3 دی ماه 1397 ـ 24 ماه دسامبر 2018

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

 

بالا رفتن نرخ برابری پسته با ارزهای خارجی!

     پرسش: با چند عدد پستهء دانه ای 1500 تومان چه اقلامی را می شود خرید؟!

     پاسخ: بفرمائيد، اين هم يک محاسبهء دندان شکن!

 

پرسش ملی!

     در سال 57 امام خمینی گوشت یخ زده را حرام اعلام کرد.

     پس چگونه است که ما این روزها سه مثقال از همان گوشت یخ زده را باید با کارت ملی و نصف روز ایستادن در صف بخریم؟

 

شلغم خوری سفیر کبیر

     به نظر می رسد با بازگشت تحریم ها و رفتن شرکت های آلمانی از ایران و تعطیل روابط اقتصادی و رکود در روابط سیاسی در سفارت کاری برای انجام دادن وجود ندارد و بعید نیست همین روزها مشهدی میشائیل کلور- برشتولد سفیر کبیر آلمان را در حال دستفروشی در کنار پیاده روی میدان هفت تیر یا انقلاب مشاهده کنیم!!

     مشهدی میشائیل کلور- برشتولد، سفیر کبیر آلمان، سخت تحت تاثیر نحوه زندگی اجتماع در ایران قرار گرفته و اگر کسی او را نشناسد خیال می کند از قناری بازهای کوچه مرغی ته مولوی است!

     ايشان بزودی پس از پایان کار روزانه با نیسان آبی در سطح شهر بارکشی می کند، به پابوس امام رضا (ع) رفته و مشهدی شده است، در هوای سرد از فروشندگان دوره گرد شلغم خریده و کنار پیاده رو به بدن می زند، آش نذری می پزد و در خانه های مردم می برد و و و...

 

کانال مالی اروپا «آب باریکه» شد!

     با آنکه آمریکا توافق "برجام" را پاره کرده است اما حکومت اسلامی با قدرت تکه پاره های آن را حفظ می کند!

     اروپا که برای باقی نگاه داشتن حکومت اسلامی در "برجام" قول ایجاد ساز و کار مالی (شبه سوئیفت) را به ایران داده بود تا آب باریکه ای برای حفظ اقتصاد نیمه جان ایران حفظ شود در عمل برای وفا به وعده خود امروز و فردا می کند!

     حفظ برجام تا حدود زیادی به ایجاد این کانال مالی (آب باریکه!) بستگی دارد، چرا که اگر این "آب باریکه" در برابر تحریم‌های همه ‌جانبهء آمریکا نباشد، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا به ایران به حداکثر میزان خود خواهد رسید و چه بسا غیرقابل تحمل گردد!

     با خروج یک جانبهء ایالات متحده آمریکا از "برجام"، این توافق هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های جهانی در حقیقت مُرده است؛ اما برخی هنوز معتقدند با تنفس مصنوعی اروپا، روزنه‌ء امیدی برای جستن از خطر مرگ هست! و می‌توان شعله کم‌فروغ این شمع رو به خاموشی را همچنان روشن نگاه داشت!

     حکومت اسلامی و شش قدرت زورگوی جهانی در چارچوب توافق هسته‌ای موسوم به "برجام" تعهداتی دوجانبه داشته و دارند؛ ایران بنا به اذعان آژانس بین المللی انژی هسته‌ای که مرجع صاحب صلاحیت برای قضاوت درباره برنامه هسته‌ای ایران است، تا کنون به همهء تعهدات خود در قالب برجام پای ‌بند بوده است؛ اما با خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریم‌های سابق آمریکا علیه ایران و حتی افزودن بر آنها، کفهء دیگر ترازوی برجام که ناظر بر تعهدات "5+1" است، بسیار سنگین شده و تعادل برجام به هم خورده است.

     طبیعی است که هر قرارداد و پیمانی دو طرف دارد و وقتی در یک طرف ماجرا خلف وعده‌ای صورت می‌گیرد تعادل آن قرارداد به هم خورده و این حق در طرف دیگر قرارداد ایجاد می‌شود که قرارداد را فسخ کند.

     اما حکومت اسلامی با آنکه بارها تهدید کرده بود در صورت خروج آمریکا از برجام این قرارداد را پاره خواهد کرد تا کنون لوطی گری کرده و ضمن باقی ماندن در برجام و تلاش کرده است آمریکا را در میان کشورهای موسوم به 1+5 و در صحنه جهانی منزوی کند!

     در این غائله اروپایی‌ها، علیرغم آنکه قدرت رویارویی با آمریکا را ندارند، مذبوحانه اصرار به حفظ برجام و کارایی آن دارند و در ماه‌های گذشته با حفظ رایزنی‌های خود با ایران از حکومت اسلامی خواسته‌اند در برجام باقی بماند. (و به نظر می رسد اگر همه کشورهای 5+1 هم از برجام خارج شوند حکومت اسلامی به تنهایی در برجام باقی خواهد ماند! )

     اروپایی ها به ایران وعده ای پوچی داده‌اند که یک کانال جدید نقل و انتقالات مالی برای ادامه ارتباط پولی با ایران ایجاد کنند که به علامت اختصاری کلمات لاتین آن، "SPV" است.

     اما انتقادات صریح مقامات حکومت اسلامی از اروپا به خاطر تعلل در گشایش رسمی این کانال و از سوی دیگر پاسکاری‌های مکرر بین کشورهای اروپایی برای میزبانی از مقر و "دفتر و دستک" این موسسه، باعث شده تا ناظران به تاسیس آن بدبین شوند.

     حفظ تتمه برجام تا حدود زیادی به ایجاد این کانال مالی وابسته شده است، چرا که اگر این "آب باریکه" در برابر تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا نباشد، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا به ایران به حداکثر میزان خود خواهد رسید و به طور عملی فایده ای از عمل به تعهدات برجامی ایران باقی نخواهد ماند.

     "این دست آن دست" کردن اروپا برای گشایش رسمی SPV، کانال ارتباط مالی با ایران، تا حدود زیادی ناشی از هراس اروپایی‌ها از احتمال اعمال تحریم‌های واشنگتن علیه آنها و نشانه‌ای از این امر است که دولتمردان و سیاستمداران قاره سبز قادر و مایل به پرداخت هزینه برای حفظ برجام نیستند.

     اگر سازوکار ویژهء مالی اروپا با ایران SPV به فرجام نرسد، برجام دیگر برای ایران حتی از اندک مزیت‌های متصور خود نیز تهی خواهد شد و به احتمال فراوان حکومت اسلامی راهکارهای دیگری برای آینده ترسیم خواهد کرد.

     به نظر می رسد تعلل اروپایی‌ها و جدی نبودن آنها در گشایش سریع "SPV" به دلیل اطمینان خاطر آنها از باقی ماندن ایران در برجام است!

     در قالب این تحلیل، اروپایی‌ها بر این گمانند که ایران گزینه‌های دیگری جز تکیه کردن به برجام ندارد و هر گزینه دیگری به جز این، هزینه‌های سنگینی برای حکومت اسلامی خواهد داشت.

     شاید به همین خاطر بوده است که طی روزهای گذشته لحن مقامات تهران در قبال اروپایی‌ها کمی تند و تیز شده تا به آنها بفهماند این گونه نیست و در صورت تعلل بروکسل در گشودن منفذی در برابر تحریم‌های آمریکا برای اقتصاد ایران، دولتمردان ایران گزینه‌های دیگری خواهند داشت و تا ابد منتظر تعلل اروپایی‌ها نخواهند ماند. سخنان هشدار گونه حاج عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران و نیز لحن علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار دیروز با جرمی هانت وزیر خارجه بریتانیا در تهران، حاکی از این مساله است.

     اروپایی‌ها برای حفظ برجام باید هزینه بدهند و این هزینه در کوتاه و میان‌مدت ایستادگی در برابر دولت ترامپ است. این کاری است که بیشتر اروپایی‌ها دوست دارند انجام دهند اما مشکل از اینجاست که اقتصاد و سیاست الزاما در دو مسیر یکسان سیر نمی‌کنند و وقتی از اقتصاد اروپا سخن می‌گوییم مراد و منظور شرکت‌های خصوصی هستند که ترجیحات، اولویت‌ها و منافع اقتصادی خود را ملاک قرار می‌دهند و این شرکت‌ها به دولت‌های اروپایی پاسخگو نیستند و به هیات مدیره خود پاسخگو هستند و برای آنها تنها و تنها بیلان سالانه عملکرد سود و زیان مهم و تعیین کننده است.

     حکومت اسلامی نباید انتظار داشته باشد که اروپایی‌ها برای مثال " گوش رییس شرکت‌هایی چون زیمنس، پژو، توتال و... را بِکِشند و آنها را به ایران بازگردانند " بلکه انتظار منطقی تهران از اروپایی‌ها باید این باشد که حدااقل به اندازه تشکیل یک موسسه فراملی مالی برای ادامه ارتباطات مالی و اقتصادی با ایران تحت تحریم‌های آمریکا، پایمردی نشان داده و قادر به پرداخت هزینه باشند.

     این کمترین کاری است که اروپایی‌ها برای تشخص سیاسی و پرستیژ بین‌المللی خود باید انجام دهند. سیاستمداران اروپایی هنگام سخنرانی‌ها و اعلام مواضع سیاسی همواره از اینکه در نقش " طفیلی " آمریکا باشند دوری جسته و برای خود شانی همسان و همسنگ با یک بلوک قدرت جهانی قایل‌اند، حالا شاید زمان آن رسیده که نخستین قدم محکم خود را برای استقلال از آمریکا – آن هم آمریکای ترامپ که مواضع و سیاست‌های آن حتی برای نزدیکترین متحدان سنتی واشنگتن هم " حال‌به‌هم‌زن " شده است - بردارند و " هزینه‌ای مقدس " در راه استقلال و تشخص بین‌المللی خود به جان بخرند.

     حکومت اسلامی نباید تا به ابد منتظر اروپا بماند و تا اینجای کار هم خیلی صبوری به خرج داده(!) شاید مهم‌ترین دلیل این صبوری این بوده که آمریکای ترامپ را از منظر سیاسی در جهان بیش از پیش منزوی کند.

 

 توليد «پفک» کودکان از غذای گاو و گوسفند

     با اعلام رسمی سخنگوی سازمان غذا و دارو،مشخص شده است که شرکت معروف تولید "پفک" های شور و بیماری زایی که با افزودن رنگ های غیر مجاز و نمک غیر استاندارد موجب کاهش سن سکته در ایران و افزایش بیماری فشار خون در کشور شده اند، برای هرچه بیشتر پر کردن جیب خود ذرت مخصوص تغذیه گاو و گوسفند و استفاده در مرغداری ها را که برای انسان بیماری زا و خطرناک است سالها به خورد مردم داده اند!

     پخش تبلیغات و تیزرهای گسترده این شرکت از شبکه های تلویزیونی و تشویق مردم به خوردن پفک هایی که با غذای گاو درست شده اند در حالی است که وزارت بهداشت مرتبا مردم را به امساک از نمک اضافی دلوت می کند و نسبت به افزایش بیماری فشار خون و سکته در ایران ابراز نگرانی می کند.

     به گفته سخنگوی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت سلامت و ایمنی مردم و بویژه کودکان به خاطر استفاده از اسنک های تولید شده از ذرت تراریخته مخصوص دام به خطر افتاده است!

     سخنگوی سازمان غذا و دارو فاش ساخت که ذرت‌هائی که به منظور تامین خوراک دام به کشور وارد شده بود، توسط دو برند معروف (چ) بدون انجام آزمایش‌های لازم برای تولید پفک های ناسالم، استفاده شده اند.

     طبق بررسی‌های به عمل آمده مشخص شد که بخشی از محموله‌های وارداتی فرآورده‌ها در برخی از کارخانه‌های مواد غذایی پس از فرآوری مختصری به عنوان مواد اولیه مصارف انسانی از قبیل اسنک و غیره مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ این محموله تنها برای مصرف دام مجاز است و استفاده از این محموله حتی برای کشت مجاز نیست.

     با توجه به اینکه بهای ذرت مخصوص دام در بازارهای جهانی تقریبا یک سوم قیمت ذرت مخصوص تغذیه انسان است سودجویان با به خطر انداختن جان انسان ها اقدام به پرکردن هرچه بیشتر جیب خود کرده اند.

     طبق مقررات ارزی بانک مرکزی، ذرت دامی با ارز دولتی و ذرت خوراکی با ارز سامانه نیما وارد بازار می‌شود و به همین دلیل این دو برند معروف با ارز دولتی غذای دام وارد کرده و به مصرف خوراک انسان (تولید پفک) رسانده اند!

     سخنگوی سازمان غذا و دارو با اشاره به اینکه هزینه ذرت با ارز سامانه نیما 2 برابر ذرت با ارز دولتی است، بیان کرد: در تامین ذرت دامی از منابع ارز دولتی استفاده می‌شود، اما ارز سامانه نیما به ذرت خوراکی تعلق می‌گیرد که قیمت آن حدود 2 برابر ارز دولتی است.

        ذرت‌هایی که برای فرآورده‌های غذایی انسانی استفاده می‌شود، از نظر ایمنی و سلامت با خوراک دام تفاوت دارد؛ سازمان غذا و دارو به عنوان یک اصل کلی، با این موضوع قطعا برخورد قانونی خواهد کرد این رویه خلاف قانون است و باید این برخورد قانونی در تمام حلقه‌های زنجیره تولید لحاظ شود.

     اگرچه سازمان غذا و دارو فقط به استفاده از خوراک دام در تهیه پفک اشاره کرده است اما گفته شده که این شرکت ها از رنگ های غرر خوراکی و مضر و روغن های صنعتی و نمک غرر بهداشتی و مضر هم در محصولات خود استفاده می کنند که از چشم بازرسان سازمان غذا و دارو سالها پنهان مانده است.

     در کشورهای پیشرفته جهان استانداردهای سختگیرانه ای برای تولید مواد خوراکی وجود دارد و تقلب در تولید مواد غذایی که با جان مردم سر و کار دارد جرم جنایی درجه اول می باشد.

 

 نماینده مردم یا کارچاق کن واردکننده خودرو؟!

     انتشار ویدئویی که فحاشی یک نماینده مجلس را به یک کارمند گمرک نشان می‌دهد موجب بروز جنجال تازه ای در فضای سیاسی و اجتماع ملتهب این روزهای کش ور شده است!

     بطوری که در این ویدیو مشهود است نماینده سراوان در مجلس شلم شوربا به اتفاق یک واردکننده خودروهای لاکچری از کارمند وظیفه شناس گمرک تقاضایی را مطرح می کند و کارمند گمرک به وی می گوید: "نمیشه!"

     نماینده مجلس (که در راس امور است!) مجددا مطلبی به کارمند وظیفه شناس می گوید و کارمند می گوید: "ما از شما دستور نمی گیریم!"

     در این موقع نماینده مجلس که از قضا عصو کمیسیون اموزش و فرهنگی مجلس هم هست فرهنگ خود را نشان داده و به کارمند گمرک فحاشی می کند!

     گفته شده که این نماینده فحاش استاد دانشگاه هم هست!

     پیشنهاد ما این است با توجه به ادب و فرهنگی که این نماینده مجلس شلم شوربا (عصاره فضائل ملت) از خود نشان داده است ایشان را به ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم منصوب کنند!

     از همه فکاهی تر اینکه نمایندگان مجلس بجای آنکه این همکار فحاش خود را مورد عتاب قرار دهند چهارصد امضاء جمع کرده اند تا وزیر دارایی و امور اقتصادی را به خاطر گوش نکردن به خواسته غیرقانونی ممد باسط استیضاح کنند! (چون ممکن است فردا روزی آنها هم از کارمندی خواسته نامشروعی داشته باشند و همین وضعیت پیش بیاید! )

     فحاشی و رد و بدل کردن الفاظ زشت و توهین آمیز طی دهه های گذشته رواج پیدا کرده و شنیدن فحش های پائین تنه ای در خیابان ها و معابر امری عادی است!

     در مجلس هم بارها نمایندگان به جان هم افتاده و ضمن ضرب و شتم فحاشی کرده اند!

     سقوط اخلاقی و فرهنگی روز افزون جامعه در حالی است که ده ها بنیاد و موسسه و نهاد فرهنگی (علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و فرهنگستان) همه ساله بودجه کلانی از دولت می گیرند تا سطح فرهنگی جامعه را ارتقاء بخشند!!

     بعد از آبروریزی به وجود آمده ممد باسط درازهی با گول مالی سر مردم عصبانی (فرار به جلو) کلیپ منتشر شده را دستکاری شده دانست! در حالی که متخصصان امر می گویند در ویدیوی منتشر شده دست برده نشده است!

     وزیر دارایی و امور اقتصادی هم بجای حمایت از کارمند وظیفه شناس خود از نمایندگان مجلس عذرخواهی کرده است!

     با این تفاصیل چون به نظر می رسد در آینده هم شاهد این سوء استفاده ها از رانت نمایندگی باشیم، و نمایندگانی که با دیدن یک ضعیفه موبور ایتالیایی (موگرینی) در مجلس برای گرفتن سلفی با وی به سر و کله هم می زنند و در مواردی دیده شده با هم کتک کاری کرده دست از دهان می کشند و چیزهای بدی به خورد هم می دهند(!) جا دارد فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای فحش های رکیک معادل سازی کند تا نمایندگان ضمن فحش دادن به جناح مقابل و یا موکلین خود و کارمندان وظیفه شناس دولت که زیر بار خواسته های نامشروع آنها نمی روند، در عین حال رعایت ادب را هم کرده باشند!

     فی المثل بجای مدفوع انسانی که این نماینده مجلس حواله کارمند گمرک کرده است بگویند: "غذای دست دوم!" چون مدفوع در واقع غذایی است که قبلا همین نماینده هم خورده است!

     یا بجای اسم بردن از آن بخش از بدن و حواله دادن به دهان جناح مقابل بگویند "وسیله تولید مثل!" یا بجای عبارت زشت " خواهر... " بگویند: " خواهر نیکوکارت را... " و قس علیهذا!!

     باری، مجلس دو روز پشت سر هم جلسه غیرعلنی داشت تا از فحاشی نماینده‌ای که گفته می‌شود برای کارچاق‌کنی یک وارد کننده خودروهای قاچاق به گمرک رفته بود، دفاع کند!

     هر دقیقه برگزاری جلسه مجلس حدود 25 میلیون تومان آب می‌خورد. یعنی ساعتی یک و نیم میلیارد تومان و اگر دو روز جلسه غیرعلنی را هر روزی یک ساعت هم در نظر بگیریم، فقط 3 میلیارد تومان هزینهء دفاع مجلس از نماینده هتاک شده است!

     در روزی که چهار کودک معصوم زاهدانی در آتش بی مسئولیتی مدیران آموزش و پرورش سوختند، و در روزهایی که مردم از یکدیگر می‌پرسند چرا با آنکه دلار به نصف قیمت سه ماه پیش نزول کرده، قیمت کالا‌ها همچنان به سقف چسبیده است، مجلس در چنین روز‌هایی که مردم گرفتار گرانی و تورم و شرایط بد معیشتی هستند بجای پرداختن به مشکلات مردم دو روز پشت سر هم جلسه غیرعلنی داشت تا از فحاشی نماینده‌ای که گفته می‌شود برای کارچاق‌کنی یک وارد کننده خودروهای قاچاق به گمرک رفته بود، دفاع کند!

     علی لاریجانی نیز در حالی که فیلم جلسه غیرعلنی‌اش از کانال بی‌بی‌سی منتشر شد! دنبال این بود که فیلم « واقعی » فحاشی نماینده مجلس را چه کسی منتشر کرده است؟!

     مجلسی با دقیقه‌ای 25 میلیون تومان هزینه، از این حاشیه بازتر نمی‌توانست عمل کند که کرد.

خبر‌های خوبی از مجلس به گوش نمی‌رسد. حاشیه روی حاشیه، جنجال روی جنجال و این میان پیام‌هایی که از اقدامات نمایندگان مجلس به مردم می‌رسد، بی اعتنایی به مسائل مهم، تقلیل شان مجلس از مقام «راس امور»، قبیله‌گرایی نمایندگان مجلس و حتی قربانی کردن مسائل امنیت ملی در پای منافع فردی و جناحی است.

     این میانه، مرور مواضع نشان می‌دهد فاصله قابل توجهی میان نمایندگان مردم در مجلس و خود مردم وجود دارد و مجلس نتوانسته اعتماد مردم را جذب و جلب کند. ماجرایی که سه روز پیش در اداره گمرک در تهران روی داد، می‌توانست با عذرخواهی ساده نماینده سراوان و بدون جنجال‌های دیگر جمع شود، اما مجلس راه جنجال و حاشیه‌پردازی را در پیش گرفت و حالا جمع کردن تبعات این اتفاق حتی اگر با موفقیت هم انجام شود، آنقدر موج بدبینی علیه نمایندگان و رئیس مجلس راه انداخته است که جبرانش را بعید می‌کند؟

     از طرفی زمزمه‌هایی هم پیرامون دلیل حضور محمد درازهی در گمرک شنیده می‌شود که گمانه زنی‌ها را درباره اینکه علت این جنجال اتفاقات دیگری است، تقویت می‌کند. این گزارش نگاهی به همه اشتباهات نمایندگان مجلس در این اتفاقات دارد، شاید نمایندگان مجلس، هیئت رئیسه و رئیس مجلس را به این اندیشه برساند که حرمت امامزاده به متولی آن است و وقتی خود نمایندگان پاسدار شان و حرمت مجلس نیستند، از مردم انتظاری نداشته باشند. اشتباهاتی که به لحاظ مادی هم هزینه‌های گزافی بر دوش بیت‌المال قرار داده است.

     انتشار فیلمی چند دقیقه‌ای از نماینده سراوان که با یکی از کارمندان اداره گمرک مشغول مشاجره و فحاشی است، دوشنبه شب فضای مجازی ایرانیان را درنوردید. آنطور که در فیلم منتشر شده دیده می شود کارمند اداره گمرک رفتار نامناسبی نداشته و بر حسب وظیفه اجازه نداده کسی قانون را دور زده و از رانت نمایندگی مجلس برای دیدار بدون هماهنگی قبلی و پارک ماشین شخصی در پارکینگ گمرک بهره ببرد و از این منظر باید مورد تقدیر قرار بگیرد.

     از ارباب رجوع هم که نماینده مجلس را بیرون انداختد باید تشکر کرد که از کارمند مظلوم دفاع کرده اند!

     از این نماینده مجلس که از اتفاق عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که مقام حاکمیتی محسوب می‌شود، انتظار می‌رفت مطابق شئون جایگاهی که در آن قرار دارد، رفتار کند و حرف زشت نزند و کارمند دولت را به خوردن مدفوع انسانی دعوت ننماید!

     فحاشی ممد باسط درازهی به کارمند اداره گمرک نشان داد او در حد و اندازه جایگاه نمایندگی مردم در مجلس نیست و راه را گم کرده و وارد مجلس شده است.

     محمد باسط درازهی، نماینده سراوان پس از آنکه با انتشار فیلم فحاشی‌اش خود را تحت فشار موج انتقادات تند در فضای مجازی دید، در اقدامی کودکانه و مفتضح به جای عذرخواهی و پذیرش اشتباه، آن فیلم را تقطیع شده و صداگذاری شده دانست که البته شواهد نشان می‌داد ادعای او در این مورد صحت ندارد و او از مسائل فنی مربوط به تغییر فیلم بی اطلاع است. اتفاق زشت‌تر که می‌تواند در چارچوب اقدام ضدامنیت ملی قرار گیرد، ربط دادن این مشاجره به مسائل قومی و مذهبی بود. درازهی مدعی شد که کارمند اداره گمرک به قوم بلوچ و مذهب اهل سنت توهین کرده و او هم مجبور به دفاع از قومیت و مذهب خود شده است.

     این ادعا، ادعای خطرناکی بود که می‌توانست روی تفاوت‌های قومی و مذهبی منطقه سیستان و بلوچستان بنشیند و اتفاقاتی علیه امنیت ملی و وحدت منطقه‌ای رقم بزند. در فاصله‌ای کوتاه روشن شد که درازهی دروغ گفته و از قضا کارمند اداره گمرک از هموطنان اهل سنت است و بنابراین امکان نداشته به مذهب نماینده سراوان (یعنی مذهب اهل سنت) توهین کند. عدم برخورد با این نماینده مجلس به دلیل فحاشی، اشتباهی به مراتب کوچک‌تر از این بود که کسی با او به دلیل این اقدامش علیه امنیت ملی کشور و سوءاستفاده دروغین از تعصبات قومی و مذهبی برخوردی انجام نداد.

     در حالی که افکار عمومی جامعه شدیداً علیه درازهی و ادعا‌های دروغ او تحریک شده بود و مجلس شورای اسلامی با مدیریت صحیح و با انتشار یک بیانیه عذرخواهی می‌توانست کل ماجرا را جمع و فضای عمومی جامعه را آرام کند، اما تشکیل جلسه غیرعلنی، آن هم نه برای توبیخ نماینده خطاکار بلکه برای حمایت از او، افکار عمومی را برانگیخته‌تر کرد. در این جلسه، نماینده سراوان در نطقی خواستار عذرخواهی وزیر اقتصاد، استیضاح او، برکناری رئیس گمرک و برخورد با کارمند گمرک می‌شود و نمایندگان مجلس هم با او همراه می‌شوند! علی لاریجانی رئیس مجلس هم خواستار برخورد وزیر اقتصاد با کسی می‌شود که فیلم این مشاجره را پخش کرده است. یعنی به جای برخورد با نماینده خاطی با کسی که فیلم خطای او را پخش کرده، برخورد شود!

     نکته قابل تامل، اما آن است لاریجانی رئیس مجلس در حالی خواستار برخورد وزیر اقتصاد با کسی است که فیلم مشاجره نماینده سراوان در اداره گمرک را پخش کرده که خود مشغول سخنرانی در جلسه غیرعلنی مجلس است، اما یکی از نمایندگان مجلس مشغول فیلم گرفتن پنهانی از جلسه غیرعلنی و سخنان لاریجانی است و شب این فیلم از کانال تلگرامی شبکه بی بی سی پخش می‌شود! یعنی در حالی که فیلم جلسه غیرعلنی مجلس ایران از بی بی سی پخش می‌شود، لاریجانی دنبال حفظ شان مجلس در اداره گمرک است و از وزیر اقتصاد توضیح می‌خواهد که چرا کسی از فضای علنی اداره گمرک فیلم گرفته است!

     حالا ماجرا کمی هم مضحک شده است و مجلس مجدد جلسه غیرعلنی تشکیل می‌دهد که چطور یک نماینده مجلس از جلسه غیرعلنی روز قبل مجلس فیلم گرفته و پخش کرده است و اداره حراست مجلس مامور رسیدگی و بررسی موضوع می‌شود. این میانه خبری هم پخش می‌شود که وزیر اقتصاد از نماینده سراوان عذرخواهی کرده است.

     همزمان با این اتفاقات روز سه شنبه آتش‌سوزی بخاری نفتی در یک مدرسه غیرانتفاعی در زاهدان موجب مرگ چهار دانش آموز دختر خردسال می‌شود. اما مجلس مشغول بررسی توهین‌های ادعایی به نماینده سراوان است! کارگران فولاد اهواز دستگیر شده‌اند و اعتراضاتی روی داده، اما مجلس می‌خواهد وزیر اقتصاد را استیضاح کند که چرا نماینده سراوان را معطل روال اداری معمول کرده‌اند و لکسوس شاسی بلندش را به پارکینگ گمرک راه نداده‌اند! لکسوسی که در تعلقش به محمد باسط درازهی شبهاتی مطرح است(!) با این حساب از شان مجلس و اعتماد عمومی به خانه ملت چه چیزی باقی می‌ماند؟ این هزینه غیرمادی ماجراست.

     یک سوال مهم هم این میان فرصت دیده شدن پیدا نکرده است. نماینده سراوان در اداره گمرک چه کاری داشته است؟ لکسوس آبی شاسی بلندی که با آن به اداره گمرک رفته و اجازه پارک در پارکینگ را نیافته، متعلق به چه کسی است؟ اطلاعات به دست آمده از ارتباط میان او و یکی از بزرگ‌ترین واردکننده‌های خودرو حکایت دارد. تصاویر منتشر شده از دوربین‌های مداربسته فردی را نشان می‌دهد که همراه درازهی بوده و گفته می‌شود او « حاجب » یکی از بزرگ‌ترین واردکننده‌های خودرو و به‌خصوص لکسوس به ایران است.

     یک منبع آگاه که نامش ذکر نشده، به یکی از خبرگزاری‌ها گفته: « آقای درازهی همراه با آقای حاجب که در حوزه واردات خودرو فعال است، سوار بر خودروی لکسوز آبی، بدون هماهنگی قبلی به در پارکینگ ساختمان شماره 2 گمرک مراجعه و قصد ورود به گمرک و دیدار با آقای میراشرفی، رئیس کل گمرک را داشتند. در حالی که از قبل هیچ هماهنگی انجام نداده بودند و به همین دلیل مامور انتظامات از ورود وی به ساختمان جلوگیری کرد. آقای میراشرفی، رئیس کل گمرک نیز در آن ساعت در گمرک حضور نداشتند. »

     این منبع آگاه در مورد دلیل حضور درازهی هم گفته که « این نماینده برای تمدید پرونده ضمانت‌نامه آقای حاجب قصد ملاقات با رئیس کل گمرک را داشته است. » حال جای این سوال است که آیا اصرار درازهی بر کنار رفتن رئیس گمرک و استیضاح وزیر اقتصاد صرفاً به دلیل همین مشاجره است یا دعوای دیگری در میان است که این مشاجره بهانه تسویه حساب شده است؟! در واقع سوالات اصلی بی جواب مانده است.

 

برباد رفته

     خبر اينکه "دولت جدید گرجستان، به تأسی از فشارهای امریکا، قصد دارد دارایی‌های ایرانیان را مسدود و مصادره کند.»

     گُرجِستان (به گرجی: საქართველო، ساکارْتْوِل ُ) کشور کوچکی در منطقهٔ قفقاز اوراسیا و در سرحد آسیای غربی و اروپای شرقی قرار دارد که از غرب با دریای سیاه، از شمال با فدراسیون روسیه، از جنوب با ترکیه و ارمنستان، و از جنوب شرق با حکومت آذربایجان علی اف هم‌مرز است. پایتخت و بزرگترین شهر آن تفلیس با یک میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت است که در واقع باید به یک روستای بزرگ تشبیه اش کرد! مساحت گرجستان ۶۹٬۷۰۰ مترکیلومربع (۲۶٬۹۱۱ مایل‌مربع) و جمعیت آن در سال ۲۰۱۶ در حدود ۳٫۷۲ میلیون نفر بوده‌است.

     حکومت گرجستان یک حکومت متمرکز، نیمه‌ریاستی است و حکومت آن از طریق دموکراسی نیابتی انتخاب می‌شود.

     گرجستان یکی از کشورهایی است که در هر دو قارهٔ اروپا و آسیا قرار داشته و یکی از اهداف مقامات سیاسی تفلیس پایتخت گرجستان، عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو است. گرجستان در حال حاضر عضو ناظر در اتحادیه اروپا و ناتو می‌باشد و نیروی دریایی آمریکا یکی از بنادر آن را در دریای سیاه اجاره کرده است.

     مردم بومی گرجستان، مردم گرجی مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند. گرجی‌ها به زبان گرجی سخن می‌گویند که زبان رسمی کشور گرجستان است و با الفبای گرجی نوشته می‌شود که یکی از چهارده الفبای موجود در جهان می‌باشد.

     گرجستان در زمان باستان با نام ایبریا شناخته می‌شده‌است و امروزه در اکثر زبان‌ها با اشکال گوناگون واژهٔ یونانی " گِئُرْگیا " (Georgia به معنای کشاورزی) شناخته می‌شود.

     تا قبل از انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل درآمد اصلی مردم این کشور کوچک از کشاورزی، باغداری و تهیه شراب بود که به سایر حکومت های شوروی سابق و اروپای شرقی صادر می کردند اما با آلودگی آب و خاک و هوای این کشور به ذرات اورانیوم ناشی از انفجار هسته ای در اوکراین امروزه حتی حامیان اروپایی این کشور (اعضای پیمان ناتو) نیز محصولات گرجستان را تحریم کرده اند و اقتصاد گرجستان از رهگذر جلب توریست های عیاش غربی و تاسیس کازینوها و کاباره و روسپی خانه می گذرد و دختران جوان گرجی برای خودفروشی و کسب درامد در مراکز فساد و فحشای اروپا کار می کنند و برای خانواده های فقیر خود در داخل گرجستان پول می فرستند.

     از زمان بنیان پادشاهی گرجستان باستان یا همان ایبریا توسط پارناواز یکم در سدهٔ چهارم پیش از میلاد تا زمان حمله مغول به گرجستان در سدهٔ 13 میلادی، دورهٔ صلح و آرامش در تاریخ گرجستان است و از حمله مغول به بعد، گرجستان تاریخی پر فراز و نشیب را با ایستادگی در برابر حملات ایرانیان، عثمانی‌ها و روس‌ها گذرانده که واپسین مورد آن حملهٔ روسیه به گرجستان در سال 2008 میلادی است.

     نقطهٔ اوج تاریخ ارتباط گرجستان و ایران، دوران صفویه بود که ارتش امپراتوری صفویان 23 بار به گرجستان لشگرکشی کرد و با قتل عام بسیاری از گرجی ها سیصد هزار تَن از بازماندگان آنها را به قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان و فارس فرستاد. پس از صفویان، نادر شاه افشار به گرجستان حمله کرده و سی هزار گرجی را به خراسان تبعید کرد. آغامحمدخان قاجار نیز پس از حمله به تفلیس، با قتل‌عام مردم آن شهر، یکی از خونبارترین وقایع تاریخ گرجستان را رقم زد و پانزده گرجی را نیز به ایران کوچ داد.

     با امضای عهدنامه گرجیوسک در سال 1783، گرجستان تحت‌الحمایهٔ روسیه شد و حدود بیست سال بعد یعنی در سال 1801 میلادی، روسیه، گرجستان را به عنوان یکی از فرمانداری‌های خود اعلام نمود و رژیم تزاری در گرجستان برقرار شد. در پی انقلاب اکتبر 1917 در امپراتوری روسیه، گرجستان در 26 مه 1918 اعلام استقلال کرد، اما ارتش سرخ شوروی در سال 1921 میلادی (1300 شمسی) به گرجستان حمله کرده و به مدت 70 سال، گرجستان یکی از جمهوری‌های شوروی بود تا اینکه در سال 1991 میلادی (1370 شمسی )، مستقل شد.

     گرجستان پس از جدایی از اتحاد شوروی به سرعت به دامان غرب خزید و نیز درگیر چند مسئله قومی بسیار حاد گشت و خواسته‌های جدایی‌ طلبانه اکثریت روس تبار آبخازیا و اوستیای جنوبی موجب بروز دو منازعه جدی داخلی گردید. مناقشه آبخازیا و اوستیای جنوبی و تقاضای آجاریا برای جدایی از گرجستان، عملاً گرجستان را در آستانه فروپاشی و تجزیه قرارداد و سرانجام اوستیا و آبخازیا اعلام استقلال کرده و از گرجستان جدا شدند.

     پس از جدایی گرجستان از اتحاد شوروی در سال 1991 آمریکا به فوریت جای خالی روسیه را در این کشور پر کرد و حتی در مقطعی یک آمریکایی - یهودی گرجی الاصل به نام میخائیل ساکاشویلی را در این کشور فقیر به ریاست حکومت رساند. ساکاشویلی در مدت ریاست حکومت خود امتیازات زیادی را به آمریکا و ناتو واگذار کرد. در حال حاضر امریکا یکی از پایگاه های شوروی سابق را در دریای سیاه از گرجستان برای پنجاه سال اجاره کرده است.

     به دلیل فروپاشی اقتصاد مبتنی بر کشاورزی گرجستان در حال حاضر دولت این کشور روی صنعت توریسم متمرکز شده است و سال گذشته موفق به کسب درآمد 8 میلیارد دلاری از ورود توریست های خارجی به این کشور شده است. عمده گردشگران خارجی که به این کشور وارد می شوند از روسیه، ترکیه، اسرائیل، ایران و کشورهای عربی هستند.

     ترکیه و روسیه بزرگ ترین صادر کننده اقلام غذایی به گرجستان هستند. نفت و گاز و عمده سوخت این کشور از روسیه و حکومت آدربایجان علیف وارد می گردد.

     تقریبا تمام سیستم بانکی و ارزی گرجستان در کنترل بانک ها و موسسات اسرائیل است، اگر چه چند بانک ترکیه ای هم فعال هستند.

     در باتومی و تفلیس صدها قمارخانه، کاباره، دیسکو و حتی روسپی خانه با مجوز رسمی دولت دایر هستند که بعضی با برندهای مشهور آمریکایی و فرانسوی کار می کنند.

     در گرجستان تا قبل از فروپاشی اتحاد شوروی فحشا جرم جنایی محسوب و مرتکبین به مجازات سخت محکوم می شدند و به دلیل کمک های مالی سخاوتمندانه روسیه به گرجستان و وجود بیمه های اجتماعی و مجانی بودن خانه و امکانات رفاهی پدیده خودفروشی در گرجستان وجود نداشت اما امروزه به مرکز عیاشی اعراب پولدار خاورمیانه تبدیل شده و حتی دختران گرجی برای کسب درآمد به کشورهای عربی ثروتمند و مراکز فساد اروپا صادر می شوند.

     تا حدود دو سال قبل بین ایران و گرجستان مقررات کسب روادید ورود برای مسافران وجود داشت و ایرانیان برای مسافرت به گرجستان نیازمند گرفتن ویزا بودند و به همین دلیل تعداد ایرانیانی که به این کشور کوچک مفلوک مسافرت می کردند بسیار اندک بود اما با برداشته شدن ویزا فقط طی سال جاری میلادی نزدیک به ششصد هزار ایرانی به گرجستان سفر کرده اند.

     عامل اصلی و مشوق مسافرت ایرانیان به گرجستان خود دولت حکومت اسلامی است!

     در این شرایط نامساعد ارزی دولت ایران به هر مسافر عازم گرجستان پانصد یورو به نرخ دولتی می پردازد و اکثر ایرانیان با مسافرت دو یا حداکثر سه روزه به تفلیس یا باتومی که به دلیل کوتاهی مسافت بین ایران و گرجستان و ارزان بودن نرخ هتل های بی کیفیت و غیر استاندارد بسیار ارزان تمام می شود با سودی که از فروش ارز دولتی در بازار آزاد کسب می کنند هم مسافرت مجانی می روند و هم مقداری سود هم ته جیبشان باقی می ماند!!

     پس از برداشته شدن ویزا بین ایران و گرجستان گروه زیادی از ایرانیان که بواسطه مقررات سخت ویزا و اقامت اروپا و کانادا و امریکا قادر به رفتن به این کشورها نیستند و فقط می توانند به ممالک از بند و قفس آزاد شده ای مانند ارمنستان و گرجستان بروند به امید اینکه قرار است گرجستان جزو اتحادیه اروپا شود به این کشور کوچک سرازیر شده و اقدام به خرید خانه و آپارتمان کردند تا اقامت گرجستان را دریافت و پس از پیوستن گرجستان به اتحادیه اروپا بتوانند به راحتی به سایر کشورهای اروپایی بروند!

     اما با روی کار امدن یک فرانسوی گرجی تبار در گرجستان که در انتخابات ریاست حکومت وعده اخراج مهاجران و بویژه ایرانیان را داده بود ورق برگشت! و رؤیای اخذ اقامت در گرجستان به کابوسی برای خریداران تبدیل شد!

     خانم سالومه زورابیشویلی، دیپلمات کهنه کار فرانسوی که در گذشته سفیر فرانسه در گرجستان بود، اکنون در انتخابات ریاست حکومت گرجستان به پیروزی رسیده و اولویت خود را توسعه روابط گرجستان با آمریکا و پیوست این کشور فقیر به پیمان نظامی ناتو NATO قرار داده است.

     نفوذ آمریکا و اسرائیل در گرجستان غیر قابل انکار است و تفلیس تحت فشار این دو کشور محدودیت های اخیر علیه ایرانیان را وضع کرده است.

     درست پس از خروج امریکا از برجام و فشار ایالات‌متحده به گرجستان برای ایجاد محدودیت علیه ایرانیان، رفتار مقامات این کشور با هموطنانمان به یکباره تغییر کرد. بر این اساس، حساب بانکی تجار ایرانی در گرجستان مسدود و محدودیت‌های شدیدی برای گشایش حساب ایرانیان در این کشور اعمال شد. حتی فعالیت صرافی های مجاز ایرانی در گرجستان را هم ممنوع کرده اند.

     علاوه بر این روند صدور مجوز تردد برای ایرانیانی که ملک در گرجستان خریده و دارای اقامت بودند را هم متوقف کرده اند. همچنین موج عدم پذیرش ایرانیان برای ورود به این کشور شکل گرفته و ایرانیانی که حتی برای گردشگری به گرجستان می‌روند را هم با برخوردهای خشن و بی ادبانه و گاه با کتک زدن و ضرب و شتم دیپورت می کنند!

     پس از شکل‌گیری تمامی این اتفاقات و بر باد رفتن رؤیای اخذ اقامت در گرجستان، حالا ایرانیان سر خورده از خرید ملک در این کشور که به بن بست دولت این کشور خورده‌اند، تلاش خود را برای فروش املاک و زنده کردن حداقل بخشی از دارایی‌شان آغاز کرده‌اند. به نحوی که این روزها بخش مهمی از آگهی‌های سایت‌های فروش املاک به حراج خانه های این افراد مال باخته(!) اختصاص پیدا کرده‌ است. جالب اینجاست که این افراد برای جلوگیری از ضرر بیشتر!، حتی راضی شده‌اند، املاک خود را زیر قیمت هم بفروشند؛ چراکه " دولت جدید گرجستان، به تأسی از فشارهای امریکا قصد دارد دارایی‌های ایرانیان را مسدود و مصادره کند. »

     علیرغم این شرایط همچنان بازار دلالی سودجویان در گرجستان داغ است و دلالان می‌کوشند املاکی را که زیر قیمت از ایرانیان پشیمان خریده‌اند، بالاتر از قیمت به دیگر شهروندان ایرانی بفروشند و همچنان جیب‌های خود را از ناآگاهی برخی هموطنان پر کنند. در همین حال باید گفت که متأسفانه روند خروج سرمایه از کشور به مقصد گرجستان و ترکیه همچنان ادامه دارد و رسانه‌های فارسی زبان و شبکه‌های اجتماعی هنوز در حال تبلیغ برای این سراب برباد رفته هستند.

 بازگشت به خانه