___________________________________________________________

دوباره؟

اسماعیل نوری علا

«در همه‌ء جنگ‌ها، من دوباره آواره می‌شوم»

این را بهرنگ سهرابی در توئیتر نوشته است

یاد روزی می افتم که بی پول و کار به لندن رسیدم

جشن عروسی پرنس چارلز بود

آسمان لندن را ترقه های آتش بازی روشن می کردند

و من صدای ضد هوائی ها را می شنیدم

که دیوانه وار بسوی هواپیماهای عراقی شلیک می کنند.

 

شاه در قاهره مرده بود

به نخست وزیرش تیر خلاص زده بودند

و خاکِ جنازه هایِ ژنرال های تیرباران شده هنوز خیس بود

و آوارگی در جشن و عزا یک مزه داشت.

 

اکنون چه کسی بود صدا زد سهراب

و فرصت داد تا صدای سهراب مرا هم دوباره آواره کند

در جاده، در برف، در سیم خاردار

در گذشته ای که دود می شود

در جاده هائی پر از جنازهء کشته شدگان رهبری جنایتکار

و رو به آینده ای از فقر و اردوگاه و مددهای بخور و نمیر...

 

نه. سهراب بهتر از من می داند

من غربت را خود انتخاب کرده بودم

بچه های آوارهء اوکراین اما

در بی اختیاری بزرگ خواهند شد.

 

022822