با جام جهانی

اسماعیل نوری علا

در جایگاه

مأموران حقیر

برای شادی های فرمایشی

با پرچم خرچنگ

با فحشای روح

به تماشا نشسته اند

و گلی تنها، همچون کشیده ای

صورت شان را زرد می کند.

 

گل همیشه رنگ و بو ندارد

گاهی فریاد می زند

از شادی

گاهی با بغض لب بر می چیند

گاهی سیاسی است

گاهی افتخار می آفریند

گاهی سرشکستگی.

 

ما این گل را بخود نمی گیریم

و در تحقق اش شادی می کنیم

چرا که بلوغی تاریخی

در کوچه هامان سر باز کرده

گوش جهان باید

به این گونه شادمانی عادت کند

بداند که کسی به «ما» گل نزده است

و آنکه در برابر جلاد سر خم کند

لایق گل های سرشکستگی است.

 

112922