2 اسفند ماه 1396 ـ  21 فوريه 2018

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

 

مقصر پیدا شد!

          قُلهء «دنا»، با قبول مسئولیت سهل انگاری و قرار گرفتن بر سر راه هواپیما، از دولت اسلامی و وزیر راه عذرخواهی کرد!

          اگر چه دو روز پس از سقوط هواپیمای مسافربری مستعمل شرکت هواپیمایی دولتی آسمان، وابسته به ایران ایر (وزارت راه) هنوز لاشه این فرقون پرنده و اجساد جان باختگان پیدا نشده است اما مشخص شد که، بر عکس اظهار نظرها و اخبار و مطالب پخش شده، هیچ مسئول دولتی، علی الخصوص کربلایی عباس، در سقوط هواپیما مقصر نبوده و عامل بروز این حادثه مولمه فقط و فقط قلهء دنا، واقع در رشته کوه های زاگرس است که، بدون کسب مجوزهای لازم از دولت، خود سرانه و یحتمل با همکاری استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل بر سر راه هواپیما قرار گرفته و باعث سقوط طیارهء مستعمل و خارج از ردهء شرکت دولتی آسمان شده است!

          گفته می شود پس از پایان رسیدگی به پروندهء اختلاس و سوء استفاده کلان مالی نزدیکان پاک دست به آب (!) اوس محمود احمدی نژاد، به پروندهء کوه ساختار شکن زاگرس و قلهء ناجوانمرد دنا هم رسیدگی خواهد شد!

          قلهء دنا با صدور اطلاعیه‌ای از مسئولان دولتی و رعایای رژيم اسلامی عذرخواهی کرده و ضمن پذیرفتن مسئولیت سقوط هواپیما، برای دادن استعفا و کناره گیری از رشته کوه های زاگرس اعلام آمادگی کرده است!

          دنا اظهار کرد که نباید در مسیر هواپیما قرار می‌گرفت و هیچ مقامی در ایران (مثل همیشه!) مقصر نیست!

 

ثبت جهانی زرشک و عناب

          علیرغم تهدیدات قدرت های بزرگ و تحریم های جدید آمریکا علیه رژيم اسلامی، مدیران و مسئولان ارشد نظام مقدس توانستند در سال اقتصاد مقاومتی به دست آورد و پا آورد(!) جدیدی برسند و زرشک و عناب خراسان جنوبی را ثبت جهانی کنند! بعبارت ديگر، به موازات تعطیل عنی سازی هسته اتم به کوری چشم استکبار جهانی کار روی هسته زرشک شروع شده است!

          ممد شریعت نداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت از ثبت جهانی 10 محصول تولیدی استراتژیک جمهوری اسلامی از جمله زرشک و عناب خراسان ‌جنوبی خبر داد که مشت جدیدی بر دهان آمریکا است!

          گفته می شود کاشت و داشت و برداشت "زرشک"، که خاصیت رفع دل پیچه و نفخ معده دارد، با توجه به این نکته که زرشک "هسته" دارد(!)، استقلال سیاسی رژيم اسلامی و بی توجهی مسئولان شجاع کشور در برابر تهدیدات غرب جهت متوقف کردن فعالیت های هسته ای را نشان می دهد، که اگرچه در برابر تشر غرب فعالیت های غنی سازی در فردو و آب سنگین اراک را متوقف کرده اند اما بدون توجه به قطعنامه های سازمان ملل و تسلیم نامه برجام، به کار روی "آب زرشک" بجای "آب سنگین اراک" و کار روی "هسته زرشک" و غنی سازی در زرشک پلو شجاعانه ادامه می دهند!

 

چگونه یک مشت گرسنه میلیاردر شدند؟

          هنگامی که «تب طلا» (GOLD RUSH) امریکا و کانادا را فرا گرفته بود و مهاجران به مناطقی نظیر نقاط دور افتادهء آلاسکا که شایع بود طلای زیادی دارد هجوم می بردند (تا میلیونر شوند!) بسیاری با رؤیای یافتن طلا زندگی و حتی جان خود را از دست دادند، و نه تنها میلیونر نشدند، بلکه به خاک سیاه افتادند، اما، چرخ روزگار در زمانهء ما چنين اقتضا کرده است که چند تولید کننده و فروشنده بیل و کلنگ با فرصت طلبی از طریق تولید و فروش این ابزار به ثروت زیادی رسیدند و مولتی میلیونر شوند!

           در واقع این فرصت طلبان با استفاده حرص و آز دیگران به ثروت عظیمی رسیده و از درد و رنج مالباختگان و کسانی که عمر خود را به امید واهی پولدار شدن حرام کرده بودند به میلیاردها دلار ثروت رسیده اند! اين عدهء زبل با روشن کردن آتش حرص و آز رعایا، و قول آوردن پول نفت سر سفره های امت ساده لوح و اسکول کردن آنها با وعده مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و مدرسه و بهداشت و و و جیب مردم (رعایا!) را زدند و رعیت را به "بزکشی!" انداخته و خود به پست و مقامات دنیوی و ثروت های نجومی و صواب آخرت رسیدند!

 

خطرناک تر از طاعون گاوی!

          شاید اگر این آخوندیِ لباس شخصی در همان عراق محل تولد و رشد و نمو خود مانده بود و بخاطر رسيدن به پست و مقام  از طريق باجناق ناطق نوری شدن به ایران نیامده بود ما شاهد این همه کشتار جمعی هموطنان بخت برگشتهء خود در حوادث بیشمار ریلی و هوایی و سقوط مرگبار اتوبوس های مسافری به دره ها و کشته شدن انسان های بیگناه در جاده های ناایمن نبودیم!

          بنا به گزارش های رسمی، هواپیمای ساقط شده کهنه و قدیمی بوده که از قضا هشت سال هم زمینگیر بوده و در انبار اوراقی ها نگهداری می شد اما مدتی قبل ظاهراً تعمیر شده و با سلام و صلوات مجدداً در خطوط داخلی به کار گرفته شده است؛ با اين سابقه که يکبار هم با از کار افتادن یکی از موتورهایش یکبار تا آستانه سقوط رفته بود! و، به هر حال، هفتاد نفر از مردم بیگناه که تنها گناه شان زندگی کردن تحت مدیریت چنین مدیران و مسئولانی در این مملکت است جان خود را از دست دادند و مسلما آخرین حادثه نخواهد بود و جا دارد این مدیران نالایق و منگول برکنر شده و مدیران متخصص و زبده و کارآزموده ای جای آنها را بگیرند!

          باری، می گفتم که از روزی که عباس آخوندی (معروف به عباس عراقیِ) مالک ده ها هولدینگ عظیم اقتصادی و شرکت ها و موسسات صنعتی و تجاری و کارخانجات تولیدی پولساز (که تا قبل از پیروزی کفر بر شمشیر و آمدن به ایران حتی یک کوره راه روستایی و یا یک راه شوسه، ندیده بود و نمی دانست راه را با سین می نویسند یا با صاد(!) به توصیه باجناقش وزیر بیراهه نشده بود، جمعیت کشور به علت سقوط پی در پی هواپیماها، و آتش گرفتن و از ریل خارج شدن قطارها، و سقوط اتوبوس های مسافری به دره و کشته شدن مسافران عبوری در حوادث جاده ای رو به کاهش گذاشته و منفی نمی شد!

           به همین خاطر و به جرات می توان گفت ویروس عباس آخوندی برای نسل بشر از طاعون گاوی و آنفولانزای خوکی خطرناک تر است!

          در همه جای دنیا وقتی بر اثر سوء مدیریت و نادانی و حماقت و بی سوادی و بی تدبیری و حماقت مدیران و مسئولان چنین حادثه تاسف باری روی می دهد بالاترین مقام با قبول مسئولیت حادثه ضمن پوزش خواستن از مردم فوراً استعفا می دهد. اما در حکومت اسلامی از پنج سال قبل که عباس وزیر راه شده است کرور کرور رعایای گرفتار رژيم اسلامی در حوادث جاده ای و ریلی و هوایی کشته شده و می شوند و آخوندی با پر رویی تمام باسن خود را با چسب دوقلو به صندلی وزارت چسبانده و می گوید: "دعا کنید حادثه پیش نیاید!"

          خنده دار اینکه در این مملکت رسم شده است از خود خاطی می خواهند تا علت خطا را تحقیق و تعیین و خاطیان را مجازات کند!

          اخيراً هم بجای آنکه کربلایی عباس را دراز کنند در همین حادثه اخیر سقوط هواپیمای مسافر بری شرکت دولتی آسمان (وابسته به ایران - ایر) خودش را مسئول رسیدگی به علت بروز سانحه و تعیین مسئولان و مقصران فاجعه کرده اند!

          بهمين ترتيب است داستان حاجی عیسی کلانتری که زمانی وزیر کشاورزی (گشادورزی!) بود و با صدور بی رویهء مجوز حفر چاه عمیق در اطراف دریاچه ارومیه و چشم پوشی از حفر صدها هزار چاه عمیق و نیمه عمیق و پمپاژ کردن آب رودخانه ها و تالاب ها و دریاچه ها باعث و بانی خشک شدن دریاچه ارومیه و ده ها دریاچه و تالاب دیگر و نابودی آب های زیرزمینی مملکت شد. اما اکنون بجای آنکه بواسطهء وارد کردن ضرر و زیان غیرقابل جبران به کشور و نسل های آینده خفت اش را بگیرند و آویزان اش کنند حالیه خودش را مسئول احیای دریاچه ارومیه کرده اند و هزاران میلیاردتومان بودجه در اختیارش قرار داده اند تا مثلاً دریاچه فسیل شده را مجددا احیا کند!

          خوشبختانه در این مملکت قحط الرجال نیست و روزانه زیر پل سیدخندان و سر چهار راه ها گروه های کثیری متخصص، اعم از عمله و چاه کن منتظر رفتن سر کار هستند که مهارت بیشتری از وزرا و مدیران ارشد فعلی در اداره مملکت دارند و می توان با ترمیم کابینه و گماردن عمله اکرهء جدید بجای عمله های فعلی تحرکی در اداره مملکت ایجاد نمود!

 

بهت رعیت!

          حمید بقایی، زمانی رانندهء ساده و کم سواد یکی از نهادهای امنیتی بود، تا آينکه اوس محمود، به خاطر توصیهء پدر عروس اش، دست او را در ریاست جمهوری بند کرد و حمیدآقا جزو مریدان اوس محمود شد و به مقام و ثروت رسید! حالا هم که ق مچ او را گرفته اند، با ژانگولر بازی و عوامفریبی مشغول گول مالیدن سر رعیت است!

            بر اساس محتویات پرونده:

          - حميدآقا مقادیر معتنابهی ارزهای خارجی از سپاه قدس گرفته تا مثلا بین فقرای آفریقایی تقسیم کند اما این پول های کلان را به بدن زده است!

          - مقادیر زیادی سکه بهار آزادی گرفته تا مثلا در اعیاد و یا به مناسبت های مختلف به وزرا و وکلا و شخصیت های سیاسی و فرماندهان نظامی بدهد اما سکه ها را دست یکی از آشنایان اش داده تا در صندوق امانات بانک برایش نگهداری کند!

            - در آخرین روز ریاست جمهوری دولت دهم، اوس محمود و دار و دسته اش تصمیم به تاسیس یک دانشگاه غیر انتفاعی به مدیریت حمید بقایی می گیرند و در حالی که هنوز این دانشگاه نه به دار است و نه به بار است (!) و مجوزی از شورای انقلاب فرهنگی ندارد (شرکت کاغذی!) خودشان در هییت دولت به خودشان بیست میلیارد تومان از بودجهء ریاست جمهوری کمک بلاعوض می کنند!

          البته این خود گوشه ای از اسناد دزد نبودن این افراد است! زيرا در این مملکت دزد به کسی گفته می شود که از فرط گرسنگی و ناچاری نصف نان از نانوایی کش برود و یا قالپاق ماشین باز کند نه آقای بقایی که خودش در ریاست جمهوری تصویب کرده که به خودش بیست میلیارد تومان وام بلاعوض بدهد!

          بعد هم می گوید بیائید جیب های ما را بگردید و ببینید که چیزی در آن نیست!

          مردک که خودش و رئیس سابق اش گاگول هستند خیال می کند رعیت گاگولند! بايد به او گفت که: آخه اوسکول! بیست میلیارد تومان یا یک گونی سکه بهار آزادی که توی جیب کت جا نمی گیرد!

          از همه جالب تر اینکه اوس محمود در جریان دستگیری مفسدین اقتصادی و یغماگران بیت المال وابسته به باند خود اخیراً سخت مردمگرا و عدالتخواه و طرفدار بی طرفی قوه قضائیه و حامی دستگیر شدگان امنیتی شده و تلویحا فوت چند زندانی را به قوهء قضائیه منصوب کرده است! در حالی که در جریان انتخابات 88 و ماجرای دستگیری جوانان و فوت آنها در زندان غیرقانونی کهریزک سخت طرفدار قاضی آمر اعزام جوانان مردم به محبس مخصوص نگهداری اراذل و اوباش بود، و برای تقدیر از سعید مرتضوی او را به هیئت دولت برد و زمام سازمان پولدار و ثروتمند تامین اجتماعی را به دست او سپرد!

          این نگاه دوگانه اوس محمود و باندش مصداق شعر معروف سعدی علیه الرحمه است که می فرماید: "ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند / داد و فریاد برآری که مسلمانی نیست!"

          تا زمانی که قوهء قضائیه کاری به کار اتهامات و جرائم اعضای باند اوس محمود نداشت، کهریزک و فوت زهرا کاظمی و هدی صابر و ده ها نفر دیگر مایهء انتقاد نبود و بلکه به قاضی مرتضوی و همکارانش مدال و پاداش و پست و مقام بالاتر هم دادند، اما حالا که پا روی دم دار و دسته اوس محمود گذاشته اند خودش و شرکايش می کوشند با جار و جنجال و ژانگولر بازی جلوی ادامهء رسیدگی را بگیرند، زیرا ممکن است در صورت ادامهء بازپرسی ها اعضای باند برای اخذ تخفیف یکدیگر را بفروشند و کار بجایی برسد که معلوم شود چه کسی محموله های نفتی را به بابک زنجانی داده و یا سه میلیارد یورو پول فروش نفت و میعانات نفتی کجا دپو شده است!

 

خر خودتی!

          دولت روحانی مردم را گاگول فرض کرده و، در هیاهوی گرانی‌های دلار و تشکیل صف‌های طولانی در خیابان فردوسی برای خرید دلار، سخنگوی دولت به مردم توصیه کرد که برای وارد شدن به بازار ارز هول نزنند.

          محمدباقر نوبخت (بدبخت)، سخنگوی دولت، دربارهء آشفتگی بازار ارز و افزایش قیمت دلار گفته است: بازار پول در اختیار بانک‌هاست و سپرده‌ها تقلیل نکرده است، کار بانک مرکزی نظارت است و اعطای سپرده آن قانونی است. این تلاطم برای دولت قابل قبول‌ نیست. بانک مرکزی برنامه‌هایی دارد که به‌زودی اجرا خواهد شد. از رعیت می‌خواهیم به کشورمان کمک کنند و برای وارد شدن به بازار ارز هول نزنند، خبر دارم که قیمت ارز حتماً به جایگاه حقیقی خود بازخواهد گشت.

          او، با بیان اینکه "با محاسبات ما قیمت دلار زیر 4 هزار تومان است و در حال حاضر قیمت دلار حباب است و باید بترکد"، گفت: باید مدیریت قوی‌تری از بانک مرکزی داشته باشیم و جایی که ثبات اقتصاد ملی مطرح است بانک مرکزی باید ورود کند.

          این اظهارات مم بی قر بدبخت نشان می دهد که سیاست این دولت هم مثل دولت های قبلی گول مالیدن سر رعیت است و دولت رعایای جمهوری اسلامی را کاملا گاگول فرض کرده است!

          هر سال در ماه بهمن و اوایل اسفند دولت برای جمع آوری ریال دست به گرانفروشی ارزهای خارجی می زند تا بودجهء لازم برای پرداخت حقوق و عیدی کارمندان گنجشگ روزی و کارگران دست به دهان خود را جمع آوری کند!

          دیگر هر گوسفندی می داند که ارز ناشی از فروش نفت و گاز و میعانات نفتی و انفال و خاک و دریای مازندران و منافع ملی کشور (!) کلاً دست دولت است و اگر گوسفندی هم بود که احیاناً از این موضوع خبر نداشت در همین ماجرای اخیر پرواز قیمت دلار در بازار آزاد بوضوح دید که بانک مرکزی دلار را بین چند بنکدار عمده با قیمت بالا توزیع می کند و آنها هم به عوامل خود در بازار می دهند، و در واقع توزیع کننده ارز به قیمت گران و توزیع کننده اصلی خود بانک مرکزی (دولت) است که با گرانفروشی ارز دنبال کاسبی و تامین کسری بودجه می باشد!

          دولت حاج حسن که پنج سال قبل در شروع کار قول نامردانه داده بود تا ارزش پول ملی را احیاء کند، با کثافتکاری اخیر مجددا 30 درصد از ارزش پول ملی را کم کرد، و در واقع 30 درصد دارایی های مردم را مصادره کرد و حالا ممد باقر بدبخت، که قبل از پیروزی انقلاب در حمام شهرداری لاهیجان کیسه کش بود و حالیه اقتصاددان و رئیس سازمان بی برنامه و بی بودجه مملکت، و بلبل سخنگوی دولت بی تدبیر و ناامید و نادان است(!)، می گوید قیمت ارز به خاطر هول زدن مردم بالا رفته است و دولت در صدد پائین کشیدن است!

          ممد باقر بدبخت باید بداند که «گفتار درمانی حلال مشکلات اقتصادی مملکت و کاهش قیمت ارز و افزایش ارزش پول ملی نیست و اگر کار با پائین کشیدن دولتی ها درست شدنی بود که اصلاً مشکلی پیش نمی آمد، زیرا تا آنجا که ما اطلاع داریم اصولاً دولتی های عزیز، از جمله ممد باقر بدبخت، هرگز اهل بالا کشیدن نبوده و همواره ميل شان به پائين کشيدن بوده است

  

پسر کو ندارد نشان از عمو!

          صاحب اين عکس زير، احمد عراق چی، برادر زادهء حاج عباس عراق چی (عضو تیم برباد دادن برنامه هسته ای ایران معروف به برباد و معاون وزارت خارجه) است.

          حاج عباس، که متولد عراق و بچهء نجف است، در آمریکا دوره دیده و از یکی از دانشگاه های کادر ساز شیطان بزرگ فارغ التحصیل شده، و انگلیسی را با لهجه آمریکایی طوری صحبت می کند که آمریکایی ها خوب سیاست های ایران را متوجه بشوند! حاج عباس عضو اصلی تیم مذاکرات هسته ای بود و به اتفاق ممد جوات ظریف و بعیدی نژاد و تخت روانچی، که از قضای روزگار همگی در آمریکا بزرگ شده و رشد و نمو کرده و از دانشگاه های کادر ساز شیطان بزرگ فارغ التحصیل شده اند(!)، توانست در عرض چند مذاکره سرپایی برنامهء هسته ای پر خرج ایران را که سالیان طولانی وقت صرف آن شده بود به باد بدهد!

          از آنجایی که در حکومت اسلامی انتصابات و گماردن اشخاص در رأس پست های مهم ربطی به تجربه و سواد و سابقه کار ندارد و مدیریت مملکت در اختیار خانواده ها و صاحبان زر و زور و تزویر است و هر صاحب منصبی می تواند گروهی از فرزندان و دامادها و افراد فامیل و حتی شوهر ننه خود را در راس امور بگمارد برادر زاده حاجی عباس عراقی را هم که مشغول گل کوچک و هفت سنگ بازی کردن در کوچه بوده برداشته و معاون ارزی بانک مرکزی گذاشته اند (!) و این بچه هم همانطور که عمویش برنامه هسته ای ایران را بر باد داد در یک چشم بهم زدن ارزش پول بی ارزش ملی ایران را بکلی برباد داد و با پشگل گوسفند یکسان سازی کرد!!

          بیخود نیست که از قدیم گفته اند: پسر کو ندارد نشان از عمو / تو گوساله خوانش، نخوانش ببو!!"

 

مدیران ارشد سه تابعیتی!

          در حالی که سر و صدا در مورد وجود اتباع بیگانه در پست های مهم مملکتی داغ است و گفته می شود بسیاری از مقامات ارشد و میانی رژیم مقدس (که فریاد مرگ بر امریکا و انگلیس آنها گوش فلک را کر کرده است!) پاسپورت آمریکا و کانادا یا انگلیس و سایر کشورهای استکباری را در جیب بغل دارند، تا در موقع مقتضی مانند حاج آقا خاوری عمل کرده و با هزاران میلیارد اختلاس به دامان شیاطین بزرگ و کوچک پناه ببرند(!)، حسینعلی حاجی ‌دلیگانی، نماینده مجلس شلم شوربا و عضو فراکسیون نمایندگان‌ولایی مجلس، احتمال می دهد که حتی مسئولینی باشند که تابعیت سه کشور استکباری را اخذ کرده، و دارای سه پاسپورت خارجی می باشند!

          حاجی دلیگانی می گوید: افراد و مسئولینی سه تابعیتی هم داریم و بنده این موضوع را رد نمی‌کنم، اما در گزارش کمیتهء «تحقیق و تفحص از مسئولین با تابعیت دوگانه» مسئولین دارای دو تابعیت مورد بررسی بودند! من معتقدم که این موضوع (سه تابعتی بودن مسئولین هم) باید بررسی شود. تاکنون کشور صدمات و خسارات زیادی از سوی مسئولین با تابعیت خارجی دیده است.

          همانطور که می دايد، اين کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس جهت بررسی دوتابعیتی ها تشکیل شده بود اما کارش به نتیجه نرسید و حتی وزیر اطلاعات وجود دوتابعیتی ها را تکذیب کرد اما حالا معلوم می شود حرف وزیر اطلاعات درست بوده و در بین وزرا و وکلا و مدیران ارشد نظام، حتی کسانی که در حوزهء علمیهء گلاسکو تحصیل کرده اند، آدم دو تابعیتی نداریم و همانطور که حاجی دلیگانی گفته است این موجودات سه تابعیتی به بالا هستند(!) و چون موضوع تحقیق و تفحص مجلس فقط دو تابعیتی ها بوده است بنابراین موضوع مختومه شده و اتباع امریکا، انگلیس، کانادا، قبرس و سایر بلاد کفر و استکبار جهانی می توانند در سمت های حساس خود باقی بمانند و ضمن خدمت به ممالکی که به آنها تابعیت و پاسپورت داده اند به زدن مشت به دهان آمریکا و دادن شعارهای ضد غربی ادامه دهند!

          همچنين، آسید محمد جواد ابطحی، که از زمین تا آسمان با بعضی محمد جوادهای موجود در دولت و مجلس فرق دارد، یک پنالتی جدید به خارجی های عضو دولت و مدیران تابع بیگانگان زده و فاش ساخت که بیشتر مدیران ارشد نظام مقدس رعایای ملکه الیزابت دوم هستند!

          همانطور که می دانید بالغ بر پنجاه و چند کشور جهان عضو جامعهء مشترک المنافع بریتانیای کبیر هستند و ملکه همه آنها همین ملکه الیزابت دوم است! فرمانداران کشورهائی نظیر کانادا و استرالیا و زلاند نو و بسیاری کشورهای اسیایی و آفریقایی توسط ملکه انگلستان تعیین می گردند و مطابق سنت تاریخی و فرهنگی و سیاسی بجا مانده از دوران فئودالیسم انگلیس، مردم این کشورها را رعایای ملکه می نامند! بعبارت ديگر، اتباع انگلیس و کانادا و ولز و استرالیا و نیو زیلند و سایر کشورهای عضو جامعه مشترک المنافع و هر کس که پاسپورت و تابعیت یکی از این کشورها را دارد رعیت ملکه انگلستان است!

          اکنون آسید جواد ایطحی، عضو فراكسيون نمايندگان ولايي مجلس شلم شوربا، فاش ساخته است که بسیاری از مدیران ارشد جمهوری اسلامی تبعه اسکاتلند یا کانادا و یا خود انگلیس هستند! و در واقع این مدیران ارشد نظام رعایای ملکه انگلیس محسوب می شوند!

          به نظر می رسد مسئو لان ارشد نظام مقدس پاسپورت آمریکا و انگلیس گرفته اند تا در صورت وقوع حوادث غیر مترقبه، نظیر سیل و زلزله به دامان مادر پناه ببرند، اما فراموش کرده اند که غرب پس از پایان کارش آنها را مثل کاندوم مصرف شده دور می اندازد.

          سيد محمد جواد ابطحي، نماينده مردم خميني‌شهر، با اشاره به گزارش «تحقيق و تفحص از دوتابعيتي‌ ها» گفت: ممكن است برخي از افراد دو تابعيتي افراد خوبي باشند، اما نبايد دور از رصد دستگاه‌ هاي اطلاعاتي و امنيتي ما محفوظ بمانند. قانون اين اجازه را به ما نمي‌دهد كه فرد دو‌تابعيتي از بين مسئولان ارشد نظام باشد.

          اين نماينده مجلس، با بيان اينكه برخي آقايان فكر مي‌كنند با انكار اين موضوع بديهي مي‌توانند افكار عمومي را اقناع كنند، تصريح كرد: معتقدم اقدامات ما مي‌توانست بيش از اين باشد، اما ما آمديم و در يك سطحي به اين مسئله ورود كرديم كه به نظر مهم مي‌آمد. اگر سطوح پايين‌تر را هم رصد كنيم شايد دوتابعيتي‌ها بيش از 100 نفر باشند.

          ابطحي، با بيان اينكه بيش از يك ميليون افراد دوتابعيتي در كشور داريم، گفت: خيلي از اين افراد انسان‌هاي خوبي هستند، و از جمله پزشكان؛ اما ما با آنهايي كه در نظام پست قانوني گرفتند كار داريم.

          ابطحي تأكيد كرد: گزارش تحقيق و تفحص از دوتابعيتي‌ها گزارش خوبي است و جاي مصلحت ‌انديشي ندارد چرا كه مردم ما محرم هستند و بايد برخي از مسائل را به طور شفاف بدانند.

          اين نماينده مجلس شلم شوربا با بيان اينكه دوتابعيتي‌ها در سطح تصميم گيرندگان اقتصادي، فرهنگي و سياسي هستند، گفت: در حال حاضر زن و بچه‌هاي خيلي از اين مقامات دوتابعيتي در خارج از كشور زندگي مي‌كنند. همچنين تابعيت‌هاي مختلف اعم از تابعيت اسكاتلند، كانادا، امريكا و انگليس در بين مسئولان ارشد نظام وجود دارد.

          ابطحي تأكيد كرد: ما نمي‌گوييم دوتابعيتي‌ها جرمي مرتكب شده‌اند، اما تقاضا مي‌كنيم اين افراد از سمت خود استعفا دهند. مطالبهء ما استعفا است چرا كه دوتابعيتي نمي‌تواند مدير ارشد نظام باشد.

          نماينده مردم خميني‌شهر با اشاره به سطوح مقامات دوتابعيتي گفت: ممكن است سطح اين مقامات به وزير هم برسد.

          بعضی از مطلعین می گویند در این اظهارات طعنه به حاجی حسن روحانی (معروف به رئیس جمهور!) کاملاً مشهود است و آسید جواد عمداً نام اسکاتلند را آورده تا حسن روحانی را رعیت ملکه انگلیس نشان دهد زیرا حاج مستر حسن از دانشگاه کادر ساز گلاسکوی اسکاتلند فارغ التحصیل شده است!

          اشاره به نام آمریکا و اشاره به حضور وزیران دارای تابعیت خارجی در کابینه هم بی اختیار هر خری را به یاد ممد جوات ظریف و حاج عباس عراقچی و بعیدی نژاد و تخت روانچی و سایر روانی های وزارتخارجه می اندازد که از بچگی در امریکا بزرگ شده و از دانشگاه های کادرساز شیطان بزرگ فارغ التحصیل و اماده قبول مسئ لیت در جمهوری اسلامی شده اند!

          گلاب به روتون، خلاف ادب است، حتی معصومهء بی ابتکار (از بالا روندگان از دیوار سفارت آمریکا) هم از بچگی تا بعد از انقلاب در امریکا زندگی و رشد و نمو کرده و بعد از انقلاب سال 57 به ایران آمده تا از دیوار سفارت بالا رفته و خود را به پست و مقام برساند!

          جالب اینکه از بعد از پیروزی کفر بر شمشیر تا امروز بدون استثنا همه وزرای خارجه ایران فارغ التحصیل از امریکا و یا مانند دکتر ابرام یزدی تبعه امریکا بوده اند!

          به نظر می رسد با حضور اتباع امریکا، انگلیس، کانادا، اسکاتلند و سایر کشورهای غربی در پست های ارشد نظام مقدس، فقط جای اتباع اسرائیل خالی است و به همین خاطر اسرائیل مجبور به اعزام جاسوس و یا عضو گیری برای موساد در داخل کشور شده است و هرچه جاسوس دستگیر می شود بخاطر ارتباط با اسرائیل است، چون مجموعهء کشورهای آمریکا و متحدان اش نیازی به جاسوس بازی ندارند و اتباع شان در هیئت دولت و پست های ارشد نظام حاصر هستند!

 

 

گوشت خر بجای گوشت بره در رستوران لاکچری!

          به گزارش ایرنا (خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی) بازرسان بهداشت در یک عملیات پیچیدهء خریابی (!) موفق به کشف حدود 10 کیلو گرم گوشت الاغ از یخچال یک رستوران لاکچری شده و پس از ادامه بازرسی و تحقیقات میدانی و تحقیق از خدمهء رستوران به یکی از کارگران رستوران که سعی می کرد خریت موجود در رستوران را پنهان کند مشکوک شدند که در بازرسی از مخفیگاه این کارگر رستوران 134 کیلوگرم گوشت الاغ بدبختی که بی رحمانه ذبح و بخش هایی از بدنش به خورد مشتریان داده شده بود گردیدند!

          گرانی گوشت گوسفند و گاو موجب روی آوردن رستوران دارهای مومن و متدین به ذبح گراز و الاغ و روباه و حیوانات وحشی و تبدیل گوشت آنها به کباب برگ و کوبیده در رستوران های بالای شهر و بویژه رستوران های بین راهی شده است!

          گفته می شود علت تمام بدبحتی های مملکت ذبح الاغ و پختن مغز خر در طباخی ها و کله پاچه ای ها و تغذیه مسئولان و مدیران مملکت با مغز خر است! و اگر جلوی مغز خر خوری گرفته نشود اینها که مغز خر خورده اند مملکت را با مشکلات بیشتری مواجه خواهند ساخت!

 

نوستالوژی وحشت!

          عکسی را ملاحظه می کنيد کریستوفر لی، بازیگر معروف انگلیسی الاصل هالیوود، در ژانر وحشت (بازیگر نقش دراکولای خون آشام در سری فیلم هایی با همین نام) را به اتفاق اسکندر دلدم، عضو سرویس هنری روزنامه اطلاعات و دبیر سرویس هنری مجله پرتیراژ اطلاعات هفتگی در سال 1355 نشان می دهد. او  قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی به ايران آمده و بخاطر میک زدن خون قربانیان اش به شهرت رسیده بود و در کارش رقیب نداشت و بقول معروف "يکی یه دونه" بود!

          حال، با ديدن اين عکس افکار پريشانی از اين قبيل به مخ اينجانب خطور کرده است:

          - الان اگر کریستوفر زنده بود و پایش به ایران می رسید خون اش را می مکیدند تا بفهمد دراکولا یعنی چی و خون آشام واقعی کیه!

          -  یحتمل گیر مسافرکش شخص می افتاد و هم جیب اش را می زدند و هم بهش تجاوز به عنف هم می کردند!

          -  اگر هم گیر مسافرکش نمی افتاد چه بسا به جرم جاسوسی برای استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل روانهء کهریزک می شد و توسط اراذل و اوباش هم بند و هم سلولی ها مورد تجاوز قرار گرفته و مقتول می شد!

            - از همه این بلایا هم اگر مصون می ماند خطر افتادن در دام استاد قرائت قرآن و از دست رفتن بواسیرش وجود داشت!

          - و الان اگر به ایران می آمد از دیدن اینهمه دراکولا که روز و شب به اتفاق آقازاده ها و دامادها و پدر عروس و خانواده داماد و خواهرزاده ها و برادرزاده ها (و حتی خود برادر!) و شوهر ننه هایشان سرگرم مکیدن خون رعایای رژيم اسلامی و بیت المال و دارایی های عمومی هستند وحشت می کرد و قبل از اینکه طوسی وار خونش را تا ته میک بزنند فرار را بر قرار ترجیح می داد!

 

بازگشت به خانه