تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

2 فروردين ماه 1396 ـ  22 مارس ژانويه 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

بازگشت عارف!

       عبدالرضا داوری، از مشاوران باند انتخاباتی اوس محمود، در صفحهء توئیتر خود نوشت: «در صورت انتخاب حاج حمید بقایی به ریاست حکومت، "عارف" باز می گردد!

       در عکس هایی که ملاحظه می کنید "عارف" در حال بازگشت با مترو دیده می شود!

       عارف موقع پیاده شدن از مترو به دستفروشان حاضر در ایستگاه مترو گفت: «من جایی نرفته بودم که بخواهم برگردم! آب اینجا، نون اینجا، کجا برم بهتر از اینجا؟!»

       اما عبدالرضا داوری همچنين نوشته است: «امیدوارم در دولت دوازدهم به ریاست حمید بقایی زمینهء بازگشت و فعالیت هنرمندانی که دل در گرو ایران و ایرانی دارند، فراهم شود». و این پست با تصاویری از چهار خوانندهء ایرانی مقیم لس آنجلس و دوبی یعنی عارف، معین، امید و سیاوش قمیشی همراه است! که معلوم می شود ما اشتباه کرده ايم و اين عارف آن عارف نيست بلکه آن يکی عارف است.

       آگاهان سیاسی می گویند که باند محمود احمدی نژاد به تصور آنکه دعوت از هنرمندان ایرانی خارج کشور باعث رأی آوردن بقایی می شود این موضوع را مطرح کرده است و در صورتی که انتخابات به دور دوم کشیده شود اين باند برای کسب پیروزی بقائی یحتمل علاوه بر دعوت از عارف و قمیشی و امید، از جمیله و فتانه ملک زاده و حمیرا و گوگوش و... هم برای بازگشت به کشور دعوت به عمل خواهد آورد! حالا بعدش چه بلائی سر اين آتشپاره ها بيفتد به اعضاء باند «هزارهء سوم» مربوط نيست.

       دليل اينکه ما در عواقب اين دعوت های هيجان انگير مردديم معطوف به «سابقه» است. اگر شما هم آلزايمر نگرفته باشيد بايد به ياد بياوريد که در هنگامه‌ی انتخابات سال 1384 هم، «کلهر»، یکی از مشاوران احمدی نژاد، در مصاحبه‌ای تلویزیونی مدعی شده که در صورت به قدرت رسیدن احمدی نژاد، زمینه‌ء بازگشت هنرمندان مقیم خارج کشور به ایران مهیا خواهد شد. اما تنها اتفاقی که در مورد اين «بازگشت» ها در دو دوره‌ی ریاست حکومت احمدی نژاد دربه مورد حبیب محبیان مربوط می شود که او با وعده‌های اسفندیار رحیم مشایی به ایران بازگشت اما هیچ گاه مجوز فعالیت رسمی را به دست نیاورد تا اينکه عاقبت در انزوای گوشه رامسر دق مرگ شد و این دنیا و درآمدهای نفتی و ذخیره بانک ها و دکل های نفتی و املاک مرغوب شهرداری تهران و حقوق های نجومی را برای حکومت گران گذاشت و دارفانی را وداع گفت.

 

خدا را شکر کنید که عزت در راه است!

       در حالی که مشکلات اقتصادی، بیکاری، فقر، آتش سوزی پلاسکو، وفور اپیدمی زگیل تناسلی، تهدیدات دونالد ترامپ، تحریم های جدید کنگره آمریکا، ورود بمب افکن های B- 52 به منطقه و هزاران بلای طبیعی و غیر طبیعی دیگر (نظیر واگذاری املاک شهرداری به نورچشمی ها!) موجب افسردگی عمومی و خمودگی در امت همیشه مغموم شده و نزدیک بود مردم از فرط ناراحتی و افسردگی مثل دلفین ها دست به خودکشی دسته جمعی بزنند خوشبختانه خبر رسید که عنقریب "عزت" به صحنهء مملکت باز می گردد!

       در یک خبر نشاط آور اطلاع رسید که حاج عزت ضرغامی (رئیس اسبق رادیول و تلوزوزون حکومت اسلامی) تصمیم گرفته است برای نجات مملکت و مردم از ادبار و بدبختی در انتخابات پیش روی ریاست حکومت شرکت کند!     

       حاج عزت در اعلامیه ای گفته است: «با انگیزهء اصلاح مدیریت کلان کشور و پاسخ به مطالبات شرافتمندانهء مردم و حل مشکلات آنان کاندیدا خواهد شد!»

       یکی از بدبختی های بزرگ امت همیشه در صحنه همین منتی است که این کاندیدا ها و مسئولان مملکت سر آنها می گذارند!

       یک موجودی از ده دور افتاده ای، کشت و زرع و چوپانی را رها می کند و می آید تهران تا وزیر و وکیل و رئیس جمهور شده و دلی از عزا در بیاورد و در هشت سال ریاست حکومت هشتصد میلیارد دلار را گم و گور کند، آنوقت منت سر مردم می گذارد که برای حل مشکلات شما به شهر آمده و رئیس جمهور شده ام!

       یک موجودی از حوزهء علمیهء گلاسکو بیرون می آید و اسم فامیلش را عوض می کند و برادرش را در جایگاهی قرار می دهد تا بتواند ارز دولتی را در صرافی خود به قیمت آزاد بفروشد و خودش هم خانه پنجاه میلیاردی به بدن بزند(!) و تازه منت هم سر مردم می گذارد که برای اصلاح مدیریت کلان روستا نشینی را رها کرده و به تهران آمده است!

       خلاصه، هدف همهء این افراد از رها کردن آبیاری شالیزار و رها کردن گاو و گوسفندها به امان خدا و آمدن به شهر و تصرف پست های کلیدی، عشق و حال و سکس کردن با امکانات عمومی و دولتی و گرفتن حقوق های نجومی و سالی یکبار رفتن به هتل والدروف آستوریای نیویورک و گرفتن پورسانت از استات اویل نروژ و کرسنت امارات و شیاف کردن دکل های نفتی و یکی کردن بالا و پائین امت بخت برگشته است، اما انگیزهء اصلی خود را پشت جملات و کلمات فریبنده پنهان کرده، و منت هم سر مردم می گذارند که برای اصلاح امور و خدمت به مردم دست به کار شده اند!

       بابا اگر مردم این خدمت رسانی شما را نخواهند که را باید ببینند؟!    

       این آخری حرفش خیلی جالبه!

       عزت ضرعامی یک عمر مدیریت رادیول و تلوزوزون را به عهده داشت و نتوانست این سازمان را مدیریت کند و دست آخر سازمان رادیول و تلوزوزون را با بدهی عظیم و یک لشگر پرسنل اضافی و شبکه های بی مخاطب گذاشت و رفت؛ حالا ادعا می کند که می خواهد بیاید و مدیریت کلان کشور را اصلاح کند!

       خدمت عزيزش عرض می شود که «عمو عزت از تو بزرگترش نتوانسته امور را اصلاح کند، پیشکش، بلکه گره کور مشکلات مملکت را کورتر هم کرده است، تو که عددی نیستی! برو پی کاری که ازت بر بیاد، مثل گرفتن پنچری لاستیک دوچرخه و یا فلافل فروشی!»

 

به امید روزی که هر ایرانی یک «کلیه» داشته باشد!

       امیر عباس هویدا (نخست وزیری که پس از انقلاب اسلامی اعدام شد) در هنگام بازدید از کارخانه ایران - ناسیونال (ایران خودروی فعلی) برای هر ایرانی داشتن یک اتومبیل ساخت داخل را آرزو کرد و گفت: «به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد!»

       و اکنون، پس از سی و هشت سال که از انقلاب شکوهمند می گذرد، شهریاری، نمایندهء مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون بهداشت و درمان، به مستضعفین و درماندگان توصیه می کند تا، برای امرار معاش، یک کلیهء خود را بفروشند و با یک کلیه به زندگی مرارت بار خود ادامه دهند و می گوید: «به امید روزی که هر ایرانی یک "کلیه" داشته باشد!»

 

ذبح گوسفند زیر چرخ ایرباس!

       ایرباس 330 دومین هواپیمای محصول مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از مجموع 100 فروند هواپیمای قرارداد بسته شده، در 22 اسفند ماه جاری در باند فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.

نخستین فروند از این هواپیماها با عنوان ایرباس A 321 نیز در روز پنجشنبه 23 دی ماه جاری به ناوگان هوایی ایران افزوده شد.

       با فرود دومین هواپیمای برجامی در باند فرودگاه مهرآباد، گوسفندی که توسط سازمان هواپیمایی کشوری خریداری شده بود توسط وزیر راه و ترابری آب داده شد و سپس زیر چرخ هواپیمای غول پیکر ذبح گردید! تصویری را که در زير ملاحظه می کنید از لحظه ذبح گوسفندی در زیر چرخ های این هواپیمای غول پیکر توسط وزیر راه و ترابری گرفته شده است!

       ناظران سیاسی ذبح گوسفند زیر چرخ هواپیمای غول پیکر ایرباس را نشانهء علاقهء مسئولان حکومت اسلامی به ایجاد روابط گوسفندی بهتر با غرب ارزیابی کرده و می گویند احتمال دارد در نشست آینده وزرای خارجه پنج به علاوه یک، ممد جوات ظریف زیر پا به بالای وزرای پنج قدرت برتر جهان اسپند هم دود کند! 

       مدیران شرکت فروشندهء هواپيمای ایرباس به رژيم اسلامی که از ذبح گوسفند زیر چرخ ایرباس شگفت زده شده بودند اعلام کردند منبعد به ایران هواپیمای بیشتری نخواهند داد زیرا وقتی مسئولان حکومت اسلامی با تحویل گرفتن یک فروند هواپیما ذوق زده شده و اسفند دود می کنند و گوسفند قربانی کرده و جشن و پایکوبی راه می اندازند، اگر تعداد بیشتری دریافت کنند ممکن است دست به خودزنی کرده و بجای خرخره گوسفند، سر همدیگر را بجای حیوان ببرند!

 

قسط و عدل جاری شد!

       با تصویب مجلس شلم شوربا، منبعد «مدیران» فقط تا سقف 24 میلیون تومان (روزی 800 هزارتومان) حقوق دریافت خواهند کرد!   

       البته این مثل 812 هزار تومان حقوق ماهیانه کارگران و زحمتکشان پایهء حقوق محسوب می شود و پاداش های رنگ و وارنگ و اضافه کاری و حق شرکت در جلسه و پول ناهار و ایاب و ذهاب و داشتن دو تا همراه و حق عائله مندی و حق مسکن آقایان مدیران محفوظ است!

       ورود مجلس شلم شوربا به ماجرای حقوق های نجومی به خاطر ساماندهی به دریافتی مدیران دولت محترم و رفع تبعیض میان مدیران دستگاه های مختلف صورت گرفت و به توطئه استکبار جهانی جهت لکه دار کردن دامن و شورت و زیرپوش مدیران مومن و نماز خوان پایان داد!

       تاکنون به خاطر عدم وجود قانون و مصوبه برای دریافتی مدیران زمزمه هایی در مورد حرام بودن دریافت حقوق های نجومی وجود داشت، و دشمن از این موضوع سوء استفاده کرده و مدیران را به راهزنان سرگردنه تشبیه می کرد که کل بودجه اداره را بجای خرج کردن برای امور محوله اداری خرج خود و خانواده و بستگان خود می کنند!

       اکنون با قانونی شدن پایه حقوق 24 میلیون تومانی برای مدیرانی که زیر دستان شان ماهی 812 هزار تومان دریافتی می دارند، قسط و عدل و مساوات میان همهء مدیران مملکت برقرار شده و منبعد کسی نمی تواند چون دو روز زودتر از ده به شهر آمده، و یا مدرک دوم ابتدایی دارد از سایر مدرران بیشتر حقوق بگیرد!

       البته عده ای اشکالاتی هم به این مصوبه گرفته و گفته اند در مملکتی که پایهء حقوق یک کارگر زحمتکش برای 8 ساعت کار طاقت فرسا فقط 812 هزار تومان است چرا باید پایهء حقوق یک مدیر که سواد آن کارگر و مهارت او را ندارد 24 میلیون تومان باشد (!) و بسیاری از این مدیران چون با کمک انگشتان خود تا ده بیشتر بلد نیستند بشمارند موقع دریافت حقوق دچار اشکال خواهند شد!

       یک عده هم با نام بردن از مدیران برجسته می گویند حتی اگر این مدیران در سانحه ای جان خود را از دست بدهند و تلف شوند، بیمه حاضر نمی شود 24 میلیون بابت دیه آنها بپردازد؛ پس چطور است که می خواهند ماهیانه 24 میلیون تومان به آنها حقوق بدهند!

       در واقع نباید به این افراد حقوق داد و حتی باید خسارات لطمات جبران ناپذیری هم که از ناحیه سوء مدیریت آنها به کشور وارد شده است را گرفت!

       حقیقت این است که تصویب پایهء حقوق 24 میلیون تومانی برای مدیران نظام نتیجه دوراندیشی مجلس محترم شلم شوربا بوده تا مدیران دولت به ماندن در کشور و ادامه خدمت رسانی به امت همیشه در صحنه دلگرم باشند و مدیریت وزارتخانه ها و ادارات و موسسات دولتی را رها نکنند و جذب کمپانی های خارجی نشوند!

       اخبار و اطلاعاتی وجود دارد که نشان می دهد استکبارجهانی و صهیونیزم بین الملل به شدت دنبال جذب مدیران دولت حکومت اسلامی هستند!

       بانک جهانی و صندوق بین المللی پول دنبال شکار رئیس کل بانک مرکزی حکومت اسلامی (حاج آقا سیفی کار) هستند و می خواهند هر طوری هست سیفی کار را استخدام کنند!

       نشریات خارجی در مورد نبوغ مدیران حکومت اسلامی می نویسند: در حالی که برای انتقال یک دکل حفاری در دریا به تجهیزات پیشرفته و سنگین مانند کشتی های عظیم جراثقیل دار و یدک کش های بزرگ نیاز است، مدیران ایرانی در ایکی ثانیه دکل عظیم نفتی را غیب می کنند!

       شیوهء انتقال پول توسط مدیران پاک دامن و خداجو و نماز شب خوان هم مورد توجه بانک جهانی قرار گرفته و می خواهند بفهمند چطوری و با چه ترفندی مدیران پاک دست می توانند بدون جلب توجه، سه و شش و بیست و پنج هزار میلیارد را از صندوق بانک ها به حساب شخصی خود و زن و بچه هایشان منتقل کنند!

       صندوق توسعه سازمان ملل و جمعیت های NGO و سازمان تغذیه جهانی هم به دنبال جذب مدیران نظام و استفاده از آنها در فقرزدایی هستند و می گویند این فقرا، که هنوز آثارسوء تغذیه بر چهره آنها مشهود است، در مدت کوتاهی که فعلگی و چاه کندن و تخلیه فاضلاب را رها کرده و قبول مدیریت دولتی کرده اند موفق شده خود و خانواده خود را از فقر و تنگدستی نجات داده و صاحب خانه پنجاه میلیاردتومانی و ثروت هزار میلیاردتومانی بشوند (!) و بنا براین استفاده از آنها جهت آموزش راه های مبارزه با فقر و مسکنت (اختلاس و دست درازی به بیت المال!) بسیار ضروری می باشد!

           سایر مدیران هم هر یک به فراخور سه کلاس سوادی که دارند صاحب ذوق و نبوغ خارق العاده هستند و انطور که ما شنیدیم می خواهند حاج محمود احمدی نژاد را هم گول زده و به سازمان ملل کشانده و در مقام دبیرکل بنشانند!

           به هر حال در قرن حاضر رقابت ها به عرصه علم و فناوری کشیده شده و استکبار جهانی سعی در ربودن و شکار مغزهای برجسته و مدیران کاربلد جهان سوم و چهارم دارد، و اکنون وظیفه مجلس است تا با افزایش حقوق مدیران نقشه های استکبار جهانی را نقش بر آب کند و اجازه ندهد مدیران مملکت دلسرد شده و مجددا به کار تخلیه چاه و یا فعلگی برگردند و مملکت را بدون مدیر بگذارند!

        در عکس گروهی از مدیران برجسته دولت زیر پل سید خندان منتظر رسیدن اتوبوس و رفتن به جلسه هیئت دولت دیده می شوند!

 

یک نماینده مجلس: «می خواهند ابَر بدهکار بانکی را رئیس بانک کنند!»

       حاجی کوچکی، وکیل رشت، در مجلس فاش ساخته است که مش سیف الله، رئیس کل بانک مرکزی، و بی دانش آشتیانی، وزیر آبریزش و در روش، می خو اهند ابر بدهکار بانکی را که صدها میلیارد تومان به بانک سرمایه بدهکار است رئیس همان بانک سرپایه کنند! (گوشت را بدهند دست گربه!)

       *  به نظر ما، که به نظر سیف و بی دانش آشتیانی نزدیک تر است، انتصاب یکی از ابر بدهکاران بانک سرمایه به ریاست این بانک نه تنها جای انتقاد ندارد، بلکه امری بسیار پسندیده است و بقیهء بانک ها و خزانهء مملکت و درآمدهای ملی را هم باید به این نوع افراد که لیاقت خود را در حمل و نقل دارایی های عمومی از مملکت به خارج از کشور ثابت کرده اند سپرد تا اگر منبعد در بانک ها حیف و میلی صورت گرفت توسط خود مدیران و روسای بانک ها باشد و کسی از خارج به خزانه بانک ها دست درازی نکند!

     این کار دو حسن بزرگ دارد. اول اینکه مدیر و رئیس بانک خودش به عنوان مشتری متقاضی دریافت کل خزانه بانک می شود و از طرف دیگر به عنوان رئیس بانک با تقاضای متقاضی (خودش!) موافقت می کند و از فساد مالی و آلوده شدن دیگران به اختلاس و دزدی جلوگیری می گردد و چون خودش به خودش وام (بدون بازگشت!) داده است، دست واسطه ها و دلالان و دریافت و پرداخت رشوه هم از سیستم بانکی حذف می گردد!

       دوم اینکه گردش پول در داخل بانک انجام می شود و نتیجتاً ماجرا به بیرون درز نمی کند، و باعث آبرو ریزی و سوء استفاده استکبار جهانی و بردن آبروی رژیم به عنوان دارنده مدال طلا در فساد مالی و اداری نمی گردد!

بازگشت به خانه