مار دو سر

از کوچه صدا می آید:

نابود باد اصل ولایت فقیه

خود فقیه

مجلس خبرگان رهبری اش

شورای نگهبان قانون اساسی اش

مجلس شورای اسلامی اش

رئیس جمهور بیسواد خونریز اش

و قوهء قضائیه اش

که دار کِش این مجموعهء لجن است.

 

یقین کرده ام که خامنه ای

بر شانه اش ماری دوسر دارد

که گاهی، پس از نماز صبح آقا

گرسنه می شود

وگرنه چرا قوهء قضاییه

بعضی صبح ها دو جوان می کشد؟

 

شایعه این است که نام آن دو سر

روحانیت و سپاه است

روئیده بر شانهء این خبیث

خواهان جان آرزومند دو جوان.

 

اما من آنقدر پیر شده ام که هیتلر را به یاد آورم

چائوشسکو را، صدام و قذافی را

و دانسته ام که این ناکسان

جرقه ای کوچک اند

که فقط اطراف خود را روشن می کند

اما میلیون ها آدم را به کام مرگ می فرستد.

 

نه! از ماه بر زمین نگاه نکرده ام

آنچه همینجا دیده ام گواه من اند:

لاشخوران زندهء متفعن هم

روزی بر نطع جنگلی که رویانده اند

تکه تکه می شوند.

 

نیز می دانم که زمانه

مجید ها و محمد ها و مهساهای دیگری

خواهد آفرید

تنها می خواهم به یادِ آن نیامده ها بیاورم

که نسل 1400

فدای همواری راه آنان شد

بی هراس طناب های مار واره ای

که از بیت خون آشام رهبری

گلوشان را نشانه می گرفتند

تا ماره دو سر زنده بماند.

 

010823