تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 آذر  ماه 1395 ـ  30 نوامبر 2016

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

یهترین راه حفظ جان و ایمنی در مسافرت!

از راه آهن و قطار در دنیای معاصر به عنوان ایمن ترین وسیله حمل و نقل نام برده می شود. امروزه با استفاده از فن آوری های مدرن و سیستم های کنترل دیجیتالی و ربوت، قطار ها با ایمنی صد در صد و حتی در نمونه هایی که در سال های اخیر در بعضی کشورها به کار گرفته شده اند، بدون لکوموتیوران مسافران را جا بجا می کنند. ژاپن اولین کشوری بود که قطار با سرعت بالای 250 کیلومتر در ساعت (شین کان سن) را به کار گرفت و امروزه سرعت جدید ترین قطار چینی فعال بین شانگهای و پکن به بالای 500 کیلومتر در ساعت رسیده است. اما در قرن بیست و یکم حوادث و تلفات سنگین قطار هنوز و فقط در کشورهای عقب مانده دیده شده و می شود!

متاسفانه در حادثه وحشتناک برخورد دو قطار در ایستگاه هفت خوان، حوالی استان سمنان، که هفتهء گذشته روی داد، گروه کثیری از زائران رضوی، که اکثراً با دلی پاک عازم زیارت امام هشتم و گرفتن حاجات خود بودند زنده زنده در آتش سوختند. تصادف قطار در این محور تاکنون بارها روی داده و زوار و مسافران زیادی قبل از رسیدن به هدف به مقصد آخرت رفته اند!

مسافرت با اتوبوس های بین شهری هم خطرناک تر از قطارسوار شدن است و مرتباً اخبار آتش گرفتن اتوماتیک اتوبوس های اسکانیا و یا به ته دره افتادن سایر اتوبوس ها و شاخ به شاخ شدن آن ها و کشته شدن مسافران منتشر می گردد، و حتی در یک مورد اتوبوس برادران و خواهران گردشگر عراقی هم به درهء چالوس افتاد و به شمال ایران نرسیده به دیار باقی شتافتند!

مسافرت با اتومبیل سواری و رفتن به جاده های کشور هم به معنای استقبال از مرگ و شتافتن به آخرت می باشد؛ زیرا مطابق آمار رسمی مسئولان ریز و درشت حکومت اسلامی، همه ساله بالغ بر سی - چهل هزار نفر در حوادث رانندگی جاده های خطرناک کشور جان خود را از دست می دهند! حتی یکی از مقامات عالیه اخیرا گفته بود که تلفات جاده های ایران بیشتر از میدان جنگ است!!

با این اوصاف شاید فکر کنید که پیاده گز کردن و با پای پیاده به مسافرت رفتن بهترین و امن ترین راه است! خیر! ابداً اینطور نیست و مسافرت با پای پیاده هم خطرات ویژه خودش را دارد. اگر پیاده روی در جاده های شمالی باشد خطر ریزش سنگ و بهمن وجود دارد و اگر در سایر جاده ها باشد ممکن است رستوران دارهای بین راه شما را لخت کنند!

مسافرت با پای پیاده به خارج از کشور هم، نظیر مسافرت پیاده روندگان اخیر به کشور دوست و برادر عراق چیزی در ردیف مسافرت با پراید و اتومبیل های ساخت داخل در جاده ها است، با این تفاوت که در عراق (مثل مورد اخیر) داعش صدها ایرانی را به شهادت می رساند و در داخل کشور اتومبیل کشتار جمعی پراید!

با این تفاسیر به نظر می رسد بهترین کار این است که هموطنان عزیز و رو به مرگ (!) در شهرهای آلوده به هوای سمی و آب و خاک ناسالم باقی بمانند و به جای خودکشی به وسیلهء مسافرت رفتن، با مصرف سبزیجات آبیاری شده با فاضلاب انسانی و خوردن مرغ های هورمونی و ماهیان پرورشی تغذیه شده با فضولات مرغداری ها و سوسیس کالباس و هامبرگرهای تولید شده با مدفوع انسانی و ضایعات کشتارگاه ها جان به جان آفرین تسلیم و دولت خدمتگزار را (که حسابی خدمت مردم رسیده!) از پرداخت یارانه چهل و پنج هزار تومانی خلاص نمایند!

اما با سوختن گروه کثیری از زائران بی گناه رضوی در حادثهء برخورد دو قطار در ایستگاه هفت خوان سمنان، مشاهده شد که مدیر عامل راه آهن حکومت اسلامی، با مشورت آخوندی (وزیر بیراهه)، در تله وزوزون حکومت اسلامی حاضر شد و ضمن قبول مسئولیت از سمت خود استعفا داد تا سر و صدا ها بخوابد و این حادثهء شوم و تاسف بار دامن و زیرپوش وزیر (باجناق حجت الاسلام ناطق نوری) را نگیرد!

مدیرعامل راه آهن حکومت اسلامی در برنامه تلویزیونی صراحتا گفت که علت این حادثه که جان عده زیادی از مردم مظلوم ایران را گرفت سوء مدیریت بوده است! البته این راز بزرگی نبود که برای اولین بار و توسط مدیر عامل راه آهن افشاء شده باشد. سوء مدیریت از سر تا پای این مملکت می ریزد و علت تمام مشکلات و مسایل ریز و درشتی که دامن مردم و کشور را در طول این سی و هفت هشت سال گرفته است بی تدبیری و نادانی و سوء رفتار مدیران نالایق و بی سواد و فاقد تخصصی است که به خاطر پیوندهای فامیلی و هم ریش بودن و وابستگی های باندی و جناحی و همشهری گری و بچه محلی سرکار آمده اند!

اما لازم است از همين مورد درس هائی هم گرفته شود تا نگويند که ما هيچی حالی مان نيست. لذا عرض می کند که اگر سوء مدیریت در راه آهن موجب این بدبختی شده و مدیر عامل به خاطر آن استعفا داده است بسیار بجا است تا سایر مدیران نالایق هم که با سوء مدیریت موجب بروز خسارات جبران ناشدنی به ملک و ملت شده اند استعفا بدهند و به روستاهای خود باز گردند!

وزیر بهداشت و درمان به خاطر داروهای بی کیفیت چینی و هندی و داروی تقلبی بی هوشی و آلودگی میکروبی بیمارستان ها و کمبود تخت بیمارستانی و گرانی خدمات پزشکی که جان مردم را می گیرد باید ضمن عذرخواهی از مردم استعفا بدهد و برود پی کارش...

وزیر کار و رفاه اجتماعی که نتوانسته برای بیکاران شغل و برای محرومان و طبقات ضعیف رفاه ایجاد کند و خودش هم بیکار است باید سریعاً استعفا بدهد و برود سرکار سابق اش (کارگری در کارخانهء اتومبیل سازی جاده کرج).

وزیر صنعت و معدن و تجارت هم که کبر سن دارد و بدون کمک دیگران نمی تواند ایاب و ذهاب کند و خوار و مادر صنعت و معدن و تجارت مملکت را چاپیده و خودش بزرگ ترین مالک صنایع پتروشیمی کشور است، باید به خاطر دست به آب رساندن به صنعت و معدن و تجارت کشور از مردم عذرخواهی کرده و استعفا بدهد...

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزرای ورزش و جوانان و نفت و گاز و مازوت هم به هکذا!

وزیر آموزش و پرورش و وزیر آموزش و علوم عالی هم به خاطر گران سازی تحصیل در ایران و محروم کردن فرزندان طبقات ضعیف و محروم و زیر خط فقری از تحصیل و امکانات آموزشی و کاهش سطح کیفی تحصیلات و رونق بازار فروش مدارک تحصیلی (از ابتدایی تا دکترا در پیاده روهای شهر تهران!) باید استعفا داده و دم خود را روی کول شان گذاشته و بروند راست کارشان (کود دادن و شخم زدن زمین).

در واقع بهترین راه حل مشکلات عدیده این ملک و ملت استعفای دسته جمعی دولت است و خود دولت بی تدبیر و ناامید بزرگ ترین مانع پیشرفت و ترقی و بهبود اوضاع کشور می باشد!

اگر مدیرعامل راه آهن اعتراف می کند که به واسطه سوء مدیریت این بلا سر مردم آمده است، خوب است حاجی کربلایی فریدون هم که قول داده بود ارزش پول ملی را برگرداند، و حالیه ارزش آن بسیار کم تر از دوران سیادت دکتر مموتی شده است؛ و قول داده بود احترام پاسپورت ایرانی را بازگرداند و حالیه دو سه کشور عقب افتاده سابق آسیایی و آفریقایی هم پاسپورت ما را قبول ندارند؛ و قول داده بود رکود وحشتناک حاکم بر کشور را برطرف نماید و اکنون وضعیت کار و کسب به مراتب بدتر از دوران قبل از ریاست وی شده است و صدها مورد سوء مدیریت دیگر... استعفا داده و دم خود را روی کول اش گذاشته و دست برادرش را هم بگیرد و به ده خود (سرخه) برگردد نا شاید با نداشتن دولت، وضعیت این مملکت بهبود پیدا کرده و مردم نفس راحتی بکشند!

وقتی زور ملت به دولت نمی رسد و نمی تواند با فساد در دولت و اختلاس و رانت خواری و سوء مدیریت دولتی ها و دخل و تصرف در بیت المال و گم و گور شدن سرمایه های ملی و حقوق های نجومی دولتی ها و هزاران مورد دیگر از سوء رفتار و کردار مدیران دولتی مقابله کند، بهترین راه همانا نداشتن دولت است، و مطمئنا دولت نباشد مردم بهتر و راحت تر زندگی خواهند کرد و بودجهء ادارهء کشور هم کم نمی آید!

 

خدمات دولت به مردم!

اخيراً قیمت برق خانگی و کشاورزی و صنعتی برای سومین بار افزایش یافته و تا امروز نسبت به چند ماه قبل پنجاه درصد افزایش داشته است! همچنين، علاوه بر افزایش تکان دهندهء (سونامی) نرخ برق مصرفی، قیمت نصب کنتور برق را هم به قیمت یک دستگاه آپارتمان رسانده اند!

اين در حالی است که وزارت بی نیرو، که عرضه ندارد و یا مایل نیست برادران عراقی را برنجاند، قید یک میلیارد دلار پول برق صادراتی به عراق را زده و برادران عراقی از دادن یک میلیارد دلار اظهار عجز می کنند و جور آنها را هم باید امت زبان بسته حکومت اسلامی بکشند!

سازمان آب و فاضل آب(!) هم، که فاضلاب به خورد مردم می دهد، اعلام کرده آبیاری کردن مردم با نرخ های فعلی صرف نمی کند و بهای آب را برای چندمین بار افزایش خواهد داد!

مخابرات هم به روش چراغ خاموش نرخ مکالمات تلفن ثابت و همراه و هزینه اینترنت لاکپشتی کشور را تاکنون چند بار گران کرده است و هزینهء نصب خط تلفن ثابت را به چهار برابر افزایش داده است!

نرخ کلیه ارزاق عمومی مانند لبنیات و گوشت و برنج و سایر اقلام مورد نیاز حداقل زندگی هم بین سی تا پنجاه درصد (با تائید کمئته حمایت از مصرف کننده!) گران شده است!

حاجی کربلایی حجت الاسلام (دلیلی بر وجود اسلام!) فریدون، اگرچه در انگلستان درس خوانده و از حوزهء علمیه قم بیرون آمده، کاملاً سیاست گوبلز آلمانی (وزیر تبلیغات هیتلر جنایتکار) را در پیش گرفته و در حالی که هر روز بر قیمت کالا و خدمات دولتی و به تبع آن بر هزینه زندگی امت افتاده زیر خط فقر افزوده می شود مدعی است نرخ تورم را تک رقمی کرده است! [يادآوری: گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر جنایتکار) معتقد بود هرچه دروغ بزرگ تر باشد مردم راحت تر آن را خواهند پذیرفت!]

به نظر می رسد مسئولان حکومتی نيز، علیرغم آنکه در دانشگاه های آمریکا و انگلیس درس خود را از بر کرده اند، در اظهارات خود از سیاست گوبلز آلمانی پیروی می کنند!

هنر دولت حاجی فریدون سرخه ای (معروف به رئیس جمهور روحانی) در ادارهء اقتصاد کشور این است که بخشی از درآمد نفتی کشور را، که از دستبردهای سر راهی مصون مانده و اختلاس و هاپولی نشده، می آورد در بازار آزاد به نرخ بالا می فروشد و ریال حاصل از آن را صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان دولتی و یارانهء چهل و پنج هزار تومانی می کند و هر وقت هم کسری داشته باشد نرخ ارز را افزایش می دهد!

وزارتخانه ها و دوایر دولتی هم برای انجام وظایفی که دارند هر موقع با کسری بودجه روبرو شوند سراغ جیب کپک زده مردم می روند و نرخ خدمات خود را افزایش می دهند!

این عمل شنیع (!) در حالی اتفاق می افتد که بزرگ ترهاشان قول مردانه داده بودند نرخ آب و برق و اتوبوس و هزینه تحصیل مدارس مجانی باشد!

این اعمال شنیع در حالی اتفاق می افتد که حاجی کربلایی فریدون روحانی قبل از سوار شدن بر گرده مردم، در جریان انتخابات، قول داده بود ارزش پول ملی را برگرداند و زندگی را برای امت شته زده قابل تحمل نماید!

در ضمن یکی از مسئولان بلند پایه دولت حکومت اسلامی اخیرا گفته بود: «اگر مردم ندارند پس چطور زندگی می کنند و هزینه ها را می پردازند و از دولت تدبیر و امید هم حمایت می کنند؟!»

این اظهارات بنده را یاد حکایت منظوم "شیر و الاغ" مثنوی مولوی انداخت که طی آن گلوی شیر چنان گرفته بود که صدایش در نمی آمد، و الاغ سکوت شیر را به علامت رضا تعبیر کرده و از او ماچ می خواست! حقیقت این است که خدمت رسانی دولت به مردم  همآنقدر گلوگیر بوده و سطح خدمت بالا رفته که در حنجره مردم گیر کرده و نمی گذارد صدایشان از گلو بیرون بزند!

 

پرسش آب دار!

       سعدی علیه الرحمه می فرماید:

       به دست آهن تفته کردن خمیر / به از دست بر سینه پیش امیر!

       حالا گیریم این بابایی که داره پشت دست کربلایی حاجی روحانی را لیس می کشه آدم بی سواد و یا کم سوادی است و یا بی شخصیت و نوکر صفت است؛ یا آن چاپلوسی که دارد با زبان اش چرک پشت دست رفسنجانی را می گیرد (!) دیوان سعدی را نخوانده و از معارف بی اطلاع و از کرامت انسانی و شخصیت فردی بی نصیب است و شاید هم کسری درآمد و یا احتیاجاتی دارد که با لیسیدن پشت دست قدر قدرتی که از بد روزگار به پست و مقامی رسیده قابل حل می باشد!

       اما دولا شدن پزشک جراح تحصیل کرده ای مثل دکتر هاشمی و ماچ کردن پشت دست حاجی آقا جنتی (بابای وزیر مستعفی وزارت ارشاد) چه توجیهی می تواند داشته باشد و اسم این کار را چه باید گذاشت!

       حافظ چه خوش گفته است:

       مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ / که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن!

       باید خطاب به دکتر هاشمی يادآوری کرد که:

       هر که نان از «عمل» خویش خورد / منت از حاتم طائی نبرد!

       و در اينجا منظور از «عمل» همان جراجی است که دکتر هاشمی در آن تخصص دارد.

 

دو نکته در منقبت «پرايد»

       بنا به گفتهء مسئولان کشور، حوادث رانندگی در ایران هر سال جان نزدیک به چهل هزار نفر را می گیرد و تلفات رانندگی با اتومبیل های سرهم بندی شده ایرانی بیشتر از میدان جنگ است!

خوشبختانه خود مدیران کارخانهء سایپا به خطر استفاده از اتومبیل پراید، معروف به ماشین یکبار مصرف، که بعضاً از آن به عنوان سلاح کشتار جمعی هم نام برده می شود پی برده و برای حفظ ایمنی خود و خانواده از برندهای ایمن و ممتاز صنعت اتومبیل سازی جهان نظیر پورشه، بنز و BMW استفاده می نمایند تا خدای ناکرده چشم زخمی به آنها نرسد و امت پراید سوار از نبوغ و استعداد صنعتی آنها محروم نگردد!

       گفته می شود با توجه به قابلیت های اتومبیل پراید ایرانی در کاهش تعداد جمعیت، کشورهایی نظیر چین و هندوستان که با اعمال سیاست های مختلف نظیر قانون تک فرزندی نتوانسته اند رشد جمعیت را مهار کنند؛ خواستار خرید اتومبیل های ساخت حکومت اسلامی شده اند تا از آنها بجای وسایل سنتی کنترل موالید نظیر کاندوم و قرص ضد بارداری استفاده کرده و جمعیت خود را کاهش دهند!

 

بازار گرم دنبلان در کشور!

       خرید و فروش کلیه و کبد و اعضای داخلی بدن و مغز و چشم و گوش چند سالی است در کشور بازار گرم و پر رونقی دارد و کسانی که احتیاج مالی دارند، برای رفع و رجوع مشکلات اقتصادی و یا تأمین ودیعهء کرایه منزل و یا تأمین مخارج عروسی فرزند، و به دلایل دیگر، از جمله سد جوع خود و خانواده یک کلیه و یا بخشی از کبد و یا قرنیه یکی از چشمان خود را می فروشند!

       به روی در و دیوار ساختمان های نزدیک به بیمارستان ها، و در مناطقی از شهر آگهی های فروش قطعات یدکی بدن (!) به وفور نصب شده و به واسطهء اینکه فروشنده زیاد و عرضه بیش از تقاضا می باشد قیمت اجزا و اعضای بدن انسان به شدت سقوط کرده و پائین آمده است!

       خلاصه اینکه بیمارانی که نیاز به کلیه دارند جهت پیوند کلیه اقدام به خرید کلیه می کنند، و یا کسانی که احتیاج به پیوند کبد دارند بخشی از کبد یک آدم گرفتار را می خرند و ایضا قرنیه چشم و الی آخر... اما اخیراً خرید و فروش دنبلان هم ظاهراً وارد بورس شده و خیلی هم خریدار و طرفدار دارد!

اما از اينکه دنبلان را برای چی می خواهند و به کی و چه کسی می خواهند پیوند بزنند ما که سر در نیاوردیم؛ شما چه نظری داريد؟

 

عکس تاريخی

       عکسی تاریخی از اوس محمود احمدی نژاد که در سال 1384 در روستای آرادان سفلی گرفته شده است. در این عکس تاریخی که در جلوی خانه اوس محمود گرفته شده، نامبرده کار گاوداری و دوشیدن گوسفندان را رها کرده و سرگرم خداحافظی و حلالیت طلبیدن از همسایگان جهت عزیمت به تهران و قبول مسئولیت ریاست حکومت دیده می شود!

       عکس از خبرگزاری AP (آرادان پرس!)

 

بازگشت به خانه