تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |    آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

26 شهريور ماه 1397 ـ  17 ماه سپتامبر 2018

لزوم تشکیل جبهه‌ی سکولار دمکراسی (بخش دوم)

م. رها

رشد گرایش‌های سکولاریستی

          در «بخش اول» کارنامه حکومت اسلامی به سرکردگی ولی مطلقه فقیه واکاوی شد. در بخش دوم پیشنهادی برای تشکیل جبهه سکولار دمکراسی ارائه می‌دهم.

          جامعه ایران در 40 سال گذشته از زمان تصویب نهاد ولایت فقیه تاکنون دست خوش دگرگونی ‌های چشمگیری شده است. با وجودی که هنوز میلیون‌ها بی‌سواد در کشور وجود دارند اما در صد باسوادان از 47 در صد در سال 1355 به 91 درصد در سال 1390 رسیده است. پیش از انقلاب شمار دانشجویان به 180 هزار نفر می‌رسید امروزه تعداد آنها به بیش از 4 میلیون نفر می‌رسد. 45 درصد دانشجویان در رشته‌های علوم انسانی درس می‌خوانند. بیش از 2000 دانشگاه در سطح کشور فعالند. پراکندگی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی حتی در شهرهای کوچکتر کشور رواج اندیشه‌های نو در میان شهروندان سراسر کشور را آسان تر کرده است. در این مدت جمعیت شهر نشینبان نیز افزایش چشمگیری داشته است. در سال 1355 تنها 47 درصد در شهرها زندگی می‌کردند اما این رقم در سال 1393 به بیش از 72 در صد رسیده است.[1]

          اما تحول مهم در این مدت انقلاب رسانه‌ای در جهان است که برغم تمام محدودیت‌های ایجاد شده در داخل، امکان دسترسی کاربران رایانه‌ها و بینندگان ماهواره‌ها به آخرین تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان، بدور از سانسور و خوانش استبداد زده از واقعیت‌ها را فراهم می‌سازد. به گزارش ایسنا در پایان سال 1396، بیش از 41 میلیون کاربر اینترنت در کشور وجود داشته‌اند. برپایه نتایج نظر خواهی ایسنا، حدود 40 درصد مردم شهرها و 32 درصد روستاییان از شبکه‌های ماهواره‌ای استفاده می‌کنند. در دوسال گذشته شمار بیندگان ماهواره‌ها رو به افزایش بوده است.

          گزارش‌ها، نظر سنجی‌ها و اظهارات گوناگون نشان می‌دهد که با رشد طبقه متوسط مدرن (نسل نوین خانواده‌های سنتی، حرفه مندان آزاد و تحصیل کردگان بوروکرات)، افزایش شمار باسوادان، شمار بالای کاربران رایانه و شبکه‌های اجتماعی و بالا رفتن آگاهی جمعی جامعه ایرانی رو به سکولار شدگی است.

          - اگر روشنفکران دینی دوران انقلاب ( مانند آقایان شریعتی و آل احمد) از مقوله‌های «امام و امت» و «غرب زدگی» سخن به میان می‌آوردند و یا در پی ریشه‌های اسلامی ایرانیان می‌گشتند و از بازگشت به خویش (بخوان بازگشت به خیش) دم می‌زدند که جملگی آب به آسیاب اسلام سیاسی بنیادگرا می‌ریخت، روشنفکران دینی امروزه کم و بیش و با اما و اگر‌هایی پشتیبان گفتمان سکولاریسم سیاسی و جدایی دین از دولت‌اند.

          سکولاریسم به شکل‌های گوناگون حتی در حوزه‌های دینی نیز نفوذ کرده است که دکتر خسرو پناه یک وجه آن را سکولاریسم سیاسی - اجتماعی می‌نامد و «نفی احکام اجتماعی اسلام در اثر شبهات جدید دنیای مدرن» را یکی از نشانه‌های آن به شمار می‌آورد و می‌گوید:

          «هیچ روحانی احکام اجتماعی اسلام را نفی نمی‌کند، اما شبهاتی در دنیای مدرن ایجاد شده است که باعث شده برخی از افراد در حوزه‌ها پیدا شوند که احکام اجتماعی اسلام را فدای اینها کنند.» وی افزوده است: «مانند منشور حقوق بشر و یا کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که برخی افراد تحت تأثیر اینها تفاوت ارث زن و مرد و یا احکام دیه را رد می‌کنند و نتوانستند از احکام اجتماعی اسلام دفاع کنند. این افراد نمی‌گویند که اسلام احکام اجتماعی ندارد، بلکه می‌گویند: با توجه به شرایط روز این احکام دیگر کاربرد ندارد، پس این نگاه تهدیدی برای حوزه است.»[2]

          به باور رئیس این مؤسسه وجه پنجم سکولاریسم اجتماعی در حوزه‌ها بی‌تفاوتی نسبت به نظام حکومت اسلامی است: «عده‌ای، نه حکومت اسلامی را نفی می‌کنند و نه اثبات می‌کنند، بلکه نسبت به آن بی‌تفاوت هستند. این افراد ادای مقدس مأبی دارند و می‌گویند ما با سیاست کاری نداریم.»[3]

          کنشگران سیاسی همچون سعید حجاریان (نظریه پرداز اصلاحات) از کناره گیری روحانیت از قدرت سخن می‌راند و آنرا راه حل مشکلات کشور می‌داند وی می‌نویسد:

          «مادامی که نهاد روحانیت در نهاد قدرت ادغام شده است، این قافله به سرمنزل نخواهد رسید بنابراین تلاش برای عرفی‌‌کردن قدرت یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.»[۴] رویکرد سکولاریستی در حوزه به صورت عدم دخالت روحانیون در سیاست نیز از پشتیبانی شایان توجهی برخوردار است که اخیرا واکنش شدید ولایت مداران بنیادگرا را در حوزه‌ی قم برانگیخت.

          مقصود فراستخواه، نشانه‌های سکولار شدگی جامعه را در گذاره‌های زیر چنین بیان می‌کند:

          «امروزه دیندارترین قشرهای جامعه نیز برای پاسخ خیلی چیزها به عقل مستقل بشری و به علم مراجعه می‌کنند، با کسی دعوایشان می‌شود راه حلش را از کارشناس حقوق می‌خواهند، برای مشکلات رفتاری وخانوادگی دنبال روان شناس می‌روند، راه حل آسیب‌های اجتماعی را از جامعه شناس می‌پرسند، برای مسائل اقتصادی شان با اقتصاد دان صحبت می‌کنند. اوقات فراغت خود را با انواع سرگرمی‌هایی پر می‌کنند که مذهبی نیست؛ کتابها، فیلمها وموسیقی‌هایی که مضامینی این جهانی وعرفی دارند. هنر دنیوی فضای زندگی شان را پرکرده است. حتی به زیارت هم که می‌روند خالی از اهداف تفریحی ودنیوی نیست، مثلا در مشهد اگر به حرم می‌روند چندین برابر آن را با مکانهای خرید و رستورانها و انواع سرگرمی‌ها وگردشها محشورند. این فقط به زوجهایی که برای ماه عسل می‌روند اختصاص ندارد، اغلب مسافران چنین‌اند. در حرم نیز ،بیشتر به فکر تعقیب حاجات دنیوی هستند.»[5]

          «هرچه سن جوانان دانشجو افزایش می‌یابد، دینداری آنها ضعیف تر می‌شود و آنها تمایل کمتری به انجام مناسک و شعائر دینی دارند و حضورشان در نهادهای دینی نیز کمتر می‌شود. بنا به تحقیقی، حدود نیمی از جوانان تهرانی عقیده دارند که قلب پاک و نیکوکاری یا تجربۀ معنویت، می‌تواند جایگزین اعمال دینی از جمله اعمال واجب (همچون نماز و روزه) بشود.»[6]

          این جامعه‌شناس دلایل سیاسی و اجتماعی سکولار شدن جامعه ایران را چنین بیان می‌کند: «امروز که فضای ایران مملو از تبلیغات رسمی مذهبی و پر از برنامه‌های شیعی سازی دولتی با بودجه‌های هنگفت عمومی است، در عکس العمل به آن شاهد مقاومتی خاموش از نوع سکولاریستی هستیم. علایم این را در نجواها وگفتمانهای مردمان، رفتارهای فرهنگی آنها، صحبت‌هایشان در تاکسی، در میهمانی‌های شان، در سبک‌های زندگی ، نوع لباس پوشیدن، پیامهای کوتاه، مَتَلکها، فیس بوکها، در فضاهای غیر رسمی ومانند آن می‌بینیم.»[7]

          از ابتدای انقلاب، حکومت اسلامی کوشید سپهر همگانی را در تسلط کامل اش در آورد و از آن سکولار زدایی کند. اولین اقدام در این مورد اجرای حجاب اجباری بود که بتدریج با مقاومت زنان طبقات متوسط و متمول روبرو گردید و امروزه در شهرهای بزرگ و کوچک کشور و حتی در شهر مذهبی قم نشانه‌های آن بصورت «بد حجابی» همه‌گیر شده است به طوری که نگرانی نخبگان و نهادهای حکومتی را برانگیخته است. حداد عادل در مورد «بدتر شدن» حجاب هشدار داد و آنرا بخشی از «جنگ نرم دشمن» علیه حکومت اسلامی سنجید.[8] تارنمای خبری قم نگار نیز در باره از میان رفتن گام به گام پوشش چادر به عنوان «نماد و نشانه شهر قم» و رواج «موهای هفت رنگ و آرایش تند و صدای موزیکال تق تق پاشنه کفش‌ها» در شهر مذهبی قم انتقاد کرده است.[9] پدیده «دختران خیابان انقلاب» واکنش آشکار دختران جوان به حجاب اجباری است که برغم فضای امنیتی حاکم علیه قوانین شرعی شوریده‌اند.

          رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران باور دارد که «سکولاریسم فرهنگ سیاسی ما را تهدید می‌کند... هدف اصلی سکولاریسم این است که تفکر اسلامی را از فضای سیاسی کشور دور کند که در این راستا دو موضوع تحجر و روشنفکری را بیان می‌کند.»[10]

          رابطه میان دختر و پسر از دیگر موضوعات اجتماعی است که از کنترل حکومت دینی کاملا خارج گشته است. بر اساس گزارش روزنامه جام جم 80 درصد دختران ایرانی دوست پسر دارند.[11]

          یکی از عارضه‌های نمایان حکومت دینی تبعیض علیه زنان بر پایه قوانین شرعی است که از جمله در مخالفت حاکمان با سپردن پست‌های وزارت و مدیریت‌های کلان به زنان تجلی داشته است. یکی از شاخصه‌های سکولاریسم اجتماعی مخالفت اکثریت جامعه با این تبعیض جنسیتی است که در یکی از نظر خواهی‌های ایسپا در سال 1396 نمایان شده است. در این نظر خواهی تنها ۱۰ درصد جامعه آماری با حضور زنان در پست‌های مدیریتی مخالف بوده‌اند.[12]

          در حالی که، به تعبیری، «مسجد خانه خداست» اما در سال‌های اخیر کارکرد مسجد زمینی و دینوی شده است و برخی از مساجد به مراکز تجاری تبدیل گردیده‌اند. به گزارش آفتاب نیوز «بسیاری از مساجد در چند سال اخیر با فرض ایجاد فضای تجاری و در نظر گرفتن واحدهای تجاری در کنار، همکف یا زیر همکف محیط مسجد آماده و ساخته شده‌اند.» که در نتیجه آن «بسیاری از مساجد فقط در ساعات اذآن، در‌های مسجد را باز می‌گذارند و به این ترتیب رسما عملکردشان به عنوان مسجد چند ساعت در روز [است].»[13]

          سکولار شدن جامعه نتایج سیاسی و فرهنگی گوناگونی در پی داشته است که به باور مقصود فراستخواه جامعه را به واکنش و مقاومت برانگیخته است:

          «این تب و تاب سکولار، ممکن است با کوچکترین فرصت، تظاهرات اجتماعی وفرهنگی وحتی سیاسی شدیدی نیز پیدا بکند. شاید برای همین است که شاهد شیوه‌های کنترل حداکثری در معمولی ترین مناسبتهای جامعه کنونی مان هستیم. جامعه را دچار وضعیتی ساختیم که نمی‌تواند روند طبیعی آرام داشته باشد وهمه چیز باید از بالا مدیریت ومهندسی بشود. در هرحال به نظر می‌رسد این «سکولاریسم» که از نوع واکنشی ومقاومتی است، حالا حالاها دست از ایران برنخواهد داشت ورشد خواهد کرد. چون به قدر کافی برایش علل واسباب وجود دارد. مگر اینکه شرایط عوض بشود وعقلانیتی در امرحکومت داری به میان بیاید که با شواهد موجود بعید می‌نماید.»[14]

 

لزوم تشکیل جبهه سکولار دمکرات‌ها

          می‌توان پرسید، به چه علت این «تب و تاب سکولاریستی» که در قالب خیزش‌های خیابانی و در فرصت‌های گوناتون در شهرهای بزرگ و کوچک روی می‌دهد ناپایدار و معمولا حکومت دینی قادر است با بهره گیری از ماشین سرکوب مخالفت‌ها را بسرعت مهار کند؟ مهمترین علت این شرایط، کمبود رهبری یک پارچهء سکولار دمکرات‌ها در اینگونه اعتراضات است که با هدایت خیزش‌ها و گسترش آن به اقشار گوناگون از جمله طبقه متوسط، جنبشی پایدار با هدف تغییر حکومت دینی و استقرار نظام سکولار تشکیل دهد.

          شوربختانه حکومت دینی به رهبری ولی مطلقه فقیه و به یاری بازوهای امنیتی - نظامی‌اش توانسته است با سرکوب دگراندیشان سکولار در داخل و با بهره‌گیری از پراکندگی این نیروها در خارج، خیزش‌های فصلی داخلی را بی‌خطر سازد. کنشگران سیاسی سکولار دمکرات ایرانی مسئولیت تاریخی مهمی در عبور از بحران پراکندگی نیروها به عهده دارند.

          تا کنون تشکیل ائتلاف و جبهه در کشور، سه تجربه گوناگون را پشت سر گذاشته است که هرکدام به درجاتی با ناکامی روبرو گردید. در ائتلاف اول که پیکار با استبداد سلطنتی قاجار در دستور کار قرار گرفت، «منورالفکران» بعضا سکولار، همکاری تنگانتگی با رهبران روحانی پیشه کردند و برای جلب حمایت و پشتیبانی آنان هدف‌های ضد استبدادی و مشروطه خواهی شان را در زرورق مذهب پیچیدند. اسلامیزه کردن هدف‌ها از جمله دلایلی بود که در ماده دوم متمم قانون اساسی هیآت پنج نفره‌ای از روحانیون وظیفه تطبیق قوانین مصوبه مجلس شورای ملی با شرع مقدس را بر عهده گیرند. مشروطیت که در غرب تحولی ضد استبدادی و سکولار بود در ایران به ورود دین در دولت رسمیت بخشید.

          در دهه بیست شمسی و پس از خروج متفقین از کشور، جبهه ملی تشکیل شد که درهای گشوده‌اش کلیه نیروهای «میهن پرست» از حزب فاشیست ملیون گرفته تا آیت‌الله کاشانی و گروه بنیاد گرا و تروریستی فدائیان اسلام را در خود جای داد. همکاری ملی گرایان سکولار با اسلام گرایان در جنبش ملی کردن نفت سبب تقویت جایگاه رهبران دینی و بازگشت روحانیت بعضا مرتجع به سپهر همگانی گردید که در دوره سلطنت رضا شاه بسیار تضعیف شده بود. در زمان نخست وزیری دکتر مصدق، اسلام‌گرایان توانستند در مجلس هفدهم به قدرت شایان توجهی دست یابند که آیت الله کاشانی ریاست آنرا به عهده داشت. این مجلس با پشتیبانی برخی از اعضاء جبهه ملی به آزادی خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا رای داد که یکی از اعضای گروه تروریستی فداییان اسلام بود. آیت‌الله کاشانی که هر از گاهی خواستار اجرای قوانین اسلامی می‌شد، به‌ویژه پس از مقطع سی تیر از راه کارشکنی با دولت دمکرات دکتر مصدق به یاری طراحان کودتای بیست هشت مرداد شتافت. این رهبر روحانی در باره کودتای دربار در بیست پنجم مرداد سکوت اختیار کرد و در روز بیست و هشت مرداد به یاری چاقوکشان هوادارش در کنار دارو دسته شعبان جعفری به کودتاگران پیوست که دلارهای آیت الله بهبهانی تامین شده از سوی سازمان سیا در میانشان توزیع شده بود.

          ائتلاف نانوشته سوم در انقلاب بهمن میان اسلام سیاسی بنیادگرا و بسیاری از ما روشنفکران چپ و سکولار صورت گرفت که در حال و هوای مبارزه طبقاتی و ضد امپریالیستی تنها در اندیشه سقوط رژیم پهلوی به سر می‌بردیم بدون آنکه به پیامدهای ناگوار استقرار حکومت دینی بیندیشیم. توده‌زدگی، توهمات تئوریک، نا آگاهی ما نسبت به کارکرد تاریخی و ارتجاعی بسیاری از روحانیون، و برنامه مبهم، رویکرد تقیه‌گزینی و ترفندهای آیت‌الله خمینی دست به دست هم داد و بسیاری از ما روشنفکران را در گرداب همکاری با اسلام‌گرایان بنیادگرا فرو برد.

          تجربه‌های این سه دوره به ما می‌آموزد که در تشکیل جبهه‌ای از نیروهای سکولار دمکرات که به جدایی دین از دولت بیانجامد لازم است اهداف جبهه و افراد و نیروهای شرکت کننده با شفافیت تمام بیان گردد و از رویکرد «درهای باز» و چشم پوشی‌های مصلحت آمیز سیاسی برای جلب هر چه بیشتر نیرو پرهیز شود.

          به باور نگارنده جبهه پیشنهادی می‌تواند اهدافی همچون استقرار دمکراسی، جدایی دین از دولت، پایبندی به حقوق بشر، استقلال غیر ایده ئولوژیک کشور و عدالت اجتماعی را در سرلوحه برنامه‌هایش قرار دهد.

          - دمکراسی آرزوی دیرینه‌ی روشنفکران سکولار ایرانی است که از زمان انقلاب مشروطه در حد توان برای رسیدن به آزادی بیان، حق تشکیل احزاب و تشکل‌های صنفی، انتخابات آزاد و به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌های دینی و اندیشه‌ای تلاش کرده‌اند.

          - حل مشکلات جامعه ایران پیش از هر چیز در گرو جدایی دین از دولت است که از یک سو دین از دخالت در امور قضایی، قانون گذاری و فرهنگی کشور بپرهیزد و از سوی دیگر دولت بدون دین ستیزی بی‌طرفی‌اش رادر برابر دین‌ها حفظ می‌کند. در نظام سکولار دمکرات نوین به تبعیض علیه گرایش‌های گوناگون مذهبی، دگراندیشی و جنسیتی، فساد، امتیازات فرقه‌ای و غارت منابع از سوی برخی از رهبران دینی- سیاسی و امنیتی کشور پایان داده خواهد شد.

          - پایبندی نیروهای جبهه به حقوق بشر از جمله امکان می‌دهد که حقوق فردی افراد محترم شمرده شود و زنان از قیود قوانین تبعیض آمیز شریعت رها گشته امکان مدیریتی جامعه در تمام سطوح را بدست آورند. انتخاب نوع پوشش در اختیار زنان آزاده و مردانی خواهد بود که از ولایت و نظارت فقها بی‌نیازند.

 

پایبندی به گفتمان استقلال غیر ایدئولوژیک تنها به نیروهایی امکان شرکت در جبهه سکولار دمکراسی را می‌دهد که با تکیه بر جامعه مدنی و اقشار بریده از نظام اسلامی، در برکناری حکومت دینی و استقرار نظام نوین از یاری بیگانگان بی‌نیازند. البته در عصر جهانی شدن، استقلال بدون تعامل با جهان خارج بی‌معنی است.

          شعار عدالت اجتماعی به کلیه اقشار و طبقات جامعه امید می‌دهد که در نظام تازه برخلاف امتیازات فقها در نظام دینی و هزار فامیل در استبداد پادشاهی از منابع طبیعی و امکانات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور به‌طور برابر بهره‌مند خواهند شد.

          به امید برپایی ایرانی مستقل، آزاد، دمکرات و سکولار

15 شهریور 1397

—————————————

[۱] - تارنمای خبرگزاری دانشجویان ایران، 56 میلیون شهرنشین در کشور/ پايتخت 12.5 ميليونی شد.

[۲] - تارنمای تی وی شیعه، حجت‌الاسلام دکتر خسرو پناه: خطر سکولاریسم در حوزه / سکولاریسم چیست و چه خطراتی دارد، 23 شهریور 1395

[۳] - همان

[۴] - روزنامه شرق، کدام اصلاحات، 12 اسفند 1396

[۵] - همان

[۶] - همان

[۷] - همان

[۸] - تارنمای باشگاه خبرنگاران جوان، وضعیت حجاب در جامعه روز به روز بدتر می‌شود. 25 تير  ۲1395

[۹] - تارنمای رادیو فردا، علم الهدی: اختلاط میان زن و مرد در خانواده‌های مذهبی هم نفوذ کرده است.، 17 دی 1395

[۱۰] - تارنمای خبرگزاری فارس، سکولاریسم فرهنگ سیاسی ایرانیان را تهدید می کند - 3 شهريور 1393

[۱۱] - تارنمای رادیو فردا، مجید محمدی، پنج روند اجتماعی در مقابله با حکومت تمامیت خواه دینی، 12 تیر 1395

[۱۲] - تارنمای تریبون زمانه، ۳ نفر از هر چهار ایرانی از شرایط کشور ناراضی اند - 3 فروردين 1397

[۱۳] - آفتاب نیوز، مسجد ولنجگ یا پاساژ ولنجگ، 16 شهریور 1396

[۱۴] - تارنمای مقصود فراستخواه، آیا ایرانیان سکولار می شوند؟ 1390

خانه