تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
دولت ترامپ، محصول سیاستهای دمکراتها و چپها
مجید محمدی
قبل از ارائهی فهرستی از سیاستهای دولت اوباما و هشت سال حکومت دمکراتها در کاخ سفید که نفی آنها به شکل گیری دولت ترامپ انجامید لازم است چند نکته را روشن سازم:
1. هدف این نوشته دفاع از شخص ترامپ و منش و نحوهی گفتار او نیست. بسیاری از رفتارهای وی در دوران انتخابات بالاخص در برابر زنان قابل دفاع نیست. نویسنده به برخوردهای ترامپ در حوزه تضاد منافع، برخورد با رسانهها، نظریه توطئه، اغراق گویی، کیش شخصیت و موضوع رهبری، و آمار سازی نگاه انتقادی دارد؛
2. نسبتهایی مثل نژاد پرست و ضد اسلامی به ترامپ و همکاران وی نسبتهای بی پایه و اساس است. گروههای چپ هر کسی را که با سیاستهای آنها مخالف باشد با این برچسبها می نوازند. هیچ نشانهای در تاریخ فعالیت های ترامپ مبنی بر تبعیض علیه آفریقایی تبارها و مسلمانان به چشم نمی خورد. مخالفت با بلیهی اسلامگرایی مخالفت با اسلام نیست و اسلام و مسلمانی، نژاد نیست؛
3. تمسخر ترامپ به فهم تحولات در جامعهی امریکا کمکی نمی کند؛ سیاست های اقتصادی و اجتماعی و بالاخص سیاست خارجی دمکرات ها اکثرا ناکارا، بی نتیجه و گاه ناقض غرض بودهاند. بسیاری وعدهها به دلیل نادرستی سیاستها به انجام نرسید. در حوزهی سیاست گزاری کارایی ملاک ارزیابی است؛
4. امریکائیانی که امروز با دولت ترامپ و سیاستهای آن مخالف هستند یک دست نیستند. آنها عبارتاند از 1) چپهایی که با هیچ رئیس جمهور جمهوریخواه - هر که باشد- کنار نمی آیند؛ 2) نخبه گرایانی که نمی توانند منتخب مردم را از اقشاری که نمی پسندند [طبقات کم درآمد، کارگری و کمتر تحصیل کرده] بپذیرند؛ 3) گروه هایی که از برخی سخنان و رفتارهای وی دل آزرده شدهاند، و 4) کسانی که در انتخابات نامزد مد نظرشان رای نیاورده است؛
5. علت پیروزی ترامپ توطئه روس ها یا نامهی رئیس اف.بی.آی یا فعالیت ناکافی دمکرات ها در انتقال پیام خود نبود. علت پیروزی وی مشکلاتی است که دمکرات ها به آنها بی توجه بودهاند یا سیاست هایی که مبنای روشنی ندارند. ذیلا مواردی از آنها را با توضیحی اندک ارائه می کنم:
ساختار دولت
در دوره ی اوباما هزینهی دولت فدرال افزایش پیدا کرد بدون آن که رشد اقتصادی افزایش پیدا کند. در دورهی اوباما این کشور کند ترین احیای اقتصادی و کند ترین رشد (حدود 2 درصد به جای متوسط چهار درصد در دوره های قبل) را تجربه کرده است. در دوران اوباما دولت فدرال حدود 10 تریلیون دلار به قرض دولت افزوده است. کسانی که در ایالات متحده با بزرگی و پر هزینه بودن دولت مخالف هستند و آن را مایهی فساد و اتلاف می دانند طبعا به رقیب دمکراتها چه در قوهی مجریه و چه در قوهی مقننه رای دادند و می دهند.
سیاست رای گیری
جمهوریخواهان معتقدند که رأی دهندگان برای رأی دادن باید کارت هویت همراه داشته باشند-مثل بسیاری از کشورهای اروپایی- اما دمکراتها با این سیاست مخالفاند، با این توجیه که این امر مانع از رأی دادن آفریقایی تبارها می شود و آن را نژاد پرستانه می دانند. این سیاست خود نژاد پرستانه است چون آفریقایی تبارها را فاقد توانایی اخذ کارت هویت (با 10 دلار از ادارات راهنمایی و رانندگی) می داند. اگر ترامپ در میزان آراء شک و تردید ایجاد می کند سخن وی مبتنی است بر این موضوع ساده که در اکثر ایالات افراد بدون ارائهی کارت هویت رای می دهند. دمکرات ها برای تضمین رای آفریقایی تبارها به خود به این گونه موضوعاتی که واقعاً اهمیتی ندارند متمسک می شوند.
مهاجرت
دمکراتها با سیاست مهاجرتی خود، یعنی درهای باز، عملاً حاکمیت قانون در کشور را نادیده می گیرند. سیاست های درهای باز با وجود «دولت- ملت« ها تخیلی است. رأی دهندگان به ترامپ معترض منصفانه نبودن برخورد دو گانه با مهاجران قانونی و غیر قانونی، شهرهای ایمن برای مهاجران غیر قانونی متخلف و جنایتکار، برنامههای رفاهی مثل وام دانشجویی و بیمهی بهداشت برای مهاجران غیر قانونی و بی توجهی به مرزهای کشور هستند. آنها می گویند مسلمانان باورمند و شریعتمدار (و نه مسلمانان اسمی) در فرایند همگرایی با جوامع دمکراتیک و باز و آزاد مشکل دارند (تروریسم، کشتن دختران به علت غیرت مردانه، چند همسری، و اجرای دیگر احکام شریعت) و بهتر است این گونه پناهندگان به کشورهای امنی با اکثریت مسلمان بروند چون آنها بیشتر به هویت اسلامی خود خواهند چسبید تا هویت امریکایی یا غربی. مسلمانان سوری و عراقی می توانند به 50 کشور با جمعیت مسلمان بروند. برای یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم عربستانی با صدها هزار چادر آماده وجود نداشت.
آموزش
تحقیقاتی که اخیراً نتایج آنها منتشر شده نشان می دهد که، بر خلاف سیاستهای دمکرات ها، صرف هزینه تنها درمان مشکل آموزش در برخی از مناطق ایالات متحده نیست؛ پول همهی مشکلات را حل نمی کند. آموزش یک موضوع محلی و خانوادگی است و بخش عمومی به تنهایی نمی تواند مشکل را حل کند. حداقل یکی از راه ها باز گزاردن آموزش خصوصی و غیر انتفاعی با تخصیص بودجههای آموزشی به خود افراد برای انتخاب محل آموزش است.
سیاست اجتماعی
سیاست اجتماعی دمکراتها سیاست هویتی و جنس- جور- سازی است که در تقابل با شایسته سالاری است. این سیاست (تبعیض مثبت برای حضور اقلیتها در هر کار و رشته حتی بدون شایستگی) به تفرق های خود ساخته و تنفر دامن می زند. تنوع حقنهای و از بالا (تبعیض مثبت دولتی) همچنین به تنبلی تحلیلی دامن می زند. پس از انتخابات ریاست جمهوری 2016 روزنامهی نیویورک تایمز کابینههای این کشور را صرفا بر اساس جنسیت و نژاد طبقه بندی کرد در حالی که کابینهها باید بر اساس کارایی و شفافیت و پاسخگویی مورد سنجش قرار می گرفتند. جمهوریخواهان بر این باورند که نظم و قانون باید از حیث نژادی کور باشد و حساب خاصی برای جوامع لاتینو و افریقایی تبار باز نکند. البته ریاکاری دمکراتها به عالم سیاست که می رسند نمایانگرتر می شود. طبعاً آنها که جنون تنوع دارند باید از ارتقای یک زن اسلونیایی به "زن اول" تقدیر می کردند اما نمی کنند.
موضوع دیگر سقط جنین است. دمکراتها نه تنها به آزادی سقط جنین باور دارند بلکه معتقدند دولت باید هزینهی آنها را بپردازد. جمهوریخواهان مذهبی با هر دو بخش این باور مخالفاند اما جمهوریخواهان مذهبی و غیر مذهبی در مخالفت با بخش دوم هم نظر هستند. نشریات چپ (مثل نیویورکر)، با قلب موضوع لغو تامین بودجهی سقط جنین در دیگر کشورها با حکم حکومتی، ترامپ را با حمله به حقوق زنان در حوزهی تولید مثل مساوی گرفتند. واقعاً ایالات متحده چه وظیفهای برای پرداخت هزینهی سقط جنین در دیگر کشورها دارد؟
موضوع دیگر مورد اختلاف، نظام عدالت کیفری است. گروههای چپ جنایت و نقض قانون در مقام مخالفت سیاسی را مجاز می دانند اما رأی دهندگان به ترامپ منتقد سیاست های دمکرات ها در این حوزه هستند: اوباما در روزهای پایانی کار خود، با اتکا به قدرت عفو رئیس جمهور، به عفو تروریست ها (یک بمب گذار پورتوریکویی برای کسب استقلال این منطقه) و خیانتکاران (افشا کنندهی اطلاعات محرمانهء دولت) پرداخت.
بهداشت و کمک به فقرا
اکثر امریکاییها بیمه "اجباری" همگانی (با جریمه شدن در صورت عدم بیمه) را ایدهای سوسیالیستی و علیه آزادی های فردی می دانند. آنها معتقدند که افراد باید در انتخاب پزشک و نحوهی درمان خود یا عدم درمان خود آزاد باشند. بسیاری از دمکرات ها حق مرگ اختیاری را برای افراد قائل هستند اما حق بیمه نداشتن را نه. در مقابل، جمهوریخواهان معتقدند دخالت دولتی در نهایت به کنترل میزان نوشابهای که افراد می نوشند منتهی می شود. آنها بر این باورند که به جای حکومت نهادهای خیریه و ثروتمندان باید به کمک افراد بیکار و فقیر بشتابند.
تروریسم و اسلام
دمکراتها در هشت سال گذشته حتی حاضر به ذکر دین تروریستهای مسلمان نبودهاند و، بر خلاف عرف و واقعیت، مسلمان بودن آنها را انکار کردهاند. اما جمهوریخواهان «اسلام گرایی» را بلایی مثل کمونیسم و فاشیسم می دانند که با کنار کشیدن و به زیر قالی فرستادن حل نمی شود. چپ گرایان امریکایی، مثل چپ گرایان اروپایی، به اسلامگرایی به عنوان متحد خود علیه امپریالیسم نگاه کرده و خطر آن را برای جامعه ی بشری نادیده می گیرند. جمهوریخواهان بر این باورند که "اسلام شریعت" بخشی از تنوع فرهنگی نیست و با مبانی زندگی در غرب تضاد دارد. آنها با خلق نسبیت فرهنگی توسط ضد اورینتالیست ها موافق نیستند.
متأسفانه مسلمانان امریکا و دیگر کشورهای غربی در برابر کشتن بر اساس غیرت در همسایگی خود آنها، ختنه زنان در کشورهای با اکثریت مسلمان، به اسارت گرفته شدن زنان در عراق توسط داعش، دزدیده شدن دختران توسط بوکوحرام، تخریب مدارس در افغانستان، کشتار بیش از 400 هزار نفر از همدینان خود توسط بشار اسد و پوتین و خامنهای (چون ضد امریکایی هستند) سکوت کردهاند اما همپیمانِ گروه های چپ و همجن سگرا در راهپیمایی زنان هستند در حالی که دین شان حکم قتل همجنس گرایان را می دهد.
سیاست خارجی
روی کار آمدن ترامپ را باید از جهات عدیده ای محصول سیاستهای شکست خوردهی اوباما در حوزهی خارجی دانست. سیاست خاورمیانهای اوباما و دمکراتها چیزی بجز فاجعه به بار نیاورده است. اوباما در مورد استفادهی اسد از سلاح شیمیایی در سوریه خط قرمزی ترسیم کرد که زیر پا گذاشته شد و تا امروز حدود 450 هزار نفر در این کشور کشته شده است (شامل حدود 70 هزار کودک و نوجوان). حامیان اسد به منع ورود یک کودک چهارساله به ایالات متحده اعتراض می کنند اما ده ها هزار کودک را در سوریه قتل عام می کنند.
توافق اتمی با ایران معاملهای بد در شرایط بسیار دشوار برای حکومت جمهوری اسلامی (خزانهی خالی) بود و تنها زمان ساخت سلاح اتمی را از دو هفته تا یکماه به شش ماه تا یکسال به تعویق انداخت. ارسال 1.7 میلیارد دلار پول نقد و معامله بر سر گروگان ها با دولتی گروگانگیر، در کنار نشان دادن ضعف در خلیج فارس در برابر دولتی یاغی، شهروندان امریکایی را از دمکراتها گریزاند. وزارت خارجهی دولت اوباما بیشتر برای منافع جمهوری اسلامی دل می سوزاند تا منافع شهروندان امریکایی. محمد جواد فتحی، عضو کمیسیون قضایی مجلس، می گوید: "متأسفانه من به صورت یک نقل قول از وزیر امور خارجه شنیدم که دولت آمریکا در زمان اوباما، در بحبوحه ی تصویب قانون مذکور، به رئیس جمهور و دولت وقت ایران اعلام می کند که ایران باید هرچه سریع تر سپرده های خود را از بانک های مذکور خارج کند، در غیر این صورت ما پس از حکم دادگاه نمی توانیم اموال مصادره شده را به ایران برگردانیم." (خانه ی ملت، 18 بهمن 1395)
اوباما همپیمانان امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس و خاورمیانه (اسرائیل) را نادیده می گرفت تا رهبران جمهوری اسلامی را خشنود سازد. در مورد اسرائیل/ فلسطین از یک سو بی توجهی تام و تمام به فرایند صلح وجود داشت، با این ایده که دو طرف باید به صلح دست یابند اما، از سوی دیگر، در شورای امنیت در باب شهرک سازی مداخله می شد. امریکا برای اولین بار در دولت اوباما قطعنامه مربوط به شهرک سازی را وتو نکرد.
ضعف دولت اوباما و پیش بینی پذیری رفتار او زمینه را برای اشغال کریمه و ساختن پایگاه نظامی در دریای جنوبی چین فراهم کرد.