!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
مقايسهء دستمزد يک کارگر و يک هنرپیشه
فیلم بازی کردن در این مملکت بسیار گل کرده است و کسانی که فیلم بازی می کنند خیلی زود خود و خانواده و اعوان و انصارشان به زر و زور می رسند!
یک عده نقش مدیر و مدبر و دارای تدبیر را بازی می کنند و جیب ملت و صندوق بیت المال را خالی می کنند، عده ای با استفاده از اسامی مقدس فیلم بازی کرده و صندوق قرض الحسنه و موسسه اعتباری تاسیس و دارایی سپرده گذاران را می ربایند، عده ای بی سواد نقش استاد دانشگاه را بازی می کنند و خلاصه همه برای مردم بخت برگشته سرگرم فیلم بازی کردن و بستن بار خود هستند!
تا قبل از پیروزی انقلاب مقدس فیلم بازی کردن مخصوص هنرپیشه های سینما بود و هزینهء تهیهء فیلم هم یا صد درصد توسط تهیه کننده بخش خصوصی پرداخت می شد و یا عوامل اصلی فیلم پول می گذاشتند و در ساخت فیلم شریک می شدند و فیلم به صورت تعاونی ساخته می شد که نمونه آن فیلم ماندگار قیصر است که خانم پوری بنایی صد هزار تومان در هزینه ساخت آن شریک شد.
تا همین چند سال قبل هم تهیه فیلم های درپیتی سینمای حکومت اسلامی، که اکثرا کپی برابر اصل فیلمفارسی های زمان شاه است، با هزینهء کمی ساخته می شد و دستمزد هنرپیشه ها درصد کمی از هزینه فیلم را تشکیل می داد. اما در چند سال اخیر که بعضی هنرپیشه های فیلم های فارسی بچه های خود را در آمریکا و کانادا به دنیا می آورند، تا اتوماتیک تبعه آن کشورها شوند(!) به خاطر ایاب و ذهاب زیاد به ینگه دنیا و هزینهء زندگی لاکچری در آمریکا و کانادا و بعضی کشورهای اروپایی خرج زندگی دوگانه سوز آنها در داخل و خارج کشور افزایش یافته و آنها هم دستمزدهای خود را به سطح دستمزد "آل پاچینو" و "برادپیت" رسانده اند!
یکی از این هنرپیشه های دوزاری اخیراً در یک برنامه تلویزیونی ضمن تائید دریافت دستمزد نجومی اظهار داشت ماهیانه ده هزار دلار برای فرزندش به امریکا می فرستد و هشتاد میلیون ایرانی فدای یک تار موی فرزندم!
یک هنرمندنمای دیگر هم، که به خاطر قحط الرجال، شهرت کاذبی پیدا کرده و ایضا دوتابعیتی شده است چندی قبل در یک گردهمآیی هنری که عده ای انسان محترم هم حضور داشتند هنر و ادب و تربیت خانوادگی خود را نشان داد و جلوی چشمان حیرت زده حضار با بی حیایی گفت که برای دریافت دستمزد نجومی حاضر است شلوار خود را هم دربیاورد!
جالب اینکه تهیه کنندگان این فیلم های درپیتی هم از اهالی هنر نیستند و به عشق کاسبی وارد عرصه سینما شده اند! یکی قنادی و فروش زولبیا بامیه را رها کرده و با کپی برداری از فیلمفارسی های قبل از انقلاب نوار متحرک می سازد، یکی دیگر لبنیاتی بوده (جعفر ماست بند) فروش ماست و دوغ و کشک را رها کرده فیلمساز شده است، دیگری جزو بالا روندگان از دیوار سفارت امریکا بوده و حالیه فیلم های مبتذل می سازد و ایضا بعضی کیسه کش حمام و طواف و چینی بند زن و سمسار دوره گرد بوده اند!
هنرپیشه هایی هم که دستمزد میلیاردی می گیرند اکثرا نان چشم و ابرو و حالت های زنانه خود را می خورند و هنری بیش از این ندارند!
در مقابل، یک کارگر ایرانی برای 30 روز کار در سال 97، حداقل یک میلیون و 111 هزار تومان دستمزد میگیرد. این رقم اگر در 900 ضرب شود، حاصل آن عدد بزرگی میشود؛ به اندازه دستمزدی که این روزها در سینمای ایران به بعضی از بازیگران فیلم های بی سر و ته فارسی پرداخت میشود.
زمان متوسط فیلمهای سینمایی 90 دقیقه است و یک هنرپیشهء بی استعداد و لوده برای اینکه نامش به عنوان بازیگر اصلی این فیلم درج شود برای هر دقیقه از حضورش دستمزد 10 ماه کار یک کارگر و دستمزد سالیانهء 900 کارگر زحمتکش را دریافت میکند.
یک تهیه کنندهء پرکار سینما با تأیید پرداخت دستمزد میلیاردی به بازیگران در سینمای حکومت اسلامی، این پرداخت را ناشی از شراکت بازیگران در فروش فیلمها عنوان میکند.
این رقم نجومی میتواند تفاوت میان فقر و غنا را در سینمای امروز کشور به تصویر بکشد و میتوان متوجه شد وقتی یک هنرپیشه فیلمفارسی میگوید ماهانه 10 هزار دلار برای خانوادهاش در امریکا پول میفرستد، از کجا این پول را تأمین میکند!
دستمزدهای بازیگران سینما، به طور متوسط 60 درصد کل هزینهء ساخت فیلم را در ایران در بر میگیرد؛ سینمایی که بخش عمدهای از ورود سرمایه به آن از محل بودجه عمومی و حمایت ارگانها و نهادها تأمین میشود، به عبارت دیگر هر ایرانی با پرداخت مالیات یا سهمی که از فروش نفت دارد، در پرداخت دستمزدهای میلیاردی به بازیگران سینما نقش دارد.
حتی فیلمهای کم هزینه آپارتمانی که با چند نمای محدود و اکثراً در فضای بسته یک آپارتمان تولید میشوند، در شرایط فعلی نزدیک به 3 میلیارد تومان هزینه تولید دارند؛ هزینهای که بخش عمده آن صرف پرداخت دستمزد بازیگران میشود.
همین فیلم اگر بخواهد در فروش گیشه به سودآوری برسد باید حداقل 10 میلیارد تومان فروش داشته باشد. اما آمار رسمی فروش سینماها در ایران نشان میدهد تعداد کمی از آثار اکران شده توان عبور از مرز 10 میلیارد تومان فروش را دارند.
برخی از تهیه کنندگان سینما معتقدند دستمزدهای بالای بازیگران ناشی از ورود پولهای مشکوک به سینماست؛ پولهایی که منشأ روشنی ندارند و از سوی سرمایه گذارانی تازه از راه رسیده به پروژههای سینمایی تزریق میشوند و پروژههایی تولید شدهاند که در عمل بازدهی اقتصادی نداشتهاند.
دستمزد بالای بازیگران سینما فقط محدود به برخی از چهرههای سینمایی میشود و بسیاری از بازیگران سینما چنین دستمزدهایی را حتی در خواب هم نمی بینند. مثلاً، امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما میگوید: «شاید خیلیها باورشان نشود که دستمزد بدنهء سینما و تلویزیون ایران شاید به ماهانه 2 تا 3 میلیون هم نرسد و با این ارقام باید هم کرایه خانه دهند و هم خرج زندگی. آیا ممکن است؟ »
هم او دربارهء کمک به معیشت بدنه سینما میگوید: «اگر صنوف یکپارچه و درست و حسابی داشتیم که بتواند در بحرانها هم که شده به یاری بدنه هنری کشور بشتابد یقیناً تحمل درد آسانتر میشد، اما جای خالی این صنوف هم بدجوری احساس میشود. صنف هنری داریم، مثلاً خانه سینما را داریم که اتفاقاً حمایتهای مالی خوبی هم از دولت میگیرد، اما مشکل آنجاست که این حمایتها به بدنهء صنف نمیرسد و اغلب میان حلقهای معدود که با ارتباطات در صنف سینما رخنه کردهاند، توزیع میشود!»
اما اگر بدنه سینما تا این حد وضعیت بد اقتصادی فرو رفته است که با کمک دولتی باید امرار معاش کند، دستمزدهای نجومی در سینما به چه نورچشمی هایی و بر اساس چه روابطی و با توصیه چه کسانی داده میشود؟
علی سرتیپی، تهیه کنندهء سینما، با حضور در یک برنامه تلویزیونی، با تأیید دستمزدهای میلیاردی بازیگران در سینما، تصریح میکند: «چند سالی است بازیگران در فیلمها شریک میشوند و دریافتی آنها از این طریق ممکن است به یک میلیارد هم برسد». و در پاسخ به این سؤال که گران قیمتترین بازیگر سینمای ایران کیست؟ پاسخ میدهد: «برخی دوستان هستند، مثلاً رضا عطاران که دوست داشتنی ترین آدم جهان هم هست! يا آقای گلزار هست و دوستان دیگری از جمله حمید فرخ نژاد.»
جالب این است که نام حمید فرخ نژاد به عنوان یکی از گران قیمت ترین بازیگران سینما پس از آن مطرح میشود که این بازیگر مدتی قبل اظهارات جنجال برانگیزی درباره زندگی فرزندان اش در امریکا و چگونگی تأمین مالی آنها بیان کرده و گفته بود ماهیانه ده هزار دلار برای خرج بچه اش به آمریکا می فرستد. او اخیرا در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود هر هشتاد میلیون ایرانی فدای یک موی فرزندم!
شایان ذکر است در قبل از انقلاب حتی به هنرپیشه های کاربلد و هنرمند و آدم حسابی دستمزد بالایی داده نمی شد و عباس شباویز حتی نتوانست دستمزد بازی هنرمندانه پوری بنایی در فیلم ماندگار قیصر را بپردازد!
چی می خواستیم و چی شد!
از 30 سال پیش تولید این خودروها به علت عقب افتاده بودن تکنولوژی و خطرآفرین بودن در کشورهای سازنده اصلی متوقف شده است اما آریایی های اهورایی در سرزمین پارس برای پیش خرید این خودرو های غیر استاندارد و خطرآفرین (تابوت مرگ!) که با قطعات چینی سر هم بندی می شوند و با موعد تحویل نامعلوم و قیمت یک مرسدس بنز به رعایا حقنه می شوند ساعتها در صف نمایندگی های انداختن(!) میایستند و در صورتی که موفق به ثبت نام شوند با احساس پیاده شدن در کره مریخ مدتها از هوش اقتصادی خود در بین دوستان و خانواده تعریف و زیر پای خود اسپند دود می کنند!
عوارض جنبی سقوط اتوبوس دانشجویان
سقوط اتوبوس به ته در، و یا تصادفات مرگبار نظیر کشته شدن همه سالهء دانشجویان و دانش آموزان اعزامی در قالب راهیان نور برای بازدید از جبهه های جنگ هشت ساله برادران عراقی با ایران، به صورت امری عادی در آمده و آنقدر تکرار شده است که اگر یک مدت کم به وقوع بپیوندد موجب نگرانی مقامات و مدیران کشور نسبت به عملکرد سیکیم خیاری آنها می شود!
اما علت اصلی وقوع این حادثه اسفبار فقط زیر پا نهادن قانون ممنوعیت ساخت و ساز در ارتفاع بالاتر از 1880 متر در کوهستان شمال شهر تهران و سکوت شهرداری تهران در برابر تخلفات مشهود و ساخت و ساز در سینه کوه و حوزه آبریز تهران بوده است.
در حال حاضر در ارتفاعات شمال شهر تهران، جبهه جنوبی البرز، ساخت و سازهای زیادی انجام شده و صاحبان زر و زور و ثروت تنها پدیده چشم نواز شهر تهران را به برج و آپارتمان و ویلا تبدیل کرده اند.
مطابق قانون ساخت و ساز در ارتفاع بالاتر از 1800 متر اکیداً ممنوع است اما وقتی در روز روشن کوه را می تراشند و کسی مانع کار غیرقانونی آنها نمی شود پر واصح است که این کوه خواران قدرتمند تر از قانون هستند!
اول به بهانهء احداث ساختمان دانشگاه بخشی از کوهستان را تصاحب و محیط زیست را تخریب و منابع طبیعی را در اختیار می گیرند. سپس به بهانهء اسکان اساتید و کارمندان در اطراف آن آپارتمان می سازند و کم کم منطقه کوهستانی را تبدیل به شهرک ویلایی نظیر ارتفاعات سن موریتس سوئیس می کنند و با زنان صیغه ای خود در آن بالا نشسته و لذتش را می برند!
سقوط اتوبوس دانشجویان به خاطر صعب العبور بودن راه کوهستانی باز شده در ارتفاعات البرز بوده که تا مدتی قبل کوهنوردان هم به سختی از آن بالا می رفتند! مقصر اصلی هم شخص و نهاد شهرداری است که اجازه احداث این ساختمان دانشگاهی را بر خلاف قانون در ارتفاع بالاتر از 1800 متر داده است!
اکنون که اتوبوس فرسوده سقوط کرده و جان 10 دانشجوی مظلوم را گرفته است همه یادشان افتاده که دکتر همولایتی، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد، دارای چهل پست و مقام حکومتی و دولتی و خصوصی است و قادر به رسیدگی به این امور نمی باشد و باید استعفا دهد!
معلوم نیست این منتقدین و نمایندگان مجلس که خواستار استعفای دکتر همولایتی شده اند در موقعی که این ساختمان را در ارتفاع کوهستان البرز می ساختند و آشکارا سرگرم زیر پا گذاشتن ممنوعیت ساختمان سازی در این ارتفاع بودند کجا تشریف داشتند؟!
دانشگاه علوم و تحقیقات از نظر ارتفاع از بسیاری از معادن بالاتر قرار گرفته است و جاده پرپیچ و خم صعب العبور و بسیار خطرناکی با شیب غیر استاندارد دارد که با تراکتور هم نمی توان از آن بالا رفت، معهذا برای نقل و انتقال دانشجویان از اتوبوس فرسوده خارج از رده ای استفاده میشده است!
برادر رانندهء اتوبوسی که جان باخته است اخیراً مصاحبه کرده و گفته است که این اتوبوس را 60 میلیون تومان خریده بودند. در صورتیکه با نرخهایی فعلی خودرو، با 60 میلیون تومان یک ماشینسواری نیمه فرسوده هم نمی توان خرید!
چگونه مسئولان مملکت که آقازاده های خود را برای تحصیل و عشق و حال از جیب مردم به آمریکا و اروپا می فرستند بچه های مردم ودانشجویانی که سرمایه های این کشور و آینده سازان مملکت هستند را سوار این ارابه مرگ کرده اند؟
چه بسا راننده اتوبوس در ترابری دانشگاه آشنا و پارتی داشته است که با او قرارداد کاری بدون توجه به از رده خارج بودن اتوبوس بسته اند!
دانشگاه آزاد از محل شهریه های کلانی که می گیرد ریخت و پاش های سخاوتمندانه ای بخصوص در ایام انتخابات برای چهره های خاص دارد اما برای خررد اتوبوس استاندارد و ایمن پول ندارد!
البته این حادثه اسفناک یک روی مثبت هم داشت و آن علاوه بر زدن مشت محکم به دهان استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل پایان دادن به تبلیعات سوء دشمنان علیه سه هزار آقازاده ای است که در آمریکا و انگلستان و سوئیس و سایر بلاد کفر اقامت گزیده و مشغول آشنایی و نزدیکی کردن با مظاهر منحط فرهنگی غرب هستند! این حادثه نشان می دهد چون دانشگاه آزاد دانشجویان پسر را با پیراهن آستین کوتاه به محوطه دانشگاه و کلاس درس راه نمی دهد و سرویس دانشگاه هم به علت فرسوده بودن باعث مرگ وقت و بی وقت دانشجویان می شود مقامات عالیرتبه و مدیران برجسته و مسئولان کشور (مغزهای کوچک زنگ زده!) فرزندان خود، آقازاده ها، را برای مصون ماندن از خطر سقوط در دره به سوئیس و آنریکا و فرانسه و انگلستان فرستاده اند!
علت اصلی گرایش به دخانیات و مواد مخدر!
نتیجهء یک تحقیق علمی منتشره در مجله ساینس علت گرایش به دخانیات و موادمخدر در میان جوانان را بیکاری، ناامیدی از آینده و افسردگی اعلام کرده است!
از روزی که نتیجه این تحقیقات علمی منتشر شده است والدین مقامات عالی رتبه و وزرا و مدیران کل و از این دست موجودات از خراب و معتاد شدن فرزندان عالی رتبه خود و لغزیدن پای آنها به طرف اعتیاد به وحشت افتاده اند!
در واقع با بازگشت تحریم های ظالمانه و غیرقانونی امریکا اقتصاد کشور تعطیل شده و فی المثل وقتی نفت صادر نمی شود حاج بیژن منگنه (وزیر نفت) بیکار مانده و باید ضمن غصه خوردن سیگاری چاق کرده و علف بکشد(!) و همانطور که گفته اند سیگاری و حشیش مقدمه اعتیادهای سنگین سنتی - صنعتی است کم کم به طرف وافور و نگاری و زرورق برود!
با خروج آمریکا از توافق ترکمنچایی هسته ای (ننگجام!) و قطع روابط کشورها با جمهوری اسلامی یک فدریکو موگرینی برای سرگرمی وزارت خارجه و سلفی انداختن نمایندگان مجلس باقی مانده بود، که او هم مدتی است به حکومت اسلامی نیامده و باعث افسردگی حاج ممد جوات زری ف و عراق چی و کاسه نمدچی و تخت فنرچی شده است.
بیکاری زریف (امیر کهیر حکومت اسلامی) از همه خطرناک تر است زیرا اگر کم کم سیگار کشیدن اش به بست کشیدن بیانجامد یک وزیر خارجه عملی روی دست مان می ماند که در مذاکره با طرف های خارجی آب دماغش می ریزد و چرت می زند!
آنوقت ها که در وین اطریش و لوزان سوئیس چرت نمی زد، پنج بعلاوه یک توی پاچه حکومت اسلامی کردند و برنامه پرهزینه هسته ای کشور را که چهل سال و اندی عمر و میلیاردها دلار هزینه آن شده بود از دستمان در آوردند، وای به روزی که دو تا بست هم بزند و دو تا دماغ هم بگیرد و پای میز مذاکرات برود!
به هر حال، با این وضعیت نابهنجار اقتصادی و مدیریتی که همه چیز خوابیده است و خود وزیرکار جزو بیکاران است و ایضا سایر وزارتخانه ها و ادارات کاری برای انجام دادن ندارند با توجه به تحقیقات اخیر دانشمندان احتمال سیگاری و عملی و معتاد شدن مقامات کشور زیاد است و جا دارد برای جلوگیری از این فاجعه ملی و میهنی فکری اندیشیده شود و مردم پیشقدم شده و یک چیزی جهت سرگرمی دست مسئولان و مقامات بدهند که بازی کنند!
هر «عصاره» دو میلیارد تومان!
در لایحهء بودجهء سال 98 که آشیخ حسن رئیس جمهور به مجلس شلم شوربا تقدیم کرد مبلغ 579 میلیارد تومان برای انتخابات مجلس شلم شوربا در نظر گرفته شده است که اگر این مبلغ را بر تعداد نمایندگان تقسیم کنیم معلوم می شود دولت از جیب خالی ملت برای انتخاب هر عدد نماینده حدودا دو میلیارد تومان می پردازد در حالی که دیه کامل هر کدام از این نمایندگان حتی در ماه حرام کمتر از چهارصد میلیون تومان است!
قرار بر این بود کسانی که به مجلس می روند عصاره فضایل ملت باشند اما با اوباشگری هایی که اخیرا از چند ثوب نماینده سر زده است به نظر می رسد علاوه بر شورای نگهبان که حواسش جمع است مخالفان نظام و وابستگان گروهک های منحرفی مانند اصلاح طلب ها وارد مجلس نشوند اداره آگاهی نیروی انتظامی هم باید دوسیه آنها را بررسی کند تا اراذل و اوباش و کیف قاپ ها و دارندگان سابقه قتل و آدم کشی و مواد فروش ها و افراد هرزه دهان و مالخر ها و منحرفین اخلاقی هم به مجلس راه پیدا نکنند! و مجلس بجای انکه عصاره فضائل باقی بماند کم کم تبدیل به عصاره فضولات اراذل و اوباش تبدیل نگردد!
فحاشی نماینده سراوان به کارمند وظیفه شناس گمرک که زیر بار خواسته غیرقانونی او نرفته بود و چند فقره کتک کاری در مجلس طی سال گذشته و بددهنی حاج علی مطهری و هجوم نمایندگان برای نزدیکی کردن سلفی خود با خانم فدریکو موگرینی که به مجلس رفته بود (!) و ایضا خود گنده بینی نماینده یکی از قصبات نزدیک تهران که به خاطر ننوشتن اسمش روی بنر خوش آمدگویی از شرکت در مراسم افتتاح ایستگاه مترو خودداری، و بجای پاره کردن روبان قرمز خود را پاره کرده بود! و همچنین سوء استفاده نمایندگان از موقعیت خود جهت عضویت در هیئت مدیره شرکت های نان و آبدار دولتی و گرفتن سمت مشاورت وزیر با حقوق و پاداش نجومی جهت استیضاح نکردن وزیر (باج گیری!) و چپاندن دختر خود در وزارت نفت به سمت مشاور وزیر نفت، و نیز گرفتن امتیاز روزنامه و زمین کنار دریاچه خلیج فارس و دریافت مبالغی از شهرام جزایری و متهمان اقتصادی و گذاشتن برادر خود در وزارت خارجه و دریافت مدارک دانشگاهی بدون حضور در کلاس درس و دانشگاه و خلاصه کردن آنچه نباید بکنند با ملک و ملت ثابت می کند لابلای عصاره های فضائل ملت عده ای از عصاره های فضولات هم خود را به مجلس رسانده اند و در راس امور قرار گرفته اند!
خداییش، این قبیل افراد ارزش دارند که دولت از بیت المال نفری دومیلیارد تومان جهت انتخاب آنها هزینه کند؟!
مراحل گران کردن سوخت!
تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند حواس ششگانه مردم سالم کار می کرد و کوچک ترین فشاری را متوجه می شدند (!) اما در طول چهار دهه گذشته یا بعضی حواس نظیر حس درد و سوختگی و پارگی را از دست داده اند و یا دولتمردان و مقامات و مدیران سلحشور طوری ماهرانه به آنها می فشارند که متوجه نمی شوند و حتی خوششان هم می آید!
بیت:
تا تو فشار می دهی کار من آخ کردن است
ای به فدای زور تو، این چه فشار کردن است!
یکی از روش های فشردن رعایا و گران کردن سوخت که روی همه قیمت ها اثر می گذارد ولی رعایا متوجه نمی شوند به قرار زیر است که هر سه سال یکبار تکرار می شود و اگر خدای ناکرده یک روز عقب بیفتد خود رعایا اعتراض می کنند که چرا فشار نمی آورید و گران نمی کنید!
گريختن یکی فقرهء دیگر از مدیران مقدس نما از کشور
در سال های اخیر علاوه بر فرار مغزها با پدیده فرار دزدها هم مواجه هستیم و تعداد زیادی از مدیران و مقامات برجسته و نیمه برجسته که جای مهر روی پیشانی آنها از یک نعلبکی بزرگتر است با چمدان های مملو از یورو و پوند و دلار عرصه خدمت به نظام مقدس را رها کرده و به زیر لحاف استکبار جهانی گریخته اند!
پس از فرار خاوری رئیس کل بانک ملی با بیش از یک میلیارد دلار پول های بانک (سپرده های مردم) به کانادا کم کم قبح گریختن از کشور با چمدان های مملو از ارزهای خارجی ریخت و حالیه اکثر مسافران پروازهای خارجی را مقامات در حال گریختن از کشور تشکیل می دهند و هر روز خبر فرار یکی از "تشنگان خدمت و نه شیفتگان قدرت!" تیتر یک روزنامه های کم تیراژ و بی مشتری و درپیت کشور می شود!
در تازه ترین مورد طبق خبر روزنامه ارزشی و اصولگرای کیهان حاج بهزاد مریدی («ب.م»)، مدیرکل پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، از ایران فلنگ را بسته و به کانادا گریخته است!
روزنامهء کیهان چاپ تهران، دوشنبه سوم دیماه، با اعلام این خبر نوشت وی دوتابعیتی بود و تیرماه 97 استعفا داده بود.
کیهان توضیح بیشتری در مورد این خبر نداده و فقط نوشته است: «به نظر میرسد منابع نظارتی و حراستی باید دربارهء انتصاب یک مدیر دوتابعیتی که حالا با اطلاعاتی از وضعیت فرهنگی در آغوش سرویسهای اطلاعاتی بیگانه قرار دارد، توضیح لازم را ارائه دهند!»
اين کیهان تهرانی، با اشاره به ارتباط مریدی با برخی افراد اصلاحطلب، یادآوردی کرده است که اردیبهشت امسال از دوتابعیتی بودن «ب.م» خبر داده بود که با تکذیب وزارت بی فرهنگ و محتاج ارشاد اسلامی روبرو شد!
بهزاد مریدی را، مثل سایر مقامات بهمن سال 1396 از زیر پل سیدخندان پیدا کرده و به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران نصب کرده بودند!
در سال های اخیر گزارشهای متعددی در مورد فرار مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی و بدهکاران بزرگ بانکی به خارج از کشور منتشر شده که در ماههای اخیر ظاهرا شتاب بیشتری گرفته است. ششم خرداد 1397، اعضای یک خانواده پس از اختلاس 1400 میلیاردی از 8 بانک دولتی و خصوصی به خارج از کشور گریختند!
اول مهرماه 1397، یکی از مسئولان دوتابعیتی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی که مسئول فروش فرآوردههای نفتی به کشتیها در منطقه بوشهر (بانکرینگ) بود پس از اختلاس چند ده میلیارد تومانی به گرجستان فرار کرد.
هفتم مهرماه 1397، دادستان تهران خبر داد که فرهاد زاهدیفر متهم پروندهی موسسه « سکه ثامن » یک روز قبل از تشکیل پرونده قضایی از کشور فرار کرده است. این متهم چند روز پیش از آن همسرش را از کشور خارج کرده بود.
در جریان رسیدگی به اتهامات باقری درمنی معروف به «سلطان قیر» مشخص شد پنج نفر از همدستان او فراری هستند. مشخصات متهمان فراری افشا نشد اما به گفته مقامهای قضایی، 4 کارشناس رسمی دادگستری، 2 سردفتر اسناد رسمی و 2 کارمند بانک ملی با او همدست بودهاند.
پیش از اینها، در هشتم آبان 1396، حاجی جبار کوچکینژاد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی خبر داد که متهم 500 میلیارد تومانی پرونده « صندوق ذخیره فرهنگیان » از کشور گریخت. بیش از 20 نفر در این ارتباط دستگیر شدند.
اول دیماه 1396، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس اعلام کرد یکی از مدیران مالی بخش اکتشافات وزارت نفت متهم به 100 میلیارد تومان اختلاس سه ساعت پس از احضار از ایران گریخت! این فرد بیش از 30 سال کارمند وزارت نفت بود.
کربلایی شهرام جزایری از پیشکسوتان عرصهی اختلاس اواسط سال 97 در مرز ایران و ترکیه در حالی که در یک کامیون پنهان شده بود و قصد خروج از کشور داشت دستگیر شد.
چهارم شهریور نیز آیت الله محسنیاژهای سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد: «م.ر» دست راست وزیر صنعت، معدن و تجارت در حالی که قصد خروج از کشور را داشت بازداشت شده است.
16 مرداد 97 نیز خبرگزاری فارس از دستگیری استاندار کرمان به همراه چند تن دیگر هنگام خروج غیرقانونی از کشور خبر داد.
افراد مطلع می گویند اینها فقط بخشی از فهرست فرارهای موفق و ناموفق است که رسانهای شده و یا خبر آن به بیرون درز کرده وگرنه به احتمال بسیار زیاد شمار فراریها بسیار بیش از این است!
با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی که همه امور در رکود کامل به سر می برند ظاهرا تنها چیزی که در این مملکت رونق دارد و روز به روز بیشتر رشد می کند فرار مقامات و مدیران و مسئولان دزد و اختلاسگر بی پدر و مادر از کشور است!
دلسوزان کشور هشدار می دهند در صورت ادامه این وضعیت به زودی زود کشور با بحران کمبود مقامات و مدیران روبرو شده و مجبور خواهیم شد از کشور های افغانستان و گینه بیسائو و بنگلادش یا کشور دوست و برادر و هم کیش و هم زبان چین مقامات غیر استاندارد و بازیافتی وارد نمائیم!
به نظر می رسد تنها راه چاره چهار میخ کردن مقامات و مدیران کشور پشت میزهای ریاستی آنها و یا گذاشتن مهار در بینی آنها مثل کاری که در روستاها با گاو می کنند و در بینی گاوها مهار می گذارند باشد! والا این چند رأس مدیر باقی مانده هم تتمه ذخایر ارزی را بارگیری کرده و به زیر لحاف استکبار جهانی خواهند خزید!
خبر فوری: سلطان مرغ دستگیر شد!
در پی افزایش بی رویهء قیمت مرغ، سلطان مرغ که تعداد زیادی مرغ را در لانه خود پنهان کرده بود به جرم احتکار مرغ و ارتباط با مرغ های استکبار جهانی و به فساد و فحشا کشاندن مرغ ها دستگیر شد!
سلطان مرغ در بازجویی های فنی پس از کشیدن تخم هایش اعتراف کرد فریب سازمان های جاسوسی و اوپوزیسیون خارج نشین و ولیعهد عربستان را خورده و قصد ایجاد اعتشاش در مرغداری ها و کشاندن خروس ها به خیابان ها و تخمی تر کردن اوضاع و احوال تخمی فعلی به نفع بیگانگان و صهیونیزم بین المللی را داشته است!
سلطان مرغ با اظهار پشیمانی از اعمال مجرمانه خود از همنوعان خود خواست فریب دشمنان عظمت و پیشرفت مرغداری را نخورند و به تخم گذاری داخلی و جوجه گذاری بیشتر داخلی متکی باشند تا وابستگی به تخم و گوشت مرغ خارجی قطع گردد!
تخلفات «درازهی» روز به روز درازتر می شود!
در حالی که نماینده سراوان در مجلس شلم شوربا نسبت به انتشار فیلم فحش دادنش به کارمند گمرک در فضای مجازی معترض است حالا معلوم شده انتشار فیلم جلسه غیر علنی مجلس هم کار خودش بوده است!
لیست تخلفات ممد باسط درازهی روز به روز درازتر می شود. جالب اینکه این نماینده بد دهن و فحاش (از عصاره های فضائل ملت!) عضو کمیسیون فرهنگی و آموزش مجلس و با مدارکی که می گویند جعلی از آب درامده استاد دانشگاه هم هست!
اگر یک ارباب رجوع عادی در مراجعه به ادارات دولتی به کارمند دولت که سرگرم انجام وظایف قانونی خود می باشد توهین کند تحت تعقیب قضایی قرار می گیرد و مطابق قانون مجازات می شود اما نماینده یک قصبه دورافتاده کشور برای کارچاق کنی به گمرک رفته و چون کارمند وظیفه شناس گمرگ تسلیم خواسته غیر قانونی نماینده مجلس شلم شوربا نشده است مورد فحاشی و عتاب نماینده سراوان قرار گرفته و فحش خورده است!
نمایندگان مجلس هم بجای برخورد با ممد باسط دراز که به کارمند دولت در حین انجام وظیفه دشنام داده است خواستار اخراج کارمند بینوا و استیضاح وزیر دارایی شده اند!
اکنون معلوم شده ممد باسط نماینده سراوان فقط فحاش و بد دهن نیست بلکه ید طولایی هم در کپی برداری از مقالات علمی دیگران و جا زدن به نام خود دارد!
تهیه مدارک دکترای جعلی توسط سلبریتی های دولت و مجلس چیز جدیدی نیست و تا بحال گند جعلی بودن مدارک بسیاری از سلبریتی های دولتی و سیاسی و مقامات کشوری درآمده است اما کپی برداری از مقاله یک پروفسور آلمانی توسط یک کم فسور سراوانی پدیده جدیدی است!
روزنامه جوان در مورد تخلفات نماینده سراوان خواستار برخورد هیئت نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس شده و می نویسد:
«اگر هیئت نظارت علاقه دارد نقش مناسبی ایفا کند باید به همه تخلفات یعنی توهین به کارمند دولت، سوءاستفاده از جایگاه نمایندگی، تحریک قومیتی و مذهبی، سرقت مقاله علمی از یک استاد آلمانی، ابهامات در مورد دلیل حضور در گمرک همراه با یک دلال خودرو و انتشار فیلم جلسه غیرعلنی مجلس هم بپردازد.
«هر روز اخبار جدیدی در مورد حضور جنجالی نماینده سراوان در اداره مرکزی گمرک منتشر میشود. چند روز پس از آنکه سخنگوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان از مختومه شدن پرونده جنجالی نماینده سراوان در هیئت متبوعش خبر داده بود، یک عضو دیگر این هیئت، از شکایت نمایندگان از «درازهی» خبر میدهد. سخنگوی این هیئت هم میگوید: "سخنان من بد منعکس شده و من نگفتم پرونده او مختومه شده است" با این حساب فیصله نیافتن موضوع طبیعی است. چه آنکه هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان هنوز برای بررسی این موضوع تشکیل جلسه نداده است و از سویی لو رفتن محتوای جلسه غیرعلنی مجلس که برای بررسی این موضوع تشکیل شده بود، خود موضوعی دیگر است؛ موضوعی که حالا روشن شده در آن هم پای همین نماینده سراوان یعنی محمدباسط درازهی در میان است و او عامل انتشار فیلم مخفیانه از جلسه غیرعلنی مجلس است. از سویی یکی از مسئولان گمرک هم مصاحبه کرده و اطلاعاتی در مورد ماجرای حضور درازهی در گمرک و وضعیت کنونی کارمند اداره گمرک داده است. اعتراضات در فضای مجازی هم همچنان ادامه دارد و کاربران خواستار توبیخ نماینده سراوان به دلایل مختلف از جمله توهین به کارمند دولت، سوءاستفاده از جایگاه نمایندگی، تحریک قومیتی و مذهبی، سرقت مقاله علمی از یک استاد آلمانی، ابهامات در مورد دلیل حضور در گمرک همراه با یک دلال خودرو و در جدیدترین نمونه انتشار فیلم جلسه غیرعلنی مجلس هستند.
«یک مقام مسئول در روابط عمومی گمرک توضیح داده که اتفاقی که در گمرک افتاده در ساختمان مرکزی واقع در خیابان شهید بهشتی بوده که آن فردی که فیلمبرداری کرده و آن کسی که برخورد شدید با نماینده مردم سراوان داشته ارباب رجوع گمرک بوده و اگر شما هم همین الان به گمرک تشریف ببرید یک تعدادی ارباب رجوع ایستادهاند تا ساعات کاری شروع شود.
«او در مورد کارمند ادارهء گمرک هم گفته که من چهارشنبه در همان ساختمان بودم، آقای بهنیا در محل کارشان انجام وظیفه میکردند، ولی به خاطر اینکه مراجعات خیلی زیادی از طرف رسانهها و مردم داشتند مجبور شدند ساعاتی را در طبقه بالایی ساختمان حضور داشته باشند.
«در مورد ماجرای مشاجره نماینده مجلس در گمرک هم توضیح داده که آن فیلمی که من خودم دیدم از لحظهای که نماینده سراوان در واقع با خودرو وارد محوطه ورودی پارکینگ گمرک میشود تا لحظهای که از آنجا خارج میشود، حدوداً مجموع حضور ایشان بیشتر از 12 دقیقه نبوده است. در گزارش غیررسمی که من خودم پیگیر بودم به ما اعلام کردند که ایشان هماهنگیهای قبلی را نداشته است. نماینده سراوان طبق چیزی که در فیلم نشان داده میشود با یک خودروی لکسوس شاسی بلند آبی در واقع به قسمت ورودی پارکینگ گمرک مراجعه میکند. به ما گفتند که راننده خودرو همان فردی بوده که همراه ایشان بوده است و چیزی که در مورد حضور با پرشیا گفته میشود، صحت ندارد».
اما بايد ديد که فیلم جلسه غیرعلنی مجلس چگونه پخش شد؟
هفته گذشته مجلس شورای اسلامی برای بررسی ماجرای حضور نماینده سراوان در اداره گمرک جلسه غیرعلنی تشکیل داد، اما در حالی که علی لاریجانی در این جلسه از وزیر اقتصاد خواست که توضیح دهد چه کسی از مشاجره درازهی و کارمند گمرک فیلم گرفته و منتشر کرده است، فیلم همین جلسه غیرعلنی مجلس سر از رسانهها درآورد؛ فیلمی که توسط یکی از نمایندگان و با گوشی موبایل ضبط شده بود. مجلس مجدداً جلسه غیرعلنی تشکیل داد و حراست مجلس مأمور شناسایی نمایندهای شد که از جلسه غیرعلنی فیلم گرفته است.
احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی از مشخص شدن نماینده فیلمبردار از جلسه غیرعلنی خبر داده و گفته: علیم یارمحمدی نماینده زاهدان از این جلسه فیلمبرداری کرده است. یارمحمدی اعلام کرده که «بنده این فیلم را گرفتم و آن را به درازهی نماینده سراوان دادم تا بخشی از فیلم را که مربوط به عذرخواهی خودش در این جلسه است، منتشر کند»، اما وی همه فیلم را پخش کرده است.
علیم یارمحمدی، نماینده زاهدان در گفت: وگو با تسنیم با تأیید مطالب فراهانی درباره فیلم جلسه غیرعلنی مجلس گفت: فیلم منتشر شده از سوی بنده ضبط شده است. در انتشار این فیلم نقشی نداشتهام، بلکه این کلیپ را بنده به آقای درازهی دادم تا وی بخش مربوط به عذرخواهی وزیر را در فضای مجازی منتشر کند. آقای درازهی تمام فیلم را منتشر کرده و قرار نبود، این اتفاق بیفتد.
پس از حواشی حضور درازهی در گمرک، یک مسئله جدی دیگر در مورد درازهی مطرح شده و آن سرقت علمی است. درازهی خود را با عنوان استاد دانشگاه معرفی کرده و پس از حواشی جنجالی حضورش در گمرک تهدید میکند که استعفا میکنم و به دانشگاه برمیگردم. با همین هویت دانشگاهی او دبیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم شده است و موضوعات مربوط به مسائل آموزشی و دانشگاهی را رسیدگی میکند، اما حضور دانشگاهی او اینک با افشای یک سرقت علمی زیر سؤال است. تصویر یک مقاله علمی در مورد ناوبری پهپادهای کوچک مانند کوآدکوپتر که سال 2008 و در اروپا منتشر شده است. چند سال بعد از انتشار مقاله فوق، مقالهای مشابه منتشر شده که نام دومین مؤلف آن، محمدباسط درازهی است؛ مقالهای که قیاس دو تصویر نشان میدهد حتی چکیده آن هیچ تفاوتی نکرده است! نکته جالب توجه در مقایسه این دو تصویر، انتقال دیکته کامل چکیده مقاله فوق به مقاله دوم است.
ولفرام بوگارد، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه فرایبورگ آلمان در صفحه شخصیاش در فضای مجازی اعلام کرده که «محمدباسط دُرازهی نماینده مردم سراوان و عضو فراکسیون امید (اصلاحطلبان) مجلس مقاله او را سرقت کرده است.» باید دید نمایندگان مجلس در هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان و نیز رئیس و هیئت رئیسه مجلس در قبال این آبروریزی که ابعاد بینالمللی پیدا کرده است، چه واکنشی خواهند داشت.
در اين ميان سکوت فراکسیون امید هم جالب است. محمد فیضی عضو هیئترئیسه فراکسیون امید (اصلاحطلبان) با اشاره به حواشی رخ داده درباره محمدباسط درازهی نماینده سراوان در مجلس گفت: آقای درازهی عضو فراکسیون امید است و در جلسات این فراکسیون شرکت میکند. وی با بیان اینکه در فراکسیون امید تاکنون بحث خاصی درباره حواشی رخ داده برای نماینده سراوان انجام نشده، ادامه داد: اتفاقی که رخ داده مربوط به فراکسیون نیست و این موضوع مرتبط به فضای مجلس است.
نماینده مردم اردبیل در مجلس با تأکید بر اینکه اتفاق رخ داده برای نماینده سراوان اتفاق خوشایندی نبود، اضافه کرد: باید ریشه این اتفاق به صورت دقیق بررسی شود تا مشخص شود چه فرد یا افرادی در این زمینه تخلف کردهاند. مجلس، هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان دارد و این موضوع باید در این هیئت بررسی شود.
در عین حال برخی اعضای فراکسیون امید از جمله سهیلا جلودارزاده از نماینده سراوان دفاع کردهاند.
حالا حجت الاسلام علیرضا سلیمی عضو هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی از شکایت چند تن از نمایندگان از محمدباسط دُرازهی نماینده سراوان در مجلس به هیئت نظارت خبر داده و گفته: این موضوع در جلسه روز سهشنبه، چهارم دی این هیئت با حضور نماینده سراوان و نمایندگان شاکی بررسی و نتیجه آن اعلام میشود. وی افزود: نمایندگان شاکی معتقدند ادبیات استفاده شده درست نبوده و این رفتار باعث رنجش مردم شده است، البته تخلفات درازهی فراتر از ادبیات نامناسب و رنجش مردم است و هر روز هم بیشتر از قبل میشود. اگر هیئت نظارت علاقه دارد نقش مناسبی ایفا کند باید به همه تخلفات یعنی توهین به کارمند دولت، سوءاستفاده از جایگاه نمایندگی، تحریک قومیتی و مذهبی، سرقت مقاله علمی از یک استاد آلمانی، ابهامات در مورد دلیل حضور در گمرک همراه با یک دلال خودرو و انتشار فیلم جلسه غیرعلنی مجلس هم بپردازد!
چين هم توی دهن امريکا می زند!
دولت دوست و برادر و هم مسلک و هم زبان چین(!) اعلام کرد با نادیده گرفتن تحریم های آمریکا صادرات آفتابه به جمهوری اسلامی را از سر می گیرد! آفتابه از ملزومات طهارت گرفتن مسلمین جهان است و آمریکا به بهانه کاربرد دوگانه آفتابه آن را در لیست تحریم های ظالمانه قرار داده بود تا رعایای جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار دهد! در توافق برجام دسترسی آزاد اتباع جمهوری اسلامی به آفتابه پیش بینی شده است!
پیشنهاد بجا و مهم آیت الله جنتی
آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان اخيراً فرموده اند: «نامزدهای نمایندگی مجلس قبل از ورود به مجلس دورههای آموزشی بگذرانند!»
آیت الله جنتی از علمای اخلاق گرا که از بداخلاقی و اوباشگری بعضی نمایندگان مجلس مطلع شده است در سخنرانی اخیر خود در هفته پژوهش خواستار برگزاری کلاس های آموزشی برای کاندیداهای نمایندگی مجلس شد.
این حرف درستی است و باید مورد توجه قرار گیرد چون در جریان انتخابات مجلس هر چوپان و چاه کن و تاپاله جمع کن و میراب و بی سوادی خود را کاندیدا می کند و اهل فامیل و ایل و طایفه و همولایتی هایش هم به او رای می دهند و الاغ خود را در ده رها می کند و برای لکسوس سوارشدن به تهران می آید و نماینده مجلس می شود!
بعد هم با آنکه سواد کافی خواندن و نوشتن ندارد و نمی داند سیاست را با "سین" می نویسند یا با "صاد" عضو کمیسیون سیاست خارجی شده و در مورد AFTF، برجام و SPV می خواهد نظر بدهد! (با موگرینی هم سلفی می اندازد!)
پیشنهاد آیت الله جنتی بسیار بجا و ضروری است و اگر هم قبل از ورود کاندیداها به مجلس برایشان کلاس نگذاشته اند جا دارد ساعاتی از وقت مجلس را به آموزش آنها اختصاص داده و برایشان کلاس خواندن و نوشتن و کلاس درس اخلاق بگذارند!
چون همانطوری که آیت الله جنتی فرمودند اینها حتی یکبار هم قانون اساسی را نخوانده اند و علتش هم این است که خواندن بلد نیستند!
برگزاری کلاس اخلاق هم که آیت الله جنتی پیشنهاد کرده اند اگرچه کار خوبی است اما به نظر نمی رسد جواب بدهد زیرا در دولت اوس محمود احمدی نژاد هم یک معلم اخلاق در کابینه گذاشته بودند که در هر جلسه مدتی اخلاق اسلامی را به اعضای دولت اوس محمود تذکر می داد اما بعدا بسیاری از این شرکت کنندگان در درس اخلاق دزد و مختلس از کار درآمدند و به جرم هاپولی کردن بیت المال به زندان افتادند!
تنها راه حل برای جلوگیری از فحاشی نمایندگان مجلس، عصاره های فضائل ملت، به ملت این است که مثل پلیس راهنمایی و رانندگی که برای تخلفات مردم برگه جریمه کلان صادر و آنها را نقره داغ می کند نمایندگان بد دهن و فحاش و شرور را جریمه نقدی کرده و مبالغی از حقوق و مزایای نجومی آنها کم کنند!
این تنها راه حلی است که جواب خواهد داد زیرا این عصاره های فضائل به عشق دریافت حقوق و مزایا و پول های کلان و کاسبی با عنوان نمایندگی روستای خود و گاو و گوسفند را رها کرده و به شهر آمده اند و به قول معروف پول به جانشان بسته است و به خاطر جریمه نقدی نشدن ممکن است دست از لات بازی بردارند!
همانطوری که آیت الله جنتی فرمودند باید کاندیداها قبل از ورود به مجلس در کلاس های آموزشی شرکت و تعلیم ببینند تا حداقل بتوانند روخوانی را یاد گرفته و در ریاضی هم تا ده بشمارند!
بی اطلاعی بعضی نمایندگان تا حدی است که به قول حضرت آیت الله جنتی خیال می کنند " شخصیت حقوقی " یعنی شخصیتی که حقوق می گیرد!
همچنین می گویند یکی از نمایندگان مجلس کارت ویزیت چاپ کرده و به تقلید از وکلای دادگستری روی آن نوشته است: "یاردانقلی - وکیل پایه یک مجلس شورا"
ذیلا خلاصه ای از مطالب مطروحه توسط دبیر شورای نگهبان را می آوریم تا یک وقت خدای ناکرده خیال نکنید از عربستان سعودی پول گرفته و با جعل این حرف ها قصد صدمه زدن به عصاره ها را داریم!
«آیتالله جنتی، پدر علی جنتی، در مراسم نکوداشت هفته پژوهش که دستاوردهای پژوهشکده شورای نگهبان به نمایش درآمده بود، ضمن تسلیت وفات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام، از جمله به بی اطلاعی نمایندگان مجلس شلم شوربا از کمترین مسائل حقوقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اشاره کرد و گفت: "متأسفانه برخی به ابتدائیترین مسائل مربوط به مجلس آشنایی ندارند و چه بسا برخی اصلاً یک بار متن قانون اساسی را نخوانده باشند!"
«دبیر شورای نگهبان در ادامه گفت: "آیا این نماینده که درباره مسائل پیچیده اقتصادی که میخواهد رأی بدهد، اطلاعات دارد؟ درباره مشکلات جامعه از جمله گرانیها و تورم که مجلس میتواند برای حل آن سهم و نقش داشته باشد، آگاهی دارد؟"
«حاج آقا جنتی افزود: "مجلس باید بررسی و پژوهش کند که چه چیز و چه کسانی مسبب مشکلات اقتصادی هست، حال بعد از بوجود آمدن این مشکلات راه حل برون رفت از آن چیست؟!"
«آیتالله جنتی با تأکید بر آگاهی نامزدهای نمایندگی مجلس به قانون اساسی و مسائل مختلف مجلس و وظایف خود و آشنایی با کمیسیونهای مختلف، پیشنهاد داد تا نامزدهای نمایندگی مجلس قبل از ورود به مجلس دورههای آموزشی بگذرانند.
«حاج آقا جنتی افزود: "این طرح به نظر مناسب است تا مجلس بعد از مطالعه آن، درباره آن طرح بدهد که در این صورت آینده مجلس بهتر خواهد شد."
«آیت الله جنتی با انتقاد از برخی اعمال نمایندگان مجلس شورای اسلامی که اخیرا زیاد دیده شده (فحاشی به مردم و ایجاد درگیری و کارچاق کنی و توهین به موکلین و زد و خورد با سایر نمایندگان در صحن علنی و و و) گفت: "باید نمایندگان در این زمینه نیز در دورههای اخلاقی شرکت کنند تا با وظیفه شرعی و قانونی خود آشنا شوند."
اين هم محض خنده و تفریح و رفع خستگی
مستر بین پیش امیرکهیر فقط یه شوخیه!