تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

15 دی  ماه 1395 ـ  4 ژانويه 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

کشف راه حل نهایی مشکلات کشور!

سیاه نمایی یک روزنامهء دولتی (شهروند) با چاپ گزارش و عکس های تکان دهنده ای از زنده به گور شدن طبقات مادون جامعه و کم درآمدها اگرچه تتمهء آبروی دولت بی تدبیر و ناامید را برباد داد اما چند حسن و فایده بزرگ هم داشت...

اول اینکه معلوم شد حرف و وعدهء اول انقلاب مسئولان که قول مردانه و شرافتمندانه داده بودند که، علاوه بر دنیا، آخرت مردم را هم درست کنند به منصهء ظهور رسیده و افراد را قبل از مردن به خانهء آخرت فرستاده اند! (در واقع مسئولان همانطور که قول داده بودند چهار نعل جلو بروند، اگرچه از برنامه های رفاهی و اجتماعی و بهداشتی و آموزشی و اشتغال و تامین مسکن و بسیاری جهات دیگر عقب عقب رفته اند اما در رونق و رشد قبرستان نشینی و گور نشین کردن امت گور به گور شده از برنامه جلو افتاده اند!)

دوم: با آبروریزی که در داخل و خارج کشور شد (و حتی روزنامه های ترکیه و کشورهای عربی و وسایل ارتباط جمعی غرب موضوع گورنشینی را منتشر کردند)، شهرداری تهران، که با نصب بیلبوردهای متعدد فقر و بدبختی و بی خانمانی آمریکایی های بدبخت و بیچاره و بی خانمان و کارتن خواب را توی بوق کرده و آبروی دولت و ملت آمریکا را برده بود، ناگهان متوجه شد در تهران هم افرادی فاقد خانه و مسکن می باشند در زمان حیات خود و زنده زنده توی گور رفته اند!

سوم اینکه رئیس جمهور در سخنانی از وجود گورخواب ها و بروز پدیده گورخوابی در ایران ابراز تاسف کرد و صراحتاً اظهار داشت وجود چنین پدیدهء زشتی در یک مملکت ثروتمند باعث تاسف است! این اظهار تاسف رئیس جمهور ثابت کرد که دولت و مسئولان کشور نقشی در بروز این فلاکت و بدبختی ندارند والا متاسف نمی شدند!

باری، البته نه اینکه کار دولتی ها فقط به ابراز تاسف ختم شده باشد و موضوع را کش ندهند و بروند پی اختلاس و گرفتن حقوق های نجومی و دریافت دو هزار و دویست میلیارد تومان املاک مجانی از شهرداری و یا هاپولی کردن صندوق ذخیرهء فرهنگیان و دزدیدن دکل های نفتی و گرفتن رشوه های چند صد میلیون دلاری از شرکت های خارجی... خیر! خوردن بیت المال و غارت و چپاول بجای خود، اقدامات عام المنفعه و نجات مردم از بدبختی و ادبار هم بجای خود!

پس از انتشار عکس و خبر گورنشین شدن مردم (از اين پس امت همیشه در قبرستان!) و انتشار گزارشات متعددی در مورد افزایش کارتن خواب ها و رونق تن فروشی و رشد آمار فحشا، مسئولین دولتی (که بر عکس شایعات و فحش های خواهر و مادری که مردم می دهند فقط به فکر خود و فرزندان شان نیستند!) به فکر حل این مشکل بزرگ افتادند و پس از غور و بررسی عقل هایشان را روی هم گذاشته و سرانجام معاون وزارت کشور راه حل نهایی را اعلام و خواستار عقیم کردن بی خانمان ها و کارتن خواب ها و فواحش شد! وی با توجه به عدم استطاعت دولت در تأمین مسکن و کار و امکان ازدواج برای جوانان، خواستار توزیع کاندوم توسط دولت در میان فعالان "سکس ورکر" گردید!

به نظر می رسد عقیم کردن و کشیدن تخم مردم توسط دولت محترم راه حل نهایی همهء مشکلات کشور است و اگر دولت آستین ها را بالا زده و تخم مردم را بکشد فقیر بیچارهء جدیدی تولید نمی شود تا دولت مجبور به دادن یارانه به آنها شود و می تواند بودجه مربوط به یارانه ها را هم بگذارد روی حقوق های نجومی مدیران اش!

همچنین دولت محترم با همین روش جراحی می تواند دل و روده و جهاز هاضمه و هزارلا و نگاری و شکمبهء طبقات کم درآمد را هم در بیاورد تا کارگران و کارمندان و طبقات کم درآمد که در حال حاضر با این حقوق مینیاتوری (!) قادر به تامین مواد غذایی کافی نیستند منبعد نیاز به خرید و استفاده از مواد غذایی نداشته باشند و حقوق 812 هزار تومانی دریافتی را دودستی بابت قبوض آب و برق و گاز به دولت برگردانند!

در عين حال، ایرانی جماعت عادت دارد همیشه لیوان خالی را ببیند! (البته مثل معروف نیمه خالی لیوان را دیدن مال سی - چهل سال قبل بود، الان کلاً لیوان خالی است!)

نمونه اش همين روزنامه شهروند که از اینکه عده ای از اتباع جمهوری اسلامی در گور زندگی می کنند اظهار تاسف کرده است، و گویی سوژهء اختصاصی به دست آورده که دیگران از آن بی خبر بوده اند، تیتر یک خود را به زندگی این عده در قبرستان اختصاص داده است!

الان یک هفته ای است که توجه همگان از دعواهای جناحی و حقوق های نجومی مدیران و پرونده های وحشتناک اختلاس و رانت خواری و سونامی تورم و انفجار بازار ارز و یکی شدن اول و آخر مردم به گور خوابی مستضعفین فی الارض (که قرار بود وارثان زمین شوند!) منحرف گردیده و نامه نگاری حاج اصغرفرهادی با حاجی حسن رئیس جمهور و پاسخ رئیس جمهور به اصغری هم موصوع را از پایه و مایه لوث کرده است!

همین امر موجب بروز شایعاتی زننده شده و گفته می شود «اطاق فکر دولت!» موضوع تکراری و عمومی زندگی در قبرستان را در یک روزنامهء دولتی اگراندیسمان کرده تا حواس مردم را از اعتراف وزیر خارجه به اشتباه و وادادن در "مذاکرات برجام" و ناکامی های اقتصادی دولت یازدهم و سونامی گرانی و رشد مجدد تورم، و افزایش بیکاری و تعطیل و رکود تولید، و انفجار بازار ارزهای خارجی و و و... منحرف نماید!

اما ما چون آدم سیاسی نیستیم کاری به این شایعات و این حرف های زشت و زننده ای که توسط مردم و محافل آگاه پشت سر آقایان زده می شود نداریم؛ و از طرف، چون حرف ها و قول های آقایان را از چند ماه قبل از تغییر رژیم شاهنشاهی به اسلامی خوب به یاد داریم، باید عرض کنیم که زنده توی گور کردن مردم و گورخواب شدن هموطنان نه تنها جای انتقاد ندارد، بلکه باید از مسئولان و مدیران کشور به خاطر وعده به تعهدات و قول هایی که اول انقلاب داده اند تشکر و قدردانی کرد!

مگر آقایان اول انقلاب قول ندادند که: "ما نه تنها زندگی و دنیای شما را، بلکه آخرت تان را هم درست می کنیم! " در واقع مسئولان و مدیران جمهوری اسلامی زندگی و آخرت مردم را یک کاسه کرده و با گورخواب کردن آنها همه را عاقبت به خیر کرده اند! (به قول بچه تهرونای قدیم: اول و آخر مردم را یکی کردن!)

با توجه به مصوبهء اخیر شورای شهر قیمت یک قبر در محله ای معمولی و «مستضعف بمیر» (!) بین یک تا دوازده میلیون تومان تعیین شده است و روز به روز هم با مهاجرت باقیماندهء روستائیان به تهران و رشد جمعیت، بر قیمت قبر افزوده می شود، اگر مردم هرچه زودتر با پای خود و داوطلبانه توی قبر نروند، و در حین حیات گورخواب نشوند، چند وقت دیگر بدون گور مانده و مثل کارتن خواب های فعلی کنار خیابان ها و معابر عمومی، جنازه اشان هم توی گونی و کارتن کنار خیابان و معابر و زیر پل ها خواهد ماند!

ضمناً تهیه گزارش از گورخوابی یک عده از هموطنان و زندگی آنها در قبرستان چیز تازه و جالب توجهی نیست و توجه مردم را جلب نمی کند؛ زیرا در مملکتی که کسی حق انتقاد و خرده گیری ندارد و مخالفان از بیان نظرات خود و چاپ کتاب و نشریه محروم هستند و حتی یک کنسرت سرودخوانی هم اجازه برگزاری ندارد و رادیو و تلویزیون هم بیست و چهارساعته نوحه خوانی و عزاداری پخش می کند (و اخیراً هم از مردم خواسته شده تا در مجالس عروسی نوحه خوانی و سخنرانی مذهبی بگذارند!) در واقع همه در یک قبرستان بزرگ مشغول زندگی، یا بهتر بگوئیم مردگی هستند!! يعنی، در کشوری که کسی حق ندارد مطابق میل خود زندگی کند و بخورد و بنوشد همه گورخواب هستند!

اما از آنجا که خودمان اول مطلب گفتیم که نباید فقط "لیوان خالی" را دید، باید از گورخواب ها هم به خاطر تنبلی و عدم مراجعه به شهرداری تهران جهت دریافت خانه های مجلل و لوکس و املاک مرغوب با تخفیف صد درصدی انتقاد کرده، و صراحتا بگوئیم که نباید پرخوری و زیاده خواهی و رانت خواری و اختلاس از بیت المال توسط مدیران دست پاک و مسئولان مومن و متدین را علت وجود اختلاف فاحش طبقاتی (پارگی طبقاتی!) در کشور دانست، بلکه خود گورخواب ها و مردم ساکن این قبرستان بزرگ هم مقصر هستند که یارانهء چهل و پنج هزار تومانی خود را خرج عیاشی و لهو و لعب می کنند و پس انداز نمی کنند تا در نیاوران و فرمانیه و پاسداران و مقدس اردبیلی و کامرانیه صاحب ویلای چند هکتاری و پنت هاوس شوند!

همین چند وقت پیش شهردار تهران دو هزار و دویست میلیارد تومان املاک و ساختمان های مرغوب شهرداری را بصورت نذری و برای کسب صواب دنیوی (اخذ پشتیبانی در انتخابات آتی ریاست جمهوری) پخش کرد و عده زیادی با آنکه چندین خانه و ساختمان و آپارتمان هم داشتند از روی ناچاری (به خاطر روایتی که می فرماید: "رد احسان جایز نیست و خوردن نذری صواب دارد!") نذری شهردار را قبول کردند! اما گورخواب ها تنبلی کردند و نرفتند نذری بگیرند!

به هر حال با آلودگی خطرناک هوای تهران و شهرهای بزرگ و آلودگی آب و خاک و آلودگی سبزیجات و میوه و صیفی به فاضلاب انسانی و توزیع روغن صنعتی بجای روعن خوراکی و برنج هندی سیانوری و سوسیس و کالباس تهیه شده از فضولات و ضایعات و همه گیر شدن سرطان و ایدز و هپاتیت و بیماری های کشنده، و پائین آمدن سن ابتلا به سکته و و و مرگ و میر در حکومت اسلامی توسعه و رشد چشمگیری یافته و شخص هنوز به دنیا نیامده می میرد!

بیت: " بس که نامردی ز دولت دیده ام، آزرده ام / در بهار عمر خود وقت تولد مرده ام!"

 

گوشت «موزه ای» می شود!

در حالی که روز به روز بر قیمت ارزاق عمومی و خدمات دولتی اضافه می شود و با افزایش نجومی قیمت ارزهای خارجی قدرت خرید مردم چسفیل شده است معاون اول و آخر روحانی می گوید این دولت (دولت روحانی) امید را در مردم زنده کرده است!

بهای لبنیات و مرغ و تخم مرغ و برنج و روغن و سایر اقلام مورد نباز چراغ خاموش گران شده است و بهای یک کیلو گرم گوشت الاغ (جانشین گوشت گوسفند در پای سفرهء مردم!) به پنجاه هزار تومان رسیده است، و امت همیشه در صحنه منبعد باید برای تماشای گوشت گاو و گوسفند به نمایشگاه و یا موزه بروند!

یعنی مردم باید پنج هزار تومان هم روی یارانه 45 هزارتومانی خود گذاشته و یک کیلو گرم گوشت بز و مشابه آن را ابتیاع و به آینده نگری و مدیریت دولت امیدوار باشند!

طی ماه های اخیر قیمت گوشت گوسفندی به اوج خود رسیده و التهاباتی در بازار ایجاد کرده است.

مسئولان دولتی مطابق عادت مالوف هیچگونه خبط و خطای مدیریتی خود را نمی پذیرند و گناه گرانی های اخیر را از ناحیه دلالان و واسطه ها می دانند!

اگر خود را به خریت زده و این ادعای مضحک را بپذیریم باید سئوال کنیم دولتی که ادعا می کند بساط داعشی ها را در منطقه در سه سوت جمع کرده است چطور عرضه ندارد چهارتا دلال را از بازار گوشت جمع کند؟!

وارد کنندهء گوشت و وارد کنندهء خوراک دام و داروهای دامی و توزیع کنندهء آن خود وزارت جهاد گشادورزی است و بر تولید کنندگان و کشتارگاه ها و توزیع کنندگان نظارت و اشراف کامل دارد و خود عامل اصلی گرانی است، ولی همانطور که بانک مرکزی گناه گرانفروشی دلار را به گردن جمشید بسم الله و جمیله خوش گوشت و دلالان سر چهار راه ها می اندازد؛ جهاد گشادورزی هم گناه سوء مدیریت خود را به گردن افراد ناشناس و موهوم می اندازد و از زیر بار مسئولیت جاخالی می دهد!

وزارت جهاد کشاورزی گران فروشی و سودجویی دلالان در بازار توزیع را عامل اصلی گران فروشی می دانند و این درحالی است که رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی افزایش صادرات و کمبود دام در میادین را علت این امر می داند!

دستور از بالا!

احمد امیر آبادی فراهانی (عضو هیأت‌رئیسه مجلس) در یکی از سخنرانی‌‌های اخیر خود گفته: «بدهکاران دانه‌ درشت بانکی که مطالبات صد ‌میلیاردی به بالا دارند، اغلب دارای نفوذ سیاسی هستند. به همین دلیل اغلب از سوی برخی سیاست ‌مداران با بانک‌ها تماس گرفته می‌شود و دستور پیگیری‌ نکردن این مطالبات به رؤسای بانک‌ها داده می‌شود.»با این که بالغ بر صد و ده هزار‌ میلیارد تومان معوقهء بانکی در دست صد و هشت نفر است، بانک‌ها دنبال معوقه ‌های ‌میلیاردی نمی‌روند. این عملکرد بانک‌ها در شرایطی است که اگر یک شهروند مستضعف فاقد پارتی یک وام مختصری بگیرد و پرداخت قسط آن عقب بیفتد، بانک‌ها آبروی آن بدبخت را می‌برند!"

با بررسی آن چه این نماینده مجلس می‌گوید، به ‌طور متوسط به هر یک از بدهکاران بانکی ‌هزار ‌میلیارد تومان بدهی تعلق می‌گیرد؛ رقمی که به قدر کفایت آن‌ قدر بزرگ هست که نتوان به‌ راحتی چشم روی آن بست.

پیش‌تر تعداد این بدهکاران بانکی از سوی معجزه هزاره سوم (رئیس دولت‌های نهم و دهم) پانصد نفر اعلام شده بود که بارها از سوی مموتی تهدید شد این اسامی را از جیب خود درمی‌آورد اما در نهایت این اسامی در جیب محمود احمدی نشاط (!) محفوظ ماند و دولت و سیستم بانکی را همان‌طور تحویل دولت یازدهم داد!

با روی‌ کار‌ آمدن دولت حاجی حسن کلیدی در همان اوایل کار، معاون‌ اول رئیس‌جمهور خبر از ارسال اسامی پانصد و هفتاد بدهکار دانه‌ درشت به دستگاه قضائی کشور داد، اسامی‌ای که پیش‌تر به دلایلی نامشخص از سوی محمود احمدی‌نژاد از انظار عمومی پنهان نگاه داشته می‌شد. در نهایت هم مشخص نشد سرانجام پرونده‌های آنها چه شد.

سخن عضو هیأت‌رئیسه مجلس اشاره به موضوعی در سیستم اقتصادی کشور دارد که قابل رؤیت است اما او به هیچ ‌عنوان در بیان اظهار نظرهای خود به ریشه ‌یابی موضوع نمی‌پردازد. کارشناسان بانکی می‌گویند این‌ طور بیان مسئله صرفا به تحریک احساسات عمومی و بدبینی به سیستم بانکی منجر می‌شود؛ در حالی‌ که بانک‌ها در وصول این مطالبات خود دچار مشکل هستند؛ زیرا فشارهای سیاسی و بیرونی در حمایت از بدهکاران بزرگ مانع وصول این مطالبات می‌شود.

و اما یکی از دلایلی که درباره عدم فشار بر بدهکاران بزرگ مطرح می‌شود، ماجرای تعطیلی واحدهای تولیدی بزرگ و بی‌کاری گسترده افراد شاغل در آنهاست. مدافعان این بخش از بدهکاران‌ میلیاردی اصرار دارند باید به این واحدهای بزرگ تولیدی مهلت بیشتر داد تا بتوانند مواد اولیه مورد نیاز برای ادامهء فعالیت خود را هم تهیه کنند.

این سوء عملکرد بانک‌ها در شرایطی است که اگر یک شهروند عادی وام بگیرد و چند ماه قسط آن عقب بیفتد، بانک‌ها آبروی طرف را می‌برند. با بررسی آن چه این نماینده مجلس می‌گوید، به ‌طور متوسط به هر یک از بدهکاران بانکی ‌هزار ‌میلیارد تومان بدهی تعلق می‌گیرد. رقمی که به قدر کفایت آن‌ قدر بزرگ هست که نتوان به‌ راحتی چشم روی آن بست.

یکی دیگر از عوامل پیگیری ناموفق بانک‌ها برای مطالبات معوق نفوذ سیاسی بدهکاران بانکی است. بدهکاران دانه ‌درشت بانکی که مطالبات صد‌میلیاردی به بالا دارند، دارای نفوذ سیاسی هستند. به همین دلیل از سوی مسئولان و مدیران برجسته و سیاست‌بازان با بانک‌ها تماس گرفته می‌شود و دستور پیگیری‌ نکردن این مطالبات به رؤسای بانک‌ها داده می‌شود، و روسای بانک ها هم برای حفظ صندلی خود و دریافت حقوق های نجومی موضوع را پیگیری نمی کنند و حتی به بدهکاران دانه درشت مجددا وام های کلان می پردازند!

دوستی و رفاقت و سابقه همکلاسی بودن و یا اهل یک روستا بودن و نسبت فامیلی هم در اعطای وام های کلان و پیگیری نکردن معوقات چند صد میلیاردی موثر می باشد و دیده شده در برخی از موارد رؤسای بانک‌ها به دوستان خود تسهیلاتی اعطا کرده‌اند که معوق شده است اما به ‌واسطه روابط دوستی این مطالبات را پیگیری نمی کنند!

ردیاب ماهواره ای بر گردن مدیران دزد!

به گزارش پایگاه خبری "دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران" در جریان یک پروژه تحقیقاتی، تعدادی از گورخرهای منطقه حفاظت شده بهرام گور به گردنبند ردیاب ماهواره‌ای مجهز شدند. و به ترتيب با تلاش و کوشش دانشمندان جمهوری اسلامی، استفاده از تکنولوژی ماهواره ای جهت ردیابی "گورخر" که قبل از این فقط در اختیار کشورهای استکباری و صهیونیستی و دشمنان اسلام بود بومی سازی شد و به گردن "گورخر" بسته شد.

با مجهز شدن گورخرها به گردنبند ویژه ردیابی مشت محکمی به دهان استکبار جهانی زده شد و منبعد "گورخر" های هموطن هر کجا باشند با فرستادن سیگنال محل چرای خود را به مدیران و مسئولان کشور اطلاع داده و همنوعان خود را از نگرانی بیرون می آورند.

بستن ردیاب ماهواره ای به گردن گورخرها اقدام نوع دوستانه خوبی از سوی مدیران محترم و پاک دست دولت است و انتظار می رود از این تکنولوژی برای مبارزه با فساد اقتصادی و مالی و اختلاس و حرامخوری و خالی کردن خزانه بانک ها و بیت المال و غارت اموال عمومی توسط مسئولان و مدیران مومن و با تقوا و فرزندان و وابستگان و افراد فامیل و فرزندان آنها نیز استفاده شده، و گردنبند ماهواره ای به گردن آنها بسته شود تا به محض آنکه مسئولین و مدیران با تقوا و پاک دست وارد خزانه بانک ها و بیت المال شدند و دست در اموال عمومی و دولتی بردند، گردنبند شروع به فرستادن سیگنال کرده و محل وقوع اختلاس را به مقامات بالاتر اطلاع دهد، تا آنها هم خود را به محل وقوع دزدی رسانده و با قاطعیت از تنها خوری فرد خاطی جلوگیری کنند.

بازگشت به خانه