تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

23 فروردين ماه 1396 ـ  12 آوريل 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

اقدام جدید حکومت اسلامی برای مهار آمریکا!

          شرکت هواپیمایی آسمان و کمپانی آمریکایی بوئینگ برای تحویل 60 فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ توافق کردند. طبق قرارداد امضاء شده، هواپیماهای خریداری شده از سوی شرکت آسمان از خانواده بوئینگ 737 MAX است که از سال 2019 میلادی تحویل آنها آغاز می‌شود و در سال اول 5 تا 10 فروند تحویل شرکت هواپیمایی آسمان خواهد شد؛ تحویل همه 60 فروند هواپیما تا سال 2027 میلادی ادامه دارد. بنا بر این گزارش، این تفاهم‌نامه پس از یک سال بررسی و چند دوره مذاکره با مقامات شرکت بوئینگ انجام شد.

          پس از امضای موافقتنامه خاکسپاری صنعت هسته ای ایران موسوم به برجام (مخفف برنامه جامع مشترک دور انداختن نیروگاه اراک و تاسیسات فردو!) حکومت اسلامی گام های موثری در بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش سطح بیکاری (البته در فرانسه - آلمان - انگلستان و آمریکا!) برداشته و با خرید کلان 100 فروند هواپیمای ایر باس (ساخت مشترک فرانسه - آلمان - انگلستان و هلند) 30 هزار شغل در این کشورها ایجاد و دعای خیر بیکاران اروپایی را بدرقه راه خود ساخته است!

          اکنون، به گفتهء مدیرعامل شرکت مرگ بر آمریکای بوئینگ(!)، رژيم اسلامی با خرید 60 فروند هواپیمای ساخت آمریکا در صدد ایجاد شغل برای 18 هزار بیکار آمریکایی است! که همانا مشت محکم وحشتناکی به دهان و شکمبه و زیر شکم آمریکا و استکبار جهانی محسوب می شود.

          البته ناظران سیاسی و کارشناسان مسایل آمریکا و اقتصاد جهانی می گویند اگر آمریکا دو - سه دشمن اصلی دیگر مثل حکومت اسلامی داشت مسائل و مشکلات اقتصادی و بیکاری در آن کشور بکلی ریشه کن می شد!

          اما روايت حکومت اسلامی از لون ديگری است و گفته می شود که ایجاد شغل برای آمریکایی ها ترفند زیرکانه و پولتیک ويژهء ایران جهت خانه نشین کردن آمریکایی ها و جلوگیری از تهاجم آنها به سایر کشورها است؛ زیرا مقامات برجسته و دانا و هوشمند ایران عقل های خود را روی هم ریخته و به این نتیجه رسیده اند تا با ایجاد شغل در آمریکا، سر مردم و بیکاران امریکایی را در کشور خودشان گرم کرده و مانع خارج شدن آنها از خاک آمریکا و تهاجم به سایر ممالک شوند!

 

ورود «بهمن مفید» به عرصهء انتخابات!

          پس از پیروزی مسلمین سياست زده بر ایران در بهمن ماه سال 1357 و تغییر رژیم شاهنشاهی به اسلامی، دادگاه های انقلاب تأسیس و اموال و دارایی و خانه مسکونی و لوازم منزل و بعضاً لباس زیر مردم به جرم همکاری با رژیم سابق مصادره گردید؛ زمامداران جدید هر کجا خانه و آپارتمان و شرکت و کارخانه و موسسه قابل توجهی را دیدند به بهانه باز گرداندن حقوق پایمال شده مستضعفین مصادره و از مالکان آنها سلب مالکیت کردند، و حتی اگر دست شان رسید صاحبان آنها را به جوخه اعدام سپردند!

          بهانهء مصادرهء اموال این افراد همکاری با ساواک یا عصویت در فراماسونری و یا داشتن درجهء بالا در ارتش و گاردشاهنشاهی و شرکت در مبارزه با انقلابیون اسلامی بود، اما معلوم نشد مصادرهء اموال یک هنرپیشه معروف و مورد علاقه مردم مانند فروزان یا فردین، که هیچ وابستگی هم به رژیم سابق نداشته اند و فقط در فیلمفارسی های آن زمان بازی کرده اند بر چه مبنایی مصادره و از ادامهء فیلم بازی کردن آنها ممانعت شده است!

          به هر حال عده ای از هنرمندان محبوب به دلیل فقط و فقط شهرت و محبوبیت عمومی مصادره اموال و تبعید یا زندانی شدند و گروهی هم جلای وطن کردند!

          در سی و هفت سال گذشته سیاست پیشگان و روزنومه جات و مدیای بدون مخاطب شان مرتباً توی گوش مردم کرده اند که هنرپیشه ها و خواننده های رژیم گذشته عمله اکرهء فساد و فحشا و تباهی و مخرب دین و ایمان مردم بوده اند و خیلی بد بد هستند!

          اما اکنون در سریال های تلویزیونی سیمای حکومت اسلامی و در برنامه های بدون مخاطب رادیول و تله وزوزون ایران برای جلب مخاطب دست به دامان ترانه ها و موزیک همین خواننده های جلای وطن کرده، معروف به لوس آنجلسی، می شوند و سیاست پیشگان هم برای کسب محبوبیت و جمع آوری رأی با افرادی مانند بازیگر معروف فیلم های فارسی قبل از انقلاب عکس تبلیغاتی می گیرند!

          خیلی جالب و در واقع مسخره است که این قبیل نمایندگان مؤمن و مکتبی در مجلس شلم شوربا علیه ماهواره و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان مخالف رژیم مقدس اسلامی داد سخن می رانند و قانون تصویب می کنند و بعد خودشان برای کسب محبوبیت در کنار بازیگر هنرمند شبکه های ماهواره ای (حاج بهمن مفید حفظکم الله) عکس تبلیغاتی - انتخاباتی می اندازند! (بابا مصطفی تو دیگه کی هستی! )

          در عکس زير حاج آقا بهمن مفید (هنرپیشه معروف زمان شاه) در جوار مرقد معروف مجلس شوربا، پروفسور(!) حاج مصطفی کواکبیان، کاندیدای انتخابات ریاست حکومت سال جاری (دبیر کل و جزء حزب قلیل العضو مردم سواری)، دیده می شود!

          ناظران امور سیاسی معتقدند حیف شد "فروزان" زود درگذشت، چون با محبوبیتی که داشت می توانست در صحنهء انتخابات حسابی تاثیر گذار باشد!

          در عکس حاج مصطفی کواکبیان، نماینده مکتبی و مومن مجلس که با فرهنگ و موسیقی و فیلمفارسی رژیم گذشته بکلی مخالف است، با خوشحالی و شعف در کنار بهمن مفید هنرپیشه معروف زمان شاه عکس تبلیغاتی - انتخاباتی گرفته است!

 

ادوکلن فرانسوی برای روستازادگان مقیم مجلس!

          به قرار اطلاعات واصله، ستاد کل نیروهای مسلح حکومت اسلامی در یک اقدام شایان تحسین زیست محیطی اقدام به توزیع اودکلن فرانسوی (برند اورژینال!) به منظور گندزدایی و خوشبو کردن محیط پارلمان کرده است!

          اما، در اين وسط، حاجی آقا حسینعلی حاجی دلیگانی، که از نماینده های اصولگرای مجلس است، از هدیهء عطر های گرانقیمت فرانسوی سردار باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، به نمایندگان مجلس شلم شوربا انتقاد کرد! به نظر می رسد منتقدین کسانی هستند که ادوکلن فرانسوی به آنها نرسیده و به جای ادوکلن، گلاب کاشان دریافت داشته اند!

          البته جمعی دیگر از نمایندگان مجلس از دریافت ادوکلن فرانسوی (که تا به حال ندیده بودند و تست نکرده بودند!) ابراز خوشحالی زاید الوصف کرده و انتقاد نمایندهء معترض را مورد انتقاد مجدد قرار دادند!

          حاج حسین نقوی حسینی به عنوان یک عدد از معترضین به سخنان روز گذشته حاجی دلیگانی فاش ساخت که به همه نمایندگان ادوکلن داده نشده است، او گفت‌:‌

          "نکته ای را برادر ارزشی و انقلابی خودم جناب آقای حاجی دلیگانی،‌ از تریبون دربارهء هدیه به نمایندگان مطرح کردند، اولاً جناب آقای مطهر نمایندهء محترم ستاد کل نیروهای مسلح به تعداد انگشت شماری از نمایندگانی که از طرح های ستاد کل پشتیبانی کردند ادکلن بی ارزش مادی داده بود و خودش هم تهیه کرده و هیچ ارتباطی به ستاد کل نیروهای مسلح ندارد..."

          این نمایندهء اصولگرای مجلس ادامه داد:‌

          "دوم اینکه سردار باقری برادر شهید دفاع مقدس، افتخار همه مردم ایران و انقلاب اسلامی است و رسانه های بیگانه و بنگاه های سخن پراکنی بیگانه سوء استفاده نکنند و بدانند دولت و ملت و مجلس پشتیبان نیروهای مسلح هستند و حوزه دفاع کشور قاطعانه هستند و خواهند بود! "

          از دعوای ادوکلنی مجلس و اظهارات نمایندگان بر می آید که وزارتخانه ها و نهادها و موسسات دولتی و حتی ستاد کل نیروهای مسلح به نمایندگان همسو با خود هدیه می دهند و این هدایا از املاک مرغوب شهرداری و زمین مجانی در کنار دریاچه خلیج فارس و پروانه مجتمع چند منظوره شروع می شود و حتی ادوکلن و سرخاب سفیداب و داروی نظافت و... را شامل می گردد! (و وقتی یک نفر نماینده مجلس بشود واجبی او را هم مجاناً تامین می کنند! )

          اما اینکه چرا ستاد کل نیروهای مسلح ادوکلن بین نمایندگان پخش کرده است، باید گفت هیچ جای انتقاد ندارد و جزو وظایف ستادکل ترتش بوده است، زیرا «دفاع غیر عامل» و «مبارزه با حملات شیمیایی» هم از وظایف ستادکل نیروهای مسلح است و پخش ادوکلن فرانسوی بین روستائیان سابق که برای قانونگذاری به شهر و پایتخت امده اند به منظور گند زدایی و از میان بردن بوی بد جوراب و بدن نمایندگان محترم و ممانعت از شیمیایی شدن آنها بوده است!!

          البته با توجه به ذائقه نمایندگان محترم شاید بهتر بود بجای ادوکلن فرانسوی بین آنها پیف پاف و سوسک کش توزیع می کردند!

 

وظایف خطیر نمایندگی مجلس!

          شاید خیلی ها تصور می کنند وظایف نمایندگان مجلس به گرفتن خانه و حقوق نجومی، دو دستگاه اتومبیل، دو دفتر کار، املاک مرغوب از شهرداری تهران و چند میلیارد پول و تنخواه بی حساب و کتاب و گرفتن زمین در کنار دریاچه مصنوعی خلیج فارس و مجوز احداث مجتمع چند منظوره و کارهای اقتصادی و کارآفرینی برای فرزندان و دامادها و اقوام و فک و فامیل خلاصه می گردد!، در حالی که نمایندگان محترم مجلس کارهای سختی نظیر نطق قبل از دستور و سخنرانی و خوش امدگویی به رئیس جمهور هم انجام می دهند!

          متن پلاکارد تشکر اهالی چغادک از نماینده سختکوش مجلس را به دقت بخوانید و بخندید! (به حال خودتان گریه کنید!)

 

به امید روزی که هر ایرانی یک «سلول انفرادی» داشته باشد!

          حیوونکی فریدون احمدی، نمایندهء زنجان در مجلس شلم شوربا، آدم دل و قلوه سوزی است و بر خلاف سایر نمایندگان گاهی اوقات علاوه بر خوابیدن در صحن علنی، حرف هم می زند تا شایعهء کرو لال بودن نمایندگان مجلس را تکذیب کرده باشد!

          اخیراً این نماینده محترم آمار جالبی از خودش صادر کرده که تائید کنندهء پیشرفت مملکت، حداقل در گسترش آمار محبوسین و بازداشت شدگان، است! حاج فریدون می گوید اول انقلاب آمار زندانیان ده هزار عدد بوده و امروزه به 220 هزار رسیده است!

 

https://www.youtube.com/watch?v=G7sApJClYC0

          نایب رییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس هم یکی از مشکلات اساسی کشور را «حجم انبوه زندانیان در زندان‌ها» دانسته و گفته است: «آمار زندانیان در زندان‌ها با توجه به مشکلات بهداشتی و درمانی باید کاهش پیدا کند.»

          نمایندهء جیرفت در مجلس شلم شوربا هم با بیان پیشرفت های حوزهء انتخابیهء خود از زندان حوزهء انتخاباتی‌اش مثال آورده و گفته است که ظرفیت زندان جیرفت 250 نفر اعلام شده، اما در حال حاضر هزار و 500 نفر در آن زندانی هستند!

          حاج اصغر جهانگیر، رییس سازمان زندان‌های ایران هم مرداد سال 95 گفته بود که ظرفیت زندان ‌های کشور در حال حاضر 85 هزار نفر است و هم ‌اکنون بیش از 220 هزار نفر در زندان‌ها محبوس هستند که این تعداد نزدیک به سه برابر ظرفیت استاندارد است.

          رئیس دستگاه قضائیه هم شب عیدی خبر از رسیدگی به 15 میلیون پرونده در هر سال داد!

          یعنی از هر پنج نفر ایرانی اعم از نوزاد و کودک خردسال و زن و بچه و پیر و معلول و از کارافتاده یک نفر در سال سر و کارش به قوهء قضائیه و دادگستری و دادگاه و بازداشت و سازمان زندان ها و حبس و زندانی شدن در سلول انفرادی و بازجویی و سکته کردن در حین بازجویی کارشناسانه می افتد؛ و اگر تعداد کسانی را که در سی و هفت سال گذشته حبس کشیده و از آن طرف دیوار زندان به این طرف دیوار آمده اند(!) را محاسبه کنیم به جرأت می توان گفت همهء ایرانی ها، که حالیه امت خوانده می شوند، تجربه زندان داشته اند و کسانی هم که هنوز سلول انفرادی را نوبر نکرده اند دیر یا زود بر اثر توجهات عالیه مدیران مملکت سر و کارشان به زندان خواهد افتاد!

          نمایندگان مجلس بجای آنکه طرح بدهند و پیشنهاد اصلاح قوانین برای کاهش جرایم را بداند از کمبود جا در زندان ها انتقاد می کنند!، و این نشان می دهد که نمایندگان محترم با زندانی شدن موکلین خود مشکلی ندارند!

          به این لحاظ، ما که عقل ناقصی داریم(!) ولی همین عقل ناقص و هنگ کردهء ما از مجموع عقل مدیران مملکت بیشتر است (عقل ما به عقل قمری نزدیک تر می باشد!) پیشنهاد می کنیم دولت محترم، که علاوه بر پرداخت حقوق های نجومی به اعضای دولت و مدیران مملکت، به فکر آتیهء امت در حال دستگیری هم می باشد، بجای ادامه طرح شکست خورده "مسکن مهر" طرح "سلول اوین!" را اجرایی و با توسعهء افقی و عمودی زندان اوین و یا ساخت زندان های جدید به هر عدد از "امت" یک عدد سلول واگذار نماید!

          موقعی که اولین کارخانه اتومبیل سازی ایران (ایران ناسیونال - سازنده پیکان) به همت برادران کار آفرین خیامی افتتاح شد، مرحوم امیرعباس هویدا در بازدید از کارخانه پیکان گفت: "به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد!"

          حالیه با این وضعیت بگیر و ببندی که پیش می رود باید گفت: "به امید روزی که هر ایرانی یک سلول انفرادی و چند بازجو داشته باشد! "

 

چگونگی انتخاب وزراء کابینه توسط حاج حسن آقا معرف حضور!

          شاید عده ای با خواندن و یا شنیدن مطالبی در خصوص سازمان های اطلاعاتی پیچیدهء غرب

نظیر CIA و یا MI6 و موساد و FBI و اینتلیجنت سرویس، یا همین "میتِ" در پیتیِ ترکیه، تصورشان این باشد که برای ادارهء یک سازمان کارآمد اطلاعاتی به تخصص بالا و سابقه کار اطلاعاتی ممتد و گذراندن دوره های گوناگون شناسایی و شکار جاسوس و امثالهم نیاز است و روسای سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی از میان آدم های استخوان دار و با سابقه کار بالا در دستگاه اطلاعاتی انتخاب می گردند!

          برای نمونه روسای اسبق و لاحق CIA نظیر دالس و ریچارد هلمز افسانه ای از میان افراد استخوان دار و با سابقهء کار بالای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا انتخاب شده بودند و هنوز هم همین رویه دنبال می شود. یا همین برادر عزیزمان، ولادیمیر پوتین، از کودکی در KGB بزرگ شده بود و ده سال تمام رئیس ایستگاه جاسوسی اتحاد شوروی در آلمان غربی سابق بود و چنان با مهارت دستگاه جاسوسی آلمان غربی سابق و اطلاعاتی های غربی را پیچانده بود که خیال می کردند این شخصی که با لهجه باواریایی صحبت می کند آلمانی الاصل است!

          اما خوشبختانه در مملکت گل و بلبل ما تخصص و سابقه کار ملاک نیست و همانطور که وزیر فعلی اطلاعات با شهامت و صداقت در خور تحسین بیان فرموده اند تجارب ایشان مربوط به عکاسی و نقاشی و بازیگری تئاتر در دوران کودکی و نوجوانی بوده است، ولی با اصرار حاج آقا حسن روحانی وزیر اطلاعات شده اند و هرچه بنده خدا حاج آقا علوی گفته است که: " من آورده ای ندارم! " حاج حسن روحانی که خودش هم برای تصدی پست ریاست حکومت آورده ای نداشته است به حاج محمود علوی گفته است که از تو حرکت از خدا برکت! و بدینگونه حاج آقا علوی حرکت خود را آغاز می کند!

          حجت الاسلام والمسلمین حاجی دکتر آقا محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت روحانی، در یک مصاحبه تلویزیونی ماجرای وزیر شدن اش را فاش کرد! حاج آقا علوی، دامت اطلاعاتم، در این گفتگوی تلویزیونی از جمله گفت:

          «به دلیل سوابق کاری خود فکر می‌کردم که آقای روحانی وزارت کشور را به من پیشنهاد دهند، زمانی که دکتر روحانی از من درخواست همکاری کردند، گفتم: آقای دکتر ما اگر تبلیغ شما را کردیم، نیت مان این بود که کار کشور دست یک آدم عاقل(!) بیافتد که الحمدالله نتیجه هم گرفتیم و هیچ توقعی هم نداریم. بنده استاد دانشگاهم و مشغول درس دادن هستم، اما اگر نیاز به همکاری من دارید، حتی اگر فقط پاسخگویی به تلفن‌های شما هم باشد، بنده کوتاهی نخواهم کرد. اما آقای روحانی برخلاف تصورات من گفتند: "می خواهم وزارت اطلاعات را به شما بسپارم!

          وزیر اطلاعات در ادامه بیان کرد: «به آقای روحانی گفتم، شما با توجه به کدام سابقه کاری این مقام به من پیشنهاد می‌دهید؟ اگر بگویید وزارت کشور، من با این پُست آشنایی دارم، اگر بگویید وزارت ارشاد، کارهای فرهنگی از جمله عکاسی در زمان کودکی، نقاشی در دوران نوجوانی، بازیگری تئاتر در روزهای جوانی را انجام داده ام. اما ایشان گفت "برای وزرات اطلاعات نیرویی که مورد اعتماد باشد این گزینه الان شما هستید". بعد آقای روحانی به من گفت: "از چه می ترسی؟ از خدا بخواه کمک می کند". من گفتم "از تو حرکت از خدا برکت، اما من با چه آورده ای به این میدان بیایم؟ من آورده ای ندارم!" دیدم آقای روحانی با یک حالتی به من نگاه کرد و حرفی زد که من بغض کردم و گفتم چشم قبول می کنم».

          حاج آقا علوی چون آدم روحانی و اهل دیانت و مومن و خداترس و عضو خبرگان هست مردانگی کرده و حقیقت ماجرای وزیر شدن خودش را به سمع و نظر امت پای تلویزیون در آن برنامه کذایی رسانده است، اما بسیاری از وزراء حاضر نیستند چگونگی وزیر شدن و گپ و گفتی که بین آنها و حاج حسن آقا گذشته است را رو کنند؛ اما با توجه به آنچه بین رئیس دولت فاقد تدبیر و امید و وزیر اطلاعات گذشته و سبب بغض حاج آقا محمود علوی و تن دادن ایشان به قبول پست وزارت شده است بخوبی می توان نحوهء به وزارت رسیدن سایر وزراء و اشغال پست های حساس کشور توسط مسئولان و مدیران و آنچه بین آنها و رئیس جمهور گذشته است را حدس زد، و ما این حدس را زده و دیالوگ های رد و بدل شده بین چند عدد از آقایان وزراء و مدیران با حاج حسن آقا را برایتان در اینجا می آوریم!

          * ربیعی، وزیر بیکاری: «یک روز صبح زود مطابق معمول زیر پل سیدخندان ایستاده بودم تا بلکه معماری، بنایی، صاحب کاری بیاید و مرا سرکار ببرد که دیدم یک اتومبیل شیشه دودی سیاهرنگ و نمره دولتی ایستاد و سرنشین عقبی شیشه را پائین داد و گفت: " آهای عمو! بیا ببینم..." خیلی خوشحال شدم و به خیال آنکه کارگر می خواهد رفتم جلو... طرف که معمم بود و بعد فهمیدم رئیس جمهور است به من گفت: "حاضری وزیرکار بشوی؟!" گفتم "آخه من آورده ای ندارم!" رئیس جمهور گفت: "مگر خودم دارم؟!" بعد گفتم من بچه که بودم خاک بازی می کردم حالا وزارت مسکن رو پیشنهاد کنید یک چیزی!، چون سابقه کارگری ساختمان هم دارم، هم خوب ملات می سازم هم خوب گل لگد می کنم! آجر هم تا سه طبقه می توانم پرت کنم بالا!" اما رئیس جمهور گفت وزارت مسکن پر شده، الان دنبال یک آدم بیکارم که وزارت کار رو بهش بسپارم". من هم اولش بغض کردم و بعد قبول کردم و پریدم بالا!

          * منگنه، وزیر نفت: «من بر خلاف سایر وزراء سابقه کار زیاد در پخش فراورده های نفتی داشتم و به همین خاطر وزیر نفت شدم... یک روز که داشتم با گاری حلب های بیست لیتری نفت در خانه های مردم می بردم و پخش می کردم یک وانت نیسان که چند نفر در قسمت عقب بار آن نشسته و آواز محلی می خواندند جلوی گاری من توقف کرد و نفر بعل دستی راننده، که بعدا فهمیدم رئیس جمهور است، سرش را از شیشه بیرون آورد و گفت: "عمو حاضری بیای ریاست جمهوری، وزیر نفت بشی؟" گفتم: "آخه من آورده ای ندارم!" رئیس جمهور گفت: "همهء اینها را که پشت وانت می بینی بار کردیم داریم می بریم وزارتخانه ها را به دستان با کفایت آنها بسپاریم هیچ آورده ای ندارند!، مهم در پایان دوران وزارت است که با دست پر و پیمان و آورده و برده و خورده نجومی دولت را ترک می کنند!" این بود که من اولش بغض کردم و بعد گاری را وسط کوچه ول کردم پریدم پشت وانت و رفتم وزارت نفت!»

          * وزیر آموزش و پرورش: «دوم اکابر (کلاس نهضت سواد آموزی) بودم که یکی از همکلاسی هایم که سر زمین کشاورزی کار می کرد و میراب روستایمان بود گفت: "فلانی بلد شدی اسمتو بنویسی و کتاب اول ابتدایی را از رو بخوانی؟" گفتم: "چطور مگه؟ گفت: "قوم و خویش ما رفته شهر مصدر کار شده و قراره من هم بواسطه اطلاع از نشاء کاری و آبیاری جالیز وزیر کشاورزی شوم، اگر دوست داری بیا با هم بریم تو هم وزیر آموزش و پرورش بشو!" گفتم: "آخه من که آورده ای ندارم، حالا اگر وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی باشه قبول، چون بچه که بودم با بچه ها آمپول بازی می کردیم!" گفت: "نه، پست وزارت بهداشت پر شده، فعلاً وزیر اموزش و پرورش می خواهند!" بعدش گفت: "مرگ مادرت قبول کن، مملکت به وجود آدم های باسواد و نخبه مثل تو احتیاج داره!" من اولش بغض کردم، بعد با خوشحالی چوپانی گاو و گوسفند های کدخدا را ول کردم و آمدم ریاست حکومت وزیر شدم!»

          * معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور : «داشتم سر حوض رخت چرک ها رو می شستم، یادم رفت دمپختک رو چراغه، که یهو ته گرفت و بوی ته دیگ سوخته خونه رو برداشت و دود از پنجره مطبخ زد بیرون! نگو رئیس جمهور داره از کوچه ما رد میشه! رئس جمهور دود و بوی سوختگی را که دید و حس کرد کلون در خانه ما را زد و گفت "خانم شما بدرد معاونت ما در سازمان تخریب محیط زیست می خوری، حیفه عمرتو گوشه مطبخ و شستن لباس سر حوض تلف کنی!" گفتم "من از بچگی در آمریکا بوده و حالیه هم بچه هام در دامن شیطان بزرگ هستند و خودم هم سابقه بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا را دارم، حالا اگر وزارت خارجه را پیشنهاد کنید با آقامون مشورت می کنم ممکنه قبول کنم!" اما رئیس جمهور گفت: "از بیرون دیدم چطور با چادرت دود و بوی سوختگی را باد می زدی و از پنجره بيرون می کردی!، شما به درد سازمان محیط زیست می خوری تا بری سر مرز عراق با بادبزن گرد و غبار و ریزگردها را باد بزنی و از مرز بیرون کنی!" گفتم "آخه من آورده ای ندارم!" رئیس جمهور گفت "مرگ مادرت نه نیار!" این بود که اولش بغض کردم و بعد بچه هارو سپردم دست زن همسایه و معاون رئیس جمهور شدم!»

          چگونگی وزیر شدن بقیهء آقایان هم کمابیش مشابه است و برای جلوگیری از اطاله کلام از بازگو کردن همهء آنها خود داری می کنیم!

          در حاشيه شایان ذکر است چندی قبل که ماجرای نفوذ مدیران دو تابعیتی در پست های حساس باعث بروز جنجال شد هرچه مقامات قضایی گفتند که لیست بلند بالای مدیران دوتابعیتی را به وزارت اطلاعات ارسال کرده اند، وزیر اطلاعات زیر بار نرفت و گفت:

          " وزارت اطلاعات اطلاعی در مورد مدیران دو تابعیتی ندارد و نداشتن اطلاعات هم جرم نیست! "

          در حالی که وظیفه ذاتی و قانونی وزارت اطلاعات جمع آوری و کسب و نگهداری اطلاعات روزآمد و موردنیاز دستگاه های مسئول کشور است و اینکه وزیر اطلاعات می گوید نداشتن اطلاعات جرم نیست اتفاقا برای وزارت اطلاعات جرم است!

 

برو کار میکن مگو کار چیست!

          نیکولای گوگول نویسنده شهیر روس جمله زیبایی دارد و می گوید:

          "دنیا اینطور است که به یکی سر شیرین خیار و به یکی ته تلخ آن می رسد!"

          در تمام ممالک سرمایه داری، بلا استثنا، "اختلاف طبقاتی" وجود دارد زیرا یک عده اقلیت از چاپیدن و غارت اکثریت سرمایه دار می شوند!، اما در ممالکی مثل انگلستان و ایالات متحده آمریکا که مهد و الگوی سرمایه داری هستند قوانین محدود کننده ای نظیر قانون ضد تراست وجود دارد و حکومت سرمایه داری به منظور صیانت از کلان سرمایه داران و منافع آنها و استمرار بهره کشی آنها از جامعه و استثمار مردم و جلوگیری از شورش عمومی و قیام فرودستان تا حدودی رفاه جامعه را هم فراهم می کنند و نان و مسکن و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش برای اکثریت مردم جامعه قابل دستیابی است و بیمه های اجتماعی، بویژه بیمه بیکاری، حامی آنهاست. اما در جامعه مبلغ قسط و عدل اسلامی به فتوای بعضی از مجتهدین و علمای برجسته، سرمایه داری نامحدود است، اصل هم بر برائت است و کسی هم حق ندارد بپرسد این پسر نوجوان و جوان که پشت اتومبیل شش میلیارد تومانی می نشیند و در خیابان های تهران دور دور می کند پول خرید آن را از کجا آورده است،

          بسیاری از زحمتکشان و تحصیل کرده ها پول سوار شدن به مترو را ندارند و این در حالی است که در ویلاهای سی - چهل میلیارد دلاری شمال تهران چندین دستگاه از این اتومبیل ها پارک شده و هر یک از آقا زاده ها (گدازاده های سابق!) و دزد زاده ها یک بوگاراتی دارد! اين هم بوگارتی شش میلیارد تومانی (معادل درآمد سالیانه 375 خانواده ایرانی در تهران!) که پول خرید آن از طریق کار و زحمت کشیدن و عرق جبین و کد یمین به دست آمده است!

 

ظریف و عراقچی در حال تهیه مقدمات زندانی شدن خود!

بازگشت به خانه