يک مصاحبه فرضی با سردار دکتر محسن رضایی

در مورد استراتژی جنگ با آمریکا

گفتگوگر: شراگیم زند

- سلام سردار... در ابتدای مصاحبه لطف کنین بفرمائید که در طول مصاحبه شما رو باید دکتر صدا کنیم یا سردار؟ با کدوم راحت تر هستید؟

+ بسم الله الرحمن الرحیم... به نظرم یکی در میان یک بار دکتر و یک بار سردار بگوئید که خب برای مخاطبانتان هر دو وجه قضیه خوب جا بیفتد.

- بله چشم... جناب دکتر همونطور که می‌دونین خطر جنگ با آمریکا وجود داره و خب شما به عنوان یکی از فرماندهان ارشد سپاه چند وقت پیش استراتژی عجیبی برای جنگ با آمریکا مطرح کردین... در مورد استراتژی‌تون یه مقدار برای مخاطبین ایران وایر توضیح می‌دین؟

+ بله... ببینید من گفته بودم بعد از حمله آمریکائی‌ها به ایران ما از آنها هزار اسیر خواهیم گرفت و بعد برای آزادی هر اسیر چند میلیارد دلار از آنها می‌گیریم و هم هزینه های جنگ تامین می‌شود و هم مشت محکمی به جیب شیطان بزرگ خواهیم زد و حسابی تلکه شان می‌کنیم.

+ ولی خیلی ببخشید... فکر نمی‌کنید حتی اگر خود دونالد ترامپ را هم گروگان بگیرید خیلی سخت بشود باور کرد آمریکا برای آزادی‌ ایشان حاضر به پرداخت باج چند میلیارد دلاری باشد؟

- ببینید در مورد رقم چند میلیارد دلار این صحبت من مال دلار سه هزار تومانی بود... الان ارزان تر هم می‌دهیم... سوای این مساله اگر همه اسرایشان را یکجا بخواهند به صورت عمده آزاد کنند و نقد بپردازند یک تخفیف خوب هم بهشان می‌دهیم.

+ اینکه تمرکزتان در جنگ بر روی «گروگانگیری» و بعد باج گرفتن باشد به وجهه نظام مقدس جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح آن در سطح جهان لطمه نمی‌زند؟

- چه لطمه ای؟ جنگ است دیگر...ما توی دوران صلح هم با همین تاکتیک کلی دشمنان نظام را تلکه کرده ایم.

- جناب سردار خب بگذارید به شکل دیگری مساله را ببینیم... آیا فکر نمی‌کنید ممکن است در طول جنگ، نظامیان آمریکایی هم از نیروهای ایرانی اسیر بگیرند و کار به مبادله اسرا بکشد و در عمل پولی رد و بدل نشود؟

+ طرح چنین چیزی از بی بصیرتی شماست. اولا اگر از رزمندگان اسلام کسی به اسارت نیروهای آمریکایی در بیاید اگر ما بخواهیم اینها را مبادله کنیم در حقیقت اجر رزمندگان آزاده خود را زایل کرده ایم. اینها با خدا معامله کرده‌اند... ما چه کاره‌ایم که برویم آزادشان کنیم؟ در ثانی...شما نظامی آموزش دیده آمریکایی که صدها هزار دلار خرج آموزش و تربیتش شده است را با بسیجی لشکر مخلص خدا یکی می‌کنی؟ بنده افتخار این را داشتم که در طول جنگ تحمیلی کلی از این نیروهای داوطلب را فرستادم توی میدان مین برای باز کردن معبر. آنوقت بیایم اسیر آمریکایی خودم را بدهم تا بسیجی عاشق شهادت را آزاد کنم؟ به قول دوست دانشمند و بزرگوارم جناب آقای شریعتمداری اسب زین کرده بدهم افسار پاره بگیرم؟

- اما جناب دکتر... فکر نمی‌کنین اینجور نگاه به نیروهای تحت فرمان باعث تضعیف روحیه و اعتماد به نفس سربازان خودتون می‌شه؟

+ شما نگران نباشید...نیروهای ما نیروهای عادی نیستند و اصلا ما روی  روحیه شهادت طلبی و به اصطلاح کفّ نفس نیروهایمان حساب کرده‌ایم... اینها می‌آیند که به امید خدا شهید بشوند... حالا این وسط اگر شهید نشدند و به جایش اسیر شدند که خب ما به نیتشان نگاه می‌کنیم و همان شهید فرضشان خواهیم کرد. اصولا در رده فرماندهی سخت نمی‌گیریم در اینجور مسائل.

- بسیار عالی... سردار ظاهرا به تازگی روزنامه همفکر و هم خط خودتون یعنی روزنامه جمهوری اسلامی هم با حالت تمسخر از استراتژی جنگی شما یاد کرده و نوشته که چطور ممکنه کسی که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هست و سابقه فرماندهی نظامی داره، استراتژی نظامی خودش رو به این شکل تعریف کنه و ذهنیتش از جنگ با آمریکا یک جنگ زمینی باشه؟

+   روزنامه جمهوری اسلامی ** خورد با شما...! اینها زمینی هم حمله نکنند ما توی هوا اسیرشان می‌کنیم... اگر یادتان باشد عبدالمالک ریگی را ما روی هوا شکار کردیم. شما قدرت و توانمندی های نظام مقدس ما را دست کم نگیر.

- جناب دکتر به عنوان آخرین سوال... در انتخابات ریاست جمهوری آتی امیدوار باشیم که جنابعالی رو هم دوباره به عنوان یکی از نامزدها ببینیم؟ فکر می‌کنین این بار اگر شرکت کنید شانسی برای پیروزی خواهید داشت؟

+ بله... حتما... ببینید مشکل کشور ما نداشتن یک رئیس جمهور استراتژیست است... بنده هم دکتر هستم، هم سردار هستم، هم سه تا نشان فتح یک دارم... حمل بر خودستایی نشود اما ما تحلیل کردیم و متوجه شدیم علت اینکه من رای نمی‌آورم به خاطر این است که از زمانه خود جلوتر هستم. به امید خدا انقدر شرکت می‌کنم تا در زمانه خود قرار بگیرم و بتوانم توفیق خدمت در لباس  ریاست جمهوری را داشته باشم.

- خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادین.