19 آذر ماه 1397 ـ 10 ماه دسامبر 2018

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

جمع آوری دلار آمریکا جهت رعایت دستورات شرعی!

در دورهمی هفته گذشته چند نفر از بازماندگان دار و دسته مرحوم مغفور شیخ اکبر رفسنجانی (غریق استخر فرح پهلوی) زیر تابلوی حزب کارگزاران سازندگی و نوازندگی (!) یکی از اساتید اقتصاد در اظهاراتی تورم پاره کننده شصت هفتاد درصدی کنونی و رسیدن قیمت ارزهای خارجی به سقف آسمان را بی ارتباط با تحریم ها دانست و گفت طی چند ماه گذشته مبلغ ناچیزی در حدود 30 میلیارد دلار در دولت حاج آقا روحانی گم شده است!

قبلا هم در مورد جمع آوری یک و دو و سه میلیارد دلار و یا چهار میلیارد یورو توسط مدیران مومن و خدا ترسی که به اندازه یک کف اتو جای مهر روی پیشانی دارند مطالبی منتشر شده بود که عوام الناس به آن اختلاس دلاری می گویند!

بر اساس تحقیقات انجام شده 30 میلیارد دلار و یا میلیاردها دلار و یوروی قبلی گم و گور نشده و جایشان امن است!

همانطور که می دانید در اسلام عزيز اسماء الهی حرمت شرعی دارند و نباید خدای ناکرده زیر دست و پا بیفتند. حتی در ادارات و موسسات نظام مقدس موقع پاره کردن کاغذ های آرم دار که نشان حکومت اسلامی و یا عبارات و آیات مقدسی روی آنها درج شده آن قسمت را می برند و در می آورند و با احترام در باکس مخصوصی می گذارند تا چه رسد به نام خداوند جل و جلاله!

پر واضح است در نطام مقدس و الهی که مسئولان و مدیران آن از برکت اسلام به نان و ابی رسیده اند احترام به مقدسات و اسماء الهی توسط این مدیران بیشتر از مردم عادی که دست شان به دلار و یورو نمی رسد رعایت می گردد!

به همین خاطر چون بر اسکناس های دلار آمریکای بی دین نام خداوند متعال نقش شده است (IN GOD WE TRUST) مدیران با دین و ایمان به خاطر آنکه خدای ناکرده به نام مقدس خداوند بی احترامی نشود دلارها را تا آنجا که در توان مدیریتی ایشان است جمع آوری کرده و به محل های امن، که امکان بی حرمتی وجود ندارد (!) منتقل و به حساب خود و اعل بیت در بانک های مطمئن خارجی گذاشته اند!

حتی بعضی مومنین مثل حاج آقا خاوری رئیس سابق بانک ملی چون مشاهده کرده اند در بانک های ایرانی چندان احترام دلار را نگه نمی دارند میلیاردها دلار را برداشته و همراه خود به کانادا برده اند تا از بی احترامی احتمالی دور نگه دارند!

بنابراین این 30 میلیارد دلار هم گم نشده و بلکه برای رعایت اصول شرعیه و احترام به اسماء الهی به محل امنی منتقل گردیده است!

 

مژده: تولید فرزند شامل تحریم ها نمی شود!

خوشبختانه تولید مثل جزو تحریم های آمریکا نیست و رعایا اگر همت کنند می توانند چرخ های این تولید ملی را به حرکت در آورده و یکی مثل خود (بیکار، بی آینده، بدهکار، مستاصل، زیر خط فقر و...) را تولید و به جامعه تحویل نمایند!

پیرمرد 83 سالهء آذربایجانی (عجب شیری) به تازگی صاحب فرزند پسری شده که با فرزند اول اش 53 سال اختلاف سنی دارد!

 

تحصيلات متناسب با بازار کار

تاکنون تصور می شد همه عزیزانی که زیر پل سیدخندان و سر چهارراه ها بیتوته کرده و منتظر هستند معمار و بنایی بیاید و آنها را به عنوان راننده فرقون یا چاهکن یا برای عملگی سر ساختمان ببرد یک عده منتظر الوکاله یا منتظر الوزاره بی سواد هستند که از پشت کوه ها به شهر هجوم آورده اند اما با اظهارات معاون یکی از دانشگاه های کش ور که خودش سوادآموز کلاس نهضت سواد آموزی است معلوم شد این عزیزان که سر چهار راهها و زیر پل های هوایی رهاسازی شده اند فارغ التحصیلان مقطع دکترای (غیر پزشکی) دانشگاه های کش ور هستند که چون آقازاده و یا داماد شخص مهمی نیستند بیکار مانده اند!

در نتيجه می توان گفت علت بیکاری یکصد هزار دکتر در این مملکت سیاست غلط آموزشی است که مناسب مشاغل موجود در مملکت دکتر تربیت نمی کند.

مثلاً تربیت دکتر در رشته ادبیات فارسی در مملکتی که در برنامه های تلویزیونی آن مجری و میهمان برنامه دست از دهان کشیده و مرده و زنده یکدیگر را آب می کشند چه فایده ای دارد، و به چه درد جامعه ای که در پیاده روها و معابر عمومی همه بلند بلند به مدیران ضعیف و زبون و رانتخوار مملکت فحش زن و بچه می دهند دارد؟

یا فی المثل به چه درد می خورد ایجاد رشته هایی نظیر دکترای علوم انسانی در مملکتی که انسانیت را باید در موزه ها جستجو کرد و چهره های هنری مشهور و فعالان سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب آن (سلبریتی ها) به بهانه کمک به زلزله زدگان پول جمع می کنند و بدهی بانکی خود را می پردازند!

وقتی دانشجویی در رشته ای که به کار این مملکت خاص در جهان نمی آید تحصیل می کند و با گرفتن درجه دکترا فارغ التحصیل می شود نتیجه اش این است که مثل خود وزیر کار بیکار می ماند!

دانشگاه های کش ور باید تحصیلات را کاربردی و مناسب بازار کار موجود در ایران امروز کنند و در رشته های زیر دکتر تربیت نمایند!

✔ دکترای رشته تخلیه چاه!

✔ دکترای رشته پیک موتوری!

✔ دکترای رشته تولید و توزیع مشروبات الکلی تقلبی!

✔ دکترای رشته نوحه خوانی و رجاله گری و دجالی و خار پشتگی! (برای فارغ التحصیلان این رشته همیشه و در هر نوع حکومتی کار هست! )

✔ دکترای آموزش نحوه صحیح شنای زیرآبی به سیاست پیشگان بخت برگشته در استخر فرح

✔ دکترای رشته خرده فروشی بنگ و هروئین و گراس و گل و غیره و ذالک..

✔ دکترای رشته کارگری قهوه خانه و متخصص قلیان چاق کردن!

✔ دکترای رشته پا اندازی! (با گرایش اصلاح طلبی و غربگرایی!)

✔ دکترای رشته پشت هم اندازی و دله دزدی با گرایش رشوه خواری و حق و حساب گرفتن!

✔ دکترای رشته دویدن پشت اتومبیل رئیس جمهور و مسئولین (مثل ایام جاهلیت!) و دریافت ساندیس و چک پول!

دکترای رشته شیشه اتومبیل پاک کنی سر چهارراه ها!

✔ دکترای رشته عراقی گردانی (تور لیدر برادران عراقی شدن!) در مشهد مقدس!

✔ دکترای جعل دکترای تقلبی گلاسکوی انگلیس و آکسفورد و سوربن فرانسه با استفاده از فتوشاپ و مهر تقلبی و فروش به دولتمردان نظام مقدس!

✔ دکترا در رشته زباله گردی و خوردن غذای دست دوم!

✔ دکترا در رشته چاپلوسی و تملق گویی و دست بوسی (با گرایش خ... مالی!) برای رسیدن به مناسب بالای دولتی!

به هر حال دانشگاه ها باید در رشته هایی که چرخ اقتصاد مملکت روی آنها می چرخد نیرو تربیت کنند تا فارغ التحصیلان دانشگاه ها پس از سالها تلمذ و حرام کردن عمر و پول خود و خانواده اشان وقتی از دانشگاه با درجه دکترا بیرون می آیند بیکار و لنگ یک لقمه نان نمانند!

  

 نمایندگان اصفهان استعفای خود را پس گرفتند!

نمایندگان استان گز پرور اصفهان و خاستگاه بریونی ایران که در یک اقدام تئاتری در اعتراض به عدم تخصیص بودجه برای امور آب رسانی این استان دسته جمعی استعفا داده بودند، پس از چند روز اطراق در زیر پل سیدخندان و سر چهارراه ها چون کار گیر نیاوردند مجددا به مجلس باز گشته و استعفای خود را پس گرفتند!

نمایندگان نادم که با سرافکندگی به مجلس باز گشته بودند به سایر همقطاران خود در مجلس گفته اند ما خواستیم ادای نمایندگان مجالس کشورهای مترقی و دموکراتیک را در بیاوریم و خودمان را مطرح کنیم، و تصور می کردیم اگر استعفا بدهیم اصفهانی ها نامه فدایت شوم می نویسند و از ما می خواهند به مجلس برگردیم (!) یا رئیس مجلس و سایر نمایندگان عکس العملی نشان می دهند و خواستار باز گشت ما به محل بخور و بخواب مجلس می شوند! اما هیچکس ما را تحویل نگرفت و اصلا غیبت ما در مجلس احساس نشد. حتی بعضی همکاران مجلسی از رفتن ما خوشحال شده و در این چند روزی که ما نبودیم سهمیه چلوکباب ما را گرفته و خورده اند!

تصور ما این بود که اگر مجلس را ول کنیم بیرون کار گیرمان می آید اما در این چند روزی که کمچه و ماله و تیشه دست گرفته و زیر پل سیدخندان نشسته بودیم کارفرماها به تصور اینکه افغانی هستیم ما را سرکار نبرده و از سایر عمله ها استفاده کردند!

یکی از نمایندگان مستعفی هم گفت در این چند روزی که از نمایندگی استعفا داده و دنبال یک کار آبرومندی می گشتیم تا نان حلالی بخوریم متوجه شدیم در این مملکت حتی عملگی هم تخصص می خواهد و تنها وکیل مجلس و وزیر و مدیرکل و مقامات عالیه احتیاجی به سواد و تخصص و عقل و شعور ندارند!

 

آقازاده ها دارن میان!

انتصاب بچه یک چهره معروف توسط پسرخاله اش به مقامی در دم و دستگاه تلویزیون (که خود این پسرخاله هم با رانت شوهرخاله به ریاست و کیاست رسیده است!) بار دیگر حواس ها را از گرانی پاره کننده، که حتی داد و فریاد رئیس سازمان انرژی هسته ای را درآورده (!) به هجوم آقازاده ها به مناصب و مقامات بالای کش ور معطوف کرده است!

در حالی که اکثر تحصیل کرده های دانشگاهی و حتی دارندگان مدارک دکترا بیکار هستند و از پدر بازنشستهء خود پول تو جیبی می گیرند مدیران و مسئولان و مقامات کله گنده که چهل سال است از پشت اسب قدرت پائین نمی آیند و خودشان هم زیادی هستند فرزندانشان را با توصیه و پارتی بازی پشت میزهای نان و آبدار نصب می کنند!

بچه های یکی، بزرگ ترین مقاطعه کار طرح های دولتی می شوند. بچه دیگری عضو ده ها هیئت مدیره شرکت های دولتی می گردد. بچه غریق استخر فرح پهلوی رئیس شورای ده طهران می شود. بچه اون یکی ده ها هولدینگ بزرگ تجاری و صنعتی و پتروشیمی به بدن می زند. دیگری بچه کوچکش را به سمت مشاور خود می گمارد!

حتی کار از بچه بازی گذشته و دامادها را هم سرکار می گذارند که نمونه های فراوانی دارد؛ مثل داماد وزیری که عشق اقامت در انگلستان داشته و با توصیه پدر زن رئیس شعبه دانشگاه آزاد در انگلستان شده و دست ضعیفه خود را گرفته و به ام القرای جهان اسلام رفته و با حقوق و مزایای نجومی ارزی در لندن رحل اقامت افکنده است!

در حالی که به گفته مقامات رسمی 13 میلیون جوان ایرانی سن ازدواج را از دست داده و موهایشان مثل دندان هایشان سفید شده است نتیجه کم سن و سال فلان آدم که پیش پدرش مشاور است و از بیت المال ارتزاق می کند، با نوه یک سلبریتی مذهبی دیگر ازدواج می کند و حالشو می برد!

به هر حال انتصابات اخیر نشان می دهد رعایا دلخوش به این نباشند که مقاماتی که چهل سال است خود را به مردم حقنه کرده و با سوء مدیریت و فساد مالی و اقتصادی و سوء تدبیر به ملک و ملت تغوط کرده اند به علت کهولت سن و از کار افتادن مشاعر و کلنگی شدن جسم و جان در حال رفتن هستند و فضا برای تنفس باز و نور امیدی تابیدن خواهد گرفت!

مملکت ارث پدری آقایان است و از هم اکنون سرگرم تقسیم ارثیه بین بچه هایشان هستند و در صورتی هم که بروند فرزندانشان در خدمت رعایا خواهند بود

سعدی علیه الرحمه در همان هفتصد سال قبل در مورد این وضعیت حرفی زده که با کمی دستکاری ما چنین است:

وقتی افتاد فرصتی در کار / هر کس از گوشه‌ای چپاول کرد

بی سوادان پاک بی عرضه / به مقامات دولتی جستند

پسران وزیر ناقص عقل / به ادارات دولتی رفتند!

بازگشت به خانه