یعنی تمام شد

آن تنعم کلمات موسیقی وار

که اطاق های دلشکسته را

تصرف می کرد و

هر پنجره ای را

بر باغ خیالات رنگین می گشود

تا خود زیر درختی سر بزیر

تسلیم مادری همیشگی شود

 

چه زود بود

سرخوشی کاعذهائی

که تن به مرکب می دادند و

در نعنوی خیال های مست

تاب می خوردند

 

و چه دیر بود

آن لحظه ای که خنده

در شوری اشگ شسته می شد

و صدای غافل مانده از تیک تاک ثانیه ها

برای ماندن

در بایگانی ها جا خوش می کرد

 

یعنی تمام شد؟

از پله ها

بالا آمدیم یا پائین رفتیم

از پیالهء فلکی

زهر نوشیدیم یا شراب

مست شدیم

یا به هوشیاری تن دادیم

 

آی..

صبر کن

مسافر اتوبوس ها شبانه

تنها نرو

ققنوس خوان تاریخ

منقل سحری را

تازه فندک زده است.

 

 

071423