تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
شمارهء مخصوص: فصلی در جانور شناسی
الف: بقای حيوانی
حاج مهرداد بیرانوند، مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان، به خبرگزاری ایسنا گفته است طی چهار دهه گذشته هشتاد درصد جانوران کشور از بین رفتهاند!
بنا بر این می توان گفت که بیست درصد بقيه را حيواناتی از اين قبيل تشکيل می دهند:
- ساس و کنه هائی که خود و فرزندان شان به تنبان ملت افتاده و مال آنها را می مکند!
- گرگ هایی که طی چهار دههء گذشته به جان امت همیشه الکی خوش افتاده و آنها را غارت می کنند!
- کفتارهائی که خزانهء بانک ها و بیت المال را می بلعند
- موش هائی که اندوخته های مردم در صندوق های بازنشستگی و موسسات - مالی - اعتباری را به نیش می کشند
- خوک هائی که با قرار گرفتن در مناصب کلیدی دست به اختلاس دسته جمعی (به اتفاق برادر و اهل فامیل) می زنند!
- تعدادی از این جانوران هم توله های خود را از بدو يا علی گفتن و خروج از مادر به عضویت هیئت مدیره موسسات و نهاد ها درآورده و در نوزده سالگی مدیرعامل می گذارند!
ب: راز ماندگاری
تا کنون تصور می شد که راز ماندگاری این بیست درصد جانور در «همه چیز خوار بودن» آنها و قابلیت تطبیق با محیط و هرگونه شرایط است! در اين مورد دانشندان دلايل زير را اقامه می کرده اند:
آنها «همه چیز خوار» هستند بطوری که زمین خواری، کوه خواری، جنگل خواری، دریا خواری برایشان حکم سالاد الویه را دارد و برای خلال دندان از دکل حفاری نفت استفاده و دکل ها را از سر سفره نفت بر می دارند!
در مواقعی که نفتکش و دکل حفاری نباشد ذخیرهء ارزی بانک ملت شعبه دوبی را به عنوان میان وعده می خورند!
غذای اصلی این جانوران از پانصد هزار میلیارد تومان کمتر نیست که بر می دارند و برای خوردن به پیک نیک در خارج از کشور می روند!
این بیست درصد جانور باقی مانده به منوی خارجی هم علاقمندند و دیده شده از غذای شرکت نفتی کرسنت امارات شرکت های نفتی اروپایی مانند شرکت های نروژی (استات اویل) و فرانسوی (توتال) هم ساندویچ معروف به پورسانت خورده اند و خیلی هم خوششان آمده است!
در میان این بیست درصد جانور بعضی وحوش هم هستند که هم از توبره می خورند و هم از آخور!
این جانوران که به آنها دوتابعیتی گفته می شود هم در ماموریت های حساس به عنوان عضو هیئت مذاکره کننده روزی یک میلیارد تومان از دولت جمهوری اسلامی می گیرند و هم با فروش اطلاعات مذاکرات محرمانه به خارجی ها، توسط اربابان خارجی تغذیه می شوند! و در واقع دو سره بار می کنند!
پ: کشف های جديدتر
اما اکنون مبحث جديدی در بيولوژی بوجود آمده که از آن با نام «ژن خوب» ياد می شود.
اين کشف علمی از آنجا شروع شد که پسر بچه حاج آقا عارف (معاون اول رئیس جمهور فتنه گر اسبق!) که زمانی وزیر مخابرات هم بود، در پاسخ به انتقادات جراید زبان بسته و افکار عمومی که معتقد بودند چون خود حاجی آدمی خجالتی است و روی گرفتن پورسانت را ندارد بچه اش را برای گرفتن پورسانت و حق دلالی جلو انداخته است! اما بچهء مزبور در پاسخ به بلندگوهای استکباری و صهیونیستی اعلام کرد موفقیت او در خردسالی (که باعث عقد قرارداد میان شرکت مخابرات اسلامی و شرکت MTN ی آفریقای جنوبی شد، و اوپراتور دوم تلفن همراه را در ایران سر پا کرد، و یک کامیون دلار در حساب بانکی وی تخلیه نمود هیچ ربطی به استفاده از رانت پدر نداشته و بخاطر هوش و ذکاوت ناشی از جفتگیری مناسب والدینش بوده که او را با «ژن خوب» پس انداخته و تحویل جامعه داده اند!
به دنبال افشای «ژن خوب» تولیدی حاجی عارف، هر روز ابعاد جدیدی از تولیدات ژنتیکی در حکومت اسلامی فاش گردیده و کار به جایی رسیده که چندین سوپر ژن هم پیدا شده اند!
آخرین «سوپر ژن خوب» نوجوانی است که، بدون ربط به موقعیت ممتاز حکومتی پدرش، از کودکی مدیرعامل و عضو چندین هیئت مدیره بوده و در نوزده سالگی چندین پست کلیدی داشته است!
همهء این «ژن خوب»ها، از بچه عارف گرفته تا نوهء امام راحل، ادعا کرده اند که پدرشان ژن خوب را به مامان آنها انتقال داده، و موقعیت امروز آنها که در کودکی و نوجوانی صاحب چندین کاخ و ده ها شرکت و کارخانه و ویلای اسپانیا و چندین لامبورگینی و فراری و ده ها حساب چاق و چله دلاری در بانک های خارجی هستند حاصل همان جفتگیری مناسب بوده است!
ت: مبحث حيوانات صاحب «ژن مادری»
در اين ميان متاسفانه باید پذیرفت که هنوز جامعه ایران یک جامعه مردسالار است و هر چیز خوبی را به آقایان نسبت داده، و امتیاز هر پدیدهء موفقی را به مردها می دهند. نمونهء آن هم در همین ماجرای «ژن خوب» دیده می شود!
در واقع در اين رابطه ما با يک مسئلهء مهم منطقی هم روبرو هستيم و آن اينکه پدران اين صاحبان «ژن خوب»، با مدیریت ضعیف و نابخردانهء خود، چهار دهه است که به اقتصاد و سیاست و جامعه و کلیه شئونات کشور دست به آب رسانده اند؛ و در اين صورت آنها چطور می توانند در حالی که خودشان حامل «ژن خراب و نامرغوب» هستند بچه ای با «ژن خوب» پس بیندازند؟! اينجا است که می فهميم چرا بهشت در زير پای مادران است!
ث: يک نمونه از «ژن خوب» مادری!
کربلایی مش مندلی نجفی، شهرخوار جدید ده بزرگ طهران، همانطور که قول داده بود در شهرداری تهران از وجوود خانم ها استفاده کند، تا به حال، علیرغم آنکه از کمر افتاده و در منزل استراحت می کند، پای چند خانم دارای «ژن مرغوب» را به شهرداری باز کرده و آنها را رئیس کرده است!
سهیلا خانم، یکی از این خانم های جدید است که به محض دریافت حکم انتصاب به ریاست شهرداری منطقهء ده تهران، بچه بی کارش را به سمت مشاور شهردار انتخاب و استخدام کرده است تا همانطور که قبلاٌ در کارهای خانه به مامان کمک و سیب زمینی ها را پوست می گرفت و برای خرید نان و ماست به بازار می رفت، در امور شهرداری هم وردست مامان جان باشد و در ضمن یک حقوق و پاداش بخور نمیر نجومی هم بگیرد!
اين خبر را روزنامه های زبان بستهء رژیم مقدس اسلامی هم تأييد کرده اند که سهيلا خانم صادق زاده، شهردار منطقهء 10 تهران طی حكمی، پسرش را بعنوان مشاور شهردار و رئيس امور سرمايه گذاري و مشاركتهای مردمی منصوب كرد! در حکم انتصاب این بچه که توسط مامانش امضاء و ابلاغ شده به مراتب لیاقت و مدیریت و هوش و ذکاوت پسرک اشاره شده است.
تا به حال رسم بر اين بود که به محض آنکه یکی از جانوران ذکور پست و مقام می گرفت بچه و داماد و برادر و خواهر و شوهر ننه خودش را در سمت های مختلف می گذاشت که اصطلاحاً به آنها دارندگان «ژن خوب» گفته می شود و مشهور است که آنها این «ژن خوب» را به خاطر جفتگیری مناسب دم صبح پدران فرهيختهء خود با و مادران شان به ارث برده بودند. اما اخیراً، با کشف ژن خوب مادران صاحب پست و مقام که فرزندان شان را در مقامات عالیه متصوب کرده اند، مشخص گردیده که در جمهوری اسلامی مادران دارای ژن مرغوب هم زیاد هستند و کسانی که در کودکی و نوجوانی به مناصب عالیه و پست های مدیریتی نان و آبدار گماشته می شوند اکثراً مادر ژن ده هستند.