!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
اشتباه بزرگ محمد رضاشاه در ندادن افطاری به توده ای ها!
اگرچه چند روزی از مهمانی پر فیض رئیس جمهور و افطاری دادن از جیب رعیت گذشته است اما هنوز انعکاس اخبار و حواشی آن ادامه دارد.
یکی از مهمانانی که در این افطاری با آویزان کردن کراوات از گردن مشخص شده و گفته می شود از حسن نیت میزبان سوء استفاده و دوبار افطار کرده است(!) از اتباع سبزوار بنام کربلایی اوس محمود دولت آبادی که سابقه دستگیری در سال 1350 و به هلفدونی رفتن دارد!
متاسفانه در رژیم سابق سنت حسنهء افطاری دادن توسط پادشاه وقت و وزرا و وکلا و روسای ادارات و استانداران و فرمانداران و شهرداران و کسانی که دست شان به بیت المال می رسید وجود نداشت و عقل شان نمی رسید که بجای دستگیری توده ای ها و چپی ها و مخالفان رژیم و روشنفکران ناراضی و به زندان انداختن آنها و ناراضی تراشی یک بشقاب قیمه یا قورمه سبزی و یک نعلبکی چای همراه زولبیا بامیه سالی یکبار جلوی آنها بگذارند و روشنفکران و توده ای ها و مخالفان را همراه و حامی خود کرده و یک چیزی هم گیر خودشان بیاید!
در واقع اگر کارگزاران رژیم گذشته عقل داشتند، از همان زمان رضاشاه و تشکیل گروه 53 نفر و بعدها تاسیس حزب توده و دموکرات و علی الخصوص ملی - مذهبی ها، که به مخالفت خوانی پرداخته و برای رژیم ایجاد مزاحمت می کردند، باید در ایام ماه رمضان به آنها یکی یک کاسه آش و یک بشقاب قیمه به عنوان افطاری می دادند تا این بنده خداها آواره غربت و آلمان شرقی نشوند!
آدم عکس زنده یاد اوس محمود دولت آبادی را پای سفره رئیس جمهور می بیند که با چه امتنان و نجابتی منتظر رسیدن غذاست(!) بی اختیار یاد مبارزان توده ای می افتد که بخصوص بعد از کودتای 28 مرداد 32 آواره غربت و روانه شوروی سابق و آلمان شرقی سابق شدند، در حالی که با یک ظرف پلو خورش مسما بادمجان مرید رژیم می شدند!
اگرچه بعضی شخصیت ها مثل شیلا خداداد و پرویز پرستویی از رفتن به مهمانی رئیس جمهور خودداری و قورمه سبزی رئس حکومت را تحریم کردند اما گفته می شود توده ای های سابق و روشنفکران هم خورده اند و هم یکی یک قابلمه برای سحری خود برده اند!
شایان ذکر است که توده ای جدید الاسلام پس از خوردن افطاری و چاق شدن(!) ضمن تشکر از کیفیت غذا از رئیس جمهور خواسته است در سایر ماه های سال هم افطاری بدهد، اما به وی توضیح داده اند که در اسلام فقط یک ماه رمضان و ماه روزه گرفتن است و فقط در این ماه از بیت المال جهت کسب محبوبیت و خود را شیرین کردن و کاستن از انتقادات روشنفکران و نویسندگان به آنها پلو خورش و بادمجان سرخ کرده می خورانند!
حضار این تقاضای توده ای سابق را به حساب تازه ایمان آوردن وی و بی اطلاعی از احکام اسلام دانسته اند که با شرکت در جلسات دینی و روضه خوانی و استفاده از محضر علما حل و نامبرده برای ایام سوگواری و قمه زدن آماده خواهد شد!
ضمناً حضور رفیق محمود دولت آبادی با کت و شلوار مستعمل دوران استالین در مهمانی افطار مسلمین ثابت کرد این نویسنده مردمی که با حضور در مهمانی رئیس جمهور افطار کرده و یک شکم سیر مال مردم (افطاری از محل بیت المال!) را خورده است همچنان به آرمان های توده وفادار است و کت و شلوار زمان اقامت تو "ده" بودن را دور نینداخته و همچنان می پوشد!
استعمال این کت و شلوار به یادگار مانده از زمان جنگ دوم جهانی توسط نویسنده خلقی ثابت می کند نویسندگان در این مملکت از نظر معیشتی اوضاع خوبی ندارند و اگر با این سن و سال با موتور سیکلت مسافرکشی نکنند با حق التالیف نمی توانند روزگار بگذرانند!
کت و شلوار باستانی و بخصوص شلوار زانو انداخته اوس محمود دولت آبادی (سبزواری) یادآور این شعر تنبه انگیز است که می فرماید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس نیمدار نشان آدمیت!
احساس رضایت حاج مشایخی از ماندن در ایران!
یک عده مغرض با پیدا کردن عکس هایی از حاج جمشید مشایخی، هنرپیشه سابقه دار سینما، در حضور شهبانو فرح پهلوی و قرار دادن آن در کنار عکس حاجی مشایخی سر سفره افطاری حاجی حسن رئیس الرعایا خواسته اند اینطور القا کنند که حاجی جمشید از سفرهء فرح پهلوی را هم خورده است، در حالی که اولا فرح پهلوی هیچوقت افطاری نمی داد که جمشید برود افطار کند و ثانیا عکس مربوط به فستیوال فیلم تهران در سال 1356 است و در سینما دیاموند گرفته شده و در کنار حاجی جمشید کربلایی فرمان آرا و مشهدی بهروز وثوقی و حاجیه خانم فخری خوروش هم حضور دارند و اگر هم چيزی خورده باشند چهارتایی خورده اند.
حاج جمشید مشایخی از هنرپیشه های فیلمفارسی قدیمی است که قبل از پیروزی انقلاب نقش های درجه دو و سه را بازی می کرد و معمولا پدری بود که به بچه اش تجاوز می شد یا دایی دختری بود که برادران آب منگل خواهرزاده اش (خواهر بهروز وثوقی) را بی عصمت کرده بودند و وقتی بهروز یا ناصر می خواستند بروند متجاوز را با چاقو بزنند آنها رانصیحت می کرد و می گفت بی خیال بشین کاری است که شده!
این مرد بزرگ تیز بینی سیاسی دارد و چند بار قبل از افطاری خوردن گفته بود اگر روحانی رئیس جمهور نمی شد او هم در ایران نمی ماند و جلای وطن می کرد!
آن موقع خیلی ها معنی این جملهء حکیمانه را متوجه نشدند و اظهارات حاجی جمشید را که خاطره بازی اش در صحنه ای مهیج با فائقه آتشین مزاج (گوگوش) هنوز در یاد تماشاگران قدیمی مانده و مثل قرص تقویت جنسی عمل می کند (!) را حمل بر پاچه خواری کردند اما با برگزاری مجلس مجلل و لاکچری و پر ریخت و پاش افطاری رئیس جمهور متوجه شدند که چرا جمشید مشایخی در ایران ماند تا در افطاری رئیس جمهور دو تا بشقاب زیادتر بخورد و یک قابلمه هم همراه خود از مجلس خارج کند!
مسلم اينکه اگر روحانی رای نیاورده و حاجی جمشید هم از کشور خارج و به اردوگاه پناهندگان وان ترکیه رفته و یا در پارک های شهر بلگراد کارتن خواب شده بود، الان در مجلس افطاری سر میز رئیس جمهور یکی از دیگر هنرمندان متعهد مشغول خوردن مال رئیس جمهور بود.
افزايش جاذبه های شیراز
تاکنون شیراز بخاطر تخت جمشید و حافظ و سعدی و دروازه قرآن شهرت داشت اما اخیرا با مفاسد مالی هم بین مدیران و اعضای متدین و اصولگرا و مومن نهادها و موسسات این شهر هم دیده شده و به جاذبه های شیراز اضافه شده است!
تاکنون هرچه می کوشیدند تهران را خلوت و مقامات و کارمندان و عشاق خدمت به مردم را به شهرستان ها و سایر شهرها بفرستند کسی زیر بار نمی رفت و می گفتند جاذبه های خدمت در تهران بیشتر است! حتی در دولت اوس محمود آرادانی وعدهء زمین و خانه مجانی و وام بلاعوض هم داده شد ولی مدیران و مسئولان دولتی ترجیح دادند در تهران بمانند و خدمت کنند!
حالیه به نظر می رسد با گشوده شدن باب اختلاس و فساد مالی در سایر شهرها و قراء و قصبات جاذبه های لازم برای خدمت(!) در سایر شهرها و شهرستان ها و قراء و قصبات هم بوجود آمده و گروهی از کارگزاران مومن و متعهد از هر دو جناح خدمتگزار روانهء شهرستان ها و شهرهای هنر پروری مثل شیراز شوند که حافظ لسان الغیب در توصیف آن گفته است: خوشا شیراز و وضع بی مثال ا / خداوندا نگهدار از زوال اش.
در همين زمينه خبر رسطده که کار بجائی کشيده شده که در هفته های گذشته گروهی از اعضای خدمتگزار شورای شهر شیراز که از بیت المال به حساب بانکی خود خدمت رسانی کرده بودند دستگیر شده اند!
منابع آگاه اعلام کردند این افراد به اتهامات مالی بازداشت شدهاند. از هویت بازداشت شدگان و جزییات اتهامات اطلاعی در دست نیست فقط می دانيم که اغلب اعضای شورای شهر پیشین شیراز اصولگرا بودند.
در هفتههای اخیر شماری از اعضای سابق شورای شهر جهرم نیز به اتهامات مالی بازداشت شدهاند. برخی از اعضای شورای کنونی مرودشت هم به اتهامات مشابه از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند.
خوشختانه گويا اين اقدام واگير مشغول پوشش دادن به استان هنرپرور فارس است.
تجاوز جنسی به عامه ملت!
مدتی است گند کار تربیتی و فرهنگی ناظم یکی از مدارس غرب تهران در آمده و روزنامه ها و برنامه های خبری صدا و سبما (تله وزوزون) اطلاع می دهند که در جریان این «کار فرهنگی» پانزده - شانزده نوجوان مورد تعرض جنسی مسئول امور تربیتی مدرسه قرار گرفته و حسابی تربیت شده اند!
مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی در این چند روزه اخیر چنان موضوع کار تربیتی در این مدرسه غرب تهران را آب و تاب داده و بزرگ کرده اند که گویا اتفاق تازه ای در این مملکت افتاده است، در حالی که موضوع تجاوز جنسی در حکومت اسلامی چیز تازه ای نیست و منحصر به این پانزده - شانزده دانش آموز نمی شود که جراید و رادیو تلویزیون این همه در مورد آن جنجال می کنند!
در واقع تمام شهروندان و رعایای حکومت اسلامی و کلیهء مصرف کنندگان بطور مداوم تحت تجاوز جنسی تولید کنندگان و کسبه با ایمان و مومن هستند و در موقع تولید اجناس و فروش اجناس به حقوق مصرف کنندگان تجاوز می کنند و اجناس بی کیفیت و تقلبی و نامرغوب و تاریخ گذشته و فاسد را به آنها فرو می نمایند!
تجاوز جنسی فقط در محدوده مدارس و نسبت به دانش آموزان انجام نمی شود بلکه والدین آنها هم که برای خرید به بازار و معازه محل می روند مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و جنس تقلبی و فاسد را به خیک آنها می اندازند!
زعفران تقلبی تولید شده از کاکل ذرت، گوشت چرخ کرده تهیه شده از تاج خروس و سنگدان مرغ و امعا و احشای حیوانات اهلی و غیر اهلی، رب انار و رب گوجه تقلبی، روغن صنعتی و وازلین بجای کره و روغن خوراکی، هامبرگر و سوسیس کالباس تهیه شده از ضایعات دامی و زباله(!)، فروش حبوبات کهنه آلوده به سم کشنده آفلاتوکسین، مواد غذایی کپک زده، فروش گوشت خر بجای گوشت بره و و و از نمونه کالاهای خطرناک و کشنده ای هستند که در تجاوز جنسی به حقوق مصرف کنندگان امری عادی به شمار می رود و مردم هم به این نوع تجاوز عادت کرده و شکایتی ندارند!
خوشبختانه تجاوز جنسی در قوانین جزایی و کیفری مملکت فقط در مورد آن موضوع جرم شناخته شده و تجاوز به بیت المال و حقوق عامه مردم و فرو کردن دست تا مرفق به درون خزانه عمومی و انجام عمل شنیع با سپرده های مردم در موسسات اعتباری مجاز جرم تلقی نمی شود و کسانی که مرتکب این اعمال متجاوزانه می شوند نه تنها مصونیت دارند بلکه بعد از عمل لواط با بیت المال و تجاوز به ذخایر بانکی و دارایی های عمومی آزادانه از کشور خارج می گردند!
شش محور برنامهء ضربتی دولت برای فقرزدایی!
یکی از برنامه های دولت های بعد از انقلاب شکوهمند در چهل سال گذشته فقر زدایی و تبدیل مستضعفین فی الارض به مستکبرین بل الارض بوده است که شعارش از شش هفت ماه قبل از انقلاب داده می شد و الان حدود چهل سال است مستضعفین منتظر رسیدن پول نفت به در خانه هایشان و نونوار شدن هستند!
قول داده شده بود آب و برق و اتوبوس مجانی شود، همه صاحبخانه شوند و بر اساس نص صریح قانون اساسی حکومت اسلامی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان رایگان و در دسترس همگان باشد!
این میثاق ملی بین کسانی که عشق خدمت به ملت (امت همیشه فریب خورده!) بودند با کسانی که به امید رسیدن به رفاه و تنعم و گرفتن سهم خود از نفت و مجانی شدن آب و برق و اتوبوس طغیان کرده بودند چند صباحی (چهل سال!) است به تاخیر افتاده و دست قاطبه ملت از ثروت ملی و بیت المال کوتاه مانده است و در عوض آب و برق هزار برابر گرانتر شده و قیمت خانه و مسکن در علیشاه عوض و کوچه مرغی مولوی از قیمت ویلا در بورلی هیلز لوس آنجلس گرانتر شده و صنار سه شاهی حقوق کارگران را هم یک سال در میان می پردازند!
قرار بود فاصله طبقاتی کاهش یابد اما طبقه متوسط هم به زیر خط فقر افتاد و مستضعفین و فقرا هم به زیر خط قبر رفتند!
اکنون که فقر و بیکاری و درماندگی به جایی رسیده که حتی دولت هم متوجه شده است، سازمان بی برنامه و فاقد بودجه که خودش هم به گدایی افتاده است(!) اعلام کرده که می خواهد دست به عملیات محیرالعقول فقرزدایی زده و با بکارگیری طرح فقر زدایی در شش محور ریشه فقر را مثل ریشه درخت های چنار صدساله خیابان ولیعصر (پهلوی سابق) تهران در بیاورد و فقر و بدبختی را به زباله دان تاریخ بیندازد!
از روزی که این حرف زده شده است هشتاد میلرون فقیر و بیکار و بدبخت و گرفتار و کارتن خواب و گرسنه و نیمه گرسنه انگشت به دهان مانده اند که دولت بی تدبیر و ناامید که یک شبه ارزش برابری ریال ایران در برابر ارزهای خارجی را صد در صد کاهش داده و ارزش پول ملی را کمتر از ارزش پشگل گوسفند کرده است و با سیاست های نابخردانه اقتصادی نان مردم را آجر کرده، و امت همیشه در صحنه را به امت همیشه گرسنه تبدیل کرده است، با این تورم و گرانی روز افزون که گریبان مردم را گرفته و روز به روز بر تعداد فقرا افزوده می شود چطور می خواهد فقرزدایی کند و در ایکی ثانیه فقر را از بین ببرد و ریشه آن را به کوری چشم استکبار جهانی از بیخ و بن در بیاورد!
به نظر ما مسئولین دولت و از جمله همین ممد باقر بدبخت، رئیس سازمان بی برنامه و بی بودجه کش ور، اگر بخواهند بخوبی راه های فقر زدایی را خوب بلد هستند و همانطور که از خودشان در این سال های ماضی فقر زدایی کرده اند می توانند از مردم هم فقرزدایی کرده و یا حداقل راه های فقر زدایی و رسیدن به ثروت های نجومی و خانه های پنجاه میلیارد تومانی در شمال شهر و حساب های بانکی چاق و چله را به کارگرانی که شش ماه شش ماه حقوقشان به تعویق می افتد و مردمی که به زباله جمع کنی افتاده اند را یاد بدهند!
خود این آقایان قبل از آمدن به تهران و قبول مسئولیت به صحرا رفته و همراه با احشام علف چری می کردند و شکمبه و نگاری خود را با علوفه صحرا پر می کردند و حالیه به شهادت پرونده های قضائی تعدادی از آنها که سر و کارشان به قوه قضائیه افتاده است چهارصد میلیون درهم امارات و صد ها میلیارد از صندوق ذخیره فرهنگیان و هزاران میلیارد از سپرده های بانکی و موسسات اعتباری را صرف فقر زدایی از خود و خانواده و آقازاده ها و دامادها و شوهر ننه هایشان کرده اند!
بنابراین بهترین راه فقر زدایی که تاکنون جواب داده است وارد شدن ریاست حکومت و هیئت دولت و وزارتخانه ها و شرکت های دولتی و به پست های نان و آبدار و عضویت در هیئت مدیره ها و کسب چند هزار میلیارد روزی حلال و مالک ده ها پتروشیمی و بانک خصوصی و شرکت هواپیمایی و اتومبیل سازی و گرفتن پورسانت دلاری از کرسنت و شرکت های نفتی نروژ و یا انتقال تنخواه ریاست حکومت به حساب دانشگاه تاسیس نشده است!
فقر زدایی در بعضی اقشار به شدت فقیر با این روش ها جواب داده و دیده شده که بعضی خیرین حتی پا پیش گذاشته و برای همسر برادر یکی از مقامات خانه چند ده میلیاردی در شمال شهر خریده اند تا او را از گدایی در سطح شهر نجات دهند!
با این روش های " خود فقر زدایی! " بسیاری از فقرای سابق که پای برهنه به تهران آمده و خود را به هیئت دولت و وزارتخانه ها رسانده بودند حالیه دارای صدها شرکت و کارخانه و پتروشیمی و هولدینگ های تجاری و واردات و صادرات هستند و بیش از سه هزار فرزندان آنها، که سابقا بچه گدا و امروزه آقازاده خوانده می شوند در آمریکا و انگلستان سرگرم عشق و حال هستند و تربیت می شوند تا در آینده سکاندار کشور شوند!
البته این تعدادی که خودفقرزدایی کرده و به ثروت های عظیم رسیده اند هزار فامیل و یا حداکثر چندهزارفامیل حکومتگر و الیگارشی بعد از انقلاب هستند و، همانطور که ممد باقر بدبخت رئیس سازمان بی برنامه و بی بودجه کشور، گفته است باید فکری برای قاطبهء ملت (رعایای حکومت اسلامی) که به فقر مطلق و خودکشی افتاده اند کرد که الحمدالله این فکر شده است و سازمان بی برنامه و بی بودجه شش محور برای فقر زدایی ضربتی در نظر گرفته است که اگرچه هنوز اعلام نشده است اما با توجه به ازدیاد جمعیت و رشد بیکاری و تعطیلی تولید و توسعه بیابان زایی و خشکسالی و نابودی منابع آب و تعطیل کشاورزی و دامداری و فرار روستائیان از دهات و هجوم به شهرها و گرانی وحشتناک و رشد تورم هولناک و سقوط ارزش پول ملی به زیر خط استوا (!) این شش محور عبارتند از:
1 - اخراج فقرا از کشور
2 - خوراندن سیانور و قرص برنج به آنها
3 - دستگیری کلیه فقرا به جرم فقیر بودن و ایجاد مزاحمت برای دولتمردان و متمولین محترم و اعدام دسته جمعی آنها
4 - تجزیه کشور به دو بخش فقیر نشین و اعیان نشین و ممانعت از ورود فقرا به قسمت اعیان نشین کشور
5 - دادن چند ماه مهلت قانونی به فقرا برای اختلاس میلیاردی و سرقت اموال عمومی و قرار گرفتن در ردیف مقامات و وابستگانشان
6 - برگرداندن اجباری فقرا به رحم مادران شان.
پارتیزان های یوگسلاوی سابق و پارتیزان های حکومت اسلامی!
به مناسبت 5 ژوئن دسته گلی تهیه کردم و همراه میزبانم در بلگراد به قبرستان معروف قهرمانان جنگ جهانی دوم رفتم.
در دوران اشغال اروپا توسط آلمان نازی و فاشیست های جنایتکار اکثر کشورهای سرمایه داری غرب اروپا که در رفاه بیشتری زندگی کرده بودند تن به اشغال دادند و حتی مثل حکومت ویشی در فرانسه و یا لهستانی ها و اوکراینی ها و استونیایی ها با آلمان نازی همکاری داوطلبانه کردند تا فاشیست ها زودتر بر سایر نقاط اروپا و اوراسیا و اتحاد شوروی مسلط شوند.
در این دوران فقط مقاومت وصف ناشدنی دو ملت و تحت رهبری دو رهبر سترگ کار را بر نازی ها سخت کرد و دست آخر آنها را به انداخت و آلمان نازی نابود شد.
اتحاد شوروی با تحمل 27 میلیون کشته نقش اول را در شکست آلمان هیتلری به عهده داشت و دنیای امروز آزادی خود را مدیون خون های ریخته شده 27 میلیون شهروند اتحاد شوروی در جبهه های جنگ با فاشیست ها است و پارتیزان های یوگسلاوی (اسلاوهای جنوبی) هم به رهبری مارشال ژوزف بروز تیتو با گسترش جنگ پارتیزانی در شرق اروپا ارتش آلمان نازی را زمینگیر کردند.
بنده وقتی سر قبر پارتیزان های یوگسلاوی سابق رفتم و در مورد مجاهدت ها و رشادت های آنها شنیدم گلاب به روتون یاد «پارتی زن» های خودمان در حکومت اسلامی و مجاهدت ها و خارپشته بازی هایشان افتادم!
در ایران امروز «پارتی زن» هایی داریم که اگر زمان هیتلر بود جیب خود هیتلر را هم می زدند و با خالی کردن خزانه آلمان نازی و خارج کردن ارز از آلمان و اختلاس و دزدی و دست بردن در بیت المال آلمانی ها و خالی کردن خزانه بانک مرکزی برلین و دزدیدن دکل های نفتی دریای شمال و هزار و یک عملیات "پارتی زنی» دیگر آلمان هیتلری را در ایکی ثانیه به ورشکستگی اقتصادی می کشاندند تا هیتلر امکان حمله به سایر بلاد را که نداشته باشد هیچ، بلکه نتواند شلوار خودش را نگه دارد!
«پارتی زن» های حکومت اسلامی وقتی برادرشان پست می گیرد با حمایت لجستیکی و تسلیحاتی برادر ذخیره ارزی بانک ملت شعبه دوبی را به صرافی خصوصی خود در تهران منتقل و به نرخ بازار آزاد آب کرده و کل آن را هاپولی می کنند و در صورت دستگیری هم در راه زندان خود را به سکته زده و با تمارض آزاد می شوند!
«پارتی زن» دیگری هم دیده شده که با حمایت برادرش ده ها و صدها هولدینگ تجاری و بانک خصوصی و هواپیمایی و ارگ قدیم و جدید و صرافی و لبنیاتی و سالن آرایش و خانه عفاف راه انداخته و چند هزار میلیارد از بودجه عمومی را هاپولی کرده تا اسمش در ردیف رکوردداران عملیات چریکی و پارتی زنی گینس ثبت شود!
بعضی «پارتی زن» ها هم قبلا خرکچی بوده و یا در بازار مال فروش ها الاغ خرید و فروش می کردند و به خاطر همین تجربه ای که در وسایل نقلیه درون روستایی (!) داشته اند با پارتی بازی (پارتیزنی نوع ایرانی!) مدیر کارخانجات اتومبیل سازی وطنی شده اند که نتیجه کارشان تولید اتومبیل های یکبار مصرف است!
در واقع اگر این مدیران کارخانجات اتومبیل سازی حکومت اسلامی در زمان هیتلر بودند با تولید اتومبیل هایی مثل پراید نسل آلمانی ها را بر می انداختند و آلمانی باقی نمی ماند که بخواهد به سایر کشورهای اروپایی حمله ور شود!
شهرت پارتیزان های یوگسلاوی سابق به رهبری مارشال تیتو حمل و نقل اسلحه در جنگل های اروپا بدون ملتفت شدن نیروهای مرزبانی و نگهبانان آلمان نازی است! در حالی که ما در همین مملکت خودمان «پارتی زن» هایی داریم که با حمایت پارتی های خودشان دکل استخراج نفت و چندین نفتکش عظیم حامل نفت و مازوت و گازوئیل و میعانات نفتی را به صورت انباری (پنهان کردن در روده کوچیک!) در برابر نگهبانان مرزی و دریایی و دستگاه های عریض و طویل نظارتی به راحتی آب خوردن از کشور خارج می کنند!
نمونه عملیات "پارتی زنی» در حکومت اسلامی فراوان است و ذکر همه آنها در این مختصر صایع کردن وقت شما عزیزان است که خودتان بهتر از بنده این «پارتی زن» ها (زانیه ها!) را می شناسید و به عملیات غافلگیر کننده آنها واقف هستید و شبانه روز با ناله و نفرین و حواله کردن دست و پا و هر جای نه بدتر خود به نوامیس آنها و درگذشتگان آنها از آنها تقدیر و تشکر می کنید!
اگر پارتیزان های یوگسلاوی با تحمل رنج و دادن تلفات انسانی گوشه ای از خاک اروپا را آزاد می کردند «پارتی زن» های حکومت اسلامی خاک مرغوب زراعی کشور را بار کشتی های فله بر کرده و در برابر چشمان باز (!) مرزبانان به امارات و قطر قاچاق می کنند!
در مقام مقایسه پارتیزان های یوگسلاوی در برابر «پارتی زن» های حکومت اسلامی عددی به شمار نمی آیند زیرا آنها در عملیات خود اکثرا کشته می شدند و تلفات می دادند اما پارتی زن های حکومت اسلامی از مردم تلفات می گیرند و خودشان روز به روز گردن کلفت تر می شوند!
هر یک از پارتی زن های حکومت اسلامی که با پارتی بازی و به ناحق آب و کود دادن و چراندن گوسفندان را رها کرده و در تهران مصدر کاری شده است با خالی کردن خزانه موسسات اعتباری و یا بالا کشیدن پول پیش فروش آپارتمان ها و یا ریختن بودجه دولتی به حساب شخصی، بجای آنکه مثل پارتیزان های زمان جنگ دوم از راه جنگل و با ترس و لرز به خارج فرار کند با احترام سوار لوفت هانزا شده و از مرز رسمی هوایی و فرودگاه بین الملل و با مشایعت و بدرقه پارتی هایش به تورنتوی کانادا می رود!!
ما «پارتی زن» هایی هم داریم که سواد خواندن و نوشتن ندارند اما با سفارش پارتی خود درجه دکترا گرفته اند!
بعضی «پارتی زن» ها هم که خودشان با سفارش و پارتی بازی شغل مهمی گرفته اند پارتی برادران و خواهران و مادران و شوهر ننه هایشان شده و آنها را هم در پست های نان و آردار پارتی زنی قرار داده اند و در عملیات مشترک پارتی زنی سرگرم زدن جیب مردم هستند!!
شایان ذکر است «پارتی زن» های حکومت اسلامی برخلاف پارتیزان های یوگسلاوی سابق خیلی هم مومن و نماز خوان و اهل حرام و حلال هستند و قبل از اینکه با دادن خمس شرعی حرام را حلال کنند دست به آن نمی زنند!
عملیات پارتیزانی اصولا به جنگ های غیر متقارن و بدون رویارویی مستقیم با دشمن گفته می شود که این مهم در حکومت اسلامی بخوبی رعایت می شود و «پارتی زن» ها چنان می زنند و می برند که در تاریخ جنگ های پارتیزانی بی مانند و بی مثال است!
صبح مردم از خواب بلند می شوند و می بینند قیمت دلار دو برابر، یعنی دارایی های آنها نصف شده است!
قیمت مایحتاج ضروری بر اثر عملیات پارتیزانی مدیران مومن و با تدبیر روز به روز گرانتر می شود و مردم در این جنگ هولناک قیمت ها جان می بازند بدون آنکه مستقیما با دشمن روبرو شوتد!
دشمن (پارتیزان!) فقط جلوی دوربین تلویزیون با مردم مواجه می شود و با آنها از موفقیت های خارق العاده دولت در کاهش تورم و پائین آوردن قیمت ها و ایجاد رفاه صحبت می کند و در همین اثنا که سر مردم به اظهارات و گول مالی رئیس دولت گرم است پارتی زن ها نرخ تورم را به هفتاد - هشتاد درصد می رسانند و نفس های آخرین مقاومت کننده ها را می گیرند!!
اکثر «پارتی زن» های حکومت اسلامی به خاطر رشادت هایی که در پشت و رو کردن اقتصاد و تولید و بازار کار و کثافت زدن به ارزش پول ملی و تعطیلی پروژه پر خرج هسته ای و بازگرداندن موفقیت آمیز تحریم ها و و و انجام داده اند به منظور تجلیل از زحمات خود (!) با پرداخت حقوق های نجومی به خود و خانواده خود موافقت کرده، که در اصطلاح جنگ های پارتی زنی به چریک های نجومی بگیر معروف هستند!!
گفتنی است که «پارتی زن» های حکومت اسلامی بیش از سه هزار نفر از فرزندان زنان عقدی و صیغه ای خود را برای فراگیری آموزش های پارتی زنی به بلاد کفر و استکبار جهانی فرستاده اند و خود نیز به منظور فریب آمریکای جهانخوار و انگلیس استعمارگر پاسپورت کانادایی گرفته اند تا بتوانند سالی چند بار به منظور حسابرسی غنائمی که در عملیات پارتی زنی داخل کشور به دست آورده و به خارج منتقل کرده اند با پاسپورت کانادایی و بدون نیاز به ویزا وارد بلاد کفر شوند و از نزدیک با مظاهر فساد غربی محشور گردند! به این دسته از چریک ها در ایران «پارتی زن» های دو یا چند تابعیتی گفته می شود!
حالا شما هم بگردید و باقی پارتی زن ها را خودتان به اين فهرست اضافه نمائید!
«حسن - ایر!» در لیست تحریم آمریکا!
ایالات متحده آمریکا در لیست تحریمی شرکتهای هواپیمایی ایران، شرکت هواپیمایی ارایه دهنده سرویس به رییس حکومت ایران را نیز قرار داده است. بررسیها نشان میدهد «دنا ایرویز» تنها به یک هواپیمای ایرباس 19 ساله «ای 340-300» سرویس میدهد و آن هواپیما در واقع هواپیمای اختصاصی مقام ریاست حکومت ایران است.
تحریم جدید می تواند مشکلاتی جدی را در سفرهای خارجی رسمی روحانی با استفاده از این هواپیما و این شرکت ایجاد کند، چون شرکتهایی که به این هواپیما سوخت یا سرویس برسانند با تحریمهای ثانویه آمریکا مورد مجازات قرار خواهند گرفت.
با قرار گرفتن هواپیمای ایر باس اختصاصی حاج آقا روحانی در لیست تحریم های جدید اوس ترامپ منبعد رئیس حکومت اسلامی یا باید با نشستن ترک دوچرخه و موتور گازی و یا سوار بر خر و قاطر مسافرت نماید!
وحشت آمریکا از رئیس رسانه بی میلی!
همانطور که اطلاع دارید و یا به علت بروز فاجعه سونامیِ بدبختی اصلا نمی دانید امروز چه روزیه (!) وزارت خزانه داری آمریکا رئیس رسانهء بی میلی (تله وزوزون) را هم در لیست موجودات تحریم شده قرار داده است!
شاید خیلی ها تصور کنند چون خزانه رسانه بی میلی (که رعایا میلی به دیدن برنامه هایش ندارند!) چاق تر از خزانه آمریکا است و همه ساله بودجه عظیمی را برای پخش چهارتا و نصفی سریال تکراری کره ای می بلعد، از روی حسادت، العسگر را تحریم کرده است! اما در واقع موضوع جدی تر از این حرف ها است و آمریکا از ترس تکنولوژی هولناک افسرده سازی جمعی ساخت برنامه سازان تلویزیون حکومت اسلامی، که سلاحی مرگبار می باشد به وحشت افتاده و می ترسد کربلایی علی عسگری (که در منزل او را العسگر صدا می زنند!) همانطوری که با ساخت برنامه ها و سه ریال های مزخرف و درپیتی و حزن آور، رعیت ایرانی را به افسردگی کشانده و ایران را در ردیف اول ده کشور افسرده جهان قرار داده است با پخش برنامه های صدا و سیمای حکومت اسلامی در سطح جهانی دست به افسرده سازی جمعی آمریکایی ها و متحدانشان بزند!
در همین رابطه مقامات آمریکایی خواستار گنجاندن ممنوعیت ساخت برنامه های استاندآپ تراژدی و سه ریال های تلویزیونی ایران در کنار ممنوعیت غنی سازی شده اند!
گفته می شود آمریکا در تلاش است حیاتی گوینده خبر تلویزیون را هم که از قبل از تاسیس تلویزیون گویندگی خبر را به عهده داشته است به اتهام مشارکت در افسرده سازی بالای نود درصد در لیست تحریم ها قرار دهد!
************************************************************
اين هم وضعیت مطلوب و بهشتی ایرانیان، پس از مرگ و رهایی از زندگی بدتر از جهنم!