تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

22 ارديبهشت ماه 1396 ـ  12 مه 2017

اندر چرایی و چند و چون ِ پیروزی امانوئل مکرون

پ. مهرکوهی

       دیشب فرانسه جوان ترین رییس جمهور تاریخ خود را برگزید. ولی نه پیروزیِ مکرون براستی پیروزی او بود و نه باخت ِ حریف ِ وی برای بازنده باخت به حساب می آید. این تازه آغاز یک داستان پر ماجرا است که فصل های بسیاری از آن در پنج سال ِ آینده نوشته خواهد شد. نوشتن دومین (دومیّن) فصل این داستان را "ماریین لُه پن" از همین امروز با چینش برنامه برای تغییر ِ نام حزب اَش را آغاز کرده است. 

       در دور ِ نخست انتخابات، شمار رأی های مکرون و ماریین لُه پن به روی هم به پنجاه درسد ِ رأی های داده شده نرسید. دور دوم ِ انتخابات هم کمترین میزان شمار رای دهندگان در تاریخ جمهوریِ پنجم ِ فرانسه را داشته است. این خود گویای یک فاجعهء انتخاباتی است و نشانی از بحران روانی، اجتماعی، مدیریتی و اقتصادی است که فرانسه با آن دست به گیربان است.

       یک سال پیش بود که مکرون جنبش خود را بنیان گذاشت. "با هم به پیش!" مکرون جریانی راست میانه که در سر داشت تا با فاصله گیری از هر دو جریان سیاسیِ راست و سوسیالیستِ به سختی آلوده به فساد و بی مدیریتی، هم از راست ها و هم از جریان های چپ، رأی به چنگ آورد. و اگرچه هواداران او به پیمان گزاریِ او برای بهبود اقتصاد و سیاست کشور فرانسه دلبسته اند، و اگرچه مکرون شگردهای تونی بلر و باراک اوباما برای به دست آوردن قدرت را سرمشق خود کرده، ولی پیروزیِ او برآمده از یک امید به دگرگونیِ آینده ساز نیست. در آغاز ِ بر سر ِ کار آمدن ِ تونی بلر، ناامیدان بسیاری به او دل بستند. در آغاز بر سر ِ کار آمدن اوباما هم همین داستانِ ناامیدانِ امیدوار تکرار شد. ولی دربارهء مکرون توهم ها چنان گسترده نیست. رأی به مکرون برآمده از ترس در افتادن به آینده ای بس ناگوارتر و پر خطرتر بوده است. با رآی دادن به مکرون، میلیون ها فرانسوی نه به آنچه باید باشد، که در نفیِ آنچه زشت می دارند و نمی خواهند باشد رأی های خود را به صندوق ها ریختند.

       به گونه ای، این سنت انتخاباتیِ فرانسه بوده و هست که رای دو نامزد راه یافته به دور دوم ِ انتخاب ریاست جمهور بسیار به هم نزدیک است. ولی در رأی گیریِ سال 2002، که در آن سخن بر سر گزینش میانِ ژاک شیراک و پدرِ همین «بانو ماریین لُه پن» بود، یک امر ِ استثایی روی داد. تفاوت بسیار بود. به همانسان تفاوت رأی ریخته شده به حساب ِ مکرون و رقیب اَش بانو "ماریین لُه پن" هم یک استثاء دیگر در تاریخ انتخابات فرانسه است.

       باز به گونه ای سنتی، ره یافتگان به دور دوم انتخابات فرانسه می کوشند به سراغ آن لایه ها و گروه های اجتماعی که در دور ِ نخست به آنان رأی نداده اند رفته و دل و رأی آنان را به دست آورند. ولی ویژه گیِ این دورهء انتخابات این بود که هم گروه های راست برای داد و ستد و بند و بست به سراغ آقای مکرون رفتند و هم چپ های مثلا تندرو! از میان راست ها یک گروه نیرومند ِ کاتولیک از مکرون می خواست که قانون ِ همسر ِ هم جنس گزینی را وانهد، و چپی ها هم از مکرون می خواستند در برابر رأی به او، او دست از سر ِ قانون ِ کار ِ فرانسه برداشته و بگذارد کارگران در پناه همین قانون ِ کنونی نفسی بکشند. مکرون که به رأی آوری ِخود ایمان داشت، به هر دو گروه نه گفت. چرا باید باج داد در زمانی که می توان باج ستاند؟

       باز به گونه ای سنتی، رییس جمهور ِ فرانسه از قدرت ِ فراوانی برخوردار است ولی آیا این قدرت به کار ِ مکرون و جنبش ِ " با هم به پیش!" او، که حتا یک نماینده در مجلس نمایندگان فرانسه ندارد، خواهد آمد؟

       فصل سووم داستان انتخابات ِ فرانسه در ماه ِ ژوئن و گزینش نمایندگان ِ تازهء مجلس فرانسه نوشته خواهد شد.

       مکرون که آمده است تا سنت های راست و چپ را به هم ریخته و طرح دیگری را به پا سازد، ناچار به امتیاز دادن به راست و چپ خواهد گشت. و باز روزگار به گونهء گذشته و بر همان پاشنه های کهنه خواهد چرخید و باز از کوزه همان خواهد تراود که در اوست.

هشتم ِ ماه می 2017

بازگشت به خانه