تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
12 امرداد ماه 1397 ـ 3 ماه اگوست 2018 |
|
لزوم اتحاد نیروهای دموکرات و سکولار
هموطنی از داخل ایران
همانطور که هر مخالف دموکرات رژیم اسلامی بخوبی می داند، اين نظام ولایی طی 40 سال اخیر از هیچ فریب و ترفند و جنایتی در ضربه زدن به مخالفان اش کوتاهی نکرده است. این مجموعهء جنایتکار و ددمنش بهتر از همهء ما به این امر واقف بوده که با حذف رهبران خوش فکر و محبوب در آینده قادر خواهند بود تا از پراکندگی نیروهای تحت امر رهبران مقتول شان بیشترین ضربه را در راه نفوذ و گسترش آنها در درون توده های مردم بر پیکر اپوزیسیون وارد سازد.
هم اینک هم ما شاهد به ثمر نشستن و میوه دادن این سیاست مزورانه رژیم هستیم. یعنی هر شخص یا گروه سیاسی مقیم خارج از کشور، به عوض حمایت از ایدهء بزرگ سازی حجم اپوزیسیون دموکراتیک و سکولار، و رفتن به سمت ائتلاف نیروهای برانداز، دائماً از دیگری (شخص دیگر، گروه دیگر) انتقاد های مخرب می کند و در عمل خود به هیچ تشکل و سازمانی هم نمی پیوندد.
در چند ماه اخیر، که هموطنان ما جان شان را بدست گرفته و علیه حکومت به تظاهرات خیابانی پرداخته اند تعدادی از این دوستان که، معمولاً و به غلط، مبارزه را تنها در مقاله نویسی و مصاحبه خلاصه می کنند شروع به حمله نمودن به افراد دیگر (که رقیب خود می دانند) کرده اند؛ اشخاصی که تنها گناه شان این بوده که سعی کرده اند کنفرانس، همایش و تشکلی سیاسی را در جهت همگرایی مخالفان رژیم ترتیب دهند.
متاسفانه، متکلم وحده بودن از عادات دیرین ما ایرانیان است، یعنی ما وقتی تن ها حرف می زنیم از نتیجه گیری هایی که در آخر حرف هامان می گیریم به آرامش می رسیم و بدین طریق حس برتر بودن کرده و خود را تنها آلترناتیو رژیم می پنداریم. حال آنکه مبارزه یک کار جمعی هست و بدون همکاری دیگر گروه های سیاسی دموکرات و برانداز امکان موفقیت در حد صفر خواهد بود.
در چند ماه اخیر، که شاهد تحرک زیاد وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا علیه رژیم اسلامی تهران هستیم، شایسته بوده و هست که سیاسیون و روشنفکران مخالف رژیم از حداکثر توان و انرژی خود برای بهره برداری از فرصت نادر و مغتنمی که ایجاد شده استفاده کنند و رژیم را در موضع تدافعی و ضعف قرار دهند؛ اما متاسفانه، در کمال ناباوری و حیرت، آنها نيز کاملاً همسو با سیاست های تفرقه افکنانه نظام جنایتکار و قاتل مآب رژيم اسلامی رفتار نمودند و همانند ایام آغازین انقلاب 57. با چشم ها و گوش های بسته و دهان های تا حلق باز، و با طرح نابجا و بی مورد واژه هایی نظیر امپریالیسم، بورژوازی، بیگانگان … علیه سیاست های کاملا همسوی آقای ترامپ با خواسته های ضد رژیم مردم ایران اخلال ایجاد کردند.
رفتاری که مردم ایران طی 40 سال اخیر از عمده طرفداران چپ ها، مجاهدین خلق و تعدادی از چپ های مذهبی شاهد بودند از جنس رفتار همان افرادی است که در مقابل دولت لیبرال و دموکرات شادروان بختیار نموده و حداکثر رفتار کینه توزانه را از خود نشان دادند و در هموار کردن ورود آقای خمینی به کشور و مستقر نمودن نظام اسلامی زحمات زیادی را کشیدند و، شوربختانه، هم اکنون نیز معرکه گردان رسانه های فارسی زبان هستند.
اما مردم ایران، همچنان که مجاهدین خلق، توده ای ها و مذهبی های هم جنس حکومت فعلی را می شناسند و آنها را بر ضد دموکراسی و سکولاریسم معرفی می کنند، افراد و گروه های سالمی را هم که هیچ دخالتی در جنایات این رژیم نداشته اند نیز می شناسند و در شعارهای تظاهرات خودشان هم به صراحت آنها را معرفی می کنند.
هم اینک آقای رضا پهلوی محتمل ترین گزینه ایست که هم مورد وثوق اکثریت جامعهء معترض ایرانی است و هم دموکراسی و سکولاریسم و ملی گرایی را در حد قابل قبولی داراست و شایسته است اپوزیسیون ملی و دلسوز ایرانی با اتحاد و ائتلاف حول محور ایشان هم پاسخ مناسبی به خواسته های مردم ایران بدهند و هم ضریب موفقیت خود را در مبارزه علیه رژیم و براندازی ملایان را به حداکثر مقدار خود برسانند.
بدیهی ست که در درون اپوزیسیون می توان شخصیت های مجرب و دموکراتیک تری را هم نام برد اما مسئله اینجاست که گزینه های ما بایستی از پایگاه و شهرت و محبوبیت چند ده میلیونی برخوردار باشند تا بتوانند مردم ایران را علیه نظام خونخوار اسلامی مدیریت و رهبری نمایند. لذا چون در میان اپوزیسیون هیچ گزینه ای به اندازه آقای رضا پهلوی از چنان امتیازی برخوردار نیست و بالطبع شانس پیروزی اش به مراتب کمتر از ایشان ست، وظیفهء همهء ماست که با يک حساب سرانگشتی مبتنی بر منطق و عقلانیت از ایشان حمایت حداکثری نموده و بتوانیم ضمن حفظ مرام و حزب مطبوع خویش از این گردنهء خطیر و حساس به سلامت عبور نماییم.
هم اکنون ملت ایران منتظر اپوزیسیون خارج از کشورند که، به دور از تشتت و پراکندگی و سخن پراکنی های پوچ و بی ثمر، رهبری متبلور شده در شعارهای مردم را برگزینند و در زمان کوتاهی به بازسازی مجموعهء بزرگی از اپوریسیون دموکرات و سکولار اقدام نمایند.
در ماه های اخیر امثال آقایانی نظیر اسماعیل نوری علا و حسن اعتمادی (رهبران تشکل سکولار دموکراسی ایرانیان) و فواد پاشایی و شاهین فاطمی (از رهبران حزب مشروطه پادشاهی) که با تشکیل جلسات پی در پی یارگیری مناسبی برای گروه سیاسی و تشکل های مطبو ع شان فراهم آورده اند، و یا شخصیت های مبارزی نظیر منوچهر رزم آرا و علی شاکری زند که حول افکار بلند شادروان بختیار و نهضت مقاومت ملی ایران گام برداشته اند قابل تقدیرند.
نهایتاً، از تمامی عزیزانی که علیه فریب کاری ها و ظلم و ستم حکومت اسلامی نسبت به مردم ستمدیدهء ایران به افشاگری و ارائهء تحلیل های آزادیخواهانه پرداخته اند (از قبیل رحیم شریفی، ایرج مصداقی، مهدی اصلانی، حسن داعی، بهرام بهرامیان، سعید بشیرتاش، رضا پرچی زاده، پرویز دستمالچی، سعید بهبهانی، حسین علوی، علی جوانمردی، اسماعیل یغمایی، سیامک شجاعی، بهرام چوبینه، علیرضا نوریزاده، رضا تقی زاده، عبدالستار دوشوکی، همن سیدی، حسین فرجی، جمشید اسدی و ده ها روزنامه نگار شریف دیگر) در فردای آزادی ایران بایستی تقدیر و قدردانی باشکوهی بعمل آورد چرا که آنها همواره دنبال آزادی ایران از چنگال خون آلود آخوندها و رهایی مردم از زندان رژيم اسلامی بوده اند.