تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

28 فروردين ماه 1396 ـ  17 آوريل 2017

رضا شاه و تجدد ایران

(بررسی کتاب)

کامبیز باسطوت

اهمیت کتاب «رضا شاه و تجدد ایران» (تحقیقی از دوران پادشاهی رضاشاه به قلم امین بنانی، انتشار دانشگاه استنفورد در 1961) بیشتر از هر جنبه دیگر به زمان انتشار آن بستگی دارد. در دهه 1960 وقتیکه تبلیغات کمونیستی جامعه تحصیل کرده ایران را از هر جهت احاطه کرده بود و تمام دریچه های نگاه مثبت به گذشته نزدیک بسته شده بود و دست آوردهای ان بی اهمیت نشان داده می شد؛ زمانی که ایران بحران ملی کردن نفت و دیگر بحران های ویرانگر را پشت سر گذاشته بود لکن هنوز بزنگاه های سرنوشت ساز در پیش روی مردم ایران بود. نویسنده کتاب «رضا شاه و تجدد ایران» نگاهی معقول، روشنگر در میان غوغای کمونیست ها و اسلامی های سیاسی با تحقیق به گذشته نزدیک ایران می نماید. مأخذ این کتاب بیشتر نخستین آن قوانینی است که مجلس شورای ملی گذرانده است که توسط رضاشاه با جدیت اجرا شده است. قوانینی که در این دوران مجلس می گذراند ناشی از گوهر درخشان و مترقی انقلاب مشروطیت بود و خارج از آن نبود.

در بخش پیشگفتار تاریخی، نویسنده بکوتاهی عواملی که ایران را برای اصلاحات رضاشاه مستعد کرده بود بیان مینماید. مانند رشد نفوذ غرب در دوران سلسله قاجار، همچنین رقابت روسیه و انگلیس در ایران و سیاست هوشمندانه انگلستان که باعث استقلال آن شد و روسیه را در مرزهای شمالی ایران نگه داشت و رشد ملی گرائی در انقلاب مشروطیت و جایگذینی ان بجای اسلام. نویسند به تناقض آشکاری که در قانون اساسی مشروطیت بین دین رسمی اسلام شیعه و تطبیق قوانین با ان و قوانینی که برای حقوق برابر مردم ایران در آن نوشته شده بود اشاره مینماید.[1] همچنین هسته تجدد روشنفکرانه ایکه درحال رشد بود را برسی مینماید. دگرگونی های متجدد در اجتماع ایران که طبیعتاً از روی نمونه غربی برداشته میشد بطورکلی نفوذ غرب تعبیر میشود. ژرفای فقر و بدی زندگی روزمره در 1299 مردم ایران در ارتباط با دست آوردهای غرب برسی میشود. لیکن به هسته طبقه متوسط جوان از کسبورزان، ملاها، ملاکین و درباری ها و حرفه ای های شهری مانند روزنامه نگار ها، نظامی ها، دکتر ها و وکیل ها و غیر را تشکیل میدادند و ارزش ها وروش زندگی کردن غربی را جذب کرده بودند و رو به رشد بودند اشاره مینماید.

داستانواره اعلان حکومت مشروطه در 1285 تا 1305 که رضاشاه  پادشاه ایران میشود با تمام دگرگونی هایش را نویسنده بررسی می نماید. مانند  تلاش مجلس برای اصلاحات مانند برقراری امنیت در کشور بوسیله یک نیروی مسلح منسجم و با انظباط، نوشتن قوانین مدنی برای دادگستری، آموزش و پرورش با برنامه یکسان چندین بار به مجلس برده شد و تصویب میشود لیکن بهر روی اجرای نمیشود.  قرارداد 1286 خورشیدی روسیه و بریتانی که ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم کرده بود و اشغال ایران بوسیله روسیه در 1290 که باعث میشود مورگان شوستر از ایران اخراج شود و دولت سقوط کند و پایانی میشود برای دولت مستقل در ایران. پس از ان دو دولت دیگر تشکیل میشود که دومی با نخست وزیری مشیرالدوله تشکیل میشود و برنامه ای را به مجلس میدهد که در ان بیطرفی مطلق ایران در ان اعلان میشود. مجلس سوم با اغاز جنگ اول جهانی تعطیل میشود و تا 1299 که مجلس چهارم تشکیل میشود. نویسنده اجرای اصلاحات را در این دوران محدود تشخیص میدهد هر چند که مصوبات مجلس گسترده و وسیع بود لیکن اجرای انها اندک بود. شخصیت و برامدن رضاشاه را در این بخش گزارش میدهد و جنبه های مثبت و منفی او نشان داده میشود. آز و حرص رضا شاه برای جمع آوری ثروت با بهره گیری از مقام خود که بخوبی سرزنش پذیر است و توانائی او برای ایجاد و برقرار کردن امنیت و نظم را در سراسر کشور و در مبارزه سیاسی با ملاها که میتواند آنها را شکست دهد اذعان میشود.

نویسنده جریات تشکیل ارتش نوسازی شده یکپارچه ایران زیر یک فرماندهی از نیروهای قزاق، ژندارمری، و غیره را بررسیی مینماید. بوجه نیروهای مسلح ایران در 1320 به 33.5%  کل بوجه میرسد افزون بر درآمد دولت از استخراج نفت که انهم بیشتر خرج کادرها و سلاح های ارتش و گسترش آن میشد مانند خریدن کشتی های نیروی دریائی از ایتالیا به قیمت 400 هزار پاند[2]. بنانی کادرهای ارتش ایران را در 1320، 400 هزار نفر تخمین میزند[3] در صورتیکه ارجمند[4] که کتابش 28 سال بعد منشر شده است آنرا 184 هزار نفر میداند که بنظر درستر میاید لیکن با اینوجود در رابطه با جمعیت آنزمان ایران عدد بزرگی است. اشتباه بنیادی که رضاشاه در خرج کردن درآمد دولت برای ارتش مینماید این است که بجای خریدن غلاب ماهیگیر به خریدن ماهی میپردازد. چنانچه بیش از ثلث در آمد دولت خرج توسعه صنایع میشد احتمالاً ارتش به همین بزرگی میتوانست ایجاد کند با این تفاوت که صنایع داخلی زیر بنائی مستحکم برای مردم ایران فراهم میکردند.

 نویسنده در برسی بخش بهداشت مردم ایران پیش از انقلاب مشروطیت در دوران انقلاب و حاکمیت مجلس شورای ملی و در دوران رضا شاه اطلاعات پر ارزشی به خواننده میدهد که انتقادات منتقدین دولت را برای بی پایه بودن آن ویران مینماید. تا انقلاب مشروطیت در 1285 اصولا هیچگوه بهداشت همگانی وجود نداشت و تمام خدمات پزشگی توسط گروه های مسیحی فراهم میشد. مجلس شورای ملی برای بهبود بهداشت همگانی چندین قانون گذراند که در یکی از انها دهه درصد مالیات ترابری به بهبود پاکیزگی و بهداشت تخصص داده شد. وقتیکه دولت واکسن زدن به بچه ها را آغاز کرد چون آن از انسان های بیمار گرفته میشد ملاها وارد میدان شدند و بر ضد آن شروع به تبلیغ کردند. آنچه به اجرای قوانین مجلس برای بهداشت همگانی شتاب لازم را داد برآمد رضا شاه بود که دست آوردهای آن در دوران بیست و یک ساله حکومت او چهره بهداشت ایران را بطور کلی دگرگون کرد اگرچه تغییرات بیشتر و آرزومندانه در گرو تغییر فرهنگی مردم بود که تا سال 1357 ادامه داشت وقتیکه برگشت به گذشته آغاز شد.

نویسنده شرایط قوانین کشور و جریان قضاوت را پیش از انقلاب مشروطیت در دوران حکومت مجلس و در نهایت برامدن رضا شاه بتفضل برسی مینماید. بگفته نویسنده پیش از انقلاب مشروطیت دو نوع قوانین وجود داشت یکی عرفی و دیگری شرعی که اولی در اختیار دولت بود و دومی در اختیار شریعت اسلامی بود. لیکن چونکه در دوران سلسله قاجار قوانین و دادگاه های عرفی تظعیف شدند بیشتر کار قضاوت بدست شریعت و پاسداران آن ملا ها افتاد. قانون اساسی یا منشور انقلاب مشروطیت که توسط مجلس شورای ملی نوشته شده بود را میتوان نخستین قانون مدنی ایران معاصر دانست. در دورانی که مجلس منشأ حاکمیت سیاسی بود اقدام بگذاشتن قوانین مدنی نمود لیکن در این دوران با کمبود کارمندان دادگستری روبرو بود و همچنین دادگاه های شریعتی در کنار دادگاه های مدنی در حال کار بودند. بنا برگفته دکتر بنانی انگیزه رضاشاه برای اصلاحات دادگستری ملغا کردن کاپتالاسیون بود که خارجی ها را شامل قوانین ایران نمی نمود لیکن بدون تردید یک کشور متجدد نمیتواند بدون یک دادگستری متجدد و یا آموزش و پروش متجدد و سایر ضروریان یک کشور پیشرفته وجود داشته باشد. اصلاحات در دادگستر معمولاً آنچنان مشکل بود که دولت مجبور بود که کل تشکیلات دادگستری را منحل کند و دادگستری جدید را با ساختار نوینی بسازد. نخستین دادگستری مدنی در 1286 خورشیدی تشکیل شد لیکن در 1290 برای تجدید سازمان بندی آن دادگستری پیشین منحل شد. در دوران رضا شاه در اوایل 1305 و همچنین در اوخر 1305 دادگستری منحل شد و تجدید سازمان بندی شد. دادگستری نوین ایران به مرور دادگاه های شریعتی را از بین برد و بدین ترتیب یکی از منابع درامد آخوندها را از بین رفت.

نویسنده اصلاحات در آموزش و پروش و گسترش سراسری آن در کشور را برسی مینماید که با وجود افزایش تعداد دانش آموزان و دانشجویان در دوران رضاشاه تنها بیشتر شهرهای بزرگ را شامل میشد لیکن بنیادی را گذاشته بود که بروی آن گسترش آن همواره امکان پذیر بود.

در بخش اصلاحات اقتصاد و جمع آوری درامد مالیاتی دولت مشاوان خارجی نقش تعین کننده ای بازی میکنند مانند میلوسویچ برای جمع اوری مالیات و مشاوران بلژیکی برای درامد گمرکی و بدین ترتیب بنیاد نوین وزارت دارئی ایران بنا میشود. رضا شاه اسقلال کمرگی ایران را در1307 اعلان میکند که الغای قرار داد کمرگی 1300 با روسیه و 1281 با انگلستان است. همراه اصلاحات اقتصادی نویسنده به بزرگ شدن دستگاه بیفایده کارمندان اداری و افزایش توانائی دولت مرکزی و به کوچک بودن بخش خصوصی اشاره مینماید. اصلاحات کشاورزی و بازرگانی که همواره با گذراندن قوانین جدید اجرا میشد روش مدیریت غربی را بیشتر وارد ایران مینمود. کنترل شدید صادرات و واردات بمنظور جلوگیری از پائین آمدن ارزش ریال تجارت ایران را به روسیه و آلمان محدود میکند که در دوران جنگ و پس از ان این وابستگی اقتصادی انحصاری به ایران اسیب میرساند و دخالت شدید دولت در اقتصاد برای کنترل آن نتایج منفی خود را نشان میدهد.

نویسنده هر اقدام رژیم رضا شاه را برای هر جهت یک کشور متجد را برسی مینماید مانند ترابری و مخابرات، ایجاد صنایع مانند نساجی و تولید شکر ساختمان شهر جدید تهرای با خیابان های مستقیم و عمد برهم و ساختمان هائی با معماری هخامنشیان و ساسانیان و همچنین برای نسلی که تهران 1300 را دیده بود تهران 1320 برایشان باور کردنی نبود. برای اینکه شتاب و ضرورت وجود رضاشاه برای این طرح ها بهتر درک شود میتوان به طراحی و خرید ماشین آلات کارخانه ذوب آهن توجه کرد که با وجود پیشرفت آن برای عملی شدن با برکناری او بطور کلی متروک شد. صنایع کشور بطور کلی بوسیله برنامه ریزی و اجرای دولت پیش میرفت و نویسنده علت آنرا علاقه مند بودن ثروتمندان ایرانی به جمع آوری طلا و نقره و خرید زمین که ریشه در فئودال بودن آنها داشت توضیح میدهد. نویسنده مشاهداتی در باره گسترش صنعت نفت توسط شرکت نفت ایران و انگلیس مینماید که بطور کلی مثبت است درحالیکه ذکر مینماید وجود ان غرور و تکبر ملی گرائی ایرانیان را جریه دار میکرد با اینوجود برای تولید نفت در زمین هائی که از شرکت پس گرفته شده بود به کشورهای دیگر رو میاورد نه صنعتگران ایرانی.

 در بخش نتیجه گیری کتاب نویسنده به سازگار نبودن ایران قدیم و جدید اشاره می نماید که بیشتر نتیجهء شتاب تغییرات بوده است. در هر صورت ایران جدید همانقدر که منتقد داشت تائید کننده نیز داشت و از آن مهمتر نسلی از مردم ایران متجدد با فراهم بودن آموزش، بهداشت، امنیت، آسایش زندگی در شهر های پیشرفته، امید به آینده بهتر با فرصت های اقتصادی و شغلی بهره مند شده بود و از آزاد شدن از ایران قدیم شاد و خرسند بود. این کتاب چشم انداز روشنی از ایران پیش از انقلاب مشروطیت و موتوری که برای اجرای برنامه های ان بنام رضاشاه پدیدار شده بود به خواننده می دهد. برآمدن رضاشاه و انرژی سازندگی و دست آوردهای او، با وجود مخالفت های جدی داخلی، با هر مقیاسی که بسنجيم شگفت انگیز است.

2015/29/06

www.iranpolitics.org

info@iranpolitics.org

____________________________________________

* نویسنده: امین بنانی، انتشار دانشگاه استنفورد در 1961

[1] برگ 17

[2] آر دبلیو فرییر، شرکت نفت ایران و انگلیس، جلد اول، برگ 616

[3] برگ، 57

[4] سعید امیر ارجمند، عمامه بجای تاج، برگ 215

بازگشت به خانه