!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
رشوه معاون وزیر برای فرار از بازنشستگی!
قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شلم شوربا فاش ساخت:
"یک فقره از معاونین وزرا 600 میلیون به یک صندوق تامین اجتماعی رشوه داده تا سوابق وی را دستکاری کند تا بتواند همچنان به خدمت در پست معاونت وزیر ادامه دهد!"
ملاحظه بفرمائید خدمت در پست معاونت وزیر چه درآمد هنگفتی دارد که این "تشنه خدمت، نه شیفته قدرت!" حاضر است ششصد میلیون تومان جیرینگی بدهد تا یک مدت دیگر در پست معاونت وزیر باقی بماند! و حسابی خدمت مردم و بیت المال برسد!
تازه این یارو یکی از ده ها معاون وزیر و مدیرکل است، هر آدم تازه به شهر آمده خوب می فهمد اگر معاون وزیر چنین اشتیاقی به خدمت (!) دارد خود وزیر چقدر در می آورد!
یک نگاه زیر چشمی به سوابق و دوسیهء سیاه مدیران و مسئولان "تشنه خدمت!" نشان می دهد که این افراد در مدت کوتاهی که سر کار (بیکاری) بوده اند به چه ثروت و مکنتی رسیده اند و چرا به هر وسیله ای می کوشند پست و مقام خود را حفظ کنند!
وزیری که دخترش محتکر دارو از آب درآمده و بدهی سنگین مالیاتی خود را هم به پشتوانه باباش نمی پردازد کارگر کارخانه پیکان بوده و حالیه اسمش در لیست ده پانزده ثروتمند اول دنیا قرار دارد!
آن یکی معروف به وزیر بیکاری که اخیرا رفت کنار کارگر جنرال موتورز در جاده کرج بود که حالیه جنرال موتورز آمریکا را می خرد و آزاد می کند!
دیگری که تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند آسیابان ده بود و شب ها با خانواده در جوار طویله می خوابید الان خانه صد میلیارد تومانی دارد!
به هر حال وقتی علیرغم ممنوعیت واردات خودروهای لوکس شبانه هزاران خودرو ثبت سفارش و وارد کشور می شوند و یک مقام درپیت می تواند با چرخش امضاء و یک تیک زدن ساده میلیون ها دلار به نرخ دولتی به افراد مرده (فوتی!) و شرکت های خلق الساعه و کاغذی بدهد پست وزارت و معاونت وزیر و مدیرکل و غیره و ذالک سرقفلی دارد و نباید به سادگی از دست داد! حتی لازم باشد ششصد میلیون که سهل است شش هزار میلیارد هم می دهند، چون خیلی ساده با تائید پرداخت ارز دولتی به چند نفر از اقوام و وابستگان و شرکا و یا گرفتن شیرینی از واردات خودروهای غیر مجاز و قاچاق نه تنها جای آن پر می شود بلکه ده برابر هم سود خواهد کرد!
البته ناگفته نماند که خیلی از این مدیران هم که رشوه کلان می دهند تا در پست خود باقی بمانند مثل سایر مقامات جمهوری اسلامی دنبال منافع شخصی نیستند، بلکه این ها بقول آیت الله بهشتی: "تشنگان خدمت اند و نه شیفتگان قدرت!" و راست کرده اند تا پایان عمر خدمت مردم و بیت المال برسند و آقازاده هایشان را هم رئیس دفتر و مشاور و معاون خودشان کرده اند و راه مملکتداری را به آنها می آموزند (طرح کاد!) تا پس از 120 سال بچه هایشان همچنان در خدمت بیت المال باشند!
شدت گرفتن مهاجرت به حاشیهء شهرها
افت معاملات مسکن در تهران چشمگیر تر است. آمار ثبت شده در سامانههای ملکی نشان میدهد در 16 روز ابتدای مهرماه امسال حجم معاملات مسکن شهر تهران نسبت به زمان مشابه سال قبل 30 درصد کاهش یافته است.
به گزارش ایسنا، در 16 روز ابتدای مهرماه 1397 بالغ بر 4262 فقره خرید و فروش مسکن در شهر تهران انجام شده که نسبت به ماه مشابه سال قبل کاهش 30 درصدی نشان میدهد. پس از رونق نسبی از آذرماه سال گذشته، ورود به دوره رکود معاملاتی مجددا در بازار نیمه جان مسکن شهر تهران از مردادماه امسال کلید خورده و همچنان ادامه دارد. با رشد یکباره قیمت مسکن متاثر از نوسانات نرخ ارز که از اواخر سال گذشته رقم خورد، بازار مسکن در مسیر افت معاملاتی قرار گرفت. نقدینگی نوسانگیران در بهار امسال مانع از آن شد که حجم خرید و فروش آپارتمان در پایتخت کاهش محسوسی داشته باشد. اما از ابتدای مردادماه به دلیل فاصلهی ایجاد شده بین توان متقاضیان واقعی با قیمت مسکن، کاهش شدید معاملات رقم خورد.
خرید و فروش مسکن شهر تهران در شش ماهه نخست امسال در مقایسه با مدت مشابه سال قبل 11.1 درصد کاهش یافته است. با این حال روند کاهش معاملات از مردادماه شدیدتر شده است. مقایسه تعداد قراردادهای خرید و فروش واحدهای مسکونی نسبت به زمان مشابه سال قبل از فروردین تا شهریورماه امسال به ترتیب6.3-، 16.7، 3.1-، 7-، 33.2-، 33.6- بوده است. همانطور که مشاهده میکنید تنها در اردیبهشت ماه قراردادهای خرید و فروش افزایش 16.7 درصدی داشته و در سایر ماهها نزولی بوده است.
اما در روزهای اخیر که قیمت ارز مقداری کاهش یافته، کارشناسان می گویند حباب موجود در بازار مسکن، بویژه در شهرهای بزرگ شکسته خواهد شد و حداقل سی درصد از بهای مسکن کاسته می شود.
گرانی مسکن و اجاره بها سبب مهاجرت گسترده کم درآمدها به شهرک های حاشیه ای شده است.
در حال حاضر در بعضی از شهرهای بزرگ بویژه تهران معاملات مسکن به صفر رسیده و سرمایه گذاران به بازار ارز و طلا هجوم آورده اند.
کارشناسان مسکن و اقتصاددانان رکود طولانی در بازار مسکن را پیش بینی می کنند.
خبر خوشحال کننده!
ارسال 14 تریلی حامل 200 تُن دارو، تجهیزات پزشکی، 40 درمانگاه و بیمه و معالجهء رایگان مراجعین به مراکز درمانی ایران در عراق خبری است که خوشحالی فراوانی را برانگيخته است. يعنی، در بحبوحه خبرهای نگران کننده از گرانی و کمبود دارو که باعث استرس و ریزش موی سر مردم شده بود خبر رسید که پول کافی برای ارسال دارو و تجهیزات پزشکی به عراق وجود دارد و چهارده تریلی هجده چرخ دارو بار زده و به عراق برده اند.
همچنین جمعیت هلال احمر چهل درمانگاه در عراق دایر کرده تا رایگان مراجعان عزادار را معالجه کنند.
تجهیزات پزشکی مورد نیاز هم به کشور دوست و برادر عراق ارسال گردیده و جای هیچ نگرانی نیست.
ارسال دویست تن دارو و تجهیزات پزشکی و تامین چهل درمانگاه مجهز مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب و شمال و جنوب است که می گویند وزارت بهداشت و درمان حاضر نیست برای چند سال بیشتر زنده ماندن بیماران خاص دارو وارد نماید!
چند هفته قبل وزیر بهداشت و درمان در برابر دوربین تله وزوزون با صراحت گفت که حاضر نیست برای زنده ماندن بیماران خاص که به هر حال پس از یکی دو سال می میرند پول خرج کند و برای مخارج دیگر بی پول بماند!
ارسال دویست تن دارو و چهارده تریلی تجهیزات پزشکی و استقرار چهل درمانگاه در عراق نشان می دهد پول هست، دارو هم هست، تجهیزات پزشکی هم هست. قدرت احداث چهل درمانگاه در عراق هم وجود دارد اما نه برای مناطق زلزله زده یا مناطق محروم و یا بیماران خاص!
چون به هر حال این مناطق روی کمربند زلزله هستند و با استدلال وزیر بهداشت صحیح نیست پول خرج احداث درمانگاه در مناطقی شود که ممکن است مجددا بعد چند سال زلزله بیاید و آنها را خراب کند!
مردم ساکن در جنوب و جنوب غربی و شرق کشور هم که گرفتار وزش گرد و غبار و ریزگردهای آلوده به اورانیوم هستند و بطور طبیعی (!) در حال مرگ بوده و فایده ندارد برای ملتی که در حال مرگ است هزینه شده و دارو وارد کشور گردد!
بقیه مردم کشور هم که به خاطر گرانی دستشان به مواد غذایی نمی رسد و عنقریب از فرط گرسنگی خواهند مرد، پس همان بهتر که دارو و تجهیزات پزشکی و درمانگاه و سایر خدمات به عراق فرستاده گردد و اگر هم کسانی در داخل کشور نیاز به دارو و درمان داشتند می توانند با گرفتن ویزا به کشور دوست و برادر عراق مسافرت کرده و خود را در میان بیماران عراقی جا زده تا از امکانات و خدمات دولت جمهوری اسلامی و هلال احمر ایران در آنجا بهره مند شوند!
انتقاد آیت الله
اخیراً مقامات دولتی در مصاحبه ها و سخنرانی های خود در مجامع و مجالس تشریفاتی می کوشند دولت را مخالف فساد اقتصادی و اداری نشان دهند، در حالی که هر که به جرم فساد مالی و اقتصادی بی آبرو می شود از دولتی ها و یا وابستگان سببی آنها نظیر دختر قاچاقچی وزیر سابق آموزش و پرورش و یا دختر محتکر داروهای خاص وزیر سابق صنعت و یا برادر خود حاج آقا جهانگیری و برادر شخص شخیص رییس جمهور است که باید قبل از همه مهر فساد بخورند!
آیت الله حاج شیخ جعفر منتظری دادستان کل کشور که به صراحت لهجه معروف است، در آیین تکریم و معارفه دادستان اصفهان از جمله گفت:
"آقای جهانگیری (معاون اول حسن روحانی) خواستار مهر فساد زدن به افراد فاسد شده است. تاکنون چند نفر مدیر فاسد و خائن به دستگاه قضایی معرفی کردید و توضیح دهید چرا مدیران فاسد را معرفی نمیکنید؟!"
رییس دیوان محاسبات میگوید: «در بررسی به نتیجه رسیدیم که زمان انفصال از خدمت سیف رییس بانک مرکزی فرارسیده است اما بنابر دلایلی این موضوع را اعلام نکردیم »!
اگر این حکم قطعی بوده است چرا اجرایی نشده و اگر به خاطر جلوگیری از نوسانات بازار بوده، این موضوع امسال رخ داد نه سال گذشته و اگر این حکم قطعی نبوده چرا از آن صحبت میکنید؟
اگر مدیری منفصل شده است چرا برکنار نشده و اجازه داده شده که این مدیر بر سر کار بماند و موجب التهابات بازار شود؟ چرا موضوع به صورت خصوصی به بنده انتقال داده نشده و اکنون پس از گذشت 8 ماه این مسأله علنی میشود؟
این درست نیست که اجازه بدهیم فسادی شکل بگیرید و بعد بگوییم قوه قضاییه باید برخورد کند!
توضيحات آیت الله جنت
آیتالله جنتی طی سخنانی در همایش روسا و سرپرستان دفاتر نظارت با بر شمردن مشکلات از جمله گرانی، بیکاری، تعطیلی کارخانجات تولیدی، شرایط اقتصادی فعلی کشور به ویژه نوسان ارز و سکه را حاصل سوء مدیریت و ضعف مدیریت دانست.
جنتی با تاکید بر ضرورت گفتگوی مسئولان با مردم در زمینه برنامههای خود گفت: رویه فعلی اداره کشور به صورتی است که برخی مردم احساس میکنند کشور رها شده است! "
اشاره آیت الله جنتی به سوء مدیریت و ضعف مدیریت و رها شدن کشور حرف درستی است اما منحصر به دولت فعلی نمی شود.
ضعف و سوء مدیریت از اول تشکیل نظام مقدس وجود داشته و علت آنهم سپردن امور مهم و حیاتی و سرنوشت کشور و مردم به دست عده ای نادان و ناکارآمد و بی تجربه و نابخرد بوده و هست.
گذشته گذشته است اما همین جهانگیری که نمی تواند کدخدای یک ده پنج خانواری باشد و امروزه معاون اول رئیس جمهور است اول سال با اهن و تلوپ اعلام کرد ارز تک نرخی شد و منبعد دلار 4200 تومان است و هرگز ارز چند نرخی نخواهیم داشت و الی غیرالنهایه!
الان ببینید هنوز سال تمام نشده خود دولت چند نرخ ارزی دارد!
مردم درست می گویند کشور رها شده است! کشور در دست خانواده های حکومتگر رها شده و افراد نه به خاطر استعداد و دانش و ذکاوت و خبرگی بلکه به خاطر داماد فلان شخص بودن وزیر می شوند و بعد هم که گند قاچاق اتومبیل های لوکس و فساد مالی چندهزار میلیاردی در می آید چند زیر دست او را می گیرند!
رئیس بانک مرکزی به علت سوء مدیریت با فشار مجلس کنار گذاشته می شود اما رئیس دولت به همین آدم که باعث و بانی اختلالات ارزی و نابودی اقتصاد کشور شده و توسط قوه قضائیه احضار و ممنوع الخروج گردیده حکم مشاورت می دهد!
کشور رها شده چون مدیریت نابخرد عرضه تامین سیب زمینی و گوجه و صیفی جات مردم را ندارد! از یک طرف اجازه صادرات گوجه فرنگی با قیمت ارزان به عراق را می دهد و از طرف دیگر از افغانستان گوجه فرنگی و رب گران وارد می کند!
اگر کشور رها نشده بود هر چند وقت یکبار شاهد اختلاس کلان و ربودن پول های مردم و فرار ربایندگان به خارج همراه با محموله های چند ده هزار میلیاردی نبودیم!
اگر کشور رها نشده بود یک معاون وزیر برای ماندن در پست خود ششصد میلیون رشوه نمی داد!
کشور در دست عده ای متفرعن با روحیه سرمایه سالاری رها شده است، و اگر نشده بود وزیر بهداشت که موظف به تامین داروهای حیاتی مردم بیمار است در تلویزیون مملکت و جلوی چشم میلیون ها بیننده با عباراتی غیر انسانی نمی گفت که برای نجات جان انسان هایی که به هر حال خواهند مرد، دارو وارد نمی کنیم!
کشور رها شده است در دست شرکت ها و هولدینگ های متعلق به دولتمردانی که در کابینه تحویل سوخت و خوراک ارزان به پتروشیمی های متعلق به خود یا به نام فرزندان خود را تصویب می کنند و محصول خود را به همین دولت به نرخ بازار آزاد می فروشند و باعث می شوند در کشوری که از زمره بزرگترین تولید کنندگان پتروشیمی است بهای مواد اولیه ظروف مواد غذایی و آشامیدنی و بسته بندی از محتویات آن نظیر شیر و ماست و غیره و ذالک فراتر رود!
کشور در دست کسانی رها شده که خود در کاخ های مصادره شده زندگی اشرافی دارند و فرزندانشان با توصیه بابا در مناقصه های نان و آبدار دولتی برنده می شوند و در عین حال از مردم می خواهند لنگ بپوشند و نان خشک بخورند!
باز هم جای شکرش باقی است که هنوز " مرگ " در دسترس همه هست و مردمی که از دست این رها شدگی کشور در دست مدیران نابخرد و ضعیف و رانتخوار و مختلس خسته شده اند با فرا رسیدن مرگ می توانند از دست این زندگی بدتر از مرگ رها شوند!
ناگفته های عضو کمیسیون امنیت ملی
کریمی قدوسی نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی ششم مهرماه جاری ماجرای به باغ بردن سید ممد خاتمی توسط ملک عبدالله و وادادن سید ممد در باغ را فاش ساخت و گفت: سند و نوار صحبت یکی از سران فتنه موجود است که در باغ خصوصی ملکعبدالله به ملاقات وی میرود و از این فردی که امروز مورد طعن و لعنت امت اسلام است، درخواست استمداد میکند!
محمد جواد کریمی قدوسی نمایندهء مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح ششم مهرماه جاری مجلس در موافقت با پیشنهاد حمید رسایی مبنی بر اینکه پس از عبارت "کودتای 28 مرداد" در مواد طرح دو فوریتی پیگیری حقوقی - سیاسی نقش و دخالت آمریکا و انگلیس در کودتای 28 مرداد سال 32 عبارت "کودتاهای صورت گرفته از جمله کودتای 28 مرداد 32، کودتای نافرجام نوژه سال 58 و کودتای نافرجام پس از انتخابات سال 88 " اضافه شود، اظهار داشت:
"دلیل ما برای گنجانده شدن این عبارت این است که در این فرصت این طرح انقلابی تبدیل به یک قانون مادر شود تا در آیندهای نزدیک با تدابیر و پیشبینیهای به موقع، فجایع و جنایاتی که آمریکاییها و برخی کشورهای غربی بر سر این ملت مظلوم آوردهاند، یکی پس از دیگری پیگیری شوند."
وی در ادامه از ماجرای ملاقات محرمانه سید ممد خاتمی با ملک عبدالله در باغ پرده برداشت و فاش ساخت:
"من در اینجا مستند به یک سندی که انشاءالله در آیندهای نزدیک بیشتر باز میشود، میگویم که بعضی از لایههای پنهان این فتنه با بعضی از سران ناتو ارتباط برقرار کرده و به توافق رسیده بودند که وقتی کار ما جلو رفت و توانستیم پاستور و برخی از وزارتخانهها را بگیریم، از شما طلب استمداد کمک میکنیم و شما هم حملات موشکی خود را به ایران شروع کنید و همان اتفاقی که این روزها میخواهد در سوریه با حمایت تروریستها رخ دهد، همین برنامه را برای ملت ایران تدارک دیده بودند.
وی افزود: سند و نوار صحبت یکی از سران فتنه موجود است که در باغ خصوصی ملکعبدالله به ملاقات وی میرود و از این فردی که امروز مورد طعن و لعنت امت اسلام است، درخواست استمداد میکند. وی به این فتنهگر میگوید که بمانید و رقابت کنید و آن فرد هم میگوید: "ما آمدهایم تا به شما عرض کنیم که اعلیحضرتا؛ آن کسی که ما از او حمایت میکنیم، همان کسی است که شما میخواهید." سپس وی میگوید "چرا اینقدر در کشورهای عربی حضور دارید؟ میخواهید دستور دهم که ایران را روی سر شما آوار کنند؟" که این فتنهگر در جواب میگوید "اعلیحضرتا؛ به شما قول میدهم که اگر آقای موسوی رای آورد، از هر کجا که شما امر کنید، بیرون میرویم".
رشتهء صخره نوردی خردسالان محروم
دانش آموزان روستای محروم تنگ ساحلی مارگون به علت نداشتن مدرسه در روستای خود مجبور هستند با تحمل خطر سقوط و مرگ از صخره های صعب العبور بگذرند و برای تحصیل خود را به روستاهای مجاور برسانند!
وزیر سابق آموزش و پرورش که دخترش قاچاقچی از آب درآمد و دختر وزیر سابق صنعت که دارو احتکار می کرد اگر کمی از درآمد خلاف خود را صرف ساختن یک مدرسه روستایی در این منطقه محروم کنند شاید خداوند کمی از سر تقصیرات آنها بگذرد!
فاعتبرو یا اولی البصار!
احتمال همکاری آتش فشان دماوند با استکبار جهانی
در شرایطی که آمریکا و متحدانش (220 کشور ریز و درشت جهان!) میهن اسلامی و نظام مقدس و مردم همیشه در صحنه را مورد اذیت و آزار قرار داده اند و دولت آشیخ حسن هم با بستن ورودی ارز به بازار و گران کردن کالاها و خدمات آب در آسیاب دشمن می ریزد، آتشفشان دماوند هم که 25 هزار سال خاموش بوده، دست در دست دونالد ترامپ شل ناموس گذاشته و شروع به تهدید جمهوری اسلامی و رژیم باشکوه کرده است!
حاج جلیل قلمقاش عضو هیات علمی پژوهشکده علوم زمین روز دوشنبه 26 شهریورماه جاری در نشست ویژه ریسک آتشفشان دماوند گفت:
«مطالعاتی که بر روی قله دماوند انجام گرفته، نشان از سه فوران است که در ۲۵ هزار سال قبل رخ داده و همچنین این مطالعات یادآور میشود که فورانهای آینده این آتشفشان بزرگتر خواهد بود. »
این پژوهشگر ضمن تاکید بر ایجاد مرکز مونیتورینگ دماوند اظهار داشت تصور مسئولان از فوران آتشفشان دماوند « خروج گازهای گوگردی» است در حالی که « نگرانی اصلی ما کنده شدن قله دماوند است.»
اگر آتشفشان دماوند فوران کند به گفته جلیل قلمقاش « شهرهایی که تا صدها کیلومتر از آتشفشان دماوند دور هستند نیز از این فوران در امان نخواهند بود. »
وی اظهار داشت برای ایجاد مرکز پایش دماوند ۵.۸ میلیارد تومان نیاز است که تاکنون فقط کمتر از 100 میلیون تومان از آن تامین شده است.
در حالی که دانشمندان و پژوهشگران نگران فوران آتشفشان و کنده شدن قله دماوند هستند عده ای از مدیران زبده و اهل فن و کارآزموده در این چهل سال و آقازاده هایشان کنده شدن قله دماوند را یک فرصت می دانند و معتقدند با تشکیل ستاد باز سازی قله دماوند و اختصاص میلیاردها دلار برای بازسازی، حساب های بانکی عده دیگری از دست پاک های دولتی و وابستگان سببی و نسبی آنها در خارج کشور چاق تر خواهند شد!
همچنین یک استاد دانشگاه که در جریان زلزله کرمانشاه به بهانه جمع آوری کمک های مردمی پول هنگفتی به جیب زد گفته است از هم اکنون برای جمع آوری کمک های مردمی جهت آتشفشان زده های دماوند خود را آماده کرده است!
برج سازها و مال سازها هم کنده شدن قله دماوند را فرصت دانسته و گفته اند بجای قله کنده شده برج هایی بلندتر از قله فرو ریخته خواهند ساخت!
بسیاری از مقامات هم معتقدند کنده شدن قله دماوند و بروز فاجعه آتشفشانی بهانه خوبی به دست آنها خواهد داد تا برای گول مالی سر رعایا و پنهان کردن سوء مدیریت و بی وجودی و نفهمی و بی شعوری مدیریت خود گناه معضلات و مشکلات عدیده و لاینحل کشور و مردم اعم از بیکاری، تورم وحشتناک، رکود همه جانبه، کمبود کالاهای اساسی و دارو، بی شوهر ماندن دختران، عدم امکان ازدواج پسران، زیر خط فقر رفتن دو برابر جمعیت کشور (!) نابودی محیط زیست، از دست دادن حقوق ایران در خلیج فارس، ورشکستگی بانک ها، وزش ریزگردها از سوی عراق، سکس کردن برادران عراقی در مشهد و شمال کشور، رشد اعتیاد، مرگ مردم بر اثر نوشیدن مشروبات تقلبی، دزدی و اختلاس، قاطی کردن محمود احمدی نژاد و یک میلیون مورد بدبختی دیگر را به گردن آتشفشان دماوند بیندازند و خود را بیگناه نشان دهند!
در همین مورد شوهر ننه یکی از مسئولین گفته است آتش فشان دماوند خانواده مقامات و مسئولین را تهدید نمی کند زیرا همانطور که یکی از نمایندگان مجلس گفته است فرزندان و خانواده و آقازاده ها و صیغه زاده های آنها ساکن آمریکا و انگلستان و سایر بلاد کفر هستند و گدازه های آتش فشان تا آنجاها نخواهد رسید!
گفته شده است دولت از هم اکنون سرگرم تاسیس ستاد احیا و بازسازی دماوند است تا همانطور که با ستاد بازسازی مناطق زلزله زده کرمانشاه در سه سوت برای هر زلزله زده دو تا خانه ساخت تا در یکی اقامت کرده و دومی را اجاره بدهند (!) و با تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه سطح آب این دریاچه را آنقدر بالا آورد که حالیه در آن کشتی های پهن پیکر رفت و آمد می کنند (!) بجای قله کنده شده دماوند نیز قله جدیدی با همکاری برادران چینی ساخته شود!
پیشنهاد می شود از هم اکنون ماموران پلیس در محل مستقر شوند تا پس فردا قله کنده شده دماوند مثل قطعات کنده شده از تخت جمشید از حراجی های لندن و نیویورک سر در نیاورند!
تجديد خاطره: ماجرای حماسی و قديمی عمله!
عمله و مینیژوب یا عمله و مینیژوب پوش به رویدادی مشهور در تاریخ اجتماعی ایران قبل از انقلاب اشاره دارد که در تابستان سال 1346 خورشیدی و اندکی پس از مُد شدن دامن های خیلی کوتاه (مینیژوب) در میان بانوان و دوشیزگان مومن آن زمان در چهار راه سید علی واقع در خیابان سعدی روبروی بیمارستان امیراعلم اتفاق افتاد و مشهور بود که در این واقعه یک عمله یا کارگر فصلی روستایی با مشاهده بساط طرب انگیز زنی مینیژوپ پوش که از اتفاق برای خنک ماندن جهاز تناسلی در تابستان شورت نپوشیده بود (!) عنان اختیار از کف داده و دیوانه وار به سبک فیلمفارسی های زمان شاه، مثلا قیصر که طی آن خواهر بهروز وثوقی توسط برادران آب منگل موردتجاوز قرار می گیرد، به زن مینی ژوپ پوش شورت نپوشیده حمله ور گردیده و نام خود را به عنوان عمله چهار راه سید علی در تاریخ پر افتخار فتوحات کشور ثبت می نماید!
اهمیت این واقعه بیشتر به دلیل بازتاب وسیع و بیسابقه آن در سرتاسر ایران و حتی در نقاطی دیگر از جهان است که افزون بر نقل گسترده آن توسط مردم عادی و بحثهای درگرفته پیرامون آن، نزد روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی و در رسانههای جمعی نیز انعکاس وسیع پیدا کرد و شعرها و ترانهها و تصنیفهای متعددی نیز (عمدتاً با لحن طنزآمیز) در مورد آن ساخته شد و حتی با توجه به همین بازتابهای گسترده، نشریه هفتگی توفیق در شماره ویژه نوروز سال 1347 خورشیدی، عمله فاتح در این واقعه خیابانی را به عنوان مرد سال کشور انتخاب کرد.
برخی صاحبنظران از این واقعه به عنوان نمونهای تراژیک از برخورد میان سنت و مدرنیته در تاریخ معاصر ایران یاد کردهاند.
من شرح کامل این رویداد تاریخی در آستانه تمدن بزرگ را در کتاب هزاردستان (انتشارات به آفرین - تهران) و کتاب رجال فکاهی آورده ام و خلاصه اینکه:
"در یکی از روزهای گرم تابستان در سال 1346 خورشیدی و در شرایطی که تازه دامن های خیلی کوتاه معروف به مینی ژوپ در تهران و شهرستان ها و قراء و قصبات کشور مد شده بود و از مظاهر تمدن بزرگ و پیشرفت و توسعه اجتماعی و فرهنگی و آزادی زنان و برابری حقوق زن و مرد محسوب می شد یک عمله ساختمانی یا کارگر فصلی روستائی به نام عیوض که هیکل تنومند و نخراشیده نتراشیده ای داشت هنگام استراحت ظهر چند نان بربری و پیاز و پنیر و یک شیشه نوشابه را کارسازی کرده و برای استراحت با شکم پر در کنار یک میوه فروشی واقع در چهارراه سیدعلی خیابان سعدی روبروی بیمارستان امیراعلم طاق باز دراز کشیده و چرت می زد که در همین حال یک خانم زیبا و فتان با دامن کوتاه مینی ژوب که برای خرید میوه به آن میوه فروشی آمده بود، بدون توجه به خطری که در پیاده رو کمین کرده بود خَم می شود میوه سوا کند که نادیدنی هایش به چشم عمله نیمه خفته در حال چرت می افتد و چرت عیوضقلی پاره می شود!
«عمله حماسه ساز ایران که هفته قبل در سینما مراد میدان فوزیه (امام حسین فعلی) ماجرای تجاوز برادران آب منگل به خواهر بهروز وثوقی را دیده و تحت تاثیر این بدآموزی بود به جان زن مینی ژوپ پوش افتاده و کار را در جلوی چشم رهگذران تمام می کند!
«میوه فروش و شاگردش و رهگذران هم هرچه با چوب و چماق به پشت عمله مهاجم می کوبند عیوضقلی طعمه را رها نمی کند!
«ماجرای این رویداد هیجانی به سرعت دهان به دهان در تهران، شهرستان ها و حتی خارج از ایران پیچید و عمله مهاجم و ماجرای یقه گیری او تیتر یک خبرگزاری ها شد.
«در این ارتباط و پیرامون جزئیات جالب توجه موضوع، گفته شده که مینی ژوپ و شیک پوشی در تهران آن سالها به خصوص در محدوده ثریا ـ روزولت ـ سعدی ـ دروازه دولت ـ سیدعلی ـ منوچهری ـ استانبول ـ نادری ـ پهلوی ـ تخت جمشید کاملاً رایج بود و دختران محصل و دانشجو مشکلی برای استفاده از این نوع دامن نداشتند. با این وجود شایع بود که در این مورد استثنائی، مهاجم به خاطر «کشف» موضوع دیگری یعنی لخت بودن زیر دامن، هوش و حواس و مشاعرش از کار افتاده و بسیار وحشیانه به آن خانم حمله کرده بود. این موضوع در برخی اشعار و تصنیفهای رواج یافته در آن روزگار نیز مورد تأکید قرار گرفته و قابل رؤیت بودن عضوی خاص از اعضای آن زن، محرک اصلی عمله در نظر گرفته میشد.
«بلافاصله پس از بروز این واقعه، موضوع به سرعت دهان به دهان گشت و به نقل مجالس تبدیل شد، طوریکه طی ماههای بعد به صورت خبر داغ و واقعهای مهم و جالب توجه نه فقط نزد مردم عادی، بلکه در میان روشنفکران و خواص درآمد و حتی نشریات متعدد گاه به صورت خبر و گاه با عنوان یک شایعهٔ داغ به موضوع پرداختند و دربارهٔ آن مطالبی انتشار دادند.
«از جمله هفته نامه فکاهی و معروف توفیق که موضوع مد شدن مینی ژوپ در ایران را از نخستین روزهای رایج شدن این مدل لباس پیگیری کرده بود و با تقلیدی طنزآلود از مجله تایم، هر سال مرد سال را انتخاب میکرد، کاریکاتور عمله مهاجم را در شماره ویژه نوروز 1347 به عنوان مرد سال روی جلد خود چاپ کرد.
«در فاصلهای کوتاه پس از بروز این رویداد، تعداد زیادی شعر با مضامین اجتماعی یا طنزآمیز در این باره ساخته شد. از جمله معروفترین این منظومهها، اشعار طنز مربوط شاعر و بدیهه پرداز مشهور مرحوم ابراهیم صهبا بود که بسرعت در افواه مردم افتاد و شهرت یافت. فرازی از این شعر چنین بود:
شنیدم من جوانی روستایی
سوی تهران پرغوغا سفر کرد
به سوی دکّهٔ میوه فروشی
قضا را د ر خیابانی گذر کرد
زن زیبای مینی ژوپ پوشی
در آن دکه از او جلب نظر کرد
که عریان کرده اندام هوس خیز
به پا از عضو خود، صد شور و شر کرد
جوان را رفت هوش وطاقت از دست
به سویش حملهای چون شیر نر کرد
بسی مشت ولگد بر وی پراندند
کزین بیشک بباید دفع شر کرد
نه جایهای وهوی و بدگمانی ست
که اینها ماجراهای جوانی ست
از جمله اشعار دیگری که شهرت یافت و به کرات توسط مردم تکرار میشد، دوبیتی زیر بر وزن دوبیتی های خیام و کار من در توفیق بود:
در چار ره ســد علی رفتم دوش
دیدم دوهزار دختر مینی پوش
هریک به زبان حال با خود میگفت
کو آن عمله، کجاست آن میوه فروش!
بعدها با دست به دست شدن این نسخه، رباعی با صور دیگر نیز رایج شد:
در چار راه سید علی رفتم دوش
دیدم دو هزار دختر مینی پوش
با حسرت و افسوس به هم میگفتند
کو آن عمله؟! کجاست آن میوه فروش!
و یا با اندکی تفاوت به صورت ذیل:
رفتم به سه راه سید علی دوش
دیدم 2000 دختر مینی پوش
با ناز و ادا و عشوه هی میگفتند
کو اون عمله، میوه خر و میوه فروش؟!
در ارتباط با این رویداد تاریخی(!) ترانهها و تصنیف های متعددی هم ساخته شد که از جمله آن تصنیف ها که نخستین بار در برنامه رادیویی معروف صبح جمعه با شما اجرا شد تصنیف زیر بود که با آهنگ مشهور قطعهٔ معروف ابوالحسن صبا با نام محله سنگ تراشون خوانده میشد:
عمله خورد و خسته کنار جو (ب) نشسته
مینی ژوپ ها کنارش میرن دسته به دسته
دیگه نوموروم، دیگه نوموروم، دیگه نوموروم ولایت! [دیگه نمیرم، دیگه نمیرم، دیگه نمیرم ولایت] مو دیگه نوموروم ولایت [من دیگه نمیرم ولایت]
همون عملهٔ کلنگ به دوشوم دیگه نوموروم ولایت همون عمله سبیل کولوفتوم دیگه نوموروم ولایت دیگه نوموروم ولایت!
اگرچه دربارهٔ این رویداد و در جزئیات روایت آن مختصات دقیقی همچون زمان و مکان وقوع ماجرا (تابستان 1346، میوه فروشی واقع در محله سرچشمه حوالی چهارراه - یا در آن ایام: سه راهی سیدعلی - روبروی بیمارستان امیراعلم و …) بیان شده که آن را واقعی مینمایاند و افزون بر این کثرت نقل این رویداد در افواه و بازتاب و انعکاس وسیع آن حتّی در رسانههای جمعی آن روزگار و تأثیرگذاری شگرف آن بر جامعهٔ ایرانی که بازتاب آن را میتوان در اشعار و تصنیفهای ساخته شده در مورد آن دریافت؛ و … همه و همه به نفع واقعی بودن این واقعه هستند، امّا برخی نیز این ماجرا را تنها داستانی ساخته و پرداخته شده ذهن طنز نویسان نشریه فکاهی توفیق دانستهاند.
سلاخی در کنسولگری عربستان سعودی
پروندهء مبهم سرنوشت جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد رژیم سعودی رفته رفته به داستانی جنایی و ترسناک تبدیل شده است.
اکنون خبر می رسد برادر جمال خاشقچی را هم به قتل رسانده اند.
طبق اعلام برخی روزنامه های عربی،چند نقاب دار به منزل احمد خاشقچی برادر جمال خاشقچی حمله کردند و وی را کشتند.جسد وی در حالی که سرش به شکل وحشیانه ای بریده شده بود، شناسایی شد. همسر وی هم بر اثر ضربات خنجر به سینه اش، کشته شد.
همزمان روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در گزارشی تکاندهنده اعلام کرده که یک تیم ۱۵ نفره از سوی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی ماموریت داشتند در کنسولگری این کشور در ترکیه منتظر ورود جمال خاشقچی باشند و وی را به قتل برسانند.
روزنامه نیویورکتایمز نوشته که در میان این تیم 15 نفره، « یک پزشک متخصص بریدن استخوان که ماموریت وی تکهتکه کردن استخوانهای خاشقچی پس از مرگ او بوده » هم حضور داشته است.
روزنامه « دیلی صاباح » چاپ ترکیه هم با انتشار تصاویر 15 شخص که گفته میشود از اتباع عربستان سعودی هستند، گزارش داد که این افراد یک ساعت پیش از ورود خاشقچی وارد این ساختمان شده و سه ساعت پس از ورود وی، از آن خارج شدند.
بر اساس گزارش منابع امنیتی ترکیه، این 15 نفر که در بین آن ها مقامات سعودی نیز دیده میشوند، با دو هواپیمای جت خصوصی وارد استانبول شدند و بعد از ناپدید شدن خاشقچی، ضمن تقسیم شدن به دو گروه، به دبی و قاهره پرواز کردند.
نیویورکتایمز هم در این باره به نقل از مقامهای ارشد ترکیه گفته است که « این تیم ضربت، عملیات قتل و تکهتکهکردن خاشقچی را دوساعته به اتمام رساند و بلافاصله کنسولگری را ترک کرد ». دیلی صاباح ضمن دخیل دانستن این 15 نفر در « شکنجه » و سپس « به قتل رساندن » روزنامهنگار سعودی در ساختمان کنسولگری در استانبول، نام آن ها را نیز اعلام کرد.بر اساس گزارش فارس، نام و تصویر « صلاح محمد الطبیقی » با نام و چهره مدیر بخش پزشکی قانونی ادارهکل مدارک جنایی در سازمان امنیت عمومی عربستان سعودی تطابق کامل دارد.
یک مقام ترکیهای نیز به « نیویورک تایمز » گفت که این 15 مظنون همگی عضو رژیم سعودی و سرویسهای امنیتی هستند.
وی تایید کرد که یکی از آن ها متخصص کالبدشکافی پزشکی قانونی ریاض بوده که به احتمال زیاد برای قطعه قطعه کردن بدن خاشقچی به کنسولگری ریاض در استانبول رفته بود.
اگر قطعیت دستداشتن عربستانسعودی در ناپدیدشدن خاشقچی تایید شود، این موضوع حاوی دو پیام است؛ نخست این که سعودیها از طریق گزینش شخصی مشهور و معروف در سطح رسانهای، عربی و جهانی مانند جمال خاشقچی میخواهند به مخالفان خود بگویند به هیچوجه با آن ها مسامحه نخواهند کرد و عربستان سعودی تغییر کرده است و کسی که با ما نباشد علیه ماست و همه اقدامات لازم از جمله ربودهشدن و کشتهشدن علیه او انجام خواهد شد. پیام دوم این است که میخواهد بیشترین سطح ممکن از خبرسازی رسانهای را در چارچوب طرح خود به منظور ترساندن همه مخالفان به کار بگیرد. در تایید این مقوله، مدیر اجرایی بخش غرب آسیای دیدهبان حقوق بشر میگوید: « این گونه اقدامات نمایانگر ماهیت معمر قذافیگونه ولیعهد سعودی است و فراتر از آن حاوی این پیام او به عربستانیهای داخل و خارج از کشور است:
"بهتر است دهانتان را ببندید».
امتحان استقامت!
در سال 1930 میلادی تعداد سی نفر از کارگران کارخانه اتومبیل سازی آئودی آلمان برای نشان دادن استقامت خودرو، روی سقف آن ایستادند و عکس گرفتند!
من هم چند سال قبل بی احتیاطی کردم و به ماشین تولید داخل یکی از دوستانم خیلی آهسته تکیه دادم بدنهش فرو رفت و حسابی قر شد!