تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
چرا بیرون کردن ایران از سوریه دشوار است؟
سايت تابناک - وابسته به سپاه پاسداران
جنگ در سوریه برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق، منجر به تحول و انقلاب اساسی در نیروی نظامی ایران به لحاظ رفتاری شده است؛ انقلابی که منجر به ایجاد لایه های تأثیرگذار جدید در بستر موازنه قوای منطقه ای شده و تبعات و اثرات آن از این پس بیشتر در تحولات امنیتی در منطقه خاورمیانه دیده خواهد شد. این انقلاب رفتاری که بنا بر ضرورت های عملیاتی در خاک سوریه بوده، نکات اساسی در مورد حضور نیروهای مقاومت در سوریه دارد.
به گزارش «تابناک»؛ ایران از زمان حضور جدی نظامی در سوریه به شکلی اساسی، قوای نظامی خود را تغییر شکل داده که بتواند تا صدها کیلومتر دورتر از خاک خود قادر به هدایت و مدیریت جنگ در صورت متعارف آن باشد. این قابلیت که کمتر کشوری در دنیا آن را داراست، در نهایت توانسته است به شکلی اساسی محاسبات استراتژیک و توازن قوا در دل خاورمیانه را متأثر سازد.
این تحول و تغییر، تغییر زودگذری نیست. فرماندهان نظامی ایران، دست به یک تغییر رفتاری در نیروهای مقاومت در سوریه زده اند تا با شرایط جدید جنگ در سوریه مطابقت و تناسب ایجاد کنند. مسیری که می تواند سرانجام منجر به آن شود که ایران قادر به ایجاد یک نیروی نظامی کلاسیک و سازمان یافته برای عملیات هایی فراتر از عملیات نامتقارن در خارج از مرزهای خود باشد.
بنا بر آمار و ارقام در دست، اکنون حدود سی هزار نیروی نظامی تحت مشاوره و هدایت ایران در سوریه حضور دارند که بزرگترین بخش از نیروهای حامی دولت سوریه حاضر در خاک این کشور را تشکیل می دهد. به شکل نسبی این تعداد نیروی نظامی، اکنون حدود یک ششم تا یک هشتم از کل نیروهای حامی دولت سوریه را شامل می شوند.
در بیش از یک سال گذشته، طراحان و فرماندهان نظامی ایران، در سوریه نیروها را به شکل کلاسیک آموزش و سازماندهی دادند تا در نهایت عملیات حلب بعد از یک محاصره همه گیر با موفقیت به پایان رسیده و به دولت سوریه بازگردانده شود. برای اولین بار بعد از جنگ ایران و عراق، این مقرهای نظامی، همه نیروهایی را که تا قبل از آن سنتی بر دفاع و عملیات های تدافعی در سوریه تمرکز داشتند، به شکل یک نیروی نظامی تهاجمی درآرودند که قادر به انجام و هدایت عملیات های مداوم و ثابت است.
البته می توان این تغییر و تحول اساسی رفتاری را ـ که بنا به ضروریات جنگ و عملیات در سوریه بوده است ـ به عنوان بخشی از تغییر استراتژی کلان تر نظامی ایران در راستای حرکت از نیرویی چریکی و نامتقارن به سوی یک قوای کلاسیک با قابلیت های تهاجمی دید. ایران اکنون به این نتیجه رسیده است که قابلیت های جنگ نامتقارن ـ که پیش از این برای بازدارندگی در برابر آمریکا و رژیم اسرائیل طراحی شده بود ـ دیگر به تنهایی پاسخگوی نیازهای جنگ کلاسیک در جایی مانند سوریه نیست.
حلب و عملیات آزادسازی این شهر بازتابی از این انقلاب رفتاری در تفکر نظامی ایران و موفقیت این رویکرد جدید بود. نیروهای زمینی که تحت نظارت و مشاوره ایران و فرماندهان نظامی ایران در این عملیات شرکت داشتند، بعد از دو سال موفق شدند تا حلب را از چنگ نیروهای تروریستی و شورشی درآورند تا تحولی بزرگ را در روند جنگ در سوریه ایجاد کنند.
قوای نظامی تحت رهبری فرماندهان ایران با موفقیت، طرح عملیات را پیاده سازی کرد، در کنار نیروهای محلی و شرکای خارجی جنگید، تلفات بالایی از دشمن به جای گذاشته و در یک الگوی چرخشی متناسب، توانست روند جنگ را تغییر دهد. همچنین ایران در این زمینه توانست نسل جدیدی از فرماندهان نظامی خود را نشان داده و آنها را در موقعیت اصلی خود برای تداوم تحول دکترین نظامی و نهاد نیروی نظامی ایران بنشاند.
به شکلی جالب توجه این تغییر و تحول در حال انجام و مدل هیبریدی جدید نیروی نظامی ایران که در سوریه متولد شده است، توان ایران برای اعمال و بروز قدرت در خاورمیانه را نیز افزایش خواهد داد. روندها و تاکتیک های نیروی نظامی ایران که در سوریه تدوین شده است به ایران این اجازه را خواهد داد تا در آینده نیز همانند یک قدرت بزرگ، توان حضور نظامی به شکل کلاسیک را در صحنه های لازم داشته باشد.
این شرایط نشان می دهد که حوزه عمل ایران در سوریه، حضور عملیاتی به عنوان یک بازیگر مسلط در خاک این کشور را، صرف نظر از هر وضعیت و کنشی که روس ها در آینده در سوریه داشته باشند، تضمین خواهد کرد. روس ها نیز به خوبی از این موضوع و این تحول اساسی در تفکر نظامی ایران آگاه شده اند و عملیات های زمینی در سوریه را به ایران واگذار کرده اند و چندان تمایلی برای جایگزین کردن هزاران نیروی سرباز روسی با نیروهای تحت هدایت فعلی ایران در سوریه ندارند.
از همین روی، نباید گفته های اخیر نتانیاهو و نیکی هیلی، سفیر جدید آمریکا در سازمان ملل، برای درخواست خروج ایران از سوریه را جدی تلقی کرد. خروج ایران از سوریه، به معنی آن است که دست کم سی هزار نیروی نظامی در این کشور جایگزین شوند. به نظر نمی رسد که ایالات متحده و اسرائیل، خود توان و تمایلی برای این جایگزینی داشته باشند. ترکیه هم اکنون نیز به شدت گرفتار عملیات سپر فرات است و هزینه ها و تلفات فراوان آن اجازه تزریق نیروی بیشتر بدون حمایت جانبی از سوی نیروهای ائتلاف آمریکا را به این کشور نمی دهد.
گزینه دیگر کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی به عنوان متحدان آمریکا در منطقه هستند که جنگ یمن از یک سو و بی تجربگی نیروهای عربی در عملیات های روی زمین چالش بزرگی بر سر این راه است. ضمن آنکه آن گونه که بیان شد، جایگزینی هر نیرویی به جای نیروهای ایرانی به معنی تغییر اساسی در شرایط جنگ در سوریه است که روسیه به عنوان بازیگر اصلی این جنگ در حال حاضر، باید به نیروی جایگزین به اندازه ایران اعتماد و نزدیکی داشته باشد.
بدون شک، نیروهای عربی از این فاکتور محروم هستند. کردها از دیگر گزینه ها در این زمینه هستند که پیچیدگی های روابط آنها با ترکیه، آنکارا را به هیچ وجه متقاعد نخواهد کرد که آنها می توانند جایگزین نیروهای تحت هدایت ایران در سوریه باشند.
همه اینها به معنای آن است که جایگزین کردن ایران در سوریه و تقاضا برای خروج ایران و حزب الله از صحنه جنگ سوریه، تا حد زیادی غیر عملیاتی و شبیه آرزوست.