!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

نقش رضا شاه در تلفات جاده ای و ریلی کشور!

حوادث جاده ای و ریلی کشور نمی گذارند آب خوش از گلوی وزیر بیراهه پائین برود و بنده خدا به اداره شرکت ها و موسسات خصوصی خود برسد! سالی چند بار قطارهای باری و مسافری با هم برخورد می کنند یا آتش می گیرند و یا از ریل خارج می شوند و عده زیادی را به دیار باقی می فرستند! هر پنجشنبه - جمعه و در هر تعطیلی که پیش می آید عده زیادی در جاده چالوس جان خود را از دست می دهند!

خیلی ها وزارت بیراهه و شخص «و زیر و روی» این وزارتخانه (حاجی آخوندی - باجناق حاجی ناطق نوری) را به بی وجودی و سوء مدیریت متهم کرده و گناه حوادث و تلفات جاده ای را به گردن آخوندی می اندازند؛ حتی مجلس شلم شوربا چند بار او را به مجلس کشانده و مورد پرسش قرار داده و تهدید به استیضاح کرده است، در حالی که این زبان بسته تقصیری ندارد و مجلس باید رضاشاه را به جرم احداث جاده چالوس و کشیدن راه آهن سراسری احضار و استیضاح و برکنار نماید!

می فرمائيد چرا؟ عرض می شود که در واقع اگر رضاشاه جاده چالوس را نساخته بود مردم با اتومبیل های (فورقون!) پراید به جاده نمی زدند و جان خود را از دست نمی دادند!

یکی دیگر از کارهای زشت رضاشاه که برای زیر سئوال بردن مدیریت خارق العاده جمهوری اسلامی در دوران سلطنت خودش انجام داده است ساخت جاده چالوس بدون دریافت وام و کمک فنی خارجی در مدت کوتاه 3 سال و حفر طولانی ترین تونل ها با بیل و کلنگ می باشد! در حالی که جمهوری اسلامی الان سی و پنج سال است با دریافت ال - سی از چین و کمک مستشاران راهسازی چینی و حتی آوردن عمله و کارگر از چین نتوانسته است جادهء رضاشاه ساخته را با توجه به رشد ترافیک قدری پهن تر نماید!

اگر رضاشاه در عرض سه سال تهران و چالوس را به هم متصل نکرده بود الان نظام مقدس زیر سئوال نمی رفت و هشتاد میلیون مخالفان نظام مدیریت نظام مقدس را با مدیریت رضاشاه کبیر مقایسه نمی کردند و نظام را زیر سئوال نمی بردند!

بنابراین مشخص است کار رضاشاه به منظور تخریب نظان و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی بوده و باید به دادسرای انقلاب احظار و طبق عدالت قضایی سر و ته اعدام گردد!

در مورد جرایم تاریخی رضاشاه شاهد مثال زیاد است، یکی هم دست داشتن وی در حوادث کوی دانشگاه و تظاهرات دانشجویی است.

رضاشاه نه تنها دانشگاه تهران را ساخت و بچه های مردم را دانشجو کرد، بلکه کوی دانشگاه را هم در امیرآباد بنا نهاد تا بعدها مورد استفاده مخالفان نظام قرار بگیرد و دانشجویان عمداً برای تهمت زدن به نظام مقدس خودشان را از پنجره پائین بیندازند و ریش تراش خود را در جیب مامور نیروی انتظامی بگذارند! در واقع اگر رضاشاه دانشگاه نساخته بود حوادث کوی دانشگاه هم به وجود نمی آمد و دانشجویان هم در خیابان ها خودشان را به باتوم ماموران نمی کوبیدند و زخمی و معلول و مجروح و مقتول نمی کردند!

در مورد اقدامات ضد انقلابی رضاشاه و لطماتر که به نظام مقدس زده باز هم صحبت خواهیم کرد!

در عکس های ضمیمه رضاشاه در حال عمل خائنانهء افتتاح جاده چالوس به منظور زیر سئوال بردن مدیریت جمهوری اسلامی دیده می شود!

مشاغل جدید: صیغه درمانی، فروش روده، ماساژ با صيغه!

خشکسالی های اخیر و هجوم روستائیان به شهرها یکی از دلایل رشد آمار بیکاری اعلام شده است و در حال حاضر آمار بیکاران از آمار جمعیت کشور فزونی گرفته و از هر چهار نفر ایرانی شش نفر بیکار هستند! هزینهء بالای زندگی و بیکاری مزمن سبب گردیده تا امت سلحشور به فکر خود اشتغالی بیفتند و کاری برای خود دست و پا کنند!

در خبرها آمده بود که یکصد میلیون دلار روده به خارج صادر شده است! با توجه به بیکاری و بی پولی و فلاکت رو به رشد امت همیشه کپک زده، که باعث شده مردم بچه خود را جهت دریافت دیه زیر چرخ ماشین در حال حرکت بیندازند، به نظر می رسد مردم دیگر قادر به خرید مواد غذایی و حیف و میل آن نیستند و به روده و معده و نگاری و هزارلا و جهاز هاضمه خود احتیاجی ندارند و همان بهتر که صادر شود و مسئولان از روده مردم هم چیزی گیرشان بیاید و بخورند!

در عين حال، با هجوم توریست های عراقی به مشهد مقدس و رونق گرفتن کار و بار هتل ها و مراکز کارآفرینی برای زنان خرید خدمتی (صیغه ای!) راه جدیدی برای کسب و کار شرافتمندانه کشف شده و در تهران و شهرستان ها موسسات اطفای شهوت با مجوزهای قانونی تحت پوشش ماساژ فیلیپینی توسط نسوان صیغه ای دایر گردیده است!

رشد تاسیس مراکز اطفای شهوت شرعی (صیغه درمانی!)، تحت پوشش ماساژ، تاثیر زیادی در توسعهء اقتصادی کشور و کاهش کسری بودجه دولت محترم دارد و باعث ایجاد چند میلیون شغل مستقیم و غیر مستقیم و توسعهء «توریسم حلال» در کشور و افزایش درآمد مالیاتی دولت و برون رفت از اقتصاد نفتی خواهد شد و دولت می تواند بجای اتکا به درآمد نفت به درآمد صیغه متکی شود!

حالیه به همت مردم مسلمان و با ایمان و با غیرت در تهران و شهرستان ها مراکز مختلف ماساژی راه اندازی شده است که «کل بدن» را ماساژ می‌دهند و در تبلیغات‌شان تاکید دارند این کار به وسیله‌ء "جنس مخالف" انجام می‌شود. حتی بعضی از این مراکز صیغه درمانی اعلام کرده اند که مورد تائید وزارتخارجه هستند! (قابل توجه کسانی که وزارتخارجه را به کم کاری متهم می کنند!)

توسعهء «صنعت مشروع صیغه» فواید بی شماری برای دولت دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم:

اولا دولت می تواند یک صندلی اضافه در کابینه بگذارد و یک شش کلاس سوادی دیگر از اقوام افراد متنفذ را با دکترای تقلبی در راس "وزارت صیغه و لهو و لعب!" بگمارد و عده دیگری از افراد فامیل مسئولان بلند پایه که دست شان جایی بند نیست و بیکار هستند را به عنوان معاون وزیر و مدیران کل و «معاونت کاندوم و تجهیزات جلوگیری از باروری ناخواسته» در این وزارتخانه بگمارد و از محل درآمد مالیاتی صیغه ای ها به آنها حقوق نجومی بدهد تا گردن شان کلفت تر شود!

دوم اینکه وزارت دارایی و امور اقتصادی از مراکز صیغه درمانی و مالیدن کل بدن مالیات حقه خود را بگیرد و سایر مراکز دولتی هم به سهم خود به صیغه ای ها و صیغه کنندگان عوارض ببندد! فی المثل، برای انواع مناطق محدودهء طرفین حدود قانونی تعیین شود و برای ابزار خارج از استاندارد خلافی صادر و جریمه اخذ گردد!

همچنین صیغه کنندگان مکلف باشند قبل از انجام عمل صیغه با واریز مبلغی به حساب نیروی انتظامی از پلیس بین الملل گواهی عدم خلافی بگیرند!

شهرداری هم که به همه چیز مردم عوارض بسته است به آن چیز هم عوارض ببندد و اگر کسی حق شهردار را کف دستش نگذاشت ماموران سد معبر بریزند و وسط کار بساط لهو و لعب شهروند متخلف را جمع آوری کنند!

رئیس جمهور هم باید برای ساماندهی این مراکز هیئت دولت را مامور تدوین آئین نامه و مقررات صنعت جدید کند و از فعالیت افراد غیر متخصص که پول می گیرند و خوب سرویس نمی دهند جهت جلوگیری از نارضایتی صیغه کنندگان جلوگیری نماید!

همچنین از فرهنگستان زبان فارسی و استاد حداد عادل انتظار می رود برای هماهنگی تابلو و برند این مراکز باید چاره ای بیندیشد و فکری برای حفظ فرهنگ و ادب کرده و زبان شیرین فارسی را در این معامله جنسی پاس بدارد! به عنوان مثال، بد نیست نام این اماکن صیغه درمانی و ماساژ را "مالیدنی - خوابیدنی" گذاشت! البته "دارالاطفا" هم اگرچه فارسی نیست برای شرعی نشان دادن قضیه مناسب است!

داستان روغن مالزی!

وزیر صنعت و کشاورزی مالزی می گويد: «به لطف سفارش بالای ایران، صادرات روغن پالم به این کشور ایران در پنج ماه نخست سال میلادی جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل دو برابر و نیم شده است».

ظاهراً، حق و حساب (زیر میزی - پورسانت) رسیده و روغن پالم که به دلیل مضر بودن برای مصارف انسانی، توسط دکی هاشمی، وزیر وزارت درد بی درمان، بیمار و آموزش زرشکی، ممنوع الورورد شده بود مجدداً سر سفرهء امت همیشه بدبخت آمده است!

روغن نخل (پالم) در جهان مصرف صنعتی دارد و بیشتر در صنایع صابون سازی و رنگسازی مصرف می شود اما در حکومت اسلامی به خورد مردم داده می شود!

استفاده از روغن پالم در مصارف غذایی موجب سکته های قلبی و مغزی می گردد و در خود کشورهای شرق آسیا هم که بزرگترین تولید کننده آن هستند استفاده غذایی ندارد!

جالب اینکه در مالزی، تایلند و کشورهای شرق آسیا که بزرگ ترین تولیدکنندگان روغن پالم هستند از این روغن به هیچ وجه استفاده خوراکی نمی شود و فقط در تهیه صابون و صنعت کاربرد دارد! البته گفته می شود که در ایران نيز، علاوه بر خوردن روغن پالم، از آن برای مقاصد دیگری هم استفاده شده است که به علت رعايت عفت کلام از اطالهء آن خودداری می شود!

اصلاح نژاد توسط ممدرضا عارف و منزل!

بچهء ممد رضا عارف (رئیس فراکسیون ناامید مجلس شلم شوربا - نزدیک به اسهال طلب ها)، در یک مصاحبهء تلویزیونی، با تبختر از چگونگی اصلاح نژاد خود پرده برداری کرد و اظهار داشت که چون بابا و مامان اش گل کاشته اند وی با استعداد متولد شده و در همان لحظات خروج از رحم مادر سراغ شرکت مخابراتی آفریقای جنوبی را گرفته و با انجام یک واسطه گری ساده بین مخابرات حکومت اسلامی و شرکت آفریقای جنوبی جهت راه اندازی ایرانسل چند صد میلیاردی به بدن زده و همین دست آورد کوچک سرمایهء اولیهء او برای کارهای بزرگ بعدی و قرار گرفتن نامش در فهرست ثروتمندان برتر جهان شده است!

متأسفانه، پس از انتشار این مصاحبه، موجی از بد و بیراه در فضای مجازی و رسانه ها و سایت ها و خبرگزاری ها به راه افتاد و هر کس هرچه از دهان و مقعدش درآمد نثار این جوان با استعداد کرد! در حالی که حرف این بچه کاملاً درست است و مدیران و مسئولان مملکت حقیقتا به واسطهء انقلاب مقدس یک مرتبه جهش ژنتیکی و فامیلی و خانوادگی و شغلی پیدا کرده اند!

تا قبل از پیروزی انقلاب و آمدن اسلام به کشور، مدیران و مسئولان عالیرتبه به خاطر سوء تغذیه و علف چری و نخوردن پروتئین کافی نمی توانستند در بچه پس انداختن تولید خوبی داشته باشند و یک کودن ديگری مثل خودشان را پس می انداختند، اما با پیروزی انقلاب شکوهمند و مهاجرت به تهران و در دست گرفتن زمام ادارهء کشور حسابی فقر و مسکنت گذشته را با خوردن مال مردم و مال من و مال شما جبران کردند و بچه های استاندارد یورو 2000 و ایزو 9000 تحویل بازار دادند!

در این جهش ژنتیکی (موتاسیون) فقط ژن های دلالی، پدر سوختگی، رشوه خواری، حرامخواری، دکل دزدی، جاسوسی به نفع بیگانگان، گرفتن پورسانت از شرکت های خارجی توتال و کرسنت، غارت بیت المال، زناکاری، جعل مدرک تحصیلی، قاچاقچی گری و سایر موارد خار پشتگی آنها دچار جهش شده، و در عوض ژن های انسانیت، ایمان و تقوا، پاکی و درستی، نوع دوستی و حب وطن، رحم و مروت و شرافت آقایان تحلیل رفته است!

استوره ای به نام تتلو!

1. تتلو بجای سلاح کشتار جمعی!

این هفته حاج امیر حسین مقصودلو، خوانندهء رپ زیر پله ای، پس از حضور در کنار حاج ابراهیم خان رئیسی، نایب التولیهء مقدس مشهد، در روزهای انتخابات ریاست جمهوری این بار به جشن فارس پلاس، متعلق به خبرگزاری اصولگرای فارس (وابسته به سپاه پاسداران و بسیج) رفت و چندتن از مقامات ملبس به ردای روحانیت و مقامات لباس شخصی از حاج آقا تتلو تجلیل و تقدیر به عمل آورده و هدایایی هم به نامبرده داده شد!

گويا برگزاری این مراسم پر خیر و برکت و پر فیض در محیطی معنوی همراه با سروصدا درآوردن تتلو از حنجره و منافذ خروجی بدن به عنوان خواندن "رپ" بمنظور زدن مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و استکبار جهانی که می گویند حکومت اسلامی با موسیقی مخالف است بوده.

نکته جالب آنکه حاج ابراهیم رئیسی گفته بود که حاجی تتلو را نمی شناخته و بخاطر اظهار توبه وی او را پذیرفته و این کار را بر اساس آموزه های اسلامی و اخلاقی انجام داده اما اینکه اکنون این خواننده با این تیپ عجق وجق در مراسم یک خبرگزاری اصولگرا و در کنار سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس و عضو جبههء پایداری و در ردیف اول و البته نزدیک به کارگردان ارزشی فیلم قلاده های طلا می نشیند هم از آن دست نکات جالب توجه و شایسته تامل است!

حضور این موجود عجیب و غریب در مراسم سپاه و در میان افولگرایان موجب پخش شایعاتی در مورد استخدام نامبرده در سپاه به عنوان آلت قتاله و سلاح مرگبار شده است و می گویند سپاه می خواهد در درگیری احتمالی با آمریکا و دشمنان اسلام از صدای این خواننده زیر پله ای به عنوان یک سلاح امحای جمعی استفاده کرده و با پخش سر و صداهایی که این موجود به عنوان موسیقی رپ از خود خارج می کند در جبهه توسط بلندگوهای قوی، کلیهء سربازان دشمن و مهاجمان را دیوانه و مجبور به خودکشی (يا خودزنی) نماید!

2. تتوی تتلو!

اما ظهور اين پديدهء نادره در داخل مملکت باعث اختلافات عقیدتی و جناحی نيزشده است و بیم آن می رود که اصولگرایان به دو دسته طرفدار تتلو (تتلیتی!) و مخالف تتلو (گوگوشیتی - طرفدار حاجیه خانم گوگوش!) تقسیم شوند!

پس از انتشار عکس های حاج آقا رئیسی نایب التولیه مقدس مشهد با حاج آقا تتلو، مدیر با ایمان و مکتبی روزنامه کیهان با نشان دادن عکس العمل خود (!) صراحتاً اظهار داشت که ایکاش مرده بودم و زمین دهان باز می کرد و مرا می بلعید و این صحنه را نمی دیدم!

اکنون عکس های جدیدی از حاج آقا تتلو با حجت الاسلام رسایی و سایر حجت الاسلام ها منتشر شده که به نظر می رسد هدف منتشرکنندگان عکس ها جلو انداختن خودکشی حاج آقا شریعتمداری مدیر با ایمان و اصولگرای روزنامه مکتبی کیهان بوده است!

معلوم نیست در مملکتی که مداحش (داماد احمدی نژاد) فساد اخلاق دارد و ترتیب کارمند زن سفارت فرانسه را می دهد و قاری و معلم قرآن با ایمان اش کودک و نوجوان آزاری می کند و مدیران عالیرتبهء آن یک در میان به جرم دزدی بیت المال دستگیر و یا به خارج می گریزند و روز روشن موسسات معتبر مالی وابسته به ارگان ها (نظیر تعاون سپاه) با اعلام ورشکستگی دارایی های امت فلاکت زده را بالا می کشند چرا همه به خالکوبی (تتو)ی تتلو و یا عکس یادگاری روحانیت با وی گیر داده اند!

گرایش روحانیت مبارز و اصولگرا به تتلو و تتلیتی شدن امثال حاج آقا رسایی نشانهء حمایت جامعهء روحانیت از تولید داخلی است وگرنه خیلی راحت می توانستند در سفر به آنتالیا ضمن قر و قنبیل آمدن در دیسکوها و اماکن اجرای کنسرت های ایرانی با شهرام شب پره و ابی و لیلا فروهر و یا حاجیه خانم گوگوش عکس بیندازند!

بعضی ها هم به خالکوبی های تتلو گیر داده اند و از روحانیت انتقاد کرده اند که چرا دست در دستان تتو شدهء تتلو گذاشته اند! در پاسخ به این ایرادات باید گفت تتو کردن در اسلام منعی ندارد و اگر خلاف شرع بود خیلی ها که در عمرشان نماز نخوانده اند، برای گرفتن پست و مقام و رسیدن به ثروت و مکنت روی پیشانی خود جای مهر را تتو نمی کردند!

3. فتاوی تتلو

همچنين خوانندهء زیر زمینی سابق و مصلح اجتماعی روزمینی فعلی، که سیاستمداران و بزرگان قبیله جهت کسب آبرو (!) با وی عکس یادگاری می گیرند تا در انتخابات رای بیاورند و یا محبوب القلوب شوند؛ در یک اظهار نظر کارشناسی پیرامون رشد پدیدهء غیر انسانی تجاوز به دختران و زنان و کودکان خردسال اعلام فرمودند مقصر خود زنان و دختران و کودکان هستند که حجاب کامل را رعایت نمی کنند و با لباس تنگ و شلوار چسبان (ساپورت) بیرون می آیند!

با توجه به نقش سخنان و رهنمودهای برادر مکتبی و زیر زمینی حاج آقا تتلو در تصمیمات بزرگان قبیله و اداره جامعه گفته می شود وزارت درمال و آب زرشک ( درمان و بهداشت سابق! ) به کلیه زایشگاه های کشور ابلاغ کرده است تا از خروج بدون حجاب نوزادان دختر از رحم مادر که موجب تحریک متجاوزین می گردد قویا جلوگیری شود و با همکاری بسیج و نیروی انتظامی نوزادان فاقد حجاب را از همان راهی که آمده اند به جای اول خود برگردانند!

تتلو و گیر دادن غیراخلاقی داماد احمدی نژاد به کارمند زن سفارت فرانسه

روزنامه‌نگاران داخل ایران بنا بر گزارشات موثق در توئیت‌هایی خبر از دستگیری عبدالرضا هلالی و روح‌الله بهمنی (داماد پروین احمدی‌نژاد) به جرم ایجاد روابط غیر اخلاقی دستگیر شده اند! گفته می شود داماد احمدی نژاد به یک کارمند زن سفارت فرانسه در تهران که متهم به جاسوسی است گیر داده و ایجاد کارهای نامشروع کرده است!

تاکنون چند تن از معاونان و مقامات دولت احمدی نژاد به خاطر تجاوز مالی و اقتصادی دستگیر شده اند اما برای اولین بار است که یکی از منسوبین او به جرم مفاسد اخلاقی و بند کردن به کارمند زن سفارت دستگیر می شود!

حاج آقا تتلو خواننده زیر پله ای و اسپانسر کاندیداهای ریاست جمهوری و حامی جناح افولگرا نيز اخیراً علت تجاوزات جنسی را لباس های چسبناک اعلام فرموده بودند (!) در مورد اخیر هم به نظر می رسد کارمند زن سفارت فرانسه به منظور لطمه زدن به حیثیت مداحان و از راه به درکردن داماد مظلوم احمدی نژاد عمداً لباس چسبناک جلوی مداح با ایمان پوشیده تا وی را به دور انداختن ایمان و جلو آمدن برای ارتکاب اعمال منکراتی تشویق و تحریض کند!

با توجه به وفور نعمت در مشهد مقدس که برادران عراقی را برای اطفای شهوات به صورت شرعی (صیغه - متعه) به ایران می کشاند باعث تاسف است که یک مداح با ایمان یقهء کارمند زن سفارت فرانسه را بگیرد!

پاسبان ها هم نفتخواری کرده اند!

یکی از پیشرفت های خارق العادهء علمی، حکومتی و دولتی در دولت اوس محمود (تحفه آرادان!) تغییر ژنتیکی (موتاسیون - Motation ) و نفتخوار کردن مدیران و مقامات دولتی بود! حتی گاو و گوسفند ها هم می دانند که نفت را پای گل و گیاه و درخت هم بریزند خشک می شود تا چه برسد به آنکه توسط آدم (حتی مقامات دولتی که همه چیز را می خورند!) کشتی کشتی و تانکر تانکر نوشیده شود!

همان موقعی که ارشدترین پاسبان نیروی انتظامی (آژدان سابق) بطور ناگهانی از کار برکنار شد شایع گردید که از روی دست بادک زنجانی تقلب کرده و چند محمولهء نفتی را برده و فروخته و پول (ارز) ناشی از نفت فروشی را برنگردانده است!

در آن موقع شایعات زشتی که در مورد فساد مالی سربار احمدی مقدم بر سر زبان ها افتاده بود تکذیب گردید تا مردم بیشتر از این به پلیس بدگمان نشوند و نگویند این چه رئیس پلیسی است که بجای دزد گرفتن و دستگیری غارتگران بیت المال خودش هم بعله! اما اکنون معلوم شده هر چیزی که در زمان وقوع به شدت تکذیب می شود حقیقت دارد و از جمله ماجرای نفتخواری سربار (!) احمدی مقدم رئیس پلیس سابق جمهوری اسلامی که به تقلید از بادک زنجانی محموله های نفتی را پاسبانخور کرده است!

اینطور که حاجی کربلایی غلامرضا حیدری، عضو فراکسیون ناامید مجلس شلم شوربا می‌گوید، رئیس پلیس در این بخور بخور تنها نبوده و برخی فرماندهان نیروی انتظامی هم به واسطهء همراهی با این پاسبان نفتخوار و ارتکاب تخلف در پرونده فروش نفت بازداشت شده‌اند.

نمایندهء تهران و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در پیام توئیتری خود در این باره نوشته است «در ماجرای پرونده فروش نفت توسط نیروی انتظامی، ماجرا صرفاً به انفصال از خدمت آقای احمدی مقدم ختم نمی‌شود و گویا فرماندهان دیگری نیز بازداشت شده‌اند».

محمد حسینی، دیگر عضو کمیسیون برنامه و بودجه 15 تیر ماه گفته بود در فاصلهء سال‌های 87 تا 91 به دستور محمود احمدی‌نژاد٬ نیروی انتظامی مجوز صدور نفت دریافت کرد تا منافع آن در همان نیرو هزینه شود. وی در همین تاریخ از انفصال اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، در این پرونده خبر داده بود.

موفقیت این پاسبان ها در نفتخواری نشان می دهد "جهش ژنتیکی"، آنطور که بچهء ممد رضا عارف گفته است، فقط در آقازاده ها (گدازاده های قبل از انقلاب) نبوده و مدیران و مسئولان نظام، کلهم اجمعین، طوری جهش ژنتیکی (شهوت دزدی) پیدا کرده اند که حتی می توانند نفت را که ماده ای سمی و کشنده است کشتی کشتی بالا بکشند و مثل آب خوردن بخورند!

ضمناً، در عکسی اختصاصی که ضمیمه کرده ام سربار احمدی مقدم در حال تمرین کششی و آماده سازی خود جهت بلند کردن نفتکش ها دیده می شود!

ساخت جزایر مصنوعی با خاک ایران!

امارات متحدهء عربی، مشتمل بر هفت امیرنشین کوچک است که توسط دولت استعمارگر بریتانیا در سال 1971 تاسیس شد. تا سال 1971 نیروهای انگلیسی در این امیرنشین ها حضور داشتند و حتی پلیس فرودگاه ابوظبی و رؤسای پلیس شهرها انگلیسی بودند. سکنهء این امیرنشین ها از راه ماهی گیری و صید مروارید امرار معاش می کردند و دولت شاهنشاهی ایران هم به آنها کمک های غذایی و انسان دوستانه می کرد. ابوظبی و دوبی دو امیر نشین مهم این مجموعه بودند. دوبی یک منطقهء بیابانی و بی آب و علف بود و تنها منطقهء شهری آن به مرکزیت میدان جمال عبدالناصر (امروزه میدان بنی یاس) و در اطراف این میدان متشکل از خانه های خشت و گلی بود.

پس از انقلاب شکوهمند در ایران، دوبی به بارانداز کالا به ایران تبدیل گردید و ایرانیانی که لاف وطن دوستی و ضد عرب بودن می زنند ثروت های کشور را به دوبی منتقل و این شیخ نشین مینیاتوری را به یک غول تجاری تبدیل کردند! اکنون مجموعهء استعمار ساختهء امارات متحده نه تنها ادعاهای پوچ ارضی نسبت به ایران مطرح می کند بلکه با استفاده از خاک مرغوب ایران سرگرم گسترش مساحت خود و ساخت جزایر مصنوعی و تخریب کامل محیط زیست خلیج فارس می باشد!

ساخت جزایر پالم یا النخیل و جزایر قاره ها در سواحل جنوبی خلیج فارس در حال اتمام است و دوبی برای رساندن سطح جزایر به بالاتر از سطح دریا به بیش از یکصد میلیون متر مکعب خاک احتیاج دارد و این خاک در حال صدور از ایران است!

تا به حال در تاریخ بشر همهء جنگ ها برای حفظ خاک بوده و دیده نشده است عده ای که لاف میهن دوستی می زنند خاک کشور خود را، که در طول تاریخ برای حفظ آن میلیون ها انسان شریف جان داده اند، را درازای دریافت پول (درهم امارات!) بفروشند و نام این وطن فروشی را صادرات غیر نفتی بگذارند!

حکومت های عربی با تأمین مخارج جنگی عراق و تشویق این کشور به حملهء ناجوانمردانه به ایران و تحمیل هشت سال جنگ کوشیدند به خاک ایران دست اندازی کنند، که با رشادت و شهادت طلبی مدافعان ایران توطئه آنها دفع شد. اما اکنون خاکی را که نتوانسته بودند با جنگ و خونریزی به دست بیاورند در حال خریدن با پول هستند!

حتی بعضی از نمایندگان مجلس هم متوجه قاچاق خاک ایران به دوبی شده و اعتراض کرده اند اما موضوع مثل سایر معضلات کشور سریعاً به فراموشی سپرده شد و خاک ایران تریلی تریلی و کشتی کشتی به دوبی حمل می شود!

اعتصاب غذا به سبک اختلاس کنندگان دست پاک!

بعضی خبرها ادعای اوس محمود در مورد اعتصاب غذای حاج حمید دست پاک معاون دولت دهم را ثابت می کند و گفته می شود حمید بقایی از لحظه ورود به زندان در اعتراض به بی عدالتی (! ) غذای خود را کم کرده و روزی نصفه گوسفند بیشتر نمی خورد!

در عکس مسئول خرید زندان در حال انتقال لاشه گوسفند برای ناهار معاون اعتصاب غذائی اوس محمود دیده می شود!

 بازگشت به خانه