرا خمینی آنچنان که به هیئت اعزامی آنها گفته بود، همیشه تحت تاثیر شخصیت و افکار حسن البنا بوده و لقب "رهبر" را نیز به اقتدا از او برای خود برگزیده است. الدمرداش العقالی از برجستهترین رهبران شیعه مصر که زمان از اعضای قدیمی اخوان المسلمین است در این باره میگوید: "دوباره تکرار میکنم که حسن البنا پیشگام همبستگی بود و یادآور میشوم که انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی، این لقب برازنده را برای وی حفظ کرد، زیرا در این انقلاب از لقب "رهبر" که زندگی سیاسی حسن البنا که اولین "رهبر معنوی اخوان المسلمین" بود، استفاده شد. مردم فراموش میکنند که خمینی لقب "رهبر" را بر همه لقبهای رایج حوزوی شیعه ترجیح داد و به قصد تقرب به حسن البنا آنرا برگزید.
وی همچنین میگوید که خمینی از قبول لقب "المرشد العام" که برای اولین بار به حسن البنا خطاب میشد با این برهان که این لقب تنها شایسته کسی است که برای اولین بار روح اسلام را در قرن بیستم زنده کرد، سر باز زد و به لقب "مرشد" یا رهبر اکتفا کرد. بدستور خمینی میدانی را در تهران بنام حسن البناع نامگذاری کردند و این ابداً اتفاقی نبود. کسانی که تصور میکنند که میتوانند میان رهبران دینی شیعه و سنی اختلاف بیندازند، سخت در اشتباه هستند، زیرا تنها رهبران دروغین با هم دچار اختلاف میگردند و چنانچه ما همه اهدافمان را برای خدا بگذاریم شیعیان و سنیها به هم خواهند گروید.
مرگ خمینی پایان رابطه اخوان المسلمین و حکومت شیعه نبود و این رابطه وارد فاز جدیدی شد. در زمان رهبری خامنهای کتابهای سید قطب در دورههای آموزش عقیدتی سپاه پاسداران تدریس میشد و همچنین نفوذ روحانیونی مانند مصباح یزدی، پدر معنوی احمدی نژاد گسترش یافت. برخی از فتواهای مصباح یزدی ماند فتوای وجوب انتخاب احمدی نژاد و حرام بودن انتخاب رقیبانش باعث ایجاد جدالهای فراوانی شد، درست مانند فتواهای برخی از روحانیون اخوان المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری مصر مبنی بر وجوب رأی دادن به محمد مرسی و حرمت رأی دادن به رقبای انتخاباتی او. مصباح یزدی از شیفتگان سید قطب و کتابهای اوست و از او به عنوان یکی از فلاسفه عصر حاضر شیعه یاد میشود. نظریات او که برگرفته از کتاب "حاکمیت" است، مبتنی بر نادانی توده و نیاز به راهبر است، همان آهنگ گوش نوازی که شیعیان بگوش اخوان خواندند و اخوان و آهنگی بلندتر از آن پاسخ دادند.
_______________________________________________
1- انتخاب آیه "و اعدو لهم ما استطعتم من قوه" که دقیقاً همان آیهای است که دو کلمهء اول آن بر روی آرم رسمی اخوان المسلمین وجود دارد، برای درج در آرم "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" انتخابی اتفاقی نیست.
2- سپاه پاسداران وظیفه دار حراست و نگهداری از انقلاب اسلامی را به عهده دارد و نه مرزهای ایران. در قانون اساسی این وظیفه به عهدهء ارتش واگذار شده است.
3- با درک موارد بالا عملکرد سپاه پاسداران و نوع نگاه آن به ایران و ایرانی بهتر قابل درک است.