تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

18 تير ماه 1397 ـ  27 ماه  جولای 2018

اصولگرایان و اصلاح طلبان در دوراهی سرنوشت؟ *

سام قندچی

پيشگفتار

            برای پرداختن به موضوع اصلاحات مذهبی و امکان وقوع آن در ايران بد نيست اندکی در آنچه الکسیس دو توکويل، سیاستمدار و نویسندهء فرانسوی کاتولیک، در سال 1835، یعنی حدود 150 سال پیش، پس از سفر به امريکا، در کتاب خود نوشته است توجه کنيم؛ بخصوص که در اردوگاه «اصلاح طلبان ايرانی» شايد سید محمد خاتمی از اولین کسانی باشد که به کرّات به کارهای الکسیس دو توکویل اشاره کرده و از تعليل های او الهام گرفته باشد.

          می دانيم که در اروپا این کاتولیک ها بودند که قرن ها دخالت مذهب در دولت را، تا سرحد حکومت پاپ بر بخش اعظم اروپا، از اصول مذهب خود تلقی می کردند و قوانین مذهبی و دخالت کشیش ها در قوانین مدنی و جزایی را تحمیل می نمودند، و حتی برای علم نيز مبانی مسیحی ساخته بودند و بر مبنای آن اصول، گالیله را چند قرن پیشتر، در دادگاه محاکمه کرده بودند.

          اما توکویل در کتاب خود نشان می دهد که اگرچه اصلاح طلبان اصلی مسیحی که عليه کاتوليک ها شوريدند، و از جمله خود لوتر، ضد سکولار بودند(1) اما کشیش های کاتولیک در آمریکا از مواهب سکولاریسم برخوردار بوده و از وجود آن راضی اند(2). او می پرسد که چرا، در مقایسه با اروپا (که هنوز احزاب مذهبی نقش برجسته ای را در قدرت سیاسی آن دارند) در وضعیتِ کاملاً سکولار آمریکا کشیش های کاتولیک از موقعيت خود راضی هستند؟

          پاسخ توکویل به اين مسئله چنين است:

          - کشیش های کاتولیک در آمریکا، بخاطر شرايطی که در آن کشور - با اکثريت پروتستان - داشته اند ناگزير به کنار گذاشتن هر سه وجه قدرت مجریه، قوانین و محاکم قضایی، و اصول علمی تن داده اند

          - و قبول کرده اند که کار مذهب تنظيم روابط انسان ها با یکدیگر، یعنی زندگی اجتماعی، و برقراری رابطهء انسان با خدا، به معنی استقرار مناسبات معنوی است

           - و همين تغییرات و انعطاف پذیری موجب دوام مذهب کاتولیک در جامعهء مدرن آمریکا شده است؛ هر چند که در اين راستا مذهب کاتوليک امريکائی به پروتستانیسم شبیه شده باشد؛ چرا که در غير اين صورت شاید دیگر از این مذهب اثری بر جای نمی ماند.

          توکویل، بعنوان یک کاتولیک، از دوام و رشد مذهب کاتولیک در آمریکا که در پرتو این اصلاحات میسر شده بود، شادمان بود.

          اما، در اين ميان، لازم بود که دلايل اصلاح پذيری مذهب کاتوليک هم روشن می شد زيرا که بدون چنان دلايلی نمی شد انتطار داشت که اصلاحات مزبور متحقق شوند.  

          توکویل و بسیاری ديگر از محققین، معتقدند که مسیحیت در آغاز تأسیس خود نه اصول سیاسی، نه قوانین جزایی و مدنی، و نه اصول علمی تدوین شده داشته و این کلیسای کاتولیک بوده که، آن هم قرن ها بعد از آغاز تطور مسیحیت، این عرصه ها را به  مسیحیت و مشخصاً به جریان کاتولیک، اضافه کرده است(3) و دليل اینکه جنبش پروتستانیسم علیه روحانیت کاتوليک و برای حذف آنها شکل گرفته به این خاطر بوده که اين روحانيت این الحاقات را به مسیحیت افزوده است. پروتستانیسم بر عدم نیاز به روحانیت و نيز خصوصی بودن مذهب تأکید کرده و این ملحقات مذهب کاتوليک را به کناری زده و به اصل مذهب عیسی مسیح که فاقد اصول سیاسی، قوانین جزایی و مدنی، و اصول علمی بوده و فقط به روابط انسان ها با یکدیگر و با خدای خود توجه داشته بازگشته است.

 

اختلافی جدی

          در میان اسلامگرایان ایران نيز مناقشهء بين اصول گرایان و اصلاح طلبان بسیار جدی و تاريخ اش بسا بیشتر از عمر حکومت اسلامی است و صاحب نظران وابسته به جریانات مذهبی در ايران همواره نسبت به اختلاف خود با یکدیگر بسیار آگاه بوده اند و اين اختلاف موضوعی نیست که اتفاقاً، مثلاً در یک انتخابات پرسش برانگیز در سال 1388 به يکباره مطرح شده باشد.

          اما بسیاری از صاحب نظرانِ غیرمذهبی ايران اشرافی بر اين مناقشه و اختلاف ندارند و حتی می توان گفت که در نزد آنها اختلافات درونی اسلامگريان شيعی ايرانی حکم هزاران اختلاف فقه و اصول ديگر در اسلام را دارد. بخصوص که نظر شخصیت های مختلف این دو جریان بصورت آمیزه ای از موضوعات شرعی، نظیر  بحث ولایت فقیه، بیان می شود و اهمیت استراتژیک خود بحث برای اسلام، در کلیت آن، کمتر مطرح شده است. به عبارت ديگر، بسیاری از صاحب نظرانِ غیرمذهبی، این اختلافات را تا سال ها «جنگ زرگری» می پنداشتند(4) و تنها پس از رویداهای مرتبط با جنبش سبز، بود که دیدند اين اختلاف بسیار واقعی است و ابعاد آن حتی از اختلافات جریاناتی نظیر جمهوریخواهان و دموکرات ها در آمریکا، یا احزاب محافظه کار و سوسیالیست در اروپا، گسترده تر و عمیق تر است.

          در واقع، وقوف به جدی بودن اختلافات مابين دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا، در نزد مردم ایران در دو مرحله انجام شده است:

          نخست، از زمان انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری (1376)، که طی آن اصلاح طلبی بعنوان یک جریان فکری مطرح شد و، دو ديگر، عمدتاً در انتخابات اول محمود احمدی نژاد در سال 1384، که جریان اصول گرایی خود را بعنوان یک جریان مشخص، نمایان ساخت. در واقع، تازه در انتخابات سال 1388، یعنی حدود 10 سال پیش، بود که، با آغاز دور دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، این دو جریان تاریخی اسلامی به طور صریح و در انظار عمومی در برابر یکدیگر صف آرایی کردند.

 

اشتباه توکويل

          توکویل، بر اساس احتجاجات خود در مورد اصلاح پذيری مذهب کاتوليک، بحث زیر را در مورد اسلام مطرح می کند:

          «آنچه محمد از بهشت با خود آورد و در قران قرار داد به اصول مذهبی محدود نبود، بلکه مبانی سیاسی، قوانین جزایی و مدنی، و تئوری های علمی بود. اما انجیل به مناسبات کلی انسان و خدا و انسان با انسان، محدود است. بیش از آن را نیز درسی نمیدهد و مردم را متعهد به اعتقاد به چیزی در آن عرصه ها نمی داند. همین امر بیش از هزار دلیل دیگر کافی است نشان دهد که اسلام قادر نخواهد بود در عصر روشنگری و دموکراسی، قدرت خود را حفظ کند، در صورتی که قدرت مسیحیت در چنین اعصاری، نظیر هر عصر دیگر، مقدور است»(5).

          يعنی، از نظر توکویل، اسلام از ابتدا نظیر همان چیزی بوده که مسیحیتِ مذهب کاتولیک صرفاً طی شرايط قرون وسطی بدان شکل در آمده بود و، با خروج از آن شرايط، می توانست به اصل مسيحيت برگردد. لذا از نظر توکويل، هرگز اسلام نخواهد توانست در برابر موج روشنگری و دموکراسی قدرت خود را حفظ کند. و معنای اين عقيده آن است که اسلام نمی تواند در يک جامعه سکولار دموکرات دوام آورد.

          اما آيا اين استنتاجات واقعاً می توانند فرمولی را برای تشخيص ميزان اصلاح پذيری مذاهب ارائه کنند؟ مثلاً،  اگرچه مسيحيت، در اصل خود، فاقد آن سه عرصه بوده، و لذا امکان بیشتری برای انعطاف پذیری و حذف آنها در کلیسای کاتولیک (بخصوص بعد از سن توماس اکویناس) و کاهش دخالت مذهب در اين عرصه ها داشته است، اما دلیل طرح و اجرای این اصلاحات فقط به خاطر فقدان این عرصه ها در اندیشهء اولیهء مذهب مسیحیت نیست و حتی اگر مسیحیت از اول فاقد این عرصه ها بود نيز دلیلی علمی و منطقی وجود نداشت که بر اساس آن بشود حکم کرد که در عصری دیگر قابل اصلاح نيست و نمی تواند در جامعه ای سکولار ادامه حیات دهد. مشاهدات خود توکويل در امريکا نشان می دهد که چگونه مذهب سياسی شدهء کاتوليک در شرايطی نوين قابليت تغيير داشته است و اين قابليت ربطی به سرچشمه های توراتی آن ندارد.

          درسی که اصلاح طلبان ايرانی از رجوع به نوشتار توکويل دارند نيز در همين نکتهء اخير است.

 

سکولاريسم و اصلاح پذيری

          دو گروه هستند که فکر می کنند اعمال هيچگونه اصلاحاتی در اسلام امکان پذیر نیست:

          - یکی اصولگرایان، که فکر می کنند دنیای سکولار را يا باید مسلمان ساخت و یا نابود کرد،

          - و دیگری لامذهبان افراطی، که فکر می کنند برای دستيابی به سکولار دموکراسی در جوامعی که اکثریت مردم شان مسلمانند اسلام اصلاح ناپذير باید نابود شود.

          مثلاً اسلامگرایانی که در اروپا و کانادا برای تحمیل دادگاه های شرع در این جوامع تلاش می کنند، باعث شده اند که این جوامع در مقابل مهاجرت مسلمانها موضع گرفته و مناسبات دو طرف هر روز بدتر شود. اصولگرایان نیز هر روز بیشتر در این کشورها به دلیل مقاومت آن جوامع، به تروریسم کشیده می شوند. در واقع امروز دقیقاً  چسبيدن به سه موضوعِ مورد اشاره توکویل نکته ای است که اسلام را در معرض نابودی خود، یا نابودی جهان قرار می دهد. شاید امروز بیش از هر زمانی بتوان نظیر آیت الله خمینی گفت که "اسلام در خطر است".

          ماجرای اتحاد شوروی خود گواهی بر صحت اين فرمولبندی است و، به عبارتی، وحشت آیت الله خامنه ای هم در زمان سقوط اتحاد شوروی درست بوده است؛ چرا که کمونیسم شوروی نیز مانند اصولگرایان می خواست در هر سه عرصهء قدرت مجریه، قوانین جنایی و مدنی، و مبانی علمی، اعمال قدرت کند و حاضر نبود به مناسبات اجتماعی و معنوی انسان ها، بسنده کند و می خواست، نظیر اسلام اصولگرایان، یا تمامیت جامعه را در اختیار گیرد و یا خود و جهان را نابود کند.

          کمونیسم، به رغم غیرمذهبی بودن، در واقع سکولار عمل نکرد و به سان دگم ترین مذاهب عمل نموده و بدين خاطر از درون فروپاشید. انتخاب راه اصولگرایان نيز دیر یا زود سرنوشت شوروی را نه تنها برای حکومت اسلامی، بلکه برای اسلام، به ارمغان خواهد آورد.

          اما اصلاح طلبان ایران در مقابل هر دوی اينگونه باورها قرار دارند و اگرچه نمی توانند، بر عکس اصلاح طلبان مسيحی، استدلال کنند که در صدر اسلام از دخالت در قدرت سیاسی، قوانین و محاکم قضایی و اصول علمی خبری نبوده است اما تا آنجا که انعطاف پذیری و اصلاحات مد نظر باشد، اين موضوع تا چه حد می تواند اهمیت داشته باشد؟

          راه اصلاح طلبان در واقع اصلاح کردن اسلام برای ادامه حيات آن در عصر حاضر است و به نسبتی که آنها موفق شوند، اسلامِ رها شده از سه وجه قدرت مجریه، قوانین و محاکم قضایی، و اصول علمی است که تقویت می شود؛ و آنگاه گزینهء های پيش روی اسلام به نابود کردن دنیای سکولار، یا نابود شدن خود، محدود نخواهد شد.

          در واقع، عليرغم اختلاف مستمر ميان اصلاح طلبان و سکولارها، دليلی وجود ندارد که سکولارها و اصلاح طلبان اينگونه دشمن هم باشند. در جهانی که اسلام، مسلمانان و کودکان شان در عصر گلوبالیسم با واقعیات تازه ای روبرو شده اند(6)، و در مقابل «اصولگرایی» و «لامذهبی افراطی» که به نوعی متحد يکديگر به حساب می آیند (چرا که هر دو، حذف اسلام یا جهانگیری آن را تنها انتخاب های آینده جهان می بینند)، اصلاح طلبان و سکولارها می توانند متحد بوده و متحد عمل کنند.

          اما، متأسفانه، راهی که اصلاح طلبان تا کنون رفته اند دست کمی از اصولگرایان نداشته است چرا که اصلاح طلبان بیشتر از اصول گرايان در ضديت با سکولاريسم عمل کرده اند(7). حال آنکه اگر ایران راه سکولاریسم را برود، اسلام هم، نظیر مذهب کاتولیک یا پروتستان در آمریکا و اروپا، در جامعه ای سکولار جایگاه خود را در زندگی اجتماعی باورمندان خويش خواهد داشت.

          تصمیم گيری آگاهانه، بخصوص از جانب اصلاح طلبان، در این مورد بسیار مهم است و بیهوده نیست که اسلامگرایان دوراندیش ایران، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، امروز بیش از روشنفکران غیرمذهبی ما، نوشته های آلکسیس دو توکویل را مطالعه می کنند. 

 

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com

بیست و دوم تیر ماه 1397
July 13, 2018

___________________________________________ 

 

*ویرایش نخست این نوشتار در زمان جنبش سبز در بیست و یکم آذر ماه 1389 برابر با دوازدهم ماه دسامبر 2010 منتشر شده بود.

1. اصلاح طلبان بیشتر ضد سکولار هستند-ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/1259-eslaahtalabi-bishtar-zede-secular.htm    

2. ایران-جمهوری آینده نگر-ویرایش سوم
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm

Iran-Futurist Republic-Third Edition
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublicEng.htm

3. چرا آينده نگری توکويل در مورد جهان اسلام پرسش برانگيز است؟
http://www.ghandchi.com/714-tocqueville-islam.htm 

4. بیزاری آیت الله خامنه ای از شاه سلطان حسین، ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/1150-shah-soltan-hossein.htm 

5. کتاب دموکراسی در آمریکا، Alexis de Tocqueville ص 242 متن انگلیسی 

6. اسلام و گلوباليسم
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalization.htm

Islam and Globalization
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalizationEng.htm 

7. اصلاح طلبان بیشتر ضد سکولار هستند-ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/1259-eslaahtalabi-bishtar-zede-secular.htm

http://www.ghandchi.com/2158-ekhtelaafe-osoolgara-eslahtalab.htm

خانه