تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
14 شهريور ماه 1397 ـ 5 ماه سپتامبر 2018 |
|
جنگ روانیِ «اصلاح طلبانه»
مسعود نقره کار
در شرایطی که جنبش مدنی با سپری کردنِ دورانِ سختِ پیدائی و پویش، گام در راهِ گسترش، تعمیق، ارتقاء و تثبیت و برگشت ناپذیری گذاشته است، حکومت اسلامی، در کنار تحمیل و پیشبردِ سرکوب ِفیزیکی و سخت، بر شدت و گستردگی جنگی روانی و نرم علیه این جنبش افزوده است. هر دو جناح حکومتی، اصول گرا و اصلاح طلب در میدان داری و یکه تازی در این جنگِ ضد مدنی به رقابت پرداخته اند، با این تفاوت که اصلاح طلبانِ در داخل و خارج از کشور "با چراغ آمده" عمل می کنند. هدف این جنگ روشن است، ترساندن جنبش مدنی و مردم از "سوریه و عراق و افغانستان و لبنان و یمن و ونزوئلا شدن، و یا ترس آفرینی در باره ی تجزیه و از هم پاشیدگی ایران، تا که سدی دیگر در برابر جنبش مدنی بر پا کنند، و این جنبش را از نظر روانی خسته، فرسوده و درهمشکسته از پای بیاندازند.
جنگ روانی تاریخی دیرینه دارد. درعرصه مبارزه اجتماعی و سیاسی اثرگذاریِ ذهنی همراه با ترساندنِ حریف، مخالف و مردم از قدیمی ترین حربه هاست که با صیقل و زدایش زنگارش هر دَم به روز شده است. در یک منازعه سیاسی و نظامی نمیتوان نقش جنگ روانی را نادیده گرفت، جنگ روانی اما امروز دچار تغییری بنیادین شده است. هیولاسازی ها و آژیتاسیون ها و پروپاگاندهای حتی دو سه دهه قبل نیز دستخوش دگرگونی های عظیم و شگرف شده اند و جای خود را به پیشرفته ترین و مدرن ترین رسانه ها و شبکه های خبری و اطلاع رسانی، و پایوران این شبکه ها و رسانه ها داده اند تا ترس را به شیوه نوین درذهن ها و فکرها تزریق کنند. تحمیل نظر، فکر، اعتقاد و اراده گروهی بر گروه دیگر، و ایجاد ترس و هراس امروز با پیامکی چند ثانیه ای، یک عکس، یک خبر و گزارش و تحلیل، یک فیلم و یا سخنرانی عملی ست. امروز در جنگی رسانه ای به سهولت و تمام وقت فوران ها و بمباران های اطلاعاتی و خبری جهت داده شده بر سر مردم آوار و فرو می ریزند، و یا به خورد فرد و جامعه داده می شوند تا بتوان بر ذهن و فکرشان مسلط شد.
واحدهای جنگ روانی امروز در عرصه گستردهای دست به کارند تا از هیجان های مردم، شور آنان و جهل و ناآگاهی شان بهره بگیرند و با ایجاد وحشت (ترور)، شایعه پراکنی، واژگونه سازی، سانسور، دروغگویی و عوامفریبی سیاست های مورد نظر خویش را پیش ببرند. متخصصان جنگ روانی با شناخت از ذهنیت مخاطبان، انگیزه های فردی و گرایش های روانی آنان، شناخت ویژگی ها و سطح اگاهی فرهنگی، سیاسی و مذهبی شان جنگ روانی را آغاز و هدایت می کنند. میدان اصلی این جنگ ناآگاهی و واپسماندگی، دستکاری احساسات، عواطف و عقاید مخاطب و تغییر سریع یا تدریجی آن ها و جلب اعتماد مخاطبان است.
اصطلاح "جنگ روانی" از جنگ جهانی دوم در ادبیات سیاسی آمریکا و اروپا رواجِ بیشتر یافت، و تاثیرگذاری بر روحیه و رفتار یک گروه یا یک ملت با اهداف مشخص سیاسی، فرهنگی، مذهبی و نظامی معنا و تعبیر شد. جنگ روانی پاره ای ازجنگ سرد شد و سپس تر با تعابیری خاص تا حدودی مترادف با جنگ نرم، براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین و گُلی نیز به کار برده شد. حتی نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی و مقاومت مسالمت آمیز را هم شامل شده است.
اما جنگ روانی ای که مُرادِ این یادداشت کوتاه است، جنگی روانشناسانه، برنامه ریزی شده و سازمان یافته از سوی حکومت های مستبد و تمامیت خواه – همچون حکومت اسلامی- علیه جنبش های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه است. راه و روشی که حکومت اسلامی ۴ دهه پیشه کرده است.
****
حکومت اسلامی – اصولگرایان و اصلاح طلبان- به ویژه طی دو دهه گذشته جنگ روانی ای هدفمند را علیه جنبش مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه دنبال کرده و می کند، این حکومت می خواهد به مردم این نظر و دیدگاه را تحمیل کند که به دنبال تغییرو دگرگونی اساسی، و براندازی حکومت اسلامی نباشند، و به آنان تفهیم کند این حکومت ماندگار است و این ماندگاری به سود همگان است. در این میانه اصلاح طلبان نیز نشان داده اند که اگر صحبت از تغییر کرده و می کنند منظورشان مشاطه گری حکومت است نه اصلاح بنیادین و پایه ای و ساختاریِ این حکومت. از سوی دیگر تجربه ی شکست انقلاب بهمن و پیامدهای نکبت بارِ آن و نیز تبلیغ های اصلاح طلبان حکومتی پیرامون خطرناک بودن تغییرات ریشه ای و اساسی در حکومت و جامعه، بر تشدید ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغییرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلاش کرده اند بر چنین بستری خواست تغییر اساسی، بنیادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمایانند و از انقلاب نیز تصویر و توصیفی جز قهر و خشونت و خونریزی به دست ندهند، بی آنکه به روی مبارک خود آورند که خشونت و خونریزی پس ازانقلاب بهمن و توسط حکومت اسلامی اوجی ناباورانه و هولناک گرفته است.
در کنار تجربه ی هولناک انقلاب اسلامی و نقش اصلاح طلبان حکومتی در دامن زدن به ترس از تغییر بنیادی و ساختاری، و شکست برخی از تجربه های انقلابی در عرصه ی جهانی، ترس از زندان و شکنجه و اعدام، ترس از محرومیت های اجتماعی، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه، ترس از تجزیه ایران، ترس از بروز جنگ و قحطی و آوارگی... ترس هایی بوده اند که عمدتا" حکومت اسلامی و رهروان و هم پیمانان اش تولید و در سطح جامعه منتشر کرده اند، ترس آفرینی هایی که به تداوم حیات این حکومت یاری رسانده اند. در کنار این نوع ترس آفرینی های ِ حکومتی، تاثیرات روانی شکست و فروکش کردن خیزش ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب، بحران بی اعتمادی ناشی از بی لیاقتی ها، خطاها و لغزش های رهبران اکثرا حزاب و سازمان های سیاسی و شخصیت های اپوزیسیون، به مبارزه مدنی و کارجمعی و تحزب و سازمان یابی، و به طورکلی به اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی لطمه هایی جدی وارد کرده و مانعی بزرگ در راه نزدیکی این نیروها و شکل گیری یک ائتلاف و بدیل سیاسی و فرهنگی شده است.
برپائی جنگ روانی از سوی حکومت اسلامی به ویژه جناح اصلاح طلب اش با هدف ایجاد رعب و وحشت، و گسترانیدن روانشناسی ترس و استیلای هراس و وحشت در جامعه امر تازه ای نیست. این حکومت راه و روش های بسیار برای پیشبرد این جنگ بکار برده است، جنگی که ماهیت اصلی و هدف اش تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و تمایلات گروه های مختلف اجتماعی ست تا آن ها را حذف، منزوی و یا خنثی کند. سلاح این جنگ، ابزارها و وسائل خبری و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده است که نظام سلطه گر اسلامی همواره از انواع مختلف آن برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
این ها نمونه هائی از راه و روش های حکومت اسلامی دربرپائی جنگ روانی و گسترش روانشناسی ترس با هدف تاثیر گذاری بر عواطف، تمایلات و افکار مردم درجامعه است، تا بر بستر این روانشناسی و تاثیرگذاری مردم را وادار به پذیرش افکار و رفتاری مطابق با خواست خود کند:
1- ایجاد ارعاب و ارهاب با سرکوب و کشتارِ وحشیانه ی دگراندیشان و مخالفان:
حکومت اسلامی نشان داده است که در حوزه ی سرکوبگری یک حکومت تعریف شده و تجربه شده نیست، این حکومت شاید با برخی از حکومت های دینی و توتالیتر وجوه اشتراک داشته باشد اما وجوه افتراق اش اندک نیست. خودمانی تر می توان گفت حکومت اسلامی ایران نمونه وار و "نوبر" است و مشابه اش در ایران، و در جهان وجود نداشته و ندارد. حکومت دینی ای که خشن ترین خوانش از مذهب تشیع و اسلام تار و پودش را شکل داده و راهنمای عمل اش شده است، حکومت بنیادگرا – طالبانی - داعشی ای که به آن بخش از آموزه های دینی وفادارانه عشق می ورزد که تبعیض و خشونت و تعزیر و ترور و کشتار را نه فقط تبلیغ و ترویج، که تقدیس می کند. حکومتی که خود را حق و دیگران را باطل می پندارد و در راه پیروزی "حق علیه باطل" از هر نوع سرکوبگری و وحشت آفرینی استفاده کرده است.
1.1. سرکوب وحشیانه ی فیزیکی مخالفان و دگراندیشان یا سرکوب نظامی – امنیتی: سپاه پاسداران، بسیج، ارتش، پلیس، وزارت اطلاعات، بخش هایی از قوه قضاییه و لباس شخصی ها (گروه های فشار و کشتار) - که اکثرا" از متعصبین مذهبی و جاهل ها و لات های متدین، و لش ها و اشرار و چاقوکشان و آدم کشان حرفه ای شکل گرفته اند - اهرم های سرکوب های وحشیانه ی حکومت اسلامی، به گونه ی آشکار و پنهان و با استفاده از وسایل گوناگون، به سبعانه ترین شکل ها هستند. این نوع سرکوب یا آشکارا در خیابان ها و میادین شهرها و یا پنهان در زندان های پر شمار ِنام دار و بی نام و نشان اعمال شده است. مثله کردن و سربریدن قربانیان، شلاق زدن و اعدام در ملاء عام، شیوه هائی آگاهانه و انتخابی برای ایجاد هراس از سوی حکومت اسلامی بوده است، شیوه هائی که تازگی ندارند و مسلمین، همچون حکومت اسلامی و طالبان و داعش خونسردانه و با افتخار آن را در برابرچشم مردم جهان به کار برده اند.
1.2. سرکوب ایدئولوژیک – دینی: جدا از آنچه در زندان ها و شکنجه گاه ها و کشتار گاه ها رخ داده است، این شیوه سرکوب گاه صریح و آشکار همچون برخورد وحشیانه با اقلیت های مذهبی به ویژه با بهاییان، و گاه با ظرافت سیاست بازانه ی آپارتایدی در تبدیل جامعه به خودی و غیرخودی صورت گرفته است. این نوع ترس آفرینی خود را در حضور و بروز انواع تبعیض ها در جامعه نشان داده است. سازماندهی اقشار فقیر، عقب نگهداشته شده و متعصب مذهبی در جامعه و تحریک آن ها علیه دیگر گروه های اجتماعی به ویژه علیه روشنفکران یکی ار راه های سرکوبگرانه است. برچسب های گاه مرگ آفرینِ مرتد، باغی، ملحد، منافق، کافر و... که حکومت در جنگ روانی علیه دگراندیشان و مخالفان، و بخشی از مردم به کار برده است، ویژگیِ ارعابی و ارهابی این حکومت را نشان داده اند.
1.3. سرکوب نرم: هراس آفرینی با بهره گیری از کنترل کامل رسانه های حکومتی، در کنار سانسور رسانه های غیرحکومتی و جلوگیری و ممنوعیت آزادی اندیشه، بیان، قلم و ممنوعیت گردش آزاد اطلاعات صورت گرفته است.
2. حکومت اسلامی برای تقویت جبهه جنگ روانی اش علیه دگراندیشان و مخالفان و بخش هائی از مردم، ترفند "بحران زایی" نیز بکار می گیرد. این حکومت بحران آفرین نه فقط مهم ترین عامل بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است بل که با بحران سازی های برنامه ریزی شده در کنار ایجاد ترس و هراس در جامعه به حفظ و تداوم حیات خود یاری رسانده است. از بحران اشغال سفارت امریکا، جنگ با عراق، جنگ های لفظی و روانی با امریکا، انگلیس و اسراییل و به طورکلی غرب بگیرید تا بهره برداری های سیاسی از جنجال آفرینی بین المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی، غیرواقعی خواندن فاجعه ی هولوکاست، ادعای دریافت خسارت در رابطه با جنگ های جهانی ِ اول و دوم، برنامه هسته ای و... نمونه هایی از بحران زایی ها و جنجال آفرینی های این حکومت برای ایجاد ترس و توجیه عملکرد ارتجاعی و مخرب حکومتی هستند.
3. ترساندن مردم از گسترش فقر و فلاکت، و تبلیغ اینکه اگر حکومت اسلامی فرو بپاشد قحطی و گرسنگی به بار خواهد آمد.
4. ترساندن از قدرت های خارجی و بیگانه و "امپریالیسم"، و استفاده از لولو و اتهام های "جاسوسی" و اقدام علیه "امنیت ملی" و...
5. شایعه پراکنی و جوسازی با بهره گیری از راه ها و روش های مختلف، و با هدف گسترش جو بی اعتمادی و ناامنی.
6. برانگیختن و تشدید اختلاف بین گروه ها و اقشار مختلف اجتماعی، به ویژه اختلاف های قومی و مذهبی.
7. اشاعه خرافه، یأس و نومیدی درمیان مردم با هدف انحراف اذهان از مسائل مهم و اساسی اجتماعی و سیاسی، بویژه در میان نسل جوان با هدف خنثی کردن و بی تفاوت کردن آنها نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی.
8. نشر اخبار، گزارش ها و تحلیل های نادرست، عوامفریبانه و نگران کننده در راستای مانع تراشی در برابر حرکت های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت جویانه.
****
برای مقابله با جنگ روانی و اشاعه روانشناسی ترس از سوی حکومت اسلامی می باید دَمی از روشنگری و افشای برپا دارندگان این جنگ، ماهیت آن، روش ها و اهداف چنین جنگی غافل نشد.
اشاعه خبر، اطلاع رسانی و تحلیل های درست و مبتنی بر واقعیت در اعتمادسازی، خنثی کردن ترفندهای حکومت و غلبه در این جنگ کمک کننده خواهند بود. باید به مردم گفت:
آن که ایران را به سوریه و عراق و یمن و... بَدَل خواهد کرد، حکومت اسلامی و ادامه حیات این حکومت است، آن که سبب تجزیه ایران خواهد شد حکومت اسلامی و تداوم حیات این حکومت است. آن که ایران را ویران کرده است، و ویران تر خواهد کرد، حکومت اسلامی ست.