تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |    آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

11 مهر ماه 1397 ـ  3 ماه اکتبر 2018

در حاشیهء کنگرهء ششم سکولار دموکرات ها
سام قندچی

            چندی پیش، در حاشیهء کنگرهء ششم سکولار دموکرات ها، یادداشتی از اين قلم منتشر شد تحت عنوان: «تصوری عجیب در حاشیهء ششمین کنگره سکولار دموکرات های ایران»(1). کنگره بسیار موفق بود و قادر شد جریانات بسیار مهمی را در اپوزیسیون ایران متحد کند که دستاورد بزرگی است. اما...

          باید، در حاشيهء بيرونی کنگره و جدا از آن، بدانیم همهء «جریانات گذشته»، که از پیش از انقلاب همچنان در 40 سال گذشته در اپوزیسیون ایران ادامه داشته اند، همان حرف های گذشته را تکرار می کنند و حتی یک کلمه از بحث هایی را که باعث شده به دستاوردهای کنگرهء ششم سکولار دموکرات ها برسیم نه گوش کرده اند و نه اصلاً می دانند که دیدگاه های تازه چیست، و تصور می کنند همان حرفهایی است که قبل و بعد از انقلاب 1357 همچنان تکرار می کنند.

          از آنها سؤال کنید و خواهید دید مانند کسی که به مکتب خانه های ماقبل مدرن رفته، همان برداشت مکتب خانه ای را از دروس علمی مدارس دوران مدرن دارند، چون نه تنها شیمی و فیزیک را در مکتب خانه ها درس نمی دادند بلکه بیشتر وقت مکتب خانه های پیش مدرن صرف تدریس قران می شد، مکتب خانه های اپوزیسیون قبل از انقلاب هم بیشتر آنچه درس می دادند متون مارکسیستی بود که نه فقط چپی های ایران، بلکه بیشتر صاحب نظران جریانات سلطنت طلب، جبهه ملی و اسلامی هم همان ها را می دانند که تازه بسیاری همان را هم خیلی سطحی می دانند و متون پایه ای مارکسیسم نظیر کاپیتال را حتی نخوانده اند یا سرسری یکی دو خط اینجا و آنجا خوانده اند و برای بسیاری تا سال ها حتی دانش کاپیتال هم فقط محدود به جلد اول بود که ایرج اسکندری ترجمه کرده بود.

          به هر حال در این مورد کاری نمی شود کرد که این دوستان را وادار کنید مباحث تازه ای را که مطرح شده، مورد مطالعه جدی قرار دهند، چرا که فکر می کنند نخوانده می دانند بحث چیست، و بیشتر حرف زدن مایه کدروت می شود و توهین تلقی می کنند نه این واقعیت که کسی که در مکتب خانه پیش مدرن درس خوانده نمی تواند به جز رفتن به مدرسه مدرن و بطور جدی یاد گرفتن آموزش مدرن، ادعا کند که از خرافه های مکتب خانه ای رهایی یافته، و تازه بعد از آموزش در مدارس مدرن، کلی کار لازم است که کسی بتواند بعنوان صاحب نظر در دیدگاه تازه حرف بزند وگرنه می شود مثل رهبران مجاهدین م. ل. که مارکسیست لنینیست شده بودند اما همچنان اساس دانش آنها متون اسلامی بود ولی می خواستند در دیدگاه تازه، مدعی صاحب نظر بودن باشند و متأسفانه آنچه در مورد تقی شهرام و مجید شریف واقفی روی داد به این مسأله بی ارتباط نبود، یعنی باید کسی که دیدگاهی تازه را بر می گزیند سالها نظیر دورانی که دیدگاه قبلی را داشت، از دانش آموزی در کلاس اول تا دانشجویی در دانشگاه و بعد از آن، تلاش ورزد.

          تغییر دیدگاه نظری بویژه برای آنها که نظیر زنده یاد احمد کسروی یعنی در سطحی بالا، بخواهند از جریانی مذهبی به جریانی سکولار و لیبرال دموکرات برسند، خیلی کار می برد. نگاهی ساده به امثال اکبر گنجی این معضل جنبش سیاسی ایران را نشان می دهد. مسأله هم منظور در عرصه شخصی نیست، بلکه بحث درباره عرصه عمومی و کار رهبری جنبش مدنی و سیاسی و فرهنگی در چارچوب دیدگاه تازه است، که کاملاً فرق دارد و رهبری نظری در چارچوب تازه به نتایجی متفاوت میرسد. به همین دلیل ظاهراً بحثهای تاریخی مشابه را همان دوستان با حسن نیت یک دفعه به نتیجه ای 180 درجه متضاد در فاصله چند دقیقه می رسند یعنی چند لحظه بعد، دوباره 180 درجه ی دیگر می چرخند، چون عمق تفکرشان در دیدگاه پیشین است، آنچه در بحث پارادایم مفصل توضیح داده شد(2). خیلی به ندرت پیش می آید که کسی خود نظیر شادوران احمد کسروی در مکتب خانه های قدیم درس خوانده باشد و بعداً بطور جدی در یادگیری آموزش نوین موفق باشد وحتی او هم به اندازه یک دانش آموز دبیرستان مدرن، فیزیک و شیمی نمی دانست چون به مدرسه مدرن نرفته بود.

          متأسفانه، بسیاری از رهبران جریانات پیشین هوادارانشان به آنها تصویر رهبری می دهند، آنهم در دیدگاه نوین، و در نتیجه هوادارانی که از دوران پیشین با آنها آمده اند، باعث می شوند که آنها بیشتر درجا بزنند و خیال کنند پارادایم تازه را درک کرده اند. حواسمان باشد که از کار جدی درباره دیدگاهی سکولار دموکرات در قرن بیست و یکم که از آینده نگری جدا نیست، غافل نشویم همانطور که رمز موفقیت بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا در 243 سال پیش نه تنها توجه شان به آخرین دستاوردهای سکولاریسم و دموکراسی در عصر خود، بلکه آینده نگری آنها بود و به همین دلیل دستاوردهای امثال جفرسون و فرانکلین، و قانون اساسی دست رنج آنها، امروز بیش از 200 سال که از تدوین آن می گذرد، همچنان قابل استفاده است.

          تواضع و فروتنی های خیلی دل سوزاننده را هم - که ممکن است از روی فریبکاری نباشد - در اصل بحث تغییری نمی دهد که مسأله در مورد پارادایم، موضوعی علمی بوده و ضروری است به آن توجه شود و هدف نه توهین به کسی است ونه شک در حسن نیت افراد. آینده نگری را فراموش نکنیم آنهم نه در کاربرد عبارت آینده نگر، بلکه در تازه ترین دستاوردهای قرن بیست و یکم که فرسنگها از آنچه در مکتب خانه های 50 سال پیش تدریس می کردند، جهان فراتر رفته و موضوعی نیست که فقط با نیت پاک بشود به آن رسید و همانگونه که سالها آموزش پارادایم های پیشین برای این دوستان کار برده، پارادایم تازه هم کلی کار خواهد برد(3).

          در واقع نظیر اعضای کالت های پیشین خیلی ها خسته می شوند و می خواهند به آنچه در گذشته داشتند یعنی جمع و تفکری که برایشان ثبات آفریده بود، بازگردند و احساس آرامش کنند (4).

            به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران   

          سام قندچی

IRANSCOPE.COM       

http://www.ghandchi.com       

چهارم مهرماه 1397

September 26, 2018   

____________________________________________________

1. تصوری عجیب در حاشیه ششمین کنگره سکولار دموکرات های ایران
http://www.ghandchi.com/2270-imagine.htm
A Weird Imagination on the Sideline of 6th Convention of Iranian Secular Democrats
http://www.ghandchi.com/2270-imagine-english.htm 

2. پارادایمهای جدید، ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/2258-new-paradigms.htm
New Paradigms, Second Edition
http://www.ghandchi.com/2258-new-paradigms-english.htm  

3. درباره حزب سکولار دموکرات ایرانیان
https://goo.gl/Ze3xZU

About Iranian Secular Democratic Party
https://goo.gl/SSjWoV

درباره پلاتفرم حزبی آینده نگر

https://sites.google.com/site/futuristparty

https://www.facebook.com/ayandehnegar

https://www.facebook.com/futuristparty 

4. آینده نگری و کالت های بازمانده جنبش کمونیستی- ویرایش سوم
http://www.ghandchi.com/2063-CommunistCults.htm
Related Article about Cults and Iranians in English
http://www.ghandchi.com/37-Cults.htm

خانه