تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

18 تير ماه 1397 ـ  27 ماه  جولای 2018

از «رفیق آیت الله» تا «کنگرهء ملی ایرانیان»

روایتی از عمق وقاحت

والد بمانعلی

          شبکه فارسی زبان صدای آمریکا اخیراً به مصاحبه با فردی که خود را «رئیس سنای کنگره ملی ایرانیان» نامیده شتافته(1) که مدعی است، در چهارچوب رشته کنفرانس‌های انتقال دموکراتیک در ایران، میزبان گروهی از اعضای کنگرهء آمریکا و چهره‌های مخالف حکومت اسلامی، برای آشنا ساختن آنان با «انقلاب قانون اساسی» بوده است.  همو چندسال قبل، و پیش از آنکه ردای «رئیس سنای کنگره ملی ایرانیان» را بردوش اندازد، در گفتگوئی با کامبیز حسینی، مجری وقت برنامه تلوبربونی «پارازیت»، با ”گستاخ“ و ”فرصت طلب“ خواندن خود، معانی تازه‌ای به قالب این اصطلاحات ریخته بود تا زشتی سلوک خود را بزک کند و مثلاً بگوید که فرصت طلبی یعنی اغتنام از فرصت! و گستاخ یعنی پشت پا زدن به آداب دست و پا گیر و دلیر به «خط شکنی»!

          در نوار آن برنامه(2) او ادعاهای مضحکی را به میان آورده و پیش از آنکه «کنگره ملی» را از سپهر خیال بیافریند، به مصداق دروغ هرچه بزرگتر، حقیقت وانمودن آن سهل‌تر، احلام پریشانی را با این مضمون بر زبان آورده بود که تشکیلاتی که وی با نام کنفدراسیون دانشجویان ایران به  وجود آورده و رهبریش را بر عهده دارد پس از جمع اصلاح طلبان، دومین جریان قدرتمند تأثیر گذار در تحولات ایران است! چه باک که کسی تا آنوقت از این تشکیلات موهوم، چیزی نشنیده بود.

          این فرد در گذشته ادعای مشکوکی را به میان آورده بود. باید بی‌ آزرم، گزافه گو و دروغپرداز بود تا با طرح روایات غیر واقع و انحرافی به بی اعتباری جمیع مبارزان اصیل نظام حاکم بر ایران کوشید؛ ترفندی که فقط از یک مأمور حکومت اسلامی ساخته است. شبکهء صدای آمریکا، به بهانه انتشار کتابی که مدعی است علی خامنه ای در دانشگاه ”پاتریس لومومبا“ی شوروی درس می‌خوانده و هرچه بر سر ایران آمده به دستور ”مسکو“ بوده، این مدعی را فراخوانده بود تا در برنامه ای به بهانهء گفتاری رو در رو با مبارزی نام و نشان دار(3)، به ترویج آن هرزه نگاری‌ها بپردازد. سخافت و جلفی مؤلف نمای خودشیفتهء آن کتاب به نیم نگاهی هم نمی ارزد، اما چه توان کرد که به پاس صداقت و شأن طرف دیگر همان بحث ناگزیر در خرام مدعی درنگی باید کرد. میهمان این گفتگو برآشفته بود که اگر به حرمت جاودانگان به خون خفته نبود، هرگز پای صحبت دروغزنی نمی نشست.

          چنین می‌نماید که نیّت نیمه پنهان نویسنده کتاب آن باشد که ایالات متحده را از اتهام حمایت از عروج طالبان وطنی، به اریکه  قدرت بپالاید. او در کتابش عکس یک بَلَم فکسنی را با این شرح چاپ کرده که پارو زنی، دو رأس آخوندی را که سوار زورق اند به مرز روسیه برده است. سال‌ها پیش خویشاوندی که فقط درخواست دریافت فرم ثبت نام از آن دانشگاه کرده بود به نگارنده می گفت که هفته ای نبوده است که ساواک او را به خانه های امن خود فرا نخواند تا توضیح بدهد که اسم و رسم این دانشگاه را چه کسی به او داده. در دوران حکومت شاه به خیال هم نمی‌گنجید که کسی چندین سال آسوده در آن دانشگاه درس خوانده باشد و کاری به کار او نداشته باشند. باز مدعی است که انفجار حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن سران اسلامی را خامنه ای راه برده است و به غلط آن را به مجاهدین نسبت داده اند!

          مهمان دیگر گفتگو درباره کتاب «رفیق آیت الله» که با ارائه استدلالاتی در رد این ادعا می کوشید، معتقد بود که رژیم برای به ابتذال کشیدن مبارزان راستین و از دغدغه تأثیر گذاری آنها، مترسک‌های باسمه ای دروغینی، نظیر «هخا» را که کارنامه درستی از ایشان در دست نیست، از آستین شعبده در می آورد تا مخالفان اصیل را تخطئه کند. وی افزوده بود که در جائی که حساب و کتابی در کار باشد این قبیل افراد را شارلاتان می‌خوانند. او می‌گفت که اگر در امریکا کسی کالایی جعلی عرضه کند کیفرش جریمه و زندان است. اما به تفسیر دل‌خواه از تاریخ کاری ندارند، انگار بی واهمه از هر عقوبتی، مدعیان جعل تاریخ هرچه می‌پسندند را ‌توانند گفت. بدتر اینکه دست ‌پروردگان نظام ستمگر حاکم بر ایران با این شگردها ساده دلان را فریب می دهند و از مسیر مبارزه به حاشیه می‌رانند. گرچه دروغ گفتن شیوه مرضیه بهره وران وقیح نان به نرخ روزخور نظام ولایی است، اما وقتی با وقاحت درآمیزد احساس چندش آوری به انسان دست می‌دهد.

          اخیراً آقای مهدی فلاحتی در برنامه خط قرمز خود(4) در همین شبکه صدای آمریکا، برای معرفی بیشتر «رئیس سنای کنگره ملی ایرانیان» با مدعی به گفتگو نشسته تا سری از رازهای این کنگره درآورد و فرصتی به وی بسپارد تا از تدوین قانون اساسی آینده ایران، به نگارش مدعو سخن براند. برنامهء خط قرمز، که به ادعای تهیه کنندهء آن می خواهد با نیروهایی گفتگو کند که مرز عبور ناپذیری بین آنها و نظام حکومت اسلامی فاصله انداخته، این بار به بی‌راهه زده و به سراغ حیله گری رفته است که نه تنها با مرز عبور ناپذیر مخالفت با نظام جمهوری اسلامی فرسنگ ها فاصله دارد بلکه خود از اردوی ملایان به مقابله برخاسته است. کسی که با او و برادرش دمخور بوده می گوید که وی را در ”شانزه لیزه“، خیابان معروف و پر تردد پاریس، همراه مأموران رژیم که با آنها سر و سرّی داشته دیده است. از قضا «یوتیوب» هم ویدئویی را با عنوان «…تروریست اعزامی جمهوری اسلامی را بهتر بشناسیم» به نمایش گذاشته که او را در گذار کمتری از عمر با همان اعتماد به نفس «رئيس سنای کنگره ملی ایرانیان» در حین دادن درس قرآن و جهالت و افکار پوسیده به ارشاد عناصر ونیروهای رژیم که برای اعزام به خارج تربیت و آماده می‌شدند، می‌پردازد.(5)

          این فرد مدعی است که  ”ریچارد پرل“ محافظه کار تند رو،  از نزدیک‌ترین رفقا و مشاوران ”ریگان“، برای دیدن اش شخصاً به دوبی سفرکرده و مقدمات سفر این تحفه‌ را به آمریکا فراهم آورده تا در حوزه  ”رژیم چینچ“ رایزن و وردست جنگ طلبان باشد. عکس هائی از او را در خانه همان پدرخوانده در شبکه های اجتماعی، می‌توان دید. با این حال سخت به گمان می گنجد که قدرتمندان آمریکایی، هر چقدر هم که راستگرا باشند، آنقدر به ساده لوحی بر بال سخنان لغو این مدعی، به تماشاگه راز بشتابند.

          گفته اند که این فرد در ارومیه دوره پرستاری می‌دیده و به اتهام لغزش های خلاف اخلاقی که از وی سر زده چندی به زندانش انداخته بودند. او روایت دوران در بندش را مصادره به مطلوب و به دروغ ادعا کرده است  که مبارز دانشجوئی بوده و در زندان رنج آزار و شکنجه های جانفرسائی را برخود هموار کرده است.(6) حتی اگر مدعی نه در خدمت رژیم حاکم، بلکه مبارزی اصیل هم که باشد، در فرهنگ ما این سرودهء حافظ به زر نگاشته است که «آشنایان ره عشق گرم خون بخورند، ناکسم گر به شکایت بر بیگانه روم». با همه شقاوت وستمگری‌ها و مظالم رژیم آخوندها، پناه بردن به بیگانه آن هم به این شکل و پادوی آنها شدن راه رستگاری نیست و به جز سرافکندگی و رسوایی حاصلی نتواند داشت.

          اما به هر حال فارسی حرف زدن خدمتگزاران بیگانه نباید به گمراهی راه برد. هشیار باید بود که رژیم مثل آنوقت‌ها که فرنگی کارانی مانند اکبر خوش کوشک را به ارعاب، قتل و کشتار مخالفان وا می‌داشت این بار به اقتضای زمانه به روش های نرمی دست یازیذه و مزدورانی را در پوشش مخالف خود به میدان فرستاده است.

          اگر مقایسه ای در کار باشد سلوک  این رزمنده راه آزادی را می توان با خرام پری آژدان قزی در کودتای 28 مرداد سنجید. اینک که به آستانهء فروپاشی نظام حاکم نزدیک شده ایم، بر تک تک ایرانیان آزرده و بیزار از حکومت شرع است که نقاب از چهرهء مزدوران برون مرزی ملایان برگیرند و رسوایشان سازند.

________________________________________

1. نام این فرد امیر عباس فخرآور است. و مصاحبه  وی را در نشانی زیر می‌توان دید:

https://ir.voanews.com/a/fakhravar-sot-2/4455400.htm

2. https://www.youtube.com/watch?v=lSc5nqCihfA

3.  آقای ایرج مصداقی  از هواداران پیشین سازمان مجاهدین خلق و فعال سیاسی و حقوق بشری، افشاگر بسیاری از سیاهکاری های این فرقه و دیگر بدکاران سیاسی.

4. https://ir.voanews.com/a/4445478.html

5. https://www.youtube.com/watch?v=184u7_aDOhI

6. نقل به مضمون از گفته های آقایان احمد باطبی و ناصر زرافشان از زندانیان سیاسی سابق.

خانه