تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 امرداد ماه 1396 ـ  16 ماه اگوست 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

مملکت هزار ژن خوب!

          يکی از نکات جالب در مورد حکومت اسلامی مسلط بر ايران آن است که رأی دهندگان تزئینی (امت ساندیس خور!) وقتی چهار نعل پای صندوق رای می روند تا کاندیدای منصوب شده را انتخاب کنند اطلاع ندارند که وقتی یک فقره رئیس جمهور انتخاب می کنند در واقع به رفع بیکاری عده زیادی از اقوام و وابستگان او (که با او «پيوند ژنيک» دارند و از محل «ژن های خوب» او به نوائی می رسند) کمک کرده اند! مثلاً، در اين مقوله، از عجایب خلقت یکی هم این است که هر کس رئیس جمهور می شود برادر «هم ژن» اش هم همه کاره ریاست جمهوری می گردد.

          رئیس جمهوری که منصوب و با رأی تزئینی امت خوشخیال انتخاب می شود به محض آنکه پایش به کاخ ریاست جمهوری می رسد کل اقوام و افراد فامیل و همولایتی هایش هم، بصورت ژنتيک مصدر کار می شوند و ایضا وزرا هم، که خودشان تا چند وقت پیش بیکار بودند، به محض نشستن پشت میز وزارت لشگری ژنتيک از اقوام و هم دهاتی ها را در زیر مجموعهء خود به کار (بیکاری با حقوق های نجومی!) می گمارند!

          این اپیدمی از گذشته وجود داشته است. اما اگر در رژیم گذشته خانواده های حکومتگر مانند اسدالله علم و فرمانفرمائیان سابقه چهارصد ساله در حکومت و اشرافیت داشتند و به واسطهء تمول ارثی و مکنت و ثروت خانوادگی دست به دزدی و اختلاس و ارتشاء نمی زدند هزار فامیل بعد از انقلاب به واسطهء ازدواج درون گروهی (!) و از راه نزديکی های مشروع پیدا شده اند!

          میر حسین حصری (موسوی سابق) موقعی که سرپرست وزارتخارجه شد آقا داداشش میر محمود را هم به وزارتخارجه آورد و بعد که نخست وزیر شد به نخست وزیری برد.

          اکبر هاشمی بهرمانی، معروف به پدر فائزه رفسنجانی، هم که رئیس جمهور شد برادرش ممد را رئیس دفتر و همه کاره ریاست جمهوری کرد و بعد هم که رئیس مجمع تش خیس شد ممد را هم رئیس دفتر مجمع تش خیس کرد و بچه هایش هم با سن کم و در حالی که دهان شان هنوز بوی شیر می داد مدیر عامل مترو و مدیرعامل شرکت نفت و رئیس واردات داروهای خاص و مشاغل نان و آبدار دیگر شدند!

این افراد کسانی بوده و هستند که قبل از انقلاب حکومت را متهم به حکومت فامیلی و حاکمیت الیگارشی می کردند!

          سید ممد خاتمی هم که خود را تافته جدا بافته از دولتمردان بعد از انقلاب می داند برادرش و فک و فامیلش را دور و بر خود جمع کرد و چیزی بود در ردیف اوس محمود احمدی نژاد!

          اوس محمود احمدی نژاد هم که بدون تقلب و در یک انتخابات آزاد سرکار آمد برادرش (داود حلبی ساز) را آورد و بازرس ویژه ریاست جمهوری کرد و پدر عروس (رحیم جن گیر) و داماد نوجوان خود و خواهر و پسر و کل فامیل دور و نزدیک و اهالی آرادان بالا را در پست های نان و آبدار گذاشت و هر سال هم همه را اکیپی در داخل یک بوئینگ اختصاصی بار می کرد و به بهانه سازمان ملل به هتل والدروف آستوریای نیویورک می برد!

          این مورد آخری (حاجی حسن سرخه ای) در موقع تبلیغات دور اول سوار شدنش بر مردم مرتباً از فامیل سالاری در دولت احمدی نژاد و دولت های سابق انتقاد می کرد و چند بار قول مردانه (!) داد که در دولت او فامیل بازی و پسرخاله سالاری نخواهد بود! اما صد رحمت به دولت غریق استخر (رفت سنجانی) و دولت اوس محمود!

          برای نمونه توجه کنید:

          * حسین فریدون (برادر حاج حسن) دستیار ویژه رئیس جمهور و بپای مذاکره کنندگان برجام و انتقال دهندهء ذخیره ارزی بانک ملت دوبی به صرافی خصوصی خود در تهران!

          * غلومعلی خوشرو پدر داماد حسین فریدون سفیر ایران در سازمان ملل!

* اسمال سماوی فرزند عبدالله سماوی، خواهر زاده حاجی روحانی: رئیس مرکز ارتباطات ریاست جمهوری

          * مهدی مونسان خواهر زاده دیگر حاجی روحانی: رئیس گروه صنعتی قطعات اتومبیل ایران

          * حاجیه خانم طاهره قیومی مسئول روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری (روحانی دایی مادرش است! )

          * کربلایی اصغر مونسان خارزاده روحانی مدیر عامل منطقه پولساز آزاد کیش

          * اسدولله وطنی شوهر خواهر روحانی: دبیر شورای عالی گزینش ریاست جمهوری

          * اسمال نجار معاون وزیر کش ور و رئیس ستاد بحران کش ور (پسر عموی شوهر خواهر روحانی)

          * عبدالحسین فریدون (پسر عموی روحانی) رئیس هولدینگ پولساز صنعتی - تجاری و مشاور وزیر علوم و رئیس هیئت مدیره بیمه ایران

          چون این لیست بسیار بلند بالا و ذکر نام و مقام همه افراد فامیل دور و نزدیک و روستائیان سابق سرخه در اینجا امکان پذیر نیست همینجا قیچی کرده و سراغ بقیه اعضای باند می رویم!

          بطور مثال خار زادهء نوبخت، سخنگوی دولت روحانی، لیسانس محیط زیست از دانشگاه آزاد سولقون را مدیرعامل پتروشیمی گذاشته اند!

          دارو دسته وزیر کشور هم دیدنی تر هستند:

          روزنامهء قانون چاپ تهران در مورد خویشاوند سالاری و انتصابات خانوادگی رحمانی فضلی در وزارت کشور می نویسد:

          * هادی رحمانی فضلی پسررحمانی فضلی، عضو کارگروه اقتصاد مقاومتی وزارت کشور است.

          * داماد جوان خواهر وزیر کش ور، سیدسلمان سامانی، رییس مرکز مدیریت عملکرد بازرسی و امورحقوقی وزارت کشور، باحفظ سمت سرپرستی حوزه وزارتی را برعهده دارد این جوان سامانی نیز یکی از نزدیکان وزیر است. او که گفته می‌شود دامادخواهر رحمانی فضلی است و به نظر می‌رسد وزیر با چند شغله کردن این فامیل، گامی بلند در راستای اشتغالزایی برداشته‌اند.

          * ماجرای اشتغالزایی برای اقوام به اینجا ختم نمی‌شود چرا که اگر درپورتال وزارت کشور جست‌وجو کنید می‌بینید وزیر، دستیار ویژه ای برای خود در نظر گرفته است و از قضای روزگار آن دستیار «مصطفی ملکی»، همسر دختر وزیر و در واقع داماد خود رحمانی فضلی است که اکنون در وزارتخانه پدر همسرش مشغول فعالیت است.

          * ماجرای اشتغال اقوام اين آقای وزیر، تنها به همین تعداد ختم نمی‌شود. کمی جست‌وجو کافی است تا به نام «سعید راحتی قوچانی» بربخورید. سعید راحتی قوچانی، برادر همسر وزیر کشور است. او اکنون در سمت مشاور وزیر کشور در وزارت کشور مشغول به کار و فعالیت است.

          * نام جالب توجه دیگر اما در این میان «خلیل راحتی قوچانی» است. او برادر دیگر همسر وزیر است و سمت‌هایش مورد توجه هستند. یکی از موارد جالب در مورد خلیل راحتی قوچانی را شاید بتوان دوران کاری او در بخش های مختلف شهرداری تهران دانست. وی در سال 1392 به عنوان عضو هیات مدیره و مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران منصوب شد. بعدها گفته شد که او از امکانات شهرداری برای بازسازی خانه سازمانی وزیر استفاده کرده است. اما ماجرای کربلایی خلیل راحتی قوچانی به اینجا ختم نشد و دو سال بعد و در اسفند سال 94، راهی وزارت کشور شد تا حلقه اقوام و یاران از هم دور نباشند. در سال 94، با حکم مهندس خندان دل، معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی، وزیر کشور و رییس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌ های کشور، به عنوان قائم مقام این سازمان معرفی شد. این انتصاب تازه در حالی صورت می‌گرفت که هیچ خبری مبنی بر استعفای «خلیل راحتی قوچانی» از پست قبلی در شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران منتشر نشده بود و شاید همین موضوع بتواند گره ای از پیچ و خم های رابطه بین شهرداری تهران و وزارت کشور نیز بگشاید.

          باری، این رشته سر دراز دارد و در تمام وزارتخانه ها و نهاد ها و ادارات و مراجع مملکت دیده می شود و از دربان دم در و مسئول اطلاعات تا معاون و مشاور وزیر و مدیران کل و غیره و ذالک فک و فامیل و همولایتی وزیر و مدیر آن نهاد هستند و جالب اینکه اگر وزیر آذری است همه در آن وزارتخانه آذری زبان هستند و اگر لر است همه به گویش لری حرف می زنند و معلوم است وزیر بعد از گرفتن رأی اعتماد از مجلس سلفی اسلامی و دریافت حکم انتصاب کامیون گرفته و به ده مسقط الراسش مراجعه و فک و فامیل و همولایتی ها را بار کرده و به تهران و وزارتخانه آورده است!

 

جانوران کیسه دار ايرانی! با تشکر از «نشنال جئوگرافی!»

          شاید شما هم از آن دسته امت های همیشه در صحنه باشید که جانوران اطراف خود را بخوبی نمی شناسند و همیشه فریب آنها را می خورند! چه بسا تصور کنید که جانوران حیاط وحش ایران همین یک مشت گاو و گوسفند و الاغ و بز و بز زاده هستند که همیشه اخبار آنها و آدم فریبی هایشان را از تلویزیون می بینیم و می شنویم؛ در حالی که ما هم جانوران غیر مفید دیگری نظیر کیسه داران داریم و استرالیا تنها کشوری نیست که حیوانات کیسه دار نظیر کانگورو دارد! تازه، کانگوروهای استرالیایی در هر «بارگيری» و «باردهی» فقط یک بچه می زایند و این کانگورو زاده را در کیسه خود گذاشته و بزرگ می کنند و کیسه آنها فقط به اندازه یک بچه گنجایش دارد. همچنین آنها در صحاری این کشور زندگی می کنند و مزاحم مردم نیستند. اما کانگوروهای نژاد ایرانی بیش از سه دهه است صحاری بی آب و علف را رها کرده و خود را به زندگی در بالای شهر تهران و آپارتمان ها و ویلاهای لاکچری تطبیق داده اند!

          تفاوت دیگر کانگوروهای نژاد ایرانی با کیسه داران استرالیا در اندازهء کیسه آنها می باشد! در کیسهء کانگوروهای استرالیایی فقط یک " کانگورو زاده کوچک " جا می گیرد اما کیسه داران ایرانی قادر هستند تا بیش از سه هزار میلیارد دلار را در کیسهء خود جا داده و خود را به کانادا برسانند! حتی دیده شده دکل استخراج نفت را در کیسه خود جا داده اند!

          اخیراً دیده شده که بچهء بعضی از کیسه داران در حالی که هنوز از کیسه والد خود کاملا بیرون نیامده خودشان هم برای بستن بار خود از طریق قاچاق و دور زدن گمرکات کشور و اداره مالیات و دارایی کیسه دوخته و اقدام به قاچاق لباس از ایتالیا کرده اند!

          کانگوروهای کیسه دار استرالیایی در وقت جفتگیری عصبی و پرخاشگر می شوند و در بعضی مواقع بهم آسیب می رسانند؛ اما کانگوروهای ایرانی در مواقع انتخابات پرخاشگر و عصبی شده و بگم بگم به راه انداخته و هفت پشت کانگوروی حریف را از توی قبر بیرون می کشند و سابقه یکدیگر را از زمان بچگی به اینطرف رو می کنند!

          گفته شده در دوران هشت ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد به خاطر بی توجهی به کنترل جمعیت کیسه داران، تعداد این جانوران بطرز نگران کننده ای افزایش یافته و با هجوم به مراتع سر سبز خزانه ملی هشتصد میلیارد دلار را دسته جمعی خورده و از هضم رابعه گذرانده اند!

          کیسه داران ایرانی، بر عکس کانگوروهای استرالیایی، بیش از یک بچه پس می اندازند و در کیسهء خود پرورش می دهند که به آنها آقازاده گفته می شود و به خاطر جهش ژنتیکی و همآهنگی به موقع والدین شان خیلی مارمولک هستند!

 

افشاگری های الحاج حسن

          به گزارش وب‌سایت ریاست جمهوری ایران، حاج حسن آقای روحانی که برادرش (فریدون) چندی قبل به جرم  فساد مالی گسترده دستگیر و چند لحظه بعد به بهانهء بیماری قلبی آزاد شد با اشاره به تحریم‌ها علیه فروش نفت ایران در دولت سابق گفت: «برخی در آن دوران اعلام کردند که ما تحریم را دور می زنیم و نتیجه آن این شد که نفت را بردند، دادند و ‏خوردند که رقم آن بالغ بر میلیاردها دلار بوده است.»

          حاجی دکتر روحانی، بر خلاف وظيفه اش در مورد تعقيب خاطيان تاکید کرد که: «ما نمی‌گوییم که این پول را شما به مردم بازگردانید، اما لااقل کسی پیدا شود و بگوید که این پول ‏چه شده و دست چه کسی است؟»

          حاج حسن روحانی پیش از این نیز دولت محمود احمدی‌نژاد (مدعی پاک دست ترين دولت اسلامی) را متهم کرده بود که با «بی‌عقلی‌ها» باعث تحریم ایران شده و در این دوره عده‌ای «تحت نام دور زدن تحریم‌ها، نفت را بردند و خوردند و ملت ایران را دور زدند».

          مقامات دولت پیش از این بارها از فسادهای ناشی از دور زدن تحریم ها سخن گفته اند و چندین پرونده نیز در قوه قضائیه ایران تشکیل شده که پرونده بابک زنجانی و دکل نفتی موسوم به فورچونا مشهورترین آنها است.

          جز پروندهء بابک زنجانی، بر اساس گزارش تفریغ بودجه سال 91، نیروی انتظامی با وجود فروش یک محموله نفت خام به ارزش 185 میلیون دلار و دریافت بهای آن، از پرداخت بدهی خود به شرکت ملی نفت ایران خودداری کرده است.

          حجت‌الله میرزایی، معاون وزیر کار ایران، نیز در شهریورماه سال گذشته، طوری که انگار از «مثلث برمودا» حرف می زند، اعلام کرده بود که سه نفتکش به قیمت 28 میلیون دلار که از واسطه یونانی و با دور زدن تحریم‌ها خریداری شده بود، با وجود پرداخت پول، در نهایت تحویل ایران نشده است.

          محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، نیز پیش از این گفته بود که 700 میلیارد دلار از دارایی‌های کشور طی پنج تا شش سال «خورده و قورت داده شده است».

          در همین حال حاجی اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ایران، گفته است که «نهادها و افراد مختلف» که در دولت محمود احمدی‌نژاد به دلیل تحریم فروش نفت ایران، از دولت نفت تحویل گرفته بودند تا بفروشند، «حتی یک دلار» از پول آن را برنگردانده‌اند تا برادر رئیس جمهور بعدی آن را در صرافی خصوصی خودش به جیب بزند.

 

اسباب کشی قالیباف از شهرداری!

          به دنبال انتخاب ممدعلی نجفی به سمت شهردار ده بزرگ تهران، اوس مم باقر قالیباف پس از دوازده سال نشستن پشت میز رياست شهرداری تهران اسباب و اثاثیه خود را پشت یک وانت پیکان قرار داد و به سوی مقصد اعلام نشده ای حرکت کرد!

          همانطور که در میان مدیران و مسئولان خداجو و با ایمان و نماز خوان و از خود گذشته حکومت اسلامی رسم است، قالیباف در طول دوازده سال مدیریت ثروتمندترین نهاد شبه دولتی کشور نه تنها حقوقی دریافت نکرد و دیناری به ثروت خود نیفزود، بلکه صنار سه شاهی ارث پدری و النگوهای زنش را هم فروخت و خرج شهر تهران کرد!

          حاج آقا قالیباف، سر پاسبان سابق کلانتری های کل کشور (نیروی انتظامی) از جمله مدیران از خود گذشته ای بود که "شیفتگان خدمت هستند و نه تشنگان قدرت!" و به همین خاطر چنان خدمتی به شهر تهران و  شهروندان تهرانی کرد که اصغر قاتل با سوژه هایش نکرده بود!

          در دوران قالیباف کل باغات چند صد سالهء تهران تبدیل به برج و آپارتمان شد و با تراکم فروشی آسمان و هوا و فضای شهر را هم به سوداگران ملک و بساز و بنداز ها فروختند! متراکم کردن جمعیت و افزایش ترافیک و گران کردن هزینه زندگی در تهران از خدمات مرحوم قالیباف به شهروندان تهرانی است!

          البته نباید فقط نیمه خالی لیوان را دید و خدمات قالیباف به جمعی از تهران نشینان (مدیران صاحب نفوذ کشور - روستائیان سابق!) را نادیده گرفت که در ماه های پایانی ماموریت اش در شهرداری دو هزار و دویست میلیارد تومان املاک مرغوب شهری را به صاحبان زر و زور و تزویر هبه کرد!

          همچنین تبدیل کوهستان البرز جنوبی به مناطق مسکونی و صدور جواز ساخت برج و آپارتمان در ارتفاعات البرز از دیگر خدمات بیاد ماندنی دوران شهرداری مم باقر است!

          استکبار جهانی در دوازده سال گذشته کوشید با انتشار اخبار سوء استفاده های کلان قالیباف در دوران پاسبانی و شهرداری چهره این خادم بشریت را به گند بکشد و حتی ماجرای دریافت باج های نجومی از قاچاقچیان مواد مخدر را افشاء کردند که بعدا معلوم شد آن عنصر مفسد یک قالیباف دیگر بوده است!

          کسانی که از نزدیک قالیباف را می شناسند می گویند وی در طول دوازده سال گذشته راه عملگی و رفتگری در پیش گرفته و به اتفاق اهل بیت در یک اطاق سرایداری متعلق به شهرداری قرچک زندگی می کرده و برای تامین هزینه زندگی به کمک های کمیته امداد متکی بوده است!

          در عکس وانت بار حامل اسباب و اثاثیه مم باقر قالیباف مشاهده می شود و چون برای نشستن خود وی جای کافی نبوده است از پشت وانت آویزان شده است!

 

تفاوت در رهبری

          در کشورهای سکولار - دموکرات مدیران کشور از بالا تا پائین تحت نظارت های قانونی هستند و همه فعالیت های آنها رصد می شود. هیچ مقامی نمی تواند چون خودش سوار ملت شده برادرش را هم از ده بیاورد و دست او را در تاراج بیت المال باز بگذارد! در اين کشورها که سیاست از کلیسا جدا است روسای جمهور و نخست وزیران و نمایندگان مجلس پس از پایان دوره مسئولیت دنبال کار و زندگی خود می روند و تا پایان دنیا انگل جامعه و بیت المال نیستند!

          مرحوم اولاف پالمه رئیس دولت سوئد پیاده رفت و آمد می کرد و بنز ضد گلوله و ده ها نفر بادیگارد نداشت و به همین خاطر یک روز هنگام خروج از سینما ترور شد.

          سال گذشته در برلین بطور اتفاقی در مترو با وزیر اقتصاد آلمان، قدرتمندترین اقتصاد اروپا، برخورد کردم!، کشوری که از بابت فروش بنز و «بی.ام.دابلیو»ی ضد گلوله به حکام مستبد شرق سالیانه میلیاردها یورو درآمد کسب می کند وزیر اقتصادش با مترو رفت و آمد می کند!

          نخست وزیران هلند و دانمارک برای صرفه جویی در مخارج دولتی شخصاً رکاب می زنند و با دوچرخه رفت و آمد می کنند!

          در فرانسه موقعی که ژاک شیراک پست ریاست جمهوری را ترک کرد به حساب و کتاب دوران خدمت اش رسیدگی کردند و بازرسان و حسابرسان متوجه شدند ژاک شیراک در دورانی که شهردار پاریس بوده است یک آپارتمان متعلق به شهرداری را با تخفیف به یکی از دوستان هم حزبی خود اجاره داده است! با اینکه پول اجاره به حساب شهرداری پاریس رفته بود اما ژاک شیراک را به خاطر اعمال نفوذ در دادن تخفیف محاکمه کردند!

          تصویر زير هم آقای فرانسوا اولاند را با لباس عادی و بدون محافظ و بادیگارد و اتومبیل ضد گلوله پس از خرید مایحتاج روزانه در حالی که کیسه های خرید را در دست دارد در حین عبور از عرض خیابانی در پاریس نشان می دهد. این آقا تا همین چند ماه قبل رئیس جمهور یکی از پنج قدرت اصلی جهان و دومین قدرت اروپایی بود و بسیاری از رهبران جهان سوم و روسای جمهور کشورهای مدعی مبارزه با امپریالیسم غرب آرزوی سلفی گرفتن با او را داشتند!

          اما در بعضی از کشورهای اسلامی که خود را الگوی مدیریت جهانی می خوانند و دنیا را نصیحت می کنند و امامان جمعه در خطبه های خود مردم بخت برگشته کارتن خواب و بیکار را به تقوای الهی دعوت می کنند (اوصیکم به تقوی الله!)، شهردار بدون استفاده از مواد نرم کننده ترتیب دو هزار و دویست میلیارد تومان املاک مرغوب شهر تهران را می دهد تا حمایت صاحبان زور و تزویر و ریا از کاندیداتوری خود در انتخابات را جلب کند، و بجای گرفتن و آویزان کردن شهردار، خبرنگار بخت برگشته ای را که موضوع را برملا کرده دستگیر و زندانی می کنند!

          در کشورهای سکولار دموکرات تا یک نفر وزیر می شود نمی رود داماد نوجوان و پسر و دختر و حتی زن خود را به وزارتخانه بیاورد و پست و مقام بدهد و برایشان حقوق نجومی بنویسد. یک نفر که وزیر صنایع می شود و خودش دارای چند صد شرکت و موسسه و پتروشیمی می باشد فورا بهای خوراک پتروشیمی ها را به سود خود و شرکت هایش و به زیان درآمد عمومی کاهش نمی دهد! یک نفر که رئیس جمهور یا نخست وزیر یا وزیر می شود با بودجه بیت المال اهل بیت و دامادها و عروس ها و زنان عقدی و صیغه ای و شوهران مادرش را با هواپیمای اختصاصی هر سال برای خرید از فروشگاه های برند نیویورک به آمریکا نمی برد! هدایایی را که در طول ریاست جمهوری گرفته اند مطابق قانون تحویل موزه کاخ ریاست جمهوری می دهند و بر عکس کشورهای متدین و خداترس پس از پایان دوره ریاست جمهوری شبانه بار دو دستگاه کامیون نکرده و به محلی در سعادت آباد منتقل نمی کنند!

          روسای جمهور کشورهای غربی در آخرین روز کاری بیست میلیارد تومان از تنخواه ریاست جمهوری را به حساب شخصی خود نمی ریزند! و پس از پایان دوره ریاست جمهوری به هر رئیس جمهور سابق یک دفتر و دستک مجلل در جماران و یا سعادت آباد داده نمی شود و با هزینه بیت المال برایشان راننده و بادیگارد نمی گمارند تا دولت سایه تشکیل داده و با حفظ نفوذ خود در ادارات و وزارتخانه ها به کارچاق کنی مشغول شوند!

          اما در کشورهای دینمدار، که رهبران آنها متدین و خداترس و با ایمان و وحشت زده از روز جزا و قیامت هستند، هر اوزگل و ننه بابا گدایی که از بد روزگار به پست و مقامی می رسد تا ابد خود و خانواده و اهل فامیلش سوار بر گرده مردم بدبخت فلک زده و شته زده هستند! هر رفتگر و یا میرآب و دروگر یا تخلیه چاهی و ککه ورچین (!) که یک دوره وکیل یا وزیر می شود تا پایان عمر حقوق نجومی و خانه و ویلا و دفتر و دستک می گیرد و بعد از پایان سواری گرفتنش از ملت هم همچنان از محل بیت المال تعلیف می شود!

          آدم تصویر فرانسوا اولاند را می بیند که تا پریروز رهبر یکی از پنج قدرت بزرگ جهانی بود و امروزه از فروشگاه های تخفیف دار شب شنبه خرید می کند تا در حقوق بازنشستگی خود صرفه جویی کند و کم نیاورد، از بدبختی رهبران و روسای جمهور و نخست وزیران و مدیران غربی غصه دار می شود!

          همین آقای اولاند اگر نمایندهء مومن و خداترس یکی از کشورهای خاورمیانه و یا رئیس جمهور پاک دست آن کشور بود با جابجا کردن دکل های نفتی و غارت چندصدمیلیارد دلار، یا هاپولی کردن چند نفتکش و فرستادن یک تریلی کانتینردار دلار به ترکیه بار خود و خانواده و پدر عروس (جن گیر و رمال کابینه) و صد نسل بعد از خود را تا پایان جهان بسته بود!

          متاسفانه کشورهای غربی که دولت های انها سکولار و از مذهب جدا هستند حتی اجازه نمی دهند برادر رئیس جمهور برود صرافی باز کند و با استفاده از موقعیت برادرش ذخیره ارزی بانک ملت پاریس (!) را به صرافی خصوصی خود انتقال داده و با همشهریان سرخه ای خود به ریال تبدیل و ششصد میلیون یورو را نشخوار نماید!

          پس، عکس فرانسوا اولاند را ببینید و تفاوت قدرت و عدالت و احترام به روسای جمهور سابق را در اروپا و یک از کشورهای خاورمیانه ای که اسمش را فراموش کرده ام ببینید! واقعاً که آدم در تهران نماینده شورای شهر باشد و در یک دوره به ازای حمایت از شهردار امتیاز دایر کردن چند باشگاه ورزشی و سونا و استخر را با زمین مجانی و وام بلاعوض بگیرد صد پله ارجحیت دارد به اينکه رئيس جمهور فرانسه باشد!

 

ابتکار خارق العاده برای جلب توریست های نماز خوان

          احداث نخستین مسجد روی آب کشور (مسجد جامع آبکی) با حضور امام ‌جمعهء مقدس جزیره کیش، مدیر عامل مبتکر و دانای سازمان منطقه آزاد کیش، فرماندهان نظامی و انتظامی کیش در منطقه غرب جزیره کیش آغاز شد.

          حاج آقا مونسان، مدیر عامل منطقه آزاد کیش، پس از خواندن انشای خود در حضور حجت‌الاسلام ‌والمسلمین، علی دادی، شیخ یعقوب شمس، فرماندهان نظامی و انتظامی و جمعی از مدیران و معاونان سازمان منطقه آزاد کیش، بیل و کلنگ ساخت نخستین مسجد بر روی آب کشور در منطقه غرب جزیره و نزدیکی کلبه هور را با موفقیت به زمین زد و فرو برد!

          مدیر عامل سازمان منطقه آزاد کیش در این مراسم با قدردانی از همراهی و همکاری و همفکری امام‌جمعه کیش در چهار سال گذشته در پیشبرد اهداف سازمانی، طی سخنان غير مترقبه ای اظهار کرد: «امروز شاهد به زمین زدن بیل کلنگ برای ساخت یکی از طرح‌های مذهبی زیبا در غرب جزیره به‌عنوان منطقه ویژه گردشگری در برنامه‌های آینده هستیم!»

          در این مراسم گفته شد که طرح اولیه و ابتکار ساخت مسجد روی آب متعلق به امام جمعه جزیره کیش است و قبلا به عقل هیچ تنابنده ای نرسیده بود!

          در حال حاضر علیرغم کمبود نماز خوان در کشور ساخت مساجد در سراسر مملکت با شدت ادامه دارد و حتی بعضی مساجد دیوار به دیوار هم ساخته می شوند! گويا علت توسعه مساجد نه به خاطر نیاز نمازگزاران، بلکه به دلیل افزایش تعداد پیشنمازهاست که بدون محل کار مانده اند و در بعضی مساجد چندین امام جماعت بطور نوبتی پیشنمازی می کنند!

          در تهران (ام القرای جهان اسلام) هم در صدها هکتار از اراضی عباس آباد که در رژیم گذشته قرار بود به بزرگ ترین میدان جهان (بزرگتر از میدان سرخ مسکو و بزرگتر از میدان تیان آنمن پکن) تبدیل شود بزرگترین مصلی با هزینه چند میلیارد دلاری ساخته شده است که با کمبود نمازگزار مجبور هستند روزهای جمعه از پادگان ها سربازان را به اجبار به نماز بیاورند!

          مدیران و مسئولین گردشگری کشور امیدوارند با جلب توریست های نمازخوان از بلاد اسلامی ضمن توسعه صنعت گردشگری، صنایع جانبی نظیر تولید مهر و جانماز و تسبیح و رکعت شمار هم که دچار رکود هستند رونق پیدا کنند و در عين حال توریست های نماز خوان از سراسر منطقه و بلاد اسلامی برای نماز خواندن به جزیره کیش سرازیر شده و در ساحل این مسجد روی آب دست نماز گرفته و آب - نماز بخوانند!

          حاج آقا حجت الاسلام علی دادی، امام ‌جمعهء مقدس جزیره کیش، در این آئین طی اظهارات فاضلانه ای شخصا اظهار کرد: «این مسجد در آینده یکی از هدف های گردشگری در جزیره کیش و منطقه خاورمیانه و جهان خواهد شد که جنبه عبادی و گردشگری بالایی خواهد داشت!»

          اما رندان شايع کرده اند که علت اقدام به ساختن مساجد بر روی آب به دلیل آب رفتن اعتقادات مردم و آبکی شدن خطبه ها و آب بستن به دین و ایمان مردم طی ساله ای اخیر است!

 

سرقت ادبی یک نویسنده ترکيه

          آيا می یدانيد که یاشار کمال، 28 سال قبل از نوشته شدن رمان "کلیدر"، فکر و اندیشه نویسندهء خراسانی ما را از راه دور هک کرده و "اینجه ممد" را نوشته است!

          انسان اگر رمان "اینجه ممد" نوشته "یاشار کمال"، نویسندهء فقید ترکیه را به دقت بخواند و با رمان "کلیدر" نوشته حاج آقا محمود دولت آبادی به دقت مقایسه کند متوجه می شود که سال ها قبل، یعنی پیش از عمومیت یافتن کامپیوتر و اتصال اطلاعات جهان و جهانیان به یکدیگر، و پیدا شدن سر و کله هکرها و هک کردن سایت های دیگران، نويسندگان ترکیه و از جمله مرحوم "یاشارکمال" قادر به ورود به مغز نویسندگان مقیم روستای دولت آباد خراسان و هک کردن ذهن و اندیشه آنها بوده اند و به همین طریق "یاشار کمال" موفق شده است 28 سال قبل از نوشته شدن رمان "کلیدر" توسط حاج آقا محمود دولت آبادی مشابه آن را به نام "اینجه ممد" بنویسد و صدها بار در ترکیه و در جهان به زبان های مختلف منتشر و برای خود شهرتی دست و پا نماید!

          «کلیدر»، اثر محمود دولت‌آبادی، و مشابه آن «اینجه ممد» نوشته یاشار کمال نویسنده فقید ترک به قدری شبیه هم‌ هستند که هر آدم کتاب نخوانده ای (حتی وزیر ارشاد) به راحتی و سادگی متوجه می شود که نویسنده ترکیه ای 28 سال قبل از نوشته شدن رمان " کلیدر " با ذهن خوانی از راه دور (!) و هک کردن مغز حاج محمود دولت آبادی، سوژهء نویسنده ایرانی را دزدیده و کتاب خود را نوشته است!

          و اما تشابهات:

          در هر دو رمان دعوا سر زمین است... در این جا گل محمد است و در آن جا اینجه ممد...

          گل محمد دونفر از مأموران وصول مالیات را می‌کشد و فرار می‌کند... و در آن جا اینجه خواهرزاده ارباب عبدی را می‌کشد...

          هر دو نفر به زندان می‌افتند و جالب است که هر دو نفر فرار می‌کنند و یاغی می‌شوند...

          اینجه محمد با خدیجه فرار می کند و در کلیدر خواهر گل محمد شیرو با یک مداح فرار می‌کند...

          و درنهایت دو نفر یاغی و کشته می‌شوند...

          زندگی یکی است سرانجام هم یکی...

          اگر بخواهم تشابه این دو کتاب رمان را موبه‌مو دربیاورم می‌توانم به صدها مورداشاره کنم...

          ولی خیلی دور از انصاف است در مملکتی اسلامی، که دزد وجود ندارد و اختلاس و سرقت و دست بردن در بیت المال و هاپولی کردن دکل نفتی و صدور یک تریلی دلار به خارج و گم شدن چند نفتکش تاکنون دیده نشده، و دست های مسئولین و بخصوص برادران آنها پاک است، فقط به خاطر آنکه رمان "اینجه ممد" 28 سال قبل از رمان " کلیدر " نوشته شده و از بد روزگار مو به مو مشابه رمان نویسنده ایرانی است (!) حاج آقا دولت آبادی را متهم به سرقت (بی) ادبی کنیم و بگوییم که ايشان، بیست و هشت سال بعد از انتشار رمان "اینجه ممد" رمان «کلیدر» خود را از روی رمان مرحوم یاشار کمال بلند کرده است، زیرا در ایران اگر شما یک میلیارد دلار اسکناس سبز را درون یک کارتن کنار پیاده رو بگذارید امکان ندارد کسی به آن دست بزند؛ تا چه رسد به اینکه یک نویسنده ایرانی، که همینگوی و چخوف و گورکی و داستایفسکی و شکسپیر و ویکتور هوگو و امثال آنها پیش او جوجه نویسنده هم محسوب نمی شوند، از روی دست یک رمان نویس ترکیه ای کپی برداری کند!

          یعنی در مملکتی که در خزانهء دولت باز است و هرکس از جلوی بانک مرکزی رد می شود چند هزار میلیارد بر می دارد و می رود تورنتو، آدم چقدر باید بدبخت باشد که برود کتاب دزدی!

 

خلق را تقلیدشان مشهور کرد!

          همانطور که می دانيد، شبکه های فارسی زبان اوپوزیسیون خارج کشور و شبکه های تلویزیونی فارسی زبان بسیار موفقی وجود دارند که ممکن است ما از نظر عقیدتی و سیاسی با آنها مخالف باشیم اما باید اعتراف کنيم که یک شبکهء تلویزیونی مانند من و تو یا تلویزیون ایران فردای دکتر نوری زاده که کل امکانات شان به اندازهء یک استودیوی کوچک سازمان عریض و طویل «سازمان صدا و سیمای حکومت اسلامی» نیست پر مخاطب تر و پر بیننده تر از ده ها شبکه تلویزیونی ایران می باشد. اين سازمان به اندازه ارتش ایران پرسنل دارد و بودجهء عظیمی را هر ساله دریافت می کند و در عين حال از پخش آگهی های مردم فریب هم درآمد نجومی دارد؛ اما کارش پخش فیلم های سینمایی تکراری است که صدها بار از شبکه های مختلف آن نمایش داده شده اند! یا از روی شبکه های خارجی برنامه های مستند مثل مستندهای بی.بی.سی را ضبط و روی آرم آن را هم هنرمندانه پوشانده و پخش می نماید!

          از همه فکاهی تر هم این کامران نجف زاده است که به اصطلاح خبرنگار صدا و سیما در آمریکاست ولی اجازه ندارد از محوطه سازمان ملل دورتر برود(!) و در همان اطاق نمایندگی ایران در سازمان ملل تلویزیون تماشا می کند و چند فیلم خبری را ضبط و به تهران می فرستد!

          اين سازمان یکی دو نفر پانسیونر دائمی لوس و ننر هم، مانند حاجی مهران مدیری و رامبد نوجوان دارد که دارای شرکت تبلیغاتی هستند و با گرفتن پول های کلان تبلیغات شرکت های تلفن همراه ایرانسل و همراه اول را با خنده های جلف و حرکات زننده به عنوان استندآپ کمدی به امت بخت برگشته تنقیه می کنند!

          همين صدا و سیما مرتباً در مذمت دزدی و حرامخواری و در تقبیح فرهنگ مبتذل غربی داد سخن می دهد اما در موقع برنامه سازی از روی دست تلویزیون های غربی و شبکه های ماهواره ای کپی برداری می کنند! و در حالی که مرتباً شبکه های تلویزیونی غربی و بویژه شبکه های فارسی زبان مستقر در خارج از کشور را به اشاعهء ابتذال و تخریب فرهنگی متهم می کنند، خودشان از روی دست بی.بی.سی و شبکهء من_و_تو تقلب کرده و با کپی برداری ناشیانه برنامه های پوچ و بی محتوا می سازند! از روی برنامه موفق "بفرمائید شام" من و تو و برنامه های استندآپ کمدی شبکه های آمریکایی تقلید می کنند و حتی دکور برنامه های خبری را از دکور بی.بی.سی کف می روند! یک عده از افراد سفارش شدهء قدرتمندان و حکومتگران را هم به عنوان خبرنگار در دفاتر خبری خود در نقاط خوش آب و هوای دنیا بسته اند تا خبرهای تکراری یک هفته قبل تلویزیون های محل استقرار خود را ضبط کرده و به تهران بفرستند و با دریافت حقوق های ارزی قابل توجه و حق مأموریت دلاری خود و زن و بچه اشان در دانشگاه های آن کشور تحصیل کنند!

          برای نمونه به ادا و اصول این دلقک در ويدئوئی که لينک و تصويرش اش در زير آمده و بايد رويش کليک کرد نگاه کنید که چطور از روی دست مازیار جبرانی، کمدین معروف ایرانی - آمریکایی، دزدی می کند!

https://www.facebook.com/Iskandar.deldam/videos/1726219351016857/

 

بازگشت به خانه