تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
چهار روز در پاریس و دوازده روز در آمریکا فقط با...
مشخص است رژیم سابق عمدا با کنترل تورم و پائین نگه داشتن قیمت ها می خواسته مردم تشویق به مسافرت به بلاد کفر و استکبار جهانی شده و ضمن مسافرت با هواپیمای سوپرسونیک کنکورد و اقامت در هتل 5 ستاره، یک شب هم مجانی به کاباره لیدو در پیگال پاریس رفته و ضمن آشنایی با مظاهر فساد غربی در دام دختران بلوند و چشم آبی افتاده و با نزدیکی کردن با غرب (!) از مشکلات جهان اسلام و فلسطین غافل گردند!
خوشبختانه با پیروزی انقلاب شکوهمند و مقدس الان با این پول دوتا و نصفی بسته سیگار می دهند تا امت همیشه در صحنه در مسیر پیاده روی به عراق دود کنند!
برگی از خاطرات حسنعلیشاه قاجار
امروز دو ساعت مانده به دسته اسحاق الدوله حاکم ارگ ماهان که از غلامان خاصه و خواجگان دربار بوده و پدر و مادرش را به یاد نمی آورد (!) شرفیاب شد و از پشت پالان خود گزارشی در آورد و به خاکپای ما معروض داشت: موسسات مجاز بانکی و پولی و اعتباری زیر نظر بانک مرکزی، که عموما وابسته به قشون و خلافت و دربار ما هستند مال مردم را بالا کشیده و یک آبی هم روش!
منتظر فرمان همایونی ما بود، پس همانا سیف الدوله رئیس بانک مرکزی را که قبلا کیسه کش حمام و نظافتچی واجبی خانه خاصه بود و ما او را به ریاست خزانه گماردیم احضار فرموده، چهار نعل شرفیاب شد!
پرسیدم مطلب چیست گوساله (!) که رعیت همیشه در صحنه به خیابان ریخته و استمداد می طلبند!
سیف الدوله در مقام نوکری اظهاراتی کرد و گفت:
«چشم رعیت کور باد تا به بانک مرکزی و بانک های بلاد محروسه و موسسات مالی دارالخلافه اعتماد نکنند و گوشت را دست گربه ندهند! مگر ندیدند خاوری خار پشته، امیر اعظم بانک ملی ممالک محروسه پرشیا شبانه پول های بانک ملی را برداشتی و به دیار کفار گریختی!»
از این پاسخ دندان شکن خوشمان آمد، در جا کف کردیم و فهمیدیم دور و بری های ما همگی " برند " هستند!
پس به اسحاق الدوله (آفتابه پرکن خاصه!) گفتیم راستش ما خودمان هم به بانک هایمان اعتماد نداریم و به این لحاظ بود که برادرمان پول های اجنبی موجود در بانک ملت دوبی را از خزانه درآورد و در تشک و متکای قصر خویش پنهان نمودی!
صحبت که بدینجا کشید قوچک (خوش نویس و کاتب قصر) را خواستیم مراتب صحت عقل و تصمیمات ملوکانه امروز ما را برای آیندگان مکتوب نماید!
28 سیچیقان ئیل سنه 1396 دو ساعت مانده به دسته
مشت محکم جدیدی به باسن آمریکا!
خوشبختانه روز به روز آمار اشتغال رو به افزایش است و نوجوانان و جوانان به پست های مدیریتی بالا منصوب می شوند تا مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب باشد که مرتب می گویند دولت بیکاری جوانان را به تخم مرغ خودش هم نمی گیرد!
به میمنت و مبارکی امروز 13 آبان، در روز دانش آموز، اطلاع یافتیم یک " ژن خوب " دیگر باحکم اوس مندلی نجفی شهرخوار جدید تهران، از بیکاری درآمد!
محمد فرجود مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران شد.
این پسر جوان خواهرزاده یا به روایتی داماد سردار غلامحسین غیب پرور؛ فرمانده بسیج مستضعفین است.
میدان هفتِ تیر تهران در سال 1350
این میدان که اکنون به مزبله دانی بزرگ پر ترافیک و پر ازدحام و لکه آلوده ای در کلان روستای تهران تبدیل شده است در زمان شاه میدان 25 شهریور نام داشت و بسیار خلوت و باصفا و زیبا بود.
پس از انقلاب مقدس که روستائیان برای دریافت خانه و زمین به تهران دعوت شدند یک آخوند رنگ عوض کرده بنام خسرو شاهی اعلام کرد که در تهران به همه بر خانمان ها خانه و زمین می دهد و زمین مال خدا است!
امت همیشه در صحنه هم ریختند و هر جا زمین خالی دیدند همانجا را صاحب شدند، بطوری که امثال حسن کروبی (برادر آشیخ مهدی کروبی) و مرتضی تکیه و مشتی لات و لوت ها و چاقوکش های تهران زمین های موات و دولتی و حتی دارای مالک خصوصی را به مردم بصورت سنگی می فروختند!
یعنی یک سنگ بر می داشتند و پرتاب می کردند و هر کجا فرود می آمد آن قطعه را در برابر دریافت هزار تا حداکثر ده هزار تومان تحویل متقاضی می دادند!
به این ترتیب شهر تهران دو میلیون نفری ناگهان به طویله ای بیست میلیون نفری تبدیل گردید!
برادران هم مسلک چینی جمهوری اسلامی را فروختند!
در دوران تحریم جمهوری اسلامی برای آنکه جریان صدور نفت ایران متوقف و باعث خوشحالی استکبار و صهیونیزم و منافقین و روح صدام حسین و بعثیون کافر نشود در حد لالیگا به چین و هند نفت می فرستاد و چینی ها و هندی ها هم تحریم های بانکی را بهانه کرده و پول نفت خریداری شده را نمی دادند و می گفتند برایتان نگه می داریم، و اینجا باشد بهتر است تا به ایران و خزانه دولت برسد و توسط وابستگان حکومت اختلاس گردد!
پس از تن دادن هیئت مذاکره کننده جمهوری اسلامی به درخواست های زننده و سخیف و زشت طرف های غربی و امضای توافق برباد دهنده بیست و پنج سال زحمات دانشمندان هسته ای و صدها میلیارد سرمایه گذاری ایران در پروژه های هسته ای (برجام) طی مراسمی یک قطعه حلبی به سینه هر یک از اجساد متحرک هیئت ایرانی (ضخیم و عراق چی و تخت روانی و بعیدچی) به عنوان نشان افتخار نصب و از آنها به خاطر دلاوری و تحمل درد و فشار نمایندگان 5+1 تقدیر گردید!
بعد گفتند صد میلیارد دلار در این مدت نزد چینی ها ذخیره شده و تریلی می فرستیم بار کند بیاورد! همین مقدار هم پیش هندی ها داریم که می رویم پس می گیریم!
از آن تاریخ دو سال گذشته و چینی ها و هندی ها که ظاهرا در جریان بوده اند که سرانجام برجام سرانجامی نخواهد داشت (!) مرتب ایران را بازی دادند و از استرداد پول خودداری کردند!
بارها هیئت هایی از بانک مرکزی و وزارتخانه های مسئول به چین و هند رفتند تا شاید بتوانند پول های بلوکه شده را پس بگیرند، اما چینی ها گفتند بجای آن اتومبیل و اسباب بازی پلاستیکی و سنگ پا و واجبی ببرید!
هندی ها هم گفتند باید بهره برداری از چند حوزه نفت و گاز را در اختیار هند بگذارید تا ما با پول خودتان در آنجا سرمایه گذاری کنیم و به عشق و حال اقتصادی بپردازیم!
همچنین حاضر شدند بجای پول های نفت مقداری برنج هندی و فیلم و سریال هندی برای پخش از تلوزوزون به ایران بدهند!
خلاصه این رفت و آمدها ادامه یافت و حتی یکبار کربلایی مشهدی #علی_لاریجانی را فرستادند تا شاید چینی ها و هندی ها از ترس سبیل خفن حاج علی پول ها را پس بدهند، که سبیل هم کاری پیش نبرد و: "پول نفت دادن خرج بواسیر شد!"
اکنون پس از دو سال چینی ها امروز آب پاکی را ریختند روی سم و نعل مسئولان جمهوری اسلامی و گفتند همکاری بانکی با ایران ممنوع است!
بانک های چین در آستانه سفر دونالد ترامپ به پکن به دستور دولت ارائه هرگونه خدمات بانکی به سه کشور سوریه، کره شمالی و ایران را ممنوع اعلام کردند!
در واقع در حالی که کل دولت جمهوری اسلامی برای راهپیمایی و رفتن زوار به کربلا بسیج شده و دل به عزاداری باشکوه داده اند، عزای جدیدی دامن ایرانیان را گرفت و دولت دوست و برادر و هم کیش و هم زبان چین (!) جمهوری اسلامی را جلوی پای دونالد ترامپ، در آستانه ورود به پکن قربانی (ذبح) کرد!
«ژن خوب»، عامل موفقیت!
به نظر می رسد همهء ژن خوب های قبل از این نوجوان سوتفاهم بوده است!
طرف در 19 سالگی با دیپلم و بدون داشتن سابقه کاری، مدیرعامل مؤسسه تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی شده است!
در واقع علت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و روی آوردن آنها به فروش کلیه و کبد و بواسیر، و رسیدن آمار بیکاری به 60% بی عرضگی مدیران دولت در اداره مملکت نیست و علت را باید در تولید مثل مردم جستجو کرد!
تحقیقات دانشمندان حوزوی نشان می دهد از حاصل جمع یک آقا با یک ماده (کشتزار مرد!) آقازاده تولید می شود که از همان لحظه بیرون آمدن از دستگاه وارد دستگاه حکومتی شده و مدیرعامل و عضو ده ها هیئت مدیره و صاحب حساب بانکی در داخل خراب شده (!) و خارج کشور و چند لامبورگینی می گردد! (اخیراً به خلبانی و پرواز تفریحی هم روی آورده و با نذورات امت فریب خورده هواپیمای سسنا می خرند!)
از روی کار رفتن پدران بیکار هم جوانان بیکار و گرفتار متولد می شوند که وجودشان بار سنگینی روی دوش مقامات عالیرتبه کشور و مایه وهن رژیم مقدس است!
بنابراین مجلس شلم شوربا باید فوراً قانونی تصویب و جفتگیری را فقط مختص "آقایان" اعلام و از نیروی انتظامی بخواهد آلت رجولیت طبقات مادون جامعه را پلمپ و دستگاه تولید مثل زنان آنها را مثل دستگاه آب سنگین اراک با بتن و سیمان پر کند!
آخر و عاقبت هخامنشیان در جمهوری اسلامی!
دستگیری و انتقال به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک برای سکس درمانی!
نظافت شخصی توطئه استکبار جهانی و صهیونیست ها ست!
کربلایی حسن هاشمی وزیر به داشت از بعضی اظهارات نسنجیده اخیر عده ای از علمای اعظام و فقهای اعلام و مراجع بزرگ و روحانیون برجسته، که مسواک زدن و حمام رفتن و واجبی گذاشتن و واکسن زدن و نظافت شخصی و رعایت بهداشت و شستن مقعد و... را توطئه مشترک صهیونیست ها و استکبار جهانی برای لطمه زدن به بیضه اسلام دانسته اند (!) ابراز ناراحتی کرد و از امت بوگرفته خواست خود را نظافت کرده و گل و لای دهان را شسته و زباله های لای دندانهایشان را مسواک بزنند!
شایان ذکر است اخیرا بعضی علمای بلاد در تله وزوزون جمهوری مقدس اسلامی از مردم خواسته بودند تا به کوری چشم استکبار و صهیونیزم دهان خود را مسواک نکنند و بگذارند متعفن باقی بماند تا موقع گفتن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل این دو کشور (که جمهوری اسلامی آنها را قبول ندارد!) با بوی بد دهان امت همیشه در صحنه شیمیایی شده و نابود شوند!
همه نگرانند، حتی مسئولان کشور!
سخنگوی ستادمبارزه با موادمخدر کشور (که امیدواریم خودش معتاد نباشد!) اخیرا از وجود هزاران تن از کودکان کار زنان خیابانی کارگران فصلی و بیماران روانی بی خانمان که شبها در خیابان بهسرمیبرند با توجه به آغاز فصل سرما ابراز نگرانی کرده است!
وظیفه مسئولان در جمهوری مقدس اسلامی ابراز نگرانی است که الحمدالله همه بخوبی انجام می دهند!
وزیر بهداشت از افزایش نگران کننده مرگ و میر مردم به خاطر ابتلا به سرطان و کاهش سن سکته به دوران طفولیت و ناسالم بودن مواد غذایی و شور بودن نان مصرفی امت فلک زده ابراز نگرانی می کند و از کمبود تخت بیمارستانی و گرانی بهای خدمات پزشکی ابراز ناخرسندی عمیق می فرمایند! (خودش مالک گران ترین بیمارستان های خصوصی کشور است!)
فرمانده پلیس بیراهه از سونامی کشتار در جاده های ایران ابراز نگرانی کرده و می فرماید که تلفات جاده های کشور از میدان جنگ بیشتر است!
کربلایی ربیعی وزیر بیکاری که خودش از زور بیکاری و به توصیه رئیس جمهور وزیر کار شده است از رشد ساعت به ساعت آمار بیکاران، بویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی، ابراز نگرانی کرده و می گوید مسئولین باید فکری برای مشکل بیکاری بکنند والا چهار روز دیگر خود رئیس جمهور هم بیکار می شود!
حاجی عیسی نیروی انتظامی (کلانتری سابق!) که خودش در زمانی که #وزیر_گشادورزی بوده مجوز حفر چند میلیون چاه عمیق را داده و ته آب کشور را درآورده است از خشک شدن قریب الوقوع تتمه آب موجود خبر داده و از تشنه ماندن امت همیشه درمانده ابراز نگرانی می کند!
وزیر دادگستری از سرگردانی مردم در محاکم و عدم رسیدگی به بدبختی آنها ابراز نگرانی شدید می کند!
رئیس قوهء مقننه از عدم اجرای قانون های مصوب مجلس ابراز نگرانی می کند!
رئیس جمهور از اینکه برادر دست پاکش، کربلایی فریدون را به دلیل فساد مالی دو ساعت بازداشت و بعد ول کرده اند نگران است!
کربلایی اسحق جهانگیری (که در خانه او را اسحقی صدا می زنند!) از اینکه برادرش را به جرم فساد مالی گسترده گرفته اند ابراز نگرانی می کند!
دار و دسته اوس محمود احمدی نژاد از احضار یکی از اعضای باند خود (حمید زنبیلی) به دادگاه و احتمال درآمدن گند کارهای بقیه اعضای باند ابراز نگرانی می کنند!
وزیر امورخارجه از کمبود تخت بیمارستانی در اوگاندا و سیرالئون و سایر بلاد آفریقا نگران است و شخصا برای افتتاح بیمارستان اهدایی جمهوری اسلامی به اوگاندا می رود!
بقیه مسئولان طراز اول کشور هم از اوضاع بد اجتماعی و بیخانمان های نیویورک و هارلم ابراز نگرانی می کنند!
امت همیشه در حال فریب خوردن (ملت سابق) هم که دارایی آنها روز روشن و با مجوز بانک مرکزی و در برابر چشم مقاماتی که شبانه روز به فکر امنیت و رفاه و خوشبختی مسلمانان گینه بیسائو و شاخ آفریقا و جنوب فیلیپین هستند به یغما رفته، از اینکه مسئولین دست آخر خود مردم را هم از روی نوبت (!) را هم مورد تجاوز جنسی قرار دهند ابراز نگرانی می کنند!
خلاصه در این مملکت هرچی کم داشته باشیم " نگرانی " زیاد داریم.
ملاهای اشرافی و طلبه کُشی در کف خیابان!
در روزهای اخیر چند روحانی جوان (طلبه) قربانی خشم و عصبانیت مردم از سوء مدیریت روحانیت اشرافی جمهوری اسلامی شده اند.
متاسفانه مشاهده می شود در صفحات مجازی افراد زیادی از کشته شدن طلبه ها و روحانیون جوان بخت برگشته اظهار خوشحالی و شعف می کنند، و اینکه انسانی از چاقو خوردن یک انسان دیگر و از مرگ او و بی سرپرست شدن خانواده اش خوشحال شود نشانه سقوط فرهنگی و اخلاقی و انحطاط کامل انسانیت در جامعه امروز ایران است.
مردم با مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند و هر روز شاهد انتشار اخباری جدید در مورد غارت اموال و دارایی های عمومی توسط برادران مسئولین و وابستگان به دستگاه قدرت هستند، و در حالی که دزدی ها به ارقام نجومی پنجاه و شصت هزار میلیارد تومانی رسیده و بدهکاران بانکی با گردن کلفتی وام ها را خورده و برنمی گردانند کارگران از دریافت حقوق اندک خود محروم هستند و شش ماه شش ماه حقوق ناچیز آنها پرداخت نمی شود!
مدیران بی کفایت و دزد حقوق و پاداش کلان نجومی می گیرند و کارگران و زیردستانشان به نان شب محتاج هستند!
وعده های دولت های پیشین و دولت فعلی در تمام زمینه ها خلاف درآمده و روز به روز بر سختی معیشت مردم افزوده می شود.
مسئول راهنمایی و رانندگی می گوید کشتار در جاده های ایران از میدان جنگ بیشتر است.
وزیر بهداشت و معاونش از رتبه بالای سرطان و سکته و کاهش سن ابتلا به سرطان و نیز رشد بیماری های عفونی (ایدز و هپاتیت) خبر می دهند که سالی یکصدهزار قربانی می گیرد.
شرایط بد اقتصادی و سونامی بیکاری موجب مجرد ماندن بیشتر جوانان کشور و فرار آنها از ازدواج شده و آمار طلاق به مرز تکان دهنده ای رسیده است.
در مملکتی که کسی قادر نیست بدون اخذ مجوزهای قانونی یک دکه روزنامه فروشی یا فروش نوشابه دایر کند موسسات مالی و اعتباری تحت نام ائمه اطهار دایر و با نصب تابلوهای بزرگ و انجام تبلیغات وسیع تلویزیونی و مطبوعاتی اموال و دارایی های مردم را چند سال جمع می کنند و رقم که بالا رفت فلنگ را می بندند و بعد رئیس بانک مرکزی به مالباختگان می گوید چشمتان کور می خواست پول در این موسسات نگذارید!
ببینید چه مملکتی شده که رئیس بانک مرکزی در تلویزیون رسمی به مردم می گوید حتی در موسسات مجاز و فعال با اجازه بانک مرکزی هم سپرده گذاری نکنید!
وضعیت گرانی مسکن و اجاره بها، بیکاری و وضع ناهنجار درمان و گرانی آموزش و پرورش برای مردم تحت فشار راهی باقی نگذاشته که یا خود را بکشند یا خشم خود را بر سر دیگری خالی کنند!
مردم چون این ناهنجاری ها را از ناحیه روحانی نماها می دانند و البته دستشان به روحانیون تحت حفاظت و درون اتومبیل های ضد گلوله نمی رسد متاسفانه این خشم و عصبانیت کور خود را بر سر یک مشت طلاب جوان که از زور بیکاری و برای گرفتن شهریه عبا و عمامه گذاشته اند رفته و آنها را مضروب و مقتول می کنند!
قاتل یکی از این طلاب جوان در بازجویی های مقدماتی گفته است:
رفتم توی اداره ای، بانکی یا همچین چیزی،کارم رو راه ننداختن، رفتم یه قمه خریدم و توی خیابون دنبال یکی میگشتم که مسئول باشه، گفتم این روحانیه و حتما مسئولیت هم داره، منم کشتمش!
* بنده خدا طلبه را با " روحانی " اشتباه گرفته بوده!
فرق پیرمرد آلمانی با پیرنامرد های جمهوری اسلامی!
پیرمرد سمت راست تصویر، وزیر دارایی سابق جمهوری فدرال آلمان است که در پایان دوره وزارتش بودجه را بدون کسری (صف) تحویل داد و بازنشسته شد.
اما اين دو پیرمرد اسحال طلب (سمت چپ) بىهيچ بو و خاصيتى براى مردم، 40 سال است کرسیهای قدرت و منابع ثروت را چسبیده و رها نمیکنند و بر عکس پیرمرد آلمانی که باعث شکوفایی اقتصاد آلمان شد و در یک آپارتمان اجاره ای و با حقوق بازنشستگی زندگی می کند، حسابی بار خودشان را بسته اند، بطوری که در مجلس شلم شوربا گفته شد این پیرمردها هر کدام ششصد هفتصد کارخانه و پتروشیمی و شرکت و موسسه دارند!
خانهء پدری حسن روحانی نما قطب جدید گردشگری!
خیلی از افرادی که به دولت حرف زشت می زنند و می گویند وزرا و مسئولین و مدیران دولتی به فکر رتق و فتق امور مملکت نیستند و فقط به فکر خود و حساب بانکی فرزندان و شرکت های خانوادگی و رانت خواری می باشند با اقدام خارق العاده رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری کف کرده و حسابی کم آورده اند!
کربلایی مش اصغر مونسان رئیس این سازمان درپیتی که اتفاقا خواهرزاده حاجی حسن روحانی نما هم هست، در یک تخم مرغ مالی آشکار (!) خانه پدری حاج دکتر آشیخ حسن روحانی نما در ده سرخه (از توابع سمنان) را به عنوان موزه اعلام و یک کاشی ماندگار هم روی دیفال کلبه سابق حاج حسن روحانی نما نصب کرد!
عده ای که خانه پدری آنها به موزه تبدیل نشده نسبت به این تخم مرغ مالی "کل اصغر" حسودی کرده و گفته اند: در مملکتی هر چند وقت یکبار آثار موزه ای باستانی آن سر از حراج کریستی لندن در می آورند، و تخت جمشید بر اثر نشست زمین در حال نابودی است و در حریم درجه اول پرسپولیس و پاسارگاد کارخانه رب گوجه فرنگی ساخته اند تبدیل کلبه پدری حاجی روحانی نما در ده سرخه چه معنی جز پول حرام کردن دارد!
عده ای هم پرسیده اند در این موزه چه چیزهایی را به نمایش خواهند گذاشت که برای گردشگران داخلی و خارجی جذابیت داشته و بخاطر تماشای آن به سرخه سفلی بروند!
گفته می شود اوس محمود احمدی نژاد هم که مال جهارتا ده بالاتر (آرادان پائین) است هر چهارپای خود را در یک کفش کرده و گفته است باید طویله پدری آنها در آرادان هم موزه شود! اما این اقدام شگفت انگیز کل اصغر مونسان طرفدارانی هم دارد که اول آنها خود روحانی نما و برادرش می باشند!
همانطور که مطلع هستید فریدون سرخه (برادر روحانی نما) به خاطر جا بجا کردن چهارصد میلیون درهم امارات از شعبه بانک ملت دوبی یک شب در زندان خوابید و اگرچه فورا سکته زد و در نتیجه فورا آزاد شد اما مشکل مالی دارد و سازمان گردشگری برای تبدیل خانه خشت و گلی پدر حاجی حسن و فریدون سرخه ای به موزه، باید مبلغ قابل توجهی به این دو گل پسر بپردازد!
و به این ترتیب خانه مخروبه که به علت مهاجرت کلیه روستائیان سرخه ای به تهران و تصدی مقامات دولتی و اقتصادی بلااستفاده مانده و متروکه شده و بین دهاتی ها مشتری ندارد به قیمت بالانی فروخته می شود و مبلغ آن قدری از مشکلات مالی فریدون را کم می کند!
همچنین پیش بینی می شود با تبدیل محل زندگی و رشد و نمو حاج حسن روحانی نما به موزه و به نمایش گذاشتن اشیا و آثار بجا مانده از وی و خانواده اش سیل گردشگران خارجی از اقصی نقاط جهان به روستای سرخه سرازیر شده و سرخه در ردیف هدف های برتر گردشگری جهان نظیر آنتالیا و پاتایا قرار بگیرد!
در حال حاضر تعدادی از وسایل زندگی و زیست قبل از انقلاب حاجی روحانی نما جمع آوری و به موزه (!) منتقل شده است که عبارتند از:
* یک جفت نعلین نیمدار
* یک زیر شلواری مندرس
* دیزی سنگی و یک قوری بند زده
* چهار تا استکان و نعلبکی منقوش به عکس لیلی و مجنون
* منقل و وافور و سیخ
* شورت نیمدار مامان دوز
* کوزه آب گلی ترک خورده
* مقداری نان خشک
* چند کیسه پهن گاو که برای ایجاد آتش و پخت غذا استفاده می شده است
* جوراب سوراخ یک عدد (تا این تاریخ جفت آن پیدا نشده است و گفته می شود حسن روحانی در موقع مهاجرت به تهران پول خردهای خود را در آن پنهان کرده بود!)
شایان ذکر است موزه روحانی سرخه در حال مکاتبه با موزه های معروف جهان نظیر متروپولیتن نیویورک، لوور پاریس و لندن است تا جوراب و شورت نیمدار روحانی را برای تماشای علاقمندان آثار تاریخی در این موزه ها به نمایش بگذارد!
حاج احمد توکلی که از مخالفان خایه مالی و طاغوت پروری است در خصوص تبدیل خانه خرابه والد حاجی حسن روحانی نما به موزه و نصب تابلو (کاشی ماندگار) روی دیوار این خانه کلنگی، کلام هشدار دهنده ای از حضرت علی (ع) را آورده و نوشته است که امیر المومنین فرمود: به چشمان متملقین و چاپلوسان خاک بپاشید و این شامل تو هم می شود حسن خان!
ورود پر شور کربلایی جهانگیری به عراق!
در پاسخ به انتقادات زیادی که از واردات بی رویه کالاهای چینی به کشور می شود و به منظور تنوع در واردات روز گذشته از عراق یک عدد نخست وزیر وارد ایران شد!
ورود یک عراقی به کشور درست زمانی صورت می گیرد که بیش از یک میلیون ایرانی جهت عزاداری اربعین حسینی در راه عراق هستند!
گفته می شود حیدر عبادی نخست وزیر فعلی عراق در دوران #صدام_حسین به ایران گریخته و در کوچه عربهای ناصر خسروی تهران (کوچه مروی) به کار فروش لوازم آرایش مشغول بود و بسیار ایران را دوست می دارد و ممکن است در این سفر سری هم به مشهد مقدس بزند!
عراق علاوه بر نخست وزیر (حاج حیدر عبادی) گرد و غبار آلوده به اورانیوم نیز به ایران می فرستد!
در هفته های اخیر کار حاج حیدر زیاد بوده و علاوه بر جمع و جور کردن بساط کردهای بارزانی در شمال دو سفر هم به عربستان و ترکیه انجام داده و مذاکراتی هم با تیلرسون (وزیرخارجه آمریکا) داشته است که حسابی باعث خستگی و استخوان درد وی گردیده و به توصیه عراقی هایی که قبلا در مشهد مقدس موفق به انجام زیارت شده و فیض برده اند جهت تمدد اعصاب و تجدید قوا و استخوان سبک کردن خود را ایران رسانده تا جهانگیری وی را به مشهد ببرد و وسایل نزدیکی بیشتر عراق با جمهوری اسلامی را فراهم نماید!
عراقی ها مشهد را بسیار دوست می دارند و به اصطلاح مشهد برایشان کویت است!
به گفته ناظران سیاسی منطقه: مشهدی حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، سوراخ دعا را خوب پیدا کرده است!
برای جلب کمک مالی و قطع حمایت سیاسی به عربستان سعودی، و برای همکاری در سرکوب کردها و دادن امتیازات نفتی به اردوغان به ترکیه، و برای رفع خستگی و خوردن چلوکباب و بقیه مسائل به ایران - مشهد مقدس - می آید!
جهانگیری در استقبال از مشهدی العبادی گفت ایران و عراق زمینه های خوبی برای همکاری های تنگاتنگ دارند!
سالی چند میلیون ایرانی برای زیارت اماکن مقدسه به کربلا و نجف می روند و بیش از یکی دو میلیارد دلار به اقتصاد عراق نفع می رسانند، و سالی چند ده هزار نفر از اتباع عراقی هم برای زیارت و ارتباط تنگاتنگ گرفتن به مشهد مقدس می آیند! (پس این به اون در!)
لزوم قرار دادن شغل نمایندگی مجلس
در ردیف مشاغل سخت و زیان آور!
تا قبل از پیروزی اسلام در سال 1357 شمسی نمایندگی مجلس شغل محسوب نمی شد و کسانی که کاندیدای نمایندگی می شدند از بزرگان و یا بزرگ زادگان و از خانواده های برجسته شهرها و شهرستان ها، و یا از سیاستمداران استخوان خرد کرده و صاحب نام و شهرت بودند و مردم با اصرار آنها را به مجلس می فرستادند تا در مرکز صدای آنها را بگوش دولتی ها برسانند و در جهت رفاه شهر و شهرستان آنها و آبادانی حوزه انتخابیه خود کوشا باشند.
در آن زمان (از بدو سلطنت پهلوی تا پیروزی اسلام) به نمایندگان مجلس خانه و دفتر و دو اتومبیل آخرین مدل و یک میلیارد تومان تنخواه (پول توجیبی) و حقوق و مزایای نجومی و امتیاز روزنامه و زمین شهری در کنار دریاچه منطقه 22 و جواز ساخت مجانی و وام بدون بازگشت و انواع و اقسام امکانات ریز و درشت داده نمی شد، و حتی صبیه آنها را به عنوان کارشناس نفتی در #وزارت_نفت استخدام نمی کردند!
نماینده برای چهارسال انتخاب می شد و دو نفر محافظ و راننده هم از طرف مجلس در اختیار نداشت و با اتومبیل خودش رفت و آمد می کرد و در خانه مسکونی آبا و اجدادیش زندگی می کرد و آخرین حقوق دریافتی نمایندگان مجلس هم که پس از پیروزی اسلام چهار هزار تومان در ماه بود توسط دادگاه انقلاب از آنها پس گرفته شد!
در واقع حالا معلوم می شود رژیم گذشته در حق نمایندگان مجلس خودش هم ظلم می کرده است!
خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند حق این قشر زحمتکش به نحو احسن در نظر گرفته شده و علاوه بر حقوق و پاداش و تنخواه و دو دفتر کار و یک خانه در تهران و پرداخت اجاره خانه، حتی به افراد دارای خانه (!) و استخدام پسر و داماد آنها و استخدام دخترشان در وزارت نفت و دادن امتیاز روزنامه و یارانه کاغذ و آگهی دولتی و هزار و یک نوع امکانات دیگر، بصورت تیمی و نوبتی به بازدید از کشورهای غربی و موزه لوور و پیگال پاریس و سوهور لندن هم فرستاده می شوند تا با دریافت حق ماموریت دلاری از نزدیک با مظاهر فساد غرب آشنا شوند!
در واقع سختی کار و زیان آور بودن شغل نمایندگی از اینجا به بعد شروع می شود که یک نمونه آن در عکس ضمیمه مشخص است؛
ببینید کربلایی مصطفی کبابخوریان (کواکبیان) معروف به پروفسور چطور به سختی در کنار یکی از علیا مخدرات غربی ایستاده و اینطور که از ظواهر عکس و جمال نماینده سمنان مشهود است با بدبختی ادرار خود را نگاه داشته و شاش بند شده است!
جا دارد هیئت رئیسه این قبیل نمایندگان را قبل از فرستادن سراغ هیئت های خارجی به مستراح بفرستد تا موقع عکس یادگاری گرفتن اینطور به زحمت نیفتند! (شاید هم شاش نداره و باد تو دلش پیچیده و از ترس تخریب روابط جمهوری اسلامی با غرب اینطور خودش را سفت گرفته است!)
در خاتمه حمایت این نماینده مجلس از تولید ملی جای تقدیر و تشکر دارد، زیرا اینطور که در عکس دیده می شود کربلایی مصطفی کبابخوریان (پروفسور) کت و شلوارش ر در حمایت از تولید ملی، از باب همایون و یا دست فروش های سید اسماعیل مولوی خریداری کرده است!