1 آذر ماه 1396 ـ  22 ماه نوامبر 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

سلبرتی ها در کرمانشاه!

          ورزشکاران از رده خارج فراموش شده، هنرپیشه های درپیتیِ سه ریال های مزخرف تلویزیونی، سیاست پیشگان آبرو باخته، متهمان مالی و اقتصادی، مقاطعه کاران مسکن مهر، گر و گورها - از هر صنف و دسته و جماعتی - برای دیده شدن و مطرح کردن خود و گرفتن عکس و کلیپ تبلیغاتی به مناطق زلزله زده هجوم آورده اند!

          پس از وقوع زلزله و روشن شدن وسعت تکان دهنده ویرانی ها دولت مش حسن روحانی که چند روز قبل از زلزله یک صد میلیارد تومان به دو باشگاه فوتبال معروف تهران کمک بلاعوض کرده و سیصد و سی میلیون دلار هم به کشور دوست و برادر پاکستان داده بود و دیگر آه در بساط نداشت(!) از امت همیشه در صحنه (مالباختگان موسسات مالی و اعتباری تحت نظارت بانک مرکزی!) و خانواده های تحت پوشش کمیته امام و کارگرانی که شش ماه تا یک سال است حقوق نگرفته اند خواست تا به یاری زلزله زدگان بشتابند!

          در این میان اتفاقات جالبی هم روی داد که از آن جمله می توان به ژانگولر بازی بعضی چهره های الکی معروف و سلبریتی های در پیتی جمهوری اسلامی اشاره کرد!

          به محض آنکه  علی دایی، فوتبالیست نامدار و محبوب، اقدام به جمع آوری کمک های مردمی کرد هر کس که سابقه بازی گل کوچیک و فوتبال با توپ پلاستیکی در کوچهء جلوی خانه اشان را داشت فراخوان جمع آوری کمک داد!

          نکته در این است که فوتبالیستی که ویلای کاخ مانندش در لواسان (شمال شرق تهران) چیزی در ردیف ویلای مرحوم پل گتی است و میلیاردها ثروت دارد، و یا فلان بازیگر سینما و تلویزیون که دقیقه ای یک میلیارد تومان می گیرد تا جلوی دوربین استاندآپ تراژدی اجرا کند، و یا فلان وزیر سوپر میلیاردر، و امثال این جرثومه های مولتی میلیاردر که آخر هفتهء خود را در جنوب اسپانیا می گذرانند حاضر به انفاق اندکی از ثروت باد آورده خود و خرید یک دوجین کنسرو تن ماهی از جیب خود نشده و فقط پا پیش گذاشته و برای جمع آوری کمک های مردمی پیشقدم شده اند!

          ایضا این سلبریتی ها (در پیتی ها!) چهار تا بسته آب معدنی با خود به مناطق زلزله زده برده و در کنار ویرانه ها با آب معدنی ها عکس تبلیغاتی گرفته اند!

          خنده دار اینکه "کاذب زشت کلام" هم، که در این روزگار قحط الرجال استاد دانشگاه مملکت می باشد و خودش را خیلی قابل آدم می داند، فراخوان جمع آوری کمک برای زلزله زدگان کُرد داده است و خیلی دلسوز این مردم شده است، در حالی که سال های اول انقلاب در کردستان و در فرمانداری و استانداری به سرکوب مردم همین مناطق مشغول بود!

         

گروه خون معصومه قابل تشخیص نیست!

          به محض شنیدن خبر زلزله، هزاران نفر از مردم نوع دوست ایران به مراکز انتقال خون شتافته و خون خود را اهدا کردند بدون آنکه برای خود تبلیغ کنند و یا از صحنه خون دادن خود عکس تبلیغاتی بگیرند! اما چند عدد از موج سواران قبل از رفتن به سازمان انتقال خون عکاس و خبرنگار خبر کرده و یک دادن ساده را تبدیل به یک موج تبلیغاتی کردند!

          از جمله این افراد که با سر و صدا و تبلیغات روی تخت انتقال خون دراز کشید و داد یکی هم ضعیفه معروفه معصومه فاقد ابتکار بود که زینت المجالس کابینه مش حسن است!

          البته تحمل درد و جراحت ناشی از فرو رفتن آلت خونگیری توسط این بانوی از خود گذشته جای تقدیر و تشکر دارد اما نیم ساعت دراز شدن روی تختخواب و از خون خود گذشتن که نیاز به عکس گرفتن و منعکس کردن در جراید همسو و وسایل ارتباط جمعی ندارد!

          آخر کسی نيست بگويد که خانم جان، خون دادی؟ دستت درد نکند که دادی، چرا از یک کار خیر اينگونه بهره برداری تبلیغاتی می کنی؟!

          ضمناً شنيده شده که بعد از پائین آمدن معصومه خانم از تخت، خون او را برای تعیین گروه و RH به آزمایشگاه داده اند و تا این لحظه نتوانسته اند نوع آن را تشخیص بدهند!

          متخصصان آزمایشگاهی می گویند گروه خون این زن که از بچگی در آمریکا بزرگ شده و رشد و نمو کرده و بعد از انقلاب خودش را به ایران رسانده و چهار دست و پا از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفت و هموطنان آمریکایی خود را گروگان گرفت (!) و به «خواهر مِری» معروف شد، با هیچ گروه خونی سازگار نیست و نمی خواند و معلوم نیست با این سوابق خونی (تربیت شده آمریکا - بالا رفتن از دیوار سفارت و گروگانگیری) چطور فرزند ارشدش توسط دولت آمریکا ویزا دار شده و در آمریکا سکونت دارد و تحصیل می کند!

          گفته می شود از لحاظ سیاسی هم وزارت امورخارجه با استفاده از خون معصومه مخالفت کرده، زیرا خوف آن را دارد که خون معصومه را به هرکس تزریق کنند طرف اقدام به بالا رفتن از دیوار سفارت های خارجی کرده و روابط حکومت اسلامی با سایر دول را به مخاطره بیندازد!

          به همین خاطر خون گرفته شده از معصومه را به چاه فاضلاب ریخته اند!

 

چه خطر بزرگی مملکت را تهدید می کند!

          زلزلهء اخیر کرمانشاه که سبب فرو ریختن ساختمان های نوساز پروژه دولتی مسکن مهر و لوله شدن بیمارستان های جدید الاحداث شهرهای مختلف کرمانشاه و مجروح و مقتول و معلول شدن هزاران نفر از هموطنان محروم و مظلوم کرمانشاهی شد زنگ های خطر را برای سایر نقاط کشور به صدا درآورده است و کارشناسان و اساتید زلزله شناس می گویند صفحه زاگرس تغییر مسیر و عادت داده و به طرف تهران در حرکت است و زلزله تهران قریب الوقوع خواهد بود!

          کارشناسان منطقه شمال شهر تهران را کانون خطر ارزیابی کرده و می گویند گسل شمال تهران که از کن - سولقان شروع و تا دماوند ادامه می یابد از منطقه اعیان نشین (گداهای قبل از انقلاب شکوهمند!) و خوش آب و هوای تهران نظیر نیاوران و فرمانیه، اقدسیه، کامرانیه، جماران و ارتفاعات شمال تهران می گذرد و فعال ترین گسل های تهران درست زیر ساختمان های رفیع و ویلاهای اشرافی و کاخ های مجلل زعمای قوم و مدیران برجسته رژیم مقدس الهی قرار دارد!

          پس از پیروزی شکوهمند اسلام در سال 1357 حکومتگران جدید که وارد تهران شدند اقدام به تصرف خانه ها و ویلاها و سکونتگاه های متمولین تهران کردند و خانه های افرادی مانند حاج آقا ایروانی (مالک کفش ملی) یا خیامی (مالک ایران ناسیونال) یا حبیب ثابت پاسال (مالک پپسی کولا) را به جرم طاغوتی بودن مصادره و به نام خود سند زدند!

          در عرض مدت کوتاهی کل منازل متعلق به دولتمردان رژیم گذشته و صاحبان سرمایه و کارآفرینان رژیم شاهنشاهی سکونتگاه کسانی شد که تا چند روز قبل از انقلاب در حومه تهران چادر نشین و یا در قراء و قصبات غارنشین بودند!

          علاقه حامیان مستضعفان (!) به شمال شهرنشینی سبب گردید تا پس از تصرف کلیه ویلاها و خانه های موجود در صاحبقرانیه و کامرانیه و اقدسیه و نیاوران و جماران و قلهک و تجریش و... دولتمردان و اعضای فامیل و فرزندان و دامادها و اقوام و زنان صیغه ای و سایر وابستگان با رانت خواری و گرفتن اراضی ملی و حتی کوهستان البرز جنوبی و حتی خیابان متعلق به شهرداری (شارع عام) و تخریب باغات بجا مانده از دوران قاجار، اقدام به ساخت کاخ و ویلا و مجتمع ساختمانی در منتهی الیه شمال شهر تهران کنند!

          اکنون گفته می شود بیشتر این ابنیه روی گسل های خطرناک بنا شده اند و در صورت کوچک ترین لرزه زمین در تهران، مدیریت کلان کشور و بزرگان نظام مقدس به اتفاق آقازاده ها و دامادها و عروس ها و زنان عقدی و صیغه ای به قعر گسل فرو رفته و در عمق زمین به هسته مذاب آن خواهند افتاد!

          این هشدار زلزله شناس ها و ژئوفیزیکدان ها را باید بسیار جدی گرفت زیرا در صورت بروز یک زلزله مرگبار و هولناک در تهران، که پیش بینی می شود حداقل چهل درصد جمعیت تهران نشین را نابود کند هر بدبختی و بیچارگی قابل تحمل است الا بدون مدیر و مسئول ماندن مملکت!

          خدایی فکر کنید اگر یک روز امت همیشه در صحنه این مملکت قیافه برند (!) ظریف، نوبخت و عباس آخوندی و ربیعی یا گلاب به روتون برند حسن روحانی نبینند چه خواهد شد!

          جمهوری اسلامی و امت همیشه در صحنه به کنار، تکلیف مدیریت جهانی و کمک به مستضعفان اوگاندا و میانمار چه می شود؟!

          بنابراین تا دیر نشده است باید ستاد بحران فکری برای انتقال مدیران شمال شهرنشین، و دلارهایی که زیر خاک باغچه، یا داخل متکا و لحاف تشک خود پنهان کرده اند بکند و مدیران و مسئولان بلند پایه را با فرقون یا کامیون های شهرداری به نقاط ایمن از زلزله بفرستد!

          وظیفه ما گفتن بود تا فکری برای جلوگیری از فرو رفتن مدیران مملکت در گسل های نابودکننده قریب الوقوع بشود و ماجرای حاج حسین آقا ملک پیش نیاید و مدیران و مسئولین در خود فرو نروند!

          حاج حسین آقا_ملک (واقف کتابخانه ملک) در بازار تهران منزل بزرگی داشت که آن ساختمان قدیمی فاخر حالیه کتابخانه شماره یک ملک است.

          می گفت: یک روز صبح زود طوری وقتم را تنظیم کردم و به حمام رفتم تا قبل از روشن شدن هوا به خانه برگردم و نمازم را بخوانم...

          در بازگشت از حمام که با عجله به طرف خانه می رفتم تا نمازم قضا نشود ناگهان پایم در مقدار زیادی نجاست که ظاهرا فردی در تاریکی شب در آنجا قضای حاجت کرده بود فرو رفت!

          هاج و واج در حالی که پایم درون مدفوع انسانی فرو رفته بود ایستاده و به فکر چاره بودم که ناگهان یک داش مشتی رند تهرانی مرا در آن وضعیت دید و زیرکانه گفت:

          "چی شده حاج آقا اینطور سخت تو خودتون فرو رفته اید!" *

__________________________

* رجال فکاهی - نوشته: اسکندر دلدم - چاپ هشتم - تهران - انتشارات به آفرین

 

تامین روحانی مورد نیاز مناطق زلزله زده!

          در یک اقدام ضربتی روحانی به مقدار نیاز تامین و در اختیار زلزله زدگان قرار داده شد!

          به دنبال تخریب حوزه علمیه سرپل ذهاب و تعدادی از حوزه های علمیه و مراکز سکنی روحانیت و نیاز شدید مناطق زلزله زده به معممین، طلاب و روحانیون (!) سازمان امداد و نجات و مدیریت بحران کشور جهت رفع مشکلات فقهی زلزله زدگان مقادیر کافی روحانیت از سایر نقاط کشور جمع آوری و به مناطق زلزله زده ارسال کرد.

          گفته می شود در حال حاضر از نظر روحانی کمبودی احساس نمی شود و هر زلزله زده یکی دو روحانی دم دست دارد، و فقط نیازهایی مانند چادر و دارو و غذا و آب و امنیت در مناطق زلزله زده وجود دارد که انشاالله این نیازمندی ها هم پس از تامین نیازهای زلزله زدگان " بم " که پانزده سال قبل اتفاق افتاد (!) مرتفع خواهد شد!

 

يک اقدام به موقع و ضربتی ديگر!

          در شرایطی که زلزله شدید 7/3 ریش تری شهرها و روستاهای بسیاری را در استان کرمانشاه ویران و مسکن مهر پر اهن و تلوپ دوران سلطه اوس محمود احمدی نشاط را روی سر مردم آوار و خانواده ها را داغدار و جان صده نفر را گرفته و هزاران نفر را مجروح و بی خانمان کرده است اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه بجای صرف بودجه دولتی در جهت رفاه زلزله زدگان بی پناه، بودجه دولتی (بیت المال) را هزینه چاپ و نصب بنر های متملقانه در مسیر بازدید تشریفاتی و تبلیغاتی چند ساعته حاجی دکتر حسن روحانی (رئیس جمهور نما!) کرده است!

          بسیار بجاست از طرف قربانیان زلزله کرمانشاه از مدیریت بحران اداره کل بهزیستی کرمانشاه که در بحبوحه بحران زلزله مرگبار و خرابی خانه های مردم و کشته و مجروح شده هزاران نفر با حس مسئولیت در این شرایط حساس جهت بالا بردن روحیه حاجی حسن بنرهای متملقانه و خایه مالی چاپ کرده و حضور دکتر روحانی نما (رییس جمهور) را به مناطق تخریب شده بر اثر زلزله کرمانشاه خیر مقدم عرض نموده، تشکر و تقدیر کنیم!

          آب و برق و گاز مردم قطع شده و نان و آب به دستشان نمی رسد و مدیران بهزیستی کشور بجای آنکه دنبال بهبود شرایط زیستی زلزله زدگان باشند دستمال یزدی دست گرفته، تخم مرغ رئیس جمهور را می مالند!

          همه چیز در این مملکت تبلیغاتی و تشریفاتی است و هر چیز قطع شود چاپلوسی و تملق گویی و خایه مالی استمرار خواهد داشت، چون مدیران بی خاصیت و بله قربان گو و نجومی بگیر از پلکان همین خایه مالی ها بالا رفته و به مناصب عالیه رسیده اند (!) والا اگر مبنا بر لیاقت و کاردانی و تخصص و سواد بود خود رئیس جمهور هم باید مثل زمان قبل از انقلاب روضه دوتومانی می خواند تا چه رسد به وزرا و مدیران کل و سایر مسئولین که باید برای سدجوع و تامین معیشت در سطل های زباله جستجو می کردند.

 

مسکن مهر احمدی نژاد در ونزوئلا!

          در زمان ریاست جمهوری زنده یاد برادر بسیجی مرحوم هوگو چاورز (رئیس جمهور متوفی ونزوئلا) رفت و آمدهای زیادی بین دو خانواده محمود چاورز و هوگو احمدی نژاد صورت می گرفت و دو طرف پنج شنبه جمعه ها یا در آرادان سفلی (از توابع سمنان) دیزی یکدیگر را بار می کردند و یا در حومه کاراکاس تعطیلات آخر هفته را می گذراندند!

          خیلی ها در آن زمان با تعجب سوال می کردند که علت نزدیکی کردن این دو با یکدیگر چیست و جمهوری اسلامی در آن طرف دنیا و در آن مسافت دور و بعید چه منافعی دارد که اوس محمود آرادانی به طرف ونزوئلا غش کرده است!

          اما پاسخ احمدی نژاد در توجیه ایدئولوژیک برقراری روابط با سرخپوستان ونزوئلا این بود که هدف ما (دولت جمهوری اسلامی) پا گذاشتن در حوزه منافع آمریکا است و می خواهیم در کنار مرزهای آمریکا حزب الله ونزوئلا را (شبیه حزب الله لبنان در کنار مرز اسرائیل) تاسیس کرده و حساب آمریکا را برسیم!

          اوایل خیلی ها این حرف احمدی نژاد را مثل سایر حرف هایش به تخم مرغ خودشان هم نمی گرفتند اما با سفرهای متعدد هوگو چاورز به تهران در حالی که چفیه فلسطینی بر گردن داشت معلوم شد احمدی نژاد مخ هوگو چاورز را زده و با دادن میلیاردها دلار کمک بلاعوض به ونزوئلا و ساختن پالایشگاه و نیروگاه و مسکن مهر و... موفق به انداختن یک چفیه فلسطینی به گردن حاج آقا هوگو شده است!

          بعدها با انتشار عکس هایی از خواهر و مادر و دختر و سایر نوامیس هوگو چاورز در آغوش اوس محمود آرادانی عمق روابط استراتژیک آشکار تر شد (!) و مشخص گردید احمدی نژاد در قبال پرداخت میلیاردها دلار کمک بلاعوض به هوگو چاورز دست آورد و پا آورد و لاپایی آورد هایی هم داشته و نفوذ خوبی کرده است (!) که البته می توانست همین عشق و حال را با چند صد دلار در آنتالیای ترکیه داشته باشد!

          یکی از آثار ماندگار روابط حسنه اوس محمود با خانواده هوگو چاورز ساخت مسکن مهر در ونزوئلا برای بی خانمان های کاراکاس است.

          اوس محمود با تشکیل شرکت ساختمانی و همکاری مظاهری رئیس کل اسبق بانک مرکزی و فرخ نگهدار کمونیست مرتد لندن نشین ده ها مجتمع ساختمانی مرتفع و رفیع و زیبای استاندارد فاخر در کاراکاس ساخت و تحویل امت همیشه در صحنه ونزوئلا داد!

          اکنون که بر اثر زلزله کرمانشاه ساختمان های مسکن مهر در سرپل ذهاب و قصر شیرین و سایر شهرهای زلزله زده قبل از سایر ساختمان های قدیمی لوله شده و در هم ریخته و بیشترین قربانی را گرفته است مخالفان سیاسی اوس محمود و دار و دسته وی بی کیفیت بودن و مقوایی بودن مسکن مهر (پروژه پر طمطراق احمدی نژاد) را زیر سوال می برند در حالی که اینطور نیست و باید توجه داشت مسکن مهر ونزوئلا طبق استانداردهای جهانی و با مصالح مرغوب ساخته شده و حتی در برابر زلزله های بالای هشت ریشتر هم مقاوم می باشد!

 

مموتی در شابدوالعظیم!

          در دوران قاجاریه چون متهمین به رسیدگی عادلانه اعتمادی نداشتند در اماکن مقدس بست می نشستند. در دوران ریاست احمدی نژاد و دار و دسته اش که قوه قضائیه سرگرم رسیدگی به اتهامات و جرایم مخالفان اوس محمود بود، قوه قضائیه عادل و مصون از انتقاد و مورد عشق و علاقه اوس محمود و اعضای باندش بود، بحدی که مرتضوی دادستان انقلاب و متخصص کهریزک درمانی توسط احمدی نژاد به منصب بالای دولتی گماشته و یار غار رئیس دولت شد! اما اکنون که پای حساب و کتاب میلیاردها دارایی های هاپولی شده توسط باند اوس محمود به میان آمده است بجای تمکین از قانون و حصور در دادگاه با ژانگولر بازی و شارلاتانیسم می کوشند از مجازات گریخته و با اتهام بی عدالتی به عدالتخانه و دراوردن ادای بست نشینان دوران قاجاریه اتهامات خود را ماستمالی کنند!

          در اين راستا سه عدد از عوامل و اذناب اوس محمود آرادانی که به جرم دست بردن در اموال دولت و اتهامات مالی به دادگاه احضار شده بودند بجای حضور در دادگاه و پاسخ به اتهامات مثل زمان قاجاریه برای فرار از مجازات به شابدوالعظیم در شهر ری گریخته و در صحن این امام زاده بست نشستند!

          حاج حمید بقایی و رحیم مشایی و رئیس محاسبات دولت اوس محمود آرادانی در دوران ریاست احمدی نژاد اموال دولت و بیت المال را با جهیزیهء ننه خود اشتباه گرفته و هاپولی کرده اند و حالا که گندش درآمده برای فرار از مجازات به شابدوالعظیم گریخته و باسن خود را به زمین چسب دوقلو کزده اند!

          گفته می شود در این چند روزه که اعضای باند اوس محمود در شابدوالعظیم هستند زائران جرئت دراوردن کفش های خود را ندارند و آن دسته هم که بی احتیاطی کرده و کفش خود را دراورده اند مجبور به بازگشت با پای برهنه شده اند!

بازگشت به خانه