!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
ماجرای شیرین خانه نرفتن آشیخ حسن!
(زیر 20 ساله ها خواهشاً نخوانند)
همسر مکرمه محترمه آشیخ حسن بی تدبیر و ناامید، در مصاحبه با یکی از خبرگزاری های داخلی، گفته است که «شیخ ما بخاطر حل مشکلات مردم سه شب یکبار به منزل می آید».
مفسران مشکوک امادر تفسير اين فرمايش می گويند: «این بابا اگر به فکر حل مشکلات مردم بود که وضعیت گرانی و تورم و بی خانمانی مردم، سقوط آزاد ارزش پول ملی، رانتخواری نفتی ها و پتروشیمی ها، واردات اتومبیل های ممنوعه، اعطای ارز دولتی به خواص، بیکاری فزاینده، رشد آمار خودکشی، بی برقی، بی آبی، بی نانی و هزاران بدبختی دیگر به این مرحلهء لاینحل نمی کشید و تحریم های شکننده برنمی گشتند و شرکت های بین المللی از ایران خارج نمی شدند و هزار مصیبت دیگر بر سر این ملت فلاکت زده آوار نمی شد!
به نظر می رسد همانطوری که آشیخ حسن یک ملت هشتاد میلیونی را پیچانده و سرکار گذاشته منزل را هم پیچانده و دور زده و یحتمل شب ها سرش جای دیگری و برای حل مشکل خودش بند است.
بعبارت ديگر، اینطور که از سر و ریش به دقت آنکارد شده، و ستِ البسه، و رنگ ریش آشیخ حسن و شادی و نشاط روز افزون نامبرده بر می آید آدم مشکوک می شود که آشیخ حسن منزل را پیچانده و شب هایی که خانه نمی رود به خودسازی و جوان کردن سلول های مرده اش مشغول است!
البته اختیار کردن چهار ضعیفه عقدی (نکاح دائم) و تا آنجا که توان مرد مسلمان جواب می دهد ضعیفه صیغه ای (متعه) منع شرعی ندارد و مسئلهء شخصی افراد است و قانوناً حتی سازمان بازرسی کل کشور و نهادهای نظارتی هم مجاز به رصد کردن چنین مسائلی نیستند، پس تخلفی هم انجام نشده است که فردا جناح های مخالف بخواهند مثل پرونده فساد مالی برادر رئیس جمهور (که به جایی هم نرسید!) توی بوق کنند! اما این هم که منت شب خانه رفتن آشیخ حسن را سر امت راحل (!) بگذارند کار درستی نیست.
آشیخ حسن اگر به فکر حل مشکلات بود که امت راحل به کلیه و کبد و قرنیه و بواسیر فروشی نمی افتادند!
احتمال تعدد زوجات، چه دائمی و چه ورژن موقت، بیشتر است و مستندش هم اینکه گفته می شود روزها شیخ حسن گوگولی مگولی ما چون شب بیداری کشیده، دو سه ساعت بیشتر نمی تواند کار کند و مرتب چرت می زند!
کار غلط آشیخ حسن
چند روز پیش اوس محمود واعظی، رئیس شیرین عقل دفتر و دستک آشیخ حسن (رئیس الرعایا!) اعلام کرد: در سفر حاجی حسن به نیویورک جهت شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان ملل متحد، که همه ساله در نیویورک برگزار می گردد (و از ایران هم رئیس الرعایا و اعوان و انصارش همراه با زن و بچه و داماد و عروس و پدر داماد و مادر زن و اقوام نسبی و سببی یک هواپیمای اختصاصی بر می دارند و به بهانهء شرکت در اجلاس سران برای خرید از فروشگاه های برند نیویورک به آمریکا می روند!) هشت بار دونالد ترامپ تقاضای ملاقات با آشیخ حسن را کرده اما حسن روحانی تقاضای ملاقات ترامپ را رد کرده است.
البته قبول این ادعا قدری سخت است وقتی می بینیم در این شرایط ویژه که رئیس قبیله وانو واتو و رئیس دولت جزایر لانگرهاس هم ما را تحویل نمی گیرند و حاج حسنی، که در به در گوشه و کنار جهان دنبال پیدا کردن صد دلار سرمایه خارجی و یک دوست در جنگل های آمازون می گردد، و به محض اينکه رئیس جمهور ترکیه، نوکر آمریکا، سرما می خورد در تماس تلفنی حال او را جویا می شود و برای بهبودیش دعا می کند (!) هشت بار تقاضای ملاقات دونالد_ترامپ را رد کرده باشد!
خاطرمان هست که برای ملاقات ممد جوات ظریف (امیرکهیر) و حاج حسین اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، مستراح سازمان ملل را در نظر گرفته بودند و ظریف به خاطر دیدن اوباما بیست و چهار ساعت خود را استند بای نگه داشت و دست به آب نرفت تا با قضای حاجت کردن اوباما و ملاقات مستراحی هماهنگ شود (!). حالا بفرمائيد وقتی که برای دیدن رئیس جمهور آمریکا آن هم در حال بول کردن تن به این فضاحت می دهند چطور ممکن است هشت بار تقاضای ملاقات ترامپ را رد کرده باشند؟!
بر فرض محال هم اگر این ادعا درست باشد کار بسیار بد و غیر دیپلماتیک و حتی بی ادبانه و خلاف فرهنگ ایرانی - اسلامی انجام داده اند!
اولا فرهنگ ایرانی فرهنگ تعامل و صلحجویانه و بر اساس تقریب عقاید و فرهنگ ها و معرفی روحیه بشر دوستی ایرانیان است. و از نظر ادب نیز رد کردن تقاضای ملاقات و گفتگوی رئیس یک دولت که نماینده یک ملت بزرگ است بسیار دور از تمدن می باشد.
دوم اینکه ما از همین آقایان به کرات شنیده ایم که پیامبر اعظم (ص) و حضرت علی (ع) با دشمنان خود و دشمنان اسلام و کفار هم گفتگو می کردند و دیالوگ داشتند و حرف آنها را می شنیدند.
یکبار وزیر خارجه دولت کلینتون پا پیش گذاشت و با اعتراف به نقش آمریکا در کودتای بیست و هشتم مرداد راه را برای بهبود روابط دو کشور آمریکا و ایران گشود اما دولت وقت ایران این فرصت را از دست داد.
بعد از امضای برجام و قدم زدن ظریف در خیابان با جان کری و مستراح رفتن ظریف با اوباما هم اين فرصت طلایی پیش آمد تا قبل از پایان دوره ریاست حکومت اوباما مذاکرات برای بهبود روابط دو کشور آغاز شود اما این فرصت هم از دست رفت!
حالا اوس محمود واعظی می گوید دونالد ترامپ هشت بار تقاضای ملاقات و گفتگو با آشیخ حسن را کرده و آشیخ این تقاضا را رد کرده است!
اگر این موضوع صحت داشته باشد چه بسا دونالد ترامپ می خواسته از آشیخ حسن بپرسد چرا هفته ای سه شب خانه نمی رود و برخلاف توافق برجام کجا سرگرم غنی سازی است؟!
آشیخ حسن بر خلاف پروتکل وقتی یک وزیر یا معاون وزیر کشور کوچک و بی اهمیتی از آفریقا یا شرق آسیا و جزایر ناشناخته به تهران می آید با خوشحالی او را ملاقات می کند و عکس یادگاری می گیرد تا به همولایتی های سرخه ای خود نشان دهد، و سلطان عمان و رئیس جمهور سوئیس و اطریش و پوتین روسی را واسطهء بهبود رابطه با آمریکا قرار می دهد تا دونالدی دست از سر حکومت اسلامی بردارد (!) حالا چطور هشت بار تقاضای ملاقات دونالد را رد کرده است؟ یا اینکه مثل سایر ادعاهایش در این پنج سال گذشته خالی بندی بوده و یا یک آمریکایی علاف، شاید هم مغرض، از باجهء تلفن عمومی (برای آنکه شماره اش نیفتد!) به حاج حسن یا عوامل و اذناب اش زنگ زده و صدای ترامپ را تقلید و آشیخ حسن و اوستا واعظی و سایر اقربای رئیس الرعایای کشورمان را سر کار گذاشته است!
اشتباه کودکانهء وزارت امورخارجه
گفته می شود که حکومت اسلامی از آمریکا خواسته است تا به قرارداد دوستی با ایران متعهد باشد!
در ایران از اوایل دوران سلطنت رضاشاه پهلوی که سیستم اداری و بوروکراسی عصر جدید تاسیس گردید افراد برای استخدام در دوایر دولتی باید از پزشک معتمد دولت گواهی سلامت صحت جسم و عقل می گرفتند! این رویه سال به سال روزآمدتر شد و حتی در دوران سلطنت محمدرضاشاه پهلوی برای استخدام در مشاغل حساس امتحان هوش هم می گرفتند!
الان هم در مملکت ما با آنکه روابط بر ضوابط حاکم است و داماد فلان آقا را چون دوست دارد در اروپا یا کانادا و آمریکا زندگی کند پست سیاسی می دهند تا از طریق وزارت خارجه با پاسپورت دیپلماتیک به اتفاق خانواده به ماموریت نان و آبدار خارجی برود و مجانی بخورد و بخوابد و دلار بگیرد و خودش و زن و بچه اش در دانشگاه های محل ماموریت تحصیل کنند، مع الوصف یک کارمند ساده و یا کارگر ساده برای استخدام در کارخانه شیر پاستوریزه یا علوفه پاک کنی و خدمات شهرداری، یا غسالخانه بهشت زهرا و و و باید علاوه بر گرفتن گواهی عدم سوء پیشینه، از چندین مرجع پزشکی و روانپزشکی گواهی سلامت جسم و عقل بگیرد تا اشتباها یک منگل و عقب افتاده ذهنی استخدام نشود!
ظاهرا فقط برای تکیه زدن بر پست های بالای دولتی و مقام های بالای مملکتی نیازی به داشتن سلامت جسمی و روانی و نداشتن سوء سابقه و اعتیاد به مواد مخدر نیست و این قبیل پست ها سلیقه ای یا سفارشی توزیع می شوند!
من اگرچه روان شناس نیستم اما چند کتاب روان پزشکی نظیر پسیکولوژی فروید را بار ها دقیقاً خوانده ام و قدری هم با مووضع «شناخت زبان بدن» و عکس العمل های چهره آشنا هستم و فی المثل علت گشاد شدن ناگهانی قرنیه یا خنده های بی دلیل و بی موقع را می دانم.
این مقدمه را عرض کردم تا بگویم از علل اصلی بدبختی امروز مملکت و ادبار ملت ایران یکی هم نگرفتن گواهی صحت عقل از مسئولین و مقامات کشور است که نتیجه اش رسیدن امثال ممد جوات ظریف و عراق چی و تخت فنرچی و نقل و نباتچی به پست های بالای وزارت خارجه است!
وجود خیل عظیمی از عقب افتاده های ذهنی در پست های مختلف دولتی فقط مربوط به دولت بی تدبیر و ناامید آشیخ حسن نیست و استفاده از منگل ها از اول انقلاب شکوهمند رایج شده است!
اما در دولت آشیخ حسن ظاهرا دستگاه منگل یابی گذاشتند و هرچه عقب مانده ذهنی پردا کردند را در پست های حساس قرار دادند!
ممد جوات ظریف یکی از این نمونه هاست که خودش و معاونش (عراق چی) می گویند توافق برجام را نخوانده امضاء کردند!
در تازه ترین منگل بازی (!) وزارت امورخارجه حکومت اسلامی، که همهء درها را به روی خود بسته می بیند، از آمریکا به خاطر زیر پا گذاشتن قرارداد مودت و دوستی میان دو کشور که در زمان سلطنت محمدرضاشاه پهلوی (ژوئن 1957) امضاء شده است به دیوان بین المللی لاهه شکایت کرده و خواستار پایبندی آمریکا به این قرارداد دوستی گردیده است!
هر نادانی می داند که آمریکا در دوران انقلاب تلاش زیادی کرد تا انتقال قدرت از حکومت سلطنتی به حکومت لیبرال مذهبی به آرامی صورت پذیرد و ملی - مذهبی ها سرکار بیایند.
ژنرال هایزر را به ایران فرستاد تا از کودتای احتمالی ارتش جلوگیری کند و با هدایت هایزر ارتش اعلامیه بی طرفی داد و پشت بختیار را خالی کرد تا مطابق توافقات پشت پرده ای که با شورای انقلاب داشتند دولت جدید زمام امور را در دست بگیرد.
عراق صدام حسین و آمریکای تحت ریاست جیمی کارتر هم اولین کشورهایی بودند که حکومت اسلامی را به رسمیت شناختند. و عجیب آنکه همین دو کشور مورد خصومت حکومت جدید ایران قرار گرفته و جنگ سرد میان ایران و آمریکا و جنگ گرم میان ایران و عراق درگیر شد و تا امروز ملت ایران همچنان با مکافات آن درگیر است و خساراتش را می پردازد!
روابط حکومت اسلامی با آمریکا پس از انقلاب هم مودت آمیز بود و دولت جدید منویات آمریکا را اجرا می کرد، بطوری که ابراهیم یزدی تبعهء آمریکا که وزیرخارجه شده بود بدون اطلاع دولت ایران قراردادهای نظامی و خرید هواپیماهای F-16 و آواکس AWACS را با صلاحدید خود (به دستور واشنگتن) لغو کرد و بعد هم دولت جدید با آمریکایی ها چند مذاکره مهم در جهت تحکیم روابط انجام داد اما جنگ قدرت جناح های داخلی و رقابت پشت پرده قدرت های خارجی موجب بالا رفتن عده ای از دیوار سفارت آمریکا شد که گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا برخلاف عهدنامه های بین المللی شروع بدبختی و ادبار ایران و ایرانی گردید که یکر از تبعات آن جنگ نیابتی عراق علیه ایران بود! اکنون حکومت اسلامی که مواجه با بازگشت تحریم های فلج کننده گردیده و زمین را زیر پای خود سست می بیند، بجای فرستادن نمایندگان با سواد و با شعور و فهیم و کارکشته سیاسی به واشنگتن و پائین آوردن دولت آمریکا از خر شیطان، به دیوان بین المللی لاهه شکایت برده که چه نشسته اید آمریکا پیمان دوستی با ما را قبول ندارد!
نتیجه این شکایت از حالا معلوم است، کافی است آمریکا فقط به حادثهء اشغال سفارت و گروگان گرفتن کارکنان اش اشاره کند و نشان بدهد کدام کشور ابتدا به قرارداد دوستی و مودت پشت کرده است! (و چه بسا مجدداً موضوع گرفتن غرامت های جدیدی را مطرح نماید! )
این گاف بزرگ جدید دستگاه شوت سیاست خارجی حکومت اسلامی نشان می دهد که گردانندگان وزارت خارجه نیاز به معاینه طبی و روان شناسی و آزمایش عقل و هوش دارند!
در حکومت اسلامی چهل سال است حتی در مجلس شورای اسلامی پرچم آمریکا را آتش می زنند و مقامات عالیه می گویند: ما آمریکا را زیر پا می گذاریم!، و وقت و بی وقت تظاهرات ضد آمریکایی به راه می اندازند و از روی پرچم آمریکا رد می شوند و آن را لگد مال می کنند و اکنون از آمریکا می خواهند به دوستی با ایران پایبند باشد و قرارداد 1957 زمان شاه را اجرا کند!
از این شکایت ایران به دیوان لاهه فقط یک نکته مستفاد می گردد و آن اینکه حکومت اسلامی پس از چهل سال دشمنی کور و بی فایده با آمریکا حالا خجالت می کشد برای بهبود روابط پا پیش بگذارد و با طرح این شکایت منتظرند آمریکا در دیوان لاهه محکوم به برداشتن پایش از روی قرارداد مودت شده و به روی حکومت اسلامی آغوش بگشاید!
وضعیت مثل دعوا و قهر زن و شوهری شده که هریک از طرفین منتظرند دیگری برای آشتی پیشقدم شود!
عده ای در حکومت اسلامی می گویند ما که از کیم جونگ اون کره ای خراب تر نیستیم (!) اگر ترامپ حاضر شده برود با او رفاقت کند خوب است یک حالی هم به ما بدهد و بیاید تهران چلوکبابی بخورد و گذشته ها را فراموش کند!
همچنین می گویند دشمنی آمریکا با ما که بدتر از جنایات هشت ساله عراق علیه ایران و نابودی زیرساخت های کشور و به شهادت رساندن صدها هزار ایرانی نیست، امام راحل بارها گفته بود: " پایان جنگ ممکن نیست الا با رفتن صدام! " اما صدام ماند و با ایران ترک مخاصمه را امضاء کرد و جنگ هم تمام شد!
الان هم می شود با یک مغازله و بوس و کنار با آمریکا و دادن امتیازات اقتصادی و سیاسی رضایت آمریکا را جلب کرد و کارت صد آفرین گرفت!
نتیجه طرح این شکایت از حالا معلوم است.
آمریکا با ارائه مستندات نشان خواهد داد حکومت اسلامی در زیر پا گذاشتن قرارداد مودت و دوستی پیشگام بوده است و شکایت ایران به جایی نخواهد رسید.
ممکن است دولتمردان بی خرد و کادر نادان وزارت خارجه بگویند تیری است در تاریکی(!) و ما چیزی برای از دست دادن نداریم و انشاالله اگر شکایت گرفت ما به بهانه کنار آمدن با آمریکا باب مذاکره و حال دادن را آغاز و به سمت و سوی بهبود روابط خواهیم رفت و اگر هم نگرفت به جهنم (!) بورکینافاسو و وانو وانو و گینه بیسائو را در روابط خارجی جانشین آمریکا می کنیم!
اما مشکل اینجاست که با شکایت ایران به دیوان و پذیرفتن داوری و حکمیت دیوان در مسائل لاینحل ایران با سایر کشورها، بزودی پای شکایت سایر ممالک خرد و کلان به دیوان از ایران باز می شود و اول از همه هم امارات متحده بابت ادعای پوچ خود بر سه جزیره ایرانی به دیوان لاهه خواهد رفت!
سهم پدر داماد آشیخ حسن روحانی نما از سفره انقلاب!
سرگذشت عبرت انگيز سبزی و میوه فروش دوره گرد سابق که حالا بزرگ ترین وارد کننده میوه است!
- دختر و داماد روحانی 25 سال است در اطریش زندگی می کنند!
- در داماد آشیخ حسن (رئیس الرعایا) از اینکه در پرداخت تتمه ارز درخواستی او تاخیر شده است گلایه کرده و گفته است: قرار بود مبلغ 3 میلیون و 300 هزار یورو به نرخ دولتی، به من تقدیم کنند که تاکنون مبلغ 2 میلیون یورو آن را دادهاند!
- اوس ممدحسین بهشتی، پدر داماد آشیخ حسن روحانی نما (معروف به گلابی) در بخشی از گفت وگوی خود با روزنامه آفتابه یزد گفت: گل پسر کاکل زری من و صبیه اوس حسن (روحانی) 25 سال است ساکن اطریش هستند و به ایران نیامده اند، و یارانه 45 هزار تومانی خود را هم نمی گیرند تا کمکی به اقشار کم درآمد باشد!
وی در بخش دیگری از این گفت وگو با گلایه از تاخیر در پرداخت تتمه ارز درخواستی وی گفت: "در کل بنده برای دریافت مبلغ 3 میلیون و سیصد و خرده ای هزار یورو به نرخ دولتی، پول واریز کردم که تاکنون مبلغ دو میلیون یورو آن را داده اند و مابقی نیز باقی مانده است"!
در کل فک و فامیل و وابستگان نسبی و سببی آشیخ حسن به ارز اعم از دلار و یورو و حتی درهم امارات علاقه ژنتیکی دارند و یکی از اتهامات اوس حسین فریدون، داداش حسن روحانی نما، انتقال چهارصد میلیون درهم امارات رسوب کرده در شعبه بانک ملت دوبی به صرافی خصوصی خود و فروش به نرخ بازار آزاد است که بخاطر آن دستگیر اما به علت سکته کردن در حین انتقال به زندان آزاد و پرونده فراموش شد!
پدر داماد رئیس جمهور که گفته می شود از روستائیان سرخه است و قبل از انقلاب سبزی فروش و میوه فروش دوره گرد (طواف) بوده است و از برکت انقلاب شکوهمند سهم خود را از صادرات نفت و گاز برداشته و اکنون بزرگ ترین تاجر میوه می باشد از پدر عروس خود گلایه کرده و در مصاحبه با روزنامه آفتابه یزد گفته است:
" کل اقوام آقای روحانی از اینکه ایشان رئیس جمهور شده اند ناراحتند زیرا رئیس حکومت ایشان جز ضرر و درهای بسته برای اقوام چیزی نداشته است! "
حال دادن به پدر عروس یا پدر داماد که فرزندان آنها بدون کلاچ (!) خدمات با کیفیت اطاق خوابی به فرزندان رئیس جمهور می دهند در ریاست حکومت ایران به عرف تبدیل شده است و در دولت قبلی هم اوس محمود احمدی نژاد رحم مشایی (پرتقال فروش دوره گرد رامسری!) را به عنوان رئیس دفتر خود به تهران آورده و اختیار ریاست حکومت را به دست این پرتقال فروش رامسری داده بود!
دولت «روحانی» که از ابتدا با ادعای شفافیت و پاسخگویی به مردم آمده بود و همه مشکلات اقتصادی را بر سر عوام فریبی، پنهان کاری و فساد دولت اوس محمود آرادانی می کوبید، در تبلیغات انتخاباتی از ثبات نرخ ارز، افزایش ارزش پول ملی، بهبود وضعیت اقتصادی، احیای اعتبار پاسپورت ایرانی، ایجاد اشتغال و رفع فقر و و و می گفت و تغییر ساعتی نرخ ارز در دولت احمدی نژاد را به سخره می گرفت، اکنون با بیتدبیری و نادانی و بی عملی در سیاهچال بزرگترین بحران ارزی و اقتصادی تاریخ ایران افتاده است.
دولت روحانی در شرایطی از پاکدستی و مبارزه با فساد سخن می گوید که تشت رسوایی مالی برادر رئیس دولت (حسین فریدون) و برخی نزدیکان معاونان و نیز زندگی تجملاتی و مولتی میلیاردری وزیران دولت، از بام افتاده و هم اینکه اختصاص بودجه های میلیاردی از بیت المال برای نهادهای فرهنگی - مذهبی و رجال خاص سیاسی (جهت کسب حمایت آنها از روحانی) این ادعای دولت را زیر سوال برده است.
روحانی در حالی بحران ارز را به گردن نهادهای موازی، تندرو و به بیانی دولت پنهان می اندازد که خود در این روزها از نظر ادبیات و عملکرد به شدت به این نهادها نزدیک شده و چهره امنیتی واقعی خود را به نمایش گذاشته است.
با فشار رسانه ها و افشاگری هایی در زمینه فساد به وجود آمده از طریق پرداخت ارز مبادله ای و دولتی، روحانی با نمایش یک جسارت و شفافیت صوری دستور انتشار لیست شرکت ها و افراد دریافت کننده ارز دولتی در سال جاری را صادر کرد، در حالی که روزها نهادهای متولی و وزارت «صنعت، معدن و تجارت» از انتشار این لیست طفره رفتند و به بهانه هایی نظیر اینکه: با انتشار این لیست، آمریکا اقدام به تحریم شرکت های تجاری می کند و یا این توجیه که افشای این لیست مقابله با بخش خصوصی است، از اجرای دستور روحانی سر باز زدند.
در نهایت بانک مرکزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت با انتشار لیستی ناقص و سانسورشده که قطعا همه افراد و شرکت های دریافت کننده ارز دولتی را در بر ندارد، در صدد خاموش کردن صدای افکار عمومی، منتقدین و رسانه ها برآمدند.
ولی نه تنها در باور کارشناسان، فعالان سیاسی- اجتماعی و رسانه ها، این انتشار کنترل شده، فریبی بیش نیست، بلکه نمی تواند اثباتی بر شفافیت و صداقت دولت باشد، چرا که سانسور برخی اسامی، خود عین فساد و تبعیض است. سیاست ها و تیم اقتصادی دولت و فساد و ضعف نظارت در حکومت اسلامی پی ببریم.
مطابق این لیست 1500 فرد و شرکت از دولت دلار 4200 تومانی دریافت کردند و دقیقا مشخص نیست، تشخیص صلاحیت و روال نظارتی بر این افراد و شرکت ها چگونه لحاظ شده است. ولی آنچه مسلم است هر کسی قادر به گرفتن اینگونه ارزهای پرسود و رانتی نیست و تنها با داشتن روابط خاص و پارتی های وابسته به قدرت می توان از این قبیل امتیازات بهره برد.
شوربختانه با بررسی اجمالی این لیست پی خواهیم برد که از این 9 میلیارد و 700 میلیون دلار (به گفته ممدباقر بدبخت) ارز دریافتی از سامانه نیما (نظام یکپارچه پرداخت ارزی) و بانک مرکزی، عمده آن صرف واردات اقلامی شده که در کشور قابل تولید هستند یا به وفور یافت می شوند و یا این مبالغ دلاری به اسم واردات کالاهای ضروری مورد نیاز کشور دریافت شده ولی صرف واردات اقلام پر سود غیر قانونی دیگری شده است.
این تجار و شرکت های رانتخوار که عمدتا به وابستگان قدرت یا افراد بانفوذ و متمول متصل هستند، از مواد غذایی بی کیفیت و فراوان گرفته تا لاستیکی که در تولیدش خودکفا هستیم و برندهای خوبی را تولید می کنیم، با ارز دولتی به کشور وارد کردند.
همچنین لوازم تجملاتی و غیر ضروری در شرایطی توسط این شرکت ها با ارز دولتی وارد شده که بسیاری از داروهای بیماران خاص و تجهیزات پزشکی و نیازهای قطعاتی صنایع مادر و مهندسی، تحصیل دانشجویان و اعزام های ضروری به خارج از کشور به این ارز نیاز دارند.
وجود شرکت های صوری بی نام و نشان فراوانی در این لیست که حتی برای یکبار هم نامشان شنیده نشده و گویا در ظرف چند ماه فقط برای چاپیدن این رانت دولتی پدید آمدند از نکات قابل تامل در این لیست است.
علیرغم عدم انتشار بسیاری از اسامی نزدیکان و خودی ها در این لیست به نام شرکتی بر می خوریم که یکی از شرکت های متعلق به پدر داماد آشیخ حسن روحانی است. حسین بهشتی، پدر محسن بهشتی (داماد حسن روحانی) که فعالیت های تجاری اش در دوره ریاست حکومت روحانی قوت گرفته و به مافیای واردات میوه مشهور شده است، در این اسناد سه میلیون و 265 هزار یورو برای واردات موز در مدت کمتر از 80 روز، از بانک مرکزی دریافت کرده است.
حسین بهشتی یک ماه قبل نیز اسنادی از دریافت وام های درشت بدون بهره او از بانک ها منتشر شده و گفته می شود، این ارقام درشت پولی در بانکهای دیگر با بهره رایج 24 درصد سرمایه گذاری شده است که در یک سند وی 120 میلیارد تومان از یکی از شعب بانکی ارزی - ریالی کشور در دبی وام بدون بهره دریافته کرده است.
از طرفی محسن بهشتی، داماد روحانی نیز متهم به واردات انحصاری تجهیزات پزشکی هسته ای و قراردادهای کلان با سازمان انرژی هسته ای کشور است که به روایتی همراهی حسین فریدون (برادر روحانی و دارای پرونده فساد اقتصادی) با تیم هسته ای در توافقات برجام نیز به دلیل ارتباط و اطلاع رسانی او به این مافیای پنهان واردات هسته ای دارد.
گفته می شود بیشترین چپاول ارز دولتی در این مدت توسط نفتی ها و پتروشیمی ها انجام شده که هیاهوی آن را با توی بوق کردن ماجرای رقاصی چند دختر نوجوان در فضای مجازی لاپوشانی کردند.
افزایش میزان خودکشی در کشور
حاج تقی رئیس، رئیس سازمان امور اجتماعی وزارت کشور، ناليده است که در دولت اميد حسن آقا:
«سالانه بیش از پنج هزار نفر در ایران خودکشی میکنند که اقدام حدود 4 هزار نفرشان منجر به فوت و قطع یارانه 45 هزارتومانی آنها به نفع دولت میشود. "
عمو تقی اضافه کرده است که:
«استان ایلام دارای بالاترین آمار اقدام به خودکشی و کرمانشاه دارای بیشترین آمار خودکشی منجر به فوت است.»
مقامهای رسمی اخیرا هشدار دادهاند، آمار خودکشی در ایران رو به افزایش است و به کودکان هم سرایت کرده است.
به گفته سایر مسئولین سالانه بین سی تا چهل هزار نفر در جاده های کشور بخاطر حوادث رانندگی ریق رحمت را سر می کشند و ده ها هزار نفر هم بواسطه استنشاق هوای آلوده و سمی شهرها جان می بازند و جمعیت کثیری هم در استان های جنوبی و غربی و شرق کشور در زیر گرد و غبار و ریزگردها دفن می شوند.
مواد غذایی تقلبی و سرطانزا (دارای مهر استاندارد!) هم همه ساله عده ای را روانه دیار آخرت می کند!
سقوط هواپیما، انفجار کپسول گاز اتومبیل، مرگ در حوادث چهارشنبه سوزی، چاقو خوردن و کشته شدن در نزاع خیابانی، مردن بر اثر اشتباهات پزشکی، زلزله و بلایای آسمانی هم از سایر تفریحات ملت ایران است!
گرسنگی هم اخیرا به مدد مشتاقان سفر آخرت آمده و اینطور که معاون وزارت رفاه می گوید حدود 5.2 میلیون نفر استطاعت خرید غذا و سیر کردن شکم خود را به هیچ وجه ندارند!
بنابراین همه در صف مرگ قریب الوقوع هستند و خوب است رعایت نوبت سفر به آخرت را کرده و عده ای با خودکشی زودتر خود را به دیار آخرت نرسانند!
ایرانی هلوی ایرانی بخور!
اخیرا حاج امیر تتلو عکسی از خود و مائده دختر هفده ساله خوش رقص اینستاگرامی منتشر و ملتی را از نگرانی در آورده و اطلاع داده است که مائده در ترکیه تحت حمایت (!) او قرار دارد و قرش را می دهد!
ماجرای پیوستن حاج آقا تتلو، برادر متعهد و متخصص به کمپین سال حمایت از کالای ایرانی نيز حکايتی دارد: لازم به یادآوری نیست حاج امیر تتلو از نظر سیاسی در جناح اصولگرایان قرار دارد و حمایت وسیع وی از کاندیدای مکتبی جناح اصولگرایان و عکس هایی که جهت نشان دادن حمایت خود با آن بنده خدا انداخته بود باعث شکست سنگین اصولگرایان شد!
بنا به گزارشات رسمی در چهار ماه اول امسال هشتصد هزار ایرانی از جمله حاج امیر و مائده به ترکیه سفر کرده اند! پیش بینی ها نشان می دهد امسال بیش از سه میلیون نفر به ترکیه مسافرت و بین سه تا چهار میلیارد دلار صرف کالاهای ترکیه ای کنند!
بیشتر ایرانیان با دریافت ارز دولتی به آنتالیا و مراکز توریستی و روحیه پرور و نشاط آور ترکیه سفر کرده و در آنجا با دعا به جان مسئولین دولتی و استفاده از کالای خارجی (ترکیه ای) خود را سبک می کنند!
خوشبختانه افراد علاقمند به کالای ایرانی کم نیستند و اگر دولت و مسئولان و دستگاه های مسئول و بویژه تله وزوزون با پخش اعترافات و گریه زاری دختران نوجوان وسایل صادرات امثال این دختران به ترکیه را فراهم کند هموطنان مقیم ترکیه آنها را در کنف حمایت خود می گیرند و دور کالای خارجی را خط می کشند!