تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

13 ارديبهشت ماه 1396 ـ  3 مه 2017

در باغ وحش آخوندها!

محمد هادی

چند پيش زمينه

       - بحثِ (واقعی یا ساختگی و سرکاریِ) «جنگ گرگ های درون نظام» از جمله مسائلی است که، بخصوص در مواقع انتخابات رژیم، حساسیت و توجه بیشتری را بخود جلب می کند.

       - در این مورد همان قدر که منافع مادی (بعنوان یکی از قوی ترین انگیزه ها و موتورهای حرکت در زندگی) واقعی و طبیعی است بهمان نسبت و دلیل، تضادها و جنگ میان گرگ های همیشه گرسنۀ رژیم نیز واقعی و مادی است!

       - کلاً در روابط فردی و اجتماعی، آدم های عادی (چه رسد به گرگ های رژیم) بیشتر با عینک منافع خود به بیرون از خود نگاه و تنظیم  رابطه می کنند و، حتی اگر در تشخیص بسیاری مسائل و موضوعات اشتباه کنند، معمولاً در بویایی و حس و لمس منافع خود کمتر دچار خطا می شوند!

       - بهمین دلیل، در برخورد با جنگ گرگ ها، از آنجا که همهء گرگ ها برای کسب قدرت و منافع فردی و باند و محفل خود در موقعیت یکسان و هم وزن نیستند اختلافات و کنش و واکنش های آنان برای کسبِ منفعتِ بیشتر و موقعیت بهتر، واقعی و طبیعی به نظر می رسد.

       - داشتن قدرت و حفظ آن، و یا تلاش برای کسب آن، در نظام های معمولی دنیا (چه رسد به باغ وحش نظام آخوندها) دارای دینامیزم و قانومندی های خاصی است که در آن داشتن چهار چشم برای حفظ خود ناکافی و گاهاً «اگر نزنی میزنندت» و «اغلب بهترین دفاع حمله است!» حاکم معرکه می شود. 

       - بهمین دلیل اختلافات و منازعات درونی رژیم (از ترور حجاریان گرفته تا حصر خانگی  موسوی و کروبی، از واجبی خوراندن به سعید امامی گرفته تا  سکته دادن فرزند امام، و سرانجام از مصلحت نظام در مرگ مشکوک رئیس تشخیص مصلحت نظام)، همه و همه حاکی از جدیت و واقعی بودن جنگ گرگ هاست!

 

و نتيجه گيری

       در بررسی تضادهای دورنی رژیم و برای گم و گور نشدن در دعوای گرگ ها، بایستی در نظر داشت که:

       1- منافع و مصلحت کلی نظام لزوماً در برگیرنده و جمع عددی منافع تمامی و تک تک نفرات رژیم نیست، بلکه بیشتر بعنوان يک حاصل جمع ارگانیک و سیستماتیک، خود بطور مجزا می تواند سود و زیان و مصلحت نظام را تعیین کند! بهمین دلیل ضرورت و الزامات حفظ نظام (بعنوان شمشیری برهنه و تشنۀ خون) می تواند تا فروپاشی و سرنگونی کل نظام، بعنوان تهدیدی دائمی، همچنان بالای سرِ سرانِ ریز و درشت نظام در گردش باشد! بهمین دلیل بعید است از عمامه به سر ها و کله گنده های رژیم، این روزها کسی شب ها سر راحت به بالش بگذارد!

       2- با در نظر گرفتن واقعی و سرِکاری نبودن اختلافات درونی رژیم، بعید است که طبق سناریویی از پیش نوشته شده و در تقسیم کاری تعیین شده قرار باشد، مثلاً، عده ای از اعوان و انصار رژیم، زندانی و فلج و کشته شوند تا بقیهء گرگ ها در مصادر قدرت حال و  خوشگذرانی کنند! رژیم در برزخ و محاصرۀ مردم در داخل و فشارهای روز افزون خارجی چاره ای جز پیشبرد پروسۀ حذف و جراحی و رژیم لاغری ندارد! بعنوان مثالی دم دست، بعید است مثلاً قرار بوده باشد که، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رژیم، و برای سر کار گذاشتن مردم و داغ نمودن تنور انتخابات، خود شیفتۀ مریضی مانند احمدی نژاد (برغم مخالفت خامنه ای) بیاید و خود را سنگ روی یخ و مسخرۀ عام و خاص کند!

       3- در باغ وحش آخوندها، علیرغم باز بودن در قفس ها، وحوش و درندگان درون رژیم همه و همه، با گوشت و پوست خود، می دانند که درهای باغ وحش نظام برای همیشه بسته و  مناطق ممنوعه و خطرناک نظام کجا هستند.

       4- برای گرگ های رژیم سوت و علامت آتش بس موقت، خطر به صحنه آمدن مردم برای جارو نمودن کل نظام می باشد. بعبارت دیگر، تضاد و اختلاف گرگ ها با یکدیگر در احتمال تهدید سرنگونی از سوی مردم بسرعت به اتحاد موقت آنها در زیر عبای ولایت منجر می شود. تضاد  آخوندها با یکدیگر همواره تحت الشعاع تضاد کل نظام با مردم میباشد و اختلافات آنها در مواجهه با به جبهۀ مردم کمرنگ و فریز می شود. تمامی خادمین داخلی نظام (چه در قدرت و چه در شکل اپوزیسیون خودی) مانند گربه های مرتضی علی از هر طرف که به بالا پرتاب شوند در روز مبادا، باز در حیاط بیت رهبری پائین می آیند! 5- از روشنفکران دینی و اصلاح طلبان از قدرت رانده شده تا سرداران مستِ مصادرِ قدرت،  همگی بخوبی می دانند که اگر قرار بر رفتن باشد همه با هم باید بروند و حنای هیچیک از آنان در فردای نبود آخوندها در نزد مردم رنگی نخواهند داشت، و از ریز و درشت باید جوابگوی سهم خود در ویرانی ایران و تجاوز به جان و مال مردم در حکومت آخوندها باشند.

       6- وآخر اینکه دعوای گرگ ها، اصلاً و ابداً کوچکترین ربطی به مسائل و مشکلات مردم و حقوق اساسی آنان ندارد؛ و آمدن و یا نیامدن مردم به صحنه در مواقع مختلف از ظن خودِ مردم و تنها از زاویه استفاده از روزنه های تنفسی در انتخابات و دیگر فرصت ها برای اعمال فشار  هر چه بیشتر به رژیم می باشد؛ و تا آنجا که به خواست واقعی و قلبی و به حق مردم مربوط است می توان يقين داشت که آنها می خواهند سر به تن هیچیک از عوامل رژیم - با عمامه و ریش و یا بی عمامه و ته ریش - نباشد!

بازگشت به خانه