عشق را دریچه بسیار است

می تواند از هر دریچه ما را ببیند اما

آن سوی هر دریچه فقط او نشسته است

 

گاه می خندد، گاه اخم می کند،

گاه پیر می شود، گاه جوان بر می آید

گاه افسانه نیما است

گاه پیرهن چاک و غزلخوان حافظ

گاه باع تفرج است و بس

گاه شکل حسرت

گاه مثل خواب

 

گاه پای هر دریچه عمری می گذرد

گاه دریچه ها جابجا می شوند

گاه وفادار به یک دریچه

گاه دل کندن

گاه دل نبستن

و همیشه در حسرت ماندن

 

مثل تصویر اولین دیدار

اولین دست گرفتن

اولین بوئیدن

اولین بوسه

یا مثل اولین فیلمی که دیده باشی

 

گاهی هم بلیط می خری

تا فیلمی را که دیده ای دوباره ببینی

گاه داستان فیلم را نمی پسندی

گاه به قهرمان فیلم حسودی می کنی

گاهی هم برق می رود

و تماشا ناتمام می ماند.

 

082223