تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

29 آذر ماه 1396 ـ  20 ماه دسامبر 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

افزایش هفتاد درصدی حقوق نمایندگان مجلس

در شرایطی که دولت برای پرداخت حقوق اندک کارگران و بازنشستگان تحت فشار است، و پرداخت حقوق زحمتکشان ماه ها عقب می افتد و پول زیادی هم برای اختلاس نورچشمی ها در خزانه باقی نمانده است(!) با تصویب مجلس شلم شوربا هفتاد درصد به حقوق نمایندگان مجلس و وزرای دولت و معاونان وزیر اضافه شد! این افزایش٬ «مستند به ماده 71 قانون خدمات کشوری» باشد که بر اساس آن، «نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم‌تراز وزرا و معاونان رئیس ‌جمهور تعریف می شوند».

در آخرین سال حکومت طاغوت حقوق هر نماینده مجلس شورای ملی فقط چهار هزار تومان بود که بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب و تاسیس حکومت یاقوتی بجای طاغوتی دادسرای انقلاب همه حقوق ها را از نمایندگان زمان شاه پس گرفت و عده ای از آنها را هم اعدام کرد!

در آن زمان گفته شد که نمایندگان مجلس حقوق های کلان (ماهی چهار هزار تومان!) از بیت المال گرفته و باید برگردانند.

من یکی دو تا نماینده مجلس رفیق صمیمی داشتم نظیر محسن دولو و محمود طلوعی که از مال دنیا چیزی نداشتند و مانده بودند چطور حقوق ها را برگردانند تا به کارتن خوابی نیفتند!

به نمایندگان مجلس دو اتومبیل صفر کیلومتر و دو محافظ و راننده و دو دفتر کار و مخارج اداره دفتر و یک میلیارد تومان تنخواه گردان و زمین مرغوب برای ساخت و ساز در کنار دریاچه خلیج فارس تهران و امتیاز روزنامه و یارانه برای اداره حزب پنج نفره (!) و هزینه دلاری برای رفتن به پاریس و بازدید از موزه لوور هم داده نمی شد و فرزندان شان را هم عضو ده ها هییت مدیره نمی کردند.

اما حالا ببینید وضعیت چگونه شده است:

علاوه بر حقوق و پاداش نجومی و صدها امتیاز نان و ابدار که به وکلای مجلس شلم شوربا و فرزندان و اهل بیت و دامادها و شوهر ننه هایشان می دهند فقط خرج تعمیر و نگهداری هر فقره وکیل ماهی 32 میلیون تومان است که با خوابیدن در مجلس خستگی شب قبل را از تن بیرون می کنند!

این 32 میلیون تومان که هر ماه به وکلای مجلس شلم شوربا جهت مخارج روزمره می دهند علاوه بر میلیاردها تومانی است که هر ماه حقوق و پاداش می گیرند و یا از طریق همکاری با امثال شهرام جزایری و بابک زنجانی به جیب می زنند!

شما این ارقام را ضرب در تعداد نمایندگان مجلس نموده و با مخارج خود مجلس جمع بزنید تا متوجه شوید و ببینید چرا مملکت علیرغم درآمدهای کلان نفتی و صادرات غیر نفتی و درآمدهای مالیاتی با کسری بودجه مواجه است!

البته دولت مجبور است نمایندگان هرچه می خواهند به آنها بدهد، چون در غیر اینصورت از تریبون مجلس آبروی وزرا و هیئت دولت نجومی بگیر را می برند و حتی فساد مالی برادر رئیس جمهور را برملا می سازند!

در عين حال، انتشار اخبار در مورد افزایش هفتاد درصدی حقوق نمایندگان مجلس شورای اسلامی موجب هجوم روستائیان به تهران جهت نماینده یا وزیر شدن گردیده و اکثر چوپانان گوسفندان را به امان خدا رها کرده و برای وزیر یا وکیل شدن در راه تهران هستند. چرا که آنها قبل از نماینده شدن به صورت روز مزد جهت بردن گوسفندان به صحرا و یا آبیاری جالیز و باد دادن جو و گندم حداکثر بخاطر یک صبح تا غروب پنجاه هزار تومان درآمد داشتند!

در حال حاضر به علت خشکسالی و واردات بی رویه محصولات کشاورزی و دامی بهترین شغل برای بیکاران روستایی و طبقه کم سواد و بی سواد که درآمد بالایی هم دارد نمایندگی مجلس است که تخصصی هم لازم ندارد.

 

غنی سازی در راکتور بدن هاشمی رفسنجانی

فائزه هاشمی، دختر پر شور و شر آشیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (غریق استخر سعدآباد) که پس از کشف رادیو اکتیو در بدن پدرش به فائزه هسته ای معروف شده است، خبر داد که در جلسه‌ای با حضور تعدادی از اعضای شورای عالی امنیت ملی، به خانواده هاشمی سابق اعلام شده که در بدن زنده یاد آشیخ اکبر «10 برابر حد مجاز رادیواکتیو وجود داشته‌است»!

به گفته متخصصان بیوتکنولوژی پزشکی حتی وجود ذره‌ای از مواد رادیو اکتیو در بدن انسان «در حالت عادی طبیعی نیست»، مگر آنکه «کسانی که تحت درمان با مواد رادیواکتیو باشند یا در معرض تشعشع قرار گرفته باشند».

قبلا در مورد مرگ یاسر عرفات و هوگو چاوز نیز فاش شد که هر دو بر اثر مسمومیت پلوتونیوم 210 جان داده اند. در مواد هسته ای «عنصری به نام پلونیوم 210 وجود دارد که جزو مواد رادیواکتیو محسوب می‌شود و وجود آن در بدن افراد نشانه مسمومیت است». از خاصیت‌های عنصر پلونیوم 210 یکی هم این است که تا صدها سال در نمونه آزمایش باقی می‌ماند و وجود آن قابل‌ پیگیری است!

با اخبار و اطلاعات منتشره در روزهای اخیر و بنا بر اظهارات فائزهء رفسنجانی، معلوم شده است که حکومت اسلامی قطعنامه های سازمان ملل را زیر دم خود گذاشته و با نادیده گرفتن تعهدات خود مبنی بر تعطیل کردن سایت های غنی سازی اورانیوم طبق توافقنامه ننگین برجام، همچنان با گشودن سایت های دیگری در اماکن مخفی آشیخ اکبر و خانواده اش به غنی سازی مشغول بوده و از همه بدتر اینکه علیرغم تعهد به رعایت غنی سازی در حد 2 درصد به غنی سازی 10% در داخل سایت رئیس متوفی مجمع تش خیس مشغول بوده است!

آژانس بین المللی انرژی، که موظف به نظارت بر مراکز غنی سازی در حکومت اسلامی است، هنوز در مورد این کشف جدید اظهار نظری نکرده است اما ناظران بین المللی پیش بینی می کنند هیئتی به سرپرستی یوکیو آمانو برای بازدید و بررسی اینگونه مراکز غنی سازی رهسپار کشور شوند!

پیش بینی می شود در صورت صحت اظهارات فائزه در مورد مراکزی که مخفیانه به غنی سازی مشغول بوده اند آژانس راه های ورودی آنها را مهر و موم کند و یا با کمک کارگران افغانی (مثل نمونه سایت اراک) پر نماید!

 

فرق گاو پرستان و بت پرستان با مدیران خداپرست

        اول يک نمونه را ملاحظه فرمائيد:

اخبار 20:30 شبکهء دوم تله وزوزون حکومت اسلامی چندی پیش فیش حقوقی معاون بیمه تامین اجتماعی را نشان امت بهت زده ایران داد:

مبلغ دریافتی: بیست و هفت میلیون و هشتصد و پنجاه و شش هزار و ششصد و پنجاه و دو تومان.

نکتهء جالب توجه این فیش حقوقی در قسمت دریافت وام این مدیر مسلمان نماز خوان مومن و متقی بود: مبلغ وام دریافتی: چهارصد و هشتاد میلیون تومان.

و از همه قسمت جالب تر قسط بندی و نحوه پرداخت؛

مبلغ ماهیانه هر قسط این وام سنگین: پانصد و هفتاد هزار تومان! یعنی این مدیر دست پاک و مومن و متقی و نماز خوان باید طی 90 سال آینده هر ماه قسط بپردازد!

تقریباً هر دو سه روز در میان، گندِ جدیدی از دزدی کلان یک مدیر برجستهء نظام یا برادر و یا داماد و یا فرزند و یا شوهر ننه اش منتشر می گردد!

مدیر بانک ملی که چفیه بسیجی به گردن کلفت اش می انداخت و داغ ننگ روی پیشانی خود را به عنوان داغ مهر نماز جا انداخته بود، سپرده های مردم در بانک ملی را برداشت و با سه میلیارد دلار اختلاس از مرز قانونی - هوایی کشور به کانادا رفت!

چند روز پیش هم اطلاع رسید یکی از مقامات مومن و متقی با پانصد میلیارد تومان وجوهات صندوق ذخیره فرهنگیان به کانادا گریخته است!

الان معلوم شده است جوان ناکام، بابک زنجانی، تحت حمایت چهار وزیر متدین دولت دست پاک احمدی نژاد چهار میلیارد دلار پول نفت را چپاول کرده است!

یک عدد از نمایندگان مجلس هم چند روز پیش فاش کرد که نجومی بگیران مومن و نماز خوان و خدا پرست همچنان چهار دست و پا در حال خوردن نجومی بیت المال هستند!

خانه پدری حاج شیخ حسن دکتر روحانی (دارای مدرک از انگلیس) واقع در روستای سرخه را هم همه در نمایش تلویزیونی دیدند و اکنون سوال این است چطور حسن روحانی نما از آن بیغوله به خانه پنجاه میلیاردتومانی رسیده است!

الحمدالله که وزرا و معاونین وزرا و برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول و کلیه مقامات مملکت موحد و خداپرست و نمازخوان و اهل بهشت و جهنم و مهمتر از همه حاج آقا هستند که اینطور فساد مالی و اقتصادی مملکت را در خود غرق کرده است!

اگر این دار و دسته مثل بعضی فرقه ها در هند و کره جنوبی و چین آلت رجولیت می پرستیدند وضع مملکت ما چه می شد!

کل سرمایهء فرهنگیان مملکت را چند نفر از بانک سرمایه با اسناد بی ارزش و جعلی گرفته اند و پس نمی دهند!

چند نفری هم با تاسیس موسسات مالی و اعتباری (تحت پوشش و نظارت بانک مرکزی!) در طول بیست - سی سال گذشته تحت اسامی مقدس ائمه اطهار، مانند ثامن الائمه، دارایی های مردم را گرفته و بالا کشیده اند!

وزیری که در اوایل انقلاب کارگر کارخانه ایران خودرو بوده است حالیه مالک اکثر مجتمع های پتروشیمی کشور است و آن دیگری که پای پیاده از نجف به ایران آمده بود حالیه ده ها هولدینگ و مجتمع صنعتی و تجاری دارد!

برادر رئیس جمهور که در سرخه زمین بیل می زد و خرمن درو می کرد با استفاده از تقلید صدا و هنر به خرج دادن (!) چهارصد میلیون درهم امارات را از بانک ملت شعبه دوبی به حساب صرافی خصوصی خود واریز کرده است!

از سرنوشت هشتصد میلیارد دلار پول های نفت ایران در دوران هشت سالهء احمدی نژاد با ملت ایران خبری نیست!

 

و حالا بیائید این وزرا و مقامات برجسته و مدیران نظام مقدس را که هم موحد و خداپرست هستند، هم نماز می خوانند و روزه می گیرند، هم به فرودگاه جده عربستان می روند و خود را برای حاجی شدن در اختیار شرطه ها می گذارند را با بت پرست ها و گاو پرستان هندوستان و فرقه آلت پرستان بمبئی و کره جنوبی و کمونیست های بی دین مقایسه کنید:

موقعی که مهاتما گاندی، رهبر ضد استعمار و موسس هندوستان مستقل، درگذشت خانه ای از خود نداشت و از کپر حصیری که در آن زندگی می کرد این وسایل به دست آمد که حالیه در موزه نگهداری می شود:

- سه متر پارچه کرباس که به دور بدن خود به سبک راهبان هندی می پیچید

- سه عدد پیراهن نیمه مستعمل

- یک عدد ساعت مچی

- شانزده جلد کتاب

- هفت روپیه (پول رایج هندوستان )

- کاسه و لیوان و قاشق چوبی

- زیر انداز حصیری

- بالش و پتوی یک نفره

- یک خمره سفالی (کوزه) آب

ضمناً تحقیقات نشان داده که هرگز حساب بانکی در داخل و خارج کشور و هیچ ملک و املاکی در سراسر هندوستان و خارج از هندوستان نداشته است.

مائوتسه دونگ، رهبر چین، هم در تمام عمر در یک اطاق خالی واقع در یک مجموعهء ورزشی عمومی زندگی می کرد و پس از فوت مطابق قانون چین که در مورد رهبران کشور اعمال می شود اموال باقیمانده از وی بررسی و لیست آن به شرح زیر اعلام گردید:

- دو دست لباس و پیراهن خاکستری رنگ نیمدار

- یک تخت فنری ارتشی

- لوازم خواب

- دو جفت کفش راحتی

- لوازم غذاخوری معمولی سفالی و چوبی

- 42 جلد کتاب

هوشی مینه، رهبر اسطوره ای ویتنام، هم وضعیت مشابه ای با این رهبران داشت و تا پایان عمر در یک محلهء فقیر نشین، در کنار مردم عادی و در یک کلبه چوبی (هم اینک موزه) زندگی می کرد و بعد از استقلال ویتنام هم در همین محل میهمانان بلند پایهء خارجی را به حضور می پذیرفت!

خدا را باید شکر کرد که مسئولان و مدیران مملکت ما خداپرست و موحد و نماز شب خوان و اهل دیانت هستند، والا اگر آلت پرست و گاو پرست بودند چه بلایی سر بیت المال و ثروت های ملی و اموال مردم می آوردند!

 

گوسفندان روسی در راه حکومت اسلامی!

ما تا بحال با نگاهی ساده لوحانه به دور و برمان تصور می کردیم این مملکت هرچه کم داشته باشد در زمینهء گوسفند پروری و رشد آمار "بز"ها و بز زاده ها حرف اول را در دنیا می زند، اما حالا معلوم شده که بر اثر توسعه ناموزون تعداد الاغ هایمان از گوسفندان بیشتر شده و از نظر گوسفندی هم به خارج وابسته شده ایم!

میوه های "برجام" پس از مذاکرات موفق هسته ای حکومت اسلامی با شش گردن کلفت جهانی (مذاکرات بر باد دادن پروژهء پر خرج هسته ای ایران!) یکی بعد از دیگری رسیده و قابل برداشت می شوند!

اگرچه صدور تکنولوژی پیشرفته و تجهیزات دفاعی و حتی داروهای خاص هنوز در تحریم های سفت و سخت قرار دارد و کنگره آمریکا تحریم های جدیدی علیه حکومت اسلامی تصویب و به اجرا گذاشته و فروش هواپیماهای بویینگ به ایران هم تحت نظارت کنگره درآمده و سرنوشت نامعلومی دارد اما، خوشبختانه، صدور لاشه گوسفند به حکومت اسلامی آزاد اعلام گردیده و در اولین اقدام قرار است دولت دوست و برادر و شوهر ننه، روسیه (!)، گوسفند زنده و مرده به حکومت اسلامی صادر و دسترسی مسئولان و مدیران حکومت اسلامی به دنبلان روسی را تسهیل نماید!

حاج آقا دمیتری کرافچوک، مدیرکل شرکت گوسفند پرور میاسکو، در خصوص روابط گوسفندی میان دو کشور گفت:

«مسکو روابط گوسفند - رعیتی را با ارسال 10 تن گوشت گوسفند آغاز کرده و تا پایان سال جاری میلادی، محموله های جدید گوشت و قطعات پیچیده خوراک دنبلانی برای برادران ایرانی ارسال می شود. برادران ایرانی ما خواهان صادرات شبانه روزی گوشت گوسفند هستند و به همین منظور ما برای سال آینده نیز توافقنامه ای با ایران منعقد کرده ایم!»

ناظران بین المللی ذبح گوسفند معتقدند با توسعهء روابط گوسفندی میان حکومت اسلامی و روسیه ممکن است روسیه راساً کار ذبح گوسفندان ایرانی را بر عهده بگیرد!

حاچ آقا کرافچوک همچنین اضافه کرده که روسیه کشور گوسفند پروری نیست و لذا پیدا کردن تعداد کافی گوسفند لازم در روسیه برای صادرات به حکومت اسلامی مشکل است و به همین خاطر ممکن است حیوانات دیگری را با پاسپورت گوسفند به ایران بفرستیم!

شایان ذکر است هر کشوری در جهان بواسطه اکولوژی و وضعیت آب و خاک حیوانات خاص خود را دارد. فی المثل استرالیا کانگورو زیاد دارد، در قبرس خر فراوان می باشد و در صحاری عربستان بیشترین نفرات شتر زندگی می کنند.

گفته می شود گوسفندان روسی در راه ایران دارای کاربردی دوگانه هستند و روس ها با انجام تغییرات ژنتیکی گوسفندان ویژه ای برای صادرات به حکومت اسلامی تولید کرده اند که دنبلان های بزرگ تری دارند!

به همین خاطر مسئولان و مدیران حکومت اسلامی می توانند گوشت گوسفندان را خود و آقازاده هایشان خورده و دنبلان آن را بعنوان سهمیهء کم درآمده ها، بازنشستگان، کارگران از کار بیکار شده و سایر اقشار همیشه در صحنه توزيع کنند!

 

واردات پاشنه کش از چین برای جا انداختن گرانی ها!

خدا را بايد شکر کرد که، هزار ماشاالله، دور تا دور مرزهای کشور خندق کنده و سیم خار مادر دار کشیده و مین ضد نفر و دیده بان با دوربین های دید در شب، و دستگاه های رصد الکترونیکی و حسگرهای حرارتی گذاشته اند و چنان حفاظت و حراستی از مرزهای کشور می شود که ورود کالای قاچاق و خروج ممنوع الخروج ها، با پانصد میلیارد تومان پول توجیبی که از صندوق ذخیره فرهنگیان برداشته اند، فقط از مرزهای هوایی و زمینی مجاز ممکن است!

اگرچه سالیانه هزاران تن تریاک ناب افغانی از مرزهای شرقی کشور به داخل مملکت وارد و حتی تا اروپا و نقاط دور آمریکای شمالی راه خود را پیدا می کند، و یا میلیون ها لیتر مشروبات الکلی از مرزهای غربی و جنوبی وارد مملکت شده و چتول چتول به ناف ملت مسلمان ریخته می شود اما احدی قادر به وارد کردن واجبی قاچاق و نعل الاغ به کشور نمی باشد و در صورت دستگیری تلافی فرار ممد رضا خاوری رئیس بانک ملی با سه میلیارد دلار پول دزدی را هم سر او آورده و خودش را نعل می کنند!

پس از کشف صد کیلو واجبی قاچاق چینی، اکنون خبر می رسد که ماموران جان بر کف گمرک با استفاده از لوازم پیشرفته الکترونیکی موفق به کشف مقادیری نعل اسب و خر که ماهرانه در یک کامیون جاسازی شده بود گردیده، و بدین ترتیب توطئه استکبار و صهیونیزم جهانی برای نعل کردن اسب و خر امت خداجوی را نقش بر آب کرده اند!

به گزارش خبرگزاری تسنیم، ماموران گمرک در یک عملیات نفس گیر شجاعانه در مبارزه با قاچاق کالا و مواد مخدر، یک محموله قاچاق نعل اسب کشف کردند. این محموله نعل اسب در بازرسی تیم سگ های کالایاب و مواد یاب گمرک از یک کامیون ورودی به کشور کشف و ضبط شد.

کشف محموله قاچاق نعل اسب موجب حیرت ماموران گمرک (بلکه حیرت جهانیان!) شد.

در این عملیات خارق العاده گمرکی - پلیسی مقدار 250 کیلو گرم انواع نعل اسب و خر که به شکل ماهرانه ای در داخل یک کامیون ورودی از افعانستان جاسازی شده بود توسط ماموران گمرک دوغارون کشف و به نفع دولت (تدلیس و ناامید!) ضبط شد.

ورود نعل اسب قاچاق نشان می دهد کشور هنوز به تکنولوژی تولید نعل اسب دست پیدا نکرده و اگرچه حکومت اسلامی موفق به کپی برداری از پهباد آمریکایی (در عرض یک ماه) و تولید انبوه آن شده است اما در تولید نعل اسب و الاغ و پراید سواری (!) از دانشمندان کشور دوست و همسایه، افغانستان، عقب است!

گفته می شود معاونت فن آوری رئیس جمهور در نظر دارد با استفاده از نعل خرهای کشف شده اقدام به کپی سازی از نعل های افغانی نماید!

کارشناسان می گویند کفش های تولید داخل چیزی شبیه همین نعل خر هستند و به همین لحاظ تاکنون ایران دنبال تولید نعل نبوده است!

محافل نزدیک به دولت می گویند نعل های کشف شده تحویل ریاست حکومت شده است تا وزراء و مدیران دولتی با استفاده از آنها چهارنعل دنبال حل مشکلات روز افزون و همه جانبه مردم و مملکت بدوند!

مخالفان و اپوزیسیون معتقدند دولت با استفاده از این نعل ها می خواهد با نعل کردن امت بخت برگشته سواری بیشتری از آنها بگیرد!

همچنین، علاوه بر نعل کردن مردم، قرار است با استفاده از محموله پاشنه کش های خریداری شده از چین گرانی های پیش بینی شده در بودجه سال آینده را طوری به مردم جا بیندازند که درد نکشند، و حتی خوششان هم بیاید!

 

از احوالات حاج حسن رابین هود سرخه ای!

کربلایی مشهدی واعظی، رئیس دفترچه حسن دکتر روحانی، در توجیه لایحهء بودجهأ سال آینده، که در آن اعمال فشار جهت گرانسازی سوخت و حامل های انرژی و جرایم رانندگی و عوارض ورود و خروج به کشور و بهداشت و درمان و تحصیل و معاش مردم و تامین کسری بودجه دولت پیش بینی شده است، می گوید هدف دولت گرفتن از ثروتمندان و متمولین و دادن به فقرا است!

من آدم بی تربیتی نیستم و نمی خواهم حرف زشتی بزنم اما ببينيد که خدائيش در این حرف رئیس دفترچه رئیس جمهور (روحانی نما!) چه صداقتی موج می زند!

در واقع از اول پیروزی شگرف و دور از انتظار انقلاب، هدف دادن به فقرا بوده و به محض حاکم شدن، کلیهء کارخانجات و شرکت های معظم متعلق به ثروتمندان زمان شاه را گرفتند و بدون دریافت بهای آن به فقرا که عبارت بودند از خودشان و پسران و دختران و دامادها و شوهر ننه هایشان بخشیدند!

در این ده بیست سال گذشته هم دارایی های بانک ها و بیمه ایران و صندوق ذخیره فرهنگیان و دکل های نفتی و نفتکش های حامل نفت و میعانات نفتی را به برادران فقیر خود و کسانی که در اوایل انقلاب نان خود را از درون سطل های زباله در می آوردند دادند!

الان هم که برادر ان رئیس جمهور و معاون اول و آخر رئیس جمهور و عده ای از مسئولان مهم سر و کارشان به دادگاه افتاده و محکوم به بالا آوردن اموال غارتی شده اند، باید دولت فکری برای تامین وثیقه آنها بکند و با گران کردن زندگی مردم وجوهات لازم برای پرداخت جریمه برادران مسئولین را فراهم کند تا بیش از این به گدایی نیفتند!

در برابر موج روز افزون گرانی ها امت همیشه در صحنه حرف زشت به مسئولان می زنند و پای خواهر و مادر و نوامیس عوامل گرانی را به میان می کشند و می گویند پس صدها میلیارد دلار پول های صادرات نفت و پول های آزاد شده ایران بعد از وادادن حکومت اسلامی در "برجام" چه شد؟

همانطور که واعظی (واعظ غیر متعظ!) رئیس دفترچه رئیس جمهور می گوید گويا آنها را از ثروتمندان گرفته و به فقرا داده اند! چرا که کشورهای آمریکا و اروپا جزو ثروتمندان هستند و مقامات حکومت اسلامی پول ها را از ثروتمندان گرفته و بین فقرا (نجومی بگیران و رانت خوران دولتی و وابستگان حکومتی و صاحبان زور و تزویر!) تقسیم کرده اند!

این فقرا همان هایی هستند که در گذشته با گدایی در کوچه و خیابان و سر کتاب باز کردن و فالگیری و رمالی و خواندن اوراد و جاری کردن صیغه محرمیت بین زوجین و خوردن حلوا و خرمای نذری در مقابر و اماکن متبرکه سدجوع می کردند و حالیه به علت داشتن هواپیمای اختصاصی و چند کاخ و ویلا در داخل و خارج کشور و چند طاقه زن صیغه ای و تعداد زیادی بچه که بیشتر شبیه بقال سرکوچه هستند تا خودشان (!) مخارج زندگی سنگینی دارند که دل انسان، حتی اگر جزو امت همیشه در صحنه باشد برایشان می سوزد و آتش می گیرد و بنابراین دولت حق دارد به فکر تامین مخارج زندگی آنها باشد، و چون این گردن کلفت ها نماز خوان هستند و از روز قیامت می ترسند و نمی توانند کار خلاف شرع و دزدی بکنند، لاجرم هر یک بنیاد و دفتر و موسسه ای فرهنگی و دینی تاسیس کرده و دولت هم بین پنجاه تا پانصد و پنجاه میلیارد تومان در بودجه سالیانه به آنها اختصاص می دهد تا مجبور نباشند برای گذران زندگی مثل قبل از انقلاب زباله گردی کنند و یا از کسبه بازار گدایی نمایند!

به هر حال دلخوش به این نباشید که اتوبوس و آب و برق شما را مجانی کرده اند، امسال با این خوابی که در گران کردن حامل های انرژی و عوارض خروج و مالیات ها و جرایم رانندگی و خدمات دولتی و عوارض شهرداری و بهای نان و اقلام غذایی برایتان دیده اند، همه اتان را مجانی خواهند کرد!

 

گریه نوزاد پس از اطلاع از سه برابر شدن عوارض خروجی!

شاهدان عینی می گویند این نوزاد، پس از خروج از پناهگاه طبيعی نه ماهه اش، و اطلاع از لایحهء بودجهء حسن آقای کلیدساز، که در آن از نرخ نان و آب گرفته تا حامل های سوخت و خدمات دولتی و رفاهی و بهداشتی و اجاره و قیمت مسکن و کفن و دفن به حد غیر قابل تحملی گران شده است، قصد برگشتن به همانجایی که آمده بود را داشته که موفق نمی شود!

در واقع وضعیت ناهنجار اقتصادی و اجتماعی و فساد مالی مسئولان و برادران شان، و غارت سپرده های مردم در موسسات مالی تحت نظارت بانک مرکزی چنان بلایی سر «امت فلاکت زده همیشه در بدبختی» آورده است که کلهم اجمعین اگر می توانستند به محل انعقاد نطفه خود بر می گشتند!

بازگشت به خانه