تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

3 آبان ماه 1396 ـ  25 ماه اکتبر 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

پا در جای پای شاهزاده

          دو عکس زير به اندازهء کافی گویا هستند و نیاز به شرح و توضیح من ندارند؛ یکی عکس رضا پهلوی در کابین هواپیمای تک موتوره دو نفره سسنا در فرودگاه دوشان تپه است که در سال 1356 او در آنجا آموزش خلبانی با هواپیمای سبک را دید و اولین پرواز سلوی خود را انجام داد، و عکس دوم سید احمد خمینی الثانی فرزند سید حاج حسن خمینی (فرزند سید احمد خمینی اصلی) است!

          شایان ذکر است خود امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی (پدر بزرگ این نوجوان) رانندگی اتومبیل هم بلد نبود و تصدیق رانندگی نداشت و حالیه مشاهده نسل سوم خمینی پشت رل هواپیما مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب و استکبار جهانی است که می خواهند روحانیون و روحانی زادگان را افرادی متحجر و عقب افتاده و دور از مظاهر تمدنی و جامعه بشری نشان دهند!

          فائزه رفسنجان (دخی غریق استخر) هم اخیراً در مصاحبه ای گفته بود هر وقت به اروپا و انگلیس می رود چادر را کنار می گذارد!

          پيش بينی می شود که اگر وضعیت اینطور پیش برود عنقریب فرزندان روحانیون و نسل بعدی آنها حسابی خواهند ترکاند!

 

وزیری با گرایش «چمن زنی»

          خبرگزاری های وابسته به اصلاح طلبان و جناح های مخالف دولت از معرفی اوس منصور غلامی توسط رئیس جمهور جهت تصدی وزارت علوم و آموزش عالی ابراز شگفتی کرده و دست به افشاگری زده اند!

          تا بحال رسم بود پای مخالفت با هر وزیری به میان می آمد فورا مدرک دکترای تقلبی او را زیر سئوال می بردند و فاش می ساختند که نه تنها مدرک دکترای کربلایی وزیر تقلبی و دست ساز(!) است و از فروشندگان دوره گرد جلوی دانشگاه خریداری شده است بلکه نامبرده سواد خواندن و نوشتن هم ندارد، و در عوض تا دلتان بخواهد سوء سابقه دارد!

          اما در مورد کربلایی حاج منصور غلومی فاش ساخته اند که اوس منصور دکترای باعبانی با گرایش چمن زنی دارد(!) و در کود دادن پای درخت های میوه و هرس شاخه های خشک پی -اچ - دی گرفته است!

          منتقدان در واقع نظرشان این است که خوبیت ندارد یک دکتر چمن زنی (باغبان) وزیر علوم بشود و بهتر است رییس جمهور زحمتکش دیگری را از زیر #پل_سیدخندان پیدا کرده، و وزارت علوم را ره او بسپارد!

          منتقدین توجه ندارند که سایر وزراء هم قبلا سلمانی و باربر بازار و کارگر ساده و کیسه کش حمام و کاسه بشقابی بوده و دارای دکترای پشت هم اندازی و چاخان بافی و فعلگی می باشند و اگر رئیس جمهور محترم یک چمن زن و باغبان را برای تصدی وزارت علوم در نظر گرفته است اولا به خاطر جوری جنس بوده تا همه وزرا در یک اشل تحصیلی و تجربی باشند و دوما در مخارج جاری دولت صرفه جویی شده و وزیر علوم یکی دو ساعت قبل از شروع کار #هیئت_دولت به کاخ ریاست جمهوری آمده و چمن ها را کوتاه و درخت ها را هرس و باغچه ریاست جمهوری را بیل بزند!

          شایان ذکر است که منصور چمن زن، قبلا در دولت اصلاحات آنطرفی بوده و حالا با توجه به وزش باد اینطرفی شده است! (جهت وزش باد را به موقع تشخیص داده است! )

          مخالفین همچنین سن بالای کربلایی منصور را مانع رسیدگی به امور دانشجویان و دانشگاه ها می دانند که این انتقاد هم ناوارد است زیرا رسیدگی به امور دانشگاه ها و دانشجویان مربوط به حراست و دادگاه انقلاب و اداره زندان ها است و وظیفه وزیر فقط گرفتن حقوق و مزایای نجومی و رفتن به مسافرت خارجی و عشق و حال در دوره وزارت و احیانا (مثل موردی که در وزیر آموزش و پرورش دیده شد) واردات قاچاق است!

          "به هر تفسير، چه اين تغيير رويه اصلاح‌طلبانه غلامي در چهار سال اخير نسبت به دوران هشت ساله دولت اصلاحات، در ادامه راه نيز به وزارت علوم تسري پيدا كند و چه، معجزه‌اي در كار باشد، به نظر مي‌رسد، «كهولت سن» و ورود به دهه ششم زندگي دانش‌آموخته باغباني كه مي‌خواهد «وزير دانشگاه» باشد، در شيوه هرس زوايد و نواقص اين باغ سرمازده موثر خواهد بود! "

 

تبدیل استخر به رستوران

          با موفقیت خیره کننده جمهوری اسلامی در برچیدن برنامهء پر خرج هسته ای که 25 سال وقت و صدها میلیارد دلار هزینه صرف آن شده بود بسیاری از متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی مانده بودند که جمهوری اسلامی در پسا برجام با این تاسیسات چه خواهد کرد؟!

          مدتی صحبت از تخریب آن شد اما یادشان آمد که شیخ صادق خلخالی مرده و دیگر وجود ندارد تا کلنگ دست گرفته و مثل آرامگاه رضاشاه آن را تخریب کند(!) مدتی هم شایع کردند حوضچه آب سنگین نیروگاه اراک را در مبارزه با استکبار جهانی غرق در بتن و سیمان کرده اند تا مشت محکمی باشد بر بواسیر استکبار جهانی!

          خوشبختانه با انتشار عکس هایی در فضای مجازی معلوم شد محل استخر نیروگاه آب سنگین اراک نه تخریب شده و نه با بتن و سیمان پر شده است، بلکه آن را به رستوران نمونهء گردشگری تبدیل کرده و با خارج کردن آب سنگین های تولیدی، استخر را با آب سبک و زلال و گوارا پر کرده، و قابل قایقرانی ساخته اند!

          با جمع آوری سانترفیوژهای سایت عظیم زیر زمینی فردو هم چون این محل بلا استفاده شده و خاک می خورد تصمیم گرفته اند عنقریب آن را به طویله تبدیل و در اختیار چوپانان محلی قرار دهند تا بجای غنی سازی اورانیوم به محل پرواربندی گوسفند تبدیل شود!

 

توجه فیلم سازان به ماجراهای واقعی!

          گفته می شود سازندگان فیلم های فارسی علاقمند به ساختن فیلم های مهیج از حوادث و ماجراهای واقعی دستبرد زدن آلکاپون های جمهوری اسلامی به خزانهء بانک ها و صندوق ذخیره ارزی و صندوق ذخیره فرهنگیان و چگونگی انتقال میلیاردها دلار به خارج با تریلی 18 چرخ(!) شده اند!

          برتری این قبیل فیلم های دزد و پلیس نسبت به فیلم های مشابه خارجی نبودن پلیس و کارآگاهان در سراسر فیلم است، بطوری که دزدها بدون استفاده از اسلحه و بدون وحشت از گیر افتادن پس از نماز به طرف خزانه رفته و بیت المال را بارگیری و به خارج از کشور منتقل می نمایند!

          جالب اینکه کلیه دزدها (آنطور که در فیلم دیده می شود!) افراد زحمتکشی هستند که در دهات به آبیاری جالیز و جمع آوری پهن گاو و کود دادن مزارع مشغول هستند و با زحمتکشی نان می خورند اما بر اثر حوادثی به شهر آمده و پست و مقام می گیرند و دزد می شوند!

          با توجه به وفور سوژه های واقعی به نظر می رسد فیلم سازان ایرانی تا صدها سال دیگر کمبود سناریو و داستان حقیقی نخواهند داشت!

          از صحنه های مهیج این فیلم ها چگونگی خارج کردن میلیاردها دلار بیت المال توسط دزدهای صاحب منصب و بلندپایه است، بطوری که یکی از هنرپیشه ها بنام محمدرضا خاوری در مقام رئیس بانک ملی در دیالوگ ماندگاری خطاب به هنرپیشه تازه کار ببوئی بنام اوس محمود می گوید که به دلیل تحریم های آمریکا امکان مبادله و سوئیفت و حواله ارز به حساب های خارجی و طرف های معامله با کشور وجود ندارد، اما خودش به راحتی موجودی #بانک_ملی را به حساب های خود در کانادا منتقل و به ریش تماشاگران دولتی می خندد!

          تاکنون از تعدادی هنرپیشه تست گرفته شده و قرار است زندگی پر هیجان آنها، از زیر کرسی در روستا تا شخم زدن زمین و بعد شخم زدن خزانه بیت المال جلوی دوربین سینما برود!

 

کار برعکس دنیا

          وزیر "کش" ور می گوید در بعضی استان ها 60% جوانان بیکار هستند و وزیر کار (که خودش هم از بیکاری وزیر شده!) می گوید بیشتر فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند!

          بیچاره جوانان مملکت یک عمر درس خوانده اند تا بتوانند شغلی پیدا کرده و زندگی و آینده خود را تامین کنند تا به گدایی و فقر و استیصال و کولبری و کلیه فروشی و حمالی نیفتند(!) اما حالیه با داشتن مدارک لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترا، زیر پل سیدخندان می ایستند تا شاید صاحب کار و معماری پیدا شود و آنها را برای عملگی سر ساختمان سازی ببرد!

          خلاصه اینکه یک عمر درس خواندند تا به حمالی نیفتند اما چون کار دنیا برعکس است(!) حمال ها تمام مشاغل تخصصی و مدیریتی بالا را تصاحب کرده و تحصیل کرده ها ی سطوح بالای دانشگاهی بیکار مانده و برای سد جوع به حمالی روی آورده اند!

          جای تحصیل کرده ها و اهل فن و دانا و خردمند و متخصص را یک مشت حمال و حمال زاده اشغال کرده و با نادانی و بی سوادی و سوء مدیریت و سوء نیت، و بعضا خریت مملکت را دچار مشکلات غامض همه جانبه کرده اند!

          جان کلام اینکه: فلک دهد زمام امور به دست نادانان / تو اهل دانش و فضلی، همین گناهت بس!

 

محکومیت عضو برجسته شورای تشخیص مصلحت نظام!

          با رای دادگاه، اوس محمود احمدی نژاد تدارکاتچی سابق، رئیس جمهور سابق، به جرم گم و گور کردن چند تریلی کانتینر بر اسکناس و چک پول محکوم به بالا آوردن 4600 میلیارد تومان به خزانه دولت شده است!

          اوس محمود قبلا در چند پرونده مشابه هم محکوم شده، و چند پرونده دیگر وی هم در دست و پای رسیدگی می باشد!

          محسن هاشمی (فرزند غریق استخر!) که برادر خودش (آمهدی) هم به جرم مفاسد اقتصادی در زندان اوین به سر و ته می برد(!) فرصت را برای لگد زدن به مرده مناسب تشخیص داده، و گفته است: اوس محمود احمدی نژاد در زمانی که شهرخوار تهران بود بالای سیصد چهارصد میلیارد تومان تخلف کرده است!

          خلاصه پس از گذشت پنج سال که از انتقال اوس محمود (رئیس جمهور دوره های نهم و دهم) به زباله دان تاریخ می گذرد هر روز ابعاد تازه ای از لاپایی رد کردن بیت المال توسط اوس مموت و دار و دسته اش رو می شود و اگر همینطور پیش برود ممکن است ماجرای رد کردن تریلی حامل دلار به ترکیه و مشارکت اقتصادی مموتی با ترک ها و ونزوئلایی ها و ارتباطات آنچنانی با خارمادر جنت مکان زنده یاد هوگو چاورز هم از پرده بیرون بیفتد و تتمه آبروی بعضی الگوهای پاک دستی و درستکاری برود!

          ظاهراً شغل ریاست جمهوری در این مملکت پایان خوشی ندارد، و اگر چه روسای جمهور در مدت هشت سالی که سوار مردم و بیت المال هستند خود و وابستگانشان به ثروت و مکنت می رسند، و احترام آنها حفظ می شود، اما با پائین آمدن از خرمراد آفتاب اقبال آنها هم غروب کرده و یا در استخر غرق می شوند، و یا دچار حصر خانگی شده و مثل سید ممد خاتمی برای دست به آب رفتن هم باید مجوز شورای امنیت داشته باشند(!) و یا مثل اوس محمود باید هرچی خوردن بالا بیارن!

          اوس محمود در همان اواخر دوره ریاست جممهوری اتهامات مالی و اقتصادی زیادی داشت که یک نمونه اش تاسیس دانشگاه بی مجوز ایرانیان و برداشتن بیست میلیارد تومان از تنخواه ریاست جمهوری با همدستی بقایی بود.

          در این مملکت که اگر یک نفر سابقه سرقت یک بسته بیسکویت از یک فروشگاه، و یا زدن یک هزارتومانی از جیب یک شهروند دیگر را داشته باشد سابقه دار محسوب می شود، و به هیچ وجه در ادارات دولتی و حتی بخش خصوصی امکان استخدام ندارد، چطور یک فردی که فقط یک قلم از فساد مالی و خسارت زدنش به بیت المال نزدیک به پنج هزار میلیارد تومان است و ده ها پرونده در دست رسیدگی دارد به عضویت شورای تش خیس در می آید؟!

          این بابا که هشت سال تمام با سوء مدیریت و ندانم کاری و توسعه فساد مالی و اداری و تخریب تتمه اقتصاد کشور بزرگ ترین لطمات را به مملکت و ملت وارد کرده است چطور می تواند مصلحت کشور را تش خیس دهد؟

          به هر حال برخورد قوهء قضائیه با اوس محمود را باید به فال نیک گرفت، چون اگرچه امیدی به بازیافت پول عظیم و وقت برباد رفته مملکت نیست ولی لااقل این فایده را دارد که روسای جمهور آتی و مسئولان آینده منبعد بیشتر دقت می کنند تا در اداره بودجه و بیت المال به نفع خود و افراد فامیل دور و نزدیک دقت کرده و از خود مدرک جرم باقی نگذارند!

          در خاتمه باید گفت حالا که اوس محمود با هزاران هزار میلیارد تومان پرونده مالی، نه تنها آزاد است و ول می گردد، بلکه به عضویت یک شورای عالی تصمیم گیری هم درآمده است(!) برای رعایت عدالت، خوب است ممدرضا رحیمی و آمهدی رفسنجانی و بادک زنجانی و سایر مفسدین مالی و اقتصادی و کلاهبرداران و مختلسین و ربایندگان اموال بانک ها و همه خارپشته ها(!) را هم از زندان آزاد کرده و در سایر مجامع و شوراها و ادارات و مقامات عالیه بگمارند تا بیطرفی قوه قضائیه بر همگان، علی الخصوص استکبار جهانی ثابت گردد!

  

چرا دونالد ترامپ گزینه نظامی را از روی میز برداشت؟!

          بسیاری از ناظران سیاسی و نظامی منطقه و جهان، حتی سیاستمداران روشندل داخل کشور که قادر به دیدن جلوی پای خودشان نیستند(!) از اینکه دونالد ترامپ در سخنرانی ضد جمهوری اسلامی و مخالفت با برجام حرفی از گزینه نظامی به زبان نیاورد و بر خلاف اسلاف خودش نگفت که همه گزینه ها، از جمله گزینه نظامی، روی میز است انگشت شصت پایشان را به علامت حیرت به دندان گرفته بودند و دنبال یافتن دلیل تغییر موضع آمریکا بودند، که مصاحبه تلویزیونی چند مقام بلند پایه جمهوری اسلامی علت را فاش ساخت.

          فرمانده پلیس راه جمهوری اسلامی در برنامه خبری تلوزوزون گفت که آمار کشته شدگان در حوادث رانندگی جاده های کشور فاجعه بار است و تعداد کشته شدگان سالهای اخیر از تعداد شهدای هشت سال جنگ تحمیلی بالا زده است!

          بر اساس این آمار سالی پنجاه هزار نفر از طریق جاده های کشور به دیار باقی مسافرت می کنند و چند صدهزارنفر هم مجروح و معلول می شوند!

          معاون وزیر بی بهداشتی و بی درمانی مملکت هم جای دیگری آمار داد که سالیانه بالای پنجاه هزار نفر در ایران بر اثر استعمال دخانیات جان به جان آفرین تسلیم می کنند!

          ده ها هزار نفر هم بواسطه استفاده از انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی جان می سپارند!

          رشد تکان دهنده آمار مبتلایان به ویروس HIV (ایدز) و هپاتیت به تناسب رشد زنان خیابانی و تن فروشان، به تناسب افزایش آمار بی کاری هم موجب رشد آمار جان باختگان بیماری های عفونی و مقاربتی شده و سالیانه جان هزاران نفر را در ایران می گیرد!

          وزیر بی بهداشتی و بد درمانی کشور هم اطلاع داد که آمار سکته قلبی و سکته مغزی در ارران فاجعه بار شده و سن سکته به دوران کودکستان رسیده(!) و مردم به علت استفاده از روغن های صنعتی بجای روغن خوراکی و مواد غذایی سمی و ناسالم و آب و هوای آلوده و زیاده روی نانواها در استفاده از نمک کرور - کرکر می میرند!

          وزش گرد و غبار آلوده به اورانیوم استفاده شده توسط آمریکا در جنگ عراق به چند استان جنوبی و غربی هم آمار مرگ و میر در این مناطق را افزایش چشمگیری داده است!

          عقب افتادن شش ماهه و هشت ماهه حقوق کارگران هم سبب عدم دسترسی آنها و اعضای خانواده هایشان به قوت لایموت و انجام عمل تغذیه شده و غالبا از گرسنگی در حال مرگ هستند!

          گروهی از مردم مصیبت زده هم که به مجوز بانک مرکزی اعتماد کرده و دارایی خود را به موسسات مالی اعتباری سپرده و مایه سوز شده اند یا از غصه دق کرده و مرده اند و یا دارند نفس های آخر را می کشند!

          الباقی هم که یا در سقوط هواپیماهای مسافربری عهد دقیانوس کشته می شوند یا به عنوان مستشار نظامی به جبهه های جنگ منطقه فرستاده شده و به شهادت می رسند!

          بعضی ها هم که به علت زیرآبی رفتن در استخر خصوصی مجموعه سعدآباد دچار خفه خون می شوند!

          بنا بر این در حال حاضر بدون حضور نظامیان آمریکا جنگ داخلی سخت و پر تلفاتی در جمهوری اسلامی (ایران سابق) جریان دارد که تلفاتش بیشتر از حمله نظامی احتمالی آمریکا است و اگر این وضعیت مدت کوتاه دیگری ادامه یابد خود به خود نسل ایرانیان برانداخته می شود و مثل رفاه و سعادت و آزادی و آب دریاچه ارومیه و اکسیژن موجود در هوای شهرها منقرض خواهند گردید!

 

وزیر اسقاطی سابق مشاور ارشد وزیر نفت شد!

          در دور اول جمهور سواری دولت تخریب امید و بی تدبیری پیرمرد ثروتمندی که تعداد هولدینگ ها و پالایشگاه ها و کمپانی های پتروشیمی و شرکت های شخصی او بین ششصد تا هشتصد شرکت تخمین زده می شود و بیشتر از کل پالایشگاه ها و کارخانجات و شرکت های دولتی زیر مجموعه وزارت صنایع است و از نظر سن و سال در رقابت با حاج آقا جنتی به سر می برد را با ویلچر آوردند و وزیر صنایع و معادن و بازرگانی کردند!

          همان موقع خیلی از نمایندگان مجلس و سیاسیون جناح مخالف دولت جیغ و دادشان بلند شد و نسبت به انتصاب یک پیرمرد مستهلک(!) در راس سه وزارتخانه اعتراض کردند و گفتند که این بابا بزرگ که ادرار خود را نمی تواند کنترل کند چطور می تواند سه وزارتخانه تجمیع شده در یک وزارتخانه را اداره نماید!

          اما همان موقع جناح طرفدار دولت پاسخ دهان و دندان شکنی به مخالفان داده و گفتند چون اکثر صنایع و پالایشگاه ها و پتروشیمی ها و هولدینگ های تجاری و معادن مملکت مال این یارو (نعمت زاده) و خانواده اش هست بهتر است وزیر شود تا لااقل اگر به فکر پیشرفت و توسعه صنعت و معدن و تجارت مملکت نیست به خاطر افزایش سود خودش و خانواده اش هم که شده بر تعداد واحدهای صنعتی و معدنی و تجاری مملکت بیفزاید تا بلکه رشد و توسعه ای در اقتصاد کشور بوجود بیاید!

          در طول چهارسالی که این پیرمرد وزیر بود اگرچه بیشتر صنایع کشور حتی برندهای مشهور به ارث مانده از دوران پهلوی دوم نظیر کارخانجات معظم ارج و آزمایش و  هپکوی اراک و پروفیل ساوه و صدها کارخانه تولیدی دیگر تعطیل شدند اما همانطور که پیش بینی شده بود بر تعداد پتروشیمی های خصوصی نعمت برده افزوده شد، و اگرچه مملکت و مردم از وجود ایشان در مقام وزیر صنار سود نبردند در عوض نعمت برده در مقام وزارت نامه ای به وزیر نفت نوشت و تقاضای تخفیف در خوراک پتروشیمی ها شد، و با بانک مرکزی هم بوس و کناری آمد، و در نتیجه بر ثروت و دارایی نجومی خود و خانواده اش افزود!

          اکنون خبر می رسد بیژن منگنه (وزیر نفت) ممد رضا نعمت خورده را که باید در خانه سالمندان نگهداری شود به سمت مشاور ارشد خود انتخاب کرده است!

          با انتخاب نعمت برده به سمت مشاور اعظم وزارت نفت مخالفان دولت سر و صدا راه انداخته و ضمن به رخ کشیدن ماجرای کرسنت و پرداخت خسارت چند میلیاردی به امارات، و ماجرای عرضه گاز مجانی به ترکیه و سایر گاف های عمدی و سهوی بیژن منگنه، از انتخاب پیرمرد چند میلیارد دلاری به سمت مشاور ارشد نان و آبدار ترین وزارتخانه ایران انتقاد می کنند؛ در حالی که این انتخاب همینطور شکمی و زیر شکمی صورت نگرفته، و اتخاب درستی می باشد و منگنه (وزیر نفت) در شرایط بد اقتصادی که دولت قادر نیست حقوق اندک کارگران را شش ماه یکبار بپردازد به درستی فکر کرده که وقتی ممد رضا تا چند سال بعد از انقلاب در کارخانه ایران خودرو (سازندهء پیکان) کارگری می کرده و یکباره (خیلی قبل از بیل گیتس آمریکایی) نبوغ اش کف کرده و بالا زده و یکشبه به چند میلیارد دلار ثروت رسیده است شاید بتواند با بکار گرفتن این نبوغ درآمد وزارت نفت و در نتیجه درآمد مملکت را هم افزایش داده و دولت را از این بزکشی نجات دهد!

 

محض رضای خدا آمریکا را ببخشید!

          یکی از توصیه های دین مبین اسلام عفو و گدشت است، و از زمان تولد بچه ها به آنها می گفتند که: "در عفو لذتی است که در انتقام نیست!"

          الان هم دیده می شود که وقتی شخصی آدم می کشد و به اعدام محکوم می شود مسئولان دادگستری و قوه قضائیه واسطه می شوند تا اولیای دم با گرفتن دیه از اعدام قاتل صرفنطر کنند!

          همچنین دوز گذشت مقامات عالیه جمهوری اسلامی آنقدر بالا است که وقتی اطلاع می دهند یک تریلی دلار در حین قاچاق به ترکیه توسط ترک ها کشف شده و دست دولت ترکیه افتاده است گذشت می کنند و دنبال ان را نمی گیرند!

          ایضا در ماجرای هزاران میلیارد تومان و ده ها میلیارد دلار گم و گور شده و کسر امده در دولت اوس محمود احمدی نژاد هم از استراتزی عفو و گذشت استفاده شد!

          برادران و اقازاده ها و دامادها و ناپدری آقایان هم به محض دستگیری و بازداشت به دلیل چند هزار میلیارد تومان دله دزدی و یا جابجا کردن ذخیره صندوق ارزی فورا مورد عفو و بخشش قرار می گیرند!

          برادران عراقی (بعثیون کافر - عفلقی -  صدامیون کافر سابق!) هم که هشت سال تمام ایران را زیر حملات وحشیانه موشکی قرار دادند و زیر بناهای اقتصادی کشور ما را نابود و صدها هزار ایرانی را مقتول و مجروح و معلول کردند و هزار میلیارد دلار خسارت جبران ناپذیر به ایران وارد ساختند، با سعه صدر مدیران و مسئولان نظام مقدس مورد عفو و بخشش قرار گرفتند که هیچ، بلکه جمهوری اسلامی سریعا وارد بازسازی شهرهای کربلا و نجف و سامرا و... شد و علاوه بر باز سازی شهرهای عراق و اماکن مقدسه، برای ایجاد امنیت و مبارزه با مخالفان دولت عراق و سرکوب داعش اقدام به اعزام گسترده مشاوران نطامی و اسلحه مجانی به دشمن سابق ایران و قاتل صدها هزار ایرانی کرد!

          شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمان پرز دکوئیار به اتفاق ارا عراق را مجرم و مقصر و اغاز کننده جنگ تحمیلی علیه ایران شناخت و عراق را محکوم به پرداخت 100 میلیارد دلار خسارت جنگی به ایران کرد.

          عراق در حمله به امیر نشین مینیاتوری کویت هم مقصر شناخته شد و فورا ده ها میلیارد دلار به کویت خسارت پرداخت، اما تاکنون نه تنها یک فلوس خسارت به ایران نپرداخته است بلکه میلیاردها دلار هم از ایران بصورت مستقیم یا غیر مستقیم دریافت کرده است!

          عراق با استفاده از روحیه آقامنشی و بزرگواری و گذشت مسئولان ایرانی با تمام توان سرگرم بهره برداری از چاه های نفت و گاز مشترک با ایران در نقطه صفر مرزی است و در حالی که گرجستان و ارمنستان و ترکیه و بسیاری کشورهای دیگر از مسافران خوشگذران و اهل دیسکو و عشق و طرب ایرانی ویزا نمی خواهند، عراق از محل دریافت هر نفر چهل یورو، برای صدور ویزای زیارتی، برای بیش از دو میلیون ایرانی که به پابوس ائمه اطهار و زیارت بقاع متبرکه می روند نزدیک به یک میلیارد دلار درامد دارد!

          ایران از بابت غرامت جنگ تحمیلی مبلغ 100 میلیارد دلار از عراق طلبکار است که سازمان ملل و شورای امنیت تاییدکرده، ولی هنوز ریالی دریافت نکرده است!

          به نظر می رسد علت همه این گذشت ها وجود اماکن مقدس و بقاع متبرکه در عراق باشد، و چون ایرانیان نیازمند زیارت بقاع متبرکه و مشاهد مقدسه هستند و باید سالی یک میلیون نفر در اربعین سالار شهیدان با پای پیاده خود را سر و سینه زنان به کربلای معلی برسانند، دولت جمهوری اسلامی مجبور به کوتاه امدن و گذشت از خسارات جنگی شده است، در حالی که در امریکا بقاع متبرکه و امام زاده وجود ندارد، و البته این خود از کوتاه فکری مسئولان دولت های گدشته امریکا است،

          درست است که آمریکا در صدر اسلام کشف نشده بود و پای مسلمین به امریکا و بلاد مختلف ان نطیر سانفرانسیسکو و میامی و هالیوود و لاس وگاس و فلان و بهمان نرسیده بود که حالیه آمریکا هم بقاع متبرکه داشته باشد و بتواند زوار و سینه زنان و زنجیرزنان را جذب نماید اما سیاستمداران و گردانندگان دولت امریکا از بدو تاسیس تا امروز وقت کافی داشتند تا با ادعای خواب نما شدن اماکن و محل هایی را به عنوان محل دفن افراد مقدس جانمایی کرده و باساختن بقعه و بارگاه و گذاشتن ضریح طلا و نقره هم به کسب درامد بپردازند و هم خود را در معرض گذشت و عفو مسئولان جمهوری اسلامی قرار دهند!

          خلاصه اینکه از قدیم گفتنه اند: "بخشش از بزرگتره!"

          فرهنگ غنی دینی و غیر دینی ما هم مملو از نصیحت به بخشش و ندیده گرفتن خطای ضعفا و کوچکترها است؛ بطوری که می فرماید: "مزن بر سر ناتوان دست زور!"

          حالا که ما مادر قحبگی انگلیس را در طول تاریخ پانصدساله ایران و بارها تجزیه کشور نادیده گرفته و تمام گناهان انگلیس نظیر کودتای 28 مرداد32 را به گردن آمریکا اداخته ایم و سرقت منابع مشترک گاز و نفت توسط همسایگان را به تخم مرغ خودمان گرفته ایم و از سهم پنجاه درصدی خود در دریای خزر گذشته ایم و خرج بسیاری از کشورهای گر و گوری را هم می دهیم و آنها را پای سفره نفت ایران نشانده ایم جا دارد از سر تقصیرات آمریکایی ها هم بگذریم و آنها را هم ببخشیم!

          آمریکا هم بیاید در عوض با همکاری حوزهء علمیهء قم و دانشگاه برکلی و هاروارد طلبه مکتبی تربیت کند و برنامه های اخلاقی و تربیتی حجتالاسلام قرائتی را از شبکه های فاکس نیوز و سی - ان - ان پخش کند و بچه های ترگل و ورگل آمریکایی را هم برای باد گرفتن قرائت به کلاس های استاد طوسی بفرستد!

          با توجه به اینکه جمهوری اسلامی نظر خوبی به سرخ پوستان آمریکایی دارد یک تعداد سرخ پوست هم سوا کرده و برای طلبگی به قم بفرستند تا با گذراندن مقدمات و شرح لمعه و مکاسب به لباس روحانیت درآمده و کمبود روحانی در امریکا مرتفع گردد!

          واقعنی(!) اگر امریکا چهارتا زیارتگاه داشت که امت همیشه در صحنه خود را به آن ببندند و شفا بگیرند و در ایام عزاداری برای قمه زدن به انجا بروند، امروزه همانطور که جمهوری اسلامی از سر تقصیرات عراق گذشته است امریکا را هم مورد عفو قرار می داد و اینهمه توی سر رزیم حاکم بر واشنگتن نمی زد(!) و چه بسا بازسازی شهرهای آسیب دیده بر اثر سیل و طوفان آمریکا را هم به عهده می گرفت!

واردات کرد چینی به کشور!

          علیرغم توصیه مقامات بلندپایه برای جلوگیری از تولیدات بی کیفیت چینی متاسفانه همچنان واردات بی رویه از چین ادامه دارد و کار بجایی رسیده که حتی از چین "کرد" وارد کرده اند!

          در این عکس دو نمونه از کردهای چینی وارداتی دیده می شوند!

بازگشت به خانه