تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
زندان اوین به جاذبه گردشگری تبدیل می شود!
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پنجاه تن از سفیران خارجی مقیم تهران با حضور در زندان اوین از بندهای این زندان بازدید کردند. سفرای خارجی مقیم تهران با اظهار شگفتی از وضعیت سلول ها و رفاه و سرویس و خدماتی که به زندانیان داده می شود ابتدا تصور کردند اشتباهاً و به علت آشنا نبودن با آدرس محل وارد یک هتل دابل فایو استار (ده ستاره!) شده اند؛ اما مسئولان زندان آنها را از اشتباه در آوردند و گفتند: «درست تشریف آورده اید، اینجا زندان معروف اوین و از جاذبه های گردشگری ایران است که بیشتر گردشگران خارجی، بویژه گردشگران آمریکایی و اروپایی، پس از ورود به کشورمان ترجیحاً چند ماه و حتی چند سال در آن اقامت می کنند!
سپس هوای دلچسب کوهستان اوین و جمع زندانیان خوشگذران در محوطهء ییلاقی زندان و استعمال قلیان و زدن چای داغ و خوردن فالوده و بستنی در سایه سار چنارهای زندان توجه سفرای خارجی را جلب کرد و یکی از سفرای خارجی گفت «در مملکت ما (کرهء جنوبی) زندانیان را ده تا ده تا در سلول نگهداری می کنند و در زندان به روی آنها قفل است و لباس متحدالشکل دارند، که روی آن شماره زندانی و اسم او چاپ شده است، در حالی که در اوین در زندان چارتاق باز است و زندانی ها آزادانه رفت و آمد می کنند و تی شرت و پیراهن و شلوارک برند تن کرده و با استفاده از اینترنت بسیار پر سرعتی که فقط در این زندان وجود دارد سرگرم چت کردن با دوستان خارج زندان خود هستند!
بازدید از زندان اوین بر اساس درخواست سفرای خارجی مقیم تهران تدارک دیده شد و 5 ماه قبل نیز برخی از سفرای خارجی با هماهنگی ستاد حقوق بشر اسلامی و سازمان زندانها بازدیدی از کانون اصلاح و تربیت تهران داشتند.
گفته می شود بسیاری از سفرای خارجی با مشاهده این وضعیت خواستار زندانی شدن خود در اوین شده اند، و چون عده ای از آنها پس از صرف چلوکباببرگ با کوبیده اضافه و چای و قلیان خود را پشت سر زندانیان پنهان کرده، و حاضر به ترک زندان نبودند مسئولین زندان با باتوم و گازاش_آور آنها را وادار به خروج از زندان کرده اند!
سفیر اندونزی در ایران در واکنش به بازدید از اوین گفت: بنده برای اولین بار است که از اوین بازید میکنم و آنچه از شرایط اینجا دیدم بسیار خوب است. امکانات تربیتی و اصلاحی که در این زندان است بسیار خوب است و شرایط زندانیان بسیار خوب و رفتاری که با آنها میشود بسیار مطلوب است!
یکی دیگر از سفرای خارجی که از دیدن وضعیت رفاهی زندان اوین شگفت زده شده بود به خبرنگاران گفت: امروز علت بالا بودن تعداد زندانیان در ایران را متوجه شدم! ارائه خدماتلاکچری و سرویس VIP به زندانیان سبب هجوم مردم ایران برای زندانی و اقامت در محبس شده است!
کارشناسان اقتصادی می گویند در حال حاضر به خاطر گرانی سرسام آور مسکن، خرید یک آپارتمان کوچک چهار متری (!) و یا اجاره یک آپارتمان دو متر و نیمی (!) در تهران برای هشتاد و پنج میلیون نفر از جمعیت هفتاد میلیونی ایران ممکن نیست و به همین خاطر روشنفکران و نویسندگان و روزنامه نگاران و مدیران سایت ها و دانشگاهیان و اقشاری که قادر به تشخیص "هِر" از "بِر" هستند عمداً و عالماً و عامداً به دولت بند می کنند تا دستگیر و ضمن انتقال به اوین از بی خانمانی و کارتن خوابی نجات پیدا کنند و ناهار و شام و مخارج تفریح و سرگرمی را هم میهمان سازمان زندان ها باشند!
یکی دیگر از سفرا که با لهجه غیاث آبادی صحبت می کرد گفت: قبل از اینکه بیایم فکر میکردم این زندان شلوغ و غیرقابل مدیریت باشد، محیط خوب و شادی بخش نداشته باشد. اما با مشاهده وضعیت اوین به این فکر افتادم که کار در وزارتخارجه را رها کرده و زندانی اوین شوم!
یکی دیگر از سفرای خارجی که با دیدن وضعیت لاکچری زندان کف کرده بود، در گفتوگو با خبرنگاران گفت: من 6 ماه است که به ایران آمدهام و اطلاعاتم دربارهء این کشور کامل نیست اما امروز در بازدید اوین فرصت کردم که از شرایط این زندان آگاه شوم. این یک مدل خوبی است و خیلی شگفتزده شدم و برایم اطلاعات جالبی داشت و فکر میکنم شرایط این زندان واقعاً شرایط خیلی خوبی است و باید الگوی جهانی گردد!
یکی از مسئولان زندان ضمن ارائهء گزارشی از وضعیت زندانی ها گفت که ما به زندانی حقوق می پردازیم، در حالی که خارج از زندان شرکت ها و کارخانجاتی هستند که سال به سال حقوق کارکنان خود را نمی دهند! همچنین زندان را به دانشگاه تبدیل کرده ایم و در حال حاضر تعداد دانشجویان ما از دانشگاه های کشور بیشتر است!
در این بازدید سفرای خارجی با مقامات برجستهء دولت احمدی نژاد و یک آقازاده پورسانت دلاری بگیر و چند چهرهء سیاسی و اقتصادی برجسته که در زندان اوین «دولت سایه» تشکیل داده اند ملاقات و دیده بوسی کردند!
یکی از سفرای خارجی که از دیدن مقامات دولتی در اوین تعجب کرده بود اظهار امیدواری کرد در بازدید بعدی با تجمیع سایر افراد کلنگی دولتی، جلسات هیئت دولت در اوین برگزار گردد تا سفرا ضمن بازدید از اوین مذاکرات سیاسی و اقتصادی هم داشته باشند!
سبک شناسی چپاول!
در یکی دو ماه گذشته اول دولت آمریکا دو میلیارد دلار اوراق قرضه ایران را برای پرداخت خسارت به بازماندگان حادثه نروریستی 11 سپتامبر مصادره کرد، و سپس آسمانخراش یک میلیارد دلاری ایران در گران ترین منطقهء تجاری منهتن نیویورک را بالا کشید و در گام سوم قصد کرده الواح هخامنشی را که قابل قیمت گذاری نیستند و نزد دانشگاه شیکاگو امانت بوده اند هاپولی کند!
ممکن است مخالفان دولت بی تدبیر و ناامید، از بی عملی و بی وجودی حاجی ممد جوات ظریف و اعضای باندش در وزارت خارجه انتقاد کنند و سئوال کنند چرا وزارت خارجه مثل مگس در مربا افتاده و کاری برای حفظ دارایی های ایران انجام نمی دهد!
حقیقت این است که آسمانخراش نیویورک در زمان شاه سابق خریداری شده بود و جزو آثار طاغوت محسوب می شد و چون مقامات کشور نمی توانستند با بیل و کلنگ وارد منهتن شده و آن را مثل ساختمان آرامگاه رضاشاه خراب کنند اجازه داده اند که آمریکا این اثر طاغوتی (لکه ننگ رژیم گذشته!) را از تملک ایران خارج نماید!
البته نه اینکه وزارت امور خارجه اوس جوات ظریف عکس العملی نشان نداده و هیچ کاری نکرده باشد؛ بلکه به قرار اطلاع ممد جوات ظریف در یک پیام توئیتری دونالد ترامپ را نفرین کرده و گفته است: "امیدوارم جز جیگر بزنی!"
نکتهء قابل توجه اينکه چپاول اموال ایران توسط آمریکا بدآموزی داشته و کشورهای دیگر هم برای عقب نماندن از آمریکا برای دارایی های بجا مانده ایران از دوران طاغوت عزم جزم کرده اند و هر روز خبر جدیدی از مصادره و اموال ایران منتشر می گردد!
مثلاً، به دنبال غارت اموال ایران توسط آمریکا، امروز خبر رسید که کانادا هم، تحت تاثیر بدآموزی های آمریکا، دادگاهی در انتاریو رژيم اسلامی را به پرداخت یک میلیارد و 700 میلیون دلار غرامت به قربانیان آمریکایی "تروریسم" محکوم کرد.
اگر خاطرتان باشد حاج آقا خاوری رئیس کل مومن و نماز خوان بانک ملی هم در اواخر دوران ریاست اوس محمود آرادانی چند میلیارد دلاری برداشت و به کانادا گریخت! لذا عده ای معتقدند که دولت کانادا از روی دست حاج آقا خاوری نگاه کرده و کمر به اختلاس اموال ایران بسته است! يعنی کانادایی ها دیدند حاج آقا خاوری صندوق بانک ملی را خالی کرده و شهروند کانادا شده و مقامات ایران حواله اش را به روز قیامت کرده و کاری به کارش ندارند، فهمیدند اگر آنها هم دومیلیارد بردارند آب از آب تکان نمی خورد و فوق فوقش مسئولان ایرانی آنها را نفرین می کنند!
از لحاظ سبک شناسی (!) کانادایی ها و آمریکایی ها در چپاول و غارت اموال ایران مثل دزدهای دهه چهل و فیلم های گانگستری عمل کرده اند؛ در حالی که فرانسوی ها با رفتار جنتلمن مآبانه کاری کرده اند که وزارت نفت حاجی زنگنه هشتاد درصد فاز یازدهم پارس جنوبی را با طیب خاطر به آنها می دهد و وزارت صنایع حاجی نعمت برده (!) با خرید یکجای تولیدات پژو و رنوی فرانسه میلیاردها یورو به جیب آنها می ریزد!
با باز ماندن در دیزی (خزانهء مملکت و اموال کشور) و نبودن حیا در دولت های خارجی، پیش بینی می شود کومور و گینه بیسائو و بورکینافاسو هم بخش هایی از دارایی های ایران را بالا بکشند!
برادران عراقی سر مرز ایران چاه زدند!
لطفاً اول این چند سطر را هم از اصل اخبار و گزارشات خبرگزاری ها ملاحظه فرمائيد:
- وزارت نفت عراق با انتشار بیانیهای اعلام کرد به زودی نخستین چاه نفتی این کشور در هویزه حفر خواهد شد که در فاصله کمی با مرز ایران واقع شده است.
- جبار علی لعیبی، وزیر نفت عراق، در مراسم آغاز حفر چاه در میدان هویزه گفت که کشورش به دنبال توسعهء میادین نفتی مشترک با همسایگان و جذب سرمایه برای این پروژهها است.
- پیش از این برآوردهای رسمی ذخیره نفتی اسمی این میدان را بیش از 850 میلیون بشکه و ذخیره قطعی آن را حدود 220 میلیون بشکه تخمین زده بود. میدان نفتی هویزه در مرز استان میسان عراق با استان خوزستان ایران واقع شده است.
- عراق پس از عربستان سعودی، دومین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان است و قصد دارد ظرفیت فعلی تولیدات را از 4.7 میلیون بشکه در روز به 5 میلیون بشکه افزایش دهد.
حال تفسير اين خبرها را بخوانيد:
خوشبختانه، به یمن کمک های بی دریغ نظامی و مستشاری حکومت اسلامی و با درایت و نبوغ سرداران و پاسداران از جان گذشته ایران، موصل دومین شهر بزرگ عراق و پایتخت خلیفه گری داعش آزاد شد و به حاکمیت پاره پوره عراق بازگشت! يعنی، از بازی های جالب روزگار و از عجایب تاریخ معاصر، امداد رسانی سخاوتمندانهء جمهوری اسلامی به عراقی ها و نجات آنها از دست اشغالگران است!
این برادران عراقی که امروزه به همت و غیرت ایرانیان از دست داعش آزاد شده اند، در طول هشت سال جنگ تحمیلی با تخریب زیر بناهای اقتصادی و شهری ایران و به شهادت رساندن و معلول و زخمی کردن صدها هزار ایرانی بیش از یک هزار میلیارد دلار به ایران خسارت زدند و هنوز ایران نتوانسته است از زیر بار خسارات جبران نشدنی و فجایع انسانی هشت سال جنگ ناجوانمردانه و غیر انسانی جنایتکاران عراقی خارج شود!
اکنون خبر می رسد که همان بعثی های عفلقی سابق و برادران کنونی، هنوز کاملا از شر داعش خلاص نشده، حوزهء مشترک نفتی هویزه در کنار مرز ایران را به کمپانی های خارجی واگذار کرده اند تا تجاوز "قطر" به حوزه مشترک پارس جنوبی را تکرار کرده و هرچه نفت در این حوزه مشترک وجود دارد را ساکشن کنند!
اين برادران عزیز عراقی که در دوران جنگ تحمیلی با بمباران جزیره خارک و تاسیسات نفتی ایران، نظیر پالایشگاه آبادان و حتی تهران، و خطوط انتقال نفت و به آتش کیدن چاه های نفت به درآمد نفتی ایران و ثروت ملی و خداداد ایرانیان لطمه می زدند حالیه، در زمان صلح، با وسایل مدرن استخراج نفت به سر وقت حوزه های مشترک نفتی با ایران آمده اند!
به اين ترتيب، عراقی که پیروزی خود بر داعش و نجات کشور را مدیون ایران است و هنوز کاملاً بر اوضاع مسلط نشده در کنار نقطه صفر مرزی سرگرم چاه زدن است!
وزارت امور خارجه و وزارت نفت در عمل (طی مذاکرات برجام و مذاکرات با توتال) نشان داده اند که عُرضهء احقاق حقوق ایران را ندارند و آبی از آنها گرم نمی شود والا جا دارد حداقل این حوزه مشترک و چند حوزه مشترک مرزی دیگر به عنوان خسارات جنگ تحمیلی برای بهره برداری در اختیار ایران قرار بگیرد!
البته می دانيم که آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد این است که وزارت نفت ایران وسایل لازم برای استخراج نفت هم به عراق خواهد داد و وزارت خارجه هم پیروزی عراق در حفر چاه در مرز ایران را به برادران عراقی تبریک خواهد گفت و چون با شکست داعش دیگر نیازی به مدافعان حرم در عراق نیست گروه های نظامی برای حفظ امنیت بهره برداری عراق از حوزه مشترک نفتی با ایران تحت عنوان مدافعان چاه های نفتی به عراق ارسال خواهند شد!
با تثبیت اوضاع امنیتی در عراق، این کشور نفت بیشتری به بازار سرازیر خواهد کرد که موجب کاهش بهای نفت و وارد شدن خسارات مالی و اقتصادی به ایران می شود!
از این سه وزیر کدامیک خدمت گذار ترند؟
جنجال و سر و صدای زیادی بر سر واگذاری بزرگ ترین و سود آور ترین فاز گاز جنوبی به فرانسوی ها به راه افتاده، و حتی سر و صدا به گوش نمایندگان مجلس شلم شوربا رسیده، و بعضی نمایندگان حالا که کار از کار گذشته و فرانسوی ها پارس جنوبی را تملک کرده اند از خواب بلند شده و قول بررسی قرارداد با توتال فرانسه را داده اند!
مخالفان دولت (يعنی هشتاد میلیون ایرانی!)، و حتی عده ای در درون رژيم اسلامی، وزارت نفت را به خاطر واگذاری هشتاد درصد سهم قرارداد به شرکت فرانسوی توتال مورد انتقاد قرار داده و این قرارداد را خلاف قانون و منافع ملی می دانند!
باید توجه داشت که تعمیق روابط تجاری و اقتصادی ایران با فرانسه برای رژیم تهران هم منافعی داشته، که مهم ترین آن آوردن آب فرانسوی ها است! يعنی واگذاری منابع گازی پارس جنوبی به فرانسوی ها یک معامله و «تراضی طرفين» و دو طرفه بوده و قبل از آنکه گاز پارس جنوبی به فرانسه برسد آب فرانسوی از حلقوم امت همیشه بی آب پائین رفته است!
به گزارش دبیر انجمن تولید کنندگان آب معدنی و به نوشتهء جراید جمهوری اسلامی، در حال حاضر فرانسه اولین کشور اروپایی است که به ایران آب رسانی می کند و هر بطری آب فرانسوی در سوپر مارکت ها و فروشگاه های مواد غذایی و رستوران های تهران به بهای پانزده تا بیست هزار تومان فروخته می شود!
حالیه بر سر این پیروزی عظیم که چه کسی آب فرانسوی ها را وارد کرده است بین منگنه (وزیر نفت) نعمت خورده (وزیر تجارت) و ضخیم (وزیر خارجه) اختلاف افتاده و هر یک مدعی هستند که خودشان اول آب فرانسوی ها را آورده و به حلقوم تشنهء امت ريخته اند! اما، در عين حال، وزارت امور خارجه این موفقیت بزرگ را نتیجه نبوغ و ذکاوت دیپلمات های خود می داند که در مذاکره با قدرت های بزرگ با دادن وعدهء امتیازات اقتصادی کلان آب از دهان اجانب راه می اندازند!
به اعتقاد ناظران مسائل حکومت اسلامی، اگرچه سایر وزرا و وزارتخانه ها هم علاقمند به آبگیری از طرف های خارجی خود هستند اما تا قبل از سپردن مسئولیت وزارت خارجه به ممد جوات ضخیم خارجی ها علیرغم ایجاد رابطه با مسئولان و نمایندگان دولت از اين عمل خودداری می کردند، اما با شل آمدن ظریف و خندیدن های بی مورد و جلف و اتخاذ تصمیمات آبکی در مذاکرات هسته ای (برجام) و بستن آب به برنامه هسته ای کشور، و اظهارات آبکی در مورد مسائل جهانی، فرانسوی ها متوجه علاقمندی طرف ایرانی شده و قبول کرده اند تا در برابر تعهد وزارتخارجه جمهوری اسلامی برای تعطیلی راکتور اراک و کنار گذاشتن تولید آب سنگین توسط ایران، به ایران آب معدنی صادر کنند!
در محافل سیاسی شنیده شده است که در دوران اوباما مذاکرات سری و مخفیانه ای هم برای گرفتن آب معدنی و آب چشمه از آمریکا در جریان بوده که به دلیل یک سوء تفاهم که شرح اش در زير می آيد، به نتیجه نرسیده است!
همانطور که مطلع هستید، ملاقاتی ظاهراً اتفاقی در مستراح سازمان ملل متحد در نیویورک بین ممد جوات ضخیم و حاج حسین اوباما روی می دهد تا طرفین در مورد واگذاری راکتور آب سنگین اراک در قبال دریافت بطری های آب معدنی سبک آمریکا به توافق برسند اما بعداً با افشاگری یک عضو برجسته هیئت ایرانی در مورد آلودگی آب های چشمهء آمریکا این مذاکرات بی نتیجه می ماند!
در حاشيهء اين ملاقات اين داشتان هم نقل شده است که ظاهراً یکی از مقامات وزارتخارجه اسلامی در توالت سازمان ملل مشاهده می کند یک مقام آمریکایی در حال ادرار کردن در توالت است؛ و با مشاهده این وضعیت به هیئت همراه خود چنين اطلاع می دهد که آمریکایی ها در همان چشمه ای که چند روز است ما از آن آب می خوریم ادرار می کنند و آب چشمه های آنها آلوده است!
در تقویم جمهوری اسلامی!
جدی جدی خدمت تان عرض می شود که شرکت توتال با امضای قراردادی با حکومت اسلامی در مرحله اول، تنها پنج درصد سرمایه گذاری مورد نیاز ایران را در سال تامین میکند، در حالی که اگر از مدیران دولتی که حقوق و پاداش نجومی می گیرند، و یا از مدیران متدین و مومن نظام که دست در بیت المال می برند و یا از وزیر محترم مومن و متدینی که با همکاری دخترش قاچاق می کند کمک خواسته شده بود با یک گلریزان ساده می توانستند چندین برابر این سرمایه را جمع آوری کنند!
این قرارداد از این جهت خبرساز شده که اولین قرارداد نفتی با یک شرکت غربی بعد از رفع تحریمهای هستهای ایران است، در عین حال اولین قرارداد در قالب قراردادهای جدید نفتی ایران است، که پس از تسلیم مفتضحانه شش قدرت اول جهان در برابر خواسته ها و فشار جمهوری اسلامی برای بستن نیروگاه اراک و جمع آوری سانترفیوژهای "فردو" امضاء شده است!
محرمانه بودن جزئیات قرارداد از دلایل انتقاد مخالفان است اما دولت می گوید انتشار جزئیات باعث می شود کشورهای دیگر راه و رسم قرارداد بستن و دادن هشتاد درصد منابع و منافع به طرف معامله را یاد بگیرند!
حکومت اسلامی ایران ده ها سال است به دلیل فعالیت شبانه روزی در خرد کردن دهان آمریکا و استکبار جهانی وقت تمام کردن فازهای میدان گازی پارس جنوبی را نداشته و "قطر" که زمین را خالی از حریف دیده، این منبع گازی مشترک را غارت کرده است (!) بطوری که پیش بینی می شود پس از اتمام پروژه های ایران، دیگر ته گاز در آمده و گازی برای استخراج باقی نمانده باشد و جمهوری اسلامی ناچار پارس جنوبی را به شهربازی و قهوه خانه سنتی تبدیل نماید!
یک کارشناس اقتصادی در ایران که نخواست نامش برده شود، میگوید سود توتال در این قرارداد، عادی اما خطر بالای سیاسی دارد و از این جهت دادن سهم بیشتر به طرف ایرانی، جذابیت قرارداد را برای توتال از بین میبرد. از طرفی در سالهای اخیر شرکتهای ایرانی موفق یه توسعه این فاز نشدهاند. یکی از دلایلش کمبود منابع مالی و دلیل دیگر، نبود تکنولوژی لازم است که به گفته او در دست شرکتهای غربی است.
آنطور که در بیانیه شرکت توتال آمده، در مرحله اول قرارداد فاز یازده پارس جنوبی، تنها حدود دو میلیارد دلار هزینه میشود که به معنی تقریبا همین مقدار سرمایه گذاری در ایران است. با مرحله 30 چاه، دو سکو که به تاسیسات موجود متصل خواهند شد، و دو خط لوله هم در عمق آّب کشیده خواهند شد.
در بیانیه توتال آمده است که در مرحله بعدی، زمانی که "مطابق وضعیت مخزن نیاز باشد" فاز دوم هم آغاز خواهد شد که شامل ساخت تاسیسات شناور فشرده سازی گاز خواهد بود. منابع ایرانی اعلام کردهاند که این فاز احتمالا سه سال بعد از آغاز بهرهبرداری شروع میشود. برآورد میشود که بعد از سه سال برداشت، فشار مخزن کاهش پیدا میکند. رئیس توتال گفته که در پایان مرحله دوم، در مجموع حدود پنج میلیارد دلار سرمایه گذاری خواهد شد.
منابع خبری هم شروع این سرمایهگذاری را حدود یک میلیارد دلار هم اعلام کردهاند، که در نهایت قرار است به حدود پنج میلیارد دلار برسد. در حالی که مقامهای وزارت نفت ایران، از همین حالا به دروغ سرمایهگذاری را همان پنج میلیارد دلار اعلام کردهاند.
طبق برآورد رسمی وزارت نفت ایران، این کشور در پنج سال آینده، نیاز به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری دارد. از آنجایی که ایران چنین سرمایهای ندارد، نیاز به تشویق سرمایه گذاران خارجی دارد. اگر امسال را سال اول این پنج سال در نظر بگیریم، سرمایه گذاری حدودا دو میلیاردی توتال، کمتر از پنج درصد نیاز سالانه صنعت نفت و گاز ایران به سرمایه گذاری است.
حدود یک دهه قبل، مرکز پژوهشهای مجلس ایران برآورد کرده بود که در صورت جذب نشدن حدودا 150 تا 200 میلیارد دلار در حدود یک دهه، ایران از صادر کننده، به وارد کننده نفت تبدیل خواهد شد. گرچه این برآورد مربوط به یک دهه قبل است. وزارت انرژی آمریکا باقی ماندن ظرفیت تولید ایران در سطح حدود چهار میلیون بشکه در روز و ناتوانی ایران در صادرات گاز را نتیجه کمبود سرمایه و دردسترس نبودن تکنولوژی می داند.
در اين ميان آقای "بی زن منگنه"، وزیر نفت و همکارانش در دولت بی تدبیر و ناامید، که گویی فلان غول را شکسته اند، از امضای قرارداد "لو دادن" منابع نفت و گاز پارس جنوبی به عنوان دومین پیروزی خارق العاده بشر پس از تسخیر و پیاده شدن انسان بر سطح کره ماه نام می برند! با امضای این قرارداد استعماری ایران فقط 19 درصد سهم خواهد داشت و بقیه نفت و گاز و میعانات نفتی را برای مدت بیست سال فرانسه خواهد برد، که در واقع مشت محکمی به دهان آمریکا است!
کسانی که از قراردادهای مدل ترکمنچایی سر در می آورند پیشنهاد می کنند در تاریخ کشور و در تقویم جمهوری اسلامی از روز امضای این قرارداد به عنوان روز "شُل دادن!" یاد شود و تعطیل رسمی اعلام شود تا مردم مثل روزهای تعطیل عزاداری دست زن و بچه خود را گرفته و به شمال مسافرت کنند!
در عکس " بی زن منگنه " وزیر نفت و معاون وی در حال کرنش و خنده چاپلوسانه و اظهار ارادت به رئیس توتال فرانسه به خاطر قبول هشتاد درصد سهم دیده می شوند!
واردات جنازه از چین!
بنا به گفتهء رئیس سازمان پزشکی قانونی مملکت با کمبود جنازه مواجه شده و برای تأمین اجساد مورد نیاز دانشگاه های علوم پزشکی کشور و آموزش دانشجویان چاره ای جز واردات جنازه از خارج نداریم! رئیس پزشکی قانونی افزود: «در حال حاضر کمبود جسد به مشکل جدی دانشگاههای علوم پزشکی تبدیل شده و به همین دلیل تلاش میکنیم تا جسد را از خارج وارد کشور کنیم.» این مقام اضافه کرده: «اجسادی که ناشناس هستند یا اجسادی که بعد از شش ماه کسی به سراغ شان نیامده، با کسب اجازه های قانونی به دانشگاهها داده میشوند، اما تعداد آنها خیلی کم است.» احمد شجاعی افزوده این تعداد جسد «اصلاً نیاز دانشگاه را برطرف نمیکند و به همین دلیل ما خودمان پیشنهاد دادهایم تا بتوانیم از خارج جسد وارد کنیم، اما هنوز موفق نشدهایم که جسد وارد کنیم.»
انتظار می رود سازمان گردشگری و میراث فرهنگی که نتوانسته است گردشگران خارجی را برای سفر به کشور زير سلطهء حکومت اسلامی تشویق و ترغیب نماید اموات خارجی ها را به ایران بیاورد و مشکل کمبود جنازه را تا حدودی مرتفع نماید!
همچنین جا دارد وزارت بازرگانی با توجه به فریز بودن ده ها میلیارد دلار پول فروش نفت ایران که از زمان تحریم ها در چین و هندوستان بلوکه مانده است، پول ها را به چینی ها و هندی ها داده و جنازه تحویل بگیرد!
ضمناً! ناظران امور ایران علت کمبود "جنازه" را به کار گیری جنازه ها در پست های حساس و مدیریت های مهم کشور می دانند! در اين مورد امت همیشه در صحنه همی گویند اگر این مدیران جنازه نبودند (يا جنازه ها مدیر نبودند!) طی چهار دهه و صرف ده ها تریلیون دلار پول صادرات نفت الان مملکت در چنین وضعیت اسفناکی نبود و نیمی از مردم زیر خط فقر زندگی نمی کردند!
پیشنهاد عمومی این است که بجای وابسته کردن مملکت به اموات خارجی و واردات جنازه و مرده از چین جهت تشریح آناتومی و آموزش دانشجویان پزشکی، از همین جنازه های بی خاصیتی که پست های مدیریتی را اشغال کرده و کار مثبتی بلد نیستند و فقط به فکر پر کردن جیب خود و تخم و ترکه خودشان می باشند استفاده شده و همه اشان را به سالن تشریح برده و به دست دانشجویان رشته پزشکی و جراحان آینده مملکت بسپارند تا از «اسفنکتر مقعد» گرفته تا «حلقوم» شان را با تیغ جراحی تشریح نمایند!
البته شايان تذکر است که جنازه های مصدر کار و دارای موقعیت بالا یک اشکال دارند و آن اینکه به درد آموزش های مغزی و قلبی نمی خورند و تجربه ثابت کرده که کلهم اجمعین فاقد مغز و قلب می باشند!