!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
شماره مخصوص خزريات
عکس يادگاری
حسن اف، رئیس الرعایای رژيم اسلامی، که برای دیدار با همسایه ها به قزاقستان رفته بود برای ثبت این رویداد تاریخی با روسای جمهور کشورهای تازه استقلال شوروی سابق عکس یادگاری گرفت تا در بازگشت به همشهریان خود نشان دهد و پز بیاید!
شایان ذکر است در زمان عقد قرارداد ترکمان چای هنوز دوربین عکاسی اختراع نشده بود و متاسفانه از آن رویداد تاریخی و دولتمردان خائن فتحعلی اف (فتحعلیشاه قاجار) عکسی در دست نیست!
از راست به چپ: قلی اف، پوتین اف، نظربایف، حسن اف و علی اف!
چرا سهم ایران از دریای خزر آب رفت؟
حراست از منافع ملی و حیاتی و آب و خاک یک کشور بستگی تام به قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی آن کشور دارد. بریتانیا، در آنسوی دریاها، در جنوب آرژانتین جزایر مالویناس (فالکلند) را اشغال کرده و به آرژانتین پس نمی دهد و تاکنون چند بار آرژانتین سعی کرده با توسل به قوای نظامی جزایر خود را پس بگیرد اما به علت ضعف شکست خورده است!
سعدی علیه الرحمه هفتصد سال قبل با روشن بینی فرموده است: "برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی / که در نظام طبیعت ضعیف پامال است!"
کشورهای چهان دو دسته اند. یک دسته به اندازه ای قوی هستند که در صورت نادیده گرفتن قوانین جهانی و تجاوز به سایر کشورها و تصرف اراضی آنها کسی جرئت نمی کند به آنها اعتراض کند و مانند روسیه اراضی اوکراین و گرجستان را تصرف می کنند، و یک دسته دیگر وارد پیمان های مشترک دفاعی با قدرت های برتر می شوند و دم خود را به دم بزرگان می بندند، مثل ترکیه که خودش عددی نیست اما به خاطر عضویت در ناتو NATO مصونیت گرفته است و در منطقه گردن کلفتی می کند و آب را به روی عراق و سوریه و ایران می بندد و گاز مجانی هم می گیرد!
در قبل از انقلاب 57 هم ایران توان ایستادگی در برابر قدرت عظیم نظامی اتحادشوروی را نداشت اما بواسطه عضویت در پیمان سنتو که زائده منطقه ای ناتو NATO بود و رابطه سیاسی نظامی عمیق با آمریکا از تعرض اتحادشوروی مصون مانده بود و شوروی ها نگاه چپ به ایران نمی کردند.
کشورهای ضعیف باید در انتخاب دوست دقت کنند و از دشمنی کور بپرهیزند!
این روزها به خاطر عهدنامه جدیدی که بین رژيم اسلامی و چهارکشور حاشیه دریای مازندران به امضاء رسیده هیاهوی زیادی بلند شده و ایرانیان از آب رفتن دریای مازندران و کاهش سهم ایران به حدود 11% درصد بسیار خشمگین و ناراضی هستند و این موافقتنامه را به عهدنامه ننگین ترکمانچای و گلستان تشبیه می کنند!
حقیقت تاریخی این است که آن دو عهدنامه ننگین هم در زمان فتحعلیشاه قاجار زمانی به ایران تحمیل شد که کشور به حضیض ذلت افتاده و بسیار ضعیف شده بود!
عوام، و حتی بعضی خواص و دیپلمات ها و کارشناسان سیاسی و حقوق دانان بین المللی، می گویند در دوران اتحادشوروی و بر اساس قرارداد مودت 1921 بین دو کشور سهم ایران پنجاه درصد بوده و هست و حالا که اتحاد شوروی فرو ریخته باید سهم آن کشور میان رژيم های سابق شوروی تقسیم گردد و نه سهم ایران!
گیریم که این انتقاد صحیح باشد، قبل از فروپاشی شوروی سهم ما 50درصد بود حالا 11 درصد میشود، البته بهترین حالت همان 50 درصد که مبنای حقوقی هم دارد و بدترین حالت هم این 11 درصد است. ولی حق ایران را پایمال کرده و نمی دهند!
به قول معروف، "حق گرفتنی است و نه دادنی!" حالا که حق ایران را نمی دهند بروید به زور از آنها بگیرید! گرفتن حق و دفاع از حقوق حقه کشور و منافع ملی، همه اینها به قدرت کشور منوط میشود که اگر ایران یک کشور قدرتمند بود بقیه کشورها و از جمله روسیه به حق ایران اعتراف میکردند و حق ایران را بالا نمی کشیدند!
در زمان فتحعلیشاه هم صعف ایران باعث از دست رفتن هفده ناحیه قفقاز و تحمیل عهدنامه های ننگین به ایران شد.
در حال حاضر علیرغم شاخ و شانه هایی که مسئولان در سخنرانی های خود برای تنها ابرقدرت جهان می کشند و اسرائیل را تهدید به پاک کردن از روی نقشه جغرافیای جهان می کنند در شرایطی هستیم که افغانستان آب هیرمند را به روی ایران بسته و با تخطی از پیمان های دو جانبه و جهانی حق آبه ایران را نمی دهد و سبب بروز فاجعه زیست محیطی در دو استان سیستان و بلوچستان و مهاجرت گسترده مردم و تغییر اقلیم در جنوب غربی ایران شده است، در چنین وضعیتی که فتحعلیشاه های معاصر نمی توانند حق قانونی ایران را از ضعیف ترین کشور همسایه بگیرند چطور انتظار می رود در برابر مطامع روسیه و زیاده خواهی سه کشور دیگر، قزاقستان - ترکمنستان و آذربایجان که هم با روسیه همکار هستند و هم مورد حمایت آمریکا می باشند از در مبارزه جویی و حق طلبی درآید!!
نکته جالبی که مغفول مانده این است که شیب دریای خزر رو به ایران است و تمام آلودگی های نفتی و فاصلاب و زباله هایی که این چهار کشور در 89% درصد سهم خود می ریزند سریعا وارد 11% درصد سهم ایران می شود و در واقع بخش زباله دانی دریا را به ایران داده اند تا با جمع آوری زباله و بازیافت آنها ایجاد اشتغال نماید! رسوبات نفتی دیده شده در سواحل ایران که از حفاری های نفتی آدربایجان و قزاقستان به ایران رسیده اند موید این ادعاست!
بخش هایی از مذاکرات ولادیمیر پوتین با آشیخ حسن
به دنبال سفر موفقیت آمیز آشیخ حسن رئیس الرعایا به قزاقستان و واگذاری دریای مازندران به همسایگان خبرگزاری ها بخش هایی از مذاکرات سری ولادیمیر پوتین با حاج حسن روحانی را منتشر کردند.
همین چند سطری که از مذاکرات محرمانه و بسیار جدی و پر تنش کبلایی حسن با پوتین منتشر شده است نشان می دهد بر عکس شایعات زشت منتشر شده توافق بر سر واگذاری دریای مازندران به سادگی به دست نیامده و پوتین با منطق و استدلال موفق به انجام عمل واگذاری 11 درصد از دریای مازندران به رژيم اسلامی شده است!
بر اساس قرارداد تقسیم دریای مازندران با چهار کشور همسایه مرز ایران با روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان نزدیک شده و منبعد گردشگران ایرانی برای رفتن به این کشورها نیاز به مسافرت هوایی (با توجه به افزایش نجومی قیمت بلیط هواپیما) ندارند و چند متر از ساحل دریا دور شوند وارد روسیه و یکی از این کشورهای همسایه خواهند شد!!
بر اساس قرارداد جدید تقسیم دریای مازندران اتباع ایرانی مجاز هستند تا رسیدن آب به زیر گردن در دریا جلو بروند!
ناظران منطقه ای واگذاری دریای مازندران توسط ایران را دومین موفقیت بزرگ وزارتخارجه ممد جوات ظریف و دولت روحانی پس از واگذاری برنامه هسته ای ایران ارزیابی کرده و می گویند در شرایط رکود بازار زمین و ویلا در شمال کشور دولت روحانی موفق شده است به سادگی شمال کشور را واگذار نماید!
به گزارش خبرگزاری های معتبر بین المللی، روحانی اولش زیر بار نمی رفته است تا اینکه ولادیمیر پوتین از او می پرسد: «شما شنا بلدی؟» و چون روحانی جواب می دهد که: «نه، بلد نیستم»،
پوتین می گوید «شما که شنا بلد نیستی، دریا به چه دردتان می خورد؟» و روحانی از این پاسخ پوتین مجاب شده و سند را امضاء می کند!
محسنات عهدنامه جدید
یکی از مضرات بیکاری مزمن و فراگیر در ام القرای جهان اسلام کارشناس سیاسی شدن رعایای بیکار است! بطوری که در تمام اموری که به دولت مربوط است اظهار لحیه می کنند!
رعایا از یک طرف رژیم مقدس را به خاطر دشمن تراشی در روابط خارجی و ادامهء دشمنی با آمریکا مورد انتقادات زشت و زننده، حتی در ملاء عام و جلوی زن و بچه (!) قرار می دهند و خواستار پائین آمدن مقامات از خر شیطان و عبرت گرفتن از سرنوشت صدام و قذافی و بهبود روابط با آمریکا و حل مشکلات خرد کننده تحریم هستند و از یک طرف حالا که مقامات یک حال اساسی در عالم همسایگی به روسیه داده اند به رژیم مقدس به خاطر اتخاذ موضع دوستانه و برادرانه حسن اف با چهار اف همسایه هجمه می کنند!
در روایات همواره رعایت حقوق همسایگان و داشتن رابطه حسنه با آنها تاکید شده و به همین دلیل که گفته شده: " الجار قبل الدار! " مدیران مملکت بجای آنکه به فکر خانه خودشان باشند به بازسازی عراق و کمک به افغانستان و سایر بلاد اسلامی مشغول هستند!
به هر حال روسیه و قزاقستان و ترکمنستان و آذربایجان هم همسایه هستند، و اگر قرار است به عراق و سایر همسایگان حال داده شود، برای رعایت عدالت (که از اصول مورد تاکید رژیم مقدس است و عدالت گستری آنها در داخل مملکت، بویژه ایجاد عدالت اقتصادی و از میان بردن اختلاف طبقاتی و فقر و بیکاری و گرسنگی، و ایجاد عدالت اجتماعی و توسعه عدالت در همه امور مورد تائید دوست و دشمن قرار دارد) باید یک حال اساسی هم به همسایگان شمالی داده می شد!
بنابراین انتقادات رعایا و یادآوری عهدنامه ترکمانچای و گلستان و عدم رعایت ادب در صفحات مجازی نسبت به مقامات دولت و علی الخصوص وزارت خارجه ای ها و امیر کهیر معاصر (ممد جوات ضخیم) دور از انصاف می باشد و جا دارد رعایا همان طوری که در بازگشت ظریف به کش ور، پس از امضای ننگجام، مجسمه او را ساختند و به وی مدال دادند یک مجسمه جدیدی هم از وی و رئیس او بسازند و در ساحل جنوبی دریای مازندران نصب کنند!
در واقع واگذاری دریای مازندران به روسیه یکی از خدمات قابل تحسین دولت در زمینه رونق گردشگری و افزایش درآمد کشور می باشد.
همان طوری که مطلع هستید طبق قوانین شرعی و عرفی شنا کردن بانوان با مایوی دوتیکه و بیکنی در سواحل دریای مازندران و حتی سواحل جنوبی کشور و جزیره توریستی کیش ممنوع است و علاوه بر آن دریا زنانه - مردانه می باشد و شنای مختلط ممکن است عواقب وخیمی برای شناگران داشته باشد! اما با تقسیمات جدیدی که به یمن هوش و تدبیر یک مشت مدیران دولتی از حسن اف گرفته تا ظریف اف انجام شد مرز روسیه و سه کشور دیگر در دریای خزر تا چند متری مرز ایران جلو آمد و منبعد مسافران داخلی که تابستان ها به شمال می روند می توانند از شنای داف های بیکنی پوش روس در چند متر آن طرف تر و حمام آفتاب گرفتن آنها حض بصر ببرند!
علاوه بر هجوم گردشگران داخلی برای بردن حظ بصر، گردشگران مذهبی عراقی هم که مدتی است مثل سیل به طرف مشهد مقدس و تعامل بیشتر با اتباع مونث ایرانی جاری هستند مسیر خود به مشهد مقدس را از طریق جاده کناره انتخاب کرده و از امکانات جدید هم استفاده خواهند کرد و در نتیجه به درآمد دولت روحانی اضافه خواهد شد.
البته اینطور هم که شایع کرده اند روسیه و سه کشور دیگر حق ایران را کامل نخورده اند و به اندازه نیاز مسافران شمال و شناگران ایرانی دریا به آنها اختصاص داده شده و ایرانیان می توانند آن قدر در دریا جلو بروند تا آب به زیر گردنشان برسد!
عهدنامه جدید تقسیم دریای مازندران و کاهش سهم ایران از پنجاه درصد سابق به حدود یازده درصد برای سلامتی و صحت رعایای ایرانی هم بسیار نافع است و خطر غرق شدن آنها در دریا را از میان می برد (!) زیرا در گذشته شناگران و مسافران ساحلی بی احتیاطی کرده و زیاد در دریا جلو می رفتند و هر سال تابستان عده ای جان خود را بر اثر غرق شدن از دست می دادند، اما با عهدنامه تقسیم جدید مقداری در حدود حوض خانه و خزانه حمام به ایران اختصاص داده شده و خطر غرق شدن آنها در بخش های عمیق دریا از بین رفته است!
از محسنات دیگر این عهدنامه دسترسی راحت و آسان گردشگران ایرانی به روسیه است.
تاکنون ایرانیان برای رفتن به روسیه و معاشرت با در و داف های روسی مجبور به گرفتن ویزا و خرید بلیط هواپیما و پرداخت هزینه های گران اقامت در روسیه بودند، در حالیکه اکنون با چند متر پیشروی در دریای مازندران به روسیه می رسند!
البته سر و صدا ها و انتقادات جاری اخيز در صفحات مجازی و بالازدن احساسات ملی گرایانه ایرانیان چند روزی بیشتر دوام نمی آورد و فراموش می گردد زیرا عشق و علاقه ایرانیان وطن پرست به سواحل آنتالیا بیشتر از سواحل خزر است و به گفته وزیر سیاحت ترکیه روند مسافران ایرانی نشان می دهد تعداد گردشگرانی که امسال از ایران وارد ترکیه می شوند به 3 میلیون نفر برسد!
ایرانیان مشتاقانه با پرواز از روی خاک آناتولی شرقی به استانبول و انتالیا می شتابند در حالیکه در زیر پای آنها نظامیان ترک با شقاوت سرگرم کشتار زنان و کودکان کرد ایرانی تبار هستند و از محل درآمد سه میلیارددلاری که گردشگران ایرانی به بودجه ترکیه تزریق می کنند ارتش متجاوز خود را تجهیز کرده و به منافع ملی ایران در سوریه و عراق حمله ور می شوند!
تا آنتالیا هست خزر سیری چند؟!
خدا حافظ خزر / سلام حوض سلطان قم!
در مراسم دشمن شکن خداحافظی با خزر اعلام شد منبعد گردشگران داخلی که موفق به اخذ ویزای آب تنی از روسیه نشوند می توانند از سواحل زیبای حوض سلطان قم و فضای نمکی - روحانی آن استفاده کنند!
به علت قرار داشتن بخشی از دریای خزر در شمال ایران همه ساله عده زیادی از رعایای رژيم اسلامی در دریا هلاک می شدند که انتظار می رود منبعد با قرار گرفتن دریای خزر در حوزه استحفاظی روسیه از تلف شدن مسافران تابستانی در دریا قاطعانه جلوگیری شود!
در مراسم خداحافظی با خزر گفته شد دولت در نظر دارد سواحل دریاچه نمک قم و حوض سلطان را به منطقهء ویژهء گردشگری تبدیل نماید که به دلیل خشک بودن و نداشتن آب خطر غرق شدن شناگران نیز در آن وجود ندارد!
استعلام نماینده مجلس از رعایا!
مش محمود صادقی نماینده تهران در مجلس شلم شوربا با انتشار توئیتی از رعایای رژيم اسلامی سئوال کرده که: «آیا راست است که سهم 50 درصدی ایران از دریای خزر به 11 درصد سقوط کرده؟» او همچنین نوشته است: «مردم بدانید نمایندگان مجلس اصلا در جریان توافقات پشت پرده نیستند!»
بی اطلاعی نمایندهء مجلس از وقایع مهم مربوط به سرنوشت کشور و مردم چیز عجیب و غریبی نیست زیرا به وظایف نمایندگی مربوط نمی شود و امضای توافقاتی مثل تقسیم دریای خزر یا واگذاری ماهیگیری در خلیج فارس به برادران چینی و فروش خاک کشور به امارات و قطر و صدور برق و آب و گاز و نفت مجانی به همسایگان در حیطه وظایف دولت است و ربطی به نماینده مجلس ندارد که بخواهد از آن سر دربیاورد! در مورد اخير هم مقداری آب شور دریا بوده که واگذار شد و رفت، نمایندگان هم بهتر است منتظر آمدن مجدد خانم موگرینی برای انداختن سلفی باشند!
اساساً در مملکتی که مردم می خوابند و صبح بلند می شوند می بینند در سایه درایت دولت ارزش پول ملی و دارایی های آنها هفتاد درصد کاهش یافته و بهای کلیه خدمات دولتی و ارزاق عمومی و اجاره مسکن و دارو و درمان و احتیاجات ضروری صد - صد و پنجاه درصد اضافه شده است، چه جای تعجب دارد که سهم پنجاه درصدی ایران از دریای خزر ناگهان به یازده درصد تقلیل یابد!
اما ممکن است خوانندگان فضول بپرسند که چه کارهائی به نمايندگان مردم در مجلشس شورای اسلامی مربوط می شود. در زير مقداری مطلب واضح توضيح داده می شود.
معنای اینکه گفته اند: "مجلس در راس امور است!" این نیست که نماینده ای که تا قبل از ورود به مجلس در روستای مسقط الراس خودش با گاوآهن زمین شخم می زده و یا جالیز را آبیاری می کرده است حالا بخواهد در تهران سر از توافقات سری و پشت پرده در بیاورد!
در راس امور بودن به این معنی است که نماینده راس پایان ماه به صندوق مراجعه و حقوق نجومی و حق ماموریت و حق مسکن و تنخواه گردان و هزینه اداره دو دفتر و حقوق داماد و پسرش را که به عنوان راننده و محافظ خودش به مجلس آورده بگیرد و دعاگوی دولت باشد!
نماینده باید از شهرداری تهران کنار دریاچه خلیج فارس به بهانه احداث تعاونی مسکن زمین و امکانات بگیرد و برج اداری تجاری با رانتخواری برپا نماید.
همچنین به بهانه ساختن مسکن مهر برای بی خانمان ها در حوزه نمایندگی خود زمین و امکانات بگیرد و خانه های ساخته نشده را پیش فروش کند!
همچنین می تواند در فساد سه هزار میلیاردی دخول کند و اگر هم مورد بازخواست قرار گرفت نامه نگاری کرده و خطاب به مقام قضائی بنویسد: " گر حکم شود که مست گیرند... "
نماینده همچنین می تواند از وزرای در معرض استیضاح تقاضای کمک چهارصد پانصد میلیون تومانی جهت امور خیریه کند و خیری به خود و خانواده اش برساند!
یکی از اشتغالات نماینده تاسیس حزب خانوادگی است که خود و داماد و زن و بچه اش دبیرکل و شورای مرکزی و اعضای حزب محسوب شده و در حالیکه کلهم اجمعین در یک فولکس واگن جا می گیرند اما همه ساله میلیاردها تومان به عنوان یارانه احزاب دریافت و به بدن می زند!
همچنین خارج از ضوابط قانونی از وزارت ارشاد امتیاز روزنامه گرفته و دویست - سیصد نسخه با دستگاه ریسوگراف روزنامه جهت پخش بین همکارانش در مجلس چاپ، و هفتصد میلیون تومان یارانه کاغذ از ارشاد دریافت می نماید!
نماینده بجای آنکه سرش را در اموری فرو ببرد که آینده خوشی برایش ندارد برای دوران بعد از نمایندگی زمین در شهرک صنعتی و وام بدون بازگشت گرفته و مجتمع تولیدی راه می اندازد، یا در ازای حلقه به گوش شدن دولتی ها پس از پایان دوره نمایندگی مشاور و معاون وزیر یا سفیر کبیر می گردد!
دوران نمایندگی مجلس کوتاه و فقط چهار سال است، در حالیکه امکانات در دسترس از دریافت امکانات دولتی گرفته تا زمین منابع طبیعی و ساخت و ساز با رانتخواری و احداث مجتمع صنعتی و تولیدی و گرفتن پست های بالای دولتی بعد از پایان دوره نمایندگی و یا گرفتن دکترا از دانشگاه ها بدون داشتن مدرک ششم ابتدایی و دریافت هدیه از وزرا و خانه و ویلا و هزاران دستآورد (!) دوره نمایندگی بسیار متنوع و زیاد است و نماینده مجلس که با دادن شام و ناهار و خرید رای به تهران و مجلس آمده است باید در راس امور مربوط به توزیع ارز دولتی باشد تا سرش بی کلاه نماند!
باری خدمت مش محمود صادقی، نمایندهء مردم تهران بايد گفت: «عمو! تو بشین در مجلس رانت ات را بخور، خوابتو بکن، حالتو ببر! هر وقت رعایا از پشت پرده توافق اخیر مطلع شدند به تو هم اطلاع خواهند داد!»
جلوه های غيرت ملی!
امضای قرارداد تقسیم دریای مازندران در 21 مردادماه جاری رگ غیرت ایرانیان را به جنبش درآورده و آن را به قرارداد ننگین ترکمان چای تشبیه می کنند که باعث از دست رفتن بخش هایی از خاک کشور گردید.
اکثر کسانی که در این چند روز اخیر عشق دریای مازندران شده اند نسبت به سایر نقاط کشور و منابع حیاتی و آب و خاک مملکت بی توجه هستند، در حالی که سیستان و بلوچستان به خاطر بسته شدن آب هیرمند و خودداری افغانستان از دادن حق آبه ایران در حال متروکه شدن کامل است و با خشک شدن دریاچه هامون و وزش ریزگردها و طوفان های شن مردم این دو استان دست به مهاجرت گسترده و عزیمت به سایر نقاط کشور زده اند.
با استخراج روز افزون خاک جزیره استراتژیک هرمز در دهانه خلیج فارس روز به روز این جزیره کوچک تر می شود و به سوی نابودی کامل می رود!
تقریبا میتوان گفت همه رودخانههای کشور خشک شده و میزان متوسط آب در سی سال گذشته از 1.6 میلیارد مترمکعب امروز به 6۶ میلیون مترمکعب رسیده است.
بعد از انقلاب سال 57 یک عده نادان فکر کردند آزادی و قدرت کشور در خودکفایی گندم است و با پیمودن راه غلط و با تجاوز به محیط زیست آب، خاک و مراتع را نابود کردند.
ایران دارای مقام اول در جهان به لحاظ تخریب خاک است. بر اساس گزارشهای مستدل و مستند، سالیانه بیش از 12 تُن در هر هکتار فرسایش خاک داریم که ربطی به امریکا و اسراییل ندارد؛ بلکه تقاص سیاستهای غلط چهار دهه مدیران نابخرد و غیر متخصص است!
پس از سقوط رژیم سابق جنگل ها و مراتع و اراضی ملی حفاظت شده را مورد تجاوز و تصرف قرار دادند و با مستمسک قرار دادن اینکه: "زمین مال خداست!" جنگل ها را تراشیدند، مراتع را به شهرک سازی و ویلا سازی اختصاص دادند، سواحل دریا را بین خود و اعضای خانواده اشان تقسیم کردند و متخصصان دلسوز و مدیران لایق و متخصصی را که مخالف این کارهای خلاف عقل و ضد میهنی بودند با اتهام زنی و طاغوتی بودن تصفیه کردند و به حرف کارشناسان متخصص عمل نکردند و آنان را غرب زده و طاغوتی و مخالف اسلام خواندند و کار را در کشاورزی، محیط زیست، آبخیزداری، سدسازی و و و به دست یک مشت بی سواد نابخرد سوءاستفاده چی سپردند، و نتیجه آن شد که در حال حاضر رتبه اول در فرسایش آب، خاک و مواد ژنتیکی در جهان متعلق به ایران است!
محیط زیست امانت نسلهای بعدی است و ارث پدری مدیران فعلی مملکت نیست. رژيم اسلامی در چهاردهه اخیر بدترین امانتدار طی 7 هزار سال قدمت این مملکت بوده، که چیزی برای نسلهای بعدی باقی نگذاشته است!
اگر بخواهیم طبق استانداردهای بینالمللی عمل کنیم، باید تمام صنایع خودروسازی، بسیاری از نیروگاهها، پالایشگاهها، تولیدکنندگان مواد غذایی و دامداریها تعطیل شوند.
هیچکس نمیتواند 48 ساعت در عسلویه زندگی کند و از نظر قوانین زیستمحیطی همین الان باید عسلویه تعطیل شود. شاغلان در عسلویه هیچ جایی برای فرار ندارند، چرا که شهرها بین پالایشگاهها احاطه شدند.
120 میلیارد دلار در عسلویه سرمایهگذاری شده است و در حالی که برای جابجایی پالایشگاهها تنها یک میلیارد دلار هزینه لازم بود. اما بر اساس کوتاهیهای صورتگرفته مردم عسلویه یا باید بمیرند و یا جابجا شوند و یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود.
صنعت گاز و پتروشیمی سالیانه 450 میلیارد تومان جریمه به استانداری پرداخت میکند و استانداری به جای اختصاص این رقم به عسلویه آن را بین شهرهای اطراف مانند بوشهر تقسیم میکند که این نقض قانون است.
مشکلات موجود آب کشور به دلیل کشاورزی است. از 90 درصد آبی که در بخش کشاورزی مصرف میشود، 60 درصد هدر میرود.
ایران تنها کشوری در دنیا است که 100 درصد آبهای تجدیدپذیر را مصرف میکند. این در حالی است که متوسط مصرف آبهای تجدیدپذیر نباید بیش از 40 درصد باشد.
در 4 روز از تیرماه امسال، «اُزُن» موجود در هوا بیش از PPM 150 بود. این یعنی مردم سم خالص استشمام میکردند اما به دلیل آنکه هیچکس نمیبیند، شهر تعطیل نشد.
در شمال کشور جایی برای دفن زباله نیست و در این مناطق مشکل اصلی مردم، دفن پسماند است. هیچ ارگانی برای سوزاندن پسماند اقدام نمیکند و در حال حاضر رودخانههای شمال کشور، جانوری به عنوان آبزی ندارند.
تقریبا کلیه رودخانه ها و آب های جاری که از سوی ایران وارد دریای مازندران می شوند تبدیل به کانال انتقال فاضلاب شهرها شده اند و حتی بعضی مانند زرجوب رشت شهر را هم متعفن کرده اند.
دفن چهار دهه زباله شهرهایی نظیر آمل در جنگل و نزدیکی رودخانه هراز موجب نفوذ شیرآبه های خطرناک به درون رودخانه هراز گردیده که بزودی منجر به بروز فاجعه زیست محیطی برای مردمی که از آب رودخانه هراز استفاده می کنند خواهد شد.
دریاچه ارومیه بواسطه سوء مدیریت دولت های بعد از انقلاب و پیگیری توسعه کشاورزی در منطقه و حفر هزاران حلقه چاه عیرقانونی و سدسازی های مطالعه نشده روی ورودی های آب به دریاچه خشک شده و از میان رفته است. طبق بررسیهای انجام شده، 18 درصد دریاچه ارومیه به دلیل شرایط اقلیمی و 82 درصد آن نیز به دلیل مدیریت غلط انسانی خشک شده است.
با آب دریاچه ارومیه، قلههای تبریز را آبیاری کردند. همچنین با آب شهریار و کرج، فضای سبز تهران را توسعه دادند.
با توسعه صنایع محتاج آب فراوان، نظیر ذوب آهن، در اطراف زاینده رود و احداث سدهای متعدد در مسیر آن و حفر کانال های انحرافی و انتقال آب زاینده رود به سایر شهرهای کویری و گسترش شهرها در مناطق فاقد منابع مطمئن آب، زاینده رود را خشک کردند و با نابودی زاینده رود و خشک شدن تالاب هایی چون گاوخونی کشاورزی متطقه را که تاریخ هفت هزارساله و نقش مهمی در پایداری اقتصادی مناطق مرکزی کشور داشت از میان بردند!
با ساختن سدهای متعدد روی کارون و بویژه ساختن سد روی گنبد نمکی (!) کارون، تنها رودخانه قابل کشتیرانی کشور را خشک و شور کردند و با خشک شدن تالاب هایی که از کرخه و کارون آب می گرفتند طوفان گرد و غبار نمکی را بر سر مردم خوزستان و استان های جنوب غربی فرود آوردند که منجر به مهاجرت های گسترده مردم از جنوب کشور شده است.
با خشک شدن تالاب های جنوب کشور کوچک ترین جرقه و بالا رفتن گرمای هوا موجب بروز آتش سوزی، نظیر آتش سوزی اخیر و غرق شدن شهرهای جنوب در دود ناشی از آتش سوزی می شود و مردم هویزه، سوسنگرد و اهواز باید قربانی این آتشسوزیها باشند.
دو سخن مستند
پوتین به شهروند ایرانی: حاج خانم بفرما بیرون، اینجا منبعد جزو سرحدات روسیه است!
بابا بیاین این بچه رو بگیرین، فقط این مونده بود که تو این اوضاع و احوال ما رو آبياری کنه!