4 تير ماه 1397 ـ  25 ماه ژوئن 2018

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

 

استفادهء بهينه از تب فوتبال

          حاج حسن به معاون اش، کربلایی اسحاق: میگم چطوره تا فعلا سر رعیت به فوتبال گرمه چند هزار تومان دیگه بزاریم رو نرخ دلار و قیمت کالاها و خدمات دولتی و دارو و درمان و عوارض خروج از کشور و ورود به کشور و ماندن در کشور را هم چند برابر کنیم!

          کربلایی اسحاق: خوبه از برادران روس هم تقاضا کنیم جام جهانی را کش بدن تا سر رعیت به فوتبال گرم باشه از دولت آب و نان و کار و مسکن نخوان!

          باری، دولت بی تدبیر و نا امید آشیخ حسن؛ علاوه بر فوتبالیست ها و نماینده های مجلس هشتاد، نفر خواننده و نوازنده را هم با یک هواپیمای اختصاصی منقش به تصویر یوز پلنگ به روسیه فرستاده و امسال برای بزرگنمایی حضور فوتبالیست های ایرانی در جام جهانی حسابی پول پاشی کرده است!

          در این شرایط ناگوار اقتصادی به محض آنکه یک فوتبالیست مراکشی عمدا (!) یا سهوا گلی به تیم مراکش زد و باعث کسب آبرو برای تیم ایران شد یک گونی دلار (600 هزار دلار - به نرخ امروز نزدیک به 5 میلیارد تومان) هم به مسکو برده و به عنوان پاداش گلی که مراکشی بخت برگشته زده بود بین فوتبالیست ها تقسیم کردند!

          حقیقت این است که برگزاری جام جهانی و گرم شدن سر رعایا به فوتبال فرصت خوبی برای دولت آشیخ حسن جهت چپاندن بیشتر غول گرانی به رعیت و بالا بردن قیمت ها و تامین کسری بودجه دولت و گرانفروشی دلار توسط بانک مرکزی بوجود آورد و به همین خاطر آشیخ حسن و دار و دسته اش به فوتبال و جام جهانی و کیروش تخم روش علاقمند شده و برخلاف گذشته فوری و نقدا پاداش نجومی می دهند!

          اینکه دولت آشیخ حسن برای افزایش قیمت ها به بهای له شدن طبقات کم درآمد و قاطبه ملت و جبران کسری بودجه عظیم خود از فرصت حواس پرتی و اشتغال رعایا به جام جهانی و فوتبال سوء استفاده کند، نامش سیاست یا کیاست و ذکاوت نیست، پدر سوختگی محض است!

 

آيا می دانيد چی داريم و چی نداريم؟

          بحران آب که بر اثر سوء مدیریت منابع آب و کشاورزی و بی توجهی به حفظ و حراست منابع طبیعی و محیط زیست و سد سازی های بی رویه و غیر لازم جهت سودجویی شخصی و گروهی صاحبان زر و زور و تزویر بوجود آمده است امنیت ملی و استقلال کشور و ادامه حیات ایران و ایرانیان را بطور جدی تهدید می کند.

           آب نیست، نان نیست، کار نیست، پول نیست، بهداشت و درمان نیست، امید به آینده نیست و و و، اما تا دلتان بخواهد دزد و اختلاسچی و سارق بیت المال و آقازاده و مدیران فاسد داریم!

 

ریختن آب رو و زیر مومنین توسط استکبار جهانی!

          چند سالی بود که ضد انقلاب و استکبار جهانی به این شایعه دامن می زدند که گویا حکومت اسلامی کانتینر کانتینر دلار و یورو به کشورهای دوست و برادر هبه می کند! اکنون با افشاگری «منوچین»، وزیر خزانه داری آمریکا، در مورد ذخیرهء ارزی تعدادی از آقازاده های حکومت اسلامی که در بانک های آمریکا 150 میلیارد دلار پول نقد دارند، معلوم می شود داد و قال و تبلیغات در مورد ارسال کانتینرهای دلار به سوریه و عراق و لبنان دروغ محض بوده و این تبلیغات برای سرپوش گذاشتن روی مقصد اصلی پول های زحمتکشی والدین این آقازاده ها و رد گم کردن بوده است!

          البته 150 میلیارد دلاری که وزیر خزانه داری آمریکا فاش کرده است فقط دارایی نقدی این اطفال معصوم در بانک های آمریکایی است والا ارزش املاک و شرکت ها و اموال غیر منقول آنها چند برابر این مبلغ ناچیز می باشد!

          این 150 میلیارد دلاری که لو رفته فقط مربوط به دارایی نقدی آقازاده ها در آمریکاست و اگر موجودی حساب بانکی آقایان و آقازاده ها در ام القرای جهان اسلام (بریتانیا) و کانادا و سایر بلاد کفر و استکبار جهانی را هم جمع زده و به 150 میلیارد دلار موجود در آمریکا اضافه کنند سرنوشت نامعلوم درآمدهای نفتی گم شده و بودجه ارزی هاپولی شده سی - چهل سال اخیر معلوم می شود!

          با افشاگری منوچین مشخص گردید مقصد دلارهای نفتی و اختلاس های بانکی و غارت بیت المال کشورهای فقیر و نیازمند آمریکا، کانادا، انگلستان و چند کشور اروپایی دیگر بوده و آقایان چون خودشان در داخل کشور نمی توانند حتی یک دقیقه کار خدمت به رعیت را تعطیل کنند آقازاده ها را با کانتینر های دلار به کشورهای استکباری فرستاده اند تا برای روز مبادا سرمایه گذاری کرده و در ضمن از نزدیک با مفاسد و فرهنگ منحط غربی آشنا شده و قدر مملکت خودشان را بدانند!

          متاسفانه آمریکایی ها، از جمله منوچین رئیس خزانه داری، مسلمان نیستند و احکام اسلامی را نمی دانند و متوجه نیستند که ریختن آبروی مومن مثل ریختن خون اوست! و در اسلام اصل بر برائت است و نمی توان یک نوجوان را که در چهارده سالگی قرارداد با آفریقای جنوبی بسته و شرکت عظیم تلفن همراه را صاحب شده است چون پدرش معاون رئیس جمهور و زمانی وزیر و روی مخابرات کشور بوده متهم به رانت خواری و حرام خواری کرد، چه بسا با زحمتکشی و عرق ریختن پول درآورده و مالک شرکت عظیم مخابراتی شده است!

          منوچین چون مسلمان نیست نمی داند اصل بر برائت است و تا ثابت نشده کسی که تا چند سال قبل شلوار به تن نداشت و حالیه در کاخ صد میلیارد تومانی روزگار می گذراند دزد است نمی توان او را متهم به زد و بند و رانت خواری و حرام خواری و انتقال دارایی ارزی بانک ملت شعبه دوبی به حساب شخصی خود کرد! تازه مثل این قضیه قاچاق هزاران دستگاه اتومبیل گرانقیمت هم اگر فاش شود چون این دفعه اصل بر حفظ مصلحت نظام است باید یک جوری ماله کشی شود!

          منوچین وزیر خزانه داری آمریکا خیلی کار بدی کرده که موضوع غارتگری یک عده آقازاده را فاش و دستور مصادره این رقم نجومی و دیپورت این گر و گورها را داده است!

          چون اینها ضرری نمی کنند و ضرر باز متوجه رعایای حکومت اسلامی می شود و آقازاده ها که دارایی های موجود در حساب هایشان را از دست داده اند برمی گردند و برای جبران مافات مجددا به اتفاق پدران مومن و نماز شب خوان حمله جدیدی برای اختلاس و غارت و رانتخواری و چپاول تتمه ذخایر و ثروت های ملی را آغاز می کنند!

          آمریکا اگر ادعا می کند دوست رعایای ایران است برای اثبات دوستی خود جا دارد این سارق زاده ها را همانجا نگه دارد و اجازه ندهد مجددا به ایران برگردند و دزدی کنند!

 

بابا تو دیگه کی هستی؟

          حاج عیسی کلانتری در دوران ریاست حکومت سردار بازندگی (غریق استخر فرح پهلوی) زنده یاد آشیخ اکبر رفسنجانی و سه سال اول ریاست حکومت سیدخندان، فریبا خاتمی، مجموعا یازده سال وزیر گشادورزی مملکت بود و در زمان وزارت گشادورزی او ده ها هزار چاه عمیق و فوق عمیق در کشور حفر و سرزمین ایران مشبک شد!

          در زمان ریاست حکومت سردار بازندگی به خاطر سود هنگفتی که در حفر چاه های عمیق برای شرکت های رانتخوار وابسته به این و آن موجود بود چشم خود را به روی سوراخ سوراخ کردن سطح کشور بستند و هیچ ممانعتی برای جلوگیری از حفر چاه های عمیق و خشک کردن سفره های زیر زمینی آب به عمل نیامد و همین حاجی عیسی مرتبا بیلان می داد که فلان مقدار به سطح زیر کشت گندم و جو و یونجه که مورد نیازمان است افزوده ایم!

          به موازات حفر چند صد هزار چاه عمیق در هر نقطه کشور با توجه به سود های نجومی که در بخش سد سازی موجود بود شرکت هایی هم برای احداث سد تاسیس شد که همگی یا دولتی، یا شبه دولتی و یا متعلق به وابستگان مقامات دولتی بودند!

        این شرکت ها هم برای غارت بودجه دولتی و وام های کلان هر کجا یک نهر آب و جوی کوچکی پیدا کردند روی آن سد زدند و کار بجایی رسید که چون دیگر جوی آب و نهری باقی نمانده بود رفتند و در بیابانی که اصلا یک نخود هم آب جاری ندارد سد ساختند!

          سردار بازندگی هم بی اطلاع از مضرات سدسازی و تغییر مسیر آب های جاری مرتب چوسی می آمد که دولتش روزی یک سد افتتاح می کند!

          در واقع یکی از مقصرین اصلی حفر چند میلیون چاه غیر مجاز همین حاجی عیسی است که علیرغم مسلمان بودن و عضو حکومت اسلامی بودن اسمش هم مسلمانی نیست!

          اکنون حاجی عیسی که از عوامل اصلی خشک شدن مملکت است را گذاشته اند رئیس سازمان تخریب محیط زیست و مسئول احیای دریاچه خشک شده ارومیه و میلیارد ها میلیارد بودجه دولت را در اختیارش گذاشته اند که آب رفته را به جوی باز گرداند و حاجی که خودش در مقام سیزده سال وزارت گشادورزی با بی عقلی و سوء مدیریت عامل خشکی دریاچه ارومیه و تالاب ها و رو خانه های کشور بوده است مرتب مصاحبه می کند و حفر چاه های غیرمجاز و سدسازی بی رویه و تغییر مسیر رودخانه ها را عامل بدبختی معرفی می کند!

          جالب اینکه به مصداق آنکه گفته اند: "خیلی خوش پر و پاچه است لب خزینه هم می نشیند!" به حاجی عیسی علاوه بر مسئولیت پر درآمد احیای دریاچه خشک شده ارومیه، ریاست سازمان تخریب محیط زیست را هم هبه کرده اند!

          از اتفاقات جالب هفته های اخیر اینکه معلوم شد سازمان تحت مدیریت حاجی عیسی که باید حافظ محیط زیست و زندگی جانوری ایران و حفظ حیات وحش باشد به علاقمندان شکار در ایران اعم از شیوخ و ثروتمندان خلیج فارس و حتی آمریکایی ها و اروپائیان مجوز شکار از قرار فقره ای ده - پانزده هزار دلار می فروشد تا تحصیل ارز خارجی کند!

          با بالا گرفتن موج اعتراضات مردمی و NGO ها در مورد کشتار جانوران وحشی و حیوانات موجود در طبیعت ایران، حاجی عیسی در اظهاراتی بچه گول زنانه صدور مجوز شکار به بیگانگان را اقدام خارق العاده سازمان تحت مدیریتش برای مقابله با خشکسالی دانسته و گفته است که سازمان محیط زیست او مجوز را برای شکار و کشتن قوچ ها و حیوانات مسن و پیر (و دارای پارکینسون و آلزایمر!) صادر می کند چون قوچ های پیر زیاد آب می نوشند و باعث خشک شدن آبگیرها و بی آب ماندن جانوران جوان و کم سن و سال می شوند!

          گفته می شود شکارچیان قبل از کشتن حیوانات شناسنامه و کارت ملی آنها را اخذ و پس از مشاهده تاریخ تولد و اطمینان از پیر بودن آنها را مقتول می سازند!

          در صورتی که این استدلال بچگانه عیسی کلانتری را بپذیریم که جانوران مسن را بخاطر زیاد نوشیدن و خوردن باید کشت و معدوم کرد جا دارد مدیران و مسئولان و مقامات پیر و فرتوت را هم که بیشتر از سایر مقامات می چاپند و دزدی و اختلاس می کنند باید معدوم کرد تا به جوانترها منافع بیشتری برسد!

 

نتیجه خدمات اقتصادی دولت به رعایا!

          سرعت و جدیت دولت و بخصوص یک عده چقال و بقال که مدیریت اقتصادی کشور را در دستان چلاق خود گرفته اند به اندازه ای موفقیت آمیز بوده است که:

          * شخصی که تا چند ماه قبل می توانست با سرمایه و پس انداز خود خانه و آپارتمان بخرد در حال حاضر می تواند یک اتومبیل دست دوم قسطی خریداری کند!

            * رعیتی که با پول و دارایی خود قادر بود اتومبیل خریداری کند حالیه قادر به خرید یک دستگاه دوچرخه است!

            * فردی که پول خرید دوچرخه داشت اکنون می تواند یک جفت لاستیک آن را بخرد!

            * کسی که با موجودی بانکی خود قادر به خرید یک جفت لاستیک دوچرخه بود حالا می تواند یک بلیط سینما بخرد و یک سانس فیلم ببیند!

          * کسی که قادر بود یک سیر تخمه آفتاب گردان بخرد و یک بلیط سینما بگیرد و به دیدن فیلم برود حالا فقط می تواند همان یک سیر تخمه آفتابگردان را بخرد و توی پیاده رو بایستد و تابلوی سینما را تماشا کند!

 

 

جانشین جواد ظریف!

          در بحبوحه انتشار کوهی از اخبار نگران کننده در مورد شکست مفتضحانه توافق هسته ای حکومت اسلامی با شش قلدر جهانی و بازگشت تحریم ها، و در شرایطی که گرانی و تورم پدر و پدربزرگ مردم را درآورده و ارزش پول ملی از کود گوسفندی کمتر شده و آمار بیکاران کشور از تعداد جمعیت بالاتر رفته و مدتی است مردان هم مثل خانم ها پریود می شوند یک اقدام به موقع و بجای مسئولان و مدیران وزارت بی فرهنگ و نیازمند به ارشاد دل رعیت همیشه سرخوش را شاد کرد و دولت حاجی حسن برای فعالیت هنری دکتر حاج جواد یساری خواننده مردمی و بامرام کوچه بازاری مجوز صادر کرد!

          حقیقت این است پس از امضای توافقنامه برباد دادن زحمات چهار دهه فعالیت های دانشمندان ایرانی، و پروژه ملی و پرهزینه هسته ای ایران، وقتی گندش درآمد که جواد ظریف و تروپ هنری وی متن برجام را نخوانده امضاء کرده اند از همان موقع مدیران ارشد مملکت دنبال یافتن جواد دیگری رفتند که بتواند بخواند!

          خوشبختانه جواد یساری بر خلاف جواد وزارت خارجه که خواندن بلد نیست خواندن بلد است و خیلی هم خوب می خواند!

          گفته می شود با توجه به نا کارآمدی جوادی وزارت خارجه و نوازندگان اش (عراق چی، تخت فنرچی، وعده وعیدچی که جملگی فلوت می زنند!) قرار است وزارت خارجه را دست جواد یساری بدهند تا قبل از امضای توافقنامه ها یک دهن برای طرف های مذاکره بخواند!

 

بازداشت رئیس کمپانی سازنده آئودی

          دوشنبه 18 ژوئن جاری، "روپرت استادلر"، رئیس یکی از بزرگترین کمپانی های اتومبیل سازی آلمان به دلیل آنچه نقش آئودی در آلوده سازی هوا خوانده شده و تقلب در سنجش آلاینده‌های خودروهای گازوئیلی این کارخانه توسط دادستانی آلمان بازداشت و به زندان انتقال داده شد!

          این خبر نشان می دهد که، بر خلاف آنچه رسانه های غربی از وجود آزادی های فردی و جمعی در اروپا و کشورهای غربی دم می زنند و بر عکس حکومت اسلامی را به زیر پا گذاشتن حقوق افراد متهم می کنند، آزادی های فردی و دسته جمعی فقط و فقط در حکومت اسلامی وجود دارد و افراد اعم از مدیران کارخانجات اتومبیل سازی تا وزیر و وکیل و مدیران دولتی و کسبه مومن و حبیب خدا و تولید کنندگان مواد خوراکی می توانند بصورت فردی و یا دسته جمعی هر کاری دلشان می خواهد آزادانه با سلامت جسمی و روانی جامعه و اموال مردم و حتی اخیرا با ناموس مردم (تجاوز مربی پرورشی دبیرستان معین و ماجرای ایرانشهر) انجام دهند و خوش باشند!

          یک نقص کوچکی در سیستم سوخت یکی از مدل های اتومبیل های ساخت کمپانی معظم آئودی پیدا شده که ذره ای به آلودگی هوای آلمان افزوده است، رئیس کمپانی را خفت کرده و به جرم آلوده ساختن هوای تنفسی مردم به زندان انداخته اند (!) تازه ادعا هم می کنند که در آلمان دموکراسی داریم!

          در حکومت اسلامی که به ناحق محکوم به زیر پا گذاشتن دموکراسی است رئیس کارخانه اتومبیل (فرقون!) سازی را که سالیانه سی - چهل هزار نفر به خاطر استفاده از اتومبیل های یکبار مصرف او کشته می شوند را نه تنها دستگیر نمی کنند بلکه در مراسم تقدی از کارآفرینان (مرگ آفرینان!) تجلیل و تکریم هم می کنند!

          رئیس کمپانی آئودی را به جرم آلوده ساختن هوا دستگیر کرده اند که چرا از اگزوز اتومبیل های گازوئیلی ساخت آئودی یک ذره بیشتر از استاندارد دود بررون می آید!

          خوشبختانه به خاطر وجود دموکراسی در حکومت اسلامی از این لوس بازی ها نداریم و از کون اتوبوس های مستعمل شرکت واحد چنان دود سیاه بیرون می آید که روز روشن را تبدیل به شب تیره می کند، و خود دولت هم سالها بنزین غیر استاندارد و سرطانزا در پالایشگاه ها تولید کرد و با آنکه هزاران نفر سرطان گرفتند اما کسی مزاحم دموکراسی دولت نشد!!

          خوشبختانه نمونه های آزادی های فردی و دسته جمعی در حکومت اسلامی زیاد است که با نشان دادن چند نمونه در اینجا مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب می زنیم؛

          * یک نفر اگر مایل باشد می تواند آزادانه سه - چهار میلیارد دلار وجوهات بانک ملی را بردارد و آزادانه از مرز رسمی هوایی کشور خارج شده و به کانادا مهاجرت کند! (آزادی فردی )

            * یک نفر اگر از زندگی در اینجا به ستوه آمد می تواند پانصد میلیارد تومان وجوهات صندوق ذخیره فرهنگیان بخت برگشته فلک زده را در کمال آزادی بردارد و با استفاده از دموکراسی به خارج برود!

          * چند نفر با استفاده از دموکراسی و آزادی های اجتماعی و فعالیت اقتصادی می توانند صندوق قرض الحسنه و موسسه مالی - اعتباری تاسیس کرده و سپرده های چند میلیون نفر را به جیب خود بریزند و راست راست در مملکت بگردند!

            * حاجی بازاری ها و واردکنندگان مومن هم آزاد هستند کالاهای تاریخ مصرف گذشته و فاسد را از دوبی آورده و به خیک مردم ببندند!

            * تولیدکنندگان مواد سالم غذایی هم با استفاده از دموکراسی می توانند رنگ صنعتی را بجای رب گوجه و زرد چوبه و زعفران به رعایا قالب کنند و با ضایعات دامی و امعا و احشای مرغ و زباله سوسیس و کالباس و هامبرگر تولید نمایند!

            * دولت هم آزاد است با استفاده از دموکراسی هر عمل شنیعی که مایل است با معیشت و سرنوشت اقتصادی کشور بکند و نرخ ارزهای خارجی را هر چند روز یکبار ارتقا داده و ارزش پول ملی را به سطح پهن گاو برساند!

            * در مسائل سیاسی و مذاکرات دیپلماتیک هم مسئولان سیاست خارجی حکومت اسلامی هر چهار دست و پایشان مثل همکاران خارجی آنها بسته نیست که بخواهند در تصمیم گیری های سرنوشت ساز با پایتخت و بزرگان مشورت کنند بلکه مثل آنچه در امضای توافق هسته ای (برجام) دیدیم، آزاد هستند متن توافق را نخوانده امضا کرده و زحمات سی ساله یک کشور را برباد دهند و تازه عنوان " امیر کهیر!) هم بگیرند!

          باری، مدیر شرکت معظم آئودی را گرفته اند که چرا از اگزوز اتومبیل های گازوئیلی ساخت آئودی یک مثقال دود بیشتر بیرون زده است! بعد می گویند در آلمان دموکراسی داریم!

          دموکراسی واقعی و آزادی های فردی و اجتماعی را ما داریم که مدیران شرکت های لگن سازی داخلی آزاد هستند ارابه مرگ بسازند و رعایا هم آزاد هستند که به چند برابر قیمت واقعی این لگن ها را بخرند و آزادانه به اتفاق خانواده به استقبال مرگ بروند!

          شنیدیم مدیر آئودی گفته آلمان جای زندگی و کار و خلاقیت نیست و بعد از رهایی از زندان از حکومت اسلامی تقاضای پناهندگی کرده و برای برخورداری از دموکراسی و آزادی های فردی به این کشور دموکرات رفته و مدیر یکی از کارخانه های اتومبیل سازی آن می شوم که آلوده سازی هوا و به کشتن دادن رانندگان در اثر نقص فنی اتومبیل از ملزومات دموکراسی شناخته می شود!

 

مشکل اصلی دارالخلافه ایران!

          مشکل اصلی دارالخلافه ایران نبودن کار دست کاردان است، مثل اینکه جای خرکچی را با خر عوض کنند و بجای آنکه خر گاری را بکشد، خرکچی گاری را بکشد!

          شاید مقصر سیستم آموزشی باشد، دانش آموزانی که استعداد درس خواندن ندارند و خرفت و کودن و درس نخوان و تنبل و گشاد هستند پس از یکی دو سال درجا زدن ترک تحصیل می کنند و بعدها وکیل و وزیر و مدیرکل و سیاستمدار و مدیر نشریه و سفیر و مدیرکل و رئیس کل بانک مرکزی و و و می شوند و بر رعایا حکومت می کنند (و در اولین فرصت خود و یا به وسیله برادرشان دست به اختلاس نجومی می زنند! )

            * دانش آموزانی که استعداد کمی دارند اما قدرت حافظه اشان بالا و قادر به حفظ طوطی وار دروس هستند رشته طبیعی را انتخاب کرده و بعد وارد دانشکده پزشکی شده و پزشک نیمه متبحر و ضعیفی گردیده و با جان مردم بازی می کنند و در طول زمان با بالا بردن آمار متوفیات تجربه می آموزند! (به قتل توسط پزشک در قانون اصطلاحا خطای پزشکی گفته می شود و پیگرد قانونی ندارد! )

            * دانش آموزانی که نخبه هستند و به آنها «مخ» گفته می شود دنبال ریاضیات را می گیرند و مهندسان کارآمد و ریاضی دانان برجسته ای شده و یا بیکار در جامعه می گردند و یا به عنوان پیک موتوری و کارت پخش کن لقمه نان بخور و نمیری در می آورند!

          * کسانی هم که اصلا به مدرسه نرفته و درس نخوانده و بیشتر از 10 را نمی توانند با کمک انگشتان خود بشمارند تا نوجوانی در بقالی و یا سبزی فروشی ور دست والد خود شاگردی کرده و سپس داماد یک حاج آقای قدر قدرتی می شوند و یک مرتبه از شاگرد سبزی فروشی تبدیل به مالک صدها کارخانه و هولدینگ تجاری و پتروشیمی و صادرات و واردات شکر و اتومبیل های لوکس ممنوع الورود به کشور، و یا عضو هیئت مدیره ده ها شرکت و رئیس فدراسیون و حتی وزیر و سفیر و وکیل می گردند و حسابی می خورند و می... و می گردند!

          بنابراین مشکل آموزش و پرورش و وزارت علوم است که سالیانه بودجه عظیمی را می بلعند و خروجی آن تحصیل کرده های ناکارآمدی است که به خیل بیکاران کشور اضافه می شوند، و راه چاره در آن است که وزارت خانه های آموزش و پرورش و علوم برچیده و در کلیه مدارس و دانشگاه ها تخته شود و همه بی سواد و نادان رشد کنند تا وزیر و وکیل و سفیر و رئیس کل و رئیس فدراسیون و رئیس بانک مرکزی و معاون ارزی و صاحب هولدینگ های پتروشیمی و برج ساز و واردکننده کالاهای غیرمجاز و قاچاق شوند!

          تنها چیزی که بی سوادها و بیکارها نیاز دارند پیدا کردن یک حاج آقای با نفوذ در کشور و ایجاد سریع ارتباط سببی (داماد شدن!) با وی می باشد تا با وصلت با صبیه حاج آقا و دادن سرویس خوب به صبیه ایشان مالک حداقل یک دانگ از شش دانگ کشور شوند!

 

 اونی که به کرباسچی نریخته بود!

          هفته قبل شاغلام کرباسپچی که قبلاً، در حوزه، دوران سخت طلبگی را گذرانده و بعد در دوران سردار بازندگی، آشیخ اکبر غریق مرداب سعدآباد، شهردار تهران شده و تهران را چاپیده بود، نامه سر گشاده ای نوشته و پای آن از تعدادی لندن نشین و اعضای اینتلجنت سرویس و سازمان سیا و موساد و زنان شکست خورده در عشق و کارگران زیر پل سید خندان امضاء گرفته و از مدیران کشور خواسته بود سریعاً و بدون قید و شرط با آمریکای ترامپ وارد مذاکره شده و دست ها را بالا ببرند!

          نامه شاعلام سر و ته یه کرباسچی مورد استهزای افراد باشعور قرار گرفت و همگی، حتی ممد باقر بدبخت، سخنگوی دولت منفعل آشیخ حسن، هم که معمولا مسائل را دیر متوجه می شود، به ریش نداشته سر و ته یه کرباسچی و بی اطلاعی او که نمی داند آمریکا برای ایران شرط و شروط سنگین گذاشته است خندیدند و حتر عده ای او را به خاطر میل به وطن فروشی و تنزل کرامت ملی به فحش بستند.

          تنها حاجیه خانم گوگوش (فائقه آتشین مزاج) خوانندهء مشهور مقیم لوس آنجلس و از عوامل قتل های زنجیره ای (که از نوجوانی صدها نفر را مقتول عشق خود ساخته است!) از نامه سرگشاده شاعلام حمایت و به تقلید از این هنرمند اختلاسگر داخلی نامه ای به مراتب سر و ته گشاده تر به رئیس فیفا نوشت و خواستار آزادی ورود کرباسچی و سایر زنان به استادیوم شد!

          نامه سرگشاده شاعلام موقعیتی پیش آورده که دوستان نظام از یک طرف و مخالفان نظام از طرف دیگر به این جنازه سیاسی لگد می زنند!

          مخالفان نظام هم که مدتی است به مجالس افطاری دعوت نمی شوند و به خاطر آبرو باختگی سهمیه ساندیس نمی گیرند هم به میدان آمده و توی پوز کرباسچی می زنند!

          تازه ترین جفتک را آسید ممد فریبا خاتمی به شاعلام زد و نوشت: "نامه کرباس خان نقض کرامت و خلاف مصالح ایران است!"

          فریبا که خود در دوران هشت سال ریاست حکومت فرصت سوزی کرده و لطمات جبران ناپذیری به کشور وارد و توسط نظام سه طلاقه شده است برای شیرین کردن خود می نویسد:

          "همهء دلسوزان و علاقمندان به ایران، اکنون نگران هستند و رشد فزاینده تهدیدات از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها علیه نظام حکومت اسلامی نیست بلکه علیه ایران است و کسانی که مدعی دوست داشتن ایران هستند نباید به نحوی در این فضا علیه کشور عمل کنند. او با اشاره به خط و نشان کشیدن ترامپ و نتانیاهو علیه کشور گفت: در شرایطی که این افراد با ادبیاتی کاملا خصمانه و موهن علیه کشور تهدید و توهین می کنند پیشنهاد کنار گذاشتن آداب دیپلماتیک و مذاکرات بی قید و شرط با آمریکا نقض کرامت ایران است و اینگونه رفتارها سودی برای منافع ملی در بر نخواهد داشت!"

          به ترتيب بايد گفت که آدم از سه تا پا فلج بشه ولی به سرنوشت شاعلام کرباسچی نیفته!

 

تصویری دیده نشدهء ملاقات دو اسطوره

          مخالفت بخشی از روحانیت اصولگرا با موسیقی شاد و طرب انگیز (غنا) که شنونده را به وجد و پایکوبی می آورد و نیز مخالفت با برپایی کنسرت این تصور را در افکار عمومی بوجود آورده است که هر کس به لباس روحانیت مفتخر است با این پدیده اجتماعی و هنری به سبک جوامع آزاد غربی مخالف است.

          آشیخ اکبر بهرمانی که در ایران به هاشمی رفسنجانی مشهور بود و پسر بزرگش حالیه رئیس شورای شهر در هم ریخته تهران است از جمله روحانیونی بود که سبک زندگی خود و فرزندانش و بویژه نوع پوشش دخترانش نشان از آزاد اندیشی او داشت.

          زنده یاد رفسنجانی که به زیر آبی رفتن علاقه زیادی داشت سرانجام در استخر فرح پهلوی جان به جان آفرین تسلیم کرد.

          از آن «غریق استخر» خاطرات و عکس های زیادی به یادگار مانده که بدون لباس روحانیت در غرب و ژاپن و سفرهای اروپایی قبل از انقلاب گرفته شده است.

          در این عکس اختصاصی مرحوم هاشمی رفسنجانی در حال تجلیل از خواننده اسطوره ای ایرج دیده می شود.

          در این دیدار تاریخی مرحوم هاشمی که بخاطر یک زیرآبی رفتن نابجا جان خود را از دست داد خاطراتی از خواندن ایرج و فیلم های فردین را بیاد آورد و از جمله ترانه معروفی با صدای ایرج بود که در دهه چهل در یک فیلمفارسی خوانده بود و در تمام اتوبوس های بین شهری و گاراژ شمس العماره که طلبه ها را به قم و مشهد می برد پخش می شد و اکثریت ملت ایران حتی علما بخاطر مسافرت با اتوبوس های بین شهری یاد گرفته بودند و مسافران به محض راه افتادن اتوبوس از راننده می خواستند آن را از گرامافون اتوبوس پخش کند! (آن زمان تنها وسیله پخش صوت در اتوبوس و اتومبیل گرامافون و صفحه بود و تاکسی های بنز 180 تهران هم این ترانه ایرج را برای مسافران می گذاشتند! )

          توی ماشینیم ولی شاد و غزلخون می رویم / دسته جمعی مون به سوی شهر تهرون می رویم / آخ برم راننده رو / اون کلاج و دنده رو / گاز و فرمونو ببین / شور و حال بنده رو... والخ

          گفته می شود ایرج نزدیک به هزار ترانه در فیلم های فارسی بجای هنرپیشه هایی نظیر زنده یاد ملک مطیعی و زنده یاد فردین خوانده است و هنرپیشه ها روی صدای مخملی ایرج لب زده اند!

 

بازگشت به خانه