تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
31 ارديبهشت ماه 1396 ـ 21 مه 2017 |
روحانی و شروع وضع جدید
رضا وضعی
حکومت اسلامی با عمل و گفتمانِ بحران عجين است. از روز نخست حيات خود با بحران های متعدد روبرو بوده و اين امر تا به امروز هم ادامه دارد. اين رژيم در همان ماه های ابتدای عمر خود با برخی از اعتراضات و خيزش های قوميتی در داخل مواجه شد: در خوزستان، در کردستان و در گنبد. پس از آن، خود با گروگان گيری در سفارت آمريکا به ساختن بحرانی نو پرداخت، بعد از آن جنگ با عراق را باعث شد، سپس، با سازمان های سياسی داخلی به نبرد مسلحانه برخاست، بعد از پايان جنگ، قتل عام زندانيان سياسی را کليد زد، بعد، ماجرای سلمان رشدی را به وجود آورد، در آستانه ی سفر فرانسوا ميتران رئيس جمهوری فرانسه به ترور دکتر شاپور بختيار اقدام کرد و اين يکی از ده ها ترور خارج از کشوری نظام در کنار ميکونوس و ساير موارد در طول اين سال ها بود. پس از آن، برای نابود سازی مخالفان مسلح خود در عراق به اقدام نظامی پرداخت، در اين ميان بی سر و صدا ماجراجويی اتمی را هم آغاز نموده و به جدّ برای ساختن سلاح اتمی اقدام کرد، در لبنان به تسليح حزب الله لبنان پرداخت، در نوار غزه از حماس حمايت کرد، به کشتار دگرانديشان و قتل های زنجيره ای روی آورد، مدتی برای جنگ با طالبان در افغانستان به مرزهای شرقی لشگر کشی کرد، آن گاه با آمريکايی ها در اين کشور برای سرنگونی طالبان و تقويت راستی های مذهبی متمايل به خويش وارد عمل شد، با اشغال عراق توسط آمريکا به اين کشور به طور غير رسمی لشگرکشی کرد و تقويت جريان های مسلح شيعه را در دستور کار خود قرار داد، شبکه های تروريستی خود را در سراسر جهان از بوسنی گرفته تا سودان گسترش داد، در داخل نتيجه ی بديهی انتخابات خرداد 88 را منکر شد و يک بحران اعتراضی در داخل پديد آورد، همزمان با آغاز نبردها در سوريه در اين کشور دخالت مستقيم نظامی کرد و به کشتار مخالفان اسد پرداخت، همزمان، بحران اتمی به واسطه ی افزايش تلاش ها در راه دستيابی به بمب اتمی به اوج رسيد و منجر به سخت ترين تحريم ها عليه اقتصاد شکننده ی کشور شد، تلاش کرد که در بحرين دخالت کند و وقتی موفق نشد به يمن رفت و با حمايت و تسليح شيعيان حوثی خود را در معرکه ای جديد انداخت.
با بحران هائی اين چنين که نظام در این چهار دهه با آن روبرو شده، و با توجه به بحران های فعلی کشور، رژیم اسلامی ثابت کرده که در مدیریت مجموعه های بزرگ تجربه و علم را ندارد تا بتواند به کار و حرکت خود ادامه دهد. رژيم روند حل هر ایراد و ضعف مدیریتی خود را در این چهار دهه با مشکلاتی مواجه کرده و حل نکردن و تشدید آنها باعث بروز بحران های متعددی شده است. بوری که امروز رژیم به همين دلیل «سوء مدیریت» با بحران های خطر آفرینی روبروست: بحران اتمی، جنگ درون قدرت، بحران اجتماعی (بروز هرچه بیشر اعتراضات اجتماعی)، بحران عمیق اقتصادی، بحران محیط زیستی و بحران خارجی یا منطقه ای. و حل نکردن هر کدام از این بحران ها رژیم را تا مرز فروپاشی مطلق خواهد کشاند. در تمامی اي« بحران ها می بینیم که رژیم خود شروع کننده و پایان دهنده بوده، اما در مورد «توافق هسته ای» امروز رژيم با بحرانی دست و پنجه نرم می کند که خود شروع کرده اما پایان دادن به آن دیگر دست خودش نیست.
بر کسی پوشیده نیست که بحران های نام برده به مرحله ی حادی رسیده اند. نتیجتاً رژیم نیاز دارد چاره ای بیاندیشد، اما نه مواد (تجهیزات و پشتوانهء مالی) حل این بحران ها را دارد و نه علم آن را. در نهایت یا باید به سمت فروپاشی کشیده شود یا مجرای تنفسی برای رژیم پيدا کند و زمینهء تغییرات درونی را فراهم آورد تا بتواند با این تغییرات و تنفس نیازهای مالی و تجهیزاتیخود برای حل و یا تعمیر بحران ها را تآمین کند.
اما این کار از هیچ طریقی صورت نمی گیرد مگر با ورود سرمایه های خارجی؛ چیزی که مثلاً سرمایه گذاران انگلیس آن را بصورت ورود سرمایه 600 میلیارد دلاری به ایران عنوان کرده بودند. و این البته تنها یک مورد از آن سرمایه گذاری ها است. در واقع، سرمايه گزاران بين المللی منتظر اعلام نتایج انتخابات اخير بوده اند تا تا ببيند رزيم چگونه کاندید مورد نظر آنها، یعنی آقای روحانی، را از صندوق بیرون آمی آورد.
در واقع «انتخابِ» حسن روحانی به معنای ترجیح بقای دراز مدت نظام بر منافع کوتاه مدت سپاه و نیروهای همراه آن است. مسئله قابل ذکر آن است که آقای روحانی قول داده بود مواردی را که در توافق برجام 1 آمده عملی کند، اما اکنون اين امر در قالب توافقی جدید، احتمالا تحت نام برجام 2 عملی خواهد شد.
رژیم ایران پولی در صندوق هائی ندارد که مدام توسط خودی ها غارت شده اند؛ در نتیجه نظام ناچار است دل اش را با خيال آمدن سرمایه های خارجی خوش کند. غرب البته برای امنیت سرمایهء خود و زیر سوال نرفتن از طرف مجامع غربی مواردی را به ایران پیشنهاد کرده که طرف ایرانی آن را در برجام 1 به صورت پنهان و آشکار پذیرفته است، اما حال نیاز به آن است تا به این موارد به صورت جدی تری رسیدگی کرده و در مورد آنها توافقات جديدی به امضا درآید.
حتی ترامپ در 19 ژانویه قانون تحریم ایران را که برای مدت 120 روز بود و موعد آن در 19 می 2017، یعنی 29 اردیبهشت ماه و روز انتخابات ریاست جمهوری به سر می رسيد تعلیق کرد. چند روز قبل از انتخابات نیز دیدیم توافقنامه ای را جلوی رژیم گذاشتند، تحت عنوان توافق 2030 یونسکو که شامل هفده ماده در خصوص تعلیم، تربیت، آموزش و کاهش نابرابری های جنسی و حقوقی و.. بود، که فعلاً رهبری شانهء رژیم را از امضای آن خالی کرده است.
نتیجه اينکه رژیم ایران برای مهار بحران ها، و یا حداقل به عقب بردن تشدید بحران های نام برده، چاره ای ندارد جز پایان دادن کامل به برنامه اتمی، اوراق کردن موشک های بالستیک، بیرون کشیدن نیروهای قدس از منطقه، حمایت نکردن از تروریسم، رعایت حقوق بشر و شفاف سازی مالی و مبارزه با پول شویی؛ يعنی دقیقاً همان سناریوی مطلوب غرب برای زمینه سازی در راستای سرمایه گذاری امن و سودبر بر پایهء رقابت آزاد. حال، با بر سر کار آمدن حسن روحانی بدون هیچ تردیدی نظام درگیر توافقی دیگر خواهد شد که در آن سناریوی استحالهء نظام کلید خواهد خورد؛ از اول هم معلوم بود که کاندیدای مطلوب این سناریو حسن روحانی است.
در اين ميان، مطرح کردن رییسی برای سفید نشان دادن سیاهی های روحانی بود. با انتخاب روحانی نظام آمادهء دادن امتیاز های اجتماعی و سیاسی و استحاله بزرگ می شود. رژیم با اعلام برنده شدن حسن روحانی پیام خود را مبنی بر اينکه که می خواهد تغییر در ساختار کند، به جامعه و جهان رسانده است. با اعلام پیروزی روحانی جامعه جهانی کمابیش متقاعد شده اند که رژیم لااقل به برخی تغییرات اصلی تن خواهد داد.
این تغییرات طبیعتا ضربه ای را به جامعه روحانیت تندرو، سپاهیان و مؤتلفهء بازاری ها خواهد زد. در این تردید نداشته باشیم که زنگ دگرگونی و تحول در ایران به صدا در آمده و این رژیم، چه بخواهد یا نخواهد، رفتنی است، اما با کلید خوردن سناریوی استحاله و در نبود اپوزیسیون رادیکال این سرنگونی به طول خواهد انجاميد
بالا آمدن حسن روحانی نشان از آن دارد که، بدلیل فشارها و پيش کشیدن موضوع بازبینی برجام از طرف غرب، که موافقت اولیهء انگلیس، آلمان و فرانسه را نیز با خود دارد، عمر رژیم، در شکل چهار دهه ای خود، رو به پايان دارد و در سناريوی در دست اجرا - ورای باج دادن های ظاهری دولت به سپاه که به نظر میرسد برای نرم کردن آتش تند اسلحه داران نظام باشد - قرار بر اين است که مجموعهء نیروهای حاضر در ساختار قدرت، که به هر قيمت خواهان قرار ندادن رژيم در مقابل خطر نابودی هستند، موفق به مهار سپاه و به حاشیه راندن آن شوند که در صورت تحقق این امر، نظام به طور خود خواسته و از درون دچار استحاله میشود.
اکنون روند استحاله نظام، با انتخاب شدن کاندید مطلوب غرب، کليد خورده است.