تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

15 ارديبهشت ماه 1396 ـ  5 مه 2017

دموکراسی سکولار نه پایان که آغاز کار است!

سام قندچی 

در صد و پنجاه سال گذشته، انکار اهميت «دموکراسی سکولار»، بمدد خاطر نشان ساختن کمبودهای موجود در عرصه های عدالت اجتماعی، نابرابری های اقتصادی و آزادی های عقیدتی و سیاسی در کشورهای مدرن - همواره روشی بوده است تا کمونیست ها، آنارشیست ها، پسامدرنیست ها و بنیادگرایان مذهبی، بتوانند به کمک آن اتوپی ها و مدينهء فاضله های خود را بعنوان «نوشدارو» مطرح کنند.

- اتوپی کمونیستی و ضدیت آن با دموکراسی سکولار مشخصاً در نقد مارکس به برنامه گوتا به وضوح مطرح شد و طی 100 سال نتایج زیان بار خود را برای جنبش های مترقی نشان داد(1).

- اتوپی های آنارشیست ها و فرامدرنیست ها نیز به تفصیل در 10 سال گذشته مورد بررسی قرار گرفته اند(2).

- و بالاخره اتوپی بنیادگرایان اسلامی، داعشی های سنی و شیعه، امروز بیشترین نابودی بشری را در خاورمیانه رقم می زند(3). 

اما طرح اين پرسش ها نيز موجه است:

«آیا در دموکراسی های سکولار واقعاً معایبی که مخالفان می گویند، وجود دارند؟»

- البته! نه تنها وجود دارند بلکه مردم این جوامع بطور روزمره با این «واقعیات» دست و پنجه نرم می کنند. اما تفاوت جامعهء مدرن سکولار دموکرات با جامعهء قرون وسطایی و رژیم های توتالیتر دقیقاً در همین است که می توان در آنها همهء این مسائل را مطرح کرد و در موردشان از طريق اخبار روزانه مطلع شد و از طراه فعالیت در نهادهای مدنی و سیاسی و اقتصادی به مقابله با آنها پرداخت.

«آیا دولت ها در دموکراسی های سکولار برای منافع خود، حقوق بشر در کشورهای دیگر و حتی در کشور خود را زیر پا نمی گذارند؟»

- البته که چنين است! اما به همین علت هم هست که در آمریکا سازمان هایی نظیر ای.سی.ال.یو، روز و شب برای کسب حقوق مردم مبارزه می کنند و یا تشکلات حقوق بشری ایرانیان شکل می گیرند. 

«آیا عدالت اجتماعی در همین قلب آمریکا، در یک قدمی کاخ سفید مسأله ای نیست و بی خانمان ها در برف زمستان نمی میرند؟»

- البته که چنين است؛ اما افراد و تشکلاتی هم هستند که برای بهروزی مردم فعالیت می کنند.  

باری، نه! «دموکراسی سکولار» پایان کار نیست؛ مدینهء فاضله هم نیست؛ اما جامعهء مدرنی که بر دموکراسی سکولار مبتنی است دارای امکاناتی است که بمدد آنها می شود در راستای مقابله با همهء مصائب مورد اشارهء جويندگان «مدينهء فاضله» فعالیت کرد.

در اين نوع جوامع حتی آزادی ها هم بدون تلاش برای حفظ شان ضمانتی برای بقا ندارند. مگر روزگاری در همین آمریکا روزنامه نگاران هدف مکارتیسم قرار نمی گرفتند؟ اما آنها برای آزادی بیان آنقدر مبارزه کردند تا پیروز شدند.

درست است که در جامعهء مدرن ما بیشتر اخبار کمبودها و نقصان ها را می شنویم، اما اين واقعيت بدین معنی نیست که وضعیت واقعی اين نوع جوامع از وضعيت واقعی جامعه های قرون وسطایی، که مردم شان از خبرها کمتر اطلاع پیدا می کنند، بدتر است.

حمله به سکولار دموکراسی بر اساس تصور مدينهء فاضله ای به نام «جامعهء بدون مذهب» نيز کوشش بيهودهء ديگری است. زيرا واقعيت آن است که، به قول جان رالز، جوامع مدرن امروز بر اساسِ «مدل غیرمذهبی دموکراسی سکولار» بوجود نيامده اند و در نتيجه «آینده نگرها»ی امروز، که از نظر تئوریک از «جان رالز» هم جلوتر می روند، چندان نقشی سازنده ای در استمرار جامعهء سکولار دموکرات بازی نمی کنند.

به عبارت ديگر اگر در بسیاری از جوامعی که دو سه قرن است دموکراسی سکولار در آنها برقرار شده، تنها به عرصهء «اعتقادات نیک مردم» بنگریم می بينيم که هنوز هم حداکثر 10 درصد از مردم اين جوامع غیرمذهبی هستند. در نتیجه، باز به قول جان رالز، تلاش برای تثبيت «مدل غیرمذهبی دموکراسی سکولار» در جوامع سکولار دموکرات کنونی صرفاً می تواند حکم معرفی سرنمونه و الگویی را برای فعاليت داشته باشد و، طبعاً، بيانگر اين نکته نيست که اکثریت مردم اين جوامع غیرمذهبی شده اند. همین بحث در مورد عرصه های عدالت اجتماعی و حقوق بشری نيز صدق می کند.

بواقع بايد اين واقعیت را پذيرفت که در جوامع مدرن کنونی هنوز اکثریت جامعه مذهبی است، و ساختارهای حقوقی و واقعی با تفوق های جنسیتی و قومی و طبقاتی و امثالهم در شیرازهء جامعه جای دارد، و اين وضعيت را یک روزه نمی توان بطور دموکراتیک تغییر داد(4)، اما تنها بمدد همین دموکراسی سکولار است که می شود برای حل همهء آن مسائل کوشش و فعالیت کرد.

در نتیجه، از هر منظر که بنگريم متوجه می شويم که نمی توان دموکراسی سکولار را از اين بابت مورد حمله قرار داد که متضمن مدینهء فاضله ای نیست و آنهایی که، با طرح کمبودهای دموکراسی سکولار، خواستار رسطدن به مدینهء فاضلهء خويش اند، در 100 سال بعد از مشروطیت، همواره از پیشرفت جامعهء ایران جلوگیری کرده اند.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ

http://www.iranscope.com

http://www.ghandchi.com  

دهم بهمن ماه 1393

January 30, 2015
______________________________________

1. کمونيسم افيون روشنفکران ايران

http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm 

2. پسامدرنیسم شکل دهنده اسلامگرائی

http://www.ghandchi.com/304-Postmodernism.htm
Postmodernism Shaping Islamism
http://www.ghandchi.com/304-PostmodernismEng.htm

3. خاورمیانه در دام اتوپیسم

http://www.ghandchi.com/821-middle-east-utopianism.htm
Middle East Trapped in Utopianism
http://www.ghandchi.com/821-middle-east-utopianism-english.htm

4. مثلاً کافی است که، در زمینهء نگرش به موضوع همجنسگرایی، نگاهی به خافراد مترقی در ایران بیاندازیم تا ببینیم که اينگونه مسائل را نمی توان با «فرمان تآسيس مدینهء فاضله»، یک روزه، حل کرد. البته در اينجا منظور بحث های کاذب نظیر آمادگی نداشتن مردم برای دموکراسی نیست. در اين مورد نگاه کنيد به مقالهء «آیا مردم ایران برای دموکراسی آمادگی دارند؟»

http://www.ghandchi.com/837-democracy-readiness.htm 

http://www.ghandchi.com/868-democracy-secular.htm

بازگشت به خانه