تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

8 ارديبهشت ماه 1396 ـ  28 آوريل 2017

وعده‌های «توخالی» در بسته بندی‌های «تازه»

مجید محمدی

از راست به چپ: محمد باقر قالیباف، اسحاق جهانگیری، حسن روحانی

پایین از راست: مصطفی میرسلیم، مصطفی هاشمی‌طبا و ابراهیم رئیسی

       پیش و پس از آغاز زمان رسمی تبلیغات رسمی انتخابات ریاست جمهوری 96 نامزدهای شش گانه‌ی شورای نگهبان شعار‌ها و وعده‌ها و سیاست‌های خود را مطرح ساخته‌اند. مهم‌ترین کاری که باید برای اطلاع رسانی به کسانی که می خواهند در این انتخابات شرکت کنند انجام داد برابرگذاری کارنامه‌ی آنها با شعارها و وعده‌هایشان است.

       نویسنده‌ی این مطلب نه مدافع مشارکت مطلق در انتخابات در جمهوری اسلامی و نه مدافع تحریم مطلق است بلکه مدافع عمل سیاسی آگاهانه (با آگاهی به هزینه‌ها و منافع و شناخت شرایط و نامزدها) و معنادار (بر اساس تشخیص میان سیاست‌های متفاوت نامزدها، تنوع نامزدها و رای دادن در منطقه‌ای که احتمال تقلب در آن پایین باشد) است.

       شرکت در نمایش‌ها و سیرک‌های سیاسی جمهوری اسلامی یک انتخاب شخصی است و تشخیص منافع و مضار و معانی و نتایج آن بر دوش تک تک شهروندان. به عنوان مثال رای به نامزدهای اقلیت‌های دینی برای شوراها در انتخابات 96 به دلیل اعلام منع آن از سوی دبیر شورای نگهبان (اگر تعدادی از آنها توسط هیئت‌های نظارت تایید شوند و تا آخر بمانند) یک عمل سیاسی معنادار است.

       و اما شناخت نامزدها، وعده‌ها و کارنامه‌هایشان:

 

مصطفی میرسلیم: راستی و درستی

       میرسلیم قهرمان سانسور کتاب در ایران است. در دوران وی تمام مجاری برای دگر اندیشان و منتقدان و غیر خودی‌ها در عرصه‌ی نویسندگی بسته شد. کتب بسیاری از نویسندگان در دوران وی در اداره‌ی کتاب بایگانی شده بود. تاریک‌ترین دوران سانسور در جمهور اسلامی دوران میر سلیم است. این میزان تاریکی را باید با سیاهی سانسور کتاب در دوره‌های معادیخواه، لاریجانی، خاتمی، صفار، حسینی، جنتی و صالحی مقایسه کرد تا مفهوم شعار «راستی و درستی» را از نگاه میر سلیم دریافت. علاقه‌ی وافر علی خامنه‌ای به میر سلیم در چهار دهه‌ی گذشته ناشی از همین «راستی و درستی» میر سلیم در حذف صداهای منتقد و تمامیت خواهی فرهنگی است.

       میرسلیم وعده‌ی طنز آلود خود (با توجه به چهار دهه مشاوره به یکی از دروغگو‌ترین و پنهانکار‌ترین و فاسد‌ترین حکومت‌های دنیای امروز) را در بسته بندی اخلاقی عرفی (بدون هیچ مضمون مذهبی) ریخته است تا سوابق سیاه خویش در عرصه‌ی فرهنگ را پنهان سازد. البته میر سلیم برای آن که از دیگر نامزدهای پوپولیست و سوسیالیست عقب نماند وعده‌ی پول‌هایی را به مردم می دهد که باید خودشان با کار شرافتمندانه کسب کنند و حکومت آنها را به تاراج برده است: «آمده‌ام سهم شما از سفره انقلاب را بدهم.»

       میرسلیم در حالی شعار «درستی» می دهد که در دوران وزارت ارشادش قند چایی‌اش را از خانه می آورد اما اتوبوس‌های وزارت ارشاد کارکنان این وزارتخانه را برای با شکوه برگزار کردن مراسم ختم پدرش به مسجد می بردند.

 

ابراهیم رئیسی: کار و کرامت

       چهار دهه حضور ابراهیم رئیسی در عالی رتبه‌ترین مقامات دستگاه قضایی و نهادهای ذیل دستگاه رهبری تنها چیزی را که گواهی نمی کنند کار و کرامت است. دستگاه رهبری سازمان توزیع رانت و امتیازات میان روحانیون است تا اعضای این نهاد به مشروعیت دینی (هیچگاه شکل نگرفته‌ی) خامنه‌ای تنها بر اساس پاداش‌ها گواهی دهند. از سوی دیگر یکی از بزرگ‌ترین غائبان در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی کرامت انسانی است.

       مهم‌ترین کارکرد دستگاه قضایی از لحظه‌ای که شهروندان ایرانی با آن طرف می شوند نقض کرامت انسانی آنهاست، از درخواست رشوه توسط بازپرس‌ها تا قضات تا کتک خوردن از بازجوها، از محرومیت از رفتن به دستشویی در زندان تا تحقیر به خاطر گرفتن چند ساعت مرخصی، از تحقیر زنان در دادگاه با پوشاندن چادرهای شبیه به پرده تا جادادن دهها نفر در یک سلول 4 در 6. نقش رئیسی در کشتار سال 67 در مقابل تحقیر هر روزه‌ی صدها هزار انسان قطره‌ای در مقابل دریاست.

       کار در تقابل جدی با امتیاز و تبعیض است اما رئیسی و نزدیکان و همراهانش در چهار دهه‌ی گذشته در دریایی از تبعیض و امتیاز غرقه بوده‌اند. همسر ابراهیم رئیسی، جمیله‌ی علم الهدی (دختر امام جمعه مشهد)، مدرک «دکترایش» را از دانشگاه تربیت مدرس با تنظیم متون تبلیغاتی ایدئولوزی اسلامگرایی گرفته و مسقیما در دانشگاه ملی استخدام شده است. جزوه‌های تبلیغاتی وی در باب نقش نماز در تربیت کودکان یا تربیت اسلامی نیز به عنوان مقالات علمی مایه‌ی ارتقای وی به مقام دانشیاری شده است. برخی از این جزوات نیز توسط انتشارات دانشگاه اختصاصی پدرش (دانشگاه امام صادق) منتشر شده‌اند.

 

محمد باقر قالیباف: به عمل کار برآید

       گر قرار است از عمل کار برآید لابد از اعمال قابل توجه محمد باقر قالیباف در دوران شهرداری یک کرسی ریاست جمهوری برای وی ساخته خواهد شد: واگذاری هزاران میلیارد تومان املاک شهردای به نزدیکان حکومت و شهردار و استخدام حدود چهار هزار مداح در سازمان مترو با ماهانه حدود 9 تا 11 میلیون تومان. وعده‌های وی البته از دیگر نامزدها شجاعانه تر و غیر واقع بینانه تر است. او وعده می دهد که می خواهد «در یک دوره 4 ساله درآمد کشور را به 2/5 برابر برساند و 5 میلیون فرصت شغلی ایجاد کند.» او همجنین وعده داده که به بیکاران ماهانه 250 هزار تومان می دهد تا کار پیدا کنند.

       تنها یکی از وعده‌ها‌‌ی وی نیازمند 1500 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری است (بنا به نیاز به سرمایه گذاری به طور متوسط حدود 300 میلیون تومان برای ایجاد یک شغل پایدار به گفته‌ی معاون وزیر کار) در حالی که بودجه‌ی عمرانی دولت در سال‌های اخیر حدود 40 هزار میلیارد تومان بوده است (یعنی حدود یک چهلم میزان مورد نیاز) و بانک‌های رو به ورشکستگی نیز هنوز نتوانسته‌اند طلب‌های معوقه‌ی ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی را وصول کنند. هیچ دولتی در ایران نمی تواند در طی پنج سال چنین سرمایه گذاری‌ای انجام دهد مگر آنکه سرمایه‌های ایرانیان خارج کشور و نیزز سرمایه‌های خارجی به ایران سرازیر شوند که با وجود جمهوری اسلامی و آتش افروزی‌های آن در منطقه غیر ممکن است.

 

اسحاق جهانگیری: ستاد ندارم؛ معلوم نیست

       اسحاق جهانگیری کارنامه‌ای ندارد بجز آن که «پسری خوب» برای مشاور رهبر (میرسلیم) بوده است. تایید وی توسط شورای نگهبان دلیل دیگری است بر این پسر خوب بودن. او تنها آمده برای آن که روحانی تنها نباشد و در نهایت نیز به نفع وی کنار خواهد رفت. وی نه شعاری برای انتخابات دارد و نه ستادی و نه برنامه‌ای. بنا بر این شعار وی حمایت از روحانی خواهد بود.

 

مصطفی هاشمی طبا: حفظ دولت؛ کنار نمی روم

       او هم آمده تا دولت روحانی چهار سال دیگر بماند و هم نمی خواهد به نفع کسی کنار برود (لابد تناقض گویی هم مشکلی ندارد). اما تایید صلاحیت شد تا اگر یکباره تصمیم گرفت خودی بنمایاند از رای روحانی بکاهد. خامنه‌ای و نزدیکانش رئیس دولتی با رای کمتر را ترجیح می دهند. رای بیش از بیست میلیونی خاتمی همیشه مثل پتکی توسط طرفدارانش بر سر بیت و نظامیان همراهش کوبیده می شد. هاشمی طبا در این انتخابات هیچ کارنامه‌ای برای عرضه ندارد جز آن که مدیر وفاداری برای هاشمی رفسنجانی و خاتمی بوده است، بدون دستاورد قابل توجهی در ورزش کشور. او در انتخابات ریاست جمهوری سال 1380 حدود 28 هزار رای داشت در حالی که وی با دهها هزار نفر ورزشکار در طول دوران مدیریتش سروکار داشت.

 

حسن روحانی: تدبیر و امید 2

       روحانی برای دور دوم شعار تازه‌ای مطرح نکرده و برنامه‌ی متفاوتی نیز ارائه نکرده است. فراتر از این دولت حسن روحانی (در مورد آمارهای اقتصادی) بسیار غیرشفاف عمل کرده و همکارانش از جمله محمد جواد ظریف در موارد متعددی دروغ گفته است از جمله (مثلا در مورد نمایشگاه هولوکاست، زندانی عقیدتی) هنوز روشن نیست حدود ۱۵۰ میلیارد دلاری که اوباما از آن سخن می گفت و پس از برجام به جمهوری اسلامی داده شد چگونه خرج شده است.

       در دوران حسن روحانی تعداد اعدامی‌های جمهوری اسلامی به رقم حدود 1000 تن در سال رسید، اختلاس‌های هزاران میلیاردی ادامه یافت (در صندوق فرهنگیان)، و هزینه‌های جاری دولت سه برابر شد. دوره‌ی چهار ساله‌ی دولت روحانی دوران حکومت ملوک الطوایفی فرهنگی، وعده‌های بر زمین مانده (مثل رفع حصر یا منع ورود نیروی انتظامی به خانه‌ها برای جمع آوری بشقاب‌های ماهواره‌ای)، تداوم امنیتی بودن فضای دانشگاه‌ها و بازداشت روزنامه نگاران، هزینه کردن میلیاردها دلار در جنگ داخلی سوریه و یمن و دو برابر شدن نقدینگی (از 575 هزار میلیارد تومان به 1.2 تریلیون تومان) بود. آمارهای اشتغال، تورم و رشد اقتصادی 11 درصدی آن نیز نه تنها برای کارشناسان بلکه برای رهبر جمهوری اسلامی و مشاورانش قابل اعتماد نبوده‌اند. میرسلیم این آمارها را دروغین نامیده است.

       غیر از این که طرف‌های جدی تر مقابل روحانی یک روحانی صادر کننده‌ی هزاران حکم اعدام و یک نظامی سابق و فاسد هستند وی هیچ چیز قابل توجهی برای عرضه در صحنه‌ی انتخابات ندارد. برجام نخست تصمیم اوباما و بعد تصمیم خامنه‌ای بود و با یا بدون روحانی انجام می شد. البته روحانی و ظریف چهره‌هایی بودند که غربی‌ها (تحت تاثیر بسته بندی اصلاح طلبان از آنان) راحت تر می توانستند با آنها کار کنند.

http://www.radiofarda.com/a/f3-empty-promises-election/28451567.html

بازگشت به خانه