تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

3 آذر  ماه 1395 ـ  23 نوامبر 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

توطئه روسیه برای سرقت دانش صنعتی حکومت اسلامی!

       بالا گرفتن اختلافات میان دو قدرت برتر جهانی بر سر خاورمیانه و باز گشت مجدد کریمه به آغوش وطن اصلی (روسیه) و استقرار پایگاه های نظامی پیمان تجاوزکارانه ناتو در نزدیک مرزهای روسیه موجب بروز تنش در روابط روسیه و ایالات متحده آمریکا شده و حتی بعضی ناظران سیاسی و نظامی احتمال برخورد هسته ای و ویرانگر دو قدرت اصلی نظامی جهان را مطرح کرده اند!

       تنش بین آمریکا و روسیه موجب گردیده تا هر دو کشور بکوشند از حیث دستیابی به سلاح های ویرانگر کشتار جمعی بر دیگری تفوق پیدا کنند...

       ناظران سیاسی و نظامی مسافرت پی در پی مقامات عالیرتبه روسیه به حکومت اسلامی و بازدید آنها از کارخانجات اتومبیل سازی حکومت اسلامی را در راستای سرقت اسرار صنعتی حکومت اسلامی ارزیابی می کنند!

       بنا بر آمار رسمی مقامات مسئول (مسئول اختلاس و هاپولی کردن بیت المال) در حکومت اسلامی، همه ساله نزدیک به چهل هزار نفر در جاده های ایران کشته می شوند و تلفات رانندگی در ایران از میادین جنگ بیشتر است! به همین خاطر قدرت های جهانی که دیگر ترسی از سلاح های هسته ای و هیدروژنی و شیمیایی و میکروبی و امحاء جمعی یک دیگر ندارند، می کوشند با دستیابی به تکنولوژی ساخت سلاح کشتار جمعی پراید، این اتومبیل ساخت حکومت اسلامی را کپی سازی کرده و در جنگ های احتمالی آینده علیه یکدیگر به کار گیرند!

       سازمان های حقوق بشری و طرفداران صلح از هم اکنون دست به اعتراض زده و از آمریکا و روسیه خواسته اند تا به همان کلاهک های هسته ای و موشک های اتمی اکتفا کرده و از بکارگیری سلاح غیر انسانی "پراید" که علیه غیر نظامیان کاربرد دارد و بسیار بی رحمانه و بر هدف کشتار می کند خودداری کنند!

       شایان ذکر است که ولادیمیرپوتین در سفر به تهران شخصا قصد داشته با سرگرم کردن مقامات حکومت اسلامی یک دستگاه پراید را با استفاده از تاریکی شب برباید که ماموران ضد جاسوسی به موقع وارد عمل شده و جیب خود پوتین را زده اند!

       گزارش های تائید نشده حکایت از آن دارد که جاسوسان خارجی یکی دو دستگاه پراید را به خارج از کشور انتقال داده ولی دانشمندان تسلیحاتی تاکنون موفق به کشف اسرار و چگونگی ساخت این اسلحه مرگبار، با استفاده از حلبی های ضایعاتی قوطی روغن نباتی و آب دهان، نشده اند!

 

ساخت قطعات بوئینگ و ایر باس در حکومت اسلامی!

       حاجی کربلایی آخونذی (تنها آخوندی که لباس روحانیت تنش نیست - آخوند لباس شخصی!) اعلام کرده است که کمپانی آمریکایی بوئینگ و کمپانی اروپایی ایرباس در مذاکراتی که با مقامات وزارت بیراهه حکومت اسلامی داشته اند خواهش کرده و التماس کرده اند تا حکومت اسلامی قبول زحمت کرده و ساخت قطعات بوئینگ و ایرباس را بر عهده بگیرد!

       پس از انتشار این خبر بهجت اثر، مخالفان حکومت اسلامی که چشم دیدن موفقیت های خارق العاده کش ور را ندارند سئوالات تکان دهنده و زشتی را مطرح کردند که از فحش خواهر و مادر هم بدتر بود!

       عده ای گفتند که اگر حکومت اسلامی چنین قابلیتی دارد که می تو اند قطعات پیشرفته ترین هواپیماهای جهان را رأساً بسازد چرا در دوران تحریم به این در و آن در می زد و با بدبختی و پرداخت ده ها برابر قیمت اصلی، قطعات مورد نیاز جهت هواپیماهای زمینگیر شده خود (کهنه و دست دوم!) را قاچاقی وارد کشور می کرد؟!

       دیگر منتقدان هم اشکال می کنند که: " کل اگر طبیب بودی / سر خود دوا نمودی! "

اگر حکومت اسلامی به این حد از توان تکنولوژیک رسیده که می تواند قطعات ایرباس و بوئینگ را بسازد، چرا یک فکری برای بهبود فنی اتومبیل های عقب مانده (وسیله کشتار جمعی!) ساخت داخل نمی کند که همه ساله جان سی - چهل هزار نفر را می گیرد!

       علت بروز این انتقادات این است که حاجی کربلایی آخوندی (باجناق حاجی آقا حجت الاسلام ناطق نوری!) وزیر چاه و بیراهه در مورد ساخت قطعات ایرباس و بوئینگ در حکومت اسلامی درست اطلاع رسانی نکرده است!

       در ساخت هر یک از این هواپیماهای مسافربری پیشرفته بیش از 27 هزار قطعه کوچک و بزرگ به کار می رود، که از قطعات حساس مکانیکی موتور تا قطعات بسیار حساس ناوبری و نرم افزاری را در بر می گیرد...

       پس از ساخت کامل هواپیما به قطعات حساس (!) دیگری برای داخل کابین نظیر " کیسه تهوع " جهت مسافرانی که عادت به پرواز هوایی ندارند و دچار تهوع می شوند، و دستمال توالت جهت بکارگیری داخل توالت هواپیما، و بالش زیر سر و موکت کف راهرو است، که قرار شده است ساخت این قطعات به حکومت اسلامی واگذار گردد!

       شایان ذکر است ایران پس از پنجاه سال که از ورود صنعت اتومبیل سازی به کشور می گذرد هنوز به مونتاژ اتومبیل های مدل قدیمی فرانسه و کره جنوبی دلخوش است و قطعات آنها را هم از چین وارد و در تهران با تف مالی به هم می چسباند، حالا چطور آخوندی (باجناق حجت الاسلام ناطق نوری!) از ساخت قطعات هواپیمای ایرباس و بوئینگ در حکومت اسلامی سخن به میان آورده است حجت الاسلام علم الهدی اعلم به حقایق الامور!

 

شادها و ناشادها: ایرانیان غمگین ترین مردم جهان تشخیص داده شدند!

       اخیراً منابع خبری، با اشاره به چند گزارش مستند تهیه شده توسط مراجع بین المللی، اطلاع داده اند که ایرانیان ناشادترین مردم جهان هستند. متأسفانه! این خبر از دست بعضی سانسورچی های داخلی هم در رفته و در روزی نامه های زبان بسته و کم تیراژ حکومت اسلامی چاپ شده است.

       صد البته چون در ایران کسی روزنامه نمی خواند و روزنامه ها دکانی برای دریافت آگهی دولتی و یارانه از وزارت فرهنگ و فشار اسلامی است، کسی متوجه این خبر نشد و در داخل انعکاسی پیدا نکرد؛ اما باعث شد تا رسانه های خارجی روی آن مانور زیادی داده و حکومت اسلامی را زیر سئوال برده و آن را مقصر غمگین شدن مردم معرفی کنند!

       خیلی ها انواع دلایل را برای غمگین بودن امت فلاکت زده در حال مرگ مطرح کرده اند و از جمله گفته اند چون مردم ملاحظه می کنند مسئولان و مدیران از بالا تا پائین مشغول اختلاس و بارکردن خزانه دولت در روز روشن و انتقال دارایی های کشور به حساب های شخصی خود و فرزندان و زنان صیغه ای و شوهر ننه خودشان هستند غصه می خورند و افسرده شده اند!

       افزایش روز به روز هزینه زندگی و پول آب و برق و کرایه اتوبوس (که قول شرف داده بودند مجانی باشد!) و گران شدن نرخ ارزاق عمومی و کرایه مسکن، و عدم دسترسی مردم به بهداشت و درمان و تحصیل، و نبودن فرصت اشتغال و ازدواج از دیگر دلایل رکورد زدن ایرانیان در غصه خوردن و غمگینی قلمداد شده است!

       بعضی گفتند چون روزهای عزاداری در ایران بیشتر از روزهای سال است و مردم مرتباً در حال شیون و زاری و توی سر و کله خود زدن هستند دچار افسردگی و غم و اندوه شده اند!

       بعضی، با اشاره به آلودگی هوای شهرهای ایران به انواع سموم سرطانزا و کشنده که روی مغز و اعضاب و ریه و قلب و بواسیر مردم اثرات مهلک می گذارد، عدم وجود اکسیژن در هوای ایران را عامل افسردگی و دلمردگی مردم رو به موت ایران معرفی کردند!

       شبکه های سلطنت طلب گفتند چون گوگوش و لیلا فروهر در ایران کنسرت نمی گذارند و فروش آب شنگولی (ودکا اسمیرنوف) در ایران قدغن است مردم به افسردگی افتاده و غمگین شده اند!

       شبکه های ضد مذهبی ادامهء حیات طولانی نمیر الاسلام آیت الله جنتی را عامل افسردگی مردم معرفی کردند!

       عده ای گفتند کمبود کلاس های آموزش قرائت و مربی با ایمان و نرسیدن نوبت به همهء مردم جهت بهره وری از آموزش های استاد سعید طوسی باعث افسردگی مردم شده است!

       اظهارات معاون وزارت بهداشت در مورد ابتلای 400 هزار ایرانی به انواع سرطان هم یکی از دلایل بروز غم و اندوه در میان مردم تفسیر شد، و گفتند و نوشتند که با توجه به رشد آمار سرطان در حکومت اسلامی (حالیه از هر 200 ایرانی یک نفر سرطان دارد!) و بالا رفتن آمار مرگ و میر، امت در حال مرگ می ترسند که اگر دیر بمیرند قبر هم گیرشان نیاید! و به همین خاطر غصه می خورند و غمگین هستند!

       البته نمی شود از بیخ و بن منکر وجود غم و غصه در کشور شد و گفت که ما در حکومت اسلامی گل و بلبل آدم غمگین نداریم و یا کسی در این مملکت افسرده نیست، احتمالاً یکی دو نفر مانند حاج آقا رفسنجانی که فرزند عزیزش به زندان افتاده ممکن است غصه بخورد و غمگین باشد و پیش خودش بگوید: "خودم کردم که لعنت بر خودم باد! "

       یا بنده خدا بابک زنجانی که، به نوشته نیوزویک، 18 میلیارد دلار ثروت در خارج کشور دپو کرده و حالیه خودش در زندان است غصه بخورد که از دارایی هایش دور مانده است!

       یا چند مدیری که گند فیش های حقوق میلیاردی شان در آمد و مجبور شدند اندکی از آن را برای خواباندن سر و صدا بالا بیاورند، ممکن است تا دستیابی بعدی به خزانه مدتی سوگوار باشند و غصه بخورند؛ اما بقیه مردم ایران شاد و سرخوش و به قول بچه تهرونی های اصیل از کجای خود کیفور هستند!

       ضمناً اینکه عده ای وفور مراسم سوگواری و طولانی بودن ماه های عزاداری را عامل غمگینی مردم معرفی کرده اند حقیقت ندارد، زیرا به یمن وجود حکومت عقیدتی اسلامی تمام نوحه ها و مارش های سنتی عزاداری به روز رسانی شده و مداحان روی آهنگ هایده و مهستی و خوانندگان لوس آنجلسی می خوانند و مداحی می کنند و مجالس عزاداری فرصتی برای اختلاط زن و مرد و آشنایی دختران و پسران جوان و شادی آنها از موزیک زنده Live شده و این مجالس حکم دیسکو را پیدا کرده و بسیاری از مردم به خاطر موزیک زنده (مداحی با آهنگ های روز) و پخش غذای مجانی خواستار 12 ماه عزاداری هستند!

       مدیران و مسئولان و روسای بزرگ و کوچک و هر کس که دست اش به دم گاوی بند است و دختر خودش را به مدیری داده و یا از او دختر گرفته و یا با ننهء مسئولی ازدواج موقت کرده و به همین خاطر جزو مقامات شده است هم حقوق میلیاردی به جیب می زند و آزادانه 3000 و گاهی چهار هزار و بیست هزار میلیارد بر می دارد و بالا می کشد و از خوشی کف می کند!

       یک عده هم که در عمرشان هزار تومانی ندیده بودند با کوچ کردن از دهات به تهران آمده و پست های بالای دولتی را اشغال کرده و دست برادرشان را در گرفتن وام چهار صد میلیون درهمی از شعبه بانک ملت در امارات باز می گذارند تا خانوادگی خوشحال و شنگول شوند!

       مدیران مملکت که به خاطر گرفتن وام های میلیاردی بدون بازگشت و گرفتن تخفیف دوهزار و دویست میلیارد تومانی از شهرداری تهران و اختلاس های چند هزار میلیاردی شاد و سر حال و کیفور هستند، سایر مردم هم که زیر بار فشار زندگی مغزشان آب و روغن قاطی کرده و به قول معروف قاط زده اند و از زور بدبختی بی خود و بی جهت می خندند و بدون آنکه خودشان هم بدانند شاد و مشنگ و سرخوش هستند، پس کی بود می گفت ملت ایران ناشادترین مردم جهان هستند؟

       بنابراین ادعای رسانه های بیگانه و مخالف نظام مقدس حقیقت ندارد و مدیران و مسئولان و روسای خرد و کلان کشور سوار مردم هستند و کل مملکت و درآمدهای آن را بین خود تقسیم به نسبت کرده و خوشحال و خندان و دلشاد هستند و عامه مردم هم که سرگرم سواری دادن هستند به چهل و پنج هزار تومان یارانه دل خودشان را خوش کرده و با شنیدن اخبار مربوط به رشد آمار مرگ و میر به خاطر آلودگی هوا و سرطان و سل و سکته و حوادث رانندگی بسیار خوشحال هستند، چون می دانند که بزودی زود مرگ گریبان آنها را می گیرد و از این وضعیت نجات می یابند!

 

بیگناهی نوه امام

حاجیه خانم جوان و ترگل ورگل و بسیار خوش بر و رو، یاسمن اشراقی از بیت امام، مهمان هنرمندی داشته و با او یک عکس یادگاری گرفته و در اینستاگرام گذاشته است. عکس هم همانطور که ملاحظه می کنید بسیار سنگین و رنگین و با رعایت موازین شرعی گرفته شده است.

متاسفانه عده ای در داخل و خارج کشور این عکس را بهانه ای برای توهین به مقدسات بیت امام خمینی قرار داده و پشت سر هم آن را به اشتراک می گذارند تا بهانه به دست تندروها و دلواپسان نظام بدهند و باعث هتک حرمت یک دختر جوان بشوند!

این دختر هم، مثل همه، آدم است و حاج آقا گلزار مهمان شان بوده (به محل مهمانی از ترس مراجعه نیروی انتظامی و بسیج جهت دستگیری مهمانان اشاره نشده است!) و یک عکس سلفی هم انداخته شده است.

يعنی می فرمائيد که چون بنده خدا وابسته به بیت امام و نوهء دختری امام است نباید مهمانی بدهد و مهمان دعوت کند و عکس بگیرد؟ نوه امام شدن که دست خودش نبوده است! شما با امام و روحانیت مشکل دارید به این دختر بیگناه چرا گیر می دهید؟

هیچ انسانی در دنیا قادر به انتخاب پدر و مادر خود نیست (!) والا از کجا معلوم که این علاقمندان به هنر و بازیگران سینما پدر و مادری از میان هنرمندان انتخاب نمی کردند!

جالب اینکه در صفحات مجازی بسیاری از کاربران و فمنیست ها از يکسو با حجاب اسلامی و چادر و روسری ابراز مخالفت می کنند و، از سوی ديگر، وقتی نوهء امام در کانادا نیمه بد حجاب ظاهر می شود جنجال آفرینی می کنند و دختر بیچاره را مورد انتقادات عجیب و غریب قرار می دهند!

البته بی انصافی دشمنان نظام مقدس به همين مورد بسنده نمی کند. به نظر ما، در مورد همین حاجی سعید طوسی هم بی انصافی شده است؛ و همان کاربرانی که از وجود آزادی ازدواج مرد با مرد در اروپا و آمریکا تجلیل و تحسین کرده، و آن را نشانهء اوج دموکراسی و احترام به حقوق بشر و آزادی های فردی دانسته و خواستار رعایت آن در حکومت اسلامی هستند، بجای تقدیر و تشکر از حاج آقا طوسی که در این زمینه تابوشکنی کرده و پیشقدم شده است به تخریب وی پرداخته و حاجی مؤمن و با تقوا را مورد شماتت قرار می دهند و باعث سلب آبروی وی می شوند!

خلاصه اینکه تجسس در احوال و امورات شخصی افراد کار صحیحی نیست و اولین گام در ساختن یک جامعهء آزاد این است که به آزادی افراد احترام گذاشته شود، نه اینکه نوهء امام چون در خانوادهء امام به دنیا آمده حق مهمانی دادن و مهمانی رفتن با هنرمندان را نداشته باشد.

مثلاً آیا پسر آیت الله خزئلی که خوانندهء موسیقی های جلف لوس آنجلسی شده است و مطربی می کند، چون پدر بزرگوارش روحانی و اهل نماز و روزه بوده، نباید به دیسکوتک برود؟

ضمنا این قبیل برخوردها باعث می شود که اهل بیتِ علما و روحانیون، که هر چند وقت یکبار عکس های خود در نیویورک و لندن و پاریس و آنتالیا را در صفحات مجازی می گذارند و یک حالی به امت مشنگ می دهند، خود را سانسور کرده و ما را از لذت بصری محروم نمایند!

 

لوطی گیری و گذشت مثال زدنی ایرانیان!

       بعثی های جنایتکار عراقی - صدامیان کافر عفلقی و بعثی سابق (برادران عزیز کنونی!) طی هشت سال جنگ و هجوم همه جانبه بیش از هزار میلیارد دلار خسارت به زیربناها و شهرهای ایران وارد آوردند و صدها هزار نظامی و غیر نظامی و زن و کودک را شهید و معلول کرده و حتی به جنایت های غیر انسانی با توسل به بمباران های شیمیایی و میکروبی دست زدند. سازمان ملل متحد هم سرانجام عراق را متجاوز شناخت و بر پرداخت خسارت به ایران توافق و تاکید شد.

       عراق در حمله ناجوانمردانه به کویت هم متجاوز شناخته شد و مجبور به پرداخت خسارت گردید و کویت با استناد به قطعنامه سازمان ملل خسارت خود را از پول فروش نفت عراق تأدیه کرد!

       اما ما ایرانیان ملتی با گذشت و اهل تعامل هستیم و برای مال دنیا ارزشی قائل نیستیم؛ بطوری که هر کس به مسئولیتی در این مملکت می رسد چند صد میلیارد برای خود و فرزندان و خانواده اش بر می دارد و مردم با گذشت ایران هم که خودشان گوش و چشم شان به انتشار خبر پرداخت 45 هزار تومان یارانه (پول یک کیلو گوشت خر!) است تا برای دریافت آن به بانک هجوم ببرند به این اختلاس ها و دزدی های نجومی و غارت بیت المال اهمیتی نداده و آن را کش نمی دهند!

       در مورد برادران عراقی هم که به ایران هجوم آورده و هشت سال چندین استان را اشغال و تا مشهد در منتهی الیه غرب کشور را بمباران کردند و هزار میلیارد دلار خسارت به ایران زدند همین روحیه گذشت و اهمیت ندادند به مال دنیا باعث شده که نه تنها دنبال گرفتن خسارت خود نرویم و مثل کویت ناخن خشکی کرده و تا دینار آخر حق خودمان را بگیریم؛ بلکه اجازه بدهیم عراق همان کاری را با ما بکند که حاجی سعید طوسی مومن با شاگردان اش کرد!

       محض نمونه توجه کنيد که در حال حاضر عراق همین الان سرگرم برداشت نفت از میادین نفتی مشترک با ایران است و نفت ایران را بر می دارد و می برد و می فروشد! و از آن با گذشت تر (!) اینکه بجای گرفتن هزار میلیارد دلار خسارت خود از برادران عراقی و باز سازی شهرهایی مانند آبادان و خرمشهر، پول کلانی را هم به عراق برده و صرف بازسازی شهرهای دشمن تاریخی ایران می کنیم!

       حکومت اسلامی در حال حاضر با تمام قوا سرگرم سازندگی در عراق است و علاوه باز سازی با شکوه اماکن متبرکه و مقابر مقدسه و طلا کاری گنبذ و بارگاه ائمه اطهار و تعویض ضریح های قدیمی با ضریح های طلای جدید (که وظیفهء شیعیان مؤمن است) شبکه های آبیاری و جاده و خیابان هم برای عراقی ها می سازد!

       به نوشته کتاب "عراق مصور":

       - ایران هشتصد میلیارد تومان در پروژه شبستان حضرت زهرا (س) هزینه می کند.

       - همچنین شهرداری تهران بازسازی خیابان اصلی نجف را انجام داده است!

       - همچنین تمامی مقابر متبرکه و گنبد و ضریح ها توسط حکومت اسلامی باز سازی و طلا و نقره و میناکاری شده، و همچنین قبور متبرکه مسلم و هانی و طفلان مسلم به هزینه ایران بازسازی شده اند!

       - از همه با شکوه تر بازسازی گنبدهای ویران شده در سامرا است که با خشت های طلای ارسالی از ایران مجددا به طرز خیره کننده ای تجدید بنا شدند.

       - کانکس های خیابانی که به حرم شریف نجف منتهی می شوند و خودروهایی که زایران را جابجا می کنند هم از طرف شهردار تهران اهداء شده اند!

       - مهم ترین کمک اقتصادی حکومت اسلامی اعزام زایران به عراق است که علاوه بر مسافرت سالیانه میلیون ها زائر از ایران به کربلای معلا و نجف اشرف، در اربعین حسینی هم بیش از دو میلیون نفر به عراق می روند و عراق از بابت مسافرت میلیون ها اررانی به عراق درآمد کلانی کسب می کند! در اين مورد، بر اساس آخرین آمار، تا این لحظه نزدیک به دومیلیون ویزا برای زائران اربعین حسینی صادر شده که عراق با دریافت چهل دلار برای هر ویزا، فقط از بابت صدور ویزا هشتاد میلیون دلار کسب کرده است!

       اگر هر زائر در مدت اقامت در عراق حداقل دویست دلار هزینه کند محاسبه کنید دولت عراق از زیارت اربعین ایرانیان چه پولی به جیب می زند!

       بدين ترتيب یک هزار میلیارد دلار خسارت را که نگرفتیم هیچ، با پای پیاده به عراق می رویم و میلیاردها به مهاجمان سابق کمک مالی و اقتصادی می کنیم!

       واقعا که: " گذشت نزد ایرانیان است و بس! "

 

پیشنهادهای غیراخلاقی سینماگران ترکیه به ستاره حکومت اسلآمی!

       روز به روز آشکارتر می شود که شعار: "ما می توانیم!" فقط شعار نیست و اگر چه در "غنی سازی" دچار مشکل شدیم و شش قدرت جهانی جلوی آن را گرفتند، در کار " هپی Happy سازی " حرف اول را می زنیم و نه فقط خانم های معمولی به دوبی و بیروت و اقصی نقاط جهان برای "هپی سازی" می روند و کسی جلودارشان نیست، بلکه هنرمندان سینما و تلویزیون هم برای به منصهء ظهور رساندن شعار ما می توانیم راهی خارج شده و با به نمایش گذاشتن قابلیت های خود لرزه بر اندام مردان اجنبی انداخته اند!

       البته نقش دولت محترم و وزارت بی فرهنگی و غیر ارشادی و مسئولان تلوزوزون حکومت اسلامی در رساندن این پیام به ممالک مختلف جهان را نباید نادیده گرفت! وقتی یک هنرپیشه زن را به خاطر انتشار عکس بدون روسری و یا عکس های خصوصی که توسط چند نابکار و یا رقیب کاری او در فضای مجازی منتشر شده است، ممنوع التصویر و بیکار می کنند در واقع او را وادار به خروج از کشور و درآوردن البسه و لخت شدن و شنیدن پیشنهادهای غیر اخلاقی اجانب می کنند! (و اجر اخروی می برند! )

       همچنين هنرمندان زن در سینمای حکومت اسلامی عموما اظهار می دارند که دادن نقش به زنان در سینما و تلویزیون کشور منوط به روابط ویژه با مسئولان سینمایی و تهیه کنندگان ازگل و بی سواد، ولی پولدار، شده و حتی گاهی پیشنهادات بی شرمانه ای هم به آنها می شود!، و به همین خاطر بسیاری از کار سینما کناره گرفته اند!

       و یکی از کسانی که با رویای بازیگری در ترکیه و معروف شدن برای بازی در سریال های ماهواره ای به ترکیه مهاجرت کرده بود حاجيه خانم صدف طاهریان بازیگر خوش چهره و هنرمند تلویزیون حکومت اسلامی است! ايشان، که در فیلم های فارسی و سریال های تلویزیون حکومت اسلامی با چادر و حجاب اسلامی ظاهر می شد، پس از ممنوع التصویر شدن در حکومت اسلامی به ترکیه رفت و چون مردان ترکیه ای نامحرم محسوب نمی شوند (!) چادر و چاقچور را که کنار گذاشت هیچ، بقیهء لباس ها را هم در آورد و نشان داد که

       صدف طاهریان با ساده لوحی تصور می کرد اگر به ترکیه برود از شر چنین پیشنهادات بی شرمانه ای راحت خواهد شد، اما این تصور غلط بود و سینماگران ترکیه هم با مشاهده قابلیت های جسمی صدف و گوهر نهان در آن (!) پیشنهادات معمول در صنف سینما را تکرار کردند!

       مثلی معروف (که همین الان ساختم!) می گوید: " ر ترکیه پیشنهاداتی است که بازیگر زن از ترس آن به پیشنهادات داخل کشور پناه می برد!"

 

امروز همیار پلیس شدم!

       همیار پلیس شدن البته نان و آبی نداره، چون پلیس اینجا به وظیفه ذاتی پلیس، گرفتن رشوه و آزار و اذیت مردم و حق و ناحق کردن و کتک زدن دستفروش و همکاری با خلافکاران و قانون شکنان! (که در استکبار جهانی خارپشته معمول است و رئیس پلیس را به جرم اختلاس نفتی و بانکی می گیرند!) آشنا نیست و به حقوق اندک خود قانع است!

       متاسفانه جرایم رانندگی هم بسیار اندک و با توجه به وضعیت اقتصادی مردم تعیین شده و بدتر از آن اینکه مردم منضبط هستند و خیلی کم بی قانونی می کنند!، به همین خاطر نمی توان جریمه را نقدی حساب کرد و به جیب خود ریخت!

       بدتر اینکه پلیس ها دو به دو گشت می دهند و در موقع جریمه و گفتگو با راننده خلافکار باید حتما با دوربین از او فیلم بگیرند و مستند کنند!

       با دستفروش ها هم برخورد عقیدتی و غیرانسانی (!) که در کشورهای استکباری خارپشته معمول است نمی شود، و شهردار بی دین و ایمان که نمی خواهد با تیغ زدن شهروندان و باجگیری از مردم سوپر میلیاردر شود و به ریاست حکومت برسد، برای دستفروشان کارت ویژه دستفروشی صادر کرده و برای هر دستفروش محلی مجاز در کنار پیاده رو، و یا اماکنی که شهرداری مخصوص دستفروشان تغیین کرده، در نظر گرفته که دستفروشان آزادانه و بدون ترس از کشته شدن توسط ماموران سلحشور شهرداری به کاسبی می پردازند و نان زن و بچه خود را در می آورند و مجبور به دزدی و خلاف نیستند!

       به همین خاطر آمار جرم و جنایت بسیار قلیل و غیر قابل توجه است و پلیس تقریبا بیکار می باشد و قادر نیست از بابت دستگیری دزدان و رها کردن آنها در حال انتقال از محل سرقت تا کلانتری نانی در بیاورد!

       در بعضی کشورهای پیشرفته و مترقی و متدین و آزادیخواه و دارای حکومت و نظام برتر، کار پلیسی بسیار هیجان آور و سرگرم کننده است و پلیس علاوه بر رشوه خواری و حق و ناحق کردن می تواند در وقت اضافه با لگد زدن به شکم و زیر شکم دستگیر شدگان و شاگر گچکار یا کارگر ساختمانی که چند سطر در صفحات مجازی چیزی نوشته است او را به قتل رسانده و جنازه اش را تحویل مادر پیر آن بخت برگشته بدهد و به خاطر حسن انجام وظیفه ترفیع بگیرد!

       از همه بدتر نوع تربیت پلیس است که تصور می کنند خدمت به مردم و شهروندان نوعی عبادت است!

       من بارها دیده ام که پلیس در حال عوض کردن چرخ پنچر اتومبیل یک شهروند ناتوان و یا خانم می باشد!

       یعنی آنقدر نادان است که بجای استفاده از موقعیت و ایراد گرفتن از پنچر شدن اتومبیل و تیغ زدن راننده (که در کشورهای استکباری معمول است!) آستین بالا زده و چرخ ماشین عوض می کند!

       پلیس های اینجا هرچه برای تغذیه خانواده لازم دارند خریداری می کنند و پول آن را هم در کمال تعجب دو دستی می دهند و مثل همکاران با ایمان خود در سایر ممالک از کسبه باج نمی گیرند!

       خلاصه خود پلیس در اینجا عددی نیست، تا چه رسد به ما که همیار پلیس شده ایم!

 

بازگشت به خانه